روایاتی که به این گونه قیامها اشاره می کند تصریح شده که آنها زمینه ساز قیام حضرت مهدی (هستند ، و به هر حال نشان می دهد که قیام های مشروعی قبل از قیام مهدی صورت میگیرد ، قیامهای خونین و برای دعوت به سوی حق توام با پیروزی.
❗️در حدیثی در سنن ابن ماجه ، از منابع معروف اهل سنت می خوانیم :
گروهی از جوانان بنی هاشم خدمت پیامبر (ص) آمدند ، هنگامی که پیامبر (ص)آنها دید ، چشمانش پر از اشک شد و رنگ مبارکش دگرگون گشت ،سوال شد چرا در صورت مبارک شما آثار ناراحتی می بینیم فرمود :
ِ
« ما خاندانی هستیم که خداوند آخرت را برای ما بر دنیا بر گزیده و خاندان من بعد از من با حوادث سخت و تبعید و کنار زدن آنها (از مقامهایشان ) رو برو می شوند تا اینکه گروهی ازمشرق می آیند که با پرچم های سیاه است، مطالبه نیکی می کنند (وخواهان حق وعدالت می شوند) اما به آنها نمی دهند ، پس پیکار می کنند ویاری می شوند وپیروزمی گردند وآنچه رامی خواهند به آنها می دهند ، ولی آنها پذیرا نمی شوند تا آنرا به کسی از اهل بیت من بسپارند ، پس زمین را از عدالت پر می کند آنگونه از ظلم پر شده است ، هر کدام از شما آن زمان را درک کند باید به آنها بپیوندد هر چند روی برفها با سینه راه برود .»
📚سنن ابن ماجه ج2 ص1366
❗️از ذیل روایت به خوبی استفاده می شود که این قیام در آستانه ی قیام مهدی و قبل از آن واقع می شود و زمینه ساز قیام آن حضرت خواهد بود و قیامی مشروع است .
از مجموع آنچه در این فصل گفته شد به خوبی استفاده می شود که قبل از قیام مهدی قیامهای دیگری صورت میگیرد که جنبه الهی دارد ، بعضی به نتیجه می رسد و بعضی به شکست منتهی می شود ، و چنان نیست که هر پرچمی که قبل از حضرت مهدی برافراشته شود پرچم طاغوت باشد هر چند با اجازه ی اهل بیت علیهم السلام یا در مسیر اهداف آنها قرار گیرد . (دقت کنید)
3⃣آخرین سخن اینکه روایاتی که می گوید:هر قیامی قبل از قیام مهدی صورت گیرد قیامی شرک آلود و در مسیر طاغوت است باید آن چنان تفسیر شود که هم با مسلمات فقهی و احکام امر به معروف و نهی از منکر «مبارزه با فساد» سازگار باشد و هم با قیامهای متعددی که در زمان معصومین واقع شده و بر آن صحه نهادند هماهنگ گردد ، و برای تفسیر این روایات چند راه در پیش داریم :
1- منظور از آن قیامهایی است که بدون اذن و اجازه ی معصومین یا حکام شرع و نائبان عام امام در عصر غیبت صورت بگیرد .
2- منظور قیامهایی است که به قصد دعوت خویش و نه دعوت به سوی اهداف آل محمد انجام گیرد که در روایات مکرر به آن اشاره شده است.
3-منظور قیامهایی است که در مقاطع خاصی صورت میگیرد که هیچ گونه آمادگی برای اینگونه قیامها نیست ،و ائمة هدی -علیهم السلام- برای پیشگیری از این قیامهای زود رس و ناپخته آن جمله ها را فرمودند و از آن نهی کردند .
🔵در اینجا بار دیگر بازگشت به قرآن مجید می کنیم و دعوتهای عمومی قرآن را می نگریم که امت اسلامی را دعوت به قیام بر ضد ظالمان و حمایت از مظلومان و اقامه ی قسط و عدل می کند .
در آیه ی 75 سوره نساء می خوانیم : وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصيراً
چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران) تضعيف شدهاند، پيكار نمىكنيد؟! همان افراد (ستمديدهاى) كه مىگويند: «پروردگارا! ما را از اين شهر، كه اهلش ستمگرند، بيرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، يار و ياورى براى ما تعيين فرما!
❗️روشن است که این آیه و همچنین آیات مشابه آن که در زمینه ی اقامه ی قسط و عدل یا دفاع از مظلومان و مبارزه با ظالمان سخن می گوید انحصار به زمان و مکان خاصی ندارد ، و یکی از اصول زیر بنایی اسلام است و هر جا مقدمات و زمینه های این هدف مقدس فراهم گردد باید بدون فوت وقت به آن اقدام نمود .
📚تفسیر موضوعی پیام قران ،ج10 ص57 به بعد
♦️پرسمان اعتقادی
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
برخی میگن دین از سیاست جداست لطفا این حرف رو رد کنید و ثابت کنید که سیاست و تشکیل حکومت ضروری اسلام است
🔷پاسخ:
❗️ادله قرانی و روایی و عقلی بر پیوند بین دین و سیاست و ضرورت تشکیل حکومت گواهی می دهد که به برخی اشاره می کنیم
🗯ادله قرانی بر ضرورت حکومت:
1⃣در داستان بنى اسرائیل مى خوانیم: هنگامى که بر اثر هرج و مرج داخلى و نداشتن حاکمیت قوى و لایق، گرفتار ضعف و فتور و شکست شدند، و دشمنان بر آنان مسلط گشتند، نزد پیامبر خویش آمدند و گفتند: «زمامدارى براى ما انتخاب کن تا تحت فرماندهى او در راه خدا پیکار کنیم»; پیامبرشان گفت: «شاید اگر دستور جهاد به شما داده شود سرپیچى نمایید; و در راه خدا پیکار نکنید»; گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا جهاد نکنیم; در حالى که از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ایم؟» (شهرهاى ما بوسیله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسیر شده اند.)
📓بقره 246
❗️اگر چه در این آیه به یکى از ابعاد و آثار وجود زمامدار براى یک قوم و ملت اشاره شده، و آن مسأله مبارزه با دشمنان خارجى و پاک کردن شهرها از لوث وجود بیگانگان و آزادى اسیران است; ولى مسلّم است که در ابعاد دیگر نیز این معنى صادق به نظر مى رسد.
قرآن با این تعبیر نشان مى دهد که بدون تشکیل حکومت با حاکمیت قوى رسیدن به آزادى و آرامش اجتماعى ممکن نیست; البته شاید تصور شود
🔶 درخواست بنى اسرائیل در اینجا تنها براى تعیین فرمانده لشگر بود، نه زمامدار; ولى باید توجه داشت که تعبیر به «ملک» به معنى زمامدار در تمام شئون است; هر چند برنامه بارز او در این ماجرا پیکار با دشمنان خارجى بوده است.
❗️در حقیقت پیامبر آن زمان (اشموئیل) نقش رهبر را در آن جامعه به عهده داشت; و طالوت منتخب او در نقش زمامدار و فرمانده لشکر بود.
2⃣قرآن در ذیل همین ماجرا در چند آیه بعد، سخن از شکست لشکر جالوت در برابر بنى اسرائیل به میان آورده، و مى گوید:
«سپس به فرمان خدا، آنها دشمن را به هزیمت واداشتند، و داوود (جوانِ کم سن و سال و نیرومند و شجاعى که در لشکر طالوت بود) جالوت (زمامدار دشمن) را کشت; و خداوند حکومت و دانش به او بخشید، و از آنچه مى خواست به او تعلیم داد. و اگر خداوند، بعضى از مردم را به وسیله بعضى دیگر دفع نمى کرد زمین را فساد فرا مى گرفت ، ولى خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد».
📓بقره 251
❗️جمله اخیر به خوبى نشان مى دهد که اگر حکومت مقتدر و نیرمندى نباشد، و جلوى طاغیان و سرکشان را نگیرد، زمین پر از فساد مى شود; به این ترتیب حکومت عادلانه یکى از عطایاى بزرگ الهى است که جلو مفاسد دینى و اجتماعى را مى گیرد.
3⃣شبیه همین معنى در آیه 40 سوره «حجّ» نیز آمده است که بعد از اجازه جهاد در برابر دشمن، به مسلمین مى فرماید:
«همانها که ناحق از خانه و شهر خود بیرون رانده شدند، جز این که مى گفتند: "پروردگار ما خداى یکتا است; و اگر خداوند بعضى از مردم را به وسیله بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه ها، و معابد یهود و نصارى، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده، مى شود ویران مى گردد»
❗️در اینجا نیز سخن از نقش حکومت در بعد جهاد است، ولى مسلّم است که جهاد بدون یک تشکیلات منظّم سیاسی و اجتماعى و اقتصادى امکان پذیر نیست; چرا که مجاهدان معمولا از دو بخش تشکیل مى شوند: نیروهاى نظامى، و نیروهاى اجتماعى که در پشت جبهه ها پشتیبانى مى کنند; و در واقع تمام جامعه را زیر بال و پر مى گیرند.
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
4⃣در آیه بعد از آن (آیه 41 «حجّ») درباره مؤمنان راستین مى خوانیم:
«همان کسانى که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را برپا مى دارند و زکات را مى دهند و امر به معروف و نهى از منکر مى کنند ».
❗️این آیه نیز تلویحاً مى رساند که برپا داشتن نماز و اداى زکات و امر به معروف و نهى از منکر ـ در مقیاس گسترده و عام ـ از طریق تشکیل حکومت میسّر است; و لذا مؤمنان راستین را به این صفت توصیف مى کند; که آنها به هنگام قدرت یافتن و به حکومت رسیدن، این فرائض بزرگ الهى را بر پا مى دارند، و اجرا مى کنند; و از اینجا نقش حکومت در اصلاح جامعه از دیدگاه اسلام روشن مى شود.
5⃣ در سوره «یوسف» از آیه 43 - 56 به ماجرایى اشاره مى کند; که ضرورت حکومت در لابلاى آن به خوبى تبیین شده، و آن اینکه سلطان مصر خوابى مى بیند، و از یوسف که در زندان بوده ـ و به تعبیر صحیح خواب ها کم کم مشهور شده بود ـ; تعبیر آن را مى خواهد; او تعبیرى براى آینده کشور مصر مى کند، که هفت سال بحرانى و قحطى در پیش دارند; و اگر از آن به سلامت بگذرند، سال هاى پر برکت و وفور نعمت فرا خواهد رسید، سپس دستورهاى لازم براى چگونگى مقابله با این سال هاى سخت، و طرز تهیه و نگهداى آذوقه، و چگونگى صرفه جویى در مواد غذایى را به آنها یاد مى دهد; و سلطان مصر اورا از زندان آزاد کرده و سرپرست خزانه دارى مصر مى کند، و به کمک مدیریّت یوسف که در کنار
سلطان مصر قرار گرفته بود، یک ملّت عظیم از مرگ رهایى مى یابد.
❗️این داستان به خوبى ضرورت وجود حکومت مدیر و مدبّر و آگاه را براى جوامع انسانى مخصوصاً در مواقع بحرانى روشن و آشکار مى سازد;که اگر جامعه از چنین حکومتى محروم شود، به ضررهاى عظیم و جبران ناپذیرى گرفتار مى شود.
6⃣ از آیات متعددى از قرآن مجید بر مى آید; که حکومت الهى یکى از نعمت هاى بزرگ خدا است; و این نیست مگر به خاطر نقش مهمّى که در نظم جامعه انسانى و جلوگیرى از مظالم و ستم ها و فراهم ساختن شرایط تکامل انسان ها دارد.
از جمله در آیه 79 سوره «انبیاء» درباره حضرت داوود(علیه السلام) و فرزندش اسماعیل مى خوانیم: «به هر یک از آنان داورى و علم فراوان دادیم».
در آیه 20 سوره «مائده» ضمن بر شمردن نعمت هاى الهى بر بنى اسرائیل مى فرماید: «(به یاد آورید) هنگامى را که موسى به قوم خود گفت:"اى قوم من! نعمت خدا را نسبت به خود متذکر شوید هنگامى که در میان شما، پیامبرانى قرار داد; (و زنجیر بندگى و اسارت فرعونى را بشکست ) و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد; و به شما چیزهایى بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود».
❗️البتّه همه بنى اسرائیل حاکم و سلطان نبودند; ولى هنگامى که از میان آنها حاکمانى بر مى گزیند، چنین خطابى درباره آنان ـ به عنوان یک قوم و ملّت ـ مى کند; که خداوند شما را حاکمان و پادشاهان قرار داد.
در آیه 35 سوره «ص» از زبان حضرت سلیمان مى خوانیم: «گفت: "پروردگارا مرا ببخش و حکومتى به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد، که تو بسیار بخشنده اى"»!
❗️آیات بعد از آن نشان مى دهد که خداوند دعاى او را مستجاب کرد، و حکومتى عظیم و مواهبى فراوان و بى نظیر به او بخشید. و در آیه 54 سوره «نساء» آمده است: «یا اینکه نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش)، بر آنچه خدا از فضلش به آنها بخشیده حسد مىورزند! یا اینکه ما به آل ابراهیم (که یهود از خاندان او هستند نیز،) کتاب و حکمت دادیم; و حکومت عظیمى در اختیارشان قرار دادیم».
❗️این مسأله به قدرى اهمیت دارد، که خداوند بخشیدن حاکمیت را هم ردیف عزّت و گرفتن آن را قرین ذلت شمرده است.
🔶در آیه 26 سوره «آل عمران» مى فرماید:
«بگو: "بار الها! اى مالک حکومت ها، به هر کس بخواهى، حکومت مى بخشى، و از هر کس بخواهى
، حکومت را مى گیرى; هر کس را ،بخواهى عزّت مى دهى و هر کس را بخواهى ،خوار مى کنى تمام خوبى ها به دست تو است; تو بر هر چیزى قادرى"».
👌از مجموع آیاتى که در بالا آمد، اهمیت حکومت براى جامعه بشرى از دیدگاه قرآن مجید روشن مى شود، و در واقع این آیات دریچه اى به سوى جهان بسیار وسیع حکومت در جوامع انسانى است.
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇
🔴ضرورت حکومت از دیدگاه روایات :
1⃣در نهج البلاغه آمده است در پاسخى که امیرمؤمنان على(علیه السلام) به خوارج داد ; که مى گفتند: «حکومت و حاکمیت و داورى مخصوص خدا است» ; فرمود: «این سخن حقى است که از آن اراده باطل شده »، سپس فرمود: «آرى درست است که فرمانى جز فرمان خدا نیست، ولى اینها مى گویند: "حکومت و زمامدارى مخصوص خدا است"»، سپس فرمود:
«مردم به هر حال نیازمند به امیر و زمامدارى هستند، خواه نیکوکار باشد یا بدکار! تا مؤمنان در سایه حکومتش به کار خویش مشغول باشند، و کافران نیز بهره مند شوند، و مردم در دوران حکومت او زندگى راحتى داشته باشند; به وسیله او اموال بیت المال گردآورى شود، و به کمک او با دشمنان مبارزه کنند، جاده ها امن گردد، و حق ضعیفان از زورمندان گرفته شود ; مردم نیکوکار در رفاه باشند و از دست بدکاران در امان».
📚نهج البلاغه خطبه 40
❗️بدیهى است اینکه مى فرماید: «امیرى لازم است، خواه نیکوکار یا بدکار» مفهومش این نیست که این دو یکسان اند، بلکه منظور این است که در درجه اوّل باید زمامدارى عادل و نیکوکار پیدا کرد; و اگر نشد وجود زمامدار ظالم از هرج و مرج بهتر است; و این امر منافات با حاکمیت خداوند بر کلّ جهان هستى ندارد; چرا که حاکمیت مانند: نبوّت و قضاوت از ذات پاک او نشأت مى گیرد.
2⃣در روایات معروفى که فضل بن شاذان از امام رضا نقل کرده است، در بیان دلائل تعیین «اولو الامر» و حاکمیت بر اجتماع به سه نکته مهم اشاره فرموده; مى گوید: «اگر کسى بگوید چرا اولو الامر قرار داده شده، و مردم مأمور به اطاعت از حاکم الهى هستند"؟
❗️ گفته مى شود: "به دلائل زیاد از جمله اینکه هنگامى که براى مردم حدودى تعیین شود، و دستور یابند که از آن حدود تجاوز نکنند، چون باعث فساد آنها مى شود; این کار سامان نمى گیرد، مگر بوسیله حاکم امین در رأس آنها; که آنان را از تعدّى و داخل شدن در امور ممنوعه باز دارد; زیرا اگر این موضوع نباشد، کسى لذّات و منافع خود را به خاطر فساد دیگران ترک نمى کند; و لذا سرپرستى براى آنها قرار داده شده که آنان را منع از فساد کند و حدود و احکام الهى را در میان آنها برپا دارد.
دیگر اینکه ما
هیچ فرقه اى از فرق دنیا، و هیچ ملّتى از ملل را نمى یابیم که بدون رئیس و سرپرستى باقى مانده باشند، همان رئیس و سرپرستى که امر دین و دنیاى آنها را سامان بخشد، پس در حکمت (خداوند) حکیم جایز نیست که خلق را بدون آنچه مى داند براى آنان ضرورى است، رها سازد; و سرپرستى که به کمک او با دشمنان بجنگند، و اموال بیت المال را به وسیله او تقسیم کنند، و جمعه و جماعت آنها را برپا دارد، و ظالم را از تعدّى بر مظلوم باز دارد، براى آنان تعیین نکند.
دیگر اینکه اگر مردم پیشوا و سرپرست امین و درستکارى نداشته باشند، دین و آیین خدا بر باد مى رود، و سنّت و احکام الهى تغییر مى یابد، و بدعت گذاران چیزهایى از پیش خود بر آنها مى افزایند، و مخالفان از آن کم مى کنند، و امور را بر مسلمانان مشتبه مى سازند»
📚بحار الانوار ج6 ص60
3⃣در تفسیر نعمانى از امیر مؤمنان على بعد از ذکر آیاتى از قرآن، مانند آیه «اى کسانى که ایمان آورده اید اجابت کنید دعوت خدا و پیامبر را، هنگامى که شما را دعوت مى کنند به سوى چیزى که شما را زنده مى سازد».
📓انفال24
❗️و آیه (وَلَکُمْ فِى الْقِصاصِ حَیاة یا اُولِى الاَلْبابِ)
📓بقره 179
❗️در حدیثى مى فرماید
«در این آیات دلیل بسیار روشنى است بر اینکه امت باید امام و پیشوایى داشته باشند که قیام به کارهاى آنها کند، و به آنها امر و نهى نماید، و حدود الهى را در میان آنها برپا دارد، با دشمن پیکار کند، و غنائم را عادلانه تقسیم نماید، واجبات را تحقق بخشد، و ابواب صلاح آنها را به آنان نشان دهد، و آنان را از آنچه براى آنان زیان بخش است برحذر دارد; زیرا امر و نهى یکى از اسباب بقاى خلق است; و گر نه تشویق و ترس از بین مى رود، و هیچ کس از گناه باز نمى ایستد، نظام جامعه فاسد مى شود و این سبب هلاکت بندگان خدا است».
📚بحار الانوار ج90 ص41
❗️در حدیث دیگرى از امام صادق چنین آمده است:
«اهل هر شهرى از سه چیز بى نیاز نیستند تا در امور دنیا و آخرت به آن پناه برند; اگر این ها را از دست دهند سقوط مى کنند; فقیه آگاه و باتقوى، و امیر خوب مورد اطاعت، و طبیب بینا و معتمد».
📚بحار الانوار ج75 ص235
❗️این مسأله در روایات اسلامى به اندازه اى اهمیت دارد، که حتّى حکومت ظالم، مقدم بر هرج و مرج و بى حکومتى شمرده شده; چنانکه از امیر مؤمنان على مى خوانیم: « زمامدار ظالم و ستمگر، بهتر است از فتنه (و هرج و مرجى) که پیوسته در جامعه وجود داشته باشد».
📚غرر الحکم ج2 ص784
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🔴ضرورت حکومت از دیدگاه عقل
❗️اوّلا: زندگى انسان، یک زندگى اجتماعى است; به گونه اى که اگر حیات انسانى از این ویژگى خالى شود به پایین ترین مراحل جاهلیت و بهیمّیت سقوط مى کند; چرا که تمام منافع و آثار مفید و سازنده در زندگى بشرى، تمدن ها و تکامل ها، و علوم و فنون و صنایع گوناگون، همه از برکات زندگى اجتماعى و همکارى و تعاون در جهات مختلف است; و تا نیروهاى کوچک فکرى و بدنى به هم ضمیمه نشوند، حرکت ها و جنبش هاى عظیم اجتماع، در هیچ قسمت صورت نمى گیرد.
🔷به تعبیر ساده تر: ازیک سو انسان اگر از اجتماع جدا شود، هم ردیف حیوانات خواهد شد; و این تمایل و خواست درونى و حیات اجتماعى است، که به او این همه قدرت و امکان پیشرفت و برترى بخشیده است; و از سوى دیگر واضح است که حیات انسان در درون جامعه على رغم آن همه برکات و منافع مهمّى که در بر دارد، خالى از کشمکش ها و تنازع ها و تصادم منافع نیست; نه تنها به خار غلبه خودخواهى و خود پرستى، بلکه به خاطر اینکه بسیار مى شود که افراد جامعه در تشخیص حدود و حقوق خود گرفتار اختلاف و اشتباه مى شوند; اینجا قوانینى لازم است; تا حقوق هر کس را مشخص کند، و راه را بر تعدّى و تجاوز و منازعات ببندد.
از سوى سوم، مسلّم است که این قوانین به تنهایى اثرى در رفع تجاوز و تنازع ندارد; بلکه در صورتى مفید و مؤثر است که افراد مورد قبول جامعه آن را به اجرا در آورند;
❗️ و به تعبیر دیگر تنها بوسیله ایجاد حکومت است; که نظم در جامعه برقرار مى شود و جلو فساد و خونریزى و غصب حقوق (هر چند به طور نسبى) گرفته مى شود.
به همین دلیل از قدیم ترین ایّام، اقوام بشرى هر کدام حکومتى براى خود داشتند.
❗️ثانیاً: به فرض که مردم بدون حکومت بتوانند با هم زندگى سالمى داشته باشند، ـ امرى که محال است ـ ولى پیشرفت و تکامل در علوم و دانش ها و صنایع و شئون مختلف اجتماعى تنها در سایه برنامه ریزى دقیق و مدیریت آگاه، امکان پذیر است; و برنامه ریزى و مدیریت عبارت دیگرى از تشکیل حکومت است.
📍از این رو تمام عقلاى جهان تأکید بر ضرورت تشکیل حکومت براى جوامع بشرى مى کنند
❗️ همچنین براى پیشرفت علوم و صنایع و حفظ سلامت مردم و حفظ نظم و آزادى و تأمین مواد غذایى و مسکن و سایر نیازمندى ها، برنامه ریزى و مدیریت لازم است. آیا مى توان مثلا بدون وزارت علوم و آموزش و پرورش، برنامه صحیحى جهت تع
لیم و تربیت جوانان و نوجوانان داشت؟ و آیا بدون وزارت صنایع ممکن است به مسائل صنعتى سرو سامان بخشید؟ آیا بدون وزارت دفاع مى توان ارتش نیرومندى براى جلوگیرى از تهاجم هاى بیگانه به وجود آورد؟ و به فرض که در جهان هیچ جنگى نباشد آیا بدون نیروى انتظامى مى توان نظم مطلوبى به جامعه بشرى داد؟
❗️به هر حال این نکته از بدیهیات است که هیچ گاه جامعه بشرى حتى براى یک روز بدون حکومت نمى تواند زندگى سالمى داشته باشد; و منکران این امر نیز هرگز به آن نرسیدند، و از وسط راه با دستپاچگى و شتاب به صورت شرم آورى بازگشتند
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ :👇👇👇
❗️اما از دیدگاه خدا پرستان یعنى: آنها که معتقد به ارسال رسل و انزال کتب از سوى خداوند مى باشند; «ضرورت حکومت» واضح تر و آشکارتر است;
🔷 زیرا از یک سو اهدافى که براى بعثت انبیاء در منابع دینى آمده و دلایل عقلى نیز آن را تأیید مى کند; تحقق آن بدون تشکیل حکومت غیر ممکن خواهد بود، مثلا تعلیم و تربیت صحیح و تزکیه نفوس، بدون تشکیل حکومت بسیار مشکل یا غیر ممکن است.
❗️فکر کنید اگر تمام مدارس و دانشگاه ها در عصر و زمان ما درا ختیار یک حکومت ضد مذهبى یا بى تفاوت در برابر مذهب باشد; و وسائل ارتباط جمعى از قبیل رادیو و تلویزیون و مطبوعات نیز به همین شکل اداره شوند; و ما بخواهیم تنها با نصیحت و اندرز مردم و یا حداکثر استفاده کردن از مساجد و منابر آنها را به اهداف انبیاء و تعلیم و تربیت الهى نزدیک کنیم; مطمئناً به جائى نمى رسیم; و تنها شعله ضعیفى از ایمان و تقوا در نفوس اقلیتى باقى و برقرار خواهد بود. ولى هرگاه حکومتى بر مبناى ایمان و توحید و اعتقاد به خدا و مقدسات تشکیل شود، و تمام این مراکز حساس را در اختیار بگیرد; آنگاه مسأله شکل دیگرى به خود خواهد گرفت.
🔷در مورد عدالت اجتماعى و قیام مردم به قسط که هدف دیگرى است، باز مطلب همین گونه است; چگونه ممکن است با وجود یک حکومت ظالم و فاقد دین و ایمان، یا وابسته به مستکبران و استعمارگران اقامه قسط و عدل نمود؟
❗️کوتاه سخن اینکه هیچ یک از اهداف مقدس پیامبران الهى بدون تشکیل حکومت، جز در مقیاس محدود، تحقق نمى یابد; به همین دلیل پیامبر اسلام تا تشکیل حکومت نداد به اهداف والاى خود نرسید. در میان سایر پیامبران نیز آنها که موفق به تشکیل حکومت الهى شدند، به پیروزى و موفقیت چشمگیرى نائل گشتند; ولى آنها که این توفیق نصیبشان نشد، شدیداً از سوى قشرهاى فاسد و مفسد در محاصره قرار گرفتند. به همین دلیل در آخر زمان نیز، گسترش توحید و عدل تنها از طریق تشکیل حکومت جهانى مهدى صورت مى گیرد; اینها همه از یک سو.
❗️از سوى دیگر احکام اسلام منحصر به عبادات نیست; بلکه احکام فراوانى داریم که به شئون سیاسى و اجتماعى مسلمین مربوط است. (مانند احکام حدود، دیات، خمس، زکات، انفال و مانند آنها).
❗️آیا بدون تشکیل حکومت مى توان حقوق نیازمندان را به عنوان زکات از همه اغنیاء گرفت؟ و یا قضاوت اسلامى را در تمام سطوح پیاده کرد؟ چه تضمینى براى اجراى حدود، و جلوگیرى از فاسدان در دست داریم؟ و اگر دشمنى به کشور اسلام هجوم آورد; چگونه بدون تشکیل حکومت و بسیجِ لشگرهاى کار آزموده و تهیه سلاح هاى مختلف، دفاع از حوزه اسلام و دفع هجوم خارجى امکان پذیر است؟
❗️کوتاه سخن اینکه: تا حکومتى عادلانه و مردمى بر اساس اعتقادات الهى تشکیل نشود، قسمت عمده احکام اسلامى زمین مى ماند; چرا که از بخش هاى سه گانه احکام، «سیاسات» برنامه حکومت است و در متن حکومت قرار گرفته، و «معاملات» بدون پشتوانه حکومت صالح هرگز سامان نمى پذیرد; حتى «عبادات» مانند: حج و نماز جمعه و جماعت، نیز در سایه حکومت الهى عظمت و شکوه دارد.
📚برگرفته از کتاب تفسیر موضوعی پیام قران ، ایت الله العظمی مکارم ج10 ص9 تا ص21
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
#ازدواج_پیامبر_با_ماریه
🤔#پرسش
❔لطفا در مورد ازدواج پیامبر با ماریه قبطیه توضیح بدید که چرا پیامبر با او ازدواج کرد ❗️آیا جریان #همخوابی پیامبر با ماریه ونزول آیات ابتدایی سوره تحریم که ملحدین اشکال می کنند واقعیت دارد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌ماريه دختر شمعون قبطيه است، خاندان او قومى مصرى بوده اند. و برخى گويند فرزندان #قبط بن هام بن نوح عليه السّلام هستند؛ ليكن مادر ماريه رومى بوده است.
📚محدثات شیعه ص 274
❕#مقوقس پادشاه اسكندريه و مصر در سال هفت هجرى، ماريه و خواهرش سيرين را با پيرمردى به نام ماپور (كه به جريح معروف است) و هزار مثقال طلا و بيست جامه حرير و الاغى و استرى براى رسول خدا هديه فرستاد. ماريه و خواهرش قبل از رسيدن به مدينه اسلام آوردند و ماپور پس از ورود به مدينه اسلام آورد. رسول خدا ماريه را از بردگی آزاد کرد و با او ازدواج کرد. ماريه در سال هشتم هجرى ابراهيم فرزند رسول خدا را به دنيا آورد. در سال دهم ابراهيم از دنيا رفت. #ماريه پس از شهادت پيغمبر گوشه گير بود و فقط به زيارت قبر آن حضرت و بر سر خاك فرزندش ابراهيم مى رفت و تنها با خواهرش سيرين ديدار مى كرد.
📚همان _ بحار الانوار ج 22 ص 193
🔸مولى قهپايى و علامه مامقانى #ماريه را از راويان نساء حديث ذكر كرده اند و مامقانى مى نويسد ؛ ابن عبد البر و ابن منده و ابو نعيم او را از صحابيات شمرده اند.
📚مجمع الرجال ج 7 ص 178 _ تنقيح المقال ج 3 ص 82 باب النساء.
🔸 عمر رضا كحاله مى گويد ؛ «من فواضل نساء عصرها» :« از #برترين زنان زمان خويش بود.»
📚اعلام النساء ج 5 ص 10
❕ازدواج پیامبر با ماریه به خاطر بالا بردن شخصیت و کرامت او و درس به #مسلمین بوده است .پيامبر گرامی او را از قيد بردگى آزاد كرد و به همسرى خود پذيرفت، و اين خود جزئى از برنامه كلى اسلام براى آزادى تدريجى بردگان و باز گرداندن #شخصيت انسانى به آنها بوده است.
📚تفسیر نمونه ج 17 ص 377
👌آنچه در مورد #همخوابگی پیامبر گرامی با ماریه و شیطنت عایشه و حفصه در این رابطه و نزول سوره #تحریم در برخی کتب نقل شده است و مورد اشکال ملحدین قرار گرفته است ، همه #جعلی و غیر قابل استدلال بوده که ما در گذشته مفصلا پیرامون آن بحث کرده ایم که می توانید پاسخ گذشته ما را مطالعه کنید ؛
🔸https://t.me/Rahnamye_Behesht/8433
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
❓پرسش
❔چرا خداوند در قرآن اجازه می دهد که مردان زنان را بزنند❓آیا این حکم بر اساس فطرت و عقل آدمی است وظلم در حق زنان نمی باشد❔
💠پاسخ💠
❗️توجه به نکاتی لازم است؛
1⃣در روایات فراوانی توصیه به اکرام زنان و ترک زدن آنها شده است .
🔶پیامبر گرامی فرمود:
«هرکس زنی بگیرد لازم است که او را اکرام و احترام کند»
📚مستدرک الوسائل ج14 ص249
🔶وفرمود:
«من تعجب می کنم از مردی که زنش را می زند درحالی که خودش به زدن سزاوار تر است .زنان خود را نزنید زیرا در آن قصاص است »
📚جامع الاخبار ص184
🔶وفرمود:
«هر مردی که به زنش لطمه و ضربه ای بزند خداوند در روز قیامت ماموران جهنم را امر می کند هفتاد ضربه به او بزنند»
📚مستدرک الوسائل ج14 ص250
🔶وفرمود:
«هرکس زنش را بزند...خداوند در روز قیامت چنان آبرویش را ببرد که تمام خلائق از اولین تا آخرین آنها به او نگاه می کنند»
📚عوالی اللالی ج1 ص254
🔶امام صادق فرمود:
«از خدا در مورد زنان بترسید و با آنان بد رفتاری نکنید»
📚الفقیه ج3 ص392
2⃣خداوند در سوره نسائ می فرماید:
«آن دسته از زنان را که از طغیان و مخالفتشان بیم دارید پند و اندرز دهید و ( اگر موثر واقع نشد) در بستر از آنها دوری نمایید و ( اگر آنهم موثر واقع نشد و هیچ راهی برای وادار کردن آنها به انجام وظائفشان جز شدت عمل نبود) آنها را تنبیه کنید و اگر از شما پیروی کردند به آنها تعدی نکنید»
🔷نسائ 34
❗️این حکم در مورد زنان ناشره است .آنها کسانی هستند که از انجام وظایف زناشویی سر باز می زنند و سر به طغیان و سرکشی بلند می کنند.در آیه فوق سه نوع تعزیر برای چنین زنانی در نظر گرفته شده است:
1- پند و اندرز
2- کناره گیری از آنان
3- تنبیه بدنی و هر یک از این مراحل در صورتی است که مرحله قبلی موثر واقع نشود.
3⃣زنان بر چهار گونه هستند؛
🔶1- گروهی زنان مومن و صالح هستند که بر اثر شایستگی ذاتی و تربیت های اکتسابی به مسوولیت های خود در محیط خانواده کاملا آشنا هستند.آنها باید کاملا مورد احترام همسرانشان باشند و دستور« با آنها به طور شایسته رفتار کنید» در مورد آنهاست.
🔶نسائ 19
🔷2- گروه دیگر آنهایی هستند که از وظائف خود در خانواده سر باز می زنند و مایه آزار همسر خود می شوند ولی تخلف های آنها عمیق نیست و با پند و اندرز متوجه اشتباه خود شده و به خاطر خوف از خدا و داشتن تقوی به راه حق باز می گردند.
🔶3- گروه سوم آنانی هستند که نشوزشان عمیق تر است و با بی اعتنایی و قهر کردن متوجه اشتباه خود می شوند و به خاطر لطافت روحی که دارند این واکنش خفیف در روحشان اثر می گذارد و از در صلح و صفا و آشتی در می آیند.
🔷4- تنها گروه چهارمی هستند که سرکشی و پشت پا زدن به وظایف و مسوولیت های خود را در برابر همسرشان از حد می گذرانند و در طریق قانون شکنی با لجاجت و سرسختی گام بر می دارند.نه تقوای چندانی دارند که آنها را از این کار باز دارد و نه اندرزها در آنها سودی دارد و نه جدا شدن در بستر و کم اعتنایی در روحشان اثر می گذارد و راهی جز شدت عمل در مورد آنها باقی نمی گذارد .تنها این جاست که اسلام به همسر اجازه تنبیه بدنی و تعزیر به وسیله ضرب را داده است واین کاری است که در جوامع شرقی و غربی وجود دارد.
4⃣تنبیه بدنی که اجازه داده شده است چنان که در کتب فقهی آمده است باید ملایم و خفیف باشد که نه موجب شکستگی گردد و نه سبب مجروح شدن و کبودی بدن زن.
🔶امام باقر فرمود:
«منظور زدن با چوب مسواک است»
📚مجمع البیان ج3 ص69
📚البرهان ج2 ص75
🔶امام رضا فرمود:
«زدن باید با چوب مسواک و شبیه آن باشد و از روی مدارا و ملاطفت صادر شود»
📚بحار الانوار ج101 ص58
👌بی شک زدن با چوب مسواک و یا چیزی مانند سیگار از اساس کتک زدن صدق نمی کند و ممکن است فلسفه حکم اشاره به همان باشد که روانکاوران امروز معتقدند که جمعی از زنان دارای حالتی بنام « مازوشیسم» « آزار طلبی» هستند و گاه این حالت در آنها تشدید می شود وتنها راه آرامش آنها تنبیه مختصر بدنی است .تنبیه خفیف بدنی که در موارد آنان جنبه آرام بخشی دارد و یک نوع درمان روانی است .
❗️اگر این مرحله نیز موثر واقع نشد مرد حق ادامه دادن ندارد و نوبت به مرحله بعد که تعیین حکم است می رسد.
5⃣مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظایف مجازات می گردد حتی مجازات بدنی، منتها چون این کار غالبا از عهده زنان خارج است حاکم شرع موظف است که مردان متخلف را از طرق مختلف وحتی از طریق تعزیر «مجازات بدنی»به وظایف خود آشنا سازد.
🔶«داستان مردی که به همسر خود اجحاف کرده بود وبه هیچ قیمت حاضر به تسلیم در برابر حق نبود وعلی علیه السلام اورا با شدت عمل وحتی با تهدید شمشیر وادار به تسلیم کرد معروف است»
📚تفسیر نمونه،ج3 ص374
❗️با توجه به نکات فوق اشکالی بر مساله وارد نمیشود
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
#ازدواج_موقت_هرزگی
🤔#پرسش
❔اگر تعريف تن فروشى به سبك غربى و #تن_فروشى_مذهبى(صيغه) را با هم قياس كنيد، اين مشتركات در آنها ديده ميشود.
١) در هر دو مرد خريدار است و زن فروشنده كالاى جنسى
٢) در هردو مرد مبلغى را پرداخت ميكند
٣) در هردو رضايت طرفين شرط است
٤) در هردو شرايط تأهل براى طرفين وجود ندارد
خوب ديديد كه هيچ نوع اختلافى مابين تن فروشى به سبك غرب و تن فروشى اسلامى وجود ندارد و تنها تفاوت آن در صادر كننده حكم اين تن فروشى و در واقع ترويج فحشاء است.
در #فاحشگى_اسلامى اين متوليان دين و كتاب دينى مسلمانان است كه آنرا ترويج ميكند درصورتى كه در غرب حكومتها با تدابير شديد بدنبال محدود كردن و كاهش عواقب آن بر جامعه هستند.
💠#پاسخ💠
👌بسيارى از مردم به ويژه جوانان به ازدواج دائم دسترسى ندارند، زيرا ازدواج دائم به طور معمول نياز به مقدّمات و هزينه ها و قبول مسئوليّتهاى مختلفى دارد كه آمادگى آن براى گروهى #حاصل نيست، به عنوان مثال ؛
1⃣ بسيارى از جوانان در دوران تحصيل به خصوص در عصر ما كه زمان تحصيل طولانى شده قادر به ازدواج دائم نيستند، زيرا نه #شغلى دارند، نه مسكن مناسبى و نه هزينه هاى ديگر و هر قدر بخواهند مراسم خود را ساده برگزار كنند، باز وسايل لازم فراهم نيست.
2⃣ افرادى هستند كه متأهّل مى باشند، ولى در سفرهاى خارج كه گاهى به طول مى انجامد، گرفتار محروميّت شديد #جنسى مى شوند، نه همسران خود را مى توانند با خود ببرند و نه قدرت ازدواج مجدّد دائم در آن ديار دارند.
3⃣كسانى هستند كه همسران آنها گرفتار بيمارى هاى مختلف و مشكلات ديگرى مى باشند و توان رفع نياز جنسى #همسران خود را ندارند.
4⃣ سربازانى هستند كه به مأموريّتهاى طولانى، براى حفظ مرزها و مانند آن مى روند و از خانواده هاى خود دورند و گرفتار #مشكل جنسى هستند .
5⃣ گاه در دوران باردارى و شرايط خاصّ آن، مرد مجبور است با همسر باردارش روابط جنسى نداشته باشد و چه بسا جوان است و گرفتار مشكل محروميّت.
اين گونه ضرورتهاى اجتماعى و مشكلات، هميشه بوده و خواهد بود، و مخصوص عصر پيغمبر اكرم نبوده است، بلكه در #عصر ما با توجّه به عوامل مختلف تحريك، بسيار شديدتر شده است.
6⃣از طرف دیگر دخترانی که بخاطر سن بالا موفق به ازدواج نشده اند یا مواردی که تعداد زنان از مردان بیشتر بوده وبه این دلیل تقاضا برای ازدواج دائم زنان وجود ندارد و زنان مطلقه ی #شوهر از دست داده ای هستند که هرگز جوانان نورس حاضر به ازدواج دائم نیستند
👌در اين گونه مواقع افراد بر سر دوراهى قرار دارند ؛ آلودگى به فحشا (العياذ بالله) يا استفاده از نوعى ازدواج #ساده و موقّت كه مشكلات ازدواج دائم در آن نيست و به طور موقّت پاسخگوى نيازهاى جنسى مى باشد.
❕پيشنهاد پارسايى و چشم پوشى از هر دو، پيشنهاد خوبى است، ولى براى بسيارى قابل عمل نيست و حدّ اقل براى عدّه اى جنبه خيالى دارد.
👌آنها كه اصرار بر مخالفت با ازدواج موقّت دارند، دانسته يا ندانسته جاده را براى فحشا صاف مى كنند، مگر اين كه نوع مشابه آن، يعنى نكاح مسيار را پيشنهاد كنند و به همين #جهت در روايات اهل بيت (عليهم السلام) آمده كه «اگر با ازدواج موقّت اسلامى مخالفت نكرده بودند، هيچ كس آلوده زنا نمى شد».
📚الکافی ج 5 ص 448
👌همچنين آنها كه با سوء استفاده از «ازدواج موقّت» كه براى ضرورتها و نيازهاى واقعى محرومان تشريع شده، چهره آن را در نظرها زشت نشان داده و آن را وسيله هوسرانى خود ساختند، آنها نيز جاده را براى آلودگى جامعه اسلامى به زنا صاف كردند، و در گناه آلودگان #شريك هستند، چرا كه عملا مانع استفاده صحيح از ازدواج موقّت شدند.
👌به هر حال، اسلام كه يك آيين الهى مطابق با فطرت آدمى است و تمام نيازهاى واقعى انسانها را پيشبينى كرده، #ممكن نيست مسأله ازدواج موقّت را در برنامه هاى احكام خود نگنجانيده باشد.
📚شیعه پاسخ می گوید ؛ ص 116
🔸ادامه 👇
@Rahnamye_Behesht
🔸#ادامه 👇
👌بعضى از ناآگاهان چنان ترسيم زشتى از ازدواج موقّت كرده و مى كنند كه آن را چيزى مرادف «رسميّت #بخشيدن به فحشا و اباحي گرى و آزادى جنسى» مى شمرند! که به يقين تعصّبهاى شديد به آنها اجازه مطالعه كتب طرفداران ازدواج موقّت را نداده است و شايد بعضى حتّى يك خط از كتب شيعه را در اين زمينه مطالعه نكرده اند و اين بسيار مايه تأسّف است.
🔰ناچار در اين مختصر شرايط ازدواج موقّت و تفاوت آن را با ازدواج دائم به روشنى بيان مى كنيم، تا بر همگان اتمام حجّت الهى شود ؛
👌ازدواج موقّت در غالب #شرايط و احكام همچون ازدواج دائم است ؛
1⃣زن و شوهر بايد با كمال رضايت و اختيار، بدون اجبار يكديگر را به همسرى انتخاب كنند.
2⃣ صيغه عقد با لفظ «نكاح» و «ازدواج» يا لفظ «#متعه» بايد جارى شود و الفاظ ديگر كارساز نيست.
3⃣ اگر زوجه باكره است اجازه #ولى لازم است و در غير باكره لازم نيست.
4⃣مدّت عقد و مهريّه بايد دقيقاً تعيين شود و اگر ذكر مدّت فراموش شود، به فتواى بسيارى از فقها تبديل به عقد دائم خواهد شد (و اين خود دليل بر آن است كه ماهيّت هر دو نوع از #نكاح يكى است و تنها فرق در ذكر مدّت و عدم ذكر آن است)، (دقّت فرماييد).
5⃣ پايان مدّت به منزله #طلاق است و بلافاصله زن بايد عدّه نگه دارد، (هرگاه آميزش صورت گرفته باشد).
6⃣ عدّه عقد دائم سه بار عادت ماهيانه ديدن است كه با ديدن مرحله سوّم عدّه تمام مى شود، ولى عدّه عقد موقّت دو بار بيشتر نيست.
7⃣فرزندان متولّد شده از عقد موقّت فرزندانى مشروع هستند و تمام احكام فرزند متولّد از عقد دائم را- بدون استثنا- دارند و از پدر و مادر و برادران و ساير بستگان ارث مى برند، و هيچ تفاوتى در ساير حقوق ميان اين دو گروه از فرزندان نيست.
فرزندان عقد موقّت، بايد #تحت تكفّل پدر و مادر باشند و نفقه و تمام هزينه هاى آنها همانند فرزندان عقد دائم بايد پرداخته شود.
📚وسائل الشیعه ج 21 ابواب المتعه
👌شايد بعضى از شنيدن اين سخنان در شگفتى فرو روند، آنها حق دارند، زيرا ذهنيّت نادرست و كاملا عوامانه اى درباره عقد موقّت دارند و شايد آن را يك ازدواج قاچاق و نيم بند و خارج از #محدوده قوانين و در يك كلمه شبيه زنا مى پندارند در حالى كه ابداً چنين نيست.
❕آرى تفاوتهايى در ميان اين دو نوع عقد در مورد دو همسر (زوج و زوجه) وجود دارد. اصولا تعهّدات آنها در برابر يكديگر بسيار كمتر از عقد دائم است، زيرا منظور از ازدواج موقّت سهولت امر و نبودن مقرّرات دست و پاگير بوده، از جمله ؛
1⃣ زن در عقد موقّت نفقه و ارث ندارد، ولى #جمعى از فقها گفته اند اين در صورتى است كه شرط نفقه و ارث نكنند و اگر شرط كنند بايد بر طبق آن عمل شود.
2⃣ زن در عقد موقّت آزاد است كه كارى در خارج خانه براى خود انتخاب كند و اجازه همسر براى او #شرط نيست مادام كه مزاحم حقّ شوهر نباشد، ولى در عقد دائم بدون توافق اين امر جايز نيست.
3⃣ بر مرد لازم نيست شبها نزد همسر موقّت خود باشد.
👌با دقّت در شرح احكامى كه در بالا گفته شد، پاسخ بسيارى از پرسشها و داورى هاى ظالمانه و شبهات و افتراها داده خواهد شد، و ذهنيّتهاى كاذب و نادرست، در مورد اين حكم مقدّس و #حكيمانه اسلامى مرتفع مى شود، اين حقيقت نيز آشكار است كه ازدواج موقّت هيچ نسبتى با زنا و اعمال منافى عفّت ندارد و آنها كه اين دو را با هم مقايسه مى كنند، به يقين افرادى ناآگاهند كه هيچ اطّلاعى از ماهيّت نكاح موقّت و شرايط آن ندارند.
📚شیعه پاسخ می گوید ص 120
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
❔پرسش
❓کانال نقدی بر اسلام بحثی را اغاز کرده است پیرامون میرزای نوری و این که ایشان کتابی نوشته اند به نام « فصل الخطاب فی تحریف القرآن» و ایشان از علمای بزرگ شیعه بوده و عقیده به تحریف قرآن داشته است لطفا پاسخ مقتضی را ارائه فرمایید❔
💠پاسخ:
❗️توجه به نکاتی چند لازم است؛
1⃣در این که مرحوم محدث نوری از بزرگان علمای شیعه بوده است شکی نیست .
🌀صاحب اعیان الشیعه در مورد او می نویسد:
«او عالم و فاضل و محدث بود و در علم حدیث و رجال متبحر بود .عارف به علم سیر و تاریخ بود و یگانه زمانش بود در اطلاع و اگاهی بر اخبار و آثار »
📚اعیان الشیعه ج6 ص143
👌ایت الله سبحانی درباره او می نویسد؛
«او فقیه امامی بود که در علم حدیث و رجال متبحر بود و اگاه به علم سیر و تاریخ بود »
📚موسوعه طبقات الفقهائ ج14 قسم1 ص229
🗯در کتاب فهرس التراث او را چنین معرفی می کند:
«او شیخ و ستون مذهب بوده است وشیخ امامان حدیث و رجال بوده است .خاتم محدثین و مجتهدین می باشد.مجلسی سوم لقب اوست .او از بزرگان علمای شیعه و کبیران مردان اسلام می باشد»
📚فهرس التراث ج2 ص233
2⃣این که می گویند ایشان عقیده به تحریف قرآن داشته است کذب و دروغ است.
👌مرحوم حاج شیخ اقا بزرگ تهرانی که شاگرد مبرز مرحوم محدث نوری است در شرح حال استادش در جلد اول مستدرک الوسایل می گوید :
❗️« اما در مورد کتاب فصل الخطاب کرارا از استادم شنیدم می فرمود مطالبی که در فصل الخطاب است عقیده شخصی من نیست بلکه این کتاب را برای طرح بحث و اشکال نوشتم و اشارتا عقیده خودم را راجع به عدم تحریف قران اورده ام و بهتر بود نام کتاب را فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب می گذاردم »
❗️سپس مرحوم محدث تهرانی می گوید :
« ما از نظر عمل روش استاد خودمان را به خوبی می دیدیم که هیچگونه وزن و ارزشی برای اخبار تحریف قائل نبود بلکه انها را اخباری می دانست که باید بر دیوار کوبند تنها کسی می تواند نسبت تحریف را به استاد ما بدهد که به مرام و عقیده او اشنا نبوده است »
📚مقدمه المستدرک ج1 ص50-51
🔷ومی نویسد:
«محدث نوری می گفت که من در این کتاب کوشیدم تا اثبات کنم که قرآن موجود همان است که در قرون اولیه اسلام جمع آوری شده و در آن تغییر و تبدیلی رخ نداده است از این رو بهتر بود که آن را «فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب» گویند در حالی که عنوان « فصل الخطاب فی تحریف الکتاب» مردم را در راه یافتن به مراد من به اشتباه انداخته است»
📚الذریعه ج10 ص220
🔶لذا ایشان در اعتراف نامه ای که پس از نگاشتن کتاب فصل الخطاب منتشر ساخت روشن کرد که مرادش عدم تحریف قرآن بوده است
📚نزاهت قرآن،جوادی املی،ص22
3⃣به فرض هم بگوییم ایشان اعتقاد به تحریف قرآن داشته است باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا؛
🔶1- طبق ادله مسلم وقوع تحریف در قرآن محال است و ایشان در نظریه خود اشتباه کرده است و معذور است و این از مقام علمی او نمی کاهد .بسیارند علمایی که در نظریه های علمی خود دچار اشتباه می شوند .
🔶2- امیر مومنان فرمود:
❗️«عظمت و بزرگی افراد نشانه حق و باطل نیست .حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی وباطل را بشناس انگاه اهل آن را خواهی شناخت»
📚بحار الانوار ج40 ص126
🗯اگر مرحوم محدث نوری عقیده به تحریف قرآن داشته او از حق و حقیقت دور شده است البته چنان که گذشت به هیچ عنوان ایشان معتقد به تحریف قرآن نبوده است.
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال
میشه بگید نظر علما و بزرگان شیعه در مورد قرآن چی بوده؟ ایا اونا عقیده به تحریف قرآن داشته ان
🗯پاسخ:
❗️در کتاب سیمای عقائد شیعه چنین امده است:
🗯«کاوش در سخنان علماى بزرگ شیعه که همواره در نسل ها سرمشق و الگو بوده اند، نشان مى دهد که آنان از عقیده به تحریف تبرّى مى جستند و اندیشه تحریف را به «خبر واحد» نسبت مى دادند. نقل سخنان همه آنان در طول قرون، امکان ندارد. به برخى از آنها اشاره مى کنیم:
1⃣فضل بن شاذان نیشابورى در ضمن نقد مذهب اهل سنت مى گوید: «عمر بن خطاب گفت: مى ترسم گفته شود عمر در قرآن مفزوده و این آیه را در آن گنجانده است، ما در زمان پیامبر خدا آیه را چنین مى خواندیم:
پیرزن و پیرمرد زناکار را به خاطر شهوت رانى که کرده اند سنگسار کنید، این کیفرى از سوى خداى مقتدر حکیم است.»
📚الایضاح ص217
❗️اگر شیعه عقیده به تحریف داشت، او بر اهل سنت نمى تاخت که به تحریف معتقدند، چون هر دو در این عقیده مشترک بودند.
2⃣مرحوم صدوق مى گوید:
«اعتقاد ما این است که قرآن کتاب خداو وحى اوست که نازل شده و خداوند در قرآن فرموده است:« از هیچ سوى باطل سراغ قرآن نمى آید، نازل شده اى از سوى خداى حکیم حمید است قرآن قصّه گویى حق است و حقى است جدا کننده حق و باطل و شوخى و بیهوده نیست و خداى متعال، پدید آورنده، نازل کننده، پروردگار، و حافظ آن و گویاى به آن است.»
📚الاعتقادات ،ص93
3⃣شیخ مفید مى گوید:
«بعضى از شیعیان گفته اند که از قرآن هیچ کلمه یا
ایه یا سوره اى کم نشده، لیکن آن چه در مصحف على به عنوان تأویل و تفسیر معانى آیات طبق حقیقت نزول آنها بوده، حذف شده است، آنها هر چند از کلام الله که قرآنو معجزه الهى است نبوده، لیکن حقایقى ثابت و نازل شده بود و گاهى به تأویل قرآن هم قرآن گفته مى شود. به نظر من این سخن شبیه تر به حق است از حرف کسى که مدّعى کاهش کلماتى از خود قرآن است نه تأویل آ ن. و به این نظر تمایل دارم.»
📚اوائل المقالات ص53
❗️نیز در جوابِ «مسایل سرویّه» در پاسخ کسانى که براى تحریف، استناد به روایاتى کرده اند که برخى کلمات را به گونه دیگر نقل کرده است، مثلاً به جاى «کُنتم خیر امّه» «خیر ائمّه» نقل کرده و به جاى «جَعَلْناکُمْ اُمَّه وسطاً» «ائمّهً وَسطاً» نقل کرده، مى گوید:
« این ها خبرواحد است و صحّت آنها ثابت نیست، از این رو در باره آنها توقف مى کنیم و از آن چه در قرآن موجود است دست نمى کشیم.»
📚مجوعه الرسائل ص366
4⃣ سید مرتضى گوید:
«اضافه بر کسانى که در دلیل اول از آنان نقل کردیم، گروهى از صحابه همچون عبدالله بن مسعود، اُبىّ بن کعب و دیگران بارها قرآن را بر پیامبر خوانده و ختم کرده اند. این ها با کمترین تامل دلالت دارد که قرآن در آن زمان، مجموعه اى مرتب و مدوّن بود، نه پنهان و پراکنده.»
📚مجمع البیان ج1 ص10
5⃣ شیخ طوسى گوید: «سخن در زیاده و نقصان در قرآن، در خور این کتاب نیست. چرا که زیاد شدن در قرآن، بطلانش اجماعى است. کاسته شدن از قرآن نیز بر خلاف ظاهر مذهب مسلمانان است و این به مذهب صحیح ما شایسته تر است. سید مرتضى هم همین را تایید کرده و ظاهر روایات هم همین است، وى سپس روایت هاى مخالف را «خبر واحد» شمرده است.»
📚تبیان ج1 ص3
6⃣ مرحوم طبرسى مى نویسد:
« افزایش چیزى بر قرآن، به اجماع علما باطل است و اما کاسته شدن از آن، بعضى از اصحاب ما و گروهى از حشویّه از اهل سنت گفته اند که در قرآن تغییر یا نقصانى پیش آمده است، لیکن عقیده صحیح در مذهب ما بر خلاف آن است.»
📚مجمع البیان ج1 ص10
7⃣سید بن طاووس حلّى گفته است:
«عقیده شیعه، عدم تحریف است.»
📚سعد السعود ص144
8⃣ علامه حلّى در جواب سید مهنّا گفته است:
«حق آن است که تغییر و تاخیر و تقدیم و افزایش و کاهش در قرآن نیست و پناه بر خدااز این عقیده و امثال آن، که موجب راهیابى شک به معجزه جاویدان پیامبر خداست، معجزهاى که به صورت تواتر نقل شده است.»
📚اجوبه المسائل ص121
9⃣ محقق اردبیلى در مساله لزوم به دست آوردن علم به این که آن چه مى خواند، قرآن است، گفته است:
«باید این علم را از راه تواترکه علم آور باشد به دست آورد و تنها به شنیدن حتى از یک عادل اکتفا نکرد... و چون تواترقرآن ثابت شده است، پس ایمن از اختلال است... علاوه بر این که در نوشته ها ضبط شده و حرف به حرف و حرکت به حرکت آن شمارش شده است. همچنین راه نگارش و راه هاى دیگر، گمانِ غالب بلکه یقین مى آورد که چیزى بر آن افزوده یا از آن کاسته نشده است.»
📚مجمع الفائده ج2 ص218
🔟قاضى نور الله شوشترى گوید:
«وقوع تحریف در قرآن که به شیعه نسبت داده شده است، چیزى نیست که عقیده عموم شیعه امامیه باشد، گروهى اندک از آنان چنین سخنى گفته اند که در میان شیعه هم جایگاه معتبرى ندارند.»
📚آلائ الرحمان،ج1 ص25
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
❗️اگر سخنان علما را در این زمینه به نحو کامل بیاوریم به
درازا خواهد کشید .تا این جا حق به روشنترین صورت اشکار شد .
📚برگرفته از کتاب سیمای عقائد شیعه،علامه
سبحانی،ص167
🗯ایت الله میلانی در کتابش سخنان حدود 50 تن از بزرگان شیعه را در عدم تحریف قرآن ذکر می کند که می توانید جهت اگاهی رجوع فرمایید
📚التحقیق فی نفی التحریف ،فصل اول،ص13 به بعد « کلمات اعلام الشیعه فی نفی التحریف»
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht