eitaa logo
پارهٔ تن
199 دنبال‌کننده
29 عکس
9 ویدیو
3 فایل
💠 حضرت امام -قدس‌سره‌-: «فرزند عزیزی را که پارۀ تنم بود، از دست دادم ...» (صحیفۀ امام؛ ج‏۷؛ ص: ۱۸۰) | معبری به دریای عرفان، حکمت و فقهِ عینی | ✒ مدیریت: @Management_Pareye_Tan
مشاهده در ایتا
دانلود
🏷 🌐 کانال «پارۀ تن» 📮 ایتا | ویراستی | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 | غبارروئی مضجع شریف امام علی بن موسی الرضا -سلام‌الله‌تعالی‌علیه- توسط 🏷 🌐 کانال «پارۀ تن» 📮 ایتا | ویراستی | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 | آروم باشید ... این چیزایی که شما می‌بینید، حوادثِ طبیعیِ یک راه دشوار به سمت قله‌ است 🏷 🌐 کانال «پارۀ تن» 📮 ایتا | ویراستی | آپارات
📖 | خدمت به مردم 👤 آیت الله : ایثار، گذشت، فداکاری، خود را فدای خدمت به مردم‌کردن، معنایی است که انسان در خودش احساس می‌کند، خودش را در اوج انسانیت احساس می‌کند. انسانیت؛ یعنی همین گونه امور. 📘 فطرت و تربیت؛ ص ۲۱ 🏷 | 🌐 کانال «پارۀ تن» 📮 ایتا | ویراستی | آپارات
📖 | شرائط انتقاد کردن 💠 اینکه می‌گویند که حکومت علی -علیه‌السلام- عالی‌ترین مظهر دموکراسی بود، روی همین جهات بود. خودش با آنکه امام است و قدرت‌های مادی و معنوی را در اختیار دارد، به مردم پر و بال می‌دهد، آن‌ها را بر انتقاد و اعتراض، تشجیع می‌کند؛ البته این نکته هم هست که هر اعتراضی، به حق نیست و انتقاد‌کننده دو شرط باید داشته باشد: ➖ یکی آنکه حسن نیت داشته باشد؛ یعنی غرض شخصی نداشته باشد. مقصودش اصلاح باشد نه اینکه مقصودش لجن‌مال‌کردن و لگدمال‌کردن طرف باشد؛ ➖ دیگر آنکه حسن تشخیص داشته باشد؛ یعنی اهل درک و تشخیص باشد؛ انتقاد‌های جاهلانه و احمقانه بسیار زیان‌آور است. 💠 انتقاد، اگر بر مبنای حسن نیت و حسن تشخیص باشد، موجب حرکت و اصلاح است و اگر بر مبنای سوء نیت و بر مبنای جهالت و عدم تشخیص و عدم آشنایی به مصالح عالیۀ اجتماع و راه صحیحی که لازم است اجتماع [طی کند] واقع شود، آن وقت چوب لای‌ چرخ‌گذاشتن است و سبب هرج و مرج و توقف است. 📘 حکمت‌ها و اندرزها؛ ص۱۷۹؛ 🏷 | 🌐 کانال «پارۀ تن» 📮 ایتا | ویراستی | آپارات
🗒 | سعادت در نگاه شهید مطهّری _۱_ 🔖 معنای سعادت و سرچشمهٔ آن ✍🏻 مجید ذوالقدر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مقدمه❗️ یکی از مباحث مهم و اساسی که استاد متفکر، شهید مطهری، در کتاب حکمت‌ها و اندرزها بررسی می‌کنند، مسئله سعادت است. همۀ انسان‌ها، جویای سعادت هستند. هیچ‌کس بدبختی و شقاوت خود را نمی‌خواهد. هر چیزی را که دنبال می‌کند، اول احساس می‌کند که رسیدن به آن شیء، موجب خوشی و سعادت اوست؛ سپس به دنبال آن می‌رود؛ بنابراین، سعادت، مطلوب و آرزوی همۀ انسان‌هاست. مسئله❓ اما سعادت چیست و چه معنایی دارد؟ از آن مهم‌تر اینکه راه‌های رسیدن به آن چیست؟ انسان، برای خوش‌بخت‌شدن، به چه چیزهایی نیاز دارد؟ جواب📨 ◽️ پاسخ این است که مفهوم و معنای سعادت، مسئلۀ پیچیده و اساسی‌ای نیست؛ چون معنای آن را همه درک می‌کنیم. سعادت به معنای خوشی و رضایت و حس رضایتمندی و موفقیت و عدم ناراحتی است. آن چیزی که خیلی مهم است و باید بیشتر به آن پرداخته شود، ارکان و لوازم سعادتمندی است.اما به راستی کجا باید دنبال ارکان سعادت بگردیم؟ چه کسی یا چه کسانی مایۀ خوشبختی ما هستند؟ گلیم بخت ما به دست چه کسی است؟ ◽️ جناب مولوی، داستان پرمعنایی را نقل می‌کند که به این سوال ما هم ربط دارد. ایشان تعریف می‌کنند که فردی بوده که ایام زیادی را به مناجات و دعا می‌پرداخته که ای خدا، من را به گنجی راهنمایی کن که به وسیله آن، ثروتمند شوم و زندگی‌ام را رونق دهم. بعد از مدتی، در عالم رویا به او خبر می‌دهند که برو به روی فلان تپه و پشت به شهر بایست و تیری را در کمان قرار بده. هر جا که تیر افتاد، همان‌جا را حفر کن، گنج همان‌جاست. آن بنده خدا هم طبق آنچه دیده بود عمل کرد و به بالای همان تپه رفت و تیر را به کمان گذاشت و محکم کشید و پرتاب کرد. بعد هم رفت و همان‌نقطه را حفر کرد؛ اما چیزی نیافت. او چند بار دیگر هم همان‌کار را تکرار کرد؛ اما گنجی پیدا نکرد. دوباره رو به دعا آورد و از خدا خواست که راهی به او نشان دهد. دوباره در عالم رویا به او خبر دادند که ما به تو گفتیم که تیر را در کمان قرار ده؛ ولی نگفته بودیم که آن را به قوت پرتاب کنی. این‌بار مرد رفت و طبق دستور عمل کرد و گنج را زیر پای خود یافت؛ یعنی همان جا که تیر از کمان افتاد. پندی که از این شعر می‌توان گرفت این است که گنج اصلی، درون خود ماست. (ای کمان و تیرها برساخته****صید نزدیک و تو دور انداخته) ◽️ در نگاه استاد شهید مطهری، سرچشمۀ سعادت و شقاوت انسان، درون وجود انسان است. گلیم بخت هر کسی به دست خودش داده شده تا خودش سرنوشتش را ترسیم کند. هر قوم و ملتی، نعمت‌ها و موجبات آسایش و سعادتمندی یا بلاها و نقمت‌ها و موجبات ناراحتی که بر آن‌ها وارد می‌شود، به وضع معنوی و فکری و اخلاقی خود آنها مربوط است و مادامی که در فکر و روح و اراده و اخلاق آنها تغییری حاصل نشود، در وضع زندگانی آنها تغییری حاصل نمی‌شود. منبع و سرچشمهٔ‌ سعادت و شقاوت، در داخل وجود انسان و در واقع همان روحیهٔ‌ انسان است؛ نه در بیرون. ▫️روحیهٔ انسان که سعادت دنیا و آخرتش بسته به آن است عبارت است از مجموع افکار و معتقدات و خصلت‌ها و صفات روحی. اعمال انسان،‌ طفیلی روحیهٔ انسان است؛ یعنی انسان هر طور فکر بکند و هر طور عادات و ملکاتی داشته باشد،‌ همان‌طور عمل می‌کند« قل کل یعمل علی شاکلته». 🏷 | 🌐 کانال «پارۀ تن» 📮 ایتا | ویراستی | آپارات
🗒 | سعادت در نگاه شهید مطهّری _۲_ 🔖 ارکان سعادت؛ ایمان و عمل ✍🏻 مجید ذوالقدر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مسئله❓ در ادامۀ بحث قبل، باید از خودمان سوال کنیم که آن صفات و خصلت‌ها و معتقدات و سرمایه‌های داخلی وجود انسان، چه چیزهایی است؟ جواب📨 ◽️ شهید مطهری به صورت کلی، را پنج چیز می‌شمارد: 1️⃣ ایمان و قلب سلیم؛ ◽️ مال و فرزندان، زینت و کمال و مایهٔ رونق همین زندگانی دنیا می‌باشند و بس. آنچه در آن جهان برای بشر سودمند است و موجب سعادت وِی است، چیز دیگر است و آن، قلبی سلیم است؛ دلی که منوّر باشد به نور معرفت خدا و در آن شکّی و شرکی وجود نداشته باشد. قلب سلیم و صفات عالی انسانی مانند خداشناسی و محبّت و انصاف و عدالت و راستی و درستی و مَلَکات فاضلهٔ‌ علمی و عملی و اعمال صالحه که سرمایه‌های زندگی عالم آخرت می‌باشند، موجب سعادت و خوشبختی انسان در همین زندگانی دنیا نیز می‌باشند. ◽️ جای تردید نیست که انسان برای ادامهٔ حیات خویش به دنیای اطراف خودش نیازمند است و ابزار و وسائل دنیایی در ایجاد آسایش و لذّت برای انسان دخالت دارند. پیشرفت در زندگی و تکمیل ابزار و اسباب آن، مطلوب و صحیح است؛ امّا این گمان که تنها با گرد‌آوردن وسایل و ابزار بی روح، می‌توان سعادت و آسایش را تأمین کرد نیز غلط است. اساسا اگر نیروی روحی و اخلاقی موجود نباشد، تمدّن انسانی و زندگی اجتماعی نیز پیشرفت نخواهد کرد. اگر به تاریخ مراجعه شود، روشن می‌شود که تمام آن کسانی که به پیشرفت مَدَنیّت و زندگی اجتماعی کمک کرده‌اند و آثار سودمندی از خود باقی گذاشته‌اند، همان‌ها هستند که از دایرهٔ هوا و هوس قدم بیرون گذاشته‌اند و پایبند اصول اخلاقی بوده‌اند. رمز خوشبختی و عزّت و بزرگواری و کلید سعادت دنیا و آخرت، در پاکیزه‌کردن روح است. 2️⃣ عمل؛‌ ◽️ متاع سعادت انسان، همان عمل اوست. اگر انسان بخواهد در دنیا و آخرت به سعادت برسد، باید کار و فعالیت کند. برای رسیدن به پیشرفت‌های علمی و معنوی و حتی ترقی در زمینه‌های مادی و فناوری‌های روز و زمینه‌های مکانیکی و اقتصادی و ...،‌ در این‌ها همگی، باید کار و تلاش و سعی و عمل داشته باشد؛ وگرنه راه به جایی نمی‌برد. ◽️ آخرت، صرفاً خانهٔ عمل انسان است. متاع اصلی سعادت و شقاوت ما،‌ طرز عمل و فکر و نیت و اخلاق ماست. به همین خاطر هم هست که در دین مبین اسلام، بسیار توصیه به محاسبهٔ نفس و اعمال شده است؛‌ یعنی اینکه باید انسان، توجه شدید داشته باشد که چه اعمالی از او سر می‌زند، خوب است یا بد است؟ باید محاسبه کند و اگر در سراشیبی سقوط افتاده است،‌ خود را نجات بدهد و قبل از اینکه دست او از این دنیا که دار عمل است کوتاه شود،‌ برای خود کاری بکند. ◽️ علم و عمل، دو بال و دو بازوی بشر برای رسیدن به سعادت هستند. علم، چراغ است و کار، حرکت. چراغ هنگامی مفید است که شخص بخواهد در شب با او حرکت کند. حرکت نیز هنگامی به مقصد می‌رسد که چراغ باشد و آدمی راه را از بیراهه تشخیص بدهد. 🏷 | 🌐 کانال «پارۀ تن» 📮 ایتا | ویراستی | آپارات
🗒 | سعادت در نگاه شهید مطهّری _۳_ 🔖 ارکان سعادت؛ استفاده از فرصت‌ها و زندگی اجتماعی ✍️ مجید ذوالقدر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 3️⃣ استفاده از فرصت‌ها؛ ◽️ یکی از دستورالعمل‌های مهم زندگی، غنیمت‌شمردن فرصت‌هاست. سعادت‌ها و موفقیت‌هایی که نصیب بسیاری از افراد شده و می‌شود، بیش از آن مقدار که مربوط به استعداد و لیاقت آنها باشد، مربوط به هوشیاری و بیداری و استفاده از فرصت‌هاست. هم‌چنین بدبختی‌ها و محرومیت‌های دستهٔ دیگر، به خاطر از دست دادن فرصت‌هاست. ◽️ تاریخ جهان و سرگذشت جهانیان و نشیب و فراز‌هایی که برای افراد و ملّت‌ها همواره پیش آمده و پیش می‌آید، بهترین معلّم است؛ راه و چاه را به انسان نشان می‌دهد، به ما می‌نمایاند که اقوام مختلفِ انسان‌ها که در گذشته بوده‌اند، کدام یک از آنها، به موفقیت رسیده‌اند و کدام یک به هلاکت و نشان می‌دهد که موجبات پیروزی یا شکست آنها چه چیزهایی بوده است. رمز سعادتِ ما هم در کیفیت استفاده و بهره‌ای است که به میزان عقل و علم و هوش خود و میزان صفا و خلوص نیّت خود از آموزش‌های اینچنینی ببریم و فرصت‌های اینچنینی و تعلمیات تکوین را غنیمت بشماریم. 4️⃣ زندگی اجتماعی؛ ◽️ دستورات دینی ما به رعایت اخلاق حسنه در روابط با دیگران و خیرخواهی برای عموم جامعهٔ انسانی، نشان از این دارد که انسان باید روحیهٔ‌ صد در صد اجتماعی داشته باشد و خود را جزو جدا نشدنی اجتماع بداند، حیات و سعادت و شقاوت و همه چیز خود را وابسته به اجتماع بداند. انسان مومن، سعادت خود را در میان جامعه دنبال می‌کند نه جدای از جامعه. انسان مومن، خود را مسئول و مکلف نسبت به هم‌زیستان خود می‌بیند. انسان، موجودی اجتماعی است. جانداری است که زیست وی،‌ موقوف به همزیستی است. با هم‌زیستن یعنی بار حیات و زندگی را با هم به دوش‌کشیدن؛ و به همین جهت هزاران قانون و مقررات و معلومات و صنایع و فنون و تقسیم کار و اخلاق مخصوص اجتماعی از قبیل عدالت و انصاف و همدردی و احسان و غیره لازم دارد. ◽️ جامعهٔ زنده، جامعه‌ای است که از خود‌پرستی و خود‌خواهی، تُهی شده باشد. جامعه‌ای است که مردم آن، مانند یک پیکرِ واحد شده باشند که وقتی عضوی از آن را عارضه‌ای پیش آید، دیگر اجزاء آن نیز در تب و سوز می‌افتند. این جامعه است که درون آن، روح اجتماعی حاکم است و وجود دارد. جامعه‌ای که در آن، هرکس، هرآنچه را برای خود می‌پسندد، همان را برای دیگر مؤمنین نیز می‌پسندد و هرآنچه را برای خود مکروه می‌دارد، برای دیگر اعضای جامعه نیز، مصلحت نمی‌داند. ◽️ وجود این روح اجتماعی در جامعهٔ مسلمین، بهترین دستگیرهٔ ایمان است. یعنی در میان وسائل نجات و موجبات سعادت که دین اسلام برای ما مقرَّر کرده است، بهترین و قابل اطمینان‌ترین وسیله، همین روح اجتماعی است؛ همین‌که انسان، دوستی و دشمنی‌اش برای خدا باشد؛ چون که سایر عبادات، مانند نماز و روزه و حج و جهاد و ...، عادت‌بردارند ولی حبّ و بغض برای خدا، نه. تا وقتی که انسان، روح خود را خالص نگرداند و افکارش، رُشد پیدا نکند، هیچ‌گاه به این دستگیرهٔ ایمان، دست پیدا نمی‌کند. سعادتمندی ما، به سعادت کلّ جامعهٔ انسانی گره خورده است. ◽️ ما به زیبایی این عنصر موفقیت و سعادت را در یکی از سوره‌های کوچک قرآن مشاهده می‌کنیم. سوره «عصر». در این سوره، بعد از رُکن ایمان و عمل صالح، دو ویژگی نام می‌برد؛ یکی تشویق و توصیهٔ یکدیگر به حق و تشویق و توصیه یکدیگر به صبر. این دو ویژگیِ پایانی، مربوط به زندگی اجتماعی انسان می‌شود؛ به این معنا که سعادت انسان، در گرو سعادت جامعهٔ اوست و انسان، باید در میان جامعهٔ‌ خود، به دنبال سعادت بگردد و خود را موجودی جدای از جامعه نپندارد. 🏷 | 🌐 کانال «پارۀ تن» 📮 ایتا | ویراستی | آپارات
🗒 | سعادت در نگاه شهید مطهّری _۴_ 🔖 ارکان سعادت؛ علم ✍️ مجید ذوالقدر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 5️⃣ علم؛ ◽️ عالی‌ترین استعداد انسان این است که می‌تواند تا اندازه‌ای از حقایق جهان باخبر گردد و قوانین جهان را بشناسد. خداوند در نهاد بشر، غریزهٔ دانش‌خواهی و حقیقت‌جویی را قرار داده است. علم،‌ هم فی ذاته دارای شرافت است و هم اینکه بهترین وسیلهٔ زندگی است، قدرت و توانایی است. به وسیلهٔ‌ علم است که می‌توان با بیماری‌ها و با فقر و تنگدستی و ظلم و ستمکاری و ... مبارزه کرد و سعادت دنیای خود را تأمین کرد. به وسیلهٔ علم است که ایمان حقیقی پیدا می‌شود؛ چون ایمانی که با تقلید و پیروی کورکورانه پیدا شود، اصلا نمی‌توان آن را ایمان حقیقی نام نهاد و سست بنیاد است و خیلی زود فرو می‌ریزد. به وسیلهٔ‌ علم است که اعمال انسان، به سر منزل مقصود می‌رسد؛ چون علم، به مثابهٔ چراغ است برای کسی که می‌خواهد حرکت کند. اگر چراغ نباشد، حرکت کردن در شب تاریک، انسان را به جایی نمی‌رساند. در آسمان سیاه شب، اگر ستارگانی نباشند که راه‌نمایی کنند، کسی به مقصود خود نمی‌رسد. برای استفاده از فرصت‌ها هم انسان نیازمند به این است که علم به فرصت‌ها و موقعیت آنها داشته باشد تا در بزنگاه‌های زندگی، بتواند به نحو احسن، از فرصت‌های زندگی‌اش استفاده کند. ◽️ علم، علاوه بر اینکه وسیلهٔ خوبی است، ذاتا هم دارای شرف است و برای انسان، کمال و سعادت است. انسان‌ها، در بُعد روحانیِ خود،‌ مانند جسم خود،‌ نیازمند به تغذّی و غذا خوردن هستند؛ یکی از غذاهای روح انسان، علم است. انسان، هیچ‌گاه نباید از نیازهای این بُعد وجودیِ خود غفلت کند و اِلّا درون گرداب‌های شکست و بدبختی فرو می‌رود. ◽️ طبق نظر برخی از علماء، امّ الأمراض همهٔ بدبختی ها و یا لاأقل بیشتر آنها، جهل و نادانی است. ◽️ عقیدهٔ توحید، گذشته از اینکه از جنبهٔ علمی، عالیترین فکری است که به مغز بشر رسیده است، از جنبهٔ عملی، اگر بدون تحریف و به صورت صحیح در مغز انسان جا بگیرد، به دل، روشنی و امیدواری و به روح، نیرو می‌بخشد، حیرت و تردید را که خطرناک‌ترین مرض روحی است، از بین می‌برد؛ امّا اگر همین عقیدهٔ پاک، با جهل و نادانی توأم شود،‌ یکی از خطرناک‌ترین بیماری‌های روحی می‌شود و نتیجهٔ عکس می‌دهد؛ یعنی به جای اینکه انسان را خوشبخت و پیروز گرداند،‌ بدبخت و سرنگون می‌نماید. به عنوان مثال، بسیاری از مردم، مُقدّرات خودشان و دین و جامعهٔ‌ خویش را با تکیه به توحید، به دستِ پیش‌آمد می‌سپارند و کوچک‌ترین فعالیتی از خود نشان نمی‌دهند و انجام هر کاری را مستقیما از خدا می‌خواهند و خودشان، شانه از زیر بار وظایفشان خالی می‌کنند. ریشهٔ این انحرافات، جهل و نادانی است و تنها راه علاج آن، افزایش تعلیم و توسعهٔ فکر است. ◽️ پایهٔ اول تربیت، تعلیم است. انسان در حال جهالت از هیچ چیز استفادهٔ کامل نمی‌برد حتّی از دین. منشأ بسیاری از بی‌دینی‌ها، بی‌علمی و آشنا نبودن به تعلمیات الهی است. پیغمبر اکرم فرمود:« دو طبقه پشت مرا شکستند؛ یکی دانشمندان بی‌مبالات و بی‌پروا و دیگری عبادت‌کنندگان نادان». 🏷 | 🌐 کانال «پارۀ تن» 📮 ایتا | ویراستی | آپارات