eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️سوال گفته می شود اگه ایمان و پرهیزکاری موجب نزول برکات خداوند است پس چرا ملل فاقد ایمان زندگی مرفه ای دارند وغرق ناز و نعمتند برخلاف برخی ملل مسلمان 🗯پاسخ: 🔷در تفسیر نمونه چنین امده است: ❗️پاسخ این سؤال با توجه به دو نکته روشن می گردد: 1⃣اینکه تصور می شود ملتهای فاقد ایمان و پرهیزگاری غرق در ناز و نعمتند، اشتباه بزرگی است که از اشتباه دیگری یعنی ثروت را دلیل بر خوشبختی گرفتن سرچشمه می گیرد. 🗯معمولا مردم این طور فکر می کنند که هر ملتی صنایعش پیشرفته تر و ثروتش بیشتر باشد خوشبختر است در حالی که اگر به درون این جوامع نفوذ کنیم و دردهای جانکاهی که روح و جسم آنها را درهم می کوبد از نزدیک ببینیم قبول خواهیم کرد که بسیاری از آنها از بیچاره ترین مردم روی زمین هستند، بگذریم از اینکه همان پیشرفت نسبی، نتیجه بکار بستن اصولی همانند کوشش و تلاش و نظم و حس مسئولیت است که در متن تعلیمات انبیا قرار دارد. 🗯در همین ایام که این قسمت از تفسیر را می نویسیم، این خبر در جرائد منتشر شد که در نیویورک یعنی یکی از ثروتمندترین و پیشرفته ترین نقاط دنیای مادی، بر اثر خاموشی ناگهانی برق صحنه عجیبی به وجود آمد، یعنی بسیاری از مردم به مغازه ها حمله بردند و هستی آنها را غارت کردند، تا آنجا که سه هزار نفر از غارتگران بوسیله پلیس بازداشت شدند. 🗯مسلما تعداد غارتگران واقعی چندین برابر این عدد بوده و تنها این عده بودند که نتوانستند به موقع فرار کنند، و نیز مسلم است که آنها غارتگران حرفهای نبوده اند که نفرات خود را برای چنان حمله عمومی از قبل آماده کرده باشند، زیرا حادثه یک حادثه ناگهانی بود. 🗯بنابراین چنین نتیجه می گیریم که با یک خاموشی برق، ده ها هزار نفر از مردم یک شهر ثروتمند و به اصطلاح پیشرفته تبدیل به غارتگر شدند، این نه تنها دلیل بر انحطاط اخلاقی یک ملت است بلکه دلیل بر ناامنی شدید اجتماعی نیز می باشد. ❗️خبر دیگری که در جرائد بود این خبر را تکمیل کرد و آن اینکه یکی از شخصیتهای معروف که در همین ایام در نیویورک در یکی از هتلهای مشهور چندین ده طبقهای نیویورک سکونت داشت می گوید: «قطع برق، سبب شد که راه رفتن در راهروهای هتل به صورت کار خطرناکی درآید، به طوری که متصدیان هتل اجازه نمی دادند کسی تنها از راهروها بگذرد و به اطاق خود برسد مبادا گرفتار غارتگران گردد، لذا مسافران را در اکیپهای ده نفری یا بیشتر، با مامورین مسلح به اطاقهای خود می فرستادند شخص مزبور اضافه می کند که تا گرسنگی شدید به او فشار نمی آورده جرئت نداشته است از اطاق خویش خارج گردد» ❗️اما همین خاموشی برق در کشورهای عقب مانده شرقی هرگز چنین مشکلاتی را به وجود نمی آورده و این نشان می دهد که آنها در عین ثروت و پیشرفت صنایع کمترین امنیت در محیط خودشان ندارند، ❗️ از این گذشته ناظران عینی می گویند آدمکشی در آن محیطها همانند نوشیدن یک جرعه آب است، به همین آسانی. ❗️و می دانیم اگر تمام دنیا را به کسی بدهند و در چنین شرائطی زندگی کند، از بیچاره ترین مردم جهان خواهد بود، تازه مشکل امنیت تنها یکی از مشکلات آنها است، نابسامانیهای فراوان اجتماعی دیگری دارند که آنها نیز به نوبه خود بسیار دردناکند، با توجه به این حقایق ثروت را نباید با خوشبختی اشتباه کرد. 2⃣ اما اینکه گفته می شود چرا جوامعی که دارای ایمان و پرهیزگاری هستند عقب مانده اند⁉️ 🔷 اگر منظور از ایمان و پرهیزگاری تنها ادعای اسلام و ادعای پایبند بودن به اصول تعلیمات انبیاء بوده باشد، قبول داریم چنین افرادی عقب مانده اند، ولی می دانیم حقیقت ایمان و پرهیزگاری چیزی جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئون زندگی نیست، و این امری است که با ادعا تامین نمی گردد. ❗️با نهایت تاسف امروز اصول تعلیمات اسلام و پیامبران خدا در بسیاری از جوامع اسلامی متروک یا نیمه متروک مانده است و چهره این جوامع چهره مسلمانان راستین نیست. 🔷اسلام دعوت به پاکی و درستکاری و امانت و تلاش و کوشش می کند کو آن امانت و تلاش؟ اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهی و بیداری می کند کو آن علم و آگاهی سرشار؟ اسلام دعوت به اتحاد و فشردگی صفوف و فداکاری می کند، آیا براستی این اصل به طور کامل در جوامع اسلامی امروز حکمفرما است و با این حال عقب مانده اند؟ 👌بنابراین باید اعتراف کرد اسلام چیزی است و ما مسلمانان چیز دیگر. 📚تفسیر نمونه ج6 ص268 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا صلح امام حسن با معاویه دلیل بر حسن رابطه اهل بیت با معاویه نبوده است؟ 🗯پاسخ: ❗️امام مجتبى در پاسخ شخصى که به صلح آن حضرت اعتراض کرد، عوامل و موجبات اقدام خود را چنین بیان نمود: 🔷من به این علت حکومت و زمامدارى را به معاویه واگذار کردم که اعوان و یارانى براى جنگ با وى نداشتم. اگر یارانى داشتم شبانه روز با او مى جنگیدم تا کار یکسره شود. من کوفیان را خوب مى شناسم و بارها آنها را امتحان کرده ام. ❗️آنها مردمان فاسدى هستند که اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند، نه به تعهدات و پیمان هاى خود پایبندند و نه دو نفر با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه مى کنند، ولى عملاً با دشمنان ما همراهند.» 📚بحار الانوار ج44 ص147 ❗️پیشواى دوم که از سستى و عدم همکارى یاران خود به شدت ناراحت و متاثر بود، روزى خطبه اى ایراد فرمود و طى آن چنین گفت: «در شگفتم از مردمى که نه دین دارند و نه شرم و حیا. واى بر شما معاویه به هیچ یک از وعده هایى که در برابر کشتن من به شما داده، وفا نخواهد کرد. اگر من با معاویه بیعت کنم، وظایف شخصى خود را بهتر از امروز مى توانم انجام بدهم، ولى اگر کار به دست معاویه بیفتد، نخواهد گذاشت آیین جدم پیامبر را در جامعه اجرا کنم. ❗️به خداسوگند (اگر به علت سستى و بی وفایى شما) ناگزیر شوم زمامدارى مسلمانان را به معاویه واگذار کنم، یقین بدانید زیر پرچم حکومت بنى امیه هرگز روى خوش و شادمانى نخواهید دید و گرفتار انواع اذیت ها و آزارها خواهید شد. 🗯هم اکنون گویى به چشم خود مى بینم که فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ایستاده و درخواست آب و نان خواهند کرد؛ آب و نانى که از آن فرزندان شما بوده و خداوند آن را براى آنها قرار داده است، ولى بنى امیه آنها را از در خانه خود رانده و از حق خود محروم خواهند ساخت». ❗️آنگاه امام افزود: «اگر یارانى داشتم که در جنگ با دشمنان خدابا من همکارى مى کردند، هرگز خلافترا به معاویه واگذارنمی کردم، زیرا خلافت بر بنى امیه حراماست....». 📚جلائ العیون،ج1 ص345 ❗️امام مجتبى که ماهیت پلید حکومت معاویه را بخوبى مى شناخت، روزى در مجلسى که معاویه حاضر بود، سخنانى ایراد کرد و ضمن آن فرمود: «سوگند به خدا، تا زمانى که زمام امور مسلمانان در دست بنى امیه است، مسلمانان روى رفاه و آسایش نخواهند دید». 📚شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج16 ص28 ❗️و این، هشدارى بود به عراقیان که بر اثر سستى و به امید راحتى و آسایش، تن به جنگ با معاویه ندادند، غافل از اینکه در حکومت معاویه هرگز به امید و آرزوى خود دست نمى یابند. 📚سیره پیشوایان،ص130 ❗️این بیانات پرده از چهره این رویداد تاریخی بر می دارد و نشان می دهد که: 1⃣امام خواهان صلح نبود بلکه بخاطر فقدان یاور و سستی مردم کوفه صلح را پذیرا شد 2⃣صلح نشانه حسن روابط با معاویه و پیروان او نبوده است و همانطور که پیامبر گرامی در حدیبیه ناچارا با مشرکین کفار سازش کرد ،امام حسن نیز بنا بر دلائل گفته شده ناچارا با معاویه سازش کرد 📚راهنمای حقیقت،ص609 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔آیا ازدواج یوسف با زلیخا و جوان شدن او واقعیت دارد ❗️برخی می گویند است و در روایتی نیامده است ❕❕ 💠💠 👌این نکته در روایات ما مورد اشاره قرار گرفته است . ❕علامه نقل می کند ؛ « زمانی که عزیز مصر مرد ، همسر او فقیر شد تا جایی که به گدایی افتاد ، به او گفتند چرا بر سر راه یوسف عزیز نمی نشینی ( تا از او درخواست کمک کنی ) ، زلیخا گفت از او حیا می کنم ، نزدیکان زلیخا در خواست خود را پیوسته مطرح می کردند تا زلیخا قبول کرد و بر سر راه یوسف نشست ، زمانی که یوسف قصد سوار شدن بر موکب خود را داشت ، برخاست و گفت منزه است خدایی که بزرگان را به خاطر عصیان برده و بردگان را به خاطر اطاعت ، پادشاه قرار می دهد ، یوسف امر کرد تا او را به ببرند ، زلیخا بسیار پیر شده بود ، یوسف به او گفت آیا به خاطر داری که با من چه کردی ؟ زلیخا گفت ای پیامبر خدا مرا ملامت مکن زیبایی و مال خود را از دست دادم و گرفتار عشق تو شدم ، گفت حاجت تو از من چیست ، زلیخا گفت از خدا بخواه تا جوانی مرا به من باز گرداند ، خدا نیز جوانی اش را به او باز گرداند و یوسف با او ازدواج کرد و او را باکره یافت » 📚بحار الانوار ج12 ص253 👌در دیگری آمده است ؛ « یوسف از زلیخا سوال کرد چه چیز تو را به این وضعیت کشاند ؟ زلیخا گفت زیبایی تو ، یوسف گفت تو اگر محمد ، پیامبر آخر الزمان را ببینی که از من زیباتر است و خلق و خوی او از من برتر است چه می کنی ؟ زلیخا گفت آری تو راست می گویی ، یوسف گفت از کجا راست می گویم ، زلیخا گفت زیرا وقتی سخن از او به میان آوردی محبتش در قلبم نشست ، خداوند به یوسف وحی کرد که زلیخا راست می گوید و من زلیخا را به خاطر محبتش به پیامبر آخر الزمان دوست می دارم ، لذا خداوند یوسف را امر کرد تا با او کند » 📚علل الشرایع ج1 ص55 ❕این مضمون در کتب دیگری نیز نقل شده است ؛ 📚امالی صدوق ص4 📚قصص الانبیاء ص137 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ص207 ❕در تفسیر چنین آمده است ؛ « شکستها همیشه شکست نیست بلکه در بسیاری از مواقع ظاهرا شکست است اما در باطن یک نوع پیروزی معنوی به حساب می آید، اینها همان شکستهائی است که سبب بیداری انسان می گردد و پرده های غرور و غفلت را می درد و نقطه عطفی در زندگی انسان محسوب می شود. 👌همسر عزیز مصر که نامش یا راعیل بود، هر چند در کار خود گرفتار بدترین شکستها شد ولی این شکست در مسیر گناه باعث تنبه او گردید، وجدان خفته اش بیدار شد و از کردار ناهنجار خود پشیمان گشت و روی به درگاه خدا آورد داستانی که در احادیث درباره ملاقاتش با یوسف پس از آنکه یوسف عزیز مصر شد نقل شده نیز شاهد این مدعا است زیرا رو به سوی او کرد و گفت « الحمد لله الذی جعل العبید ملوکا بطاعته و جعل الملوک عبیدا بمعصیته » حمد خدایرا که بردگان را به خاطر اطاعت فرمانش ملوک ساخت و ملوک را به خاطر گناه برده گردانید و در پایان همین حدیث می خوانیم که یوسف سرانجام با او ازدواج کرد (سفینه البحار ج 1 ص 554) 📚تفسیر نمونه ج9 ص435 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که چرا امام حسین در زمان معاویه قیام نکرد ❗️معاویه که از یزید بدتر بود ❕میگن نعوذ بالله یزید چون به امام پول نداد امام حسین قیام کرد ❕❕❕ 💠💠 👌 با وجود وضع اسفناکى که در زمان تسلط معاویه حکم فرما بود، بنابر ملاحظات فراوان، قیام و انقلاب مسلحانه در آن زمان نه مقدور بود و نه مفید. دو عامل زیر را مى توان مهم ترین موانع قیام امام حسین(علیه السلام) در زمان حکومت  شمرد ؛ 1⃣ پیمان صلح امام حسن(علیه السلام) با معاویه ؛ اگر حسین بن على(علیهما السلام) در زمان معاویه قیام مى کرد، معاویه مى توانست از پیمان صلحى که با امام حسن(علیه السلام) بسته و مورد تایید حسین بن على(علیهما السلام) نیز قرار داشت، به منظور متهم ساختن حسین بن على(علیهما السلام) بهره بردارى کند؛ زیرا همه مردم مى دانستند که امام حسن و امام حسین متعهد شده اند تا زمانى که معاویه زنده است سکوت کرده به حکومت او گردن نهند، حال اگر حسین(علیه السلام) بر ضد معاویه قیام مى کرد، امکان داشت  او را شخصى فرصت طلب و پیمان شکن قلمداد کند. 👌البته مى دانیم که امام حسین(علیه السلام) پیمان معاهده خود را با معاویه، پیمانى لازم الوفا نمى دانست؛ زیرا این پیمان از روى آزادى و میل و اختیار صورت نگرفته بود، بلکه پیمانى بود که تحت فشار و اجبار، و در شرائطى صورت گرفته بود که بحث و گفتگو فایده اى نداشت، بعلاوه خود  آن را نقض کرده و محترم نشمرده بود و خود را به رعایت آن ملزم نمى دانست، بنابراین چنین عهد و پیمانى، اگر هم در اصل صحیح و معتبر بود، حسین بن على(علیه السلام) مقید به آن نبود؛ زیرا خود معاویه آن را زیر پا گذاشته و در نقض آن از هیچ کوششى فرو گذار نکرده بود، اما در هر حال معاهده صلح، مى توانست دستاویز تبلیغاتى معاویه در برابر قیام احتمالى حسین(علیه السلام) قرار گیرد. ❔از طرف دیگر، باید دید در برابر قیام احتمالى او اجتماع چگونه قضاوت مى کرد؟ 🔸پیداست اجتماع زمان امام حسین(علیه السلام) اجتماعى بود که حال قیام و انقلاب نداشت و شمشیر جهاد به آب عافیت شسته بود. طبعاً چنین اجتماعى عافیت  طلبى خود را چنین مى کرد که حسین(علیه السلام) با معاویه پیمان بسته است و باید به آن وفا کند. 👌بنابراین اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام مسلحانه مى کرد، معاویه مى توانست آن را به عنوان یک شورش غیر موجه و برخلاف مواد پیمان صلح بین طرفین معرفى کند و چون جامعه آن روزجامعه اى بود که حال قیام و انقلاب نداشت، طبعا منطق معاویه را تایید مى کرد. 2⃣ ژست دینی معاویه ؛ قیام امام حسین(علیه السلام) در زمان یزید، چنان پرشور و مهیج بود که خاطره آن در دلهاى مردم جاوید مانده است و چنانکه مشاهده مى کنیم پس از قرون متمادى، هنوز هم مردم، قهرمانان کربلا را براى خود نمونه و سرمشق قرار مى دهند و در ابراز و فداکارى از آنهاالهام مى گیرند، ولى به گمان قوى اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام مى کرد، قیام او داراى چنین شور و حماسه اى نمى شد. راز این مطلب را باید در نفوذ و شیطنت و بازیگرى معاویه، و روش خاص او در حل و فصل مشکلات جستجو کرد. 👌گر چه معاویه عملا اسلام را تحریف کرده، حکومت اشرافى اموى را جایگزین خلافت ساده و بى پیرایه اسلامى ساخته و جامعه اسلامى را به یک جامعه غیر اسلامى تبدیل کرده بود، اما او این مطلب را به خوبى درک مى کرد که چون به نام دین و خلافت اسلامى حکومت مى کند، نباید مرتکب کارهایى بشود که مردم آن را مبارزه با دین - همان دینى که به نام آن حکومت مى کند- تلقى نمایند، بلکه او لازم مى دید همیشه به اعمال خود، رنگ بدهد تا اعمال وى با مقامى که دارد، سازگار باشد، و آن دسته از کارهایى را که مشروع جلوه دادن آنها مقدور نیست در خفا انجام دهد. 🔸پاره اى از اسناد و شواهد تاریخى نشان مى دهد که معاویه فردى بی دین بوده و به هیچ چیز اعتقاد نداشته است؛ به طورى که «مغیره بن شعبه» معلوم الحال و بى بند و بار، از سخنانى که در بعضى از مجالس خصوصى معاویه، از خود وى شنیده بود، اظهار تاسف و اندوه کرده مى گفت:«معاویه ترین افراد مردم است.» 👌ولى با وجود اینها، همین روش معاویه در تظاهر به برخى از ظواهر دینى، درک ماهیت او را براى عامه مردم مشکل ساخته بود. 🔸معاویه براى آنکه به منصب و مقام خود، رنگ مذهبى بدهد، از اوضاع و شرائط به خوبى بهره بردارى مى کرد. او از یک طرف خون خواهى عثمان را عنوان مى ساخت و از طرف دیگر پس از جریان و همچنین به واسطه صلح با امام حسن(علیه السلام) و بیعت مردم با وى، خود را در افکار عمومى شایسته خلافت قلمداد مى کرد. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕بنابراین اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان او قیامى مسلحانه به راه مى افکند، وى به سهولت مى توانست آن را در افکار عمومى یک اختلاف و کشمکش بر سر قدرت و حکومت معرفى کند، نه قیام حق در برابر باطل 📚 سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390 ش، چاپ بیست و سوم، ص 147 👌از سوی دیگر يزيد براساس تعليمات مسيحيّت پرورش يافته بود وقلباً به آن تمايل داشت واز طرفي جواني ناپخته، شهوت پرست، ، خوشگذران، عياش، فاقد دور انديشي واحتياط بود . 📚مروج الذهب ج 3 ص 77 🔸تفاوتي كه پدر با پسر داشت، در اينجا بود كه پدر به ظاهر پاي بند به اسلام بود، ولي فرزند او پس از رسيدن به حكومت نتوانست حتي به صورت ظاهر خود را ديندار وبا ايمان بنمايد ، وي آشكارا مقدّسات اسلامي را زير پاي مي‌گذاشت ودر راه ارضاي شهوات خود از هيچ چيز فرو گذار نكرد. رسماً شراب مي‌خورد ودر شب نشيني‌ها وبزم‌هاي اشرافي به باده گساري مي‌پرداخت وبي باكانه اشعاري مي‌سرود كه ترجمه آنها چنين است: «ياران هم من برخيزيد! وبه نغمه مطربان خوش آواز گوش دهيد وپياله‌ها را پي در پي سركشيد، نغمه دلپذير ساز وآواز، مرا از نداي اللّه اكبر واز شنيدن بانگ اذان باز مي‌دارد ومن حاضرم حوران بهشتي را با نيم خورده ظرف شراب عوض كنم». 📚تذکره الخواص ص 291 👌هم اوعلناً به مقدّسات اسلام مي‌كرد، گرايش خود را به آيين مسيحيت پنهان نمي داشت ومي گفت: «اگر شراب در آيين احمد حرام است تو آن را به آيين مسيح بن مريم بنوش» . 📚تتمه المنتهی ص 43 ❕دربار يزيد، كانون فساد وگناه بود وآثار شوم آن حتي به اماكن مقدسي همچون مكّه و مدينه رسيده بود . 📚مروج الذهب ج 3 ص 77 ❕در اين هنگام بود كه حسين بن علي (عليه السلام) شرايط را براي انقلاب و نهضت كاملاً آماده ديد، زيرا ديگر مزدوران بني اميه نمي توانستند هدف‌هاي قيام حسين بن علي (عليه السلام) را در افكار دگرگونه جلوه دهند وآن را كشمكشي بر سر قدرت وسلطه قلمداد كنند، زيرا توده‌ها به چشم خود مي‌ديدند كه رفتار حكومت بر ضد موازين ديني وتعاليم الهي است وهمين مطلب مجوّز آن بود كه حسين (عليه السلام) ياران راستين اسلام را از گوشه وكنار جهان پيرامون خود فرا خواند وبر ضد حكومت قيام كند; قيامي كه هدف از آن احياء اسلام و سنن ديني، نه تصاحب خلافت وقدرت بود. پس از شهادت حسن بن علي (عليه السلام) در سال پنجاه هجري، شيعيان عراق جنبش خاصي از خود نشان دادند وبا حسين (عليه السلام) به مكاتبه پرداختند واز امام درخواست كردند كه معاويه را از حكومت خلع كند ، امام در پاسخ آنان ياد آور شد كه او با معاويه عهد وپيماني دارد ونمي تواند آن را بشكند. 📚حیاه الامام الحسین ج 2 ص 229 👌پس از درگذشت معاويه، امام حسين (عليه السلام) در نيمه رجب سال شصت، وقتي موانع شرعي را منتفي ديد وشرايط را براي مفيد وسازنده آماده تشخيص داد، در پاسخ دعوت مردم عراق حرکت قیام را آغاز کرد . 📚نگاهی به زندگانی امامان معصوم ، سبحانی ، ص 127 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔امروزه افراد فراوانی از علما و مردم نسبت به ساخت وساز حرم امام خمینی اشکال می گیرند که چرا برای امام زیست چنین حرم مجللی ساخته اند ❗️ آیا ساختن حرم برای امام خمینی موافق تعلیمات اسلام است یامخالف ❕ 💠💠 👌ساختن حرم و گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور علما و صلحاء خصوصا امام خمینی ( ره ) که از سادات و پیامبر گرامی نیز می باشند از چند جهت رجحان دارد ؛ 1⃣از آیات قران استفاده می شود که احترام به قبور افراد با ایمان و بزرگان ، یک نوع امر رایج در میان ملل قبل از اسلام بوده است آنجا که درباره اصحاب کهف می فرماید ؛ « هنگامی که وضع آنان بر مردم روشن شد ومردم به دهانه غار رفتند درباره مدفن آنها دو نظر ابراز داشتند ؛1_ بر روی قبور آنان بنایی بسازید_ 2_ مدفن انان را مسجد انتخاب می کنیم» (کهف 21) 👌 قران این دو را نقل می کند بدون آنکه از آنها انتقاد کند لذا می توان گفت اگر هر دو نظریه بر خلاف قوانین الهی بودند قطعا قران از آن انتقاد می کرد. از این داستان بدست می آید که یکی از طرق بزرگداشت صالحان حفظ و آباد سازی آنان است . ❕اصولا بناهاى يادبود كه خاطره افراد برجسته و با شخصيت را زنده مى‏ دارد هميشه در ميان مردم جهان بوده و هست، و يك نوع قدردانى از گذشتگان، و تشويق براى آيندگان در آن كار است، اسلام نه تنها از اين كار نهى نكرده بلكه آن را مجاز شمرده است. 👌وجود اينگونه بناها يك سند تاريخى بر وجود اين شخصيتها و برنامه و تاريخشان است، به همين دليل و شخصيتهايى كه قبر آنها متروك مانده تاريخ آنها نيز مورد ترديد و استفهام قرار گرفته است. 📚تفسیر نمونه ج 12 ص 388 2⃣قران در آیه 32 حج می فرماید ؛ « هرکس شعایر الهی ونشانه های دین خداوند را تعظیم و کند آن نشانه تقوای دلها است » ♻️ ایه شریفه می گوید هر چیزی که شعار و نشانه دین باشد بزرگداشت آن مایه تقرب به خداوند است ، به طور مسلم علمای ربانی وفقهای برجسته از بزرگترین و بارزترین نشانه های دین الهی هستند که وسیله ابلاغ دین و مایه گسترش آن در میان مردم بوده اند . 🔹امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هرکس مسلمانی را اکرام و احترام کند ، خداوند را در روز قیامت در حالی ملاقات می کند که از او راضی است » 📚بحار الانوار ج 2 ص 44 👌یکی از طرق بزرگداشت و اکرام علماء و فقهای ربانی ، حفظ آثار و قبورشان و آباد کردن وصیانت از فرسوده شدن و از بین رفتن قبور آنها می باشد . 3⃣در روایات دستور به حب و دوست داشتن و محبت به علما و فقهای ربانی داده شده است ؛ 📚بحار الانوار ج 1 ص 186 باب 2 فضل حب العلماء 👌همینطور در روایات متعدد دیگری دستور به حب سادات و نیکی کردن به آنها خصوصا اگر از باشند ، داده شده است . 📚وسایل الشیعه، ج16 ص332 باب 17 ❕روشن است که یکی از مظاهر محبت و نیکی به علماء و فقهای ربانی خصوصا اگر از سادات باشند ، بازسازی و آباد قبور آنها می باشد . 👌البته در روایاتی از بنای بر روی قبور و گنبد و ساختن آن نهی شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 3 ص 211 باب 44 ❕از آنجایی که این روایات ، برای عده ای قرار گرفته است تا ساخت و سازهای حرم امام خمینی را زیر سوال ببرند ، توجه به پاسخی که در گذشته داده ایم لازم است که این روایات کننده ، ناظر به قبور عموم مردم است و شامل قبور انبیاء و امامان و علماء و صلحاء نمی شود ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5068 ❕زیرا ما برای بازسازی و گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور امامان و علماء و صلحا دلیل خاص داریم که در سطرهای و بالا به آن اشاره شده است . 🔹مرحوم صاحب می نویسد ؛ « از روایاتی که از بناء بر قبور نهی می کند ، استثناء می شود قبور انبیاء و امامان ...همینطور بعید نیست استثناء شود قبور علماء و صلحاء چرا که بازسازی قبور آنها ، تعظیم اسلام است و مصالح دینی فراوانی بر آن مترتب می شود» 📚الحدائق الناضره ج 4 ص 131 ❕البته آنچه گفتیم به آن معنا نیست که همانند آنچه در حرم امام خمینی ( ره) می بینیم ، افراطی در صورت گیرد و خرج های غیر ضروری و پرخرجی از بیت المال جهت این کار هزینه شود ، اصل گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور علماء ربانی رجحان دارد در حد معقول و تا به حدی که به اندازه اسراف و زیاده روی نرسد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔پرسش ❓به نظرتون این تناقض نیست که خدا در جایی می گوید انسان را از نطفه آفریدیم و در جایی دیگر می گوید از خاک❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌در این شکی نیست که از نظر قرآن ، حضرت آدم پدر انسان ها خلقت مستقل از خاک و گل داشته است چنان که می فرماید: « یاد کن هنگامی را که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید .پس همه جز ابلیس برای او سجده کردند .او گفت آیا برای کسی که از گل آفریدی سجده کنم» 🔶اسراء61 🔶وفرمود: « آنگاه که پرودگارت به فرشتگان گفت من بشری را از گل خواهم آفرید» 🔷ص71 ❗️ابلیس گفت: « من از او بهترم ، مرا از آتش آفریدی و او را از گل آفریدی» 🔶ص76 🔶وفرمود: « مثل عیسی در نزد خدا همچون آدم است ، او را از خاک آفرید » 🔷ال عمران59 ❗️که مراد خاک آمیخته به آب یعنی گل است. 👌وفرمود: « انسان را از گلی خشکیده ، از گلی سیاه و بدبو آفریدیم» 🔶حجر26 ❗️وفرمود: « انسان را از گل خشکیده ای سفال مانند آفرید» 🔶الرحمان14 ❗️اما در مورد فرزندان آدم می فرماید: « ما شما را ...از نطفه آفریدیم» 🔶 مومنون13- غافر67- قیامت37 👌اما در آیه ای خلقت همه انسانها را از خاک اعلام می دارد و می فرماید: « ما شما را از خاک آفریدیم ، سپس از نطفه ، و بعد از خون بسته ، سپس از مضغه ...» 🔶حج5 ✍خلقت تمام انسانها از خاک می تواند به دو معنا باشد؛ 1⃣منظور خاکی است که آدم از آن آفریده شد به این دلیل که آفرینش انسان نخستین که سبب ایجاد سایر انسان ها بوده از خاک و گل بوده است درست است که به ما هم چنین خطابی بشود . 2⃣امکان دارد اشاره به این باشد که همه انسانها قطع نظر از نکته بالا نیز از خاک هستند چرا که تمام مواد غذایی که نطفه را تشکیل می دهد و سپس مواد تغذیه کننده آن ، همه از خاک گرفته می شوند .البته بدون شک قسمت قابل توجهی از بدن انسان را آب و قسمتی را اکسیژن و کربن تشکیل می دهند که از خاک گرفته نشده ولی از آنجا که ستون اصلی تمام اعضای بدن را موادی که از خاک گرفته شده تشکیل می دهد این تعبیر کاملا صحیح است که انسان از خاک است. 📚تفسیر نمونه ج14 ص23 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔پرسش ❔کانال های ضد دین شبهه می کنند که قرآن و روایات به زنان توهین کرده اند و خلقت زن را از دنده چپ مرد می دانند و می گویند در اسلام آمده است که زن از دنده چپ مرد آفریده شده است آیا چنین چیزی واقعیت دارد❗️❗️ 💠پاسخ💠 🔶عقیده به خلقت زن ( حضرت حوا) از دنده چپ مرد( حضرت آدم ) عقیده صحیحی نمی باشد بلکه این مطلب در تورات تحریف یافته کنونی آمده است؛ 📚 تورات ، سفر تکوین ، فصل دوم 🔶خداوند می فرماید: « تقوای پرودگارتان را پیشه کنید .او است که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را نیز از جنس و آفرید»« خلق منها زوجها » 🔷نساء1 ❕ومی فرماید: « او شما را از نفس واحدی آفرید و همسرش را از ( باقیمانده گل ) او خلق کرد» « جعل منها زوجها » 🔶زمر 6 👌در مورد تعبیر «خلق منها زوجها» یا «جعل منها زوجها» گفتنی است که بعضی از مفسران از این تعابیر چنین فهمیده اند که همسر آدم، از بدن آدم آفریده شده و پاره ای از روایات غیر معتبر را که می گوید: «حوا از یکی از دنده های آدم آفریده شده» را شاهد بر آن گرفته اند . 👌ولی با توجه به سایر آیات قرآن هر گونه ابهامی از تفسیر این آیات برداشته می شود و معلوم می شود که منظور از آن این است که خداوند همسر او را از جنس او «جنس بشر» آفرید. ❕در آیه 21 سوره روم می خوانیم: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها» « از نشانه های قدرت خدا این است که همسران شما را از جنس شما قرار داد تا به وسیله آنها آرامش یابید» 👌و در آیه 72 سوره نحل می فرماید: «و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا» « خداوند همسران شما را از جنس شما قرار داد». ❗️روشن است این که در این آیات می خوانیم «همسران شما را از شما قرار داد» معنی آن این است که از جنس شما قرار داد نه از اعضای بدن شما. 👌و طبق روایتی که از امام باقر علیه السلام در تفسیر عیاشی نقل شده، خلقت حوا از یکی از دنده های آدم شدیدا تکذیب شده و تصریح گردیده که حوا از باقی مانده خاک آدم آفریده شده است. 📚تفسیر نمونه ج3 ص245 🗯 زراره روایت کرده که از امام صادق در ارتباط با چگونگی آفرینش حوا پرسشی به عمل آمده و به ایشان گفته شد که افرادی معتقدند پروردگار، حوا را از پایین ترین استخوان های دنده سمت چپ آدم خلق کرد❕ 🔷امام در پاسخ فرمودند : « خداوند از این کار، پاک و منزه است. آیا فردی که چنین اعتقادی دارد، بر این پندار است که خداوند، توانایی آن را نداشته تا همسری برای آدم بیآفریند که از دنده های او نباشد، تا این ابهام برای یاوه گویان ایجاد نشود که آدم با قسمتی از بدن خودش ازدواج کرد؟ این چه باوری است که برخی بدان معتقدند؟! پروردگار، خودش بین ما و ایشان قضاوت کند» 📚الفقیه ج3 ص379 📚علل الشرایع ج1 ص17   👌در روایت دیگری عمرو بن ابى المقدام از پدرش روایت نموده که گفت: من از امام باقر پرسیدم پروردگار، حوا را چگونه آفرید؟ 🔶 فرمود: مردم در این باره چه مى گویند؟ عرضه داشتم: مى گویند او را از دنده اى از دنده هاى آدم آفرید . فرمود: «دروغ مى گویند، مگر خدا عاجز بود که او را از غیر دنده آدم خلق کند؟ 👌عرضه داشتم: فدایت شوم پس او را از چه آفرید؟ « فرمود: پدرم از پدران بزرگوارش نقل کرده که گفتند: رسول خدا فرمود خداى تبارک و تعالى، مشتى از گل را قبضه کرده و آن را با دست راست خود مخلوط نمود، آن گاه آدم را از آن گل آفرید و مقدارى زیاد آمد که حوا را از آن مقدار زیادى خلق کرد. » 📚تفسیر عیاشی ج1 ص216 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج2 ص11 👌البته در برخی روایات شیعه آمده است که خداوند حوا را از دنده آدم آفرید که علامه مجلسی می گوید این روایات از باب تقیه صادر شده است زیرا موافق روایات اهل سنت است و قابل اعتنا نمی باشد . 📚بحار الانوار ج11 ص116   📝پرسمان اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBh-jd7qo00WBQ
🤔 ❔اسناد وفات سیده فاطمه در کتب شیعه ❗️ 👇👇👇👇👇 ⬅بحارالانوار داستان وفات فاطمه زهرا رضی الله عنها را به شرح زیر بیان کرده است . ✅۱_ فاطمه (علیها السلام) در روزهای آخر زندگی، «اسماء بنت عمیس» را فراخواند و فرمود: دوست ندارم بر پیکر زن پارچه ای بیفکنند و اندام وی زیر آن نمایان باشد. اسماء پاسخ داد: نه من چیزی به تو نشان خواهم داد که در حبشه دیدم سپس چند شاخه تر خواست، آنها را خم کرد و پارچه ای بر روی آن کشید و تابوت گونه ساخت. فاطمه (علیها السلام) فرمود: چه چیز خوبی است پیکر زن و مرد قابل تشخیص نست. ای اسماء! هنگامی که جان دادم تو مرا غسل بده و نگذار کسی نزد جنازه من بیابد . این اولین تابوتی بود که در اسلام ساخته شد و هنگامی که فاطمه (علیها السلام) آن را دید تبسمی کرد که تنها تبسم او بعد از وفات پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. 📚ذخائر العقبی ص ۵۳- بحار الانوار ج ۴۳ ص ۱۸۹ ⬅۲_ بیماری فاطمه (علیها السلام) روز بروز سخت تر می شد، فرزندان زهرا سلام الله علیها بخاطر مادرشان بشدت نگران بودند و دل پاک علی (علیه السلام) از اندوه فاطمه سلام الله علیها در خون نشسته بود. روز وفات، زهرا (علیها السلام) وصایای خود را به علی علیه اسلام بیان فرمود و او بشدت گریست. فاطمه (علیها السلام) ضمن سفارش فرزندانش به علی (علیه السلام) فرمود: یا علی! مرا شبانه غسل بده، کفن کن و به خاک بسپار، آن هنگام که چشمها در خواب است. 📚بحار الانوار ج ۴۳ ص ۱۹۲. ✏توضیح : پس دفن شبانه فاطمه رضی الله عنها به گفته بحارالانوار سفارش خود حضرت فاطمه بوده است . ⬅۳_ هنگامی که وفات فاطمه سلام الله علیها نزدیک شد، به «سلمی» ( همان اسما ) فرمود تا مقداری آب آورد. زهرا سلام الله علیها غسل کرد و بخوبی بدن خود را شستشو داد، لباسهای نوی خود را خواست و آنها را پوشید; سپس از سلمی خواست تا رختخوابش را وسط حجره بگستراند آنگاه رو به قبله دراز کشید; دستها را زیر صورت نهاد و گفت من هم اکنون قبض روح خواهم شد. خود را پاکیزه کرده ام کسی مرا برهنه نکند. 📚ذخائر العقبی ص ۴۳ امالی مفید ص ۱۷۲ . ⬅۴_ پس از وفات فاطمه (علیها السلام) حسن وحسین (علیهما السلام) وارد خانه شدند و سراغ مادرشان را گرفتند، گفتند اکنون هنگام استراحت مادر ما نیست اسماء به آنانگفت عزیزانم مادرتان از دنیا رفت. حسن و حسین (ع) روی جنازه مادر افتادند و آن را می بوسیدند و گریه می کردند. حسن (ع) می گفت مادرجان با من سخن بگو. حسین (ع) می گفت مادر جان من حسین توام، قبل از آنکه بخاطر غم فراقت روح از بدنم جدا شود با من سخن بگو. یتیمان زهرا (سلام الله علیها) به جانب مسجد شتافتند تا پدرشان را از مرگ غم انگیز مادر با خبر کنند. وقتی خبر وفات زهرا (سلام الله علیها) به علی (ع) رسید از شدت غم و اندوه بیتاب شد و فرمود ای دختر پیامبر (ص) تو تسلی بخش من بودی بعد از تو از که تسلیت بجویم. 📚بحار الاوار ج ۴۳ ص ۱۸۶. 💠💠 👌براستی چگونه می توان روایات شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها را نادیده گرفت و با طرح استدلال های کودکانه این قضیه را زیر سوال برد . ❕ما در پاسخ های گذشته به تفصیل ، شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را از کتب اهل سنت و تشیع اثبات کرده ایم ؛ ⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/5204 ⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/8079 ⚫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/5958 🔸زهرای مرضیه سلام الله علیها پس از آنکه توسط خلفا مورد هجوم قرار گرفت ، دچار جراحت و بیماری شد و فرزندش محسن ، سقط شد و نهایتا پس از گذشت حدودا سه ماه ، به سبب جراحات وارده توسط دستگاه خلافت از دنیا رفت و به شهات رسید و نقل های مورد استناد در متن اشکال ، کیفیت از دنیا رفتن حضرت زهرا سلام الله علیها را پس از تحمل یک دوره کوتاه جراحت و بیماری را شرح می دهد و منافاتی با قضیه شهادت ایشان ندارد ، لذا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « سبب وفات فاطمه آن بود که قنفذ غلام عمر با دستور عمر زهرا را با غلاف شمشیر مضروب ساخت و به دنبال آن محسن را سقط کرد و بیماری شدید پیدا کرد ( وسر انجام به شهادت رسید ) » 📚دلائل الامامه ص134 _ بحار الانوار ج43 ص170 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔یکی از علمای اهل سنت این شبهه را کرد که چگونه می گویید حضرت زهرا به رسیده است در حالی که در کتب حدیثی شیعه مانند بحار الانوار گفته شده است فاطمه ❗️❗️ 💠💠 👌وفات کلمه ای عام است که هم شامل مرگ طبیعی می شود و هم شامل شهادت می گردد . ❕در همان کتاب بحار الانوار از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛ « سبب فاطمه آن بود که قنفذ غلام عمر با غلاف شمشیر او را مضروب ساخت و به دنبال آن محسن را سقط کرد و گرفتار بیماری شدیدی شد و از دنیا رفت » 📚بحار الانوار ج43 ص170 👌می بینیم برای حضرت زهرا سلام الله علیها تعبیر به وفات شده است . ❕در مورد شهادت امام حسین علیه السلام نیز تعبیر وفات شده است . 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « آگاه باشيد كه امتم حسين را مي كشند، پس هر كس پس از او را زيارت كند، خداوند ثواب يك حج از حجهاي مرا براي وي مي نويسد » 📚مناقب ج3 ص272 👌در رابطه با شهادت علی علیه السلام نیز تعبیر به وفات شده است . « كان مع أخيه الحسن بعد وفاة أبيه عليهم السلام عشر سنين وبقي بعد وفاة أخيه الحسن عليه السلام إلي وقت مقتله عشر سنين.» «امام حسين عليه السلام، پس از پدر بزرگوارش، ده سال با برادرش امام حسن عليه السلام و ده سال پس از ايشان زندگي كرد » 📚بحار الانوار ج44 ص200 👌و آمده است ؛ « کان امیر المومنین قبل الفجر لیله الجمعه ...» 📚بحار الانوار ج42 ص227 👌در رابطه با شهادت امام حسن علیه السلام نیز تعبیر به وفات شده است ؛ « فی حدیث طویل فی ذکر الحسن بن علی » 📚بحار الانوار ج17 ص31 👌در رابطه با شهادت حضرت جعفر و جناب زید بن حارثه هم تعبیر به وفات شده است ؛« ان النبی حین جاءته جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه » 📚بحار الانوار ج21 ص55 ❕در رابطه با شهادت امام سجاد هم تعبیر به وفات شده است ؛ « فی الخامس و العشرین من المحرم کانت السجاد » 📚بحار الانوار ج46 ص152 👌در مورد شهادت امام صادق هم تعبیر به وفات شده است ؛ « کنا بالمدینه بعد ابی عبد الله ...» 📚بحار الانوار ج47 ص262 👌در رابطه با شهادت امام کاظم علیه السلام هم تعبیر وفات شده است . « فی الخامس و العشرین من رجب کانت ابی الحسن موسی بن جعفر » 📚بحار الانوار ج48 ص206 ❕اهل سنت معتقدند که عمر به رسیده است اما در مورد او تعبیر به وفات کرده اند ؛ « ويقال كان فتح الري قبل عمر بسنتين » 📚تاریخ طبری ج2 ص536 ❕هيثمي در كتابش بابي را با عنوان «باب عمر رضي الله عنه» قرار داده است . 📚مجمع الزوائد ج9 ص74 ❕با توجه به آنچه گفته شد روشن می شود که تعبیر به وفات ، تعبیری اعم است که هم شامل شهادت و هم شامل مرگ طبیعی می شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔مسلمانان معتقدند قرآن كلام خداست اما در همين كتاب از سجده كردن خورشيد و ستارگان ياد كرده و بدتر از همه اينكه از مردم ميپرسد مگر اين كردن را نديده ايد!؟ جدا مضحك تر ازين ديده بوديد ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ » « آيا نديدى كه سجده مى‏ كنند براى خدا تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند و همچنين خورشيد و ماه و ستارگان و كوه‏ها و درختان و جنبندگان، و بسيارى از مردم، اما بسيارى ابا دارند و فرمان عذاب در باره آنها حتمى است، و هر كسى را خدا خوار كند كسى او را گرامى نخواهد داشت، خداوند هر كار را بخواهد (و صلاح بداند) انجام مى ‏دهد. » ( حج 18) ❕در قرآن مجيد در آيات مختلف سخن از عمومى موجودات جهان و همچنين تسبيح" و حمد" وصلاة (نماز) به ميان آمده است و تاكيد شده كه اين عبادات چهار گانه مخصوص انسانها نيست، بلكه حتى موجودات ظاهرا بيجان نيز در آن شركت دارند. 👌با توجه به آنچه در آيه مورد بحث آمده موجودات عالم داراى دو گونه سجودند ؛ سجود تكوينى وسجود تشريعى . 🔸خضوع و تسليم بى قيد و شرط آنها در برابر اراده حق و قوانين آفرينش و نظام حاكم بر اين جهان همان سجود آنها است كه تمام ذرات موجودات را شامل مى‏ شود، حتى سلولهاى مغز فرعونها و نمرودها و منكران لجوج، و تمام ذرات وجود آنها مشمول اين سجود تكوينى هستند. ❕البته ما معتقدیم تمامى ذرات جهان داراى نوعى درك و شعورند، و به موازات آن در عالم خود، حمد و تسبيح خدا مى‏ گويند، و و صلات دارند شرح اين سخن را در پاسخ دیگری آورده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8673 👌و اگر اين نوع درك و شعور را نپذيريم لا اقل تسليم و خضوع آنها که نشانه سجود تکوینی است در برابر همه هستى به هيچوجه قابل انكار نيست. ❕اما سجود همان نهايت خضوعى است كه از صاحبان عقل و شعور و درك و معرفت در برابر پروردگار تحقق مى‏ يابد. ❔در اينجا اين سؤال پيش مى ‏آيد كه اگر برنامه سجود عمومى موجودات همه انسانها را در بر مى‏ گيرد چرا در آيه فوق به گروهى از انسانها تخصيص داده شده است؟ 👌اما با توجه به اينكه سجده در اين آيه در يك مفهوم جامع ميان تشريع و تكوين استعمال شده پاسخ اين سؤال روشن مى‏ شود، زيرا سجده در مورد خورشيد و ماه و ستارگان و كوه‏ها و درختان و جنبندگان، فرد منظور است، اما در مورد انسانها تشريعى است كه بسيارى آن را انجام مى ‏دهند و گروهى سرپيچى كرده و مصداق" كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ" هستند. ❕سوال دیگری که مطرح می شود این است که چرا" أَ لَمْ تَرَ" (آيا نمى‏ بينى) فرموده، با اينكه سجده عمومى موجودات چيزى نيست كه با ديده شود؟ 👌پاسخ آن است که سجده و خضوع تکوینی موجودات عالم برای همگان قابل مشاهده است ، گذشته از این که رؤيت در لسان عرب گاهى به معنى علم مى ‏آيد یعنی با توجه به وضوح مطلب چگونه می توان نسبت به سجده عمومی موجودات عالم حاصل نکرد ، بعلاوه گاه از مسائل بسيار روشن تعبير به مشاهده مى ‏كنيم و مثلا مى ‏گويند آيا نمى‏بينى كه فلان انسان، حسود و بخيل است، يا فلان انسان عالم و عادل است (در حالى كه اين صفات جنبه حسى ندارد) منظور درك است‏ . 📚تفسیر نمونه ج 14 ص 49 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
⁉️شبهه کانال ضد دین: 💎بیشتر مردم سرزمین های اسلامی اسیر دینی هستند که بنیانگذاران آن حتی از کروی بودن زمین آگاهی نداشته و به گمان مسطح بودن زمین رسم نماز خواندن به سوی قبله را به پیروان خود آموزش داده اند در حالی که با چرخش زمین نماز خواندن به سمت آسمان می باشد نه کعبه 🗯پاسخ: ❗️توجه به چند نکته لازم است: 1⃣در ایات و روایات به کرات مطالبی دیده می شود که دال بر آن است که از دید اسلام زمین کروی است نه مسطح که می توانید کلید واژه "کروی "را در کانال سرچ کنید. 2⃣توجه به قبله هرگز مفهومش محدود کردن ذات پاک خدا در سمت معینی نیست بلکه از آنجایی که انسان یک موجود مادی است وبالاخره باید به سویی نماز بخواند، دستور داده شده که همه به یک سو نماز بخوانند تا وحدت وهماهنگی در صفوف مسلمین پیدا شود واز هرج ومرج وپراکندگی جلوگیری شود. ضمنا سمتی که به عنوان قبله تعیین شده نقطه ای است مقدس که از قدیمی ترین پایگاههای توحید است وتوجه به آن بیدار کننده خاطرات توحیدی می باشد 📚تفسیر نمونه،ج1 ص415 3⃣به مقتضای روایات خانه کعبه تنها قبله نیست بلکه امتداد آن از طرف بالا تا اوج آسمانها و از طرف پایین قبله است .به این معنا که امتداد خانه کعبه از دو طرف بالا و پایین تا بی نهایت قبله می باشد و همانطور که ایستادن مقابل خانه کعبه کافی است ایستادن مقابل امتداد آن هم کفایت می کند .بنا براین هر کس در هر کجای کره زمین قرار گرفته اند به طور مسلم می توانند محاذی امتداد کعبه بایستد اگر چه زمین را کروی فرض کنیم. 📚وسایل الشیعه ج4 ص303 باب3 4⃣محاذات و رو به قبله بودنی که در قبله معتبر شمرده شده همان محاذات و رو به قبله بودن عرفی است نه هندسی و ریاضی ❗️یعنی نماز گزار باید طوری بایستد که مردم بگویند مقابل خانه کعبه است بدیهی است که انحای سطح زمین مانع از این نوع محاذات نخواهد بود. ❗️این موضوع را در ضمن یک مثال می توان روشن کرد .اگر به کسی که در تهران قرار دارد بگویند رو به طرف مشهد بایست او با یک محاسبه تخمینی رو به طرف کرده و می گوید مشهد این طرف است در حالی که ما اگر انحای زمین را در فاصله تهران تا مشهد از طریق قواعد ریاضی و هندسی در نظر بگیریم مسلما اگر یک خط مستقیم از محاذی صورت شخصی که در تهران است به طرف مشهد بکشیم از بالای شهر مشهد در میان فضا عبور خواهد کرد نه از خود شهر مشهد ولی این مقدار مانع از آن نیست که عرفا بگویند محاذی و به طرف شهر مشهد ایستاده است. ❗️در چنین مواردی انچه مهم است صدق عرفی است نه صدق ریاضی و هندسی و به مقتضای ادله روایی همین مقدار که عرفا بگویند فرد رو به قبله است کفایت می کند و رو به قبله بودن ریاضی و هندسی ملاک نیست واین رو به قبله بودن عرفی با فرض کروی بودن زمین نیز قابل صدق است . 📚وسایل الشیعه ج4 ص297 باب2 💭با توجه به این نکات اشکال مطرح شده در متن به روشنی پاسخ داده میشود 📚پاسخ به پرسشهای مذهبی ص439 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❔آیا واقعا کوروش همان ذی القرنین قرآن است ❗️به چه دلیلی ❕❕ 💠پاسخ💠 👌در تفسیر نمونه چنین آمده است ؛ ❕« در ایـنـکـه ذو القـرنـیـن که در قرآن مجید آمده از نظر تاریخی چه کسی بوده است، و بر کدام یک از مردان معروف تاریخ منطبق می شود؟ در میان مفسران گفتگو بسیار است، نظرات مختلفی در این زمینه ابراز شده که مهمترین آنها سه نظریه زیر است . 🔶اول : بـعـضـی مـعـتـقدند او کسی جز اسکندر مقدونی نیست، لذا بعضی او را به نام اسـکـنـدر ذو القـرنـین می خوانند، و معتقدند که او بعد از مرگ پدرش بر کشورهای روم و مـغـرب و مصر تسلط یافت، و شهر اسکندریه را بنا نمود، سپس شام و بیت المقدس را در زیـر سـیـطره خود گرفت، و از آنجا به ارمنستان رفت، عراق و ایران را فتح کرد، سپس قـصـد هـنـد و چـین نمود و از آنجا به خراسان بازگشت شهرهای فراوانی بنا نهاد، و به عراق آمد و بعد از آن در شهر زور بیمار شد و از دنیا رفت، و به گفته بعضی بیش از 36 سال عمر نکرد، جسد او را به اسکندریه بردند در آنجا دفن نمودند. 📚تفسیر فخر رازی ذیل آیات مورد بحث ذی القرنین و کامل ابن اثیر جلد 1 صفحه 287، بعضی معتقدند نخستین کسی که این نظریه را ابراز کرده شیخ ابوعلی سینا در کتاب الشفاء بوده است. 🔶دوم : جمعی از مورخین معتقدند ذو القرنین یکی از پادشاهان یمن بوده (پادشاهان یمن بنام تبع خوانده می شدند که جمع آن تبابعه است ). ❕از جـمـله اصـمـعی در تاریخ عرب قبل از اسلام، و ابن هشام در تاریخ معروف خود بنام سیره و ابوریحان بیرونی در الاثار الباقیه را می توان نام برد که از این نظریه دفاع کرده اند. 👌حتی در اشعار حمیری ها (که از اقوام یمن بودند) و بعضی از شعرای جاهلیت اشعاری دیده می شود که در آنها افتخار به وجود ذو القرنین کرده اند. 📚المیزان جلد 13 صفحه 414. 👌طبق این فرضیه، سدی را که ذو القرنین ساخته همان سد معروف مارب است . 🔶سـومـیـن نـظـریـه کـه ضـمـنـا جـدیدترین آنها محسوب می شود همانست که دانشمند معروف اسلامی ابو الکلام آزاد که روزی وزیر فرهنگ کشور هند بود، در کتاب محققانه ای که در این زمینه نگاشته است آمده ( این کتاب به فارسی ترجمه شده و بنام (ذوالقرنین یا کوروش کبیر) انتشار یافته، و بسیاری از مفسران و مورخان معاصر، این نظریه را با لحن موافق در کتابهای خود مشروحا آورده اند) 💠طبق این نظریه ذو القرنین همان (کورش کبیر) پادشاه هخامنشی است . ⚫️از آنـجـا کـه نـظـریـه اول و دوم تـقـریـبـا هـیـچ مـدرک قـابل ملاحظه تاریخی ندارد و از آن گذشته، نه اسکندر مقدونی دارای صفاتی است که قرآن برای ذو القرنین شمرده و نه هیچیک از پادشاهان یمن . ❕بـه عـلاوه اسـکـنـدر مـقدونی سد معروفی نساخته، اما سد مارب در یمن سـدی اسـت کـه با هیچیک از صفاتی که قرآن برای سد ذو القرنین ذکر کرده است تطبیق نـمـی کـنـد، زیـرا سـد ذو القـرنـیـن طبق گفته قرآن از آهن و مس ساخته شده بود، و برای جـلوگـیـری از هـجـوم اقوام وحشی بوده، در حالی که سد مارب از مصالح معمولی، و به منظور جمع آوری آب و جلوگیری از طغیان سیلابها ساخته شده بود، که شرح آن را قرآن در سوره سبا بیان کرده است . 👌به همین دلیل بحث را بیشتر روی نظریه سوم متمرکز می کنیم، و در اینجا لازم می دانیم به چند امر دقیقا توجه شود: ❕ادامه پاسخ 👇👇👇👇
❕ادامه پاسخ 👇👇👇 💠الف : نخستین مطلبی که در اینجا جلب توجه می کند این است که ذو القرنین (صاحب دو قرن ) چرا به این نام نامیده شده است ؟ 👌بعضی معتقدند این نامگذاری به خاطر آن است که او به شرق و غرب عالم رسید که عرب از آن تعبیر به قرنی الشمس (دو شاخ آفتاب ) می کند. 👌بـعـضی دیگر معتقدند که این نام به خاطر این بود که دو قرن زندگی یا حکومت کرد، و در اینکه مقدار قرن چه اندازه است نیز نظرات متفاوتی دارند. 👌بـعـضـی مـی گویند در دو طرف سر او برآمدگی مخصوصی بود و به خاطر آن به ذو القرنین معروف شد. 👌و بالاخره بعضی بر این عقیده اند که تاج مخصوص او دارای دو شاخک بود. ❕و عقائد دیگری که نقل همه آنها به طول میانجامد، و چنانکه خواهیم دید مبتکر نظریه سوم یـعنی ابو الکلام آزاد از این لقب، استفاده فراوانی برای اثبات نظریه خود کرده است . 💠ب : از قرآن مجید به خوبی استفاده می شود که ذو القرنین دارای صفات ممتازی بود: 🔶خداوند اسباب پیروزیها را در اختیار او قرار داد. 🔶او سـه لشگرکشی مهم داشت : نخست به غرب، سپس به شرق و سرانجام به منطقه ای که در آنجا یک تنگه کوهستانی وجود داشته، و در هر یک از این سفرها با اقوامی برخورد کرد که شرح صفات آنها در تفسیر آیات گذشت . 🔶او مـرد مـؤمـن و مـوحـد و مـهـربـانـی بـود، و از طـریـق عدل و داد منحرف نمی شد، و به همین جهت مشمول لطف خاص پروردگار بود. 🔶او یـار نـیـکـوکـاران و دشـمـن ظـالمـان و سـتـمـگـران بـود، و بـه مال و ثروت دنیا علاقه ای نداشت . 🔶او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز. 🔶او سـازنده یکی از مهمترین و نیرومندترین سدها است، سدی که در آن بجای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شد (و اگر مصالح دیگر در ساختمان آن نیز به کار رفته باشد تحت الشـعـاع ایـن فـلزات بـود) و هـدف او از سـاخـتـن ایـن سـد کـمـک بـه گـروهـی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بوده است . 🔶او کـسـی بـوده کـه قـبـل از نـزول قـرآن نـامـش در میان جمعی از مردم شهرت داشت، و لذا قـریـش یـا یـهـود از پـیـغـمـبـر دربـاره آن سـؤال کردند، چنانکه قرآن میگوید یسئلونک عن ذی القرنین : از تو در باره ذو القرنین سؤال می کنند 👌امـا از قـرآن چـیـزی کـه صـریـحـا دلالت کـنـد او پـیـامـبـر بـوده استفاده نمی شود هر چند تعبیراتی در قرآن هست که اشعار به این معنی دارد چنانکه در تفسیر آیات سابق گذشت . ❕از بـسیاری از روایات اسلامی که از پیامبر و ائمه اهلبیت (علیهم السلام ) نقل شده نیز می خوانیم : «او پیامبر نبود بلکه بنده صالحی بود» (به تفسیر نور الثقلین جلد سوم صفحات 294 و 295 مراجعه شود.) 💠ج : اساس قول سـوم (ذو القـرنـیـن کـورش کـبـیـر بـوده اسـت ) بـه طـور بـسـیـار فـشـرده بـر دو اصل استوار است : ❕ادامه پاسخ 👇👇👇
❕ادامه پاسخ 👇👇 🔶نخست اینکه : سؤال کنندگان در باره این مطلب از پیامبر اسلام طبق روایاتی که در شان نزول آیات نازل شده است یهود بوده اند، و یا قریش به تحریک یهود، بنابراین باید ریشه این مطلب را در کتب یهود پیدا کرد. 👌از مـیـان کـتـب مـعـروف یـهـود بـه کـتـاب دانـیـال فصل هشتم بازمی گردیم، در آنجا چنین می خوانیم : «در سـال سـلطـنت (بل شصر) به من که دانیالم رؤیائی مرئی شد بعد از رؤیائی که اولا به من مرئی شده بود، و در رؤیا دیدم، و هنگام دیدنم چنین شـد کـه من در قصر شوشان که در کشور عیلام است بودم و در خواب دیدم که در نـزد نـهـر اولای هـسـتـم و چـشـمـان خـود را بـرداشـته نگریستم و اینکه قوچی در بـرابـر نـهـر بـایـسـتاد و صاحب دو شاخ بود، و شاخهایش بلند... و آن قوچ را به سمت مـغـربی و شمالی و جنوبی شاخ زنان دیدم، و هیچ حیوانی در مقابلش مـقـاومـت نـتوانست کرد، و از اینکه احدی نبود که از دستش رهائی بدهد لهذا موافق رای خود عمل مینمود و بزرگ می شد...)). 📚کتاب دانیال فصل هشتم جمله های 1 _ 4. 👌پـس از آن در هـمـیـن کـتـاب از دانـیـال چـنـیـن نـقـل شـده : «جبرئیل بر او آشکار گشت و خوابش را چنین تعبیر نمود قوچ صاحب دو شاخ که دیدی ملوک مدائن و فارس است (یا ملوک ماد و فارس است ). 👌یـهـود از بـشـارت رؤیـای دانـیـال چـنـیـن دریـافتند که دوران اسارت آنها با قیام یکی از پـادشـاهـان مـاد و فـارس، و پـیـروز شـدنـش بـر شـاهـان بابل، پایان می گیرد، و از چنگال بابلیان آزاد خواهند شد. ❕چـیـزی نـگـذشـت که کورش در صحنه حکومت ایران ظاهر شد و کشور ماد و فارس را یـکـی سـاخـت، و سـلطـنـتـی بـزرگ از آن دو پـدیـد آورد، و هـمـانـگـونـه کـه رؤیـای دانیال گفته بود که آن قوچ شاخهایش را به غرب و شرق و جنوب می زند کورش نیز در هر سه جهت فتوحات بزرگی انجام داد. ❕یهود را آزاد ساخت و اجازه بازگشت به فلسطین به آنها داد. 👌جالب اینکه در تورات در کتاب ((اشعیا)) فصل 44 شماره 28 چنین می خوانیم : «آنگاه در خـصـوص کورش می فرماید که شبان من اوست ، و تمامی مشیتم را به اتمام رسانده به اورشلیم خواهد گفت که بنا کرده خواهی شد. 👌این جمله نیز قابل توجه است که در بعضی از تعبیرات تورات، از کورش تـعـبـیـر بـه عـقـاب مـشرق، و مرد تدبیر که از مکان دور خوانده خواهد شد آمده است. 📚 کتاب اشعیا فصل 46 شماره 11 💠دوم : ایـنکه در قرن نوزدهم میلادی در نزدیکی استخر در کنار نهر مرغاب مجسمه ای از کـورش کشف شد که تقریبا به قامت یک انسان است، و کورش را در صورتی نشان می دهد که دو بال همانند بال عقاب از دو جانبش گشوده شد، و تاجی به سر دارد که دو شاخ همانند شاخ ‌های قوچ در آن دیده می شود. ❕ایـن مـجـسـمـه کـه نـمـونـه بسیار پر ارزشی از فن حجاری قدیم است آنچنان جلب توجه دانشمندان را نمود که گروهی از دانشمندان آلمانی فقط برای تماشای آن به ایران سفر کردند. 👌از تـطـبـیـق مـنـدرجـات تـورات بـا مـشـخـصـات ایـن مـجـسـمـه ایـن احـتـمـال در نظر این دانشمند کاملا قوت گرفت که نامیدن کورش به ذو القرنین (صـاحـب دو شاخ ) از چه ریشه ای مایه می گرفت، و همچنین چرا مجسمه سنگی کورش دارای بـالهـائی هـمـچون بال عقاب است، و به این ترتیب بر گروهی از دانشمندان مسلم شد که شخصیت تاریخی ذو القرنین از این طریق کاملا آشکار شده است . ❕ادامه پاسخ 👇👇👇
❕❕ادامه پاسخ 👇👇👇 👌آنچه این نظریه را تایید می کند اوصاف اخلاقی است که در تاریخ برای کورش نوشته اند. 👌هـردوت مـورخ یـونـانـی مـیـنـویـسـد: کـورش فـرمـان داد تـا سـپاهیانش جز به روی جنگجویان شمشیر نکشند، و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کند او را نکشند، و لشگر کورش فرمان او را اطاعت کردند بطوری که توده ملت، مصائب جنگ را احساس ‍ نکردند. ❕و نـیز هردوت در باره او می نویسد: کورش پادشاهی کریم و سخی و بسیار ملایم و مـهـربـان بـود، مـانـنـد دیـگـر پـادشـاهـان بـه انـدوخـتـن مال حرص نداشت بـلکـه نـسـبـت بـه کـرم و عـطـا حـریـص بـود، سـتـمـزدگـان را از عدل و داد برخوردار می ساخت و هر چه را متضمن خیر بیشتر بود دوست می داشت . 👌و نـیـز مـورخ دیـگـر ذی نـوفـن مـی نـویـسـد: کـورش پـادشـاه عـاقـل و مـهـربـان بـود و بـزرگـی مـلوک بـا فضائل حکماء در او جمع بود، همتی فائق، وجـودی غـالب داشـت، شـعـارش خـدمـت انـسـانـیـت و خـوی او بذل عدالت بود، و تواضع و سماحت در وجود او جای کبر و عجب را گرفته بود. 👌جالب اینکه این مورخان که کورش را این چنین توصیف کرده اند از تاریخنویسان بیگانه بودند نه از قوم یا ابناء وطن او، بلکه اهل یونان بودند و می دانیم مردم یونان به نظر دوسـتـی بـه کـورش نـگـاه نمی کردند، زیرا با فتح لیدیا به دست کورش شکست بزرگی برای ملت یونان فراهم گشت . 💠طـرفـداران ایـن عـقـیـده مـی گـویـنـد اوصـاف مذکور در قرآن مجید در باره ذو القرنین با اوصاف کورش تطبیق می کند. 👌از هـمـه گـذشـتـه کـورش سـفـرهـائی بـه شـرق غـرب و شـمـال انـجـام داد کـه در تـاریخ زندگانیش به طور مشروح آمده است، و با سفرهای سه گانه ای که در قرآن ذکر شده قابل انطباق می باشد: 💠نـخـسـتـیـن لشـگـر کـشـی کـورش بـه کـشـور لیـدیـا کـه در قـسـمـت شمال آسیای صغیر قرار داشت صورت گرفت، و این کشور نسبت به مرکز حکومت کورش جنبه غربی داشت .هـر گـاه نـقـشه ساحل غربی آسیای صغیر را جلو روی خود بگذاریم خواهیم دید که قسمت اعـظـم سـاحـل در خـلیـجـک هـای کـوچـک غرق می شود، مخصوصا در نزدیکی ازمیر که خلیج صورت چشمهای به خود می گیرد. 👌قـرآن مـیـگـویـد ذو القـرنین در سفر غربیش احساس کرد خورشید در چشمه گلالودی فرو میرود. ❕این صحنه همان صحنه ای بود که کورش به هنگام فرو رفتن قرص ‍ آفتاب (در نظر بیننده ) در خلیجک های ساحلی مشاهده کرد. 💠لشـگـرکـشـی دوم کورش به جانب شرق بود، چنانکه هردوت می گوید: این هجوم شرقی کـوروشـی بـعـد از فـتـح لیـدیـا صـورت گـرفـت، مـخـصـوصـا طـغـیـان بـعـضـی از قبائل وحشی بیابانی کورش را به این حمله واداشت . 👌تـعـبـیـر قـرآن حـتـی اذا بـلغ مـطـلع الشـمـس وجـدهـا تـطـلع عـلی قـوم لم نـجـعـل لهـم مـن دونـهـا سـتـرا اشـاره بـه سـفر کورش به منتهای شرق است که مشاهده کرد خـورشـیـد بـر قـومـی طـلوع مـی کند که در برابر تابش آن سایبانی ندارند اشاره به اینکه آن قوم بیابانگرد و صحرانورد بودند. 💠کـورش لشـگـر کـشـی سـومـی داشـت کـه بـه سـوی شمال، به طرف کوههای قفقاز بود، تا به تنگه میان دو کوه رسید، و برای جلوگیری از هـجـوم اقـوام وحـشی با درخواست مردمی که در آنجا بودند در برابر تنگه سد محکمی بنا کرد. ❕ایـن تـنـگه در عصر حاضر تنگه داریال نامیده می شود که در نقشه های موجود میان ولادی کـیـوکـز و تـفـلیـس نـشان داده می شود، در همانجا که تاکنون دیوار آهنی موجود است، این دیـوار هـمـان سـدی اسـت کـه کـورش بـنـا نـموده زیرا اوصافی که قرآن در باره سد ذو القرنین بیان کرده کاملا بر آن تطبیق می کند. 👌این بود خلاصه آنچه در تقویت نظریه سوم بیان شده است .(برای توضیح بیشتر به کتاب (ذوالقرنین یا کورش کبیر) و همچنین (فرهنگ قصص قرآن) مراجعه شود.) ❕درسـت اسـت که در این نظریه نیز نقطه های ابهامی وجود دارد، ولی فعلا می توان از آن بـه عـنـوان بـهـتـریـن نـظـریـه در بـاره تـطـبـیـق ذو القـرنـیـن بـر رجال معروف تاریخی نام برد. 📚تفسیر نمونه ج12 ص542 👌البته ممکن است برخی اشکال کنند که با مطالعه کتیبه ای که از کوروش به جای مانده است ،صراحتا روشن می شود که او بت پرست بوده است ، با این وجود چگونه می توان گفت او ذو القرنین بوده است ❕ 👌قائلین به ذو القرنین بودن کوروش پاسخ می دهند که انتساب آن کتیبه به کوروش قطعی نیست ، و ای بسا در طول تاریخ مورد تحریف و زیاده و کم قرار گرفته است ، بنا براین آن کتیبه نمی تواند ملاک قضاوت برای کوروش باشد . 👌جهت آگاهی بیشتر در مورد دیدگاه اسلام نسبت به کوروش به نمایه زیر مراجعه کنید ؛ 💠 https://t.me/Rahnamye_Behesht/4865 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔در مورد مطلبی که برای ذوالقرنین بزرگواری فرموده بودید من یک سخنرانی بسیار جالب از آقای رائفی پور شنیده بودم که ذوالقرنین رو به آقا امام نسبت داده بودند ❕❕ ❔مصداق هایی هم که آورده بودن خیلی منطقی به نظر میرسید من در مورد خود ایشون و طرز فکرشون بحث و نظری ندارم ولی در این مورد خیلی تر به نظر میرسید ❗️❗️ 💠💠 👌قرآن کریم تصریح می کند که ذی القرنین ، شخصیتی در گذشته بوده است و از افعال ماضی و گذشته برای او استفاده می کند و می فرماید ؛ «ما به او در روی زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش نهادیم ، او از این اسباب پیروی کرد ، تا به غروبگاه آفتاب رسید ، احساس کرد که خورشید در چشمه تیره و گل آلودی فرو می رود و در آنجایی قومی را یافت ، ما گفتیم ای ذو القرنین آیا می خواهی مجازات کنی و یا پاداش نیکویی را درباره آنها انتخاب نمایی ، گفت اما کسانی که ستم کرده اند آنها را مجازات خواهیم کرد سپس به سوی پرودگارشان باز می گردند ، و خدا آنها را مجازات شدیدی خواهد نمود ، ...سپس بار دیگر از اسبابی که در اختیار داشت بهره گرفت ، تا به خاستگاه خورشید رسید ، مشاهده کرد که خورشید بر جمعیتی طلوع می کند که جز آفتاب برای آنها پوششی قرار نداده بودیم ، ...ما به او از امکاناتی که نزد او بود آگاه بودیم ، ...به میان دو کوه رسید ، ...گفتند ای ذو القرنین یاجوج و ماجوج در این سرزمین فساد می کنند آیا ممکن است ما هزینه ای برای تو قرار دهیم که میان ما و آنها ایجاد کنی ...» 🔶کهف 83-92 👌این آیات بیان می کند که ذو القرنین شخصیتی بوده است که در گذشته وجود داشته است . ❕آنچه از تاریخ ذی القرنین در روایات اسلامی نیز آمده است ، همه می گوید که او در گذشته بوده است و پیامبر یا امام نبوده و تنها بنده خداوند تلقی می شده است ، سپس به شرح جریان او می پردازد ؛ 📚بحار الانوار ج12 ص172 باب 8 👌بله از آنجایی که امام زمان علیه السلام وارث تمام خوبی های است ، طبیعتا خوبی ها و فضائل و برخی خصوصیات ذی القرنین در امام زمان علیه السلام نیز می باشد و این تشبیه در برخی روایات آمده است ، نه آنکه بگوییم ، ذی القرنین همان امام زمان می باشد . ❕پیامبر فرمود ؛ « ذو القرنین بنده ای صالح بود که خدا او را حجت بر بندگانش قرار داد و او قومش را به سوی خدا خواند ، و آنان را به تقوا داشتن از او فرمان داد , اما آنان بر گیجگاه او ردند و او هم مدتی از آنها غایب شد تا آنجا که گفته شد مرده است یا هلاک شده است و معلوم نیست که کجا رفته است ، سپس به سوی قومش بازگشت ...خدا به او قدرت بخشید و او را به غرب و شرق زمین رساند ، خداوند همان را در قائم از فرزندانم جاری می سازد و او را به و غرب زمین می رساند ...» 📚اعلام الوری ج2 ص249 📚کمال الدین ص394 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « مثل مهدی مثل ذی القرنین است که غیبتی خواهد داشت ...» 📚بحار الانوار ج52 ص23 ❕این روایات تنها بیان کننده شباهتی بین امام زمان و ذی القرنین است و هیچ کس نمی تواند نتیجه بگیرد که ذی القرنین همان امام زمان علیه السلام است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که وکیل امام عسکری لواط کار بوده است ❗️چرا امام حسن عسکری که طبق ادعای علماى شیعه داراى هستند، نماینده و قائم مقامش لواط کارش را مجازات نكرده ؟ و اصولاً چرا یک شخص شرابخوار و همجنس باز را قائم مقام خود كرده بود ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه مورد اشکال قرار گرفته است روایتی است که در کتاب کافی مرحوم کلینی به نقل از فردی به اسحاق و او نیز از یحیی القشیری ( القنبری) نقل شده است که می گوید ؛ « امام عسكرى علیه السلام وكيلى داشت كه خانه‏ اى را به او اختصاص داده بود و براى او خدمتكارى سفيد پوست بود. وكيل پيوسته ميخواست با خادم آميزش جنسى داشته باشد اما او ميورزيد جز اينكه او را با شراب مست كند چاره‏ اى نديد بالاخره به او شراب داد و غلام را پيش خود آورد بين او و حضرت عسكرى عليه السّلام سه درب فاصله بود كه هر سه قفل داشت. 🔸وكيل گفت: من هنوز بيدار بودم كه صداى قفل در بها را شنيدم كه باز ميشد تا بالاخره امام عليه السّلام آمد جلو درب خانه فرمود: از خدا . فردا صبح دستور داد غلام را بفروشند و مرا از خانه خارج كرد.» 📚الکافی ج 1 ص 511 ❕این روایت با همین سند در کتبی دیگری نیز نقل شده است اما دارای دو اشکال اساسی است . 1⃣مجهول و ضعیف بودن راوی جریان یعنی یحیی القشیری ( القنبری ) است که روایت را از درجه اعتبار ساقط می کند . 📚زبده المقال من معجم الرجال ج 2 ص 553 2⃣همینطور راوی که روایت را از یحیی القشیری نقل می کند اسحاق بن محمد النخعی است که ابن غضائری درباره او می گوید ؛ « او فاسد المذهب و در نقل روایت بوده و اهل جعل روایت است . به روایات او توجه نمی شود » 📚الرجال ابن الغضائری ص 41 رقم 14 👌بزرگان دیگری چنین نجاشی و علامه حلی و ابن داوود و ... نیز او را فردی کذاب و دروغگو و در روایت معرفی کرده اند . 📚رجال نجاشی ص 73_ مجمع الرجال ج 1 ص 198_ خلاصه الاقوال ص 318_رجال ابن داوود ص 231_ رجال مجلسی ص 159_ اتقان المقال ص 260 ❕لذا علامه مجلسی ذیل روایت مذکور می گوید این روایت است . 📚مراه العقول ج 6 ص 162 👌بنابراین با ضعف روایت نوبت به پاسخ های بعدی نمی رسد و تکیه بر آن برای شبهه پراکنی بی اساس است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❓پرسش ❔آخوندهای ایران معتقدند : حضرت علی علیه السلام علم غیب داشت اما در مورد خوابیدن حضرت علی علیه السلام در رختخواب پیامبر خدا در شب هجرت پیامبر با آشفتگی نظری کاملا متضاد با عقیده خود ارایه می دهند و مدعی هستند در آن شب علم غیب حضرت علی علیه السلام متوقف گردید.❗️ 💠پاسخ💠 ❗️این شبهه ناظر به این است که شیعه در مورد علم غیب حضرت علی و خوابیدن در بستر پیامبر دچار آشفتگی شده است .اگر علی علم غیب دارد و می داند که آسیب نمی بیند دیگر خوابیدن در بستر پیامبر برایش فضیلتی نیست و اگر بگوییم علم غیب ندارد با عقیده شیعه متضاد است.برای پاسخ توجه به نکات زیر لازم است؛ 1⃣خداوند می فرماید: « بعضی از مردم ( علی علیه السلام) جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشند و خدا نسبت به بندگان مهربان است» 🌀بقره 207 ➿منابع فراوانی از کتب شیعه وسنی تصریح کرده اند که آیه در شان حضرت علی ودر جریان لیله المبیت نازل شده است که حضرت علی در شب هجرت با خوابیدن در بستر پیامبر گرامی جان خود را به خطر انداخت تا جان پیامبر حفظ شود.این شان نزول را بسیاری از علمای اهل سنت نقل کرده اند؛ 📚کفایه الطالب،ص 114 📚 الفصول المهمه،ص33 📚تذکره الخواص،ص21 📚نور الابصار،ص82 📚شواهد التنزیل،ج1 ص196 📚مستدرک علی الصحیحین،ج3 ص4 📚مسند احمد، ج1 ص348 📚جامع البیان،ج9 ص140 📚 تفسیر کبیر،ج5 ص223 📚 اسد الغابه،ج4 ص25 📚 الجامع لاحکام القرآن،ج3 ص1936 👌جهت آگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب احقاق الحق،ج3 ص23-45- ج6 ص479- 481- ج8 ص335 -348- ج14 ص116-130 والغدیر،ج2 ص49 به بعد 👌علمای شیعه نیز مفصلا این شان نزول را نقل کرده اند که جهت اگاهی رجوع کنید به کتاب شریف بحار الانوار که جامع روایات شیعه است جلد 36 ص41 باب 32 2⃣علم غیب امامان شانی است یعنی آنها به همه امور اگاهی دارند اما «بالقوه» نه «بالفعل» یعنى هر گاه بخواهند و اراده کنند چیزى از اسرار غیب را بدانند خداوند به آنها الهام مى کند، و یا قواعد و اصولى نزد آنها است که با مراجعه به آن قواعد و اصول فتح باب مى شود و مى توانند هر چیزى از اسرار غیب را بدانند، و یا کتبى نزد آنها است که به آن مى نگرند و از اسرار غیب با خبر مى شوند. ❗️امام صادق فرمود: «امام زمانی که بخواهد به چیزی آگاهی پیدا کند خداوند آگاهش می کند» 📚الکافی ج1 ص641 📚الاختصاص ص285 📚بحار الانوار ج26 ص57 ❗️با ذکر یک مثال مى توان این مسأله را روشن ساخت: 🔶 اگر کسى نامه اى به دست دیگرى بدهد که در این نامه اسامى افراد زیادى یا مقامات آنها ذکر شده باشد، و یا حقایق مکتوم دیگرى در آن آمده باشد. او اگر بخواهد از این حقائق با خبر بشود در نامه را باز مى کند و آگاه مى شود ولى تا در نامه باز نشده از آنها با خبر نیست، ضمناً شخص بزرگى که نامه را به دست او داده گشودن در نامه را موکول به اذن و اجازه خود کرده است.» 👌مطابق این بیان: 🗯علوم ائمه نسبت به غیب و آینده علوم ارادی بوده است یعنی هر چه را اراده می کردند می دانستند و آنچه را اراده نمی کردند نمی دانستند. ❗️ممکن است در حادثه لیله المبیت حضرت علی اراده ای برای دانستن عاقبت کار نداشته است بدین جهت احتمال خطر در ذهن حضرت بوده و در عین حال حاضر به این فداکاری و ایثار بزرگ شده است .بنا براین حادثه فوق افتخاری بس بزرگ برای آن حضرت بوده و منافاتی با علم غیب ائمه ندارد. 📚آیات ولایت،مکارم ایت الله شیرازی،ص283 3⃣خداوند در آیه فوق از کار علی به عنوان یک کار با عظمت و معامله با خداوند تعبیر می کند در صورتی که اگر علی آگاهی به عدم آسیب رسیدن داشت کارش عظمتی نداشت و یک امر عادی تلقی می شد .بنابراین هرگونه سخن و روایتی که بگوید علی آگاهی به عدم آسیب دیدن داشت و در بستر پیامبر خوابید چون مخالف قرآن است قابل پذیرش نیست. 👌پرسش و پاسخ مرتبط: 1⃣آیات قرآن تصریح می کند که حتی پیامبر هم علم غیب نداشته است چگونه می گوییم امامان علم غیب داشتند❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3748 👌پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔با توجه به اینکه این روزها همزمان است با هجرت تاریخی پیامبر از مکه به مدینه اهل سنت استدلال می کنند که یکی از فضائل ابوبکر همراهی و مصاحبت او با پیامبر بوده و خداوند آیه 40 توبه را در این رابطه نازل کرد.آیا براستی همراهی ابوبکر در غار با پیامبر افتخاری بوده و خداوند از این کار او تمجید کرده است و آیه در شان او نازل کرده است❔ 💠پاسخ💠 ❗️خداوند می فرماید: «اگر او را یاری نکنید خداوند او را یاری خواهد کرد ( همانگونه که در مشکل ترین لحظات او را تنها نگذارد) آن هنگام که کافران او را بیرون کردند در حالی که دومین نفر بود .در آن هنگام آن دو به غار رسیدند و او به همسفر خود گفت غم مخور خدا با ماست در این موقع خداوند سکینه و آرامش خود را بر او فرستاد و با لشکرهایی که مشاهده نمی کردید او را تقویت نمود و گفتار و هدف کافران را پایین قرار داد » 🔰توبه 40 ❌اهل سنت می گویند در این آیه خداوند از ابوبکر که همراه پیامبر بوده است مدح و تمجید کرده است به وجوهی؛ 1⃣خداوند از او به عنوان مصاحب و همراه پیامبر تعبیر کرده است و این افتخاری بس بزرگ برای او است. 2⃣پیامبر به او گفت غمگین نباش که خدا با ماست .چه افتخاری از این بالاتر که خداوند با ابوبکر است. 👌اما پاسخ از دو وجه مذکور: 1⃣این که قرآن از ابوبکر تعبیر به « صاحب » می کند برای او فصیلتی نمی باشد زیرا از نظر لغت صاحب به معنی همنشین و همسفر به طور مطلق است اعم از اینکه همنشین و همسفر شخص خوبی باشد یا بد چنان که در آیه 37 کهف در داستان آن دو نفر که یکی با ایمان و خداپرست و دیگری بی ایمان و مشرک بود می خوانیم : ❗️« رفیق و مصاحبش به او گفت آیا به خدایی که تو را از خاک آفریده کافر شدی» 👌همین طور قرآن کریم حضرت یوسف را صاحب دو نفر از بت پرستان معرفی می کند که در زندان با آنان همنشین بوده است‌. 🔷یوسف 39 👌بنابراین صرف مصاحب و همنشین بودن با پیامبر دلیل فضیلت نیست . 📚تفسیر نمونه ج7 ص421 2⃣این که پیامبر به ابوبکر می گوید « خدا با ماست» نیز فضیلتی برای ابوبکر محسوب نمیشود. ❗️جمله ان الله معنا در این معنی نیز استعمال شده است که خدا ناظر و شاهد بر احوال ما است چنان که در سوره مجادله می فرماید: «اینان هر کجا باشند خدا با آنهاست آنگاه در قیامت آنان را از آنچه انجام داده اند با خبر می سازد» 🔷مجادله7 ❗️ومی فرماید: «او با شما است هر کجا که باشید» 🔷حدید4 👌شاهد این تفسیر آن است که خداوند در ادامه آیات تصریح می کند که سکینه و آرامش خود را تنها بر پیامبر نازل کرد: « در این موقع سکینه و آرامش خود را بر او نازل کرد و با لشکرهایی که مشاهده نمی کردید او را یاری کرد» ❓اگر بودن خداوند با ابوبکر به معنای نصرت و یاری او از ناحیه خداوند است چرا خداوند بر او سکینه و آرامشش را نازل کرد تا از این طریق او را یاری کند در حالی که در آیات دیگر خبر می دهد که خداوند آرامش و سکینه خود را بر مومنان نازل می کند چنان که می فرماید: « خداوند سکینه و آرامش خود را بر پیامبر و مومنان نازل فرمود» 💠توبه 26 💠فتح26 👌علامه مجلسی روایت می کند که فردی آمد به نزد امام باقر و با تمسک به آیه غار بر فضیلت ابوبکر استدلال نمود . ❗️امام چنین پاسخ داد: 🗯« اما این که گفتی ابوبکر صاحب پیامبر در غار بوده نه تنها برای او فضیلتی نیست بلکه به عکس سبب مذمت او می باشد به چند وجه؛ 🔴1- خداوند در آیات متعددی از قرآن بیان کرده است که گاهی انسان کافری نیز با انسان مومن مصاحب و همنشین می شود پس صرف مصاحبت سبب فضیلت نیست. 🔴2- این که پیامبر به او می گوید غمگین مباش دلالت می کند بر کمی صبر او و ترسش بر جانش و عدم اعتماد به وعده خداوند و رسول که آنان سلامت خواهند ماند. ❓از تو سوال می کنم که آیا حزن ابوبکر در جهت رضایت الهی بوده است یا در جهت خشم الهی❓ ❕اگر بگویی در جهت رضایت الهی بوده است اشتباه کرده ای زیرا پیامبر از چیزی که سبب رضایت الهی باشد نهی نمی کند. ❕اگر بگویی در جهت خشم الهی بوده است که پیامبر او را منع کرده پس چنین فردی که پیامبر او را منع کرده است چه فضیلت و برتری دارد❔ 🔴3- این که پیامبر به او گفت خدا با ماست نیز برای او فضیلت نیست زیرا پیامبر این جمله را جهت تسلی خاطر او از مرگ گفته است.گذشته از آنکه خداوند با تمام بندگانش است زیرا انان را خلق کرده و روزی می دهد و از احوال انان اطلاع دارد و این امر اختصاص به ابوبکر ندارد. ( چنان که ایاتش گذشت) 🔴4- چرا خداوند سکینه خود را بر ابوبکر نازل نکرد.اگر او استحقاق دریافت سکینه را داشت حتما خداوند بر او نازل می کرد چنان که در آیات قرآن تصریح می کند که سکینه اش را بر مومنین نازل می کند. 📚بحار الانوار ج27 ص322 پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔ کلیپی روز جمعه تو شبکه یک پخش شده کارشناس غیر روحانی این حرفها را میزنه خیلی تو مجازی صدا کرده لطفا پاسخ بدید میگه اندام امام زمان اسراییلی است ❗️❗️ 💠💠 👌در نقل هایی جسم و هیکل جسمانی امام زمان علیه السلام اسرائیلی دانسته شده است . 🔸حذيفه مى‏ گويد كه رسول گرامى اسلام فرمودند ؛ « المهدىّ رجل من ولدى لونه لون عربىّ و جسمه جسم اسرائيلىّ على خدّه الايمن خال كانّه كوكب درّى يملأ الارض عدلا كما ملئت جورا يرضى فى خلافته اهل الارض و اهل السّماء و الطّير فى الجوّ. » 🔸«مهدى مردى از فرزندان من است. امّا نشانه وجودى او ؛ 1. از نظر رنگ و قيافه، عربى است. 2. از لحاظ جسم و قواى اسرائيلى است (اشاره به قدرت جسمى فوق‏ العاده آن سرور است). 3. در سمت راست صورت مباركش خال سياهى است كه مانند ستاره‏اى پرفروغ بر روى صفحه صورتش مى ‏درخشد. 4. برنامه كار دولتش: جهان را پر از عدالت مى ‏كند چنانچه پر از جور شده باشد. به نحوى كه در دوران خلافتش اهل زمين و اهل آسمان و پرندگان در فضا خشنود مى ‏شوند. 📚کشف الغمه ج 2 ص 469 _ الوافی ج 2 ص 467_ اثباه الهداه ج 5 ص 223 👌این روایت مورد نقل کتب اهل سنت هم قرار گرفته است مانند ؛ 📚تاریخ الاسلام ذهبی ج 1 ص 156 _ الصواعق المحرقه ص 98_ الفصول المهمه ص 275_ الجامع الصغیر ج 2 ص 579 👌چنانکه در ترجمه روایت گذشت ، منظور از هیکل امام زمان علیه السلام قدرت جسمانی و قوت فوق العاده ایشان است ، چرا که بنی اسرائیل به قدرت بدنی و جسمانی شناخته می شدند و مطابق نقل فوق امام زمان علیه السلام نیز دارای قدرت و قوت فوق العاده جسمانی است . 🔹علامه در توضیح روایت می نویسد ؛ « منظور از جسم اسراییلی امام زمان علیه السلام آن است که ایشان از لحاظ طول قامت و عظمت جثه و جسم ، همانند بنی اسرائیل است » 📚بحار الانوار ج 51 ص 85 🔸البته باید توجه کرد که اسرائيل يكى از نامهاى يعقوب، پدر يوسف علیهما السلام مى ‏باشد، در علت يعقوب به اين نام مورخان غير مسلمان مطالبى گفته ‏اند كه با خرافات آميخته است که قول صحیح همان است که مفسر معروف طبرسى در" مجمع البيان" در اين باره‏ گفته و چنين مى‏ نويسد ؛ « اسرائيل همان يعقوب فرزند اسحاق پسر ابراهيم ع است... « اسر _ به معنى" عبد" و ئيل (به معنى اللَّه) است، و اين كلمه معنى" عبد اللَّه" را مى ‏بخشد» 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 205 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔در باره مادر امام زمان {عج} طبق احادیث شیعه و سنی و تاریخ معلومات بدهید که 1_ نام مادر امام زمان (عج) چیست ؟ 2_ آیا از نسل عیسی (ع) است ؟ 3_ چگونه به عراق رسید ؟ و خلاصه این که یک جواب قانع کننده در باره مادر امام زمان (عج) بدهید از من چند تن از وهابیت و ضد دین ها سوال کرده اند ❗️❗️ 💠💠 ❕بشر بن سلیمان نخاس که یکی از موالیان امام هادی و امام عسکری علیهما السلام بوده است می گوید ؛ 🔸يك شب كه در سامرّا در خانه خود بودم و پاسى از شب گذشته بود، كسى درِ خانه را كوفت. شتابان به پشت در آمدم. ديدم كافور خادم، فرستاده امام هادى عليه السلام، است كه مرا به نزد او فرا مى‏ خواند. لباس پوشيدم و بر ايشان وارد شدم. ديدم با فرزندش ابو محمّد و خواهرش حكيمه از پس پرده گفتگو مى‏كند. چون نشستم، فرمود: «اى بِشر! تو از فرزندان انصارى و ولايت ائمّه عليهم السلام، پشت در پشت، در ميان شما بوده است و شما مورد اعتماد ما اهل بيت هستيد. من مى‏خواهم تو را به فضيلتى آراسته سازم كه با آن بر ساير شيعيان، در موالات ما سبقت بجويى. تو را از سرّى باخبر مى‏كنم و براى خريد كنيزى گسيل مى‏دارم». ❕آن گاه نامه‏ اى به خط و زبان رومى نوشت و آن را در پيچيد و به خاتم خود، ممهور ساخت و دستمال زردرنگى را كه در آن دويست و بيست دينار بود، بيرون آورد و فرمود: «اين را بگير و به بغداد برو و ظهر فلان روز در معبر نهر فرات، حاضر شو. چون قايق‏ هاى اسيران رسيدند و كنيزان، آشكار گشتند، جمعى از وكيلانِ فرماندهان بنى عبّاس و خريداران و جوانان عراقى دور آنها را مى‏گيرند. چون چنين ديدى، سراسر روز، شخصى به نام عمر بن يزيد نخّاس (برده ‏فروش) را زير نظر بگير، تا اين كه كنيزى را كه صفتش چنين و چنان است و دو تكّه پارچه حرير در بر دارد، براى فروش عرضه بدارد. آن كنيز از گشودن رو و لمس شدن توسّط خريداران و اطاعت آنان سر باز مى‏زند. تو به آن مكاشف (بازكننده روى كنيزان) مهلت بده و تأمّلى كن تا برده ‏فروش، آن كنيز را بزند و او به زبان رومى ناله و زارى كند و بدان كه مى ‏گويد: : وا هتک ستراه » واى از هتك ستر ( و پوشش ظاهری) من ( به دست تو ) يكى از خريداران مى‏گويد: من او را سيصد دينار خواهم خريد كه عفاف او موجب مزيد رغبت من شده است، و او به زبان عربى مى‏گويد: اگر در لباس سليمان و كرسى سلطنت او جلوه كنى، در تو رغبتى ندارم. اموالت را بيهوده خرج مكن! ❕برده‏ فروش مى‏گويد: چاره چيست؟ گريزى از فروش تو نيست. آن كنيز مى‏گويد: چرا شتاب مى‏كنى؟ بايد خريدارى باشد كه دلم به امانت و ديانت او اطمينان يابد . در اين هنگام برخيز و به نزد عمر بن يزيد نخّاس برو و بگو: من نامه‏ اى سربسته از يكى از اشراف دارم كه آن را به زبان و خطّ رومى نوشته و كرامت و وفا و بزرگوارى و سخاوت خود را در آن توصيف كرده است. نامه را به آن كنيز بده تا در خُلق و خوى صاحب خود تأمّل كند. اگر به او مايل شد و بدان رضا داد، من وكيل آن شخص هستم تا اين كنيز را از تو براى وى خريدارى كنم. بشر بن سليمان نخّاس گفت: همه دستورهاى مولاى خود، امام هادى عليه السلام، را در باره خريد آن كنيز به جاى آوردم و چون در نامه نگريست، به سختى گريست و به عمر بن يزيد نخّاس گفت: مرا به صاحب اين نامه بفروش! و با تأكيد، سوگند بر زبان جارى كرد كه اگر او را به صاحب نامه نفروشد، خود را خواهد كشت. در باره بهاى آن كنيز گفتگو كردم تا آن كه بر همان مقدارى كه مولايم در دستمال زردرنگ همراهم كرده بود، توافق كرديم و دينارها را از من گرفت و من هم كنيز را خندان و شادان تحويل گرفتم و به حجره‏ اى كه در بغداد داشتم، آمديم. 👌در ادامه داستان آمده است که کنیز مذکور ، داستان خود را برای خریدار مامور امام هادی شرح می دهد که دختر پسر قیصر روم بوده است که مادرش از فرزندان حواریان و منسوب به شمعون وصی حضرت عیسی بوده است . در خواب پیامبر اسلام و حضرت عیسی و امام عسکری را دیده است ، پیامبر او را برای امام عسکری خواستگاری می کند ، در مرحله دیگری با خواب دیدن حضرت فاطمه و مریم مسلمان می شود و برای رسیدن به امام عسکری خودش را در سپاه رومیان قرار می دهد ، سپاه رومیان در نبرد با مسلمانان شکست می خورند و او به اسارت در می آید ، و به بازار برده فروشان برده می شود ، وکیل امام هادی علیه السلام او را می خرید و به نزد امام هادی علیه السلام می رود ، پس از مدتی به ازدواج امام عسکری علیه السلام در می آید ؛ 📚کمال الدین یک جلدی ، ص 417_ الغیبه طوسی ص 208 _ دلائل الامامه ص 489 _ بحار الانوار ج 51 ص 10 🔸ادامه 👇 @Rahnamye_Behesht
🔸ادامه 👇 ❕ اين گزارش اثبات مى‏ كند كه امام مهدى عليه السلام علاوه بر شرافت نسبى از جانب پدر، از طرف مادر نيز شرافت داشته و نسب او را به پادشاه روم و جناب شمعون (وصىّ حضرت عيسى عليه السلام) مى ‏رساند. 🔸برخى اين شبهه را مطرح كرده ‏اند كه: در سال‏هاى جوانىِ امام عسكرى عليه السلام، جنگى فراگير بين مسلمانان و روميان رخ نداده است كه منجر به اسير شدن آنان و بويژه نوه پادشاه روم گردد. 👌اين اشكال وارد نيست؛ زيرا در بين سال‏هاى 245- 254، جنگ‏ها و درگيرى‏هاى متفاوتى بين مسلمانان و روميان گزارش شده است. در كتاب‏هاى الكامل فى التاريخ و تاريخ ابن خلدون نيز اين گزارش‏ها به چشم مى ‏آيند. 📚تاريخ ابن خلدون: ج 3 ص 347 (حوادث سال 245 و 246)، تاريخ اليعقوبى: ج 2 ص 496 (حوادث‏سال 249) و ص 501 (حوادث سال 253)، المنتظم: ج 12 ص 8 (حوادث سال 248). ❕دو درگيرى مهم در سال‏هاى 249 و 253 هجرى، از جمله رخدادهايى اند كه مى‏توانند زمينه‏ ساز موضوع اسارت شمارى از روميان باشند ، البته روشن است كه كنيز عادى و معمولى بودن نرجس و يا نوه پادشاه روم بودن وى، تأثيرى در كرامت و بزرگوارى او نخواهد داشت؛ زيرا تمامى شرافت نرجس، در آن است كه مادر امام مهدى عليه السلام است. اين ويژگى كه با هيچ ويژگى ديگرى قابل مقايسه نيست موجب شد كه حكيمه خاتون كه دختر امام، خواهر امام و عمّه امام بوده است نيز او را احترام كند و حتّى پاى او را ببوسد. 📚دلائل الإمامة: ص 499 ح 490 👌در رابطه با نامهای مادر امام زمان علیه السلام پاسخ گذشته ما را مطالعه کنید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9789 @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
⁉️سوال آیا ازدواج شهربانو با امام حسین صحت دارد؟وچگونه این ازدواج اتفاف افتاد 💭پاسخ: ❗️طبق نظر مشهور شهر بانو دختر یزگرد اخرین پادشاه ساسانی همسر امام حسین و مادر امام زین العابدین است 📚المناقب ج3 ص208 📚تاریخ الایمه ص24 📚الکافی ج1 ص466 📚اثباه الوصیه ص168 📚التهذیب ج6 ص77 📚اعلام الوری ص256 📚الارشاد ج2 ص138 📚بحار الانوار ج46 ص12 ❗️بجز شهر بانو نام های دیگری نیز برای مادر امام سجاد ثبت است مانند شاه زنان، شه زنان، جهان شاه، شهر بان، شهر بانویه، و... 🗯در توجیه و تبیین اسامی متعدد می توان چند وجه بیان کرد: 1⃣برخی از این نام ها به یک نام بر می گردد که به لهجه های مختلف بیان شده است 2⃣برخی نام ها تصحیف یا مخفف یا ترجمه شده اند 3⃣برخی نام ها را امام علی یا امام حسین پس از اسارت بر وی نهادند و برخی لقب هستند نه اسم 🗯در چگونگی ازدواج شهر بانو با امام حسین گفته اند: ❗️او پس از شکست سپاه ایران به اسارت مسلمین در آمد .او پس از اسارت آزاد شد و امام حسین با او ازدواج کرد .تاریخ اسارت را برخی منابع در دوران عمر و برخی در زمان خلافت عثمان دانسته اند 📚دانشنامه امام حسین، ری شهری، ج1 ص259 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
؟ 🤔 ❔اخیرا کلیپی از کارشناس شبکه یک منتشر می شود که می گوید مادر امام رضا اهل بوده است ❗️این سخن چقدر سندیت دارد ❕❕ 💠💠 👌مادر امام رضا علیه السلام بانوی شریفی بود كه او را تكتم و نجمه و اروى و سكن و سمانة ، و امّ البنين مى ‏ناميدند. و بعضى خيزران ، و صقر، و شقراء نيز گفته ‏اند. 📚منتهی الامال ج 3 ص 1614 ❕در نقل های متعددی مادر بزرگوار امام رضا علیه السلام ، اهل سرزمین دانسته شده است ؛ 📚بحار الانوار ج 49 ص 3 _ 6_8_10 👌این سخن پیامبر گرامی نیز در مورد مادر امام رضا علیه السلام است که فرمود ؛ « پدرم به فدای بهترین کنیزان اهل که پاکیزه بود » 📚بحار الانوار ج 50 ص 21 ❕سرزمین نوبه در جنوب مصر از مناطق قرار دارد . 📚ترجمه معجم الوسیط ص 2050 ❕لذا در برخی نقل ها آمده است که مادر امام رضا علیه السلام از سرزمین مغرب ( مناطق مربوط به آفریقا ) به عنوان آورده شد . 📚عیون الاخبار ج 1 ص 26 _ جلاء العیون ص925 👌شیخ عباس نیز در مورد این بانوی والا مقام می نویسد ؛ « نامش سبکیه بود و امام رضا علیه السلام او را خیزران گذاشت ، او از نوبه از خاندان ماریه قبطیه مادر ابراهیم پسر رسول خدا بود ، از بهترین بانوان عصرش به شمار می آمد ، و پیامبر در سخنی به او اشاره کرده و می فرماید ؛ « پدرم به فدای بهترین کنیزان اهل نوبه که پاکیزه بود » 📚نگاهی بر زندگی چهارده معصوم ص 390 👌البته در برخی تعابیر از ایشان تعبیر شده است به « الخیزران » 📚کشف الغمه ج 2 ص 259 👌برخی می گویند مرسیه اشاره به مارسی فرانسه است و ایشان اهل فرانسه هستند ، در حالی که بر اساس آنچه در بالا آمد و از تعبیرات لغویین استفاده می شود که منطقه ای نزدیک به منطقه نوبه است و این لفظ در مورد مادر امام رضا علیه السلام ارتباطی با منطقه مارسی ندارد . 📚لسان العرب ج 6 ص 216 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman