🌱
⁉️ خالقیت خدا، دلیلی بر جبری بودن افعال ما!
آیا خالقیت خدا نسبت به همه چیز دلیل بر جبر مى شود؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
جمعى از طرفداران مکتب جبر، به جمله «اَللّهُ خالِقُ کُلِّ شَىء» در آیه ۱۶ سوره «رعد»، براى اثبات مقصود خود استدلال کرده اند و گفته اند: کلمه «کلِّ شىء» آن چنان وسیع است که اعمال بندگان را نیز شامل مى شود، پس، آفریننده کارهاى ما نیز خدا است، یعنى ما از خود اختیار نداریم.
این سخن را از دو راه مى توان پاسخ گفت:
نخست این که: جملههاى دیگر این آیه، این سخن را کاملا نفى مى کند؛ زیرا بت پرستان را شدیداً مورد ملامت و سرزنش قرار مى دهد، اگر واقعاً ما در اعمالمان اختیارى نداریم، توبیخ و سرزنش براى چیست؟! اگر خدا خواسته بت پرست باشد، دیگر چرا او را سرزنش مى کند؟ و چرا براى هدایت و تغییر مسیرش استدلال مى کند؟ اینها همه دلیل بر این است که مردم در انتخاب راه خود آزاد و مختارند.
دیگر این که: خالقیت بالذات در همه چیز مخصوص خداست، اما این منافات با مختار بودن ما در افعالمان ندارد؛ چرا که قدرت ما، عقل و شعور ما و حتى اختیار و آزادى اراده ما همه از ناحیه او است، بنابراین، از یک نظر، هم او خالق است (نسبت به همه چیز و حتى افعال ما) و هم ما فاعل مختاریم، و این دو در طول هم است نه در عرض هم، او آفریننده همه وسایل فعل ما است و ما استفاده کننده از این وسائل در راه خیر یا شرّ.
این درست به آن مى ماند که: کسى کارخانه برق یا تأسیسات لوله کشى آب را آماده ساخته، و همه را در اختیار ما قرار داده است، مسلماً ما هر گونه استفاده اى از آن برق و آب بکنیم بدون کمک او امکان پذیر نبوده و نیست ولى، با این حال، تصمیم نهایى با خود ماست که از این برق، اطاق عمل جراحى را براى بیمار مشرف به مرگى روشن سازیم، یا یک مجلس و کانون فساد و آلودگى را؛ به وسیله آن آب رفع عطش تشنه کامى کنیم و گلى پرورش دهیم، و یا در پى خانه بى گناهى بریزیم و دیوار آن را ویران سازیم.
🌻
📕 تفسیر نمونه، ج١٠، ص١٩٣
#جبر #اختیار
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ سوء استفاده شیادان از مسئله «ارتباط با ارواح»
چگونه برخی شیادها از مسئله «ارتباط با ارواح» سوء استفاده میکنند؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
مسئله «ارتباط با ارواح» گرچه از نظر محققان این فن و جمعى از دانشمندان دیگر، یک موضوع قطعى و مسلم است ولى این موضوع به آن معنى نیست که ما ادعاهاى بى اساس جمعى «شیاد» و یا «ساده لوح» را که مدعى ارتباط با ارواحند بپذیریم؛
زیرا متأسفانه از مسئله ارتباط با ارواح، سوء استفاده فراوان شده است و عده زیادى از سودجویان حرفهاى و یا ساده لوحان ابله، گاهى چنین ادعاهائى را مى کنند و خود را با همه ارواح در ارتباط مى دانند و از این رهگذر احیاناً استفاده هاى سرشار مى برند،
اینگونه افراد بدبختانه رنگ خرافى به این مسئله علمى و تجربى در انظار بعضى از آگاهان زدهاند و خیالبافى ها و شیادی هاى آنها سبب شده که بعضى اصل موضوع را انکار کنند، در حالى که حساب این گونه افراد از دانشمندان و محققان این بحث جدا است و گاهى از میان دهها مدعى ارتباط با ارواح، یکى صادق نیست.
بنابراین ما باید کاملاً به هوش باشیم و این بحث علمى را از سوء استفاده افراد شیاد و یا خیالباف برکنار داریم و فریب مدعیان دروغین را نخوریم و اعمال نادرست آنها را به حساب این بحث علمى نگذاریم.
مخصوصاً بازى خاصى که میان جمعى به نام ارتباط با ارواح بوسیله میزگرد رایج شده و عدهای بدون هیچ گونه آمادگى علمى یا عملى تنها با تهیه کردن یک میزگرد با یک صفحه گردان، ادعا مى کنند که کلید عالم ارواح را به دست آورده و با ارواح صغیر و کبیر ارتباط دارند، از روشن ترین نمونه هاى این گونه ارتباط هاى قلابى و بىاساس است که باید از آن به شدت بر حذر بود.
🌻
📕 معاد و جهان پس از مرگ، (آية الله مکارم شیرازی)، ص ۲۰۰
#روح #ارواح
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ مادّیت اعتقادی و مادّیت اخلاقی
آیا ممکن است کسی اعتقادا الهی باشد ولی عملش جلوهگاه اعتقادش نباشد و از نظر عمل، مادّی باشد؟
و آیا ممکن است کسی از نظر اعتقاد، مادّی باشد ولی از نظر عمل، مادّی نباشد و زندگیاش زندگی منزّه و بیآلایش از تندروی و تجاوز و ستم باشد؟ بالاخره آیا انفکاک مادّیت اخلاقی از مادّیت اعتقادی امکان پذیر است؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
پاسخ این است که آری امکان پذیر است و زیاد واقع میشود، امّا چیزی نیست که دوام یابد و روی آن بتوان حساب کرد؛
زیرا یک حالت غیر طبیعی است و آنچه برخلاف طبیعت و روش طبیعی نظام اسباب و مسبّبات است دوام نخواهد یافت.
و بالأخره آنجا که انفکاک است، یا روش و عمل در اعتقاد مؤثّر میافتد و آن را منقلب میکند و یا اعتقاد و ایده تأثیر میکند و طرز عمل را منقلب میسازد، و بالأخره یا اعتقاد فدای عمل میشود و یا عمل فدای اعتقاد.
این را نمیتوان باور کرد که کسی بتواند یک عمر زندگی کند که فکراً و ایماناً الهی باشد ولی عملًا مادّی؛ عاقبت یکی از دو طرف غالب خواهد شد، یا به این سو و یا به آن سو خواهد رفت.
کما اینکه آن کسی هم که از نظر فکر و ایمان مادّی است، خواه ناخواه، دیر یا زود یا برمیگردد و الهی میشود و یا اینکه تنزّه اخلاقی او تبدیل به مادّیت اخلاقی میگردد.
این دو نحو مادّیت (مادّیت اعتقادی و مادّیت اخلاقی) علّت و معلول یکدیگرند و از نوع علّت و معلولهای متقابل هستند؛ یعنی هر کدام، هم علّت دیگری واقع میشوند و هم معلول آن.
🌻
📕 مجموعه آثار (شهید مطهری)، ج١، ص۵۶٨
#مادی #اعتقاد #عمل
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ مَثل ربا خواران در قرآن
قرآن کریم حال ربا خواران در دنیا و آخرت را چگونه تشبیه کرده است؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
پاسخ این سؤال در آیه ۲۷۵ سوره «بقره» بیان شده است. خداى متعال در این آیه تشبیه گویا و رسائى از حال ربا خواران مجسم کرده، مى فرماید: (کسانى که ربا مى خورند، [در قیامت از جاى] بر نمى خیزند مگر مانند کسى که بر اثر تماس شیطان با او، دیوانه شده)؛ نمى تواند تعادل خود را حفظ کند، گاه به زمین مى خورد و گاه بر مى خیزد؛ «الَّذینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لایَقُومُونَ إِلاّ کَما یَقُومُ الَّذی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ».(١)
در این جمله شخص رباخوار، تشبیه به آدم مصروع یا دیوانه بیمار گونهاى شده که به هنگام راه رفتن قادر نیست تعادل خود را حفظ کند و به طور صحیح گام بر دارد.
آیا منظور ترسیم حال آنان در قیامت و به هنگام ورود در صحنه رستاخیز است؟ یعنى آنها به هنگام ورود در عرصه محشر به شکل دیوانگان و مصروعان محشور مى شوند؟
اکثر مفسران این احتمال را پذیرفته اند.
ولى بعضى مى گویند: منظور تجسم حال آنها در زندگى این دنیا است؛ زیرا عمل آنها همچون دیوانگان است، آنها فاقد تفکر صحیح اجتماعى هستند و حتى نمى توانند منافع خود را در نظر بگیرند و مسائلى مانند تعاون، همدردى، عواطف انسانى، نوع دوستى براى آنها، مفهومى ندارد و پرستش ثروت آن چنان چشم عقل آنها را کور کرده که نمى فهمند استثمار طبقات زیر دست، و غارت کردن دسترنج آنان بذر دشمنى را در دل هاى آنها مى پاشد و به انقلاب ها و انفجارهاى اجتماعى که اساس مالکیت را به خطر مى افکند، منتهى مى شود و در این صورت، امنیت و آرامش در چنین اجتماعى وجود نخواهد داشت، بنابراین او هم نمى تواند راحت زندگى کند، پس مشى او مشى دیوانگان است.
اما از آنجا که وضع انسان در جهان دیگر، تجسمى از اعمال او در این جهان است، ممکن است آیه اشاره به هر دو معنى باشد، آرى، رباخواران که قیامشان در دنیا بى رویه، غیر عاقلانه و آمیخته با «ثروت اندوزى جنون آمیز» است، در جهان دیگر نیز بسان دیوانگان محشور مى شوند.
جالب این که در روایات معصومین (علیهم السلام) به هر دو قسمت اشاره شده است در روایتى در تفسیر آیه مى خوانیم: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «آکِلُ الرِّبا لایَخْرُجُ مِنَ الدُّنْیا حَتّى یَتَخَبَّطَهُ الشَّیْطانُ»؛ (رباخوار از دنیا بیرون نمى رود مگر این که به نوعى از جنون مبتلا خواهد شد).
و در روایت دیگر براى مجسم ساختن حال رباخوارانِ شکم باره که تنها به فکر منافع خویشاند و ثروتشان وبال آنها خواهد شد، از پیامبر (صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده:
«هنگامى که به معراج رفتم دستهاى را دیدم به حدى شکم آنان بزرگ بود که هر چه جدیت مى کردند برخیزند و راه روند، براى آنان ممکن نبود و پى در پى به زمین مى خوردند، از جبرئیل سؤال کردم اینها چه افرادى هستند و جرمشان چیست؟ جواب داد: اینها رباخواران هستند».
حدیث اول، حالت آشفتگى انسان را در این جهان منعکس مى سازد و حدیث دوم، حالات رباخواران در صحنه قیامت را بیان مى کند و هر دو مربوط به یک حقیقت است همان طور که افراد پرخور، فربهىِ زننده و بى رویهاى پیدا مى کنند، ثروتمندانى که از راه رباخوارى فربه مى شوند، نیز زندگى اقتصادى ناسالمى دارند که وبال آنها است.
________________________________
(۱): «یَتَخَبَّطُهُ» از ماده«خَبْط» به معنى عدم حفظ تعادل بدن به هنگام راه رفتن یا برخاستن است.
🌻
📕 تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۲۵
#ربا #رباخواری
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ سعد و نحس ایام
دیدگاه اسلام در خصوص مسائلی همچون سعد و نحس ایام و... چیست؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
از مجموع روایاتی که از اهل بیت اطهار عليهم السلام رسیده است این مطلب استنباط میشود که این امور یا اساساً اثر ندارد و یا اگر هم اثر دارد توکل به خدا و توکل به پیغمبر و اهل بیت پیغمبر (عليهم السلام) اثر اینها را از بین میبرد.
بنابراین یک مسلمان، شیعه واقعی، در عمل به این امور اعتنا نمیکند؛ اگر میخواهد به مسافرت برود، صدقه بدهد، به خدا توکل کند، به اولیای خدا توسل بجوید و به هیچ یک از این امور اعتنا نکند.
یک فرد مسلمان نباید فکر خودش را با این موهومات خسته کند. پس توکل برای چیست؟ ما، هم دم از توکل میزنیم، هم دم از توسل و هم از گربه سیاه میترسیم.
آدمی که میگوید توکل و بالخصوص میگوید توسل و ولایت، دیگر نباید این حرفها را بزند. آن که میگوید ولایت، میگوید اگر توسل داری به این مهملات اعتماد نکن.
🌻
📕 مجموعه آثار (شهید مطهری)، ج١۶، ص٧٣
#سعد #نحس
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ سرپرستى خانواده در اسلام
چرا اسلام سرپرستى خانواده را به مرد سپرده است؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
خانواده، یک واحد کوچک اجتماعى است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد؛ زیرا رهبرى و سرپرستى دسته جمعى که زن و مرد مشترکاً آن را به عهده بگیرند، مفهومى ندارد، در نتیجه مرد یا زن یکى باید «رئیس» خانواده، و دیگرى «معاون» و تحت نظارت او باشد،
قرآن در آیه ۳۴ سوره «نساء» تصریح مى کند که: مقام سرپرستى باید به مرد داده شود، مى فرماید:«الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ»؛ (مردان سرپرست و نگهبان زنان هستند)
البته مقصود از این تعبیر، استبداد، اجحاف و تعدى نیست، بلکه منظور رهبرى واحد منظم، با توجه به مسئولیت ها و مشورت هاى لازم است. این مسأله در دنیاى امروز بیش از هر زمان، روشن است که اگر هیئتى (حتى یک هیئت دو نفرى) مأمور انجام کارى شود، حتماً باید یکى از آن دو، «رئیس» و دیگرى «معاون یا عضو» باشد، و گر نه هرج و مرج در کار آنها پیدا مى شود،
سرپرستى مرد در خانواده نیز از همین قبیل است و این موقعیت به خاطر وجود خصوصیاتى در مرد است، مانند ترجیح قدرت تفکر او بر نیروى عاطفه و احساسات (به عکس زن که از نیروى سرشار عواطف بیشترى بهره مند است)،
و دیگرى داشتن بنیه و نیروى جسمى بیشتر که با اوّلى بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دومى بتواند از حریم خانواده خود دفاع نماید.
به علاوه، تعهد او در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه هاى زندگى و پرداخت مهر و تأمین زندگى آبرومندانه همسر و فرزند، این حق را به او مى دهد که وظیفه سرپرستى به عهده او باشد.
البته ممکن است زنانى در جهات فوق بر شوهران خود، امتیاز داشته باشند، ولى: قوانین به تک تک افراد و نفرات نظر ندارد، بلکه نوع و کلى را در نظر مى گیرد، و شکى نیست که از نظر کلى، مردان نسبت به زنان براى این کار آمادگى بیشترى دارند، اگر چه زنان نیز وظائفى مى توانند به عهده بگیرند که اهمیت آن مورد تردید نیست.
جمله هاى بعد اشاره به همین حقیقت است؛ زیرا در قسمت اول مى فرماید:«بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْض»؛ (این سرپرستى به خاطر تفاوت هائى است که خداوند از نظر آفرینش، روى مصلحت نوع بشر میان آنها قرار داده).
و در قسمت دیگر مى فرماید:«وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ»؛ (و نیز این سرپرستى به خاطر تعهداتى است که مردان در مورد انفاق و پرداخت هاى مالى در برابر زنان و خانواده بر عهده دارند).
ناگفته پیدا است؛ سپردن این وظیفه به مردان، نه دلیل بالاتر بودن شخصیت انسانى آنها است، و نه سبب امتیاز آنها در جهان دیگر؛ زیرا آن صرفاً بستگى به تقوا و پرهیزگارى دارد،
همان طور که شخصیت انسانى یک معاون از یک رئیس ممکن است در جنبه هاى مختلفى بیشتر باشد، اما رئیس براى سرپرستى کارى که به او محول شده از معاون خود شایسته تر است.
🌻
📕 تفسیر نمونه، ج۳، ص۴۶۹
#خانواده #سرپرست
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ امدادهای غیبی
آیا مسائلی همچون «امدادهای غیبی» در زندگی فردی و اجتماعی انسان، وجود خارجی دارد؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
کمکهای غیبی گاهی به صورت فراهم شدن شرایط موفّقیت است و گاهی به صورت الهامات و هدایتها و روشنیها و روشنبینیها.
ولی باید دانست که اینگونه الطاف غیبی، گزاف و رایگان نیست؛ چنین نیست که انسان در خانهاش بنشیند، دست روی دست بگذارد و منتظر باشد «دستی از غیب برون آید و کاری بکند».
خیر چنین انتظاراتی بر خلاف ناموس آفرینش است. دو آیه از قرآن ذکر میکنم، یکی در مورد مددهایی که به صورت فراهم شدن شرایط موفّقیت است و دیگر در مورد مددهایی که به صورت الهامات و هدایتهای معنوی است؛ ببینید قرآن چه شرایطی ذکر میکند و چگونه است که به صورت گزاف و رایگان رخ نمینماید.
در مورد اول میگوید:
«انْ تَنْصُرُوا اللَّه ینْصُرْکمْ وَ یثَبِّتْ اقْدامَکمْ»
اگر خدا را یاری کنید خداوند شما را یاری میکند و ثابت قدمتان میدارد.
(سوره محمد، آیه ٧)
ببینید یاری الهی را که مدد غیبی است مشروط میکند به یاری قبلی خدا یعنی به اینکه خدمت و عمل و مجاهدتی در راه خیر عموم صورت بگیرد و مخصوصاً در راه خدا باشد یعنی لِلّه و فی اللّه باشد؛ یعنی هم عمل و مجاهدت و کوشش شرط است و هم اخلاص و حسن نیت.
در مورد دوم میگوید:
«وَ الَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا وَ انَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ».
آنان که در راه ما کوشش و جدّیت به خرج میدهند ما راههای خود را به آنها ارائه میدهیم. خداوند با نیکوکاران است.
(سوره عنکبوت، آیه ۶٩)
در این آیه نیز هم کوشش را و هم اینکه «در راه ما» باشد ذکر میکند، هم صرف نیروی بدنی و هم صرف نیروی روحی را شرط قرار میدهد و در این صورت است که هدایت و روشنی باطنی به انسان داده میشود.
پیامبران آمدهاند که ما را به این گونه مددهای غیبی مؤمن نمایند. اگر چنین ایمانی در ما پیدا شود ما عملًا با خداوند وارد معامله و بده و بستان میشویم، احساس میکنیم که نیکی کردیم و خداوند به ما پاداش نیک داد، ما را حفظ و نگهداری کرد؛ بر عکس، بدی کردیم و کیفر دیدیم.
🌻
📕 مجموعه آثار (شهید مطهری)، ج۳، ص٣۴۵
#امداد_غیبی
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ برخورد ائمه (ع) با «صوفی گری»
در نحوه برخورد ائمه (علیهم السلام) با «صوفی گری» چه گزارشاتی در تاریخ آمده است؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
از هزاران سال قبل در «یونان» و «هندوستان» افرادى معتقد بودند با ریاضت و سخت گرفتن بر خویشتن در لذتها، خوراک و پوشاک مى توان به کارهاى مهم و خارق العادهاى دست زد و یا به مقامات معنوى رسید.
هنگامى که اسلام گسترش یافت این افکار از کشورهاى دیگر به محیط اسلام نفوذ کرد و جمعى آن را با زهد اسلامى و پارهاى از تعلیمات اسلام آمیختند و افکار انحرافى والتقاطى دیگرى را برآن افزودند که «صوفیگرى» نتیجه نهایى آن بود.
صوفیان به احکام دین که با نام شریعت مى نامند به عنوان احکامى که قابل توجیه و تغییر است نگاه مى کنند و اساس را سیر باطنى مى پندارند که آن را طریقت مى نامند.
به همین دلیل بسیارى از گناهان را مرتکب مى شوند. به تعبیر دیگر آنها شریعت را پوسته و طریقت را مغز و حقیقت را «مغز مغز» مى پندارند.
ولی ائمه (علیهم السلام) شدیداً آنها را سرزنش و توبیخ کرده و مردم را از آنان برحذر داشته اند. توبیخ شدید امیرمؤمنان على (علیه السلام) بر عمل «عاصم بن زیاد» در خطبه ۲۰۹ نهج البلاغه شاید به همین جهت است که امام آن را مقدمه اى بر ظهور این گروه در آینده مى دیدند.
در حدیثى مى خوانیم که یکى از اصحاب به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: گروهى به نام «صوفیّه» در زمان ما ظاهر شده اند، درباره آنها چه مى گویید؟ فرمود: «إنَّهُمْ أعْدائُنا فَمَنْ مالَ إِلَیْهِمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ یَحْشُرُ مَعَهُمْ وَ سَیَکُونُ أقْوامٌ یَدّعُونَ حُبَّنا وَ یَمیلُونَ إِلَیْهِمْ وَ یَتَشَبَّهُونَ بِهِمْ وَ یُلَقّبُونَ أَنْفُسَهُمْ بِلَقَبِهِمْ وَ یُأَوَّلُونَ أقْوالَهُمْ ألا فَمَنْ مالَ إِلَیْهِمْ فَلَیْسَ مِنّا وَ إِنّا مِنْهُ بَراءُ وَ مَنْ أَنْکَرَهُمْ وَ رَدَّ عَلَیْهِمْ کانَ کَمَنْ جاهَدَ الْکُفّارَ بَیْنَ یَدَىْ رَسُولِ اللهِ(صلى الله علیه وآله)»؛
(آنها دشمنان ما هستند هر کس متمایل به آنها شود از آنهاست و با آنها محشور مى شود و در آینده اقوامى مى آیند که ادّعاى محبّت ما را مى کنند، ولى تمایل به آنها دارند و خود را شبیه آنها مى سازند و القاب آنها را بر خود مى نهند و سخنان [نادرست] آنها را توجیه مى کنند. آگاه باشید هر کس تمایل به آنها پیدا کند از ما نیست و ما از او بیزاریم و هر کس آنها را انکار کند و رد نماید، مانند کسى است که در پیش روى پیامبر(صلى الله علیه وآله) با کفار پیکار کرده باشد).
همچنین دو نفر از یاران معروف امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) به نام «بزنطى» و «اسماعیل بن بزیع» از آن حضرت چنین نقل کرده اند که ایشان فرمود:
«مَنْ ذَکَرَ عِنْدَهُ الصُّوفِیَّةُ وَ لَمْ یُنْکِرْهُمْ بِلِسانِهِ وَ قَلْبِهِ فَلَیْسَ مِنّا وَ مَنْ أَنْکَرَهُمْ فَکَأَنَّما جاهَدَ الْکُفّارَ بَیْنَ یَدَىْ رَسُولِ اللهِ(صلى الله علیه وآله)»؛
(کسى که نام صوفیه نزد او برده شود و آنها را با زبان و قلبش انکار نکند از ما نیست و کسى که آنها را انکار کند، مانند کسى است که در حضور رسول الله (صلى الله علیه وآله) با کفّار جهاد کند).
🌻
📕 پیام امام امیر المومنین (علیه السلام)، ج۸، ص۱۳۱
#صوفیه #تصوف
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ طلب روزى با اعتقاد به تقسیم روزی
آیا اعتقاد به تقسیم روزى مانع تلاش براى طلب روزى است؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
از آیات مختلف قرآن به دست مى آید که: روزى در دست خدا است، هر کس را بخواهد روزیش را محدود مى سازد و به هر که اراده کند روزى وسیع مى بخشد،
اما این سخن به آن معنى نیست که بعضى از جاهلان پنداشته اند که باید دست از فعالیت کشید و در گوشهاى نشست تا آنچه مقدّر است برساند، این گونه افراد که تفکّر منفى شان دستاویز خوبى است براى آنها که مذهب را «مخدّر» مى دانند، از دو نکته اساسى غافلند:
نخست این که: خواستن و مشیت الهى، که در آیات قرآن به آن اشاره شده، یک مسأله دلخواه وبى حساب نیست، بلکه مشیت خداوند از حکمت او جدا نیست، و همیشه روى حساب لیاقت ها و شایستگىها است.
دیگر اینکه: این مسأله به معنى نفى عالم اسباب نیست؛ چرا که عالم اسباب، یعنى جهان تکوین نیز، خواست خدا و مشیت تکوینى خدا است، و هیچ گاه، از مشیت تشریعى او جدا نخواهد بود.
به عبارت روشنتر: اراده خدا در زمینه وسعت و تنگى روزى، مشروط به شرائطى است که، بر زندگى انسانها حکم فرما است، و تلاشها و کوششها و اخلاصها و فداکارىها، و به عکس، سستى و تنبلى و بخل و آلودگى نیّتها، نقش تعیین کنندهاى در آن دارد.
به همین دلیل، قرآن مجید کراراً انسان را در گرو سعى و کوشش و تلاش و فعالیت خود شمرده، و بهره او را از زندگى به میزان سعى و تلاشش مى داند.
لذا، در کتاب «وسائل الشیعه» در «کتاب تجارت و کسب و کار» بابى در زمینه تلاش و کوشش، براى تحصیل رزق و روزى، عنوان کرده و احادیث متعددى در این زمینه بیان مى دارد، ابواب دیگرى نیز در مذمّت «بیکارى»، «پرخوابى»، «تنبلى» در طریق تحصیل نیازمندى هاى زندگى، منعقد ساخته است.
از جمله، در حدیثى که از امیر مؤمنان (علیه السلام) در این ابواب نقل شده، مى خوانیم: «انّ الأشیاءَ لَمّا ازدَوَجَت ْ، ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجا بَیْنَهُما الْفَقر»؛ (هنگامى که موجودات در آغاز با هم ازدواج کردند، تنبلى و ناتوانى با هم پیمان زوجیت بستند، و فرزندى از آنها به نام فقر متولد شد!).
و در حدیث دیگر از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم: «لا تَکسَلُوا فِى طَلَبِ مَعایِشِکُم فَإنَّ آبائَنا کانُوا یَرکُضُونَ فِیها وَیَطْلُبُونَها»؛ (در طلب روزى و نیازهاى زندگى تنبلى نکنید؛ چرا که نیاکان و پدران ما به دنبال آن مى دویدند و آن را طلب مى کردند!).
در حدیث دیگرى از امام باقر (علیه السلام) مى خوانیم: «انِّى لَأُبْغضُ الرَّجُلَ أَن یَکُونَ کَسلاناً عَن أَمرِ دُنْیاهُ، و مَن کَسَلَ عَن أَمرِ دُنْیاهُ فَهُوَ عَن أَمْرِآخِرَتِهِ أَکْسَلُ»؛ (من مردى را که در کار دنیایش تنبل باشد، مبغوض مى دارم، کسى که در کار دنیا تنبل باشد [با این که ثمرهاش به زودى نصیب او مى شود]، در کار آخرتش تنبل تر است).
🌻
📕 تفسیر نمونه، ج١٠، ص٢۴١
#رزق #روزی
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ چرا نماز را به زبان عربى مى خوانيم؟
چرا بايد نماز را به زبان عربى خواند و حال آن كه هركس بايد خدا را به زبان خودش بخواند، آيا اين موضوع با جهانى بودن دين اسلام منافات ندارد؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
اتّفاقاً خواندن نماز به زبان عربى يكى از نشانه هاى جهانى بودن دين اسلام است، زيرا جمعيّتى كه در يك صف قرار مى گيرند و در يك جبهه واحد فعّاليّت مى كنند، ناگزيرند زبان واحدى داشته باشند كه به وسيله آن تفاهم كنند؛
يعنى، علاوه بر زبان مادرى و محلّى، يك «زبان عمومى و جهانى» هم داشته باشند و وحدت جمعيّت بدون اين قسمت مسلّماً كامل نيست.
امروز عدّه اى از متفكّران معتقدند تا دنيا به صورت يك كشور در نيايد، مردم جهان روى سعادت را نخواهند ديد و براى اين كه اين موضوع جامه عمل به خود بپوشد، نقشه هايى طرح كرده اند و يكى از موادّ برنامه آنها به وجود آوردن يك زبان بين المللى و جهانى است.
خلاصه اين كه خواندن نماز به يك زبان از طرف تمام مسلمانان، رمز وحدت و نشانه يگانگى مسلمانان است و با توجّه به اين كه زبان عربى به اعتراف اهل فن يكى از وسيعترين و جامع ترين زبان هاى دنياست، اين حقيقت روشنتر مى شود كه:
تمام فرق مسلمانان مى تواند آن را به عنوان يك زبان بين المللى بشناسند و از آن به عنوان حسن تفاهم و همبستگى استفاده كنند.
علاوه بر اين، خواندن نماز به يك صورت معيّن، آن را از دستبرد و تحريف و آميخته شدن به خرافات و مطالب بى اساس كه بر اثر مداخله افراد غير وارد (هنگام ترجمه آن به زبان هاى ديگر) رخ مى دهد، نگاه مى دارد و به اين وسيله روح اين عبادت اسلامى محفوظتر مى ماند؛
منتها بر هر مسلمانى لازم است به قدر توانايى با زبان دينى خود آشنا باشد و بداند با خداى خود چه مى گويد و اتّفاقاً ياد گرفتن ترجمه نماز كه در يك صفحه كتاب خلاصه مى شود، به اندازه اى ساده و آسان است كه ممكن است آن را در يك ساعت (براى تمام عمر) ياد گرفت.
كوتاه سخن اين كه: همان طور كه مى دانيم مسأله توحيد و يگانگى، در تمام اصول و فروع اسلام يك زيربناى اساسى محسوب مى گردد و نماز به سوى قبله واحد و در اوقات معيّن و به يك زبان مشخّص، نمونه اى از اين وحدت است.
اگر به هنگام مراسم حج در مكّه باشيم و نماز جماعتى را كه صدها هزار نفر از نژادها و ملّيّت هاى مختلف از سراسر جهان در آن شركت مى جويند و همه با هم مى گويند «اللَّهُ اكبر»... مشاهده كنيم، آن گاه به عظمت و عمق اين دستور آشنا مى شويم كه اگر هريك، اين جمله روح پرور يا ساير اذكار نماز را به زبان محلّى خود مى گفت چه هرج و مرج زشتى در آن روى مى داد.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص٢٩٣
#نماز #عربی
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ دروغ مصلحت آميز چيست؟
دروغ مصلحت آميز در اسلام چه حكمى دارد و آيا پيامبران و پيشوايان بزرگ چنين دروغى مىگفتهاند؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
دروغ ذاتاً كار فوق العاده بدى است و بسيارى از مشكلات و بدبختىها و نابسامانى هاى اجتماع كنونى ما بر اثر همين دروغ است. در بعضى از بياناتى كه از ائمّه اهل بيت عليهم السلام رسيده، دروغ را كليد ساير گناهان شمرده اند!
ولى در عين حال در پاره اى از موارد استثنايى، پيش آمدهايى مى كند كه اگر انسان در آن جا راست بگويد فتنه و فساد بزرگى برپا مى شود در حالى كه اگر راست نگويد آتش فتنه خاموش مى گردد؛
مثلًا، هرگاه ميان دو نفر اختلاف شديدى باشد و يكى از آنها پشت سر ديگرى بدگويى كند و ما هم بشنويم و بدانيم كه اگر در برابر سؤالاتى كه مى شود راست بگوييم و بدگويى هاى او را فاش كنيم، آتش فتنه اى برپا مى شود كه ممكن است تلفات و خسارات مهمّى به بار آورد؛
بديهى است در چنين موردى راست گفتن كار غلطى است و هيچ عاقلى نمى تواند بگويد در چنين موردى هم بايد راست گفت، اين يك قانون مسلّم عقلى است كه هرگاه فساد چيزى از اصلاح آن بيشتر باشد، ما بايد از آن چيز بپرهيزيم.
قوانين اسلامى نيز اين حكم عقلى را تأييد نموده و در چنين موارد استثنايى، از روى ضرورت دروغ گفتن را تجويز مى كند.
ولى به دو موضوع بايد مؤكّداً داشت:
نخست اين كه اين موضوع كاملًا جنبه استثنايى دارد و جز در شرايط خاصّى دروغ گفتن جايز نيست و نبايد عدّه اى موضوع «دروغ مصلحت آميز» را دستاويز كرده و بدون جهت و يا براى به دست آوردن منافع شخصى دروغ بگويند و اين عمل زشت را به نام اين كه مصلحت! ايجاب كرده، مرتكب شوند.
دوّم اين كه اسلام بقدرى به موضوع دروغ اهمّيّت داده كه حتّى در مواردى كه ضرورت ايجاب مى كند كه انسان دروغ بگويد، دستور «توريه» [۱] داده است و در ميان دانشمندان و فقهاى ما اين فتوا مشهور است.
منظور از «توريه» اين است كه در موارد ضرورى به جاى دروغ گفتن، جمله اى گفته شود كه شنونده به گمان خود از آن مطلبى استفاده كند در حالى كه منظور گوينده چيز ديگرى بوده است؛
مثلًا: كسى از ما بپرسد آيا فلان كس درباره من چنين حرف بدى زده؟ ما در جواب مى گوييم: نه و منظورمان اين باشد كه به اين عبارت نگفته (اگر چه همان مطلب را به عبارت ديگر گفته است) ولى شنونده از كلمه «نه» چنين مى پندارد كه اصلًا آن حرف درباره او گفته نشده است.
اگر در كلمات پيشوايان دين (به مقتضاى ضرورت و حفظ جان و مال مردم و جلوگيرى از اختلافات و فتنه ها) دروغ مصلحت آميزى بوده باشد، حتماً از قبيل توريه است كه دروغ محسوب نمى گردد.
اين نكته هم ناگفته نماند، در مواردى كه وظيفه انسان توريه يا دروغ مصلحت آميز باشد، اگر راست بگويد گناه كرده و هر فسادى به وجود بيايد او مسؤول است!
روشن است كه در آيات قرآن هيچ گونه دروغ مصلحت آميز و توريه وجود ندارد، يعنى درباره آيات و احكام الهى اصولًا چنين ضرورتى مفهوم ندارد.
____________________________
[۱]: « توريه» بر وزن« توصيه» سخنى است كه دو معنا دارد، گوينده از آن معنا خاصّى را كه حقيقت است اراده كرده و شنونده معنا ديگرى مى فهمد.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص٣٧۵
#دروغ #توریه
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ نماز در اوّل وقت
بعضى از دانشمندان براى اثبات فضيلت نماز در اوّل وقت گفتهاند كه در اين وقت «امام زمان ارواحنا فداه» نماز مىخواند و كسانى كه در اين موقع نماز بخوانند، به بركت نماز امام عليه السلام مقبول درگاه خداوند خواهد شد.
از طرفى مىدانيم كه اوقات و افقها با هم بسيار فرق دارد و چه بسا كه در يك كشور چندين افق وجود دارد تا چه رسد به تمام كشورهاى روى زمين، در اين صورت نماز افراد همان نقطهاى كه امام عليه السلام در آن نماز مىخواند با نماز امام تطبيق مىكند نه همه افراد، اين موضوع را چگونه مىتوان حل كرد؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
كسانى كه به اين استدلال براى اثبات فضيلت نماز اوّل وقت دسته زدهاند، منظورشان اين بوده كه نمازهايى كه در اوّل وقت خوانده مىشود وجه مشتركى با نماز «امام» عليه السلام دارند؛
زيرا نماز آن حضرت نيز در اوّل وقت خوانده مىشود و به بركت همين وجه مشترك، نمازهاى ديگران نيز در درگاه خدا فضيلت پيدا مىكند و البتّه اختلاف افقها تأثيرى در اين موضوع ندارد؛
و به عبارت ديگر، منظور انجام نمازها در يك زمان واحد نيست، بلكه منظور اتّحاد در يك «عنوان واحد» يعنى «اداى نماز در اوّل وقت» است؛ منتها هركسى برحسب افق خودش.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص٣٩۶
#نماز #امام_زمان
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ صبر بعد از عطسه
آيا در اسلام اين دستور وارد شده است كه در موقع تصميم بر انجام كارى، اگر كسى عطسه كند بايد صبر كرد؟!
.
.
.
⭕ پاسخ:
در اين باره دستورى در اسلام نداريم و اساساً روح اسلام با اين گونه مطالب سازش ندارد، تا آن جا كه دستور مى دهد هنگامى كه تصميم بر كارى گرفتيد، اگر كسى فال بد زد اعتنا نكنيد و بر خدا توكّل نموده به دنبال هدف روان شويد و فال بد زدن را نشانه شرك قرار داده است!
آرى درباره عطسه وارد شده است كه هر گاه يكى از شما عطسه كرد، در حقّ او دعا كنيد و بگوييد «يرحمكم اللّه رحمت خدا شامل حال شما گردد.» طرف نيز متقابلًا دعا كند و بگويد «يغفر اللّه لكم؛ خداوند شما را بيامرزد».
امّا صبر كردن و قدرى مكث نمودن و يا فرق گذاردن بين يك عطسه و دو عطسه، همگى افسانه است كه بايد مسلمان آگاه و دانا از اين افسانهها بپرهيزد.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص۶٠۴
#عطسه #صبر
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ سيادت از كجا آغاز شد؟
«سيادت» از كجا شروع شده و چه كسى اين لقب را بر اين سلسله نهاده است؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
«سيادت» يك نوع شرافت معنوى است كه در دودمان پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله وجود دارد و اساساً اين موضوع عمومى است كه دودمان و فرزندان شريف و برجسته به تناسب مقام بزرگ خاندان آنها، در ميان تمام اقوام داراى احترام و شخصيّت خاصّى هستند؛
بنابراين، احترام و شخصيّت «سادات» در نظر ما براى همان نسبتى است كه با بزرگترين شخصيّت عالم انسانيت، يعنى پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله دارند،
و كلمه «سيّد» كه در لغت عرب به معناى «آقا» است روى همين نظر به آنها اطلاق مى شود و در كلمات پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السّلام در مورد بعضى از اهل بيت به كار برده شده است.
ولى ناگفته پيداست كه «سادات» نمى توانند به اتّكاى اين انتساب با پيغمبر صلى الله عليه و آله كوچكترين تخلّفى بنمايند و از نظر قوانين عمومى تفاوتى با ديگران ندارند.
در حقيقت «ريشه سيادت» همان عظمت پيامبر صلى الله عليه و آله و على عليه السلام از نظر صفات و روحيّات و اعمال است؛
آنها به خاطر شخصيّت والايشان آقا و سيّد و بزرگ بودند و شعاع اين شخصيّت تا جدّ اعلاى پيامبر صلى الله عليه و آله يعنى «هاشم» را شامل مى گردد و فرزندان او نيز از اين رهگذر كسب افتخار مى كنند.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص۶٠٨
#سیادت #سید
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ استخاره چيست؟
چگونه ممكن است انسان مقدّرات و سرنوشت خود را به دست استخاره بسپارد و با تفّال به قرآن و يا دانههاى تسبيح تكليف خود را تعيين كند؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
اولًا: «استخاره» در لغت به معناى «طلب خير از خداوند كردن» است؛ خداوندى كه جهان آفرينش در قبضه قدرت اوست، آفريدگارى كه سرنوشت تمام موجودات جهان از او سرچشمه مى گيرد و مى تواند بنده خود را با نيكيها رهبرى نمايد.
معناى اين نوع استخاره اين است: هنگامى كه انسان مى خواهد كارى را انجام دهد لازم است با نهايت دقّت و توجّه، تمام مقدّمات كار را تا آن جا كه ممكن است فراهم سازد و از آنچه موجب ضرر و زيان است بپرهيزد، سپس از صميم قلب از خداوند بخواهد او را در اين راه موفّق كند و نفع و خير نصيب او سازد.
خلاصه اين كه، وقتى انسان دست به يك كار بزرگ مى زند و سرانجام كار روشن نيست، پس از انجام كارهاى لازم كه در پيشرفت او دخالت دارد، بايد در اين حال خدا را بخواند، و از او بطلبد كه وى را در اين كار از هر نظر پيروز گرداند و او را در رسيدن به مقصود رهنمون گردد.
اين همان استخاره به معناى «طلب خير از خدا كردن» است كه روايات صحيح و معتبرى دارد. اين نوع استخاره نه احتياج به قرآن دارد و نه تسبيح، بلكه يك توجّه باطنى است كه انسان مى تواند هر روز دهها مرتبه آن را انجام دهد.
در روايات مى خوانيم: «مَا إسْتَخَار اللّهَ عَبْد مُؤْمِنُ إلا خَار اللّهُ لَهْ؛ هيچ بنده باايمانى از خداوند طلب خير نكرد، مگر اين كه خداوند خير را براى او فراهم ساخت!»
نتيجه اين گونه استخاره اين نيست كه انسان ترديد خود را به وسيله استخاره رفع كند، بلكه غرض از آن اين است كه پس از انجام تدابير صحيح، از خداوند خير و نفع بخواهد و ناگفته پيداست هيچ موحّدى نمى تواند تأثير خواست و كمك خداوند را در هيچ امرى انكار كند و در وسعت قدرت او شكّ و ترديد نمايد.
اين توجّه، به انسان باايمان نيرو و توان مى بخشد كه در برابر مشكلات كارها ايستادگى كند و با تكيه كردن به نيروى لايزال الهى پيش رود.
ثانياً: درباره استخاره هايى كه امروز مرسوم است هرگز مطلب آن طور نيست كه در سؤال تصوّر شده است - انسان مقدّرات خود را به دست تسبيح بسپارد - بلكه لازم است پيش از استخاره جهات زير در نظر گرفته شود:
۱- استمداد از عقل و فكر: خداوند بر بندگان منّت گذارده و آنها را با نيروى عقل مجهّز ساخته است. عقل مى تواند در بسيارى از موارد سرانجام كار را از نظر سود و زيان روشن سازد و تشخيص دهد كدام يك از انجام و ترك، مصلحت است؛ در اين موارد هرگز استخاره به تسبيح و قرآن مورد ندارد.
۲- مشورت با افراد مطّلع: اسلام بقدرى به مسأله مشورت اهمّيّت داده كه آن را از علائم ايمان دانسته است. قرآن مجيد مى فرمايد: «وَ امْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ و كارهايشان به صورت مشورت در ميان آنهاست. [١]
و نيز خداوند به پيامبر خود دستور مى دهد كه در كارهاى مهم با ياران خود مشورت كند: «وَ شاوِرْهُمْ فِى الامْرِ؛ با آنان مشورت كن! » [٢] در اين صورت هرگاه نظر قاطعى از افراد با تجربه در كارى ابراز گرديد، ديگر موردى براى استخاره باقى نمى ماند.
امّا در صورتى كه ابهام كار از طريق عقل خود انسان و از راه مشورت گشوده نشد و مطلب ابهام و پيچيدگى پيدا كرد، در اين موقع انسان در حالت تحيّر و ترديد فرو مى رود و يك حال بلاتكليفى، توأم با ناراحتى براى او پديد مى آيد.
نخستين فايده استخاره با قرآن يا تسبيح در اين موقع اين است كه آن حالت تحيّر را از بين مى برد و انسان را از ترديد و دو دلى رنج دهنده اى راحت مى كند.
ديگر اين كه، معناى استخاره در اين هنگام اين است كه از خداوند مى خواهد خير و صلاح او را از اين راه نشان دهد. اكنون كه بندهاش تمام درها را به روى خود بسته ديده است از صميم قلب و با خلوص تمام از پروردگار خود مى خواهد او را از اين راه به آنچه صلاح در آن است - اعم از فعل و ترك - راهنمايى بفرمايد.
مسلّماً توجّه به خدا توأم با خلوص نيّت در اين حالت مؤثر است. چه مانعى دارد كه خداوند از اين راه خير و صلاح او را نشان دهد؟
فرض كنيم اين شخص متحيّر استخاره نكند آيا مى تواند خود را از يكى از فعل و ترك باز دارد؟ بطور مسلّم نه، بالاخره در اين موقع يا آن كار مورد نظر را انجام مى دهد، يا انجام نمى دهد.
چه بهتر كه در اين حالت، در انتخاب يكى از دو طرف، توجّهى قلبى به خدا پيدا كند و از او بخواهد كه آنچه مصلحت است براى او از طريق استخاره معيّن فرمايد.
مسلّماً به هنگام انتخاب آن - از اين راه - با قاطعيّت و اطمينان بيشترى به راه خود ادامه مى دهد و آن نيز در پيروزى او مؤثر است.
_________________________
[۱]: سوره شورى، آيه ۳۸.
[٢]: سوره آل عمران، آيه ۱۵۹.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهای مذهبی (آية الله مکارم شیرازی)، ص۶۵١
#استخاره #سرنوشت
⁉️ @PorsemanShia