eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
❔امام حسن عسگری امام از جانب خدا یا شارلاتان و شیاد؟ ✍ در کتاب شیعه یعنی کتاب اصول آمده است که در آن امام حسن عسگری از علم غیب خود سو استفاده می کند و برای جلوگیری از ضرر مالی شیعیانش ، اخلاق را زیر پا می گذاشته است ؛ 📗 الكافي-   جلد : 1  صفحه : 510 🌱ترجمه : على بن زيد گفت: من اسبى داشتم و بدان مى نازيدم و در هر جا از او سخن مى گفتم ، يك روز خدمت امام حسن عسكرى رسيدم، به من گفت : اسبت چه شد؟ گفتم : آن را دارم و هم اكنون بر در خانه شما است و از آن پياده شدم، 👈👈 امام حسن عسگری گفت : تا شب نرسيده اگر خريدارى پيدا كردى آن را عوض كن و تأخير نکن👉👉 ، كسى بر ما وارد شد و رشته سخن را بريديم و من انديشناك برخاستم و به خانه ام رفتم و به برادرم گزارش دادم در پاسخ گفت : من نمى دانم در اين باره چه بگويم، و از آن دريغم آمد و از فروشش به مردم رشك بردم، و چون شب كرديم نوكرى كه آن اسب را تيمار مى كرد آمد و گفت: اى آقاى من 👈اسبت مُرد👉، مرا غم گرفت و 👈دانستم كه امام از گفتار خود اين را در نظر داشت👉. گويد: پس از آن خدمت امام حسن عسکری رسيدم و پس از چند روز و با خود مى گفتم : كاش به جاى آن اسبى مى داد، زيرا از گفتار او غمنده شدم، و چون نشستم، گفت : آرى يك چهار پا به جاى آن به تو مى دهم، اى غلام آن يابوى كميت مرا به او بده، آن از اسب تو بهتر است و پشت هموارترى دارد و عمر درازترى. 🔺همانطور که مشاهده کردید امام حسن عسکری از علم غیب !!!! خود سو استفاده کرده است و به شیعه خودش گفته اسب خودت را به شخص دیگر بنداز و یا غالب کن. ⁉️چگونه امامی که از جانب خدا باشد ، می تواند چنین شیاد باشد و شیادی را به شیعیانش آموزش دهد؟ ⁉️ چگونه امامی که از جانب خدا باشد ، از علم غیب خود سو استفاده می کند؟ ⁉️ چطور شخصی که از جانب خدا باشد می تواند چنین رفتار های به دور از اخلاق داشته باشد؟؟؟ 💠💠 👌شایسته بود که قبل از طرح این روایت و حمله به عقائد شیعه ، سند روایت را می کردید . ❕این روایت از حیث سندی ضعیف و مردود است ، زیرا راوی اصلی داستان فردی به نام « علی بن زید بن علی » است که مجهول بوده و توثیق رجالی ندارد . 📚زبده المقال من معجم الرجال خویی ، ج 2 ص 56 👌و راوی قبل تر که از علی بن زید بن علی ، این روایت را نقل می کند فردی است به نام « اسحاق بن محمد النخعی » که کاملا و مطرود است . 🔸نجاشی رجالی معروف ، تصریح می کند که روایات او مشکوک است ؛ 📚رجال نجاشی ص 336 🔷ابن الغضائری می گوید ؛ او فاسد المذهب بوده و کذاب و دروغگو در روایت است و حدیث جعل می کرده و به امامان علیهم السلام نسبت می داده است ، به احادیث او نمی شود ؛ 📚رجال ابن الغضائری ص 41_ مجمع الرجال ج 1 ص 198 🔹علامه حلی نیز تصریح می کند که او فردی ضعیف در نقل روایت است ؛ 📚خلاصه الاقوال ص 318 ❕علامه مجلسی نیز تصریح می کند که روایاتی که او نقل می کند ، قابل و اعتماد نیست ؛ 📚رجال المجلسی ص 159 👌به فرض روایت صحیح هم باشد ، برخی علما پاسخ داده اند که امام علیه السلام می دانست که ناقل جریان ، اسب خود را نمی فروشد و امام عسکری علیه السلام تنها جهت اظهار معجزه و کرامت خود ، خبر از آن اسب و لزوم فروختن آن می دهد با این اعتقاد و آگاهی که او به حرف امام گوش نمی دهد و اسب خود را نمی فروشد و کلاهی سر خریدار آن اسب نمی رود ، چرا که از شان امامی که حتی مخالفانش تصریح به فضل و برتری و اخلاق بی نظیر او می کردند ، بعید است که راضی شود در معامله ، کلاهی سر خریدار رود چنان که ابن صباغ از علمای بزرگ اهل سنت می نویسد ؛ « امام عسکری سرور اهل زمان و امام مردمان روزگار خود بود .گفته هایش همه ثابت و استوار و کردارش پسندیده بود .اگر فضلا و بزرگان هم عصرش را همچون قصیده ای فرض کنیم وی شاه بیت آن قصیده می باشد .واگر آنان را همچون دری از جواهرات به شمار آوریم وی همچون یاقوت شاهوار وسط آن گردنبند در شمار خواهد بود . یکه تاز میدان دانش که هیچکس را یارای با او نبوده و آشکار کننده پیچیدگی های مسائل علمی که این کار خسته و ملولش نمی کرد . 📚الفصول المهمه ص275 ❕مولی صالح مازندرانی در شرح روایت می نویسد ؛ « این که امام عسکری علیه السلام دستور به فروش اسب دادند ، این دستور تنها برای اظهار ( معجزه ) و کرامتشان بود ، چرا که می دانستند که علی بن زید به سخن امام گوش نمی کند و مالش را به مشتری نمی فروشد یا می دانستند که اگر علی بن زید بخواهد مالش را بفروشد ، ( از دشمنان حربی ) بوده که مالش حرمتی ندارد ، ( لذا غش با چنین مشتری در معامله به سبب تضعیف او بی اشکال است )» 📚شرح الکافی ، مازندرانی ، ج 7 ص 325 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
‍ ‍ ❔امام حسن عسگری امام از جانب خدا یا شارلاتان و شیاد؟ ✍ در کتاب شیعه یعنی کتاب اصول آمده است که در آن امام حسن عسگری از علم غیب خود سو استفاده می کند و برای جلوگیری از ضرر مالی شیعیانش ، اخلاق را زیر پا می گذاشته است ؛ 📗 الكافي-   جلد : 1  صفحه : 510 🌱ترجمه : على بن زيد گفت: من اسبى داشتم و بدان مى نازيدم و در هر جا از او سخن مى‏ گفتم ، يك روز خدمت امام حسن عسكرى رسيدم، به من گفت : اسبت چه شد؟ گفتم : آن را دارم و هم اكنون بر در خانه شما است و از آن پياده شدم، 👈👈 امام حسن عسگری گفت : تا شب نرسيده اگر خريدارى پيدا كردى آن را عوض كن و تأخير نکن👉👉 ، كسى بر ما وارد شد و رشته سخن را بريديم و من انديشناك برخاستم و به خانه‏ ام رفتم و به برادرم گزارش دادم در پاسخ گفت : من نمى‏ دانم در اين باره چه بگويم، و از آن دريغم آمد و از فروشش به مردم رشك بردم، و چون شب كرديم نوكرى كه آن اسب را تيمار مى‏ كرد آمد و گفت: اى آقاى من‏ 👈اسبت مُرد👉، مرا غم گرفت و 👈دانستم كه امام از گفتار خود اين را در نظر داشت👉. گويد: پس از آن خدمت امام حسن عسکری رسيدم و پس از چند روز و با خود مى‏ گفتم : كاش به جاى آن اسبى مى‏ داد، زيرا از گفتار او غمنده شدم، و چون نشستم، گفت : آرى يك چهار پا به جاى آن به تو مى‏ دهم، اى غلام آن يابوى كميت مرا به او بده، آن از اسب تو بهتر است و پشت هموارترى دارد و عمر درازترى. 🔺همانطور که مشاهده کردید امام حسن عسکری از علم غیب !!!! خود سو استفاده کرده است و به شیعه خودش گفته اسب خودت را به شخص دیگر بنداز و یا غالب کن. ⁉️چگونه امامی که از جانب خدا باشد ، می تواند چنین شیاد باشد و شیادی را به شیعیانش آموزش دهد؟ ⁉️ چگونه امامی که از جانب خدا باشد ، از علم غیب خود سو استفاده می کند؟ ⁉️ چطور شخصی که از جانب خدا باشد می تواند چنین رفتار های به دور از اخلاق داشته باشد؟؟؟ 💠💠 👌شایسته بود که قبل از طرح این روایت و حمله به عقائد شیعه ، سند روایت را می کردید . ❕این روایت از حیث سندی ضعیف و مردود است ، زیرا راوی اصلی داستان فردی به نام « علی بن زید بن علی » است که مجهول بوده و توثیق رجالی ندارد . 📚زبده المقال من معجم الرجال خویی ، ج 2 ص 56 👌و راوی قبل تر که از علی بن زید بن علی ، این روایت را نقل می کند فردی است به نام « اسحاق بن محمد النخعی » که کاملا و مطرود است . 🔸نجاشی رجالی معروف ، تصریح می کند که روایات او مشکوک است ؛ 📚رجال نجاشی ص 336 🔷ابن الغضائری می گوید ؛ او فاسد المذهب بوده و کذاب و دروغگو در روایت است و حدیث جعل می کرده و به امامان علیهم السلام نسبت می داده است ، به احادیث او نمی شود ؛ 📚رجال ابن الغضائری ص 41_ مجمع الرجال ج 1 ص 198 🔹علامه حلی نیز تصریح می کند که او فردی ضعیف در نقل روایت است ؛ 📚خلاصه الاقوال ص 318 ❕علامه مجلسی نیز تصریح می کند که روایاتی که او نقل می کند ، قابل و اعتماد نیست ؛ 📚رجال المجلسی ص 159 👌به فرض روایت صحیح هم باشد ، برخی علما پاسخ داده اند که امام علیه السلام می دانست که ناقل جریان ، اسب خود را نمی فروشد و امام عسکری علیه السلام تنها جهت اظهار معجزه و کرامت خود ، خبر از آن اسب و لزوم فروختن آن می دهد با این اعتقاد و آگاهی که او به حرف امام گوش نمی دهد و اسب خود را نمی فروشد و کلاهی سر خریدار آن اسب نمی رود ، چرا که از شان امامی که حتی مخالفانش تصریح به فضل و برتری و اخلاق بی نظیر او می کردند ، بعید است که راضی شود در معامله ، کلاهی سر خریدار رود چنان که ابن صباغ از علمای بزرگ اهل سنت می نویسد ؛ « امام عسکری سرور اهل زمان و امام مردمان روزگار خود بود .گفته هایش همه ثابت و استوار و کردارش پسندیده بود .اگر فضلا و بزرگان هم عصرش را همچون قصیده ای فرض کنیم وی شاه بیت آن قصیده می باشد .واگر آنان را همچون دری از جواهرات به شمار آوریم وی همچون یاقوت شاهوار وسط آن گردنبند در شمار خواهد بود . یکه تاز میدان دانش که هیچکس را یارای با او نبوده و آشکار کننده پیچیدگی های مسائل علمی که این کار خسته و ملولش نمی کرد . 📚الفصول المهمه ص275 ❕مولی صالح مازندرانی در شرح روایت می نویسد ؛ « این که امام عسکری علیه السلام دستور به فروش اسب دادند ، این دستور تنها برای اظهار ( معجزه ) و کرامتشان بود ، چرا که می دانستند که علی بن زید به سخن امام گوش نمی کند و مالش را به مشتری نمی فروشد یا می دانستند که اگر علی بن زید بخواهد مالش را بفروشد ، ( از دشمنان حربی ) بوده که مالش حرمتی ندارد ، ( لذا غش با چنین مشتری در معامله به سبب تضعیف او بی اشکال است )» 📚شرح الکافی ، مازندرانی ، ج 7 ص 325 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔در مورد قانون‌ توضیح ‌بدهید‌ ❕خوبه‌ یا بده‌ ❕بااسلام‌جوردرمیاد‌ ❗️❗️ 💠💠 👌تئورى راز كه از آن به عنوان قانون جذب هم ياد مى شود، موضوعى است كه امروزه در جاى جاى دنيا از آن سخن گفته ميشود. سخنرانان، روانشناسان، فيلم سازان، نويسندگان همه و همه اين موضوع را به بحث گذاشته وآن را تبليغ مى كنند و به عنوان يك قانون ازآن دفاع مى كنند. اين تئورى به طور خلاصه چنين است ؛ ❕«اين قانون همان قانون جاذبه عمومى است اما در حيطه افكار. قانون جاذبه نيوتن مى گويد كره زمين همه اجسام را به سمت خود مى كشد، اما قانون جذب مى گويد تمام چيزهايى را كه ما تصور مى كنيم به سوى ما مى شوند.» ❕«تو همه چيز را به طرف خودت جذب مى كنى. مردم، شغل، شرايط زندگى، وضع سلامتى، ثروت، قرض، شادى، ماشينى كه سوار مى شوى و اجتماعى كه در آن زندگى مى كنى. مثل آهن ربا همه اينها را به طرف خودت جذب مى كنى. به هر چه فكر كنى همان اتفاق مى افتد. كل زندگى تو افكارى است كه در ذهنت جريان دارند.» 📚نرم افزار پرسمان ، کلید واژه قانون جذب ❔حال سوال این است که چنین فرضیه ای با تعالیم اسلام دارد یا خیر ❗️ 👌برای پاسخ باید توجه داشت که اگر چه فال نیک زدن و تفکر و امید رسیدن به خواسته ها و آرزوهای مورد توصیه اسلام است ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6312 👌اما چنین نیست که انسان به صرف تصور و تفکر به چیزهایی که می خواهد برسد ، بلکه باید برای رسیدن به آن خواسته ها و آرزوها تلاش و کوشش کند . ❕قرآن می گوید: « براى انسان بهره‏ اى جز سعى و كوشش او نيست » (نجم 39) 👌 اگر خواست درونی با عمل و سعی و تلاش شود ، رسیدن به هدف و نتیجه دور از دسترس نیست چنان که علی علیه السلام فرمود ؛ « هركس براى رسيدن به چيزى تلاش كند يا به همه آن مى ‏رسد یا به قسمتى از آن چيز » 📚نهج البلاغه حکمت 386 👌و فرمود ؛ « كسى كه در را ادامه دهد و اصرار كند وارد مى‏ شود » 📚غرر الحکم ح 3758 ❕بنابراین باید گفت بدون شك براى رسيدن به مقصود، عوامل زيادى بايد دست به دست هم بدهند ولى در ميان همه آن عوامل، نقش تلاش و كوشش از همه پررنگ‏تر است و تجربه نيز همين را نشان مى‏ دهد كه بزرگان دنيا كه به مقاصد عالى دست يافته ‏اند براثر كار و كوشش و تلاش فراوان بوده و حتى مخترعان و مكتشفان كه توانسته‏ اند نيروهاى جهان طبيعت را به تسخير خود درآورَند، بر فراز آسمان پرواز كنند و يا به بعضى از كرات بالا برسند، در اعماق درياها سير كرده و ذخاير آن را كشف نمايند، نيروى اتم را در اختيار بگيرند و از آن براى مقاصد صلح ‏جويانه استفاده كنند، به كشفيات فراوانى در علوم مختلف دست يابند و درهاى گنجينه ‏هاى علوم را بگشايند، همه اين‏ها در سايه تلاش و كوشش و استقامت و پشتكار است. 📚پیام امام امیر المومنین ج 15 ص 182 ❕آنچه در بالا آمد بیان کننده یک حکم است که انسان باسعی و تلاش می تواند به تمام یا قسمتی از خواسته های ذهنی و تصمیمات درونی خود برسد ، اما گاهی اتفاق می افتد که انسان تمام سعی و تلاش خودش را نیز برای رسیدن به هدفی به کار می برد ، اما به آن خود نمی رسد چنان که در بیان دیگری علی علیه السلام فرمود ؛ « خداوند را به‏ وسيله بَرهم خوردن تصميم‏ها، فسخ پيمان‏ها و نقض اراده‏ ها شناختم‏ » 📚نهج البلاغه حکمت 250 👌بسيار مى ‏شود انسان تصميم بر كارى مى‏ گيرد؛ ولى تقديرات الهى مانع از آن مى ‏گردد و انسان ناچار عقب‏ نشينى مى‏ كند و از آن چنين مى‏ فهمد كه مافوق اراده او اراده ديگرى است كه اگر تعلق به چيزى گيرد هرچه برخلاف آن است دَرهم مى‏ ريزد و از بين مى‏ رود. ❕ اگر انسان، فعّالٌ ما يَشاء بود و هرچه مى‏ خواست مى ‏توانست انجام دهد ممكن بود در وجود خدا كنيم؛ اما اين‏كه مى‏ بيند مافوق اراده او، اراده ‏اى است كه در بسيارى از مواقع اراده او را بَرهم مى ‏زند يا مانع تحقق مراد او مى‏ شود مى ‏فهمد عالَم، مدبّر قادر و توانايى دارد كه آن را بر اراده حكيمانه‏ اش تدبير و اداره مى‏ كند. 👌لذا امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « كسى از جدم اميرمؤمنان عليه السلام سؤال كرد با چه وسيله ‏اى پروردگارت را شناخته ‏اى؟ امام عليه السلام فرمود ؛ «خدا را به ‏وسيله فسخ اراده و نقض تصميم‏ها شناختم اى بسا تصميم بر كارى گرفتم و او ميان من و خواسته‏ ام‏ جدايى افكند و انجام برنامه‏ اى را داشتم و قضاى او عزم من را بَرهم زد، از اين‏جا دانستم كه مدبّر، غير من است». 📚توحید صدوق ص 288 👌بنابراین قانون جذب به معنایی که ملاک و در آن تنها خواسته های ذهنی انسان باشد و به عمل و سعی و تلاش او و نیز قدرت خداوند در برهم زدن سعی و تلاش انسان نمی کند ، مورد تایید اسلام نیست . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA