eitaa logo
پل خوشبختی👨‍👩‍👧‍👦❤️✨️
831 دنبال‌کننده
668 عکس
346 ویدیو
10 فایل
📣در این کانال مهارتهای زندگی زناشویی و فرزند پروری به صورت علمی ولی کاملا ساده و کاربردی،😍😍 توسط طلبه روانشناس و مدرس کشوری شیخ هادی اکبرزاده تقدیم شما عزیزان می‌شود 😊 پاسخ به سوالات👇 @ask_pol_khoshbakhti مشاوره حضوری و ت:کلینیک سماح ۰۲۵۳۷۸۳۸۰۸۰
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ چرا در فضای مجازی محتواهای کم‌ارزش را بیشتر از محتواهای خوب دوست داریم؟1️⃣ مسئله عادت کردن کاربران اینترنت به محتوای کم‌ارزش و گریزان بودن از مطالب جدی، طولانی یا استدلالی چندین علت روانشناسی، اجتماعی و فناورانه دارد. این پدیده ریشه در نحوه کارکرد مغز انسان در مواجهه با اطلاعات سریع و سطحی، ساختار رسانه‌های دیجیتال و الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی دارد. در ادامه به چند عامل مهم که باعث این نوع رفتار می‌شود می‌پردازیم: ۱. الگوریتم‌ها و محتوای کوتاه یکی از دلایل اصلی این پدیده، طراحی الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی است که برای افزایش مدت زمان تعامل کاربران با پلتفرم‌ها بهینه شده‌اند. این الگوریتم‌ها به محتوایی که بیشتر توجه کاربران را جلب می‌کند و سریع‌تر پاسخ احساسی ایجاد می‌کند، اولویت می‌دهند. اخبار سلبریتی‌ها، حواشی سیاسی و محتواهای سطحی به دلیل جذابیت لحظه‌ای و سطحی بودن بیشتر به کاربر نمایش داده می‌شود. بر خلاف محتوای جدی یا تحلیلی که نیازمند تمرکز و زمان بیشتری است، این نوع مطالب به سرعت قابل هضم هستند و با ایجاد لذت فوری و کوتاه‌مدت، باعث می‌شوند کاربران به تکرار این رفتار عادت کنند. ادامه دارد... @POLKHOSHBAKHTI
⭕️ چرا در فضای مجازی محتواهای کم‌ارزش را بیشتر از محتواهای خوب دوست داریم؟2️⃣ ۲. اقتصاد توجه در دنیای دیجیتال، جلب توجه کاربران، یک فاکتور اقتصادی مهم است و رقابت شدیدی برای جلب توجه کاربران وجود دارد. از آنجایی که ذهن و مغز انسان به صورت طبیعی به سمت پاداش‌های سریع و دسترسی فوری به اطلاعات متمایل است، محتوای سطحی و جذاب با تحریک این مکانیزم مغزی به سرعت باعث می‌شود که افراد به آن عادت کنند. محتوای طولانی یا استدلالی که نیاز به تفکر عمیق دارد، برخلاف این نوع مطالب، نتایج فوری ارائه نمی‌دهد و ممکن است برای بسیاری از کاربران به خصوص در شرایط پرمشغله روزمره، جذابیت خود را از دست بدهد. بنابراین تولیدکننده‌های محتوا هم یاد می‌گیرند که مطلب سطحی تولید کنند. ۳. خستگی شناختی مطالعات نشان داده‌اند که مصرف محتوای طولانی و استدلالی، نیاز به تمرکز و تلاش ذهنی بیشتری دارد که مغز انسان، به خصوص در شرایط پراسترس و با وجود حجم زیاد اطلاعات روزانه، کمتر تمایل به انجام آن دارد. «خستگی شناختی» و فشار روانی ناشی از اطلاعات بیش از حد (information overload) باعث می‌شود که کاربران به سمت محتوای ساده و آسان هدایت شوند. اخبار فوری و مطالب کم‌ارزش به دلیل سادگی و قابلیت دسترسی سریع، به سرعت به انتخاب‌های اول تبدیل می‌شوند. و گاهی همین اطلاعات در دسترس که منتخب اول ذهن شده اند، مبنای قضاوت در مورد دیگران شده و جراحت‌های دردناک اخلاقی در روح ایجاد می‌کند. ادامه دارد... @POLKHOSHBAKHTI
🔳ببخشید دماغ شما چند متر است؟ دکتر مجتبی لشکربلوکی لحظه ای با خود خلوت کنید و به این سوال صادقانه (تاکید می‌کنم صادقانه) پاسخ دهید: کدامیک از ما در زندگی مان مانند یک قدیس معصوم بوده ایم و کاملا پاک، بدون خطا و اشتباه بوده ایم؟ همه ما در برهه هایی از زندگی کارهایی کرده‌ایم که بعدها آرزو کرده‌ایم کاش هیچوقت آن ها را انجام نداده بودیم. تلاش می کنیم که آن ها را از حافظه خود نیز پاک کنیم. یکی در بخشی از زندگی اش سیگاری بوده، یا شیشه می کشیده. فرد دیگری در زندگی اش چند باری تقلب کرده. بخشی دیگر روابطی داشته که به خانواده اش منتقل نکرده. فرد دیگری یک بیماری دارد که هیچکس جز اعضای خانواده اش نمی دانند. اما شبکه‌های اجتماعی به جایزالخطا بودن انسان‌ها احترامی نمی‌گذارند. کافی است اشتباه کوچکی از شما سر بزند، دیگر باید منتظر باشید که روزی کسی آن را منتشر کند و شما را به نابودی بکشاند. اگر فرد مشهوری باشید که اوضاع خیلی خیلی بدتر می شود. همه ما به خودمان حق می دهیم که دماغ مان تا هر جا که می توانیم در زندگی فرد مشهور فرو کنیم و از آن بدتر به خودمان حق می دهیم که هر چه فهمیدیم را سخاوتمندانه و پیروزمندانه با دیگران به اشتراک بگذاریم و از این دو بدتر اینکه بدون اطلاعات کافی در مورد زمینه، شرایطی که منجر به آن رفتار شده در مورد او قضاوت کنیم. اما آیا این *«هتاکیِ جمعیِ هنجار-شده»* به نفع من و شما و نسل آینده است؟ جامعه ای با دهان های گشاد و دماغ های بزرگ، جامعه کامیاب و شادی نخواهد بود. امروز پرده از زندگی من برداشته می شود و فردا قطعا نوبت شماست. *☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:* تکنولوژی و رسانه ها دسترسی ما را به اطلاعات به شدت گسترش داده اند اما انگار که دکمه بمب اتم را گذاشته باشی زیر دست یک انسان نخستین. خاصیت تکنولوژی برطرف کردن محدودیت هاست. در ازای هر تکنولوژی ای که خلق می شود و به کار گرفته می شود حداقل یک محدودیت از پیش روی آدمی کم می شود و دقیقا همین جاست که ما محتاج آنیم که چیزی این مساله را مهار کند و متوازن کند؛ یعنی هر چقدر این محدودیت ها کمتر و کمتر می شود باید چیزی وجود داشته باشد که این انسان آزادتر شده را مهار و محدود کند: دیسیپلین شخصی. به عبارت دیگر به ازای هر آزادی که فناوری به ما می دهد باید یک قاعده اخلاقی در ما نهادینه شود. برای تمرین دیسیپلین شخصی در حوزه رسانه (کاهش میزان فرو کردن دماغ در زندگی شخصی سایرین) تکنیک سه پرسش سقراطی بسیار مفید است... ادامه دارد @POLKHOSHBAKHTI
🔳ببخشید دماغ شما چند متر است؟(ادامه) دکتر مجتبی لشکربلوکی تکنیک سه پرسش سقراطی بسیار مفید است... ✅ هر زمان که تیتری دیدید در مورد رسوایی زندگی شخصی فلان آدم معروف یا غیرمعروف از «سه پرسش سقراطی» استفاده کنید. ✅ هر زمان که کسی خواست مطلبی را بگوید یا شما مطلبی را بگویید این تکنیک را به کار ببرید. یک روز فرد بزرگي که از آشنايان سقراط بود، با هيجان آمد پیش او و گفت: ميداني راجع به يکي از شاگردانت چه شنيده ام؟ 🔹 سقراط پاسخ داد: قبل از آن سه سوال از تو می پرسم. اولين سوال این است که کاملا مطمئني که آنچه را که مي خواهي به من بگويی حقيقت دارد؟ مرد جواب داد: نه. فقط در موردش شنيده ام. حالا سوال دوم؛ آنچه را که در مورد شاگردم می‌خواهی به من بگويی خبرخوبی است؟ مرد جواب داد: نه! سقراط گفت: پس مي خواهي خبري بد در مورد شاگردم که حتي درمورد آن مطمئن هم نيستي بگويي؟ و اما سوال سوم؛ آن چه را که مي خواهی در مورد شاگردم به من بگويی براي من فایده ای هم دارد؟ مرد کمی فکر کرد و پاسخ داد راستش نه! سقراط گفت: اگر می‌ خواهي به من چيزی را بگويی که نه حقيقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن رابه من مي گويی؟!! ✳️ این سه سوال به ترتیب پرسش حقیقت، پرسش خوبی، پرسش سودمندی نام دارند. و دیسیپلین شخصی در عرصه رسانه ای یعنی اینکه من با این سه پرسش، دماغ خودم را کوتاه کنم. درست آن است که آموزش و پرورش، آموزش عالی و صدا و سیما با بودجه های هزار میلیاردی در من و شما این دیسیپلین شخصی را ایجاد کنند. ادبستان که بعدها شد دبستان، در اصل هدف اصلی اش همین آموزش دیسیپلین شخصی یعنی حد نگهداشتن و مودب شدن بود که متاسفانه فروکاسته شد به خواندن و نوشتن. وظیفه جمعی ما این است که نقصان‌های اساسی سیستم آموزشی و رسانه ای (شامل آموزش و پرورش، آموزش عالی و صدا و سیما) را جبران کنیم. حال که این سیستم ها در خلق یک فرهنگ درست درمانده اند، باید خودمان دست به کار شویم و دیسیپلین شخصی را ابتدا در خودمان و سپس در نسل بعدی تمرین کنیم و پایدار کنیم. «هتاکیِ جمعیِ هنجار-شده» را باید تبدیل کنیم به «جامعه ای با دهان ها و دماغ‌های با دیسیپلین». مقدمات کامیابی را تمرین جمعی کنیم. @POLKHOSHBAKHTI