eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔پرسش ❓چرا زنان نمی توانند رییس جمهور شوند برخی به این موضوع اعتراض می کنند❕❕ 💠پاسخ💠 🔶اسلام در حاکم و قاضی مرد بودن را شرط می داند و این از آن جهت نیست که می خواهد از مقام زنان بکاهد و یا او را تحقیر کند بلکه این کار به خاطر رعایت شرایط طبیعی و خصائص آفرینش زن است . ❗️اصل تقسیم کار ایجاب می کند که هر کاری به اهل و شایسته آن سپرده شود . 🔷از آنجا که زن یک موجود عاطفی است کارهایی که به صلابت و خشونت نیاز دارد به مرد واگذار شده است و ولایت و زعامت یکی از این کارهاست . 👌ادله اسلامی حاکی از آن است که زن نباید متصدی مقام قضاء و داوری باشد ؛ ❕ https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2262 🗯مقام قضاوت شعبه کوچکی از حکومت است و وقتی زن نتواند قاضی باشد به طریق اولی حق زعامت و حکومت را نیز نخواهد داشت و این برای آن است که زن در مقابل صحنه های تاثر آور که معمولا قضات با آنها سر و کار دارند نمی تواند استقامت و ثبات خود را حفظ کند و جانب حق را که چه بسا از تاثیرات عاطفی به دور است بگیرد . 👌حضرت علی در وصیت خود نسبت به زنان چنین فرمود: « زنان را برای انجام کاری که توانایی و قدرت ندارند ناچار مکن زیرا زن همچون شاخه گل است نه قهرمان خشن» 📚نهج البلاغه نامه 31 🔷پیامبر گرامی فرمود: « رستگار نمی شوند قومی که زن بر آنها حکومت کند» 📚الخلاف شیخ طوسی ج2 ص23 🔶وفرمود: « گروهی که تصمیم گیرنده آنها زن باشد روی رستگاری را نخواهند دید» 📚بحار الانوار ج74 ص138 🗯وفرمود: « اگر زمامداران شما بدترین شما و ثروتمندان شما بخیلان شما و اداره کننده جامعه شما به دست زنهای شما باشد در این صورت مرگ بر شما از زندگی در روی زمین بهتر است» 📚سنن ترمذی ج4 ص529 📚تحف العقول ص29 👌چنان که گفتیم چون زنان موجودات عاطفی هستند و سریعتر تحت تاثیر عواطف قرار می گیرند لذا کارهایی که بیشتر به عقل و صلابت نیاز دارد به زنان واگذار نشده است و قضاوت و حکومت از این نوع کارهاست که اسلام زن را از عهده داری آنها معاف کرده است و در عوض کارهایی را به او تفویض کرده که با شرائط و خصائص خلقت او مناسب است مانند خانه داری و تربیت نسل های پاک و پاکیزه و تحویل آنها به اجتماع که نیازمند به عاطفه و دلسوزی بسیار است . 👌البته انکار نمی کنیم که در میان جامعه زنان افراد انگشت شماری پیدا می شوند که از نظر اندیشه و فکر دارای منطق قوی و نیرومند می باشند ولی این سبب نمی شود که همه زنان از چنین خصیصه ای برخوردار باشند و این روشن است که همیشه در جعل قانون اکثر را ملاک حکم قرار می دهند نه افراد استثنائی را 📝پرسمان اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔پرسشی را یک عالم سنی مسلک برایم مطرح کرد که شیعه معتقد است که بنده کامل نیست مگر آنکه صیغه کند و یا مومن ، مومنی واقعی نیست مگر آنکه حد اقل یک بار در دنیا زنی را صیغه کند ❗️آیا واقعیت درد ❕❕ 💠💠 👌متعه و ازدواج موقت از منظر شیعه امری و بلکه است . ❕از امام باقر علیه السلام سوال شد آیا متعه کردن ثواب دارد؟ 👌امام علیه السلام فرمود: «اگر قصد او وجه الله ومخالفت کردن با کسانی که منکر آن هستند باشد ، با همسر موقت خود هیچ صحبتی نمی کند مگر آنکه خدا برای او حسنه می نویسد وهیچ دستی به سوی او دراز نمی کند مگر آنکه خدا برای او حسنه می نویسد، وقتی نزدیک او شود گناه او بخشیده میشود وزمانی که غسل کند خداوند به ازای موهای بدنش که شسته میشود گناهانش را می بخشد» 📚من لا یحضره الفقیه،ج3 ص463 👌امام صادق علیه السلام فرمود: «من بسیار دوست دارم که مرد از نرود مگر آنکه یک مرتبه متعه کرده باشد» 📚مصباح المتهجد ص324 👌در روایت دیگر آمده است ؛ «مومن، مومن نیست تا زمانی که متعه کند» 📚الفقیه،ج3 ص466 ❕اما باید توجه کرد که این جواز و استحباب و ثواب متعه کردن برای کسانی است که به آن داشته باشد و همگان را شامل نمی شود . 👌علی بن یقطین می گوید از امام کاظم علیه السلام در مورد ازدواج موقت سوال کردم ، امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « چرا می خواهی ازدواج موقت کنی در حالی که خداوند تو را با ازدواج از آنان بی نیاز کرده است » 📚الکافی ج5 ص452 👌و فرمود ؛ « ازدواج موقت حلال و مباح و مطلق است برای کسی که با ازدواج دائم از آن بی نیاز نشده باشد ، در صورتی که ازدواج دائم صورت گرفته باشد دیگر نباید ازدواج موقت کرد مگر در صورتی که همسر دائم در دسترس نباشد و باشد » 📚وسائل الشیعه ج21 ص22 ❕مفضل می گوید که امام صادق علیه السلام می فرمود ؛ « از متعه ( کردن پی در پی ) بپرهیزید ، آیا حیا نمی کنید که شما با متعه ( کردن پی در پی ) در موضع قرار گیرد و با عمل شما برادران و اصحابتان بدنام شوند » 📚الکافی ج5 ص453 👌امام کاظم علیه السلام فرمود ؛ « بر متعه کردن نداشته باشید تا با سرگرمی به آن از خانواده خود غافل شوید ( و آنان به فساد کشیده شوند ) » 📚وسائل الشیعه ج21 ص23 👌در گذشته در مورد فلسفه ازدواج موقت و این که چه کسانی صلاحیت متعه کردن را دارند بیشتر توضیح داده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/2665 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔اگر تعريف تن فروشى به سبك غربى و (صيغه) را با هم قياس كنيد، اين مشتركات در آنها ديده ميشود. ١) در هر دو مرد خريدار است و زن فروشنده كالاى جنسى ٢) در هردو مرد مبلغى را پرداخت ميكند ٣) در هردو رضايت طرفين شرط است ٤) در هردو شرايط تأهل براى طرفين وجود ندارد خوب ديديد كه هيچ نوع اختلافى مابين تن فروشى به سبك غرب و تن فروشى اسلامى وجود ندارد و تنها تفاوت آن در صادر كننده حكم اين تن فروشى و در واقع ترويج فحشاء است. در اين متوليان دين و كتاب دينى مسلمانان است كه آنرا ترويج ميكند درصورتى كه در غرب حكومتها با تدابير شديد بدنبال محدود كردن و كاهش عواقب آن بر جامعه هستند. 💠💠 👌بسيارى از مردم به ويژه جوانان به ازدواج دائم دسترسى ندارند، زيرا ازدواج دائم به طور معمول نياز به مقدّمات و هزينه ها و قبول مسئوليّتهاى مختلفى دارد كه آمادگى آن براى گروهى نيست، به عنوان مثال ؛ 1⃣ بسيارى از جوانان در دوران تحصيل به خصوص در عصر ما كه زمان تحصيل طولانى شده قادر به ازدواج دائم نيستند، زيرا نه دارند، نه مسكن مناسبى و نه هزينه هاى ديگر و هر قدر بخواهند مراسم خود را ساده برگزار كنند، باز وسايل لازم فراهم نيست. 2⃣ افرادى هستند كه متأهّل مى باشند، ولى در سفرهاى خارج كه گاهى به طول مى انجامد، گرفتار محروميّت شديد مى شوند، نه همسران خود را مى توانند با خود ببرند و نه قدرت ازدواج مجدّد دائم در آن ديار دارند. 3⃣كسانى هستند كه همسران آنها گرفتار بيمارى هاى مختلف و مشكلات ديگرى مى باشند و توان رفع نياز جنسى خود را ندارند. 4⃣ سربازانى هستند كه به مأموريّتهاى طولانى، براى حفظ مرزها و مانند آن مى روند و از خانواده هاى خود دورند و گرفتار جنسى هستند . 5⃣ گاه در دوران باردارى و شرايط خاصّ آن، مرد مجبور است با همسر باردارش روابط جنسى نداشته باشد و چه بسا جوان است و گرفتار مشكل محروميّت. اين گونه ضرورتهاى اجتماعى و مشكلات، هميشه بوده و خواهد بود، و مخصوص عصر پيغمبر اكرم نبوده است، بلكه در ما با توجّه به عوامل مختلف تحريك، بسيار شديدتر شده است. 6⃣از طرف دیگر دخترانی که بخاطر سن بالا موفق به ازدواج نشده اند یا مواردی که تعداد زنان از مردان بیشتر بوده وبه این دلیل تقاضا برای ازدواج دائم زنان وجود ندارد و زنان مطلقه ی از دست داده ای هستند که هرگز جوانان نورس حاضر به ازدواج دائم نیستند 👌در اين گونه مواقع افراد بر سر دوراهى قرار دارند ؛ آلودگى به فحشا (العياذ بالله) يا استفاده از نوعى ازدواج و موقّت كه مشكلات ازدواج دائم در آن نيست و به طور موقّت پاسخگوى نيازهاى جنسى مى باشد. ❕پيشنهاد پارسايى و چشم پوشى از هر دو، پيشنهاد خوبى است، ولى براى بسيارى قابل عمل نيست و حدّ اقل براى عدّه اى جنبه خيالى دارد. 👌آنها كه اصرار بر مخالفت با ازدواج موقّت دارند، دانسته يا ندانسته جاده را براى فحشا صاف مى كنند، مگر اين كه نوع مشابه آن، يعنى نكاح مسيار را پيشنهاد كنند و به همين در روايات اهل بيت (عليهم السلام) آمده كه «اگر با ازدواج موقّت اسلامى مخالفت نكرده بودند، هيچ كس آلوده زنا نمى شد». 📚الکافی ج 5 ص 448 👌همچنين آنها كه با سوء استفاده از «ازدواج موقّت» كه براى ضرورتها و نيازهاى واقعى محرومان تشريع شده، چهره آن را در نظرها زشت نشان داده و آن را وسيله هوسرانى خود ساختند، آنها نيز جاده را براى آلودگى جامعه اسلامى به زنا صاف كردند، و در گناه آلودگان هستند، چرا كه عملا مانع استفاده صحيح از ازدواج موقّت شدند. 👌به هر حال، اسلام كه يك آيين الهى مطابق با فطرت آدمى است و تمام نيازهاى واقعى انسانها را پيشبينى كرده، نيست مسأله ازدواج موقّت را در برنامه هاى احكام خود نگنجانيده باشد. 📚شیعه پاسخ می گوید ؛ ص 116 🔸ادامه 👇 @Rahnamye_Behesht 🔸 👇 👌بعضى از ناآگاهان چنان ترسيم زشتى از ازدواج موقّت كرده و مى كنند كه آن را چيزى مرادف «رسميّت به فحشا و اباحي گرى و آزادى جنسى» مى شمرند! که به يقين تعصّبهاى شديد به آنها اجازه مطالعه كتب طرفداران ازدواج موقّت را نداده است و شايد بعضى حتّى يك خط از كتب شيعه را در اين زمينه مطالعه نكرده اند و اين بسيار مايه تأسّف است. 🔰ناچار در اين مختصر شرايط ازدواج موقّت و تفاوت آن را با ازدواج دائم به روشنى بيان مى كنيم، تا بر همگان اتمام حجّت الهى شود ؛ 👌ازدواج موقّت در غالب و احكام همچون ازدواج دائم است ؛ 1⃣زن و شوهر بايد با كمال رضايت و اختيار، بدون اجبار يكديگر را به همسرى انتخاب كنند. 2⃣ صيغه عقد با لفظ «نكاح» و «ازدواج» يا لفظ «» بايد جارى شود و الفاظ ديگر كارساز نيست. 3⃣ اگر زوجه باكره است اجازه لازم است و در غير باكره لازم نيست. 4⃣مدّ
ت عقد و مهريّه بايد دقيقاً تعيين شود و اگر ذكر مدّت فراموش شود، به فتواى بسيارى از فقها تبديل به عقد دائم خواهد شد (و اين خود دليل بر آن است كه ماهيّت هر دو نوع از يكى است و تنها فرق در ذكر مدّت و عدم ذكر آن است)، (دقّت فرماييد). 5⃣ پايان مدّت به منزله است و بلافاصله زن بايد عدّه نگه دارد، (هرگاه آميزش صورت گرفته باشد). 6⃣ عدّه عقد دائم سه بار عادت ماهيانه ديدن است كه با ديدن مرحله سوّم عدّه تمام مى شود، ولى عدّه عقد موقّت دو بار بيشتر نيست. 7⃣فرزندان متولّد شده از عقد موقّت فرزندانى مشروع هستند و تمام احكام فرزند متولّد از عقد دائم را- بدون استثنا- دارند و از پدر و مادر و برادران و ساير بستگان ارث مى برند، و هيچ تفاوتى در ساير حقوق ميان اين دو گروه از فرزندان نيست. فرزندان عقد موقّت، بايد تكفّل پدر و مادر باشند و نفقه و تمام هزينه هاى آنها همانند فرزندان عقد دائم بايد پرداخته شود. 📚وسائل الشیعه ج 21 ابواب المتعه 👌شايد بعضى از شنيدن اين سخنان در شگفتى فرو روند، آنها حق دارند، زيرا ذهنيّت نادرست و كاملا عوامانه اى درباره عقد موقّت دارند و شايد آن را يك ازدواج قاچاق و نيم بند و خارج از قوانين و در يك كلمه شبيه زنا مى پندارند در حالى كه ابداً چنين نيست. ❕آرى تفاوتهايى در ميان اين دو نوع عقد در مورد دو همسر (زوج و زوجه) وجود دارد. اصولا تعهّدات آنها در برابر يكديگر بسيار كمتر از عقد دائم است، زيرا منظور از ازدواج موقّت سهولت امر و نبودن مقرّرات دست و پاگير بوده، از جمله ؛ 1⃣ زن در عقد موقّت نفقه و ارث ندارد، ولى از فقها گفته اند اين در صورتى است كه شرط نفقه و ارث نكنند و اگر شرط كنند بايد بر طبق آن عمل شود. 2⃣ زن در عقد موقّت آزاد است كه كارى در خارج خانه براى خود انتخاب كند و اجازه همسر براى او نيست مادام كه مزاحم حقّ شوهر نباشد، ولى در عقد دائم بدون توافق اين امر جايز نيست. 3⃣ بر مرد لازم نيست شبها نزد همسر موقّت خود باشد. 👌با دقّت در شرح احكامى كه در بالا گفته شد، پاسخ بسيارى از پرسشها و داورى هاى ظالمانه و شبهات و افتراها داده خواهد شد، و ذهنيّتهاى كاذب و نادرست، در مورد اين حكم مقدّس و اسلامى مرتفع مى شود، اين حقيقت نيز آشكار است كه ازدواج موقّت هيچ نسبتى با زنا و اعمال منافى عفّت ندارد و آنها كه اين دو را با هم مقايسه مى كنند، به يقين افرادى ناآگاهند كه هيچ اطّلاعى از ماهيّت نكاح موقّت و شرايط آن ندارند. 📚شیعه پاسخ می گوید ص 120 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔چرا در اسلام و روایات اجازه ازدواج با بردگان یا خرید و فروش آنان یا هدیه بردگان و مانند این موارد داده شده است ❗️چرا اسلام به صورت کلی حکم بردگی را الغاء کرد ❗️❗️ 💠💠 👌صحیح است که در اسلام احکامی در رابطه ازدواج با بردگان یا خرید و فروش آنان یا مسائلی این چنینی وجود دارد ، اما در يك جمله كوتاه بايد گفت كه اسلام برنامه دقيق و زمانبندى شده براى آزادى بردگان دارد كه بالمال همه آنها تدريجا آزاد مى شوند، بى آنكه اين آزادى عكس العمل نامطلوبى در جامعه به وجود آورد. ❕ولى پيش از آنكه به توضيح اين طرح دقيق اسلامى بپردازيم ذكر چند نكته را مقدمتا لازم مىدانيم ؛ 🔸1- اسلام هرگز ابداع كننده بردگى نبوده است ؛ 👌اسلام هرگز ابداع كننده بردگى نبوده است، بلكه در حالى ظهور كرد كه مساله بردگى سراسر جهان را گرفته بود، و با تار و پود جوامع بشرى آميخته بود، حتى بعد از اسلام نيز در تمام جوامع مساله بردگى ادامه يافت، تا حدود يكصد سال قبل كه" نهضت آزادى بردگان" شروع شد، چرا كه به خاطر دگرگون شدن نظام زندگى بشر مساله بردگان به شكل قديمى ديگر قابل قبول نبود. ❕الغاى بردگى نخست از اروپا شروع شد سپس در ساير كشورها از جمله آمريكا و آسيا گسترش يافت. در انگلستان تا سال 1840 ميلادى، و در فرانسه تا سال 1848، و در هلند تا سال 1863، و در آمريكا تا سال 1865 بردگى ادامه داشت، و سپس كنگره" بروكسل" ضمن اعلاميهاى تصميم به الغاى بردگى در سراسر جهان گرفت، و اين در سال 1890 بود (يعنى كمتر از صد سال قبل). 2_تغيير شكل بردگى در دنيا امروز ؛ 👌درست است كه غربيها به اصطلاح پيشقدم در الغاى بردگى بودند، اما وقتى دقيقا مساله را بررسى مىكنيم مى بينيم بردگى نه تنها ريشه كن نشد، بلكه به صورت خطرناكتر و وحشتناكترى يعنى در شكل استعمار ملتها و بردگى مستعمرات آشكار گشت، بطورى كه هر قدر بردگى فردى رو به ضعف مى گذاشت بردگى دست جمعى و استعمار قوى تر و نيرومندتر مى شد، امپراطورى انگلستان كه پيشقدم در الغاى بردگى بود پيشقدم در امر استعمار نيز محسوب مىشود!. ❕جناياتى كه استعمارگران غربى در طول مدت استعمار خود انجام دادند نه تنها كمتر از جنايات دوران بردگى نبود، بلكه از شدت و گسترش بيشترى برخوردار بود. 👌حتى بعد از آزاد شدن مستعمرات باز بردگى ملتها ادامه يافت چرا كه اين آزادى، آزادى به اصطلاح سياسى بود، ولى استعمار اقتصادى و فرهنگى هنوز در بسيارى از مستعمرات آزاد شده و غير آن حكم فرما است. مخصوصا كشورهاى كمونيستى كه براى مساله الغاى بردگى بيش از همه سينه چاك مى كنند خود گرفتار يك نوع برده دارى شرم آور عمومى هستند و مردمى كه در اين كشورها زندگى مى كنند مانند بردگان كمترين اختيارى از خود ندارند، و همه چيز آنها را گردانندگان حزب كمونيست تعيين مى كنند، و اگر كسى اظهار نظر مخالفى كند يا به اردوگاه هاى كار اجبارى فرستاده مى شود، يا در سياه چال زندان مى افتد، و يا اگر از دانشمندان باشد به عنوان" بيمار روانى"! روانه تيمارستانها مى گردد. ❕خلاصه اينكه بردگى تابع اسم نيست، آنچه زشت و ناپسند است مفهوم و محتواى بردگى است، و مىدانيم اين مفهوم و محتوا در كشورهاى استعمار زده و در ممالك كمونيستى به بدترين اشكال پياده مى شود. 👌نتيجه اينكه الغاى بردگى در جهان امروز صورى بوده و در حقيقت تنها يك تغيير شكل است!. 🔸ادامه 👇 🔸ادامه 👇 👌3- سرنوشت دردناك بردگان در گذشته ؛ ❕بردگان در طول تاريخ سرنوشت بسيار دردناكى داشته اند، به عنوان نمونه بردگان اسپارتها را كه به اصطلاح قومى متمدن بودند در نظر مى گيريم، به قول نويسنده" روح القوانين" غلامان اسپارتى به قدرى بدبخت بودند كه تنها غلام يك نفر نبودند، بلكه غلام تمام جامعه محسوب مى شدند، و هر كس بدون ترس از قانون مى توانست هر قدر بخواهد غلام خود يا ديگرى را آزار و شكنجه دهد، و در حقيقت زندگانى آنها از حيوانات نيز بدتر بود. ❕از زمانى كه بردگان را از كشورهاى عقب افتاده صيد مى كردند تا هنگامى كه در بازارهاى فروش عرضه مى شد بسيارى از آنها مى مردند، و باقيمانده وسيله اى بودند براى بهره گيرى برده فروشان طماع و اندك غذايى كه به آنها مى دادند براى زنده ماندن و كار كردن بود، و به هنگام پيرى و بيماريهاى صعب آنها را به حال خود رها مىكردند تا به شكل دردناكى جان دهند! لذا نام بردگى در طول تاريخ با انبوهى از جنايات هولناك همراه است. ❕با روشن شدن اين چند نكته به صورت فشرده به طرح اسلام در زمينه آزادى تدريجى بردگان بازمى گرديم ؛ 🔸4- طرح اسلام براى آزادى بردگان ؛ 👌آنچه غالبا مورد توجه قرار نمى گيرد اين است كه اگر نظام غلطى در بافت جامعه اى وارد شود ريشه كن كردن آن احتياج به زمان دارد، و هر حركت حساب نشده نتيجه معكوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى كه به يك بيمارى خطرناك مبتلا شده و بيما
ريش كاملا پيشرفت نموده است، و يا شخص معتادى كه دهها سال به اعتياد زشت خود خو گرفته، در اينگونه موارد حتما بايد از" برنامه هاى زمان بندى شده" استفاده كرد. ❕صريحتر بگوئيم ؛ 👌اگر اسلام طبق يك فرمان عمومى دستور مى داد همه بردگان موجود در آن را آزاد كنند، چه بسا بيشتر آنها تلف مى شدند، زيرا گاه نيمى از جامعه را بردگان تشكيل مى دادند، آنها نه كسب و كار مستقلى داشتند، و نه خانه و لانه و وسيله اى براى ادامه زندگى. ❕اگر در يك روز و يك ساعت معين همه آزاد مى شدند يك جمعيت عظيم بيكار ظاهر مى گشت كه هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممكن بود نظم جامعه را مختل كند، و به هنگامى كه محروميت به او فشار مى آورد به همه جا حمله ور شود و درگيرى و خونريزى به راه افتد. 👌اينجا است كه بايد تدريجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بيفتد، و نه امنيت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست اين برنامه حساب شده را تعقيب كرد. ❕اين برنامه مواد زيادى دارد كه رؤس مسائل آن به طور فشرده و فهرست وار در اينجا مطرح مىشود و شرح آن نياز به كتاب مستقلى دارد ؛ 🔸ادامه 👇 🔸ادامه 👇 👌ماده اول ؛ بستن سرچشمه هاى بردگى ؛ ❕بردگى در طول تاريخ اسباب فراوانى داشته، نه تنها اسيران جنگى و بدهكارانى كه قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمىآمدند كه زور و غلبه نيز مجوز برده گرفتن و بردهدارى بود، كشورهاى زورمند نفرات خود را با انواع سلاحها به ممالك عقب افتاده آفريقايى و مانند آن مىفرستادند، و گروه، گروه از آنها را گرفته و اسير كرده و با كشتيها به بازارهاى ممالك آسيا و اروپا مىبردند. ❕اسلام جلو تمام اين مسائل را گرفت، تنها در يك مورد اجازه برده گيرى داد و آن در مورد اسيران جنگى بود، و تازه آن نيز جنبه الزامى نداشت، و به طورى كه اجازه مىداد طبق مصالح اسيران را بى قيد و شرط يا پس از پرداخت فديه آزاد كنند. 🔸در آن روز زندانهايى نبود كه بتوان اسيران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت، و راهى جز تقسيم كردن آنها در ميان خانوادهها و نگهدارى به صورت برده نداشت. بديهى است هنگامى كه چنين شرائطى تغيير يابد هيچ دليلى ندارد كه امام مسلمين حكم بردگى را در باره اسيران بپذيرد مىتواند آنها را از طريق" من" و" فداء" آزاد سازد، زيرا اسلام پيشواى مسلمين را در اين امر مخير ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام كند، و به اين ترتيب تقريبا سرچشمه هاى بردگى جديد در اسلام بسته شده است. 🔸ماده دوم- گشودن دريچه آزادى ؛ 👌اسلام برنامه وسيعى براى آزاد شدن بردگان تنظيم كرده است كه اگر مسلمانان آن را عمل مى کردند در مدتى نه چندان زياد همه بردگان تدريجا آزاد و جذب جامعه اسلامى مى شدند. ❕رءوس اين برنامه چنين است ؛ 🔸الف- يكى از مصارف هشتگانه زكات در اسلام خريدن بردگان و آزاد كردن آنها است (توبه- آيه 60) و به اين ترتيب يك بودجه دائمى و مستمر براى اين امر در بيت المال اسلامى در نظر گرفته شده كه تا آزادى كامل بردگان ادامه خواهد داشت. 🔸ب- براى تكميل اين منظور مقرراتى در اسلام وضع شده كه بردگان طبق قراردادى كه با مالك خود مى بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه اسلامى فصلى در اين زمينه تحت عنوان" مكاتبه" آمده است) 🔸 ج- آزاد كردن بردگان يكى از مهمترين عبادات و اعمال خير در اسلام است، و پيشوايان اسلام در اين مساله پيشقدم بودند، تا آنچه كه در حالات على ع نوشته اند «هزار برده را از دسترنج خود آزاد كردند » 🔸 د- پيشوايان اسلام بردگان را به كمترين بهانه اى آزاد مىكردند تا سرمشقى براى ديگران باشد، تا آنجا كه يكى از بردگان امام باقر عكار نيكى انجام داد امام ع فرمود: " برو تو آزادى كه من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم" 📚وسائل ج 16 ص 32 ❕در حالات امام سجاد على بن الحسين ع آمده است:" خدمت كارش آب بر سر حضرت مىريخت ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح كرد، امام ع سر را بلند كرد، خدمتكار گفت: و الكاظمين الغيظ حضرت فرمود:" خشمم را فرو بردم" عرض كرد: وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ فرمود:" خدا تو را ببخشد" عرض كرد: وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ فرمود:" برو براى خدا آزادى" 📚نور الثقلین ج 1 ص 390 🔸 ه- در بعضى از روايات اسلامى آمده است: بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مى شوند، چنان كه از امام صادق ع مى خوانيم ؛ " كسى كه ايمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مىشود صاحبش بخواهد يا نخواهد و به خدمت گرفتن كسى كه ايمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نيست 📚وسائل ج 16 ص 36 ❕ در همين باب حديثى از پيامبر گرامى اسلام ص نقل شده كه فرمود: « پيوسته جبرئيل سفارش بردگان را به من مىكرد تا آنجا كه گمان كردم به زودى الاجلى براى آنها مىشود كه به هنگام رسيدن آن آزاد شوند" 📚همان مدرک ص 37 🔸و- كسى كه برده مشتركى را نس
بت به سهم خود آزاد كند موظف است بقيه را نيز بخرد و آزاد كند « و هر گاه بخشى از برده اى را كه مالك تمام آن است آزاد كند اين آزادى سرايت كرده و خود بخود همه آزاد خواهد شد ! 📚شرایع ، کتاب العتق 🔸ادامه 👇 🔸ز- هر گاه كسى پدر يا مادر و يا اجداد و يا فرزندان يا عمو يا عمه يا دايى يا خاله، يا برادر يا خواهر و يا برادرزاده و يا خواهرزاده خود را مالك شود فورا آزاد مىشوند. 🔸ج- هر گاه مالك از كنيز خود صاحب فرزندى شود فروختن آن كنيز جائز نيست و بايد بعد از سهم ارث فرزندش آزاد شود. ❕اين امر وسيله آزادى بسيارى از بردگان مىشد، زيرا بسيارى از كنيزان به منزله همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند. 🔸ط- كفاره بسيارى از تخلفات در اسلام آزاد كردن بردگان قرار داده شده (كفاره قتل خطا- كفاره ترك عمدى روزه- و كفاره قسم را به عنوان نمونه در اينجا مىتوان نام برد). 🔸ى- پارهاى از مجازاتهاى سخت است كه اگر صاحب برده نسبت به بردهاش انجام دهد خود به خود آزاد مى شود . 📚وسائل ج 16 ص 26 💠ماده سوم- احياى شخصيت بردگان ؛ 👌در دوران برزخى كه بردگان مسير خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوى آزادى مىپيمايند اسلام براى احياى حقوق آنها اقدامات وسيعى كرده است، و شخصيت انسانى آنان را احياء نموده، تا آنجا كه از نظر شخصيت انسانى هيچ تفاوتى ميان بردگان و افراد آزاد نمىگذارد و معيار ارزش را همان تقوا قرار مىدهد، لذا به بردگان اجازه مىدهد همه گونه پستهاى مهم اجتماعى را عهده دار شوند، تا آنجا كه بردگان مىتوانند مقام مهم قضاوت را عهده دار شوند . 📚شرایع ، کتاب القضاء 👌 در عصر پيامبر ص نيز مقامات برجستهاى از فرماندهى لشكر گرفته تا پستهاى حساس ديگر به بردگان يا بردگان آزاد شده سپرده شد. ❕بسيارى از ياران بزرگ پيامبر ص بردگان بودند و يا بردگان آزاد شده، و در حقيقت بسيارى از آنها به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظيفه مىكردند. سلمان و بلال و عمار ياسر و قنبر را در اين گروه مىتوان نام برد، بعد از غزوه بنى المصطلق پيامبر ص با يكى از كنيزان آزاد شده اين قبيله ازدواج كرد و همين امر بهانه اى آزادى تمام اسراى قبيله شد. 💠ماده چهارم- رفتار انسانى با بردگان ؛ 👌در اسلام دستورات زيادى در باره رفق و مدارا با بردگان وارد شده تا آنجا كه آنها را در زندگى صاحبان خود شريك و سهيم كرده است. پيغمبر اسلام ص مى فرمود: كسى كه برادرش زير دست او است بايد، از آنچه مىخورد به او بخوراند و از آنچه مىپوشد به او بپوشاند، و زيادتر از توانايى به او تكليف نكند . 📚بحار ج 74 ص 141 👌 على ع به غلام خود" قنبر" مىفرمود:" من از خداى خود شرم دارم كه لباسى بهتر از تو بپوشم، زيرا رسول خدا ص مىفرمود: از آنچه خودتان مىپوشيد بر آنها بپوشانيد و از آنچه خود مىخوريد به آنها غذا دهيد" 📚بحار ج 74 ص 144 👌امام صادق ع مىفرمايد:" هنگامى كه پدرم به غلامى دستور انجام كارى مىداد ملاحظه مىكرد اگر كار سنگينى بود بسم اللَّه مىگفت و خودش وارد عمل مىشد و به آنها كمك مىكرد" 📚همان ص 142 👌خوشرفتارى اسلام نسبت به بردگان در اين دوران انتقالى به اندازه اى است كه حتى بيگانگان از اسلام نيز روى آن تاكيد و تمجيد كرده اند. ❕به عنوان نمونه" جرجى زيدان" در تاريخ تمدن خود چنين مىگويد: " اسلام به بردگان فوق العاده مهربان است پيغمبر اسلام ص در باره بردگان سفارش بسيار نموده، از آن جمله مىفرمايد:" كارى كه برده تاب آن را ندارد به او واگذار نكنيد، و هر چه خودتان مىخوريد به او بدهيد". در جاى ديگر مىفرمايد:" به بندگان خود كنيز و غلام نگوئيد، بلكه آنها را" پسرم" و" دخترم" خطاب كنيد! قرآن نيز در باره بردگان سفارش جالبى كرده و مىگويد:" خدا را بپرستيد، براى او شريك مگيريد، با پدر و مادر و خويشان و يتيمان و بينوايان همسايگان نزديك و دور و دوستان، و آوارگان، و بردگان جز نيكوكارى رفتارى نداشته باشيد، خداوند از خودپسندى بيزار است" 📚تاریخ تمدن ج 4 ص 54 🔸ادامه 👇 🔸ادامه 👇 👌ماده پنجم- بدترين كار انسان فروشى است! ❕اصولا در اسلام خريد و فروش بردگان يكى از منفورترين معاملات است تا آنجا كه در حديثى از پيغمبر اكرم ص آمده است ؛ بدترين مردم كسى است كه انسانها را بفروشد" 👌همين تعبير كافى است كه نظر نهايى اسلام را در مورد بردگان روشن سازد و نشان دهد جهتگيرى برنامه هاى اسلامى به كدام سو است. ❕و از اين جالبتر اين كه يكى از گناهان نابخشودنى در اسلام سلب آزادى و حريت از انسانها و تبديل آنها به يك متاع است، چنان كه در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام ص آمده است: " خداوند هر گناهى را مىبخشد جز (سه گناه): كسى كه مهر همسرش را انكار كند، يا حق كارگرى را غصب نمايد، و يا انسان آزادى را بفروشد" 📚بحار ج 103 ص 168 👌طبق اين حديث غصب حقوق زنان، و حق كارگران، و سلب آزادى از انسانها سه گن
اه نابخشودنى است. ❕همانگونه كه در بالا آورديم اسلام تنها در يك مورد اجازه بردهگيرى مىدهد و آن در مورد اسيران جنگى است، آن هم هرگز جنبه الزامى ندارد در حالى كه در عصر ظهور اسلام، و قرنها بعد از آن برده گيرى از طريق زور و حمله به كشورهاى سياه پوستان و دستگير كردن انسانهاى آزاد، و تبديل آنها به بردگان، بسيار زياد بود، و گاهى در مقياسهاى وحشتناك روى آن معامله مىشد، بطورى كه در اواخر قرن 18 ميلادى دولت انگلستان هر سال دويست هزار برده را معامله مىكرد، و هر سال يكصد هزار نفر را از آفريقا گرفته و به صورت بردگان به آمريكا مىبردند . 📚المیزان ج 6 ص 368 👌 كوتاه سخن اينكه كسانى كه به برنامه اسلام در مورد بردگان خود خرده گيرى مىكنند از دور سخنى شنيده اند، و از اصول اين برنامه و جهتگيرى آن كه همان" آزادى تدريجى و بدون ضايعات بردگان" است اطلاع دقيقى ندارند، و يا تحت تاثير افراد مغرضى قرار گرفته اند كه به گمان خود اين را نقطه ضعف مهمى براى اسلام شمرده و روى آن تبليغات دامنه دارى به راه انداخته اند. 📚تفسیر نمونه ج 21 ص 423 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔بنده پاسخ شما را در مورد برنامه اسلام برای آزادی تدریجی بردگان مطالعه کردم ❗️صحیح است که اسلام برای آزادی بردگان داشته اما چرا اجازه برده گیری را به مسلمین داد ❕چرا به اسارت گرفتن در اسلام جایز بوده است ❗️❗️ 💠💠 👌بله آخرين ايرادى را كه ممكن است در موضوع بردگى بر اسلام بگيرند اين است كه درست است اسلام برنامه براى آزادى بردگان ترتيب داده؛ ولى معلوم نيست چرا اسلام وسيله اى براى ايجاد بردگى بدست مردم مى دهد، و اجازه مى دهد اسيران جنگى را سربازان مسلمان به عنوان «برده» خريد و فروش كنند؟! 👌اين آخرين چيزى است كه ممكن است به ما بگويند اما اگر در قضاوت عجله نكنيم و با دقت مطلب را مورد بررسى وتحليل قرار دهيم آن هم حل خواهد شد. ولى در هر حال بايد دانست كه اين ايراد را دول امروز و كسانى كه طرفدار و يا مقلد و پيرو آنها هستند حق ندارند بكنند؛ زيرا معامله اى كه فاتحين آنها با اسيران جنگى خود مى نمايند، و مطالبى كه عدّه اى از آنها پس از آزاد شدن از طرز رفتار دول فاتح نقل مى كنند روشن مى سازد كه اين اسارت بدترين نوع بردگى خشونت آميز است گو اينكه حاضر نيستند اين كلمه را در چنين مواردى بكار برند؛ از جمله اينكه دول فاتح پس از جنگ جهانى دوّم كارى بر سر ملل مغلوب آوردند كه راستى بردگى در برابر آن صد شرف داشت . ❕در هر حال در اينجا به دو نكته بايد توجه داشت ؛ 1⃣براى پى بردن به وضع اسراى جنگى در اسلام؛ بايد ديد اسلام با چه اشخاصى مى جنگد و حدود مقرّرات جهاد در اسلام چيست، بطور خلاصه بايد گفت: جهاد در اسلام افراد بى ايمانى است كه حاضر به هيچگونه سازش با قوانين الهى و حق و عدالت نيستند، و در برابر هيچ منطقى سر تسليم فرود نمى آورند و درصدد نابودی اسلام و مسلمین هستند ، زيرا روشن است كه اسلام به خاطر يك سلسله اغراض سياسى خاص يا منافع اقتصادى با كسى نمى جنگد، اختلافات نژادى و منطقه اى و تزاحم و اصطكاك منافع مادى ملتها در اسلام مجوز جنگ نيست، جهاد در اسلام به صورت «حق» و «باطل»، و «عدالت» و «ظلم» و در مسير آزادى انسانها است. 🔸اگر مقرّرات جهاد اسلامى درست و به دقت رعايت شود كسانى كه در جبهه مخالف قرار دارند طبعاً كسانى خواهند بود كه حاضر به هيچ گونه سازش با حق نيستند و اجراى اصول عدالت اسلامى را با منافع خود مى بينند، و از آشفتگى اجتماع و گمراهى مردم پشتيبانى مى كنند و خلاصه: يك موجود ضد بشرى و طرفدار جهل و فساد خواهند بود. ❕و اگر در زمان اين مقرّرات درست رعايت نمى شده و افرادى را به ظلم و ستم برده و بنده مى ساختند، مربوط به اسلام نيست، زيرا بحث ما درباره قوانين اسلامى و آثار اجتماعى آن است. 🔸تمام اشتباه مخالفين ما در همين جاست كه مجوز جنگ را در اسلام چيزى شبيه آنچه در ميان دول متخاصم از اغراض سياسى و اقتصادى است، دانسته اند. در حالى كه اين طور نيست و در اسلام بر اساس و پايه ديگرى استوارست كه با توجّه به آن، افراد مغلوب و اسير، اشخاص صالح و درست و صحيح العملى نخواهند بود. 🔸ادامه 👇 🔸ادامه 👇 2⃣موضوع مهم و قابل توجّه اينجاست كه بر خلاف آنچه بعضى خيال مى كنند، حكم بردگى درباره اسيران جنگى يك حكم اجبارى نيست، بلكه اين موضوع بسته به صلاحديد پيشواى مسلمانهاست. زيرا پس از آنكه جنگ خاتمه پيدا كرد سربازان موظّفند تمام اسيران را تحت الحفظ به نزد پيشواى اسلام بياورند (هيچكس حق كشتن آنها را ندارد!) او يكى از سه موضوع را، با در نظر گرفتن مصالح و شرايط زمان و مكان، درباره آنها اجرا مى كند يا دستور مى دهد آنها را بدون قيد و شرط آزاد كنند يا اگر صلاح دانست در مقابل پرداخت دستور آزادى آنها را صادر مىكند.و يا اگر مصلحت اقتضا كند حكم به «استرقاق» و بنده بودن آنها مىنمايد. همان طور كه ملاحظه مى شود حكم استرقاق يك حكم الزامى نيست و كاملًا «قابل انعطاف» است و در صورتى كه مقتضى باشد به كلى مى توان از آن چشم پوشيد. 📚مسالک ج 1 کتاب جهاد فصل مربوط به اسران جنگی 👌مطابق تصريح دانشمندان اسلامى، حكومت اسلامى حتماً بايد آنچه صلاح به حال مسلمانهاست از اين سه موضوع انتخاب كند. يعنى اگر در يك زمان اوضاع و احوال محيط ايجاب كند كه اسيران جنگى به صورت برده درآيند. يعنى مثلًا تربيت و اصلاح آنها جز به اين راه نشود و زندان و بازداشتگاه به صورت كنونى براى نگهدارى اسيران وجود نداشته باشد اين حكم اجرا خواهد شد. اما اگر با در نظر گرفتن شرايط زمانى و مكانى ضرورتى احساس نگردد و زيان داشته باشد (همانند زمان ما) بطور الزام بايد از آن صرف نظر كرد و يكى از دو حكم ديگر كه اقرب به صلاح است اجرا شود).و با توجّه به اين معنا جاى ايرادى در مورد اسيران جنگى اسلامى باقى نخواهد ماند. 📚اسلام و آزادی بردگان ص 13 ❕خلاصه آنکه اسلام تنها د
ریک مورد اجازه برده گیری میدهد وآن هم در مورد اسیران جنگی است آن هم هرگز جنبه الزامی ندارد. 👌در آن روز یعنی زمان پیامبر گرامی زندانهایی نبود که بتوان اسیران جنگی را تا روشن شدن وضعشان در زندان و راهی جز تقسیم کردن آنها در میان خانواده ها ونگه داری به صورت برده نداشت. ❗بدیهی است هنگامی که چنین شرایطی تغییر کند مانند زمان ما ، هیچ دلیلی ندارد که امام مسلمین حکم بردگی را درباره اسیران بپذیرد می تواند آنها را از طریق منت یا فدیه آزاد کند .زیرا چنان که گذشت ، اسلام پیشوای مسلمین را دراین امر مخیر ساخته تا با در نظر مصالح اقدام کند 📚تفسیر نمونه،ج21 ص412 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔پرسش ❔آیا چشم زدن واقعیت دارد ❕آیا اسفند دود کردن و تخم مرغ شکستن در رفع اثر چشم زخم موثر است❕ 💠پاسخ💠 🔶مساله چشم زخم از جمله مسائلی است که در قرآن و روایات مورد توجه قرار گرفته است . 🔶خداوند می فرماید: « نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را می شنوند تو را با چشمان خود هلاک کنند و می گویند او دیوانه است» 🔶قلم52 🔶حضرت علی می فرماید: « چشم زخم حق است و تعویذ نیز حق است و سحر نیز حق است و فال ( نیک ) نیز حق است اما فال بد حق نیست » 📚نهج البلاغه حکمت 400 ❕بسیاری از مردم معتقدند در بعضی از چشم ها اثر مخصوصی است که وقتی از روی اعجاب به چیزی می نگرند ممکن است آن را از بین ببرند یا در هم بشکنند و اگر انسان است بیمار یا دیوانه کند . 🔶این مساله از نظر عقلی امر محالی نیست چه اینکه بسیاری از دانشمندان امروز معتقدند در بعضی از چشم ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته شده که کارایی زیادی دارد حتی با تمرین و ممارست می توان آن را پرورش داد .خواب مغناطیسی از طریق همین نیروی مغناطیسی چشمها است .در دنیایی که اشعه لیزر که شعاعی است نامرئی می تواند کاری کند که از هیچ سلاح مخربی ساخته نیست پذیرش نیرویی در بعضی از چشمها که از طریق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد چیز عجیبی نخواهد بود .بسیاری نقل می کنند که با چشم خود افرادی را دیده اند که دارای این نیروی مرموز چشم بوده اند و افراد یا حیوانات یا اشیایی را از طریق چشم زدن از کار انداخته اند .لذا نه تنها نباید اصراری در انکار این امور داشت باید امکان وجود آن را از نظر عقل و علم پذیرفت. 📚تفسیر نمونه ج24 ص427 🔶پیامبر گرامی فرمود: « چشم زدن حق است و شتر و گاو را به تنور کند» 📚بحار الانوار ج60 ص17 🔶وفرمود: « چشم زخم مرد را به گور کند» 📚بحار الانوار ج60 ص20 🔶امام صادق فرمود: « اگر گورها را بشکافند خواهید دید که بیشتر مرده های شما برای چشم زخم مرده اند زیرا اثر چشم درست است» 📚بحار الانوار ج60 ص25 ❕البته قبول چشم زخم به این معنی نیست که برای رفع آن به کارهای خرافی و عوامانه مانند تخم مرغ شکستن و ... پناه برد زیرا این امور تاثیری در رفع چشم زخم ندارد و کارهایی مانند تخم مرغ شکستن در کنار اثر نداشتن مستلزم تهمت زدن به مومنین و ایذای آنان نیز می باشد . 💠اما دعاها و توسلاتی از اهل بیت در دفع چشم زخم وارد شده است که به فرمان خداوند می تواند جلوی تاثیر نیروی مغناطیسی چشمها را بگیرد؛ 1⃣یاد کردن خداوند؛ 🔶امام صادق فرمود: « هرکس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شد خدا را یاد کند زیرا وقتی خداوند را یاد کند ضرری به برادر مومنش نمی رسد» 📚بحارالانوار ج60 ص25 2⃣گفتن تبارک الله احسن الخالقین ؛ 🔶امام صادق فرمود: « کسی که چیزی از برادرش او را متعجب ساخت این جمله را بگوید زیرا چشم زخم حق است» 📚همان ص26 3⃣گفتن سه مرتبه « لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» 🔶چنان که فرمود: « چشم زدن درست است و تو از آن بر خودت و از خودت بر دیگران در امان نیستی و اگر از آن نگرانی سه بار بگو لا حول و لا قوه ...» 📚همان مدرک 4⃣گفتن جمله « آمنت بالله و صلی الله علی محمد و آله» 📚همان مدرک ص18 5⃣ خواندن این تعویذ: « اعیذ فلان بن فلان بکلمات الله التامه من شر کل شیطان و هامه و من شر کل عین لامه» 📚همان مدرک ص18 ❗️یا این تعویذ: « اللهم یا ذا السلطان العظیم و المن القدیم و الوجه الکریم ذا الکلمات التامات و الدعوات المستجابات عاف فلان بن فلان من انفس الجن و اعین الناس» 📚بحار الانوار ج92 ص132 6⃣تکبیر گفتن؛ 📚بحار الانوار ج60 ص25 7⃣نوشتن و همراه داشتن سوره حمد و توحید و ناس و فلق و آیه الکرسی و در جلد شیشه نهادن به دستور امام رضا علیه السلام 📚همان مدرک ص26 8⃣خواندن و نوشتن سوره حمد و ناس و فلق و توحید و آیه الکرسی و این جمله :« اللهم انت ربی لا اله الا انت علیک توکلت و انت رب العرش العظیم حسبی الله و نعم الوکیل ما شاء الله کان و ما لم یشا لم یکن اشهد ان الله علی کل شی ء قدیر ...» 📚بحار الانوار ج92 ص128 9⃣خواندن آیه « و ان یکاد الذین کفروا...» 📚همان ص132 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔طبق گفته های شما آیا بهتر نیست هر کس گرفتاری بیماری شد سوره حمد را بخواند یا به اهل بیت توسل کند و به بیمارستان نرود ❗️در این صورت پیدا می کند ، روحانیون چرا به جای عمل به این دستور خود به بیمارستان می روند ❕❕ 💠💠 👌از دید تعالیم اسلامی ، خداوند برای شفاء و برطرف شدن امراض و بیماری ها ، هم اسباب را قرار داده است و هم اسباب را . 1⃣ اسباب ؛ ❕اسباب عادی و مادی جهت درمان بیماری همان مراجعه به طبیب و درمان کردن از طریق دواهای مادی و طبیعی است . ❕امام علیه السلام فرمود: « اراده خداوند بر این قرار گرفته است که همه چیز مطابق اسباب جریان یابد به همین جهت خداوند برای هر چیزی سببی قرار داده است» 📚الکافی ج1 ص183 👌خداوند برای درمان بیماری ها نیز مادی قرار داده است تا بندگان با تمسک به آن شفای بیماری های خود را حاصل کنند. 💠امام باقر علیه السلام فرمود: «خداوند در دواءهای مادی و داروها برکت و شفا و خیر کثیر قرار داده است و انسان باید از آن دواء ها وداروها استفاده کند و اشکالی بر او نیست» 📚بحار الانوار ج59 ص64 🔷و فرمود: «خودتان را کنید زیرا هیچ بیماری نیست مگر آنکه خداوند دوای آن را ایجاد کرده است» 📚همان مدرک ص65 🔷و فرمود: «خداوند بیماری و شفای از آن بیماری را با هم نازل کرده است و هیچ مرضی نیست مگر انکه آن نیز وجود دارد بر تو است که از دواء و دارو استفاده کنی» 📚طب الائمه ص55 🔷و فرمود: «پیامبری از انبیاء بیمار شد و گفت خودم را درمان نمی کنم تا خداوند مرا شفا دهد .خداوند به او وحی کرد تو را شفا نمی دهم تا از دارو استفاده کنی زیرا من را در دارو قرار داده ام» 📚بحار الانوار ج59 ص66 2⃣اسباب ؛ 👌از جمله اسباب معنوی که موثر در شفاء و بیماری ها است ، توسل به اهل بیت علیهم السلام و استشفاء به تربت کربلا و آب زمزم و تلاوت سوره حمد و ...است . 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4055 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7011 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8158 👌 در بالا دادیم که انسان مومن باید هم از اسباب مادی استفاده کند و هم از اسباب معنوی ، بنابراین اشکالاتی که اخیرا مطرح می شود که چرا روحانیون و مومنین وقتی بیمار می شوند به بیمارستان می روند و درمان مادی می کنند و ...موجه نمی باشد زیرا اسلام می گوید باید از اسباب مادی و معنوی با هم کرد و اسباب معنوی سبب تاثیر اسباب مادی در درمان بیماری ها می شود و تمام مومنین نیز بر این روش عمل می کنند ، هم برای درمان و شفاء سراغ پزشک و می روند و هم دعا و توسل و استشفاء به اسباب معنوی می کنند تا اسباب مادی تاثیر خود را بگذارند و یا در مواردی که اسباب مادی نیست ، با استشفاء به اسباب معنوی از خداوند شفاء و درمان را طلب می کنند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
‌❔پرسش ❓کانال های ضد دین و وهابی اشکال می کنند که اگر به عقیده شیعیان خاک کربلا دوائ هر دردی است چرا بیمارستان می سازید و به پزشک مراجعه می کنید هر موقع بیمار شدید تربت کربلا دوا است 💠پاسخ: 🗯در این که تربت کربلا دوائ هر دردی است شکی نیست . ♻️امام صادق فرمود: «خداوند تربت حسین را شفای هر دردی قرار داده است و آن تربت مایه امنیت از هر خوفی است» 📚امالی طوسی ج1 ص326 👌 وفرمود: «در خاک قبر حسین شفای هر دردی است و آن تربت دوائ اکبر است» 📚التهذیب ج6 ص74 📚وسائل الشیعه ج14 ص524 🗯اما باید توجه کرد؛ 👌خداوند اسباب شفای خود را در اسباب مختلف قرار داده است .اعم از آن که آن اسباب مادی باشند و یا معنوی و همگان را دستور به بهره مندی از آن اسباب داده است . 🔷امام صادق فرمود: « اراده خداوند بر این قرار گرفته است که همه چیز مطابق اسباب جریان یابد به همین جهت برای هر چیزی سببی قرار داده است» 📚الکافی ج1 ص183 👌خداوند برای درمان بیماری ها نیز اسبابی مادی قرار داده است تا بندگان با تمسک به آن اسباب مادی و داروها شفا حاصل کنند. ❗️امام باقر فرمود: «خداوند در دوائ های مادی و داروها برکت و شفا و خیر کثیر قرار داده است و انسان باید از آن دوائ ها وداروها استفاده کند و اشکالی بر او نیست» 📚بحار الانوار ج59 ص64 🔷وفرمود: «خودتان را مداوا کنید زیرا هیچ بیماری نیست مگر آنکه خداوند دوای آن را ایجاد کرده است» 📚همان مدرک ص65 🔷امام صادق فرمود: «خداوند بیماری و شفای از آن بیماری را با هم نازل کرده است و هیچ مرضی نیست مگر انکه دوای آن نیز وجود دارد بر تو است که از دوائ و دارو استفاده کنی» 📚طب الائمه ص55 🔷امام صادق فرمود: «پیامبر از انبیا بیمار شد و گفت خودم را درمان نمی کنم تا خداوند مرا شفا دهد .خداوند به او وحی کرد تو را شفا نمی دهم تا از دارو استفاده کنی زیرا من شفایم را در دارو قرار داده ام» 📚بحار الانوار ج59 ص66 ❗️به مقتضای روایات یکی از اسباب شفای از بیماری تربت امام حسین است .استفاده از اسباب مادی و داروهای متداول نیز یکی دیگر از اسباب شفا می باشد و اهل بیت همانطور که ما را امر به بهره گیری از تربت امام حسین کرده اند ؛ به بهره گیری از اسباب مادی و داروهای متداول نیز توصیه کرده اند و فرموده اند وظیفه شما این است که از این اسباب استفاده کنید و شفا را از خدا بخواهید .مصلحت او باشد شفا می دهد چنان که امام باقر فرمود: «تنها شفا به دست و مصلحت خداوند است ( و وظیفه شما استفاده از اسباب است)» 📚بحار الانوار ج59 ص73 ♻️علامه گرانقدر مجلسی ابواب گوناگونی در بحار الانوار برای بیان درمان بیماری های مختلف توسط اسباب مادی گشوده است و روایات اهل بیت را مفصلا در این زمینه نقل می کند . ❗️به عنوان نمونه در جلد 59 ص93 باب 53 اسباب مادی علاج از تب و یرقان را بیان می کند. 🗯همینطور از باب 54 تا باب 76 راه های درمان بیماری های مختلف را از طریق بیانات اهل بیت بیان می کند 📚بحار الانوار ج59 ص93 تا211 ♻️همینطور ایت الله ری شهری در کتاب دانشنامه احادیث پزشکی راه های درمان و علاج بیماری های مختلف را از طریق بیانات اهل بیت بیان می کند. 📚دانش نامه احادیث پزشکی ج1 و2 ♻️بنا براین می بینیم که اهل بیت ما را به استفاده از اسباب مختلف برای درمان بیماری ها توصیه کرده اند و فرموده اند که وظیفه شما استفاده از اسباب است اما شفا را از خداوند بخواهید . ❗️روشن میشود که ساختن بیمارستان و مراجعه به اطبا تعارضی با شفا بودن تربت کربلا ندارد زیرا همگی از جمله اسباب شفا است و اهل بیت ما را به استفاده از همه آنها توصیه کرده اند. ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال اخیرا بعضی اشکال میکنند چرا نام های عربی برای فرزندان گذاشته میشود و ار نامهای ایرانی استفاده نمی شود؟ 💭پاسخ: ❗️توجه به چند نکته لازم است: 1⃣اسلام آیینی جهانی است که اختصاص به عرب و عجم ندارد بلکه همگان موظف هستند که به تعالیم آن عمل کنند چنان که خداوند می فرماید: "پر برکت است خداوندی که قرآن را بر بنده اش نازل کرد تا جهانیان را انذار دهد" 💎فرقان1 ❗️ومی فرماید: "بگو ای تمام مردم من رسول خدا به سوی همه شما هستم" 💎اعراف158 2⃣یکی از حقوقی که اسلام بر پدر لازم می دارد انتخاب نام مناسب برای فرزند می باشد چنان که پیامبر گرامی فرمود: "حق فرزند بر پدرش این است که نام نیکو برایش بگذارد و او را به نیکی تربیت کند" 📚الفقیه ج4 ص372 3⃣در روایات اسلامی برترین اسمها نامهای پیامبران و امامان معرفی شده است چنان که امام باقر فرمود: "برترین اسما نام های انبیا (و امامان هستند)" 📚الکافی ج6 ص18 📚معانی الاخبار ص146 4⃣از سوی دیگر یکی از واجباتی که اسلام برای پیروانش قرار داده است وجوب محبت اهل بیت پیامبر می باشد که به عنوان اجر رسالت پیامبر خاتم معرفی شده است 💎شوری23 ❗️و روایات فراوانی در لزوم و وجوب این محبت در مجامع روایی ما نقل شده است 📚بحار الانوار ج23 ص228 باب13 5⃣مساله تعظیم و تکریم اهل بیت به عنوان امامان معصوم از ناحیه خداوند یکی دیگر از الزاماتی است که بر عهده مسلمین قرار داده شده است . 💭پیامبر گرامی فرمود: "برای خداوند حرمات سه گانه ای است که هر کس انها را احترام و تکریم کند خداوند امر دین و دنیای او را محفوظ می دارد .و آن سه چیز عبارت است از احترام قرآن ،احترام پیامبر،و احترام و تکریم اهل بیت" 📚خصال ج1 ص146 ❗️حال می گوییم نامگذاری فرزندان به نام های اهل بیت مقتضای محبت به انان و لزوم تکریم و تعظیم آنها می باشد گذشته از آنکه به طور مشخص نیز به این نامگذاری سفارش شده است. ❗️هم نام بودن با انسان های ارجمند و بزرگ دینی و مذهبی احساس طراوت در انسان پدید می آورد و انسان را با شخصیت و مکتب و تاریخ آنها پیوند می زند و زمینه را جهت الگوگیری از انان که برترین مخلوقات و شایسته ترین آنها هستند فراهم می کنند 📚بحار الانوار ج26 ص267 باب6 ❗️و کسی با انان قابل قیاس نیست که بخواهیم از نام دیگران به جای انان الگو بگیریم و ما در ایران خودمان نیز هیچ شخصیتی نداشته ایم که با انان قابل مقایسه باشند چنان که حضرت علی فرمود: "ما اهل بیتی هستیم که هیچ کس قابل قیاس با ما نیست" 📚عیون الاخبار یک جلدی ص225 📚ذخایر العقبی ص17 💎امامان گرامی تعلق به جامعه بشری دارند نه جامعه عربی و نامگذاری به نام انان به خاطر مکتب و شخصیت انان است نه بخاطر عرب بودن انان تا با غیرت وطنی ما منافات داشته باشد .انان راهنمایان سعادت برای تمام مخلوقات هستند و نام نهادن به اسامی انان نوعی تبلیغ و گسترش فرهنگ دینی و اسلامی می باشد . https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔در کلیپی آقای می گوید دوطفلان زینب سلام الله علیها، در روز عاشورا در کربلا نبوده اند، آیا این گفته ی ایشان درست است ❗️ و اگر گفته ی ایشان غلط است،چطور می شود ثابت کرد که دو زینب سلام الله علیها در روز عاشورا در کربلا بوده اند و جزء 72 شهید بزرگوار عاشورا هستند،که در راه یاری کردن حضرت امام حسین علیه السلام به شهادت رسیده اند❕❕ 💠💠 👌شهادت دو تن از فرزندان عبد الله بن جعفر همسر زینب کبری سلام الله علیها به نام های محمد بن عبد الله بن جعفر و عون بن عبد الله جعفر در کربلا است و قابل انکار نمی باشد . ❕محمد بن عبد الله جعفر ؛ 👌در زیارت ناحیه می خوانیم ؛ « سلام بر محمد بن عبد الله بن جعفر که شاهد جایگاه پدرش و پیرو برادرش و حافظ تن او بود ، خدا قاتل او عامر بن نهش تمیمی را لعنت کند » 📚المزار الکبیر ص491 📚بحار الانوار ج98 ص271 👌ابن شهر آشوب و ابن اعثم و دیگران می نویسند ؛ « سپس محمد بن عبد الله بن جعفر به پا نهاد و چنین می خواند ، از ستم به ما به خدا شکایت می کنم ، از کار گروهی سست و کور ، تغییر دهنده تعالیم قرآن ، و آیات محکم نازل شده تبیان و آشکار کننده کفر و طغیان ، آن گاه ده تن را کشت و عامر بن نهشل تمیمی او را کشت » 📚المناقب ج4 ص106 📚بحار الانوار ج45 ص34 📚الفتوح ج5 ص111 📚مقتل الحسین ، خوارزمی ج2 ص26 👌طبری و دیگران می نویسند ؛ « عامر بن نهشل تمیمی به محمد بن عبد الله بن جعفر بن ابی طالب حمله برد و او را » 📚تاریخ طبری ج5 ص447 📚انساب الاشراف ج3 ص406 📚الطبقات الکبری ج1 ص 477 📚الارشاد ج2 ص107 📚اعلام الوری ج1 ص465 و ... ❕ بن عبد الله جعفر ؛ 👌در زیارت ناحیه مقدسه می خوانیم ؛ « سلام بر عون ، پسر عبد الله بن جعفر ...خدا قاتل او عبد الله بن قطبه را لعنت کند » 📚بحار الانوار ج98 ص271 👌خوارزمی و دیگران می نویسند ؛ « پس از محمد بن عبد الله بن جعفر ، عون بن عبد الله بن جعفر بن ابی طالب به میدان آمد ...آنگاه جنگید تا کشته شد ، گفته شده است عبد الله بن او را کشت » 📚مقتل الحسین ج2 ص27 📚الفتوح ج5 ص111 📚مناقب ابن شهر آشوب ، ج4 ص106 📚بحار الانوار ج45 ص34 👌و می نویسند ؛ « عبد الله بن قطبه به عون بن عبد الله بن جعفر حمله کرد و او را کشت » 📚تاریخ طبری ج5 ص447 📚انساب الاشراف ج3 ص406 📚الکامل فی التاریخ ج2 ص570 📚الارشاد ج2 ص107 📚مثیر الاحزان ص67 ❕در کتاب مقاتل الطالبین هم چنین آمده است ؛ « مادر عون اکبر ، فرزند عبد الله بن جعفر ، زینب عقیله علی بن ابی طالب است ... از حمید بن مسلم نقل شده است که عبد الله بن قطنه عون بن عبد الله بن جعفر را کشت » 📚مقاتل الطالبین ص95 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔من جدا از پاسخ شما به حجت الاسلام شهاب شگفت زده شدم ❗️ایشان به من گفتند که من منکر شهادت عون و محمد از فرزندان جعفر در کربلا نیستم بلکه می گویم مادرشان زینب کبری است و به دروغ می گویند که مادرشان زینب کبری است ❕❕ 💠💠 👌برخی منابع تصریح کرده اند که مادر محمد بن عبد الله بن جعفر و عون بن عبد الله بن جعفر که در کربلا شهید شده اند ، زینب سلام الله علیها بوده است . ❕مرحوم سید محسن می نویسد ؛ « محمد بن عبد الله بن جعفر بن ابی طالب که مادرش زینب دختر امیر المومنین بود ، وارد میدان شد و ده تن را کشت ، سپس عامر بن نهشل تمیمی او را به قتل رساند » 📚اعیان الشیعه ج1 ص608 👌این مضمون در کتاب کامل مرحوم عماد الدین طبری نیز مورد سخن قرار گرفته است ؛ 📚کامل بهایی ج2 ص303 ❕از فقهای کنونی نیز ، آیت الله شیرازی می نویسد ؛ « محمد بن عبد الله بن جعفر ، فرزند دیگر عبد الله بن جعفر است و مادرش حضرت زینب علیها السلام می باشد » 📚عاشورا ریشه ها ، انگیزه ها ، رویدادها، پیامدها ، ص487 ❕همینطور برخی تصریح کرده اند که عون بن عبد الله بن جعفر که در کربلا به شهادت رسید ، فرزند دیگر حضرت زینب بوده است . 👌سید محسن امین می نویسد ؛ « برادر محمد ، عون بن عبد الله بن جعفر وارد میدان شد ، که او نیز زینب دختر امیر مومنان می باشد » 📚اعیان الشیعه ج1 ص608 👌همین مضمون در کتاب کامل بهایی نیز آمده است ؛ 📚کامل بهایی ج2 ص303 ❕ابو الفرج نیز می نویسد ؛ « مادر عون ، فرزند عبد الله بن جعفر ، زینب عقیله دختر علی بن ابی طالب است که عبد الله بن قطنه تیهانی او را کشت » 📚مقاتل الطالبین ص95 👌آیت الله نیز می نویسد ؛ « عون بن عبد الله جعفر ، فرزند زینب کبری عقیله بنی هاشم است ، عبد الله بن جعفر همسر زینب کبری که خود در مدینه ماند ، دو فرزندش عون و محمد را نزد امام حسین فرستاد و آنها در وادی عقیق به امام علیه السلام ملحق شدند » 📚عاشورا...ص487 👌شیخ عباس نیز می نویسد ؛ « ظاهر آن است که عون بن عبد الله بن جعفر که در کربلا شهید شد ، فرزند زینب کبری بوده است » 📚نفس المهموم ص288 ❕با توجه به این تصریحات بزرگان و ، ادعای آقای شهاب مرادی که در رسانه ملی صراحتا می گوید که عون و محمد فرزندان زینب کبری نمی باشند ، موجه و مناسب نمی باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔دشنام دادن به از نظر اسلام چه حکمی دارد ❗️آیا کانال های ضد دین راست می گویند که پیامبر گفته است مسلمین می توانند به کفار سب و ناسزا بگویند ❕❕ 💠💠 👌سب کردن به معنای بدگویی و دشنام دادن است که توام با طرف مقابل است ، مانند خطاب کردن طرف به احمق ، بی شعور ، پست ، رذل و امثال آن ❕به یقین هیچ مومنی را نباید کرد چرا که پیامبر گرامی فرمود ؛ « دشنام دادن و سب کردن مومن مایه فسق است » 📚وسائل الشیعه ج12 ص297 👌در مورد سب کردن و دشنام دادن به کافران نیز ، اصل بر آن است ، چرا که غالبا با دو اثر منفی همراه است؛ 1⃣چه بسا طرف مخالف ، مقابله به مثل کند و به مقدسات نماید ، لذا در آیه 108 سوره انعام می خوانیم ؛« به معبود کسانی که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید مبادا آنها نیز از روی نادانی خدا را دشنام دهند » 2⃣دیگر اینکه ممکن است این گونه بد گوییها آنها را کند و پافشاری آنها در کفر و ضلالت بیشتر گردد، لذا علی علیه السلام یاران خود را نهی کرد که به اصحاب معاویه در جنگ دشنام دهند زیرا ممکن بود سب کردن آتش جنگ را شعله ور تر سازد و سبب کفر و ضلالت بیشتر طرف مقابل شود ، لذا فرمود ؛ « من دوست ندارم که شما دهنده باشید » 🔶نهج البلاغه خطبه 206 👌ولی این قاعده مانند هر قاعده کلی دیگر موارد دارد . ❕در خطبه 19 نهج البلاغه می خوانیم که علی علیه السلام به اشعث بن قیس منافق که سخنی توهین آمیز و بی ادبانه به امام گفت ، فرمود ؛ « لعنت خدا و لعنت کنندگان بر تو باد ای بافنده ( دروغ ) ، فرزند بافنده و ای منافق فرزند کافر » 👌حسین علیه السلام خطاب به ابن زیاد عرضه داشت ؛ « هان این حرام زاده فرزند حرام زاده ، مرا میان درگیری و خواری مخیر کرده است ، هیهات از من که چنین کنم و هیهات از ما که تن به خواری بسپاریم » 📚الاحتجاج ج2 ص97 ❕به طور کلی مورد اسثتناء سب و دشنام در مورد بدعت گزاران و گمراه کنندگان مردم است ، در صورتی که سب و بد گویی کردن از آنان سبب روشن شدن دسیسه آنها و دوری مردم از آنها شود ، زیرا این کار نوعی جنگ روانی را بر علیه آنها راه می اندازد و به تدریج بر روح و روان آنها اثر گذاشته و سبب دوری مردم از آنان می گردد ، البته باید توجه کرد که در مورد جواز سب و دشنام ، سب کردن باید بر اعتماد به صفات مذمومی باشد که طرف مقابل دارا می باشد و از تهمت زدن پرهیز شود . 👌امام صادق علیه السلام از پیامبر گرامی نقل می کند که فرمود ؛ « زمانی که اهل بدعت و تردید را دیدید ، از آنها برائت بجویید و زیاد از آنها بد بگویید و دشنامشان دهید ، و آنان را در مجادله مبهوت کنید ، تا طمع ایجاد فساد در اسلام را نکنند ، و مردم از آنها دوری جویند و از بدعت های آنان چیزی نیاموزند ، خداوند به خاطر این عمل به شما حسنات داده و درجات شما را در آخرت ترفیع می بخشد » 📚الکافی ج2 ص375 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال اخیرا خیلی از افراد خواسته و ناخواسته ایراد میگیرند بر اخذ اجرتی که سخنرانان مذهبی(روحانیون) و مداحان بر روضه خوانی وحتی آموزه های مذهبی ، میگیرند استدعا دارم با استفاده از مباتی دینی وسیره عقلاء پاسخی مستدلو مفصل وکامل بدهید که بشود آنها را توجیه وقانع کرد 💭پاسخ: ❗️توجه به چند نکته لازم است: 1⃣سیره قطعی انبیای الهی عدم در خواست مزد در برابر تبلیغ بوده است .انان به طور مکرر اعلام می کردند که در برابر تلاش هایی که برای ابلاغ پیام های الهی دارند از مردم چیزی نمی خوهند و تقاضای مزد و پاداشی ندارند 💎سوره شعرای ایات 105 تا180 💎انعام90 💎ص86 2⃣زیانبارترین اثر تبلیغ در برابر پاداش ،تحریف ارزش های دینی است .هنگامی که تبلیغ به صورت کالا در آید مبلغ به جای آنکه نیاز مخاطب را در نظر بگیرد خواست او را مورد توجه قرار می دهد و از این رو سعی می کند کالای خود را مطابق میل وی تنظیم کند و بدین سان چه بسا لازم می داند که ارزش های دینی را تحریف کند تا دنیای خود را تامین کند. ❗️همینطور سبب از بین رفتن اخلاص و کاهش اثر تبلیغ نیز می شود 📚دانشنامه قرآن و حدیث ،ری شهری ج15 ص331 3⃣در روایات متعددی نیز به این مطلب اشاره شده است . ❗️پیامبر گرامی فرمود: "در کتاب خدا نوشته شده است که ای پسر آدم همان گونه که علم را رایگان فرا گرفتی آن را رایگان بیاموز" 📚در المنثور ج1 ص155 ❗️امام علی فرمود: "عالم زمانی عالم است که برای دانش خود چیزی از متاع دنیا را طلب نکند" 📚غرر الحکم ج6 ص437 ❗️امام صادق فرمود: "کسی که مردم به او نیاز دارند تا دین را به انان بیاموزد و او از انان مزد بخواهد شایسته است که خداوند او را در آتش جهنم در افکند" 📚بحار الانوار ج2 ص78 4⃣میان در خواست مزد و اجر در برابر عمل و اعطای هدیه و پاداش در برابر زحمت از طرف مردم تفاوت است. ❗️اثار زیانباری که به آن اشاره شد هنگامی پدید می آید که مبلغ درست بر عکس انبیا الهی عمل کند و مزد تبلیغ بخواهد و با دین خدا مانند یک کالا معامله کند اما اگر مبلغ درخواست مزد نداشته باشد لیکن مردم برای تامین زندگیش چیزی به او اهدا کنند پذیرفتن آن مانعی ندارد. ❗️امام صادق فرمود: "معلم برای مزد تعلیم نمیدهد اما اگر هدیه ای به او داده شد قبول می کند" 📚تهذیب ج6 ص365 ❗️حمزه بن حمران از امام صادق روایت می کند که فرمود: "هر کس از راه علمش نان بخورد مستمند خواهد شد" 💭حمزه می گوید به امام گفتم در میان شیعیان شما گروهی هستند که دانش های شما را فرا می گیرند و منتشر می کنند و در مقابل آن از هدیه مردم بی بهره نمی مانند ❗️امام فرمود: "اینان کسانی نیستند که با علم خود نان می خورند" 📚بحار الانوار ج2 ص116 5⃣مبلغین به خاطر یاد گیری علوم و احکام دین از بسیاری از بر خورداری ها چشم پوشیده اند و عشق به تحصیل انها را به حوزه کشانده است .چنین افرادی مانند سایر مردم نیازهای مادی و معیشتی دارند و پرداختن به دروس سنگین و عمیق حوزه و معارف دینی اجازه به دنبال شغل رفتن را به انها نمی دهد .مردم نیز از ارزش کار انها اگاه هستند و با دادن هدیه از انها سپاسگزاری می کنند.واین غیر از طلب مزد و پاداش است 6⃣انچه در باره روحانیون آمد در مورد مداحان نیز قابل صدق است و انان نیز تنها می توانند هدیه دریافت کنند چنان که علامه امینی می آورد: "اهل بیت به احترام مداحان و شعر سرایان در مدحشان محفلها تشکیل و دوستان خود را به آن محافل دعوت می کردند و با دادن صله و جایزه های گرانبها شعرا و مداحان را مورد نوازش قرار می دادند" ❗️سپس علامه به ذکر روایات در همین موضوع می پردازد 📚ترجمه الغدیر ج3 ص35 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔در یادداشتهای شهید و سخنان برخی علمای دیگر آمده است که اصلا رقیه ای در کربلا وجود نداشته است و حسین دختری به این نام نداشته است و داستان رقیه از تحریفات عاشورا است ❕نظر شما در این رابطه چیست ❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌تشکیک در وجود مبارک حضرت سلام الله علیها ظلم بزرگی است که به ایشان روا داشته می شود و این تشکیک از هر کسی باشد ، مردود و غیر قابل قبول است. ⚫️علمای متعددی تصریح به وجود تاریخی این بزرگوار کرده اند از جمله ؛ 1⃣مرحوم عماد الدین ؛ 👌در رابطه با ایشان گفته شده است ؛ « عالم جلیل قدر و بسیار اهل روایت بود » 📚فهرس الثراث ج1 ص569 👌و نیز گفته شده است ؛ « او امام و فقیه و محدث بود ، به روایات تسلط داشت و جلیل القدر بود » 📚موسوعه طبقات الفقهاء ج6 ص292 ❕ایشان نقل می کنند ؛ « دخترک کوچکی بود از حسین علیه السلام ، شبی از خواب بیدار شد و گفت پدر من حسین کجاست ، این ساعت او را به خواب سخت دیدم ، زنان و کودکان شروع به گریه کردن ، کردند ، یزید با صدای آنان از خواب بر خاست ، و از علت این سر و صدا تفحص کرد ، گفت بروید و سر پدر او را بیاورید و در کنار آن دخترک قرار دهید ، آنان چنین کردند ، دختر گفت این چیست ، گفتند سر پدر تو است ، او بترسید و فریاد کشید و رنجور شد و از دنیا رفت » 📚کامل بهایی ج2 ص179 2⃣عالم دیگری که داستان دخترک خردسال امام حسین علیه السلام را نقل می کند ، فخر الدین است . 👌در باره او گفته شده است ؛ « محدث ، فقیه و لغوی و رجالی مشهوری بوده است » 📚فهرس التراث ج 1 ص880 👌و نیز گفته شده است ؛ « فقیه ، امامی ، اصولی ، وشاعر بوده است ، و علمای بزرگی از جمله حسن بن محمد بن حسن معروف به صاحب جواهر از شاگردان او بوده اند » 📚موسوعه طبقات الفقهاء ج13 ص330 👌ایشان نقل می کنند؛ « وقتی آل الله و آل رسول را در شهر بر یزید وازد شدند او خانه ای به آنها اختصاص داد ، و در آن به سوگواری می پرداختند ، مولای ما حسین دختری سه ساله داشت ، سر شریف امام را با دستمالی دیبقی پوشیده و در برابرش نهادند ، و پرده از آن برداشتند و گفتند این سر پدر تو است ، دخترک سر را به آغوش گرفت و می گفت پدر جان چه کسی تو را با خونت خضاب کرده است ....آن گاه دهانش را بر دهان شریف امام گذاشت و گریه سختی کرد تا از هوش رفت ، وقتی تکانش دادند ، دیدند که روحش از دنیا جدا شده است » 📚المنتخب طریحی ، ص136 3⃣عالم دیگر، محمد حسین است که از علمای نامی تشیع و صاحب است ؛ 📚الذریعه الی تصانیف الشیعه ج2 ص439 📚فهرس التراث ج2 ص211 👌او می نویسد ؛ « از غریبان خرابه شام به خاطرم رسید ، مگر سکینه و رقیه طفل حسین نبودند ، ...اهل بیت رسول خدا در آن شب ها نه شمعی و نه چراغی و نه آب و نه طعامی و نه فرش و نه لباسی داشتند و غمگین نشسته بودند و شغل ایشان تعزیه داری بر شهیدان کربلا بود ، تا آنجا که دختر سه ساله سید الشهداء شبی از پدر بزرگوار بسیار گریه کرد ...» 📚انوار المجالس ص161 4⃣نقل دیگر برای شیخ محمد جواد است . 👌او می نویسد ؛ « منقول است که طفلی از امام حسین در خرابه شام از دیدن سر پدر بزرگوارش از دنیا رفت لیکن در نام او اختلاف است که زبیده یا رقیه یا زینب و یا سکینه بوده است » 📚شعشعه الحسینیه ج2 ص171 5⃣ناقل دیگر این جریان ، عالم بزرگوار سید محمد علی شاه عبد است . 👌در باره او گفته شده است ؛ « او فقیه و امامی و عالم و بزرگ و آگاه به علم حدیث و رجال بوده است » 📚موسوعه طبقات الفقهاء ج14 قسم 2 ص772 👌در کتاب اعیان الشیعه در باره او چنین گفته شده است ؛ « او عالم و فاضل و و اهل ورع و زاهد و عابد بوده است ، نشانه خداوند در حسن اخلاق و سعه صدر و محدث بوده است » 📚اعیان الشیعه ج9 ص442 👌و نیز گفته شده است ؛ « او علامه و فقیه و زاهد و اهل ورع و عالم جلیل القدر با اخلاقی کامل بوده است » 📚فهرس التراث ج2 ص274 ❕ایشان می نویسند ؛ « حسین علیه السلام دختر کوچکی داشت که او را دوست می داشت ، و او هم امام را دوست می داشت ، گفته شده است که نام وی بوده است ، سه سال داشت و در شام در میان اسیران بود » 📚الایقاد ص179 6⃣علمای بزرگی مزاری که هم اکنون در است را متعلق به حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام می دانند ؛ 📚تسلیه المجالس ج2 ص93 📚نور الابصار ص195 📚منتخب التواریخ ص388 👌 متعددی از این مزار نورانی دیده و گزارش شده است ؛ 📚دانش نامه امام حسین ج1 ص389 👌این کرامات نیز موید اعتبار مزار شریف و صحت وجود تاریخی حضرت رقیه سلام الله علیها می باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❓آیا حکم تقیه کردن در بین شیعه نوعی ترویج دروغگویی و نفاق کاری نمی باشد❕❕ 💠پاسخ💠 👌تقیه آن است که انسان عقیده دینی خود را در برابر مخالفان متعصب و سر سخت که ممکن است خطری برای او بیافرینند کتمان کند . به عنوان مثال مسلمان موحدی در چنگال گروهی بت پرست لجوج گرفتار شده که اگر اظهار توحید و اسلام کند خون او را می ریزند یا صدمه مهم جانی و مالی و آبرویی به او می رسانند او عقیده باطنی خود را مکتوم می دارد تا از گزند آنها در امان بماند. 🔶هر عاقلی تصدیق می کند که این کار کاملا منطقی است و عقل بر آن حکم می کند . 👌نفاق درست نقطه مقابل تقیه است .منافق کسی است که در باطن به مبانی اسلام اعتقاد ندارد یا در آن تردید دارد ولی در میان مسلمین اظهار اسلام می کند . 🔶تقیه ای که ما می گوییم این است که در باطن اعتقاد صحیح اسلامی دارد منتها برای حفظ جان و مال و آبرو اعتقاد خود را پنهان می کند. ❗️تقیه در واقع یک سپر دفاعی است .هیچ عاقلی اجازه نمی دهد که انسان عقیده باطنی خود را در برابر افراد خطرناک و غیر منطقی اظهار کند و جان یا مال و یا ناموس خود را به خطر بیندازد چرا که هدر دادن نیروها و امکانات بدون فائده عاقلانه نیست . 👌تقیه شبیه روشی است که همه سربازان در میدان جنگ به کار می گیرند . خود را در لابلای درختان و تونل ها و خاکریزها مخفی می کنند .لباس خود را به رنگ شاخه های درختان انتخاب می کنند تا بی جهت خون خود را هدر ندهند بی شک هیچ عاقلی این عمل را زشت نمی شمرد . 📚شیعه پاسخ می گوید ص35 👌از اینجا روشن می شود که هر گاه کسی گرفتار موارد تقیه شد و عقیده باطنی خود را به خاطر مصالح مهمتری کتمان کرد و یا سخنی بر خلاف آن اظهار دارد نه تنها گناهی مرتکب نشده است بلکه مانند دروغی است که به هنگام اصلاح ذات البین یا نجات جان مومنی گفته میشود که شرعا مجاز یا جایز است. 📚پیام قرآن ج7 ص194 🗯 در تاریخ مبارزات مذهبی و اجتماعی و سیاسی زمانهائی پیش می آید که مدافعان حقیقت اگر بخواهند به مبارزه آشکار دست بزنند هم خودشان و هم مکتبشان به دست نابودی سپرده می شود و یا لااقل در معرض ‍ مخاطره قرار می گیرد مانند وضع شیعیان علی علیه السلام در زمان حکومت غاصب بنی امیه در چنین موقعی راه صحیح و عاقلانه این است که نیروهای خود را به هدر ندهند و برای پیشبرد اهداف مقدس خود به مبارزات غیر مستقیم و یا مخفیانه دست بزنند و در حقیقت تقیه برای اینگونه مکتبها و پیروان آنها در چنین لحظاتی یک نوع تغییر شکل مبارزه محسوب می شود که میتواند آنها را از نابودی نجات دهد، و در ادامه مجاهدات خود پیروز گرداند، کسانی که بر تقیه بطور دربست قلم بطلان میکشند معلوم نیست برای اینگونه موارد چه طرحی دارند؟ آیا نابود شدن خوب است و یا ادامه مبارزه به شکل صحیح و منطقی ؟ راه دوم همان تقیه است و راه اول چیزی است که هیچ کس نمی تواند آن را تجویز کند. 📚تفسیر نمونه ج2 ص502 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 ❕ قرآن مجید در آیات متعدّدى تقیّه را در برابر کفّار و مخالفان مجاز شمرده است، به عنوان نمونه: 1⃣در داستان مومن آل فرعون مى خوانیم: «مرد با ایمانى از آل فرعون که ایمان خود را (نسبت به آیین موسى) کتمان مى کرد گفت : آیا شما مى خواهید کسى را که مى گوید پروردگار من خداست، به قتل برسانید در حالى که معجزات و دلایل روشنى با خود دارد» 🔷غافر28 ❕ در ادامه مى گوید: «او را به حال خود رها کنید، اگر دروغ مى گوید آثار دروغ دامان او را مى گیرد، و اگر راست بگوید ممکن است بعضى از عذاب هاى الهى را که او نسبت به آن هشدار مى دهد، دامان شما را بگیرد». 👌به این ترتیب مومن آل فرعون در عین تقیّه و «کتمان ایمان خود» نصایح لازم را به آن گروه متعصّب لجوج که تصمیم گرفته بودند خون پیامبر الهى موسى را بریزند، مى کند. 2⃣در یک دستور صریح دیگر قرآنى مى خوانیم: «مومنان نباید کفّار را دوست خود انتخاب کنند، هر کس چنین کند از خداوند، بیگانه است، مگر این که بخواهید از آنها تقیّه کنید» 🔷ال عمران 28 👌این آیه دوستى با دشمنان حق را به کلّى ممنوع کرده، جز در مواردى که ترک دوستى، سبب اذیّت و آزار مسلمانى شود و به عنوان یک سپر دفاعى از دوستى با آنها به طور تقیّه استفاده شود. 3⃣ داستان عمّاریاسر و پدر و مادرش را تمام مفسّران نقل کرده اند که هر سه گرفتار چنگال مشرکان عرب شدند و آنها را وادار به برائت از پیامبر اسلام کردند، پدر و مادر عمّار خوددارى کرده و شهید شدند، ولى عمّار از روى تقیّه مطابق میل آنها سخن گفت و سپس گریه کنان به خدمت پیامبر اکرم رسید. ❗️در این هنگام آیه شریفه « کسانى که بعد از ایمان کافر شوندعذاب سختى دارند، مگر آنها که تحت فشار واقع شده اند...) نازل شد. 🔷نحل106 👌پیغمبر اکرم پدر و مادر عمّار را جزء شهدا شمرد و اشک از چشمان عمّار سترد و فرمود : چیزى بر تو نیست، اگر باز تو را مجبور کردند تو نیز همان کلمات را تکرار کن. 📚جامع البیان ، ج14 ص122 📚مفاتیح الغیب ج20 ص273 🔷اتّفاق نظر همه مفسّران اسلام در مورد نزول آیه فوق درباره عمّار و پدر و مادرش و سخنانى که پیامبر بعد از آن فرمود، نشان مى دهد که مساله تقیّه مورد قبول همه است. راستى شگفت انگیز است که با این سندهاى محکم قرآنى و کلمات مفسّران اهل سنّت، باز هم بر شیعه به خاطر قبول تقیّه خرده گیرى مى کنند؟ آرى نه عمّار منافق بود و نه مومن آل فرعون، بلکه از دستور الهى تقیّه بهره گرفتند. ❗️جهت آگاهی بیشتر در مورد تقیه و روایات تقیه در کتب اهل سنت به نمایه زیر رجوع فرمایید؛ 🔷 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3769 📝پرسمان اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال طبق عقائد أهل تشيع و مطالب كانال خودتون نه دهم دين تقيه است. ميشه بفرماييد رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم در چه مورد از أمور اسلام و قرآن تقيه كردند با ذكر جزييات 🔷پاسخ: ❗️در تفسیر نمونه چنین امده است: «ممکن است در هنگام مطالعه آیه39 سوره«احزاب» این نکته به نظر برسد که براى انبیاء هرگز تقیه کردن در ابلاغ رسالت جایز نیست; زیرا قرآن مى گوید: «از هیچ کس جز خدا واهمه نداشتند» «وَ لایَخْشَوْنَ اَحَداً اِلاَّ الله». 👌ولى، باید توجه داشت: «تقیه» انواعى دارد، تنها یک نوع از آن «تقیه خوفى» است که طبق آیه فوق، در مورد دعوت انبیاء و ابلاغ رسالت، منتفى است. 🔷ولى تقیه، اقسام دیگرى نیز دارد، از جمله «تقیه تحبیبى» و «پوششى» است. 🔷منظور از «تقیه تحبیبى»، آن است که گاه، انسان براى جلب محبت طرف مقابل، عقیده خود را مکتوم مى دارد، تا بتواند نظر او را براى همکارى در اهداف مشترک جلب کند. 🔴و منظور از «تقیه پوششى»، آن است که گاه، براى رسیدن به هدف باید نقشه ها و مقدمات را کتمان کند; چرا که اگر برملا گردد، و دشمنان از آن آگاه شوند، ممکن است آن را خنثى کنند. ❗️زندگى انبیاء، مخصوصاً پیامبر اسلام پر است از این گونه تقیه ها، زیرا مى دانیم در بسیارى از مواقع، هنگامى که به سوى میدان نبرد حرکت مى کرد مقصد خود را مخفى مى داشت، نقشه هاى جنگى او کاملاً در خفا کشیده مى شد، و استتار، که نوعى از تقیه است، در تمام مراحل اجرا مى گشت. ❗️گاه، براى بیان حکمى از روش مرحله اى که نوعى از تقیه است، استفاده مى کرد. فى المثل، مساله «تحریم ربا» یا «شرب خمر» در یک مرحله بیان نشد، بلکه، به فرمان خدا در چندین مرحله صورت گرفت یعنى از مراحل سبکتر شروع شد، تا به حکم نهایى و اصلى رسید. ❗️به هر حال تقیه، معنى وسیعى دارد که همان «پوشاندن واقعیتها براى پرهیز و اجتناب از به خطر افتادن هدفها است» و این چیزى است که در میان همه عقلاى جهان، وجود دارد و رهبران الهى هم براى رسیدن به هدفهاى مقدسشان، در پاره اى از مراحل، آن را انجام مى دهند، چنان که در داستان حضرت ابراهیم قهرمان توحید، مى خوانیم: 🔶او مقصدش را از ماندن در شهر در آن روز که بت پرستان براى مراسم عید به خارج شهر مى رفتند، مکتوم داشت، تا از یک فرصت مناسب، براى در هم کوبیدن بتها استفاده کند. ❗️و نیز «مومن آل فرعون»، براى این که: بتواند در مواقع حساس به موسى کمک کند، و او را از قتل نجات دهد، ایمان خود را مکتوم مى داشت. و به همین جهت، قرآن از او به عظمت یاد کرده، به هر حال، تنها تقیه خوفى است که بر پیامبران مجاز نیست نه انواع دیگر تقیه. 📚تفسیر نمونه ج17 ص333 🔴در منابع اهل سنت مواردی یافت می شود که پیامبر گرامی تقیه می کردند. 🔷بخاری از عایشه نقل می کند: « شخصی به درب خانه پیامبر آمد و اجازه ورود خواست .پیامبر فرمود او را اجازه دهید که بد فرزند عشیره ای است ،یا فرمود بد برادر عشیره ای است . ❗️هنگامی که وارد خانه شد پیامبر با او به نرمی صحبت کرد عایشه گفت ای رسول خدا قبل از ورود شخص به خانه او را مذمت کردید ولی الان با او به نرمی صحبت می کنید؟ 🔷حضرت فرمود:« ای عایشه بدترین مردم بدترین مردم نزد خدا کسی است که مردم او را رها کرده یا وداع نمایند( لذا من با او تقیه کردم)» 📚صحیح بخاری ج8 ص38 ❗️باز بخاری نقل می کند که پیامبر به عایشه فرمود: « ایا ندیدی قوم خود را هنگامی که کعبه را بنا کردند بر قواعد ابراهیم اکتفا نمودند؟ 🔷عایشه گفت: ایا شما انها را بر قواعد ابراهیم باز نمی گردانی؟ ❗️پاسخ داد: اگر نبود که قومت تازه از کفر به اسلام گرویده اند این کار را انجام می دادم( اما از باب تقیه مداراتی چنین نمی کنم)» 📚صحیح بخاری ج2 ص179 🔴ویا نقل می کنند که ابوبکر در نزد پیامبر تقیه کرد نوشته اند: « بین مکه و مدینه پیامبر همراه ابوبکر بر یک شتردسوار بودند و قبلا ابوبکر بین مکه و شام رفت و آمد داشت و راه را می شناخت .وقتی از ابوبکر پرسیدند این کسی که همراهت است چه کسی است ابوبکر در پاسخ گفت این راهنمای من است» 📚طبقات ابن سعد،ج1 ص234 📚مسند احمد،ج3 ص122 📚فتح الباری ج7 ص196( نقل از سوالات ما،تهرانی،ص660) https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔تعداد یاران امام حسین در چه تعداد بود آیا راست است که از هفتاد و دو نفر بیشتر بودند ❗️تعداد سپاه عمر سعد چه تعداد بود آیا راست است که حدود هزار نفر بودند ❕❕ 💠💠 👌بیشتر منابع شمار سپاهیان حسین علیه السلام را هفتاد و دو نفر گزارش کرده اند ؛ 📚الاخبار الطوال ص256 📚بغیه الطلب ج6 ص2628 📚البدایه و النهایه ج8 ص178 👌شیخ می نویسد ؛ « حسین بن علی هنگام صبح و بعد از نماز صبح یارانش را آماده کرد ، آنان سی و دو نفر سوار و چهل پیاده بودند» 📚الارشاد ج2 ص95 ❕اما با ملاحظه نام و مشخصات شهدای می توان گفت که شمار سپاهیان امام بیش از این تعداد بوده است . 👌ابن شهر می نویسد ؛ « تمام یاران امام هشتاد و دو نفر بودند که سی و دو نفر سواره بودند » 📚المناقب ج4 ص98 👌ابن نمای می نویسد ؛ « حسین علیه السلام یارانش را برای نبرد آماده کرد ، آنان چهل و پنج سوار و صد پیاده بودند » 📚مثیر الاحزان ص54 👌سید بن طاووس نیز این قول را از امام علیه السلام نقل می کند ؛ 📚اللهوف ص100 👌قول مشهور به هفتاد و دو نفر می تواند اشاره باشد به شهدایی از که از خاندان پیامبر گرامی و امام علی و حسین علیه السلام به شهادت رسیدند . 👌اما این که تعداد عمر سعد چه تعداد بوده است نقل قول های متعددی است که بر اساس قول سید بن طاووس و دیگران حدود بیست هزار نفر بودند ؛ 📚اللهوف ص145 📚مثیر الاحزان ص50 📚کشف الغمه ج2 ص229 👌البته در روایتی تعداد آنان سی هزار نفر بیان شده است ؛ 🔶امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « هیچ روزی مانند روز حسین نیست ، سی هزار مرد جنگی که همگی ادعا می کردند از این امت هستند به سوی او حمله بردند و با ریختن خون او قصد تقرب به خدا را داشتند » 📚امالی صدوق ص547 📚بحار الانوار ج44 ص298 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔شبهه ای را کانال ضد دین کرده که تمام حسین ناقص الخلقه بوده است و حضرت زهرا از تولد امام حسین داشت و امام حسین هم وقتی به دنیا آمد از حضرت زهرا شیر نمی خورد ❕❕ 💠💠 👌روایتی است که شیخ کلینی از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود ؛ « جبرئيل بر حضرت محمّد نازل شد و گفت: يا محمّد! خدا بر تو سلام ميرساند و بتو بشارت ميدهد به مولودى كه از فاطمه متولد مى‏شود و امت تو او را بعد از تو خواهند كشت. پيغمبر اكرم فرمود: سلام بر خداى سبحان باد. اى جبرئيل من به اين گونه فرزندى كه از فاطمه متولد گردد و بعد از من بدست امتم كشته شود احتياجى ندارم (زيرا تحمل يك چنين مصيبتى خيلى ناگوار است) جبرئيل بالا رفت و برگشت و همان مقاله اول را گفت. رسول خدا فرمود: بر پروردگار من سلام باد، من به چنين مولودى احتياج ندارم كه امتم او را بعد از من شهيد نمايند. جبرئيل عروج و هبوط كرد و گفت: 🔸يا محمّد! خداى مهربان تو را سلام ميرساند و بتو مژده ميدهد كه مقام امامت و ولايت و وصيت را بفرزندان امام حسين عليه السّلام عطا خواهد كرد. پيغمبر معظم اسلام فرمود راضى شدم. 🔸پس از اين جريان پيامبر خدا نزد فاطمه اطهر فرستاد و فرمود: خدا بمن بشارت داده به مولودى كه از تو متولد مى‏شود و امت من وى را بعد از من خواهند كشت. ❕فاطمه اطهر جواب داد: من به اين گونه مولودى كه امت تو او را بعد از تو شهيد كنند احتياج ندارم. پيغمبر اكرم در جوابش فرمود: خدا در عوض اين مصيبت مقام امامت و ولايت و وصيت را بفرزندان حسينم عطا خواهد كرد. فاطمه زهراء گفت: راضى شدم. آنگاه (آيه- 15- سوره احقاف در شأن وى نازل شد كه ميفرمايد:) در حالى كه مشقت داشت به وى حامله شد و او را زائيد، مدت حمل و شيرخوارگى او سى ماه شد، تا اينكه قوى و چهل ساله شد و گفت: پروردگارا! بمن توفيق بده كه در مقابل آن نعمت‏هائى كه بمن و والدين من عطا كردى سپاسگزار باشم و عمل نيكوئى انجام دهم كه نزد تو پسنديده باشد فرزندان مرا نيز صالح و نيكوكار قرار بده. 🔸 امام حسين عليه السّلام از فاطمه و زن ديگرى شير نخورد. بلكه آن حضرت را نزد پيامبر خدا مياوردند و آن بزرگوار شست مبارك خود را در دهان امام حسين ميگذاشت و حسين عليه السّلام بقدرى انگشت آن حضرت را ميمكيد كه غذاى دو الى سه روز خود را تأمين ميكرد و گوشت و خون امام حسين بدين وسيله از گوشت پيامبر اكرم اسلام صلّى اللَّه عليه و آله پرورش مييافت. هيچ مولودى شش ماهه بدنيا نيامد كه زنده بماند غير از عيسى بن مريم و امام حسين عليهما السّلام. 📚الکافی ج 1 ص 464 👌حال توجه به نکاتی لازم است ؛ 1⃣این روایت سندا است ، تعبیر « عن رجل » در سند حدیث و مجهول بودن راوی آن « محمد بن عمرو الزیات » نشانه ضعف سندی آن است . 2⃣این که پیامبر گرامی و حضرت زهرا سلام الله علیهما عرضه داشتند که ما به کودکی که کشته می شود احتیاج نداریم ، از این جهت بوده است که صبر بر این مصیبت کار آسانی نیست اما پس از بشارت خداوند به ظهور نسل امامت از حسین علیه السلام به ولادت او شدند . 3⃣خداوند در قرآن در رابطه با سختی حمل بر مادر می فرماید ؛ « وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ » 🔸« ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند، مادرش او را با ناراحتى حمل مى ‏كند، و با ناراحتى بر زمين مى‏ گذارد » ( احقاف 15) ❕آیه فوق اشاره دارد به سختی ها و مشقت هایی که مادر در هنگام حمل و وضع حمل کودک می شود . همین آیه در روایت فوق مورد استناد قرار گرفته است که فاطمه زهرا سلام الله علیها امام حسین را با مشقت و سختی حمل کردند و به دنیا آوردند و تعبیر « کرها » در روایت اشاره به همین سختی ها است ، نه آنکه معاذ الله حضرت زهرا از امام حسین بدش می آمده است ، گذشته از آنکه وقتی حضرت زهرا می دانست که این کودک قرار است کشته شود ، مشقت و سختی بیشتری بر حضرت وارد می شد و با این مشقت و سختی خارق العاده روحی ، امام حسین را حمل و به دنیا آوردند . 🔸ادامه 👇 @Rahnamye_Behesht
🔸ادامه 👇 4⃣اگر تعبیر « حملته و وضعته کرها » را چنین معنا کنیم که حضرت زهرا از حمل و وضع امام حسین علیه السلام داشت ، روشن است که این کراهت به خاطر شهادت آن بزرگوار بوده است چنان که در نقلی از امام صادق علیه السلام آمده است ؛ « هنگامى كه فاطمه اطهر به امام حسين حامله شد جبرئيل به حضور پيامبر اسلام آمد و گفت: فاطمه به زودى پسرى مياورد كه امت تو بعد از تو او را خواهند كشت. وقتى كه فاطمه به حسين حامله شد داشت و هنگامى كه وى را زائيد كراهت داشت. ❕سپس حضرت صادق فرمود ؛ « آيا مادرى در دنيا ديده‏ ايد كه از زائيدن پسرى ناراضى باشد؟ حضرت زهراء عليها السّلام از اين نظر از ولادت حسين كراهت داشت كه ميدانست او بزودى خواهد شد. » 📚کامل الزیارات ص 55 5⃣این که امام حسین شش ماهه به دنیا آمدند نیز معاذ الله مستلزم ناقص الخلقه بودن ایشان نیست همان گونه که عیسی مسیح شش به دنیا آمد . چنان که در گذشته توضیح داده ایم حد اقل حمل شش ماه است و علم نیز بر این مساله تصریح دارد و چنین نیست که فرزندانی که شش ماهه هستند حتما دارای اختلالاتی باشند و تاریخ نیز هیچ گونه نقص جسمانی برای امام حسین ثبت نکرده است ؛ 🔸https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/-212710 6⃣شیر خوردن امام حسین نیز از انگشت مبارک پیامبر گرامی نوعی معجزه و عمل خارق العاده محسوب می شود که در گذشته آن توضیحات کافی را ارائه داده ایم ؛ 🔸https://t.me/Rahnamye_Behesht/6225 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman