🌱
⁉️ فرق حسد و غبطه
فرق حسد و غبطه در چیست؟ چگونه متوجه شوم به شخصی حسادت دارم یا غبطه میخورم؟
.
.
.
⭕️ پاسخ:
صفات خوب و بد بیشترین محتوای معارف اخلاقی را تشکیل میدهند؛ و بین صفات خوب و بد برخی کلیدی و ریشهای و نقش مادر برای صفات دیگر است؛ یعنی زمینه برای صفات دیگر مهیا میکند.
در بین صفات بد، حسادت و حسد بسیار نکوهش شده و زمینه بسیاری از صفات بد را مهیا میکند. در مورد تعریف آن و فرق آن با غبطه نکاتی را مطرح میکنیم.
۱. حسد که در فارسی از آن تعبیر به «رشک» میشود، به معنی «آرزوی زوال نعمت از دیگران است، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد»؛
بنابراین کار حسود یا ویرانگری است، یا آرزوی ویران شدن بنیان نعمتهایی است که خداوند به دیگران داده است، خواه آن سرمایه و نعمت به او منتقل شود یا نه!
در مقابل حسد، «غبطه» قرار دارد و آن این است که انسان آرزو کند که نعمتی همانند دیگران یا بیشتر از آنها داشته باشد، بیآنکه آرزوی زوال نعمت کسی را داشته باشد.
در حدیثی از امام صادق علیهالسلام میخوانیم: «انَّ الْمُؤْمِنَ یَغْبُطُ وَ لَایَحْسُدُ، وَ الْمُنَافِقُ یَحْسُدُ وَ لَایَغْبُطُ»؛ «مؤمن غبطه میخورد، ولی حسد نمیورزد، امّا منافق حسد میورزد و غبطه نمیخورد».
شما با این تعریف از حسد، خودتان باید ببینید آیا نسبت به دیگران حسود هستید یا غبطه میخورید؟ آیا دوست دارید دیگران نعمتی نداشته باشند یا دوست دارید شما هم مثل آنها دارای مرتبه و نعمت و جایگاه باشد؟
اگر دوست دارید شما هم مانند آنها شوید بدون اینکه آنها شکست بخورند یا نعمتی از آنها گرفته شود، شما حسود نیستید و غبطه میخورید.
ولی اگر دوست دارید کلاً آنها هیچ موفقیتی نداشته باشند و شکست بخورند، حال چه شما جای آنها باشید یا اصلاً نباشید، این حسادت است و باید به درمان آن بپردازید.
۲. اما اگر واقعاً حسادت دارید باید نکاتی پیرامون حسد به شما عرض کنیم که حسد از بیماریهای خطرناک اخلاقی است که اگر انسان به درمان آن نپردازد، دین و دنیای او را تباه میکند.
درمان این بیماری اخلاقی بر دو اساس استوار است. علمی و عملی. در قسمت «علمی» شخص حسود باید روی دو چیز مطالعه و دقّت کند یکی پیامدها و آثار ویرانگر حسد ازنظر روح و جسم و دیگر ریشهها و انگیزههای پیدایش حسد.
حسود باید بیندیشد که این بیماری اخلاقی بهزودی جسم او را بیمار میکند، مانند خوره روح او را میپوساند و از بین میبرد، خواب و آرامش را از او سلب میکند.
از طرفی باید انگیزههای حسد را به انگیزههای غبطه تبدیل کند و نیروهای ویرانگر را به نیروهای سازنده مبدّل سازد.
این معنی در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیهالسلام نقلشده که فرمود: «احْتَرِسُوا مِنْ سُورَهِ الْجُمَدِ وَ الْحِقْدِ وَ الْغَضَبِ وَ الْحَسَد وَ اعِدُّوا لِکُلِّ شَیْءٍ مِنْ ذَلِکَ عِدَّهً تُجَاهِدُونَ بِهَا مِنَ الْفِکْرِ فِی الْعَاقِبَهِ وَ مَنْعِ الرَّذِیلَهِ وَ طَلَبِ الْفَضِیلَهِ»؛
خود را از شدّت بخل و کینه و غضب و حسد در امان دارید و برای مبارزه با هر یک از این امور وسیلهای آماده سازید، ازجمله تفکّر در عواقب سوء این صفات رذیله و راه درمان و طلب فضیلت از این طریق!
۳. امّا ازنظر عملی میدانیم تکرار یک عمل تدریجاً تبدیل به یک عادت میشود و ادامه عادت تبدیل به ملکه و صفت درونی میگردد.
حسود باید با استفاده از ضد حسد به درمان پردازد که درمان هر بیماری دارویی است که از ضد آن تشکیل یافته است!
در حدیثی از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله میخوانیم: «اذَا حَسَدْتَ فَلَاتَبْغِ»؛ هنگامی که نسبت به کسی حسد پیدا کردی بر طبق آن عمل نکن و بر او ستمی روا مدار!
شما در این مورد سعی کنید برعکس همان افراد را به خاطر موفقیتشان ستایش کنید، از آنها هم جلوی خودشان و هم پشت سرشان زیاد تعریف کنید و نهتنها در ذهن و فکرتان، بلکه بهصورت لسانی نیز از آنها تعریف کنید، و برای موفقیت شان دعا کنید،
و حتی عملاً کمک کنید که در تخصصی که در آن احساس حسادت دارید، موفق شوند، راهنماییشان کنید، استادان خوب، کتب خوب و هر کمکی که میتوانید بکنید که پیشرفت کنند، این کار عملاً مثل آبی است روی آتش حسادت و باعث میشود کمکم حسادت تان نسبت به آنها کم بشود؛
و در حدیث دیگری از امیر مؤمنان آمده است که فرمود: «انَّ الْمُؤْمِنَ لَایَسْتَعْمِلُ حَسَدَهُ»؛ مؤمن حسد خود را به کار نمیگیرد.
ازجمله اموری که در درمان حسد بسیار مؤثر است راضی به رضای حق بودن و تسلیم در برابر اراده او شدن و قانع به زندگی خویش گشتن است،
.
.
در حدیثی از امیر مؤمنان میخوانیم: «مَنْ رَضِیَ بِحَالِهِ لَمْ یَعْتَوِرَهُ الْحَسَد»؛ کسی که به آنچه دارد راضی باشد، حسد در امان او را نمیگیرد.»
به نعمتهایی که خدا به شما داده زیاد فکر کنید تا حس سپاس گذاری تان تقویت و حس حسادت تان کمتر شود.
درنهایت برای موفقیت خودتان هدفهای بلند را طرح و برنامهریزی کنید و تلاش کنید به آنها برسید، وقتی هدف و برنامه داشته باشید و مشغول کارهای مفید باشید، احساس پیشرفت میکنید و طبیعتاً احساس رضایت میکنید و کمتر حسادت میتواند روی شما اثر منفی بگذارد.
نتیجه:
حسد از صفات بسیار بد است که ریشه بسیاری از صفات زشت است. به معنی «آرزوی زوال نعمت از دیگران است، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد». با توجه به این تعریف اگر حسود هستید با عمل به راهکارهای علمی و عملی میتوانید بهتدریج به درمان بپردازید.
📕 https://www.pasokhgoo.ir
#حسد #غبطه
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ زیارت با معرفت امام رضا علیه السلام
اگر امکانش هست امام رضا علیه السلام رو با زبان ساده معرفی کنید تا با فضایل ایشان آشنا بشیم و زیارت بامعرفت داشته باشیم؟
.
.
.
⭕️ پاسخ:
در فرهنگ اسلام شناخت مقام ائمه علیهمالسلام مورد تأکید قرارگرفته است تا حدی که در کتب حدیثی شیعه از آن تعبیر به وجوب شده است.
نکته لازم به ذکر اینکه شناخت ائمه علیهم السلام به این است که به مقام والای آنها پی ببریم و مهمترین ملاک شناخت آنها این است که آنها را افرادی بدانیم که اطاعت از آنها واجب است؛ به این حدیث درباره مقام امام رضا علیهالسلام و لزوم شناخت مقام آن حضرت توجه فرمایید:
امام صادق علیهالسلام فرمود: نوه من در زمین خراسان در شهری به نام طوس کشته شود، هر که بامعرفت به حق او وی را زیارت کند روز قیامت دستش را بگیرم و او را به بهشت برم اگرچه اهل گناه کبیره باشد.
عرض شد شناختن حق او چیست؟ فرمود بداند که او امامی است که اطاعتش واجب است و غریب و شهید است هر که عارف به حقش او را زیارت کند خدا به او اجر هفتاد شهیدی که برابر رسول خدا صلیالله علیه و آله از روی حقیقت شهید شدهاند بدهد.
امام رضا علیهالسلام هشتمین جانشین برحق پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله هستند ایشان یکی از چهارده شخصیت معصوم و یکی از ائمه هدی علیهمالسلام میباشند.
یکی از ویژگیهای امام رضا علیهالسلام این است که درباره ثواب و فضیلت و آثار زیارت آن حضرت احادیث متعددی رسیده که به چند حدیث اشاره میکنیم:
حدیث اول: حضرت امام رضا علیهالسلام فرمودند:
کسی که مرا زیارت کند درحالیکه خانهام دور و مزارم بعید است من روز قیامت در سه جا به نزدش آمده تا او را از ترسها و هولهای قیامت برهانم:
الف: هنگامیکه کتابها (نامههای اعمال) به دستهای راست و چپ داده میشوند.
ب: در هنگام عبور از صراط.
ج: در وقت میزان اعمال.
حدیث دوم:
علی بن مهزیار میگوید به امام جواد علیهالسلام عرض کردم پاداش قبر امام رضا علیهالسلام چیست؟ فرمود به خدا بهشت برای اوست.
حدیث سوم:
از امام هفتم موسی بن جعفر علیهالسلام نقلشده که آن حضرت فرمودند:
کسی که قبر فرزندم را زیارت کند برای او نزد خدا ثواب هفتاد حجّ مقبول هست.
راوی میگوید: محضرش عرضه داشتم: ثواب هفتاد حج؟! حضرت فرمودند:
بلی، بلکه ثواب هفتصد حج؟! عرض کردم: هفتصد حج؟! فرمودند: بلی، بلکه ثواب هفتاد هزار حج.
عرض کردم: هفتاد هزار حج؟! فرمودند: بلی، کسی که آن حضرت را زیارت کند و شب را نزد آن جناب بیتوته کند مثل کسی که است که خدا را در عرش زیارت کرده.
عرض کردم: مثل کسی که خدا را در عرش زیارت کرده؟! حضرت فرمودند:
بلی، هنگامیکه قیامت به پا شود چهار تن از اولین و چهار تن از آخرین روی عرش خدا هستند.
امّا چهار تن از اولین عبارتاند از:
حضرت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهمالسلام.
و امّا چهار تن از متأخرین عبارتاند از:
حضرت محمّد و علی و حسن و حسین صلوات اللَّه علیهم اجمعین.
سپس مجلس وسیع شده و در آن توسعه داده میشود و کسانی که قبور ائمه را زیارت کردهاند با ما روی عرش مینشینند.
توجه داشته باش که از بالاترین آنها ازنظر رتبه و ثواب کسی است که از قبر فرزندم علی علیهالسلام را زیارت کند.
ضمناً کرامات زیادی از قبر شریف امام هشتم علیهالسلام به زائران رسیده که نشان از عنایت آن حضرت به زائران هست و به همین دلیل آن حضرت را امام رئوف نامیدهاند.
📕 https://B2n.ir/r88289
#امام_رضا #زیارت
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ نحوه کمک رسانی امیرالمؤمنین علیهالسلام به فقرا
چطور امام علی هر شب شیر در خانه فقرا می برد؟ ظروف یکبار مصرف که نبوده تو چی میبرده هر شب؟ با عقل جور در نمیاد.
تازه تو ظرف های فلزی هم اگر به فرض بگیریم میبرده شبی ده تا خونه ام که به صورت ناشناس شیر برده باشه سالی بیش از ۳۰۰۰ تا ظرف باید میخرید؟!
بعدم طبق روایت های شیعیان که میگه ناشناس میبرده شبانه پس یعنی نمیرفته ظرفشم پس بگیره!! یعنی کارخونه مسگری هم داشت از پس این همه ظرف بر نمیومد!
.
.
.
⭕️ پاسخ:
امام علی علیهالسلام و دیگر ائمه طاهرین علیهالسلام اهتمام و جدیت فراوانی برای کمک به نیازمندان و رفع نیازهای اولیه زندگی آنها، داشتند. این کمکها گاهی بهصورت علنی و آشکار و گاهی هم مخفیانه و بهصورت ناشناس صورت میگرفت.
با این وجود برخی افراد مغرض سعی دارند با بیان برخی مطالب بیاساس نسبت به این موضوع تشکیک کنند بدون توجه به اینکه این مسئله با توجه به کثرت گزارشهایی که پیرامون این موضوع در منابع شیعه و سنی نقل شده است قابل تشکیک نیست.
در ادامه به صورت خاص سیره امام علی علیهالسلام در کمک به فقرا و نیازمندان بیان خواهد شد:
امام علی علیهالسلام بعد از حدود 25 سال از رحلت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله در دورهای به حکومت رسید که به واسطه سیاستهای مالی غلط خلفای گذشته و به صورت خاص عثمان فاصله طبقاتی عجیبی در بین مردم شکل گرفته بود.
لذا امیرالمؤمنین علیهالسلام در طول حکومت خویش سعی کردند تا این تبعیض را از بین ببرند و در کنار آن فقر مطلق را ریشهکن کنند.
آن حضرت در کنار پیگیری این امر مهم، اقدامات فردی خویش در کمک به فقیران و ایتام را که از دوران حیات نبوی و تحت تأثیر تربیت آن حضرت انجام میدادند پیگیری میکردند که گزارشات فراوانی پیرامون این گونه اقدامات حضرت در منابع تاریخی و حدیثی اهل سنت و شیعه نقل شده است. در ادامه برخی از این گزارشها نقل خواهد شد:
۱. روزی علی بن ابیطالب علیهالسلام متوجه شد زنی در کوچه مشک آبی را به زحمت به دوش میکشد. مشک را از زن گرفت و برایش به خانه برد. در طول راه از حالش جویا شد.
زن گفت: «علی شوهرم را به جبهه فرستاد و او را کشت. اکنون چند بچه یتیم دارم و چون تنگدستم، به ناچار برای مردم کار میکنم».
وقتی به در خانهی زن رسیدند، امام مشک را به او تحویل داد و به خانه رفت. فردای آن روز حضرت با کیسهای مملو از نان و غذا بر دوش گرفت و به سمت خانه آن زن حرکت کرد.
بعضی از یارانش خواستند به او کمک کنند ولی او فرمود: «روز قیامت چه کسی حاضر است بار مرا بکشد؟» وقتی به خانهی زن رسید، در زد و فرمود: «من همان بنده خدا هستم که دیروز در بردن مشک کمکت کردم. برای بچههایت غذا آوردهام.»
زن در را باز کرد و گفت: «خدا از تو راضی شود و خودش میان من و علی بن ابیطالب قضاوت کند.» حضرت وارد شد و فرمود: «من دوست دارم ثوابی به دست بیاورم. تو یا نان بپز یا بچهها را آرام کن.»
زن جواب داد: «من با پختن نان آشناترم. تو بچهها را سرگرم کن تا من نان بپزم.» امام گوشت پخت و زن هم نان پخت. امام در دهان بچهها گوشت و خرما گذاشت و فرمود: «پس سعی کن علی بن ابیطالب را حلال کنی.»
سپس کنار آتش تنور آمد و صورتش را نزدیک برد و فرمود: «یا علی، حرارت آتش را بچش! این کیفر آن کسی است که حق بیوه زنان و یتیمان را ضایع کند.»
در این هنگام زن دیگری که امام را میشناخت وارد شد و با دیدن این صحنه به زن صاحب خانه گفت: «وای بر تو! این امیرالمؤمنین علی است.»
زن با دستپاچگی نزد امام آمد و گفت: «یا امیرالمؤمنین، از کاری که کردم، بسیار خجالت میکشم.» امام فرمود: «نه خیر. من باید به دلیلی کوتاهیای که در حقت داشتم، از تو خجالت بکشم».
۲. محمد بن الصمه از طریق پدرش از عموی خود نقل کرده است: شبی در مدینه، مردی را دیدم که مشکی بر دوش و کاسه غذایی در دست گرفته بود و میگفت: ای خدای من که صاحب اختیار و آفریدگار و پناه دهنده مؤمنانی، قربانی امشب مرا بپذیر، به چیزی جز آنچه در این کاسه دارم و آنچه بر دوش کشیدهام به شبانگاه در نیامدهام و تو خود میدانی که من علیرغم شدت گرسنگی و تشنگی، به خاطر تقرّب به تو و هدیه به پیشگاهت آن را از خود دریغ داشتم.
ای پروردگار من! پس روی مرا بر نگردان و دعایم را بپذیر! به او نزدیک شدم تا آنکه او را شناختم، ناگهان متوجه شدم که او علی بن ابیطالب بود؛ سپس به سراغ مردی رفته و اطعامش نمود.
۳. قنبر غلام امام علی علیهالسلام نیز نقل کرده است: علی علیهالسلام در شبی از شبها عبورش به خانه زنی بینوا افتاد که کودکان خردسالش از گرسنگی گریان بودند و خواب به چشمانشان نمیآمد.
.
.
این منظره تأثرانگیز، قلب مهربان و آکنده از محبت آن جناب را عمیقاً لرزاند؛ چرا که آن زن برای خاموش نمودن کودکانش و مشغول نمودن آنها و به خواب کردنشان، دیگی که جز آب، چیزی در آن نبود، بر اجاق نهاده بود و آنها را بدین وسیله تسلّی میداد که پس از لحظاتی چند، غذایشان آماده خواهد شد.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام با اطلاع از وضع رقت بارِ آن گرسنگانِ بیپناه، به همراه قنبر خدمتگزار خاص خود، مقداری خرما، روغن و نان در همیانی گذاشته و به دوش کشید و به سمت منزل آن زن به راه افتاد.
قنبر عرض کرد: آقایم! این کار را به من واگذارید! فرمود: نه من اولی ترم به حمل غذای بینوایانِ تهیدست. همین که به در خانه آنها رسید، از آن زن اجازه خواست. زن اجازه ورود داد و در را گشود.
حضرت علی علیهالسلام شخصاً متصدی سازماندهی غذا گردید و مقداری برنج، روغن و آب را در دیگ ریخت و زمانی نه چندان طولانی در انتظار آماده شدنِ غذا گذرانید.
پس از حاضر شدن غذا، کودکان را برای صرف غذا فراخواند. کودکان با خوشحالی به خوردن غذا مشغول گردیدند. پس از صرف غذا، برای سرگرمی و شادمانیِ بیشتر آنان، در حالی که کودکان را دور خویش جمع کرده بود، در صحن منزل صدای گوسفند از خود درمی آورد و دور میزد و آنها را میخنداند.
قنبر که این منظره را به چشم خود دید، عرض کرد: مولای من، در این شب حالت غیر منتظرهای از شما دیدم که از علت آن آگاه نشدم و آن این بود که چرا مانند گوسفند بع بع میکردید، در حالی که برایم روشن بود که چرا شخصاً غذا را به شانه میکشیدی؛ زیرا آن برای تقرّب به خدا و تحصیل ثواب است.
امام علی علیهالسلام فرمود: زمانی که به خانه این زن وارد شدم، کودکانش از گرسنگی گریان بودند. خواستم در حال خارج شدن، علاوه بر تناول طعام، آنها را خرسند و شادمان نمایم و راهی برای این عمل خداپسندانه، جز با این وسیله ندیدم؛ از اینرو با این حالت آنان را خوشحال کردم.
گزارشهای فراوان دیگری نیز در مورد چگونگی کمک امام علی علیهالسلام به ایتام و فقرا نقل شده است که بیان تمام آنها در این نوشته امکان پذیر نیست؛ اما برخی مغرضین در صفحههای مجازی سعی کردهاند با بیان برخی شبهات در این موضوع تشکیک کنند؛
مانند شبههای که با این جمله شروع میشود: «چطور امام علی هر شب شیر در خانه فقرا میبرد»؟ نویسنده این شبهه بدون ذکر اینکه در کدام کتاب موثق شیعی یا سنی این گزارش نقل شده است کلامش را ادامه داده است «ظروف یک بار مصرف که نبوده تو چی میبرده هر شب؟...»
در مورد این شبهه اولاً باید گفت چنین گزارشی در هیچ کدام از منابع شیعی و سنی نقل نشده است؛ ثانیاً فرضاً که چنین گزارشی هم نقل شده باشد چه کسی گفته که بردن شیر به درب خانه فقیران نیازمند به ظرف یک بار مصرف و بقیه ملزوماتی است که نویسنده این شبهه ذکر کرده است.
اگر نویسنده این شبهه با تاریخ زندگانی مردم در عصر امام علی علیهالسلام آشنا بود میدانست که بردن شیر با مشک به درب خانه مردم بدون هیچ مشکلی امکان پذیر بود علاوه بر اینکه در آن دوره در خانه افراد فقیر نیز ظروفی از سنگ و چوب وجود داشت که حضرت میتوانست هنگام مراجعه به درب منزل این افراد شیر را در ظروف آنها بریزند،
اما در مورد فقیرانی که خانه و ظرف نداشتند امام علی علیهالسلام با بردن یک ظرف کوچک سنگی یا چوبی میتوانست شیر بنوشاند و بعد از آن با شستن ظرف به فقیر دیگری شیر بدهد.
لذا در انتها این مطلب را متذکر شد که ایکاش نویسنده این شبهه به جای این قلم فرسایی کمی به عقل و منطق مراجعه میکرد تا بطلان چنین شبههای برایش کاملاً روشن میشد.
نتیجه:
کمک امام علی علیهالسلام به افراد فقیر به واسطه کثرت گزارشهایی که در کتابهای معتبر شیعه و سنی نقل شده است قابل تشکیک نیست.
در مورد شبههای که در این سؤال ذکر شده است باید گفت اولاً چنین مطلبی در هیچ منبع معتبر شیعی یا سنی نقل نشده است؛
ثانیاً برفرض درست بودن این گزارش مطالبی که در ادامه نوشته است به هیچ عنوان درست نیست چرا که بردن شیر با یک عدد مشک امکان پذیر است؛
در خانه افراد فقیر ظروف چوبی و سنگی موجود بود و در صورت عدم وجود ظرف نیز حضرت با بردن یک ظرف کوچک سنگی یا چوبی میتوانست به تمام افراد شیر بدهد چرا که بعد از نوشیدن شیر توسط هر فقیری حضرت میتوانستند ظرف را با مقدار کمی آب شستشو دهند و بعد به فقیر دیگر شیر بنوشانند.
📕 https://B2n.ir/g73844
#امام_علی #فقرا
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ توجه خاص پیامبر به حضرت زهرا سلام الله علیها
چرا در بین دختران پیامبر بیشتر به حضرت فاطمه پرداخته میشود و كمتر از دیگر دختران حضرت یاد میشود؟
.
.
.
⭕️ پاسخ:
"لازم است تاریخ رسول خدا صلی الله علیه وآله - از جمله تاریخ فرزندان حضرت - ذكر شود و در محافل و سخنرانیها بیش تر- از آن ها- سخن گفته شود تا مردم با دختران پیامبر بیشتر و بهتر آشنا شوند،
اما این امر به دلایل برخی از شرایط و محدودیتها صورت نگرفته، امید است كه محققان و تاریخ پژوهان ابعاد زندگی رسول خدا صلی الله علیه وآله - از جمله فرزندن پیامبر را - تبیین نمایند،
اما این مطلب را نباید نادیده گرفت كه بحث درباره افراد و شخصیتها به لیاقت و میزان تأثیرگذاری آنان در جامعه برمیگردد، یعنی اگر شخصی دارای فضایل و در جامعه نقش اساس داشته باشد، بیشتر از او سخن به میان میآید و بیشتر مورد توجه قرار میگیرد،
حال اینكه دختران رسول خدا صلی الله علیه وآله به جز فاطمه زهرا سلام الله علیها - از افراد تأثیر گذار در جامعه نبودند، یعنی به رغم این كه دختران پیامبر بودند، اما از افرادی نبودند كه نقش مهم و تاثیر گذار در جامعه اسلامی داشته باشند.
عدم توجه به برخی دختران رسول خدا صلی الله علیه وآله اختصاص به آنان ندارد، در مورد فرزندان دیگر شخصیتها نیز چنین است،
چنان كه از میان دختران امام علی علیه السلام حضرت زینب سلام الله علیها بیشتر مورد توجه است و بیشتر از ایشان سخن به میان میآید، جهتش این است كه وی در حادثه كربلا نقش اساسی داشت. حادثه كربلا با نام و تاثیر گذاری حضرت زینب گره خورده است.
به دختران دیگر پیامبر (زینب، رقیه و ام كلثوم) نیز تاحدی توجه میشود، یعنی روحانیان و سخنرانان از آنها نیز سخن میگویند. تاریخ پژوهان زندگینامه دختران پیامبر را ذكر نمودهاند.
این گونه نیست كه محققان نسبت به زندگی نامه دختران رسول خدا بیتفاوت باشند.
در باره توجه به حضرت زهرا سلام الله علیها باید گفت:
اگر از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بیشتر سخن به میان میآید، جهتش این است كه حضرت نقش بنیادی در جامعه داشت. وی همان شخصیت الهی است كه در كنار رسول خدا در صحنههای مختلف حضور یافت.
زهرا همان انسانی است كه به دفاع از امامت پرداخت و از حق علی علیه السلام دفاع كرد. با تربیت فرزندانی مانند امام حسن، امام حسین و حضرت زینب علیهم السلام جامعه اسلامی را متحول نمود،
از همه مهمتر اینكه آن حضرت خود دارای لیاقت و جایگاه بلند میباشد كه هیچ كدام از فرزندان رسول خدا آن را ندارد. كمالات و صفات و فضائلی كه در حضرت زهرا سلام الله علیها بود، در سایر دختران پیامبر (ص) وجود نداشت.
آیات و روایات بسیاری كه درباره فاطمه سلام الله علیها آمده، درباره دختران دیگر پیامبر نیامده است.
حضرت زهرا سلام الله علیها تنها دختر پیامبر بود كه پس از بعثت حضرت متولد شد. سوره كوثر در شأن حضرت نازل شد. از امام صادق علیه السلام درباره فاطمه سلام الله علیها روایت شده: «چون او از بدیها بریده شد، وی را فاطمه نامیدند».
او در دوران كودكی و ظهور اسلام، در دامن پدر تربیت شد. میدید كه مسلمانان، هر روز با شور و هیجان برای فرا گرفتن آیات قرآنی و آموختن روش پرستش خدا، نزد پدرش میآیند.
در این خانه بود كه زهرا سلام الله علیها تكبیر گفتن، روی به خدا ایستادن، هر شبانه روز در اوقاتی خاص، پروردگار را به بزرگی یاد نمودن آموخت. آن سالها، در سراسر عربستان و همه جهان این تنها خانهای بود كه چنین بانگی از آن برمیخاست.
زهرا سلام الله علیها تنها دختر خردسال مكه بود كه چنین جنب و جوشی را كنار خود میدید. بانگ آسمانی «الله أكبر»، این مراسم بیمانند، در روح این طفل خردسال اثر نهاد كه سالها بعد آشكار شد.
فاطمه زهرا علیها السلام همان انسانی است كه پیامبر از وی به عنوان ام ابیها یاد نمود. هچنین حضرت فاطمه را برترین زنان عالم خواند و یاد آوری نمود كه خداوند با خشم فاطمه خشمگین میشود و با خشنودی وی خشنود میشود.
نكته قابل دقت این است كه در منابع اهل سنت نیز از فضایل و مقام حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار سخن به میان آمده است. احادیث و روایاتی كه از رسول اكرم صلی الله علیه وآله درباره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نقل شده، همه آنها دلالت بر مقام والا و مرتبه بلند آن بانوی بزرگوار نزد خداوند و پیامبر دارند.
به همین خاطر پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «فاطمه پاره تن من است. مرا آنچه سبب آزار او شود میآزارد».
همو فرمود: «ای فاطمه! خداوند با ناخشنودی تو ناخشنود و با خشنودی تو خشنود میگردد».
بر این اساس اگر از حضرت زهرا سلام الله علیها زیاد سخن گفته میشود، به جهت شخصیت حضرت است. اگر دیگر دختران رسول خدا چنین شخصیتی داشتند، از آنان نیز بیشتر سخن گفته میشد.
📕 https://B2n.ir/w01096
#پیامبر #حضرت_زهرا
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ وصی امام حسین؛ امام سجاد یا حضرت زینب علیهم السلام
آیا درست است که امام حسین علیه السلام، روز عاشورا حضرت زینب را وصیّ خود قرار داد؟ با وجود امام سجاد علیه السلام، این کار چه دلیلی داشته است؟
.
.
.
⭕️ پاسخ:
بر اساس دلایل متعددی که در مباحث کلامی و اعتقادی شیعه در بحث امامت خاصه آمده، وصیّ حقیقی امام حسین علیهالسلام حضرت زین العابدین بوده است.
امام حسین علیهالسلام قبل از حرکت به سوی عراق، به فرزندش زینالعابدین وصیت کرده بود و در روز عاشورا نیز در ساعت پایانی عمر شریفش، آن وصیت را یادآوری و تجدید فرمود.
وصیت ظاهری:
اما با توجه به اینکه اعلام علنی و عمومی این وصایت، میتوانست به قیمت جان امام سجاد علیهالسلام تمام شود، به حسب ظاهر تدبیری دیگر در کار افتاد.
نخست اینکه امانات مخصوصی را که باید به امام بعدی میرسید، هنگام خروج از مدینه، به جناب ام سلمه سپرد و او بعد از واقعه عاشورا آن امانتها را به امام سجاد تحویل داد.
در روز عاشورا نیز وصیتی را که در کتابی پیچیده بود، در حضور مردم به فاطمه دختر خویش سپرد و او بعداً آن را به برادرش علی بن الحسین علیهالسلام تحویل داد.
افزون بر این دو اقدام ـ که در منابع مختلف به آنها اشاره شده ـ بنا به نقلی از جناب حکیمه دختر امام جواد علیهالسلام حضرت زینب سلاماللهعلیها نیز وصیّ ظاهری برادرش امام حسین علیهالسلام بوده است.
در این نقل آمده است: «…أوصى إلى أخته زینب بنت علی علیهالسلام فی الظاهر و کان ما یخرج من علی بن الحسین علیهالسلام من علم یُنسَب إلى زینب ستراً على علی بن الحسین علیهالسلام».
یعنی: امام حسین علیهالسلام در ظاهر، حضرت زینب را وصیّ خود قرار داد و این گونه بود که هر مطلبی را که از ناحیه امام سجاد علیهالسلام صادر میشد، به عمهاش زینب نسبت میدادند تا کار امام سجاد پوشیده بماند. این کار برای حفظ جان امام بوده است.
خطر جانی برای امام:
گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که در همان روز عاشورا، در حالی که امام سجادعلیه السلام، در بستر بیماری بود، میخواستند او را بکشند.
ابتدا شمر قصد کشتن او را کرد؛ ولی حمید بن مسلم با این بهانه که سن او کم است، مانع شد. بعد هم بالای سر امام ایستاد و هر کسی را که میخواست متعرّض امام شود، دور میکرد و این کار، تشکر امام را در پی داشت.
در کوفه نیز عبیدالله بن زیاد قصد کرد ایشان را به شهادت برساند؛ ولی با شنیدن سخن امام که به او گفت: «اگر مدعی قرابت با این زنان [از خاندان پیامبر] هستی، میباید مردی را به همراهی این زنان تا مدینه بفرستی»، در شرایطی قرار گرفت که از این تصمیم منصرف شد.
به نقلی دیگر، حضرت زینب مانع کشته شدن امام سجاد شد و فرمود: «اگر قصد کشتن او را دارید، اول باید مرا بکشید».
بعد از آن نیز هرچند به حسب ظاهر، کسی قصد کشتن امام را نداشت؛ ولی جنایت کارانی که از کشتن طفل شیرخوار نیز ابا نداشتند، اگر میدانستند که امام سجاد مدعی امامت است، مطمئناً دست از سر او بر نمیداشتند.
درک این مطلب، در گرو آشنایی با شرایط سیاسی اجتماعی جامعه اسلامی در دوران بعد از حادثه عاشورا است. در دوران فرمانروایی عبدالله بن زبیر در مکه و مدینه نیز وضع بهتر از این نبود.
عبدالله بن زبیر که یک بار قصد کرده بود محمد بن حنفیه (عموی امام سجاد) را زنده زنده بسوزاند، اگر از ناحیه امام نیز احساس خطر میکرد، هیچ ابایی از کشتن او نداشت.
در چنین شرایطی، رعایت تقیه و پنهان داشتن امر امامت برای حفظ جان او لازم بود. یکی از روشهایی که برای این هدف به کار رفت، تعیین وصیّ ظاهری برای منحرف کردن اذهان از وصیّ حقیقی بود.
در همین راستا، این احتمال وجود دارد که محمد بن حنفیه نیز برای دور نگاه داشتن امام سجاد علیهالسلام، ادعای امامت کرده در حالی که واقعاً خود را امام نمیدانسته و پیرو امام سجاد بوده است.
نتیجه:
خلاصه این که ام سلمه و سپس فاطمه بنت الحسین و زینب کبری علیهالسلام هر کدام سهمی در فرآیند انتقال میراث امامت به امام سجاد علیهالسلام داشتند و هدف از این کار، پوشیدن جایگاه حقیقی امام سجاد علیهالسلام در پیش چشم مردم بود تا مبادا بنیامیه نسبت به آن حضرت حساس شوند و در صدد آسیب رساندن یا حذف ایشان برآیند.
📕 https://B2n.ir/b80119
#امام_سجاد #حضرت_زینب
⁉️ @PorsemanShia