eitaa logo
آرشیو شیعه پاسخ
2.8هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ادامه👇 ❕احمد در مسندش می آورد که ابی می گفت ؛ « قسم به خدای کعبه، اهل عقد و پیمان هلاک شدند اما من بر آنان تاسف نمی خورم اما بر مسلمینی که هلاک ( و گمراه ) شدند تاسف می خورم » 📚مسند احمد ج 5 ص 140 👌« وقتی از او سوال کردند که منظورت از اهل عقد و پیمان چه کسانی اند گفت امراء و فرمانروایان » 📚صحیح ابن خزیمه ج 3 ص 33 👌این مضمون در سایر کتب اهل سنت چون تهذیب الکمال ج 2 ص 270 ، المعجم الاوسط ج 7 ص 217 ، نیل الاوطار ج 3 ص 222 نقل شده است و به این ترتیب قبل از آنکه ابی سخنی به میان بیاورید ، اصحاب صحیفه ملعونه او را کشتند . 2⃣در زمان حیات ابوبکر ، افرادی می دانستند که جانشین او عمر است ( مطابق آنچه بر آن عهد و پیمان کرده بودند ) . ❕مطابق نقل علمای اهل سنت ؛ « ابو بكر به اقرع بن حابس و زِبْرِقان، دو قطعه زمين بخشيد و نوشته ‏اى هم برايشان نوشت. عثمان به آن دو گفت: عمر را گواه بگيريد كه او حافظ شما و خليفه بعدى است » 📚تاریخ دمشق ج 9 ص 196 _ کنزالعمال ج 12 ص 583 ❕طبری نقل می کند ؛ « ابو بكر، عثمان را در خلوت فرا خواند و گفت: بنويس: «به نام خداوند بخشنده مهربان. اين، سفارشى است كه ابو بكر بن ابى قُحافه به مسلمانان مى‏ كند. امّا بعد».سپس به حالت اغما افتاد و از حال رفت. پس، عثمان نوشت: «امّا بعد، من عمر بن خطّاب را جانشين خود در ميان شما مى‏ سازم و بهتر از او برايتان نيافتم». پس، ابو بكر به هوش آمد و گفت: برايم بخوان. او [نيز] خواند.ابو بكر، صدايش را به تكبير بلند كرد ( و نوشته عثمان را تایید کرد )» 📚تاريخ طبري ج 3 ص 429 _ الكامل في التاريخ ج 2 ص 79 ❕می بینیم که عثمان مطابق توافق قبلی از خلافت عمر بن خطاب خبر داشت و حتی بدون آنکه ابوبکر چیزی بگوید ، نام او را به عنوان خلیفه بعدی ثبت و ضبط کرد . 3⃣پس از آنکه ابولولو به عمر جراحت وارد کرد و عمر رو به موت شد ، به او گفتند برای بعد از خودت خلیفه تعیین کن ، او می گفت ؛ « اگر یکی از دو تن زنده بودند آنان را خلیفه می کردم ، ابوعبیده بن جراح و سالم مولی ابی حذیفه » 📚تاریخ مدینه دمشق ج 3 ص 881 _ 922 ❕این دو تن همانانی بودند که قرار بود بعد از عمر خلیفه شوند که بیانش در بالا گذشت . 👌نهایتا هم عمر به شورایی ساختگی وصیت کرد و با قرار دادن حق رایی که برای عبدالرحمان بن عوف قائل شد ، عثمان را به خلافت رساند و مطابق عهد و پیمان گذشته خویش عمل نمود که تفصیل جریان را بخوانید ؛ 📚الکامل فی التاریخ ج 2 ص 220 _ تاریخ طبری ج 4 ص 228 ❕عثمان نیز توسط انقلابیون کشته شد و مجال پیدا نکرد که مطابق عهد نامه مذکور جانشین خود را تعیین کند که تفصیل این جریان را نیز در ذیل بخوانید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2832 👌وهابی گستاخ چنین وانمود می کند که چون علی علیه السلام ، امامت و خلافت را میان فرزندانش قرار داده است ، پس دنیا پرست است ، ما در گذشته مفصلا شبهه امامت موروثی را پاسخ داده ایم ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2833 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2834 👌و اضافه می کنیم که مطابق نقل های اهل سنت ، امامت و خلافت عهد الهی است که به نص الهی تعیین می شود نه رای و نظر شخصی . ❕علمای اهل سنت نقل می کنند ؛ «هنگامی که پیامبر برخی شخصیت های برجسته قبایل عرب را به اسلام دعوت میکرد، آنان پذیرش دعوت آن حضرت را مشروط به ریاست وجانشینی پس از وی می دانستند اما آن حضرت در پاسخ می فرمود ؛ « جانشینی پس از من موضوعی الهی وخارج از اختیار من است وخداوند آن را به صلاحدید خود در جایگاه واقعی خود قرار میدهد »«الامر الی الله یضعه حیث یشاء» 📚الکامل فی التاریخ،ج1 ص609 _ تاریخ طبری،ج1 ص556 👌لذا می بینیم که امامان اهل بیت علیهم السلام می فرمودند ؛ « آیا گمان می کنید که امر ( امامت ) به ما واگذار شده است تا هر که را بخواهیم امام کنیم ؟ خیر هرگز بلکه عهدی از جانب پیامبر است که به علی بن ابی طالب واگذار شد و پس از آن یکی به جای دیگری ( به نص پیامبر ) تا آنکه منتهی می شود به صاحب امر » 📚 بصائر الدرجات ج 1 ص 471 _ بحار الانوار ج 23 ص 71 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔دو تا سوال داشتم خواهشمندم که جواب بدهید سوال اول: آیا ما شیعیان می توانیم که دوازده امام را از کتب اهل سنت ثابت کنیم ؟ سوال دوم: آیا اسامی دوازده امام در کتب اهل سنت آمده است ؟ لطفا بر این دو سوال جواب زیاد بدهید تا حق مطلب ادا شود ❗️❗️ 💠💠 👌اهل سنت در روایات متعدد و فراوانی به نقل از پیامبر گرامی آورده اند که تعداد خلفای ایشان دوازده تن می باشد . 🔸بخاری به سند خود از جابر بن سمره نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود ؛ «دوازده امیر خواهند بود که همه آنان از قریش هستند» 📚صحیح بخاری ج8 ص127 👌مسلم نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود ؛ «این امر منقضی نمی شود تا آن که دوازده خلیفه در میان آن بگذرد .همه آنان از قریش هستند» 📚صحیح مسلم ج6 ص3 ❕و یا فرمود ؛ «همیشه اسلام عزیز است تا دوازده خلیفه بر آن حاکم شوند» 📚همان مدرک ص4 ❗️و فرمود ؛ «برای این امت دوازده قیم است که خواری مردم به آنها ضرر نمی زند» 📚المعجم الکبیر ج2 ص196 ❗️و فرمود ؛ «همیشه این دین نفوذ ناپذیر و پابرجا و غلبه کننده است تا آن که دوازده حاکم مالک آن گردند» 📚همان مدرک _ مسند احمد ج5 ص93 ❕مرحوم فیروز آبادی می نویسد ؛ « از اخبار پيشين كه در باب خلفاى دوازده گانه نقل كرديم، بدست مى‏ آيد كه اخبار ياد شده از ادلّه قاطعه و نصوص آشكارى است كه حقيقت مذهب شيعه دوازده امامى را تأييد مى‏ كند و مذاهب ديگر را بطور كلى از اساس باطل مى‏ شمارد و بطلان آنها از آن نظر است كه دوازده تن خليفه در حديث رسول اكرم ، با عقيده عامه كه خلفاى راشدين را چهار تن و به انضمام خلافت حضرت امام حسن مجتبى عليه السّلام پنج تن مى‏ دانند، و عددشان كمتر از دوازده نفر است، منطبق نمى‏ شود و همچنين با خلافت ديگران از «بنى أميه» يا «بنى عباس»، مطابقتى ندارد؛ زيرا عدد آنان از دوازده تن زيادتر است و علاوه بر اين اكثر خلفاى «بنى اميه» و «بنى عباس»، فاسق و فاجر بوده ‏اند و بيشتر عمر خود را، به باده‏ گسارى و لهو لعب و گوش دادن به نواى خوانندگان و نواختن دف و خون‏ريزى‏هاى بر خلاف شرع‏ اسلام و محرمات ديگر، سپرى كرده ‏اند؛ پس چگونه ممكن است كه اينان خلفاى رسول خدا باشند؟! و همچنين اخبار ياد شده كه ويژه خلفاى دوازده گانه است، با اعتقادات فرقه ‏هاى ديگر شيعه از قبيل: «زيدى»، «اسماعيلى»، «فطحى» و امثال آنها، موافقتى ندارد؛ براى اينكه پيشوايان اين سلسله‏ ها تعدادشان، از تعداد ائمه شيعه اثنى عشرى، كمتر است. در اين رابطه بايد گفت: اخبار مزبور متوجه و منطبق با عقيده شيعه دوازده امامى است كه همان «ائمه طاهرين» باشند كه عترت رسول خدا و اهل بيت ايشانند كه نخستين آنها حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام و آخرين ايشان حضرت مهدى حجة بن الحسن العسكرى (عجل الله تعالى فرجه الشريف) است‏ » 📚ترجمه فضائل پنج تن در صحاح ششگانه اهل سنت ، ج 2 ص 213 👌جالب آن است که برخی از علمای منصف اهل سنت ، نقل کرده اند که دوازده خلیفه پیامبر ، علی و امامان از فرزندانش می باشند . نقل می کنند که پيامبر گرامی فرمود ؛ «هركس خوش‏حال مى ‏شود كه مانند من زندگى كند و مانند من از دنيا برود و در بهشت برينى كه پروردگارم آن را كاشته است، ساكن شود، بايد پس از من، على را دوست بدارد و دوست او را نيز دوست دارد و به امامان پس از من اقتدا كند؛ زيرا آنان عترت من اند، از طينت من آفريده شده‏ اند و فهم و دانش، روزى شده‏ اند. واى بر آن دسته از امّتم كه فضل و برترى ايشان را انكار كنند و حرمت خويشاوندى من با آنان را نگه ندارند! خدا شفاعتم را نصيب ايشان نكند » 📚معجم کبیر ، ج 5 ص 220 _ کنزالعمال ج 11 ص 611 _ مستدرک علی الصحیحین ، ج 3 ص 128 و ... 👌و نقل می کنند که فرمود ؛ «جانشينان و اوصياى من و حجّت‏هاى خدا بر خلق پس از من، دوازده نفرند كه نخستينِ ايشان، برادرم خواهد بود و آخرينشان فرزندم». گفته شد: اى پيامبر خدا! برادرت چه كسى است؟ فرمود: «على بن ابى طالب». گفته شد: فرزندت چه كسى است؟ فرمود: «مهدى كه زمين را به همان سان كه از بيداد و ستمْ آكنده شده است، از عدل و داد مى ‏آكَنَد » 📚فرائد السمطین ، حموینی ، ج 2 ص 312 _ ینابیع الموده ، آغاز باب 78 ص 536 👌و نقل می کنند که فرمود ؛ « هر كه دوست دارد چون من زندگى كند و مانند من بميرد و به همان بهشتى كه پروردگارم مرا وعده داده است، وارد شود، پس بايد ولايت على بن ابى طالب و وارثان پاك او را كه پس از من، امامان هدايتگر و چراغ‏هاى تاريكى‏ ها هستند، بپذيرد؛ زيرا آنان هرگز شما را از راه راست به كج‏ راهه گم‏راهى نمى‏ كشانند. » 📚ینابیع الموده باب 43 ص 127 _ مناقب خطیب خوارزمی ، فصل 6 ص 34 🔸ادامه 👇
🔸 ادامه 👌و باز نقل می کنند که فرمود ؛ « اى على! ... مَثَل تو و امامان از نسل تو پس از من، همچون كشتى نوح است كه هر كس بر آن سوار شد، رهايى يافت و هر كه از آن باز ماند، غرق گشت و مَثَل شما، همچون اختران است كه هر گاه يكى ناپديد شود، ديگرى پيدا مى‏ گردد تا به روز رستاخيز » 📚فرائد السمطین ، حموینی ، ج 2 ص 243 _ ینابیع الموده باب چهارم ، ص 31 👌و باز نقل می کنند که فرمود ؛ « ای علی تو وصی من هستی ...تو امام و پدر ائمه یازده گانه ای که آنها همه پاک و معصومند » 📚ینابیع الموده باب 16 ص 97 👌و نقل می کنند که فرمود ؛ « وصی و خلیفه پس از من علی بن ابی طالب و پس از او حسن و حسین است که نه نفر از ائمه ابرار از صلب او دارای مقام وصایتند ، پس از حسین ، فرزندش علی و پس از او فرزندش محمد و پس از او فرزندش جعفر و پس از او فرزندش موسی و بعد از او فرزندش علی و پس از او فرزندش محمد و بعد از او فرزندش علی و پس از او حسن و سپس حجه بن الحسن ، پس این دوازده امام به عدد نقباء بنی اسرائیل هستند » 📚فرائد السمطین ، حموینی ، ج 2 ص 133 _ ینابیع الموده ، قندوزی حنفی ، باب 76 ، ص 529 👌جهت آگاهی بیشتر از روایات اهل سنت که مشتمل بر اسامی امامان دوازده گانه است رجوع کنید ؛ 📚سوالات ما ، حسین تهرانی ، ص 240 به بعد ( در آنچه نقل شد ، از این کتاب استفاده شد ) 👌برخی از متعصبین اهل سنت به خاطر آنکه روایات فوق با عقایدشان در تضاد است ، سعی می کنند قندوزی و حموینی جوینی ک ناقل روایات فوق هستند را به تشیع گری نسبت دهند و بگویند آنان شیعه بودند در حالی که علمای خودشان آنان را از اهل سنت دانسته و سخن در مدحشان گشوده اند . ❕زرکلی در مورد قندوزی می نویسد ؛ «او سلیمان بن خوجه ابراهیم الحسینی نقشبندی بود که حنفی ( مذهب ) بود و اهل فضل محسوب می شد که اهل بلخ بود و در قسطنطینیه از دنیا رفت » 📚الاعلام ج 3 ص 124 👌خود قندوزی حنفی در مقدمه کتابش خود را اهل سنت و محب صحابه معرفی کرده و می نویسد ؛ « حمد و شکر برای خدا و برای منتی است که بر ما گزارد و ما را از امت پیامبرش و ذریه اش قرار داد ما را از اهل سنت و جماعت قرار داد که محبت اهل بیت پیامبر و صحابه اش را داریم » 📚ینابیع الموده ، خطبه کتاب 👌حموینی جوینی هم از بزرگان اهل سنت بوده است ، چنان که ذهبی از استوانه های اهل سنت در وصف او می نویسد ؛ « او امام ، پیشوا ، محدثی یگانه و کامل و مایه افتخار اسلام و شخصی با دیانت و صالح است » 📚تذکره الحفاظ ج 4 ص 1 @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔امامت مورد ادعاى شيعيان، ادعائى بى اساس و دروغين! علی بن ابیطالب گفته است: "إنما الخیار للناس قبل یبایعوا" یعنی: پیش از بیعت کردن، اختیار با مردم است(تا چه کسی را انتخاب کنند) : بحارالانوار جلد ۳۲ صفحه ۳۳ ط موسسه الوفا مستدرک نهج البلاغه صفحه ۸۸ به روشنی مشخص است که خود علی هم گفته است که انتخاب حاکم و خلیفه توسط مردم است حال میبینیم که همان مردم، علی را بعنوان خلیفه ی چهارم انتخاب کرده بودند و دروغگویی روحانیون مشخص میشود ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در گذشته مفصل توضیح داده ایم ، در مورد پيامبر و امامان معصوم علیهم السلام كه از سوى خدا نصب مى‏ شوند هيچ نيازى به بيعت نيست، يعنى اطاعت پيامبر و امام معصوم و منصوب از سوى او واجب است، خواه بر كسانى كه بيعت كرده باشند يا كسانى كه بيعت نكرده باشند و لازمه مقام نبوت و امامت وجوب اطاعت است، همانگونه كه قرآن مى ‏گويد: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (نساء- 59). 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2419 ❕ولى اين سؤال پيش مى ‏آيد كه اگر چنين است پس چرا پيامبر كرارا از ياران خود، يا تازه مسلمانان بيعت گرفت كه دو نمونه آن در قرآن صريحا آمده است بيعت رضوان در سوره فتح و بيعت با اهل مكه كه در سوره ممتحنه به آن اشاره شده است. ❕در پاسخ مى‏ گوئيم بدون شك اين بيعتها يك نوع تاكيد بر وفادارى بوده كه در مواقع خاصى انجام مى ‏گرفته، و مخصوصا براى مقابله با بحرانها و حوادث سخت از آن استفاده مى‏ شده است، تا در سايه آن روح تازه ‏اى در كالبد افراد دميده شود، چنان كه تاثيرهاى شگرف آن را در بيعت رضوان دیدیم . 👌ولى در بيعتهايى كه براى خلفا مى‏ گرفتند بيعت به عنوان پذيرش مقام خلافت بود، هر چند به عقيده ما خلافت امام ، چيزى نبود كه از طريق بيعت مردم انجام گيرد، بلكه تنها از سوى خداوند و به وسيله شخص پيامبر يا امام پيشين تحقق مى ‏يافت. 📚تفسیر نمونه ج 22 ص 73 ❕در سخنان على علیه السلام در خطبه ‏هاى نهج البلاغه كرارا روى مساله بيعت تكيه شده، و امام علیه السلام بارها روى بيعتى كه مردم با او كردند تكيه مى‏ كند. 🔸از جمله در يك مورد مى ‏فرمايد ؛ « اى مردم شما بر من حقى داريد، و من بر شما حقى دارم، اما حق شما بر من اين است كه دلسوز و خير خواه شما باشم، و بيت المال شما را در راه خودتان مصرف كنم، شما را تعليم دهم تا از جهل نجات يابيد، و تاديب كنم تا آگاه شوید ، اما حق من بر شما اين است كه در بيعت خويش وفادار باشيد، و در آشكارا و نهان خير خواهى كنيد هر وقت شما را مى‏ خوانم اجابت نمائيد، و هر گاه فرمان مى ‏دهم اطاعت كنيد » 📚نهج البلاغه خطبه 34 👌 و در جاى ديگر مى ‏فرمايد ؛ « بيعت شما با من بى مطالعه و ناگهانى انجام نگرفت (تا كمترين ترديدى در اطاعت من به خود راه دهيد )» 📚نهج البلاغه خطبه 136 👌و در خطبه ‏اى كه قبل از جنگ جمل و حركت از مدينه به سوى بصره ايراد فرمود، مردم را به پايدارى روى بيعتشان توجه داده، مى‏ فرمايد ؛ « مردم بدون اكراه و اجبار و از روى اطاعت و اختيار با من بيعت كردند » 📚نهج البلاغه نامه 1 👌و در برابر معاويه كه از بيعت با امام علیه السلام سر باز زد، و مى‏ خواست به نحوى خرده ‏گيرى كند فرمود ؛ « همان گروهى كه با ابو بكر و عمر و عثمان بيعت كردند با من با همان شرائط و كيفيت بيعت نمودند بنا بر اين نه آنكه حاضر بود اكنون اختيار فسخ دارد، و نه آنكه غائب بود اجازه‏ رد كردن » 📚نهج البلاغه نامه 6 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕و در کلامی که معاند به آن استناد کرد ، فرمود ؛ «اى مردم ، با من بيعت كرديد بر آنچه با حاكمانِ پيش از من بيعت شده است. همانا اختيار، براى مردم است، پيش از آن كه بيعت كنند؛ امّا هنگامى كه بيعت كردند، اختيارى برايشان نيست. به درستى كه بر امام است كه استوارى و درستى پيشه سازد، و بر مردم است تسليم شدن و سازگارى.اين، بيعتى است عمومى. هر آن‏كس كه از آن رو گرداند، از اسلام رو گردانده است و راهى جز راه مسلمانان را پيروى كرده است. بيعت شما با من، ناگهانى و بى ‏انديشه نبود و انگيزه شما و من، يكى نيست. من شما را براى خدا مى‏ خواهم و شما مرا براى خود مى ‏خواهيد. به خدا سوگند، براى دشمنان، خيرخواهى مى ‏كنم و نسبت به ستمديدگان، انصاف به خرج مى‏ دهم » 📚الارشاد ج 1 ص 243 _ بحار الانوار ج 32 ص 33 ❕ از بعضى از عبارات نهج البلاغه به خوبى بر مى‏ آيد كه بيعت يك بار بيش نيست، تجديد نظر در آن راه ندارد، و اختيار فسخ در آن نخواهد بود، و هر كس از آن سر بتابد طعنه زن و عيبجو خوانده مى ‏شود، و آن كس كه در باره قبول يا رد آن بينديشد يا ترديد كند منافق است . 📚نهج البلاغه نامه 7 👌از مجموع اين تعبيرات استفاده مى ‏شود كه امام علی علیه السلام ، در مقابل كسانى كه ايمان به امامت منصوصش از طرف پيامبر گرامی نداشتند و بهانه جويى مى‏ كردند به مساله بيعت كه نزد آنها مسلم بود استدلال مى‏ كرد، تا ياراى سر باز زدن از اطاعت امام علیه السلام را نداشته باشند، و به معاويه و امثال او گوشزد مى‏ كرد همانگونه كه مشروعيت براى خلافت خلفاى سه‏ گانه قائل است بايد براى خلافت امام قائل باشد و در برابر آن تسليم گردد بلكه خلافت او مشروع تر است، چون بيعت وى گسترده ‏تر و از روى رضايت و رغبت عمومى انجام شد. ❕بنابر اين استدلال به بيعت و اختیار مردم ، هيچ منافاتى با مساله نصب امام از طريق خدا و پيامبر و تاكيدى بودن بيعت ندارد. ❕لذا مثلا در همين نهج البلاغه در يك مورد امام به حديث ثقلين كه از نصوص امامت است اشاره مى ‏فرمايد ( نهج البلاغه خطبه 87)و در جايى ديگر به مساله وصيت و وراثت ( نهج البلاغه خطبه 2) و مواضع متعدد دیگری که امام علیه السلام به امامت الهی خود تصریح می کند ؛ 📚 نهج البلاغه خطبه های:1- 144- 97- 120- 93 و ... 👌بنابراین امام علیه السلام در خطبه ای که معاند به آن استناد کرد ، در مقام بيان يك قاعده كلى كلامى نيست؛ بلكه در مقام احتجاج با افراد عنودى است كه معتقد به مشروعيت خلافت خلفاء از طريق بيعت و اختیار داشتند يعنى از باب استدلال به خصم از راه عقايد و افكار و اعمال خود اوست، كه از آن به عنوان «وجادلهم بالتی هي أحسن» تعبير مى شود. ❕در واقع استدلال امام به اصطلاح جدلی است که مسلمات طرف مقابل را می گیرد و با آن بر ضد وی استدلال می کند . ❕همیشه باید عقاید مخاطبین را در نظر گرفت زیرا اعتقادات مخاطب در نحوه بیان مسائل تاثیر دارد. امام علیه السلام باید در برابر مردمی که تن به اطاعت او نمی دادند به دلیلی استدلال کند که آنها نتوانند در برابر آن سخن بگویند و راه انکار را بپویند و آن مساله بیعت و این که مردم حق اختیار دارند ، بود بیعتی که خلفای پیشین بر اساس آن انتخاب شدند و مردمان به خاطر بیعت و اختیار ، اطاعت آنان را لازم می دانستند . 👌این همان چیزی است که در علم منطق از آن به فن جدل تعبیر می شود و آن اینکه مسلمات خصم را بگیرند و با آن بر ضد او استدلال کنند هر چند مسلمات خصم از سوی گوینده پذیرفته نشده باشد. مثل اینکه ما با تورات و انجیل کنونی در برابر یهود و نصاری استدلال می کنیم و می گوییم مطابق فلان فصل و فلان آیه شما چنین می گویید و بنابراین طبق عقیده خودتان محکوم هستید . 👌علی علیه السلام هم مردم آن عصر را که اعتقاد به بیعت و اختیار داشتند ، طبق عقاید خودشان مجاب و ملزم می کرد تا تن به اطاعتش بدهند . @Rahnamye_Behesht
هدایت شده از آرشیو شیعه پاسخ
🤔 ❔خداوند در قرآن می گوید مومنین امورشان را با شوری پیش میبرند (شوری37) ، مردم نیز پس از پیامبر با شوری ابوبکر را انتخاب کردند و دیگر جایی برای خلافت علی باقی نماند ❗️❗️ 💠💠 👌انتخاب امام و امام تنها به نص خداوند ممکن است و رای مردم هیچ گونه نقشی در مشروعیت امام ندارد ؛ چرا که امام باید دارای دو ویژگی وخصلت مهم باشد ؛ 1⃣ وافر و کافی به تمام دستورات خداوند وشریعت که طبیعتا این علم جز با تعلیم الهی ممکن نیست . 2⃣امام باید داشته باشد تا در تبلیغ شریعت وپاسبانی از آن دچار واشتباه نشود . 🔷از آنجایی که جز خداوند کسی نمیداند این صفات در وجود چه افرادی است ثابت میشود که تنها باید امام را تعیین وانتخاب کند و مردم هیچ گونه نقشی در انتخاب امام ندارند ، همان گونه که مردم در انتخاب نبی و پیامبر نقشی ندارند . 🔶امام علیه السلام فرمود : « انتخاب امام وظیفه ای لازم است که بر عهده خداوند است ( و مردم ندارند )» 📚 الاسناد ج377 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « امامت الهی است و انتخاب آن تنها به عهده خدا است ( و مردم نقشی ندارند )» 📚 ج1 ص277 🔷 نیز می فرماید ؛ « پرودگارت هر چه را بخواهد بر می گزیند آنها ( مردم ) در برابر او ندارند » 🔶 68 👌لذا خداوند انتخاب امام را عهد خود دانسته و می فرماید ؛ «لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِين‏ » « عهد من ( امامت ) به ستمکاران نمی رسد » 🔸بقره 124 🔷علمای اهل نقل می کنند ؛ «هنگامی که پیامبر برخی شخصیت های برجسته عرب را به اسلام دعوت میکرد، آنان پذیرش دعوت آن حضرت را مشروط به ریاست و پس از وی می دانستند اما آن حضرت در پاسخ می فرمود: "جانشینی پس از من موضوعی الهی وخارج از اختیار من است وخداوند آن را به خود در جایگاه واقعی خود قرار میدهد " «الامر الی الله یضعه حیث یشاء» 📚 فی التاریخ،ج1 ص609 _تاریخ ،ج1 ص556 👌توضیح بیشتر در مورد الهی بودن منصب امامت را در نمایه زیر مطالعه کنید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6492 ❕حال به سخن اهل سنت توجه کنیم که بر پایه استدلال به آیه شریفه « َ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَيْنَهُم‏ » ( شوری 38) به نصب امامت از طریق شوری هستند . 👌این عقیده و استدلال بسیار سست و سطحی است زیرا آیه فوق می گوید مومنین در امور خودشان و اموری که مربوط به آنها می شود ( امرهم ) از طریق شوری امور را پیش می برند ، اما چنان که توضیح دادیم ، انتخاب امام ، امری الهی است نه مردمی ، لذا مردم در انتخاب آن از طریق شوری و ... نقشی ندارند ، چنان که مردم در انتخاب نبی و احکام و عبادات نقشی ندارند زیرا همه این موارد ، اموری الهی هستند و از محدوده اختیار مردم خارج است . 👌از این گذشته ، کدامیک از خلفای اهل سنت با مشورت خلافت را بدست گرفت ❔ 👌ابوبکر که با تهدید و ارعاب و با وجود مخالفت اکثر صحابه خلیفه شد چنان که بخاري در صحيح خود از زبان عمر بن خطاب نقل می کند ؛ «تمامي انصار با ما مخالفت كردند و در سقيفه بنی ساعده جمع شدند، و نيز علی و زبير و كسانی كه همراه آن‌ها بودند، با ما كردند» 📚صحیح بخاری،ج8 ص26 🔸و طبری و ابن اثير در تاريخ شان نقل کرده‌اند که تمام انصار و يا بعضی از آن‌ها گفتند که ما تنها با علی بن ابی طالب بيعت مي‌کنيم ؛ « فقالت الا نصار او بعض الانصار: لا نبايع الا علیا» 📚الكامل ج 2، ص 325 _ تاريخ الطبري ج 2 ص 443 🔸عمر نیز با تصریح ابوبکر و بدون مشورت و شوری خلیفه شد و عثمان هم از طریق یک شوری شش نفره سفارشی و جبری و بدون نظر خواهی از اکثر مردم به خلافت رسید که تفصیل آن را در زیر بخوانید ؛ 🔰https://t.me/Rahnamye_Behesht/4371 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔سؤالی که قرن‌هاست کمر علمای شیعه را شکسته و باعث هدایتِ بسیاری از عوام‌شان شده است... ❎ شیعیان ادّعا دارند که امامتِ ائمه‌شان، بالاتر و شریف‌تر از نبوّتِ انبیای ما مسلمین است. و از طرفی مدّعی هستند که حضرت علی (وسایر ائمه) بخاطر حفظ اتحاد جامعه و جلوگیری از خون‌ریزی، از حقّ خودشان دفاع نکردند و آن‌را به خلفا سپردند. اینک سؤال ما : اگر امامت، بالاتر از نبوّت است؛ پس چرا حضرت علی 👈🏻برای حفظ اتحاد و جلوگیری از خون‌ریزی👉🏻 از این حقّ خود گذشت و آن‌را به شیخین سپرد؛ اما پیغمبرﷺ نیز 👈🏻برای حفظ اتحاد جامعه و جلوگیری از خون‌ریزی👉🏻 از حقّ خود نگذشت! و حقّ خود را به ابوجهل و ابولهب و مسیلمه نداد؟! شاید بگویند : جامعه‌ی حضرت علی، مسلمان بودند و جامعه‌ی پیامبر، کافر. اما اینجا، سؤال بزرگ‌تری می‌آید : چرا انکار نبوّت، بلااستثنا باعث کفر است. اما انکار امامت، باعث کفر نیست؟! مگر امامت، بالاتر و مهم‌تر از نبوت نبود ‼️ و اگر امامت را پایین‌تر از نبوت بدانند؛ اینک عقیده‌ی ما اهل‌سنت را اثبات نموده‌اند. که امامت وخلافت را یک امرِ شورایی (وغیر الهی) می‌دانیم. 💠💠 👌ما معتقدیم که امامت ادامه دهنده نبوت است و امام همان وظائف پیامبر گرامی را برعهده دارد . ❕مثلا يك دانشمند سنى امامت را چنين تعريف مى ‏كند ؛ «امامت رياست و سرپرستى عمومى در امور دين و دنيا به عنوان جانشينى از پيامبر اسلام است». 📚شرح تجرید قوشچی ص 472 ❕مطابق اين تعريف، «امامت» يك مسؤوليت ظاهرى در حد رياست حكومت است، منتها حكومتى كه شكل دينى دارد، و عنوان جانشينى پيامبر (جانشينى و نيابت در امر حكومت) را به خود گرفته است و طبعاً چنين امامى مى‏ تواند ازسوى مردم برگزيده شود و اگر حکومت به او داده نشود ، از امامت ساقط می شود . 🔸شيخ مفيد در «اوائل المقالات» در بحث عصمت چنين مى‏ گويد: «امامانى كه جانشينان پيامبران در اجراى احكام و اقامه حدود و حفظ شريعت و تربيت مردم هستند معصوم (از گناه و خطا) هستند، همچون معصوم بودن انبياء» 📚اوائل المقالات ص 74 ❕مطابق اين تعريف كه با اعتقاد پيروان مكتب اهلبيت هماهنگ است امامت چيزى فراتر از رياست و حكومت بر مردم مى ‏باشد؛ بلكه تمام وظايف انبياء- بجز دريافت وحى و آنچه شبيه آن است- براى امامان ثابت است و به همين دليل شرط عصمت كه در انبياء مى ‏باشد در امام نيز هست. ❕از اين رو در شرح احقاق الحق، امامت در نزد شيعه چنين تعريف شده ؛ «امامت يك منصف الهى و خداداى است كه تمام شئون والا و فضايل را در بر دارد جز نبوت و آنچه لازمه آن است». 📚احقاق الحق ج 2 ص 300 ❕مطابق اين تعريف، امام از سوى خداوند و به وسيله پيامبر مى‏ شود، و همان فضايل و امتيازات پيامبر (جز مقام نبوت) دارد، و كار او منحصر به حكومت دينى نيست. به همين دليل اعتقاد به امامت جزئى از اصول دين محسوب مى‏ شود، نه يكى از فروع دين و وظايف عملى و حکومت شانی از شوون امامت است که اگر نباشد ، امامت ساقط نمی شود . 👌بنابراین امامت جانشینی از نبوت است و همان وظائفی که پیامبر گرامی بر عهده داشتند ، امام هم بر عهده درد . پیامبر گرامی در زمان حیات شریفشان چهار وظیفه حساس و مهم را بر عهده داشت ؛ 🔶1- قرآن را تفسیر کرده و مقاصد و اهداف و رموز و اسرار آن را برای مردم بیان می کرد چنان که می فرماید: « قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی » 🔶نحل 44 🔶2- احکام الهی را به مردم می رساند و آن ها را با حلال و حرام و واجبات و محرمات آشنا می ساختند . 🔶3- به شبهات و اشکالات وارده بر تعالیم اسلامی پاسخ می گفت . 🔶4- دین و آیین الهی را از تحریف و زیاده و کم حفظ می کرد . ❕امام بعد از پیامبر ، این وظائف را اجرایی می کند و امامان ما هیچگاه این وظایف را به دیگر واگذار نکردند . آنچه واگذار شد یک شان از شوون امامت یعنی حکومت و خلافت ظاهری بوده است که همانطور که پیامبر حاکم و خلیفه ظاهری بود ، امام هم این شان را داراست ، این شان بعد از پیامبر گرامی به واسطه عدم حمایت مردم و غصب حکومت ، از امام سلب شد ، چنان که این شان در مدت سیزده سال حضور پیامبر در مکه نیز از ایشان سلب شده بود ، اما نبوت ایشان باطل نشد . ❕پیامبر اسلام در زمان سیزده ساله که در مکه بودند ، در برابر مکیان و مشرکین حکومت ظاهری نداشت ، زیرا یار و یاور کافی نداشت ، اما نبوتش باطل نشد . امامان ما هم به واسطه عدم یاور ، خلافت ظاهری نداشتند ، اما امامتشان باطل نشد . اگر امامان ما نیروی لازم را داشتند ، قیام می کردند و شان حکومت داری را نیز اجرایی می کردند ، چنان که پیامبر وقتی به مدینه هجرت کرد و قدرت یافت ، قیام کرد و حکومت ترتیب داد . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕شیخ کلینی روایت می کند که علی علیه السلام به سی گوسفندی که مشغول چرا بودند اشاره کرد و فرمود ؛ « به خدا سوگند ، اگر به تعداد این گله گوسفند یار و یاور داشتم ، حتما قیام می کردم » 📚الکافی ج 8 ص 33 ❕از امام رضا علیه السلام سوال کردند که چرا علی علیه السلام با دشمنانش 25 سال بعد رسول الله نجنگید سپس در ایام با دشمنانش جنگید؟ امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « او به پیامبر اقتدا کرد چرا که پیامبر نیز به مدت 13 سال در مکه و 9 ماه در مدینه به دلیل کمی یاران جهاد با مشرکین را ترک کرد ، با این وجود خللی به نبوتش وارد نمیشود همچنین خللی به امامت علی نیز وارد نمیشود چون علت ترک جهاد در مورد پیامبر وعلی یکی است ( وآن کمی یاران بود) » 📚بحار الانوار، ج29 ص 435 ❕« امیر مومنان بعد از جنگ نهروان در مجلسی نشسته بود و مردم سخن می گفتند تا آنجا که خطاب به ایشان عرضه داشتند چرا با ابوبکر و عمر نبرد نکردی چنان که با طلحه و زبیر و معاویه نبرد کردی❓ چرا با شمشیرت آنان را نزدی و حقت را از آنان نگرفتی❔ ❕حضرت علی فرمود: «من به شش پیامبر اقتدا کردم که آنان به خاطر خوف و هراس ( و کمی یاران ) از نبرد با دشمنانشان خود داری کردند .نوح و لوط و ابراهیم و موسی و هارون و محمد زمانی که در مکه بود و به غار پناه برد.» 📚بحار الانوار ج29 ص417 🔸پیامبر گرامی خطاب به علی علیه السلام فرمود ؛ « ای پسر ابوطالب، سرپرستی امت من حق تو و از آن توست، اگر مردم با سلامت و خوبی بر تو اتفاق نظر داشتند ، امور آنها را به دست بگیر و حکومت را عهده‌دار شو. اگر درباره تو اختلاف کردند آنها را رها کن با هر چیزی که خودشان می‌خواهند، خداوند برای تو قرار خواهد داد.» 📚مستدرک الوسائل ج11 ص78 _بحار الانوار ج30 ص15 👌بنابراین امامان ما ، وظیفه امامت را به دیگری واگذار نکردند ، آنچه به دیگران واگذار شد ، شانی از شوون امامت یعنی حکومت ظاهری آن هم به واسطه عدم یار و یاور بوده است ، چنان که پیامبر گرامی در مدتی که در مکه بودند ، شان حکومت ظاهریشان ، به کفار واگذار شده بود ، آن هم نه به خاطر حقانیت کفار بلکه به خاطر کمی یار و یاور . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌🔸وهابی اشکال دیگری مطرح کرده و می گوید ؛ « انکار نبوت بلا استثناء باعث کفر است اما انکار امامت باعث کفر نیست ، مگر امامت بالاتر و مهم تر از نبوت نبود » 👌پاسخ وهابی روشن است . انکار امامت هم به مانند انکار نبوت موجب کفر است ، چرا که امامت اصلی از اصول دین است ، تفصیل سخن در این رابطه را در سه پاسخ ذیل بخوانید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2963 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2984 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2414 ❔حال اهل سنت که امامت را قبول ندارند کافرند ❗️ 👌پاسخ این سوال هم روشن است . آنان اصلی از اصول دین را منکرند و روز قیامت فرقی با کفار ندارند و هیچ گونه عمل خیری از آنان پذیرفته نمی شود ، چنان که از کفار پذیرفته نمی شود ، که تفصیل ادله در این رابطه را در سه نمایه بالا می توانید بخوانید . 👌امام باقر علیه السلام فرمود: « هر کس با عبادت خداوند خود را خسته کند در حالی که معتقد به امامی از جانب خداوند نباشد سعی و تلاش او غیر مقبول است و چنین فردی گمراه و متحیر محسوب می شود .خداوند از بین اعمالش است و اگر در چنین حالی بمیرد به مرگ کفر و نفاق مرده است » 📚الکافی ج1 ص183 _ وسائل الشیعه ج1 ص118 🔷و فرمود: « اگر کسی شب ها شب زنده داری و روزها روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و تمام روزگار را حج بجا آورد اما معتقد به امام الهی نباشد حقی بر خدا برای پاداش در برابر را ندارد» 📚الکافی ج2 ص18 👌اما با این وجود ، امامان ما در دنیا احکام اسلام را بر آنان جاری کرده اند و به ما امر کرده اند با آنان معامله مسلمان کنید و آنان را مسلمان معرفی کرده اند تا همبستگی ظاهری در برابر کفاری که از اساس اسلام را قبول ندارند حفظ شود و اسلام سست و فشل نشود ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «اسلام شهادتین واقامه نماز وزکات وانجام حج وروزه ماه رمضان است اما ایمان معرفت ولایت امامان است وکسی که را نداشته باشد مسلمان گمراه است» 📚الکافی ج2 ص25 👌و در نقل های دیگر به ما سفارش کرده اند با آنان حسن رفتار داشته باشیم و در مساجدشان حاضر شویم و ... ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2415 ❕ ما معتقدیم که مقام امامت از مقام نبوت بالاتر بوده و بسیاری از انبیاء و پیامبران اولوالعزم ، امام هم بوده اند و پیامبر اسلام هم امام بوده است و امامت امامان ما ، ادامه دهنده مسیر انبیاء گذشته و پیامبر اسلام است و مقام امامان ما از تمام انبیاء ، حتی آن پیامبرانی که به مقام امامت هم رسیده اند بالاتر است جز پیامبر اسلام که مستند این اعتقاد ما آیات قرآن و روایات فریقین است که تفصیل مطلب را می توانید در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2417 👌و امامت ادامه دهنده نبوت است و همان صفاتی که در نبی شرط است در امام هم شرط است و همانطور که نبی را خدا تعیین می کند ، امام را هم خدا تعیین می کند و امامت « شورایی » از اساس باطل و غیر قابل قبول است و امامت « منصبی الهی » است ، چنان که نبوت « منصبی الهی است » تفصیل سخن در این رابطه را هم در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2144 @Rahnamye_Behesht
هدایت شده از آرشیو شیعه پاسخ
🤔 ❔این که در روایاتی آمده که اهل بیت نماز و روزه و حج و زکات هستند یعنی چه ❗️آیا باید ما را برای اهل بیت به جا بیاریم ❕آیا این روایات بوی شرک نمی دهند ❕ 💠💠 👌علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار بابی را گشوده است تحت این عنوان ؛ « اهل بیت نماز و زکات و حج و روزه و اطاعات هستند ...» 📚بحار الانوار ج 24 ص 286 باب 66 ❕داود بن كثير می گوید به حضرت صادق عليه السّلام گفتم شما در قرآن نماز هستيد و شما زكات و حج هستيد؟ 👌پاسخ داد ؛ داود ما در قرآن نماز و زكات، روزه، حج، ماه حرام و شهر حرام و كعبه‏ و قبله و وجه اللَّه هستيم ...» 📚تاویل الایات الظاهره ص 801 ❕ علیه السلام فرمود ؛ « من نماز مومن هستم ، من حی علی الصلاه هستم ، من حی علی الفلاح هستم ، من حی علی خیر العمل هستم ...» 📚الفضائل ،فضل بن شاذان ، ص 84 ❕این روایات به آن نیست که ما عبادات را برای اهل بیت علیهم السلام به جا آوریم ، بلکه به این معنا است که روح تمام عبادات و طاعات و نماز و روزه و حج و ... اهل بیت هستم و بدون شناخت و ولایت آنان ، خداوند هیچ را از بندگان قبول نمی کند . 👌امام باقر علیه السلام فرمود: « هر کس با عبادت خداوند خود را خسته کند در حالی که معتقد به امامی از جانب خداوند نباشد سعی و تلاش او غیر مقبول است و چنین فردی گمراه و متحیر محسوب می شود .خداوند از بین اعمالش است و اگر در چنین حالی بمیرد به مرگ کفر و نفاق مرده است » 📚الکافی ج1 ص183 📚وسائل الشیعه ج1 ص118 🔷و فرمود: « اگر کسی شب ها شب زنده داری و روزها روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و تمام روزگار را حج بجا آورد اما معتقد به امام الهی نباشد حقی بر خدا برای پاداش در برابر را ندارد» 📚الکافی ج2 ص18 👌فلسفه آن هم است زیرا این امام است که خدا را به مردم معرفی می کند و صفاتش را بیان می کند. در نبوت و معاد عقاید حقه را تبیین می کند . طریق صحیح انجام عبادات و نماز و روزه و ...را برای مردم باز گو می کند .اگر کسی معتقد به امام نباشد در اصول و فروع دین دچار گمراهی شده و از خدا و دین او دور افتاده است و درواقع گویی معتقد به آیین حق نمیباشد و روشن است اعمال کسانی که معتقد به دین حق نمی باشد ندارد زیرا این نیت و اعتقاد است که به عمل روح می دهد . ❕اعمال چنین افرادی ارزشی ندارد زیرا واقع انجام نشده و تاثیری در کمال و ترقی آنان نخواهد داشت .هیچگاه طی کردن مسیر باطل به حق و حقانیت منتهی نمی شود و این امام است که راهنمای مسیر برای رسیدن به می باشد. 🔶لذا امام باقر علیه السلام فرمود: « اسلام بر پایه پنج چیز بنا شده است .نماز و زکات و حج و روزه و ولایت . 👌زراره می گوید از امام سوال کردم که کدام یک از آنان افضل است؟ 💠امام فرمود ولایت زیرا آن ها محسوب می شود و راهنمای بر آنها می باشد » 📚وسائل الشیعه ج1 ص13 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
هدایت شده از آرشیو شیعه پاسخ
❓پرسش ❔آیا وحدت با اهل سنت در روایات به آن اشاره شده است ❓ما چگونه با آنان وحدت داشته باشیم در حالی که خلفای آنان بزرگترین ظلمها را بر اهل بیت روا داشتند❕ 💠پاسخ💠 ❗️در این که خلفای اهل سنت بزرگترین ظلمها را به اهل بیت روا داشته اند شکی نمی باشد و روایات فراوانی در وجوب بیزاری از دشمنان و غاصبین خلافت اهل بیت و هتکان به ساحت حضرت زهرا آمده است که تردیدی در این مساله باقی نمیگذارد. 📚بحار الانوار ج30 ص145 باب29 🔶حاکم نیشابوری از علمای اهل سنت روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود: «اگر مردی پیوسته در حال نماز و روزه باشد اما دشمن و مبغض به اهل بیتم باشد وارد جهنم می شود» 📚مستدرک علی الصحیحین ج2 ص83 👌اما حساب پیروان خلفا از خود خلفا جدا می باشد و طبق ادله متعددی اهل بیت ما را ملزم ساخته اند که با آنان وحدت و همزیستی مسالمت آمیز داشته باشیم❕ 1⃣پیروان خلفا و اهل سنت اگر چه ولایت و امامت امامان را قبول ندارند اما مسلمان هستند . ❗️ پیامبر گرامی فرمود: «زمانی که مردم شهادت به وحدانیت خدا ( ورسالت من) دهند ( مسلمان هستند) وجان ومالشان محترم است» 📚عیون اخبار الرضا،ج2 ص64 🔶امام صادق فرمود: «اسلام شهادتین واقامه نماز وزکات وانجام حج وروزه ماه رمضان است اما ایمان معرفت ولایت امامان است وکسی که ولایت را نداشته باشد مسلمان گمراه است» 📚الکافی،ج2 ص25 👌حال که روشن شد اهل سنت مسلمان هستند مشمول روایات زیر میشوند: امام صادق فرمود: "کسی که حرمت واحترام مسلمان را نگه ندارد پرده ایمانش هتک شده است" 📚بحار الانوار،ج71 ص227 ❗وفرمود: "مسلمان برادر مسلمان است" 📚الاختصاص،مفید،ص26 👌وفرمود: «مسلمان بر مسلمان شش حق دارد .وقتی او را ببیند سلام کند و وقتی مریض شد به عیادتش رود و زمانی که عطسه زند برایش دعای سلامتی کند و زمانی که بمیرد به تشییع جنازه اش برود و زمانی که از او درخواستی کند اجابتش کند و هر چه را برای خود دوست دارد برای او نیز دوست بدارد و هر چه را که برای او نمی پسندد برای او نیز نپسندند» 📚امالی طوسی ص635 ❔آیا به مقتضای این ادله نباید با اهل سنت زندگی مسالمت آمیز داشت و آنان را با زبان و عمل مورد آزار و اذیت قرار ندهیم چنان که امام باقر فرمود: «مسلمان کسی است که سایر مسلمانان از آزار زبانی و عملی او در امان باشند» 📚الکافی ج2 ص234 2⃣روایاتی که صراحتا دستور به حسن معاشرت با اهل سنت می دهد؛ 🔷امام صادق درمورد اهل سنت فرمود: «در تشییع جنازه انان شرکت کنید واز مریض های آنان عیادت کنید وحقوق آنان را ادا کنید چرا که اگر شما اهل ورع وراستگویی وامانت داری باشید وبا مردم خوب رفتار کنید آنان ( اهل سنت) می گویند این شخص شیعه جعفر است ومن خوشحال میشوم ومی گویند این ادب جعفر است که به شیعیانش یاد داده واگر غیر این باشد ناراحتی بر من وارد میشود ومی گویند این ادب جعفر است که به شیعیانش یاد داده است» 📚الکافی،ج2 ص636 ❗در این مضمون نیز روایات متعددی آمده است 📚وسایل الشیعه، ج12 ص5 باب 1 📚مستدرک الوسایل،ج8 ص309 باب 1 ❓آیا حسن معاشرت با اهل سنت چیزی جز عمل کردن به این روایات است❕ 3⃣روایاتی که از لعن کردن علنی نسبت به مقدسات اهل سنت منع می کند نیز شاهد دیگری بر لزوم وحدت و حسن معاشرت با اهل سنت است. 🔷امام رضا فرمود: «مخالفان ما اخباری در فضایل ما جعل کرده اند وانان را بر سه قسم قرار داده اند یک قسم غلو در حق ما است،یک قسم کوتاهی در بیان مقامات ما است ویک قسم آن است که روایاتی جعل کرده اند که ما درآن روایات از دشمنانمان مذمت می کنیم وصراحتا از آنان نام می بریم.... زمانی که مردم این را ببینند آنان هم از ما مذمت وبدگویی می کنند» 📚عیون اخبار الرضا،ج1 ص304 👌روی این جهت امامان با کسانی که صراحتا از دشمنانشان نام می بردند وبیزاری می جستند برخورد می کردند چنان که شیخ صدوق روایت می کند: «به امام صادق گفته شد ای فرزند رسول الله ما مردی را می بینیم که در مسجد صراحتا از دشمنان شما نام می برد و انان را سب و دشنام می دهد .امام فرمود: «چرا چنین می کند خدا اورا لعنت کند ما را در معرض اذیت وآزار قرار میدهد» 📚الاعتقادات،ص107 👌ادامه پاسخ 👇👇👇 👌ادامه پاسخ 👇👇👇 4⃣روایاتی که بر لزوم تقیه کردن صادر شده است نیز شاهدی دیگر بر این مدعا است. 👌امام صادق فرمود: «نه دهم دین تقیه است و کسی که تقیه نمی کند دین ندارد» 📚الکافی ج2 ص217 🔷امام کاظم فرمود: «تقیه دین من و دین پدران من می باشد و کسی که تقیه نمی کند ایمان ندارد» 📚وسائل الشیعه ج16 ص204 ❗️به شهادت تاریخ و سیره نویسان سلاطین و خلفای مستبد همیشه از موضوع لعن برای قتل و عام و نابودی شیعیان استفاده می کرده اند چنان که صاحب کتاب منتظم می اورد: « حکام و سردمداران قدرت هر وقت که می خواستند فردی شیعه مذهب را تعقیب و دستگیر کنند و سپس او را مجازات کنند به جرم
هدایت شده از آرشیو شیعه پاسخ
فحش و ناسزا به ابوبکر و عمر بود» 📚المنتظم ج 2 ص36 ♦️ابن اثیر می اورد: « در سال 407 در تمام شهر های افریقا شیعیان را به جرم سب و لعن شیخین ( ابوبکر وعمر) از بین بردند» 📚الکامل ج9 ص110 ❓آیا نباید به مقتضای ادله تقیه کردن از لعن علنی خلفا دست بر داشت تا جان خود و سایر شیعیان را به خطر نیندازیم و با پیروان آنان به خوبی رفتار کرد❕ 5⃣روایاتی که در مورد اقتدا کردن به اهل سنت در نمازها وارد شده است نیز شاهد دیگری بر لزوم وحدت با اهل سنت است. 👌امام صادق فرمود: «هرکس با آنان در صف اول به نماز بایستد گویی با رسول خدا در صف اول نماز گذارده است» 📚الفقیه ج1 ص382 🔶وفرمود: «اگر با اهل سنت نماز بگزاری خداوند گناهان تو را می آمرزد...» 📚وسائل الشیعه ج8 ص299 🔶وفرمود: «کسی که با انان در صف اول نماز بگزارد گویی پشت سر رسول خدا نماز خوانده است» 📚الکافی ج3 ص380 🔷وامام خطاب به اسحاق بن عمار عرضه داشت؛ ❓آیا با اهل سنت در مساجدشان نماز می خوانی❕ 🔷گفت آری 🔶فرمود: «با آنان نماز بگزار چرا که اگر با آنان در صف اول نماز بگزاری گویی در راه خداوند جهاد کرده ای و شمشیر کشیده ای» 📚التهذیب ج3 ص277 👌بنابراین وحدت و همزیستی مسالمت آمیز با اهل سنت مساله ای غیر قابل انکار است اما مباحث علمی و اثبات مظلومیت اهل بیت و...منافاتی با وحدت ندارد و ما نباید به بهانه وحدت از مسلمات تاریخی و ظلم هایی که توسط خلفا به اهل بیت رفته است چشم بپوشیم و آن ها را بازگو نکنیم. 👌 ایت الله مکارم شیرازی می نویسد: « انچه مضر به وحدت و اتحاد صفوف مسلمین است بحثهای جنجالی و تعصب اور و پرخاشگرانه است ولی بحث های علمی و منطقی که طرفین حدود و موازین علمی و منطقی را در ان رعایت کنند نه تنها مزاحم وحدت صفوف مسلمین نیست بلکه در بسیاری از مواقع به آن کمک می کند . ❗️جمعی از دانشمندان شیعه و اهل سنت در یک گرد همایی بزرگ در کنار هم نشستند و بخشهای مهمی از مسایل مربوط به اختلافات اهل سنت و شیعه را مورد بررسی علمی قرار دادند ونتیجه آن بسیار جالب و چشمگیر بود زیرا در بسیاری از مباحث نظرها به هم نزدیک شد و اختلافها کمتر گردید و همه باور کردند که اگر این گونه بحثها ادامه یابد کمک شایان توجهی به کمتر کردن فاصله ها و وحدت صفوف می کند» 📚پیام امام امیر المومنین ج1 ص334 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw