eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.8هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ادامه 👇 👌با این وجود باز هم جمله فوق روشنی دارد و صراحت در امامت و عصمت امیر مومنان علیه السلام است به بیان زیبایی که علامه امینی دارد که می فرماید ؛ « پس از آنکه پیامبر گرامی علی علیه السلام را به امامت امت منصوب نمود ، آنحضرت مطلع بود كه در ميان مردم هستند كه بر علي عليه السّلام رشك ميبرند و نيز اشخاصي هستند كه با آن جناب كينه ميورزند و در دسته اهل نفاق افرادى هستند كه بر مبناى خونهاى جاهليّت دشمنى با او را در دلهاى خود نگاه داشته‏ اند و بعد از آن جناب بر مبناى حرص و آز آنها كه فكر سرورى و رياست و افزايش بهره‏ هاى مادى در مغز خود مى ‏پرورانند حوادث ناگوارى رخ خواهد داد و جنب و جوش هائى بكار خواهد افتاد، و علي عليه السّلام هم بحكم حق خواهى و عدالت آرزوها و اطماع آنها را نخواهد كرد و آنها را جهت بى‏ تجربگى و بي كفايتى لايق و سزاوار مقامهائي كه چشم طمع بدان دوخته‏ اند نخواهد دانست، ناچار آنها هم بر سر مخالفت و رزمجوئى با او رفته و اوضاع را آشفته خواهند نمود ، در نتيجه توجه به اين كيفيّات و امور، آن جناب (بعد از ابلاغ ولايت علي عليه السّلام) شروع فرمود بدعا كردن به آنها كه پيرو و دوست و ياور اويند و نفرين به آنها كه بر سر دشمنى و اعراض از اويند تا بدينوسيله امر خلافت براى او تماميّت يابد و مردم بدانند كه پيروى و دوستى علي عليه السّلام موجب بهره ‏مندى از موالات خداى سبحان و دشمنى و اعراض از علي عليه السّلام موجب خشم و سخط پروردگار است، تا بدين وسيله بسوى و اهل حق بگردايند، و چنين دعائى آنهم بلفظ عمومى نخواهد بود مگر درباره كسي كه شأن و مقامي چنين دارا باشد . 🔸از جمله مزبور استفاده مي شود كه موالات و يارى علی علیه السلام و احتراز از دشمنى و اعراض از او بر هر كس و در هر زمان و در هر حال واجب است، و اين معنى مستلزم اين است كه آن حضرت در تمام و ازمان موصوف به عصمت و مصون از معصيت باشد، و جز حق هيچگاه سخنى نگويد و جز به حق كارى از او سر نزند و جز با حق نباشد زيرا اگر در معرض ارتكاب خلافي و معصيتى قرار گيرد لازم است كه بر او اعتراض شود و بخاطر عمل ناروايش مورد عداوت قرار گيرد و از او اعراض شود، پس چون رسول خدا نسبت به هيچ يك از شؤن و زمانهاى او استثنائى در فرمايش خود نياورده، ما خواهيم دانست كه على عليه السّلام در هيچ زمان و در هيچ حال فاقد عصمت و عدالت و حق خواهى نبوده، و كسى كه داراى چنين باشد واجب است كه امام بر خلق باشد . 📚ترجمه الغدیر ج 2 ص 342 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
⁉️سوال در زمان کنونی فساد اخلاقی وغيراخلاقی وکشت وکشتارانسانھای بيگناہ عادی شدہ پس امام زمان اگر وجود دارد چرا بہ داد انسانھا نمی رسد؟ 🗯پاسخ: ❗️برای ظهور حضرت باید یارانی پرورش پیدا کنند و زمینه های ظهور فراهم شود، اگر یاران کارآمد تربیت نشوند و جهان آماده پذیرش امام نشود، امام عصر ظهور نمی کنند، همان طور که در طول تاریخ بروز جنگ جهانی اول و دوم باعث ظهور نشده، پس ما باید با تلاش یاران کارآمد تربیت کنیم و زمینه ها را هم فراهم کنیم تا امام زمان ظهور کنند. 🗯در کتاب راهنمای حقیقت چنین امده است: «❗️برنامه حضرت مهدي با برنامه پيامبران و ساير پيشوايان يك تفاوت كلي دارد و آن اين كه برنامه وي قانونگذاري نيست، بلكه يك برنامه به تمام معني اجرايي در تمام جهان است. به اين معني كه او مأموريت دارد تمام اصول تعاليم اسلام را در جهان پياده كند و اصول عدالت و دادگري و حق و حقيقت را در ميان جامعه بشري بگستراند. 🔷روشن است كه پياده شدن چنين برنامة انقلابي جهاني، كه به وسيله آن اصول عدالت و دادگري و حقّ و حقيقت در ميان همه مردم جهان گسترش يابد، به شرايط و مقدّماتي نياز دارد كه تحقق آنها جز با مرور و تكامل همه جانبه اجتماع ممكن نيست برخي از آن مقدمات عبارتند از: 1⃣آمادگي روحي: ❗️در درجه نخست بايد مردم جهان براي اجراي اين اصول، تشنه و آماده گردند و تا زماني كه در مردم جهان تقاضايي نباشد، «عرضه» هر نوع برنامه مادّي و معنوي مؤثر نخواهد بود. قانون عرضه و تقاضا نه تنها در نظام زندگي اقتصادي حكم‌فرماست، بلكه مشابه اين نظام در عرضه برنامه‌هاي معنوي و اصول اخلاقي و مكتب‌هاي سياسي و انقلابي نيز حاكم مي‌باشد و تا در اعماق دل مردم براي اين نوع امور تقاضا و درخواستي نباشد، عرضه آن با شكست رو به رو شده و كاري از پيش نخواهد رفت. 🗯امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «روزي كه قائم آل محمّد قيام كند، خدا دست خود را بر سر بندگان مي‌گذارد، در پرتو آن خردها را جمع مي‌گرداند و شعور آنان به حد كمال مي‌رسد» 📚کافی ج1 ص25 🗯البتّه گذشت زمان و شكست قوانين مادّي و پديد آمدن بن‌بست‌هاي جهاني و كشيده شدن بشريّت بر لب پرتگاه جنگ، مردم جهان را به تنگ آورده و آنان را به اين حقيقت واقف خواهد ساخت كه اصول و قوانين مادّي و سازمان‌هاي به اصطلاح بين المللي، نه تنها نمي‌توانند مشكلات زندگي را حل كنند و عدالت را در جهان حكم‌فرما سازند، بلكه همين خستگي و يأس، مردم دنيا را براي پذيرش يك انقلاب بنيادي مهيّا و آماده مي‌سازد و مي‌دانيم كه اين موضوع نياز به گذشت زمان دارد تا تجربه‌هاي تلخ زندگي ثابت كند كه تمام نظامات مادّي و سازمان‌هاي بشري در اجراي اصول عدالت و احقاق حق و برقراري امنيّت و آرامش، عاجز و ناتوان مي‌باشند و سرانجام بايد بر اثر يأس و نوميدي، اين تقاضا در مردم گيتي براي تحقّق چنان آرمان الهي پديد آيد و زمينه براي عرضه يك انقلاب جهاني به وسيله يك مرد الهي و آسماني، از هر نظر مساعد گردد. 2⃣ تكامل علوم و فرهنگ‌هاي انساني: 🗯از سوي ديگر براي برقرار ساختن يك حكومت جهاني بر اساس عدل و داد، نياز فراوان به پيشرفت علوم و دانش‌ها و فرهنگ‌هاي اجتماعي و مردمي است كه آن نيز بدون پيشرفت فكري و گذشت زمان، ممكن و ميسّر نمي‌گردد. ❗️برقراري حكومت جهاني كه در پرتو آن، در سراسر جهان عدل و داد و قانون حكومت كند و همه مردم جهان از كليه مزاياي فردي و اجتماعي اسلامي بهره‌مند گردند بدون وجود يك فرهنگ پيشرفته در كليّه شؤون بشري امكان پذير نيست و هرگز بدون يك فرهنگ كامل، جامه عمل به خود نمي‌پوشد. اين نيز احتياج به گذشت زمان دارد. 3⃣تكامل وسايل ارتباط جمعي: ❗️ از طرفی چنين حكومتي به وجود وسايل كامل ارتباط جمعي نياز دارد تا در پرتو آن بتواند مقرّرات و احكام و اصول انساني را از طرق مختلف در مدّت كوتاهي به مردم جهان اعلام كند. اين امر نيز بدون تكامل صنايع انساني و گذشت زمان محقق نمي‌شود. 4⃣پرورش نيروي انساني: ❗️از همه اينها گذشته ، پيشبرد چنين هدفي و پي‌ريزي چنان انقلابي، به يك نيروي فعّال و سازنده انساني نياز دارد كه در واقع ارتش انقلاب جهاني را تشكيل مي‌دهد. تشكيل چنين ارتشي و به وجود آمدن چنين افراد پاكباخته و فداكاري، كه در راه هدف و حقيقت از همه چيز بگذرند، به گذشت زمان نياز دارد. 🗯اگر در برخي از روايات مي‌خوانيم كه فلسفة طولاني شدن غيبت امام زمان، همان امتحان و آزمايش مردم است، ممكن است ناظر به همين نكته باشد زيرا امتحان و آزمايش در منطق اسـلام به معني آزمـون‌هاي معمولي و كشف امور پنهاني نيست; بلكه مقصود از آن پرورش روحيّات پاك و پديد آوردن حداكثر ورزيدگي در افراد مي‌باشد. 🗯مجموع اين جهات چهارگانه نياز به اين دارد كه زمان قابل ملاحظه‌اي بگذرد و جهان از بسياري جهات پيش برود; و آمادگي روحي و فكري براي پذيرش حكومت جهاني بر اساس حقّ و عدالت در مردم پديد آيد; آنگاه اين برنامه با وسايل
و امكانات خاصّي در سطح جهاني وسيله حضرت مهدی پياده گردد و اين است گوشه‌اي از فلسفة غيبت طولاني امام. 🗯مجموع این جهات چهار گانه را می توان در امور زیر خلاصه کرد: 1⃣: تکامل روحی2⃣تکامل فرهنگی3⃣تکامل وسائل ارتباط جمعی4⃣تشکیل یک ارتش انقلاب جهانی از یک جمعیت پاکباخته وفداکار 📚راهنمای حقیقت،علامه سبحانی،ص483 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال آیا حضور امیرالمومنین در شورای شش نفره بیانگر قبول نظام شورایی در امامت و خلافت نیست؟ 🗯پاسخ: ❗️شرکت امام در این شورا حتما نشانه تایید آن نیست؛ آنچه از تاریخ و گفتار امیرالمومنین بر می آید اضطرار ایشان برای شرکت در این شورا است، در توضیح باید گفت: 1⃣این راه می توانست راهی برای احقاق حق باشد و با وجود اندک احتمالی شایسته بود که ایشان در این شورا شرکت کند؛ یعنی حضرت نه برای تایید شورا بلکه برای احقاق حق و اتمام حجّت در آن شورا شرکت کرد . 2⃣روشن نیست که ورود امام به شوراى شش نفره، از روى اختیار بوده باشد، زیرا تهدیدهاى خلیفه دوّم درباره اعضاى شورا حاکى از یک استبداد عجیب و شگفت آور است و هنگامى که عمر هر شش نفر را احضار کرد و مساله خلافت را مطرح نمود، رو به محمد بن مسلمه کرد و گفت: ❗️هنگامى که از مراسم دفن من بازگشتید، با پنجاه مرد مسلّح این شش نفر را براى امر خلافت دعوت کن و همه را در خانه اى گِرد آور و با آن گروه مسلح بر در خانه توقف کن تا آنان یک نفر را از میان خود براى خلافت برگزینند. 🗯 اگر پنج نفر از آنان اتّفاق نظر کردند و یک نفر مخالفت کرد، او را گردن بزن و اگر چهار نفر متحد شدند و دو نفر مخالفت کردند آن دو مخالف را بکُش و اگر این شش نفر به دو دسته مساوى تقسیم شدند، حق با آن گروه خواهد بود که عبد الرحمان در میان آنها باشد. ❗️آنگاه آن سه نفر را براى موافقت با این گروه دعوت کن. اگر توافق حاصل نشد، گروه دوم را از بین ببر. واگر سه روز گذشت و در میان اعضاى شورا اتحاد نظرى پدید نیامد، هر شش نفر را اعدام کن و مسلمانان را آزاد بگذار تا فردى را براى زعامت خود برگزینند. 🗯چون مردم از مراسم دفن عمر باز گشتند، محمّد بن مسلمه با پنجاه تن شمشیر به دست، اعضاى شورا را در خانه اى گِرد آورد و آنان را از دستور عمر آگاه ساخت 📚شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج1 ص185 ⁉️آیا با این ارعاب و تهدید مى توان تصور کرد که امام از روى میل باطنى در شورا شرکت کرده باشد؟ 🗯گفتار امام در خطبه شقشقیه حاکى از نارضایتى وى در این مشارکت است. ایشان در این مورد چنین مى فرماید: « آن گاه که عمر در گذشت امر خلافت را در قلمرو شورایى قرار داد که تصوّر می کرد من نیز همانند اعضاى آن هستم. خدایا از تو یارى مى طلبم در باره آن شورا. ❗️ کى حقانیت من مورد شک بود آن گاه که با ابوبکربودم، تا آنجا که امروز با این افراد همردیف شده ام؟ولى ناچار در فراز و نشیب با آنان موافقت کردم و در شورا شرکت جستم. ولى یکى از اعضا به سبب کینه اى که با من داشت (مقصود طلحه یا سعد و قّاص است)از من چهره برتافت و به نفع رقیب من کنار رفت و دیگرى (عبد الرحمان) به خاطر پیوند خویشاوندى با خلیفه به نفع او راى داد). 📚خطبه3 3⃣مشارکت امام در شوراى شش نفره از یک اصل کلى سرچشمه مى گرفت و آن این که: ❗️ اکنون که حق از محور خود بیرون رفته، باید کوشش کرد لااقل مصالح اسلام و مسلمین در حد امکان محفوظ بماند، شکاف کمتر شود و فساد مستولى نگردد. 🗯امام در حالى که خود را خلیفه شرعى مى دانست و حق خویش را مغصوب و به غارت رفته مى دید، ولى آنگاه که خلافت خلفا تثبیت گردید، مصلحت را در این دید که تا آنجا که مصالح اسلام و مسلمانان ایجاب کند با آنان همکارى نماید، و لذا خلفا در کارهاى مهم با او مشورت مى کردند، او نیز کمک فکرى مى کرد. 📚نهج البلاغه خطبه146 ❗️هییت هاى علمى و تحقیقى از یهود و نصارا وارد مدینه مى شدند تا از برنامه آیین جدید آگاه گردند و یگانه کسى که پاسخگوى مشکلات آنان بود، شخص امام بود. 🗯او احساس کرد که زمزمه الحاد و دعوت به جاهلیت از گوشه و کنار شبه جزیره بلند شده و چه بسا اگر خلافت را یارى نکند، اصلو اساس به خطر بیفتد، چنان که در یکى از نامه هاى خود مى نویسد: «تا این که با چشم خود دیدم گروهى از اسلام بازگشته و مى خواهند دین محمد را نابود سازند. (در اینجا بود) که ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یارى نکنم باید شاهد نابودى و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن براى من از رها ساختن خلافت و حکومت بر شما بزرگتر بود چرا که این بهره دوران کوتاه زندگى دنیا است، که زایل و تمام مى شود. همان طور که «سراب» تمام مى شود و یا همچون ابرهایى که از هم مى پاشند. پس براى دفع این حوادث به پا خاستم تا باطل از میان رفت و نابود شد و دین پا برجا و محکم گردید» 📚نهج البلاغه،نامه62 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔چرا امام علی در جنگ که بزرگترین لشکر کشی مسلمین بود شرکت نداشت ❗️آیا سخن برخی اهل سنت که می گویند پیامبر از علی ناراحت بود و او را به نبرد واقعیت دارد ❕❕ 💠💠 👌يكى از افتخارهاى امير مؤمنان، اين است كه در تمام نبردها ملازم ركاب پيامبر و پرچم‏دار وى در ‏هاى اسلامى بوده است، جز در غزوه «تبوك» كه به دستور پيامبر در مدينه باقى ماند و در اين جهاد شركت نكرد، زيرا پيامبر به خوبى مى ‏دانست كه منافقان و برخى از افراد به دنبال فرصت مى‏ گردند تا در غياب پيامبر، وضع را دگرگون سازند و حكومت نو بنياد اسلامى را واژگون كنند و اين فرصت در صورتى امكان پذير است كه پيامبر و ياران وى به مقصد دورى بروند و ارتباط آنان با مركز قطع شود. 👌تبوك، دورترين ‏اى بود كه پيامبر در طى غزوات خود به آن‏جا مسافرت نمود. پيامبر كاملا احساس كرد كه در غياب او ممكن است گروه‏هاى ضد اسلامى، اوضاع را دگرگون سازند و هم‏فكران خود را از نقاط مختلف حجاز گردآورده، متشكل شوند. ❕او با اين‏كه «محمد بن » را جانشين خود در مدينه قرار داده بود، ولى به على عليه السّلام فرمود: «تو سرپرست اهل بيت و خويشاوندان من و گروه مهاجرى و براى اين كار جز من و تو، كسى ديگر شايستگى ندارد.» 💠اقامت امير مؤمنان در مدينه توطئه گران را بسيار ناراحت ساخت، زيرا فهميدند كه با وجود على و ‏هاى پى‏گير او، ديگر نمى‏ توانند نقشه ‏هاى خود را پياده كنند. از اين رو، براى بيرون رفتن على از مدينه نقشه‏ اى ريختند و شايع كردند كه با اين‏كه پيامبر با كمال ميل على را براى شركت در جهاد دعوت كرد، ولى او از جهت دورى راه و شدت گرما، از شرت در اين نبرد مقدس امتناع كرد. على عليه السّلام براى ابطال تهمت آنان به محضر پيامبر شرف‏ياب گرديد و جريان را با آن حضرت در ميان نهاد. پيامبر، كلمه تاريخى خود را كه از دلايل واضح و روشن امامت و جانشينى بلافصل او پس از پيامبر است؛ درباره او چنين فرمود: «برادرم به بازگرد، زيرا براى حفظ شئون و اوضاع مدينه جز من و تو كسى شايستگى ندارد. تو نماينده من در ميان اهل بيت و خويشاوندان من هستى ... أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى إلّا أنّه لا نبيّ بعدي؟ آيا خشنود نمى‏شوى كه بگويم مثل تو نسبت به من، مثل هارون نسبت به موسى است، جز اين‏كه پس از من پيامبرى نيست. همان طورى كه او وصى و جانشين بلافصل موسى بود، تو نيز جانشين و خليفه پس از من هستى » 📚سیره ابن هشام ج2 ص520 📚بحار الانوار ج21 ص207 📚فروغ ابدیت ، ص864 ❕روشن می شود که آنچه در پرسش شما آمد واقع است و مستند تاریخی ندارد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔کانال های ضد دین و وهابیت این روزها خیلی شبهه می کنند که در روایات شیعه آمده است که حضرت علی را دوست دارد آنگاه اشکال می کنند که شما می گویید شیطان که دشمن خداست علی را که دوست خداست، دوست دارد ، یا شیطان خدا نیست و یا علی دوست خدا نیست ❕❕ 💠 💠 👌روایتی است که از سلمان نقل شده است که می گوید ؛ «ابليس ملعون به گروهى گذشت كه به امير المؤمنين عليه السّلام ناسزا مى‏ گفتند، ابليس جلو آنها ايستاد آن گروه گفتند: اين كيست كه جلو ما ايستاده؟ابليس گفت: من ابو مرّه هستم. گفتند: اى ابا مرّه، كلام ما را نشنيدى؟ ابليس گفت: بدا به حالتان، آقاى خود بن ابى طالب را سبّ كرده و ناسزا مى‏گوييد؟ گفتند: از كجا دانستى كه او آقاى ما است؟ ابليس گفت: از كلام پيامبرتان كه فرمود: هر كس كه من آقاى او هستم، على نيز آقاى او است خدايا كسى كه او را دوست دارد دوست بدار و آن كس كه دشمنش دارد دشمن بدار، خدايا يارى كن كسى را كه او را يارى كرده و ذليل نما كسى كه او را خوار كرده. ❔گفتند: آيا تو از موالى و شيعيان او هستى يا نه؟ 👌ابليس گفت: من نه از موالى او بوده و نه شيعه ‏اش هستم ولى دارم و كسى بغض او را در دل نمى‏ گيرد مگر آن كه من در مال و فرزندش شركت مى‏ كنم » 📚امالی صدوق ص347 📚علل الشرایع ج1 ص144 ❕این که علی علیه السلام را دوست دارد ، مطلبی غیر قابل قبول نمی باشد چرا که خداوند میفرماید ؛ « کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند خداوند رحمان محبت آنها را در دلها می افکند » 🔰مریم 96 ❕در روایات فراوانی از طرق اهل سنت و تشیع آمده است که آیه مذکور در شان علیه السلام نازل شده است و خداوند محبت او را در قلوب همگان قرار داده است ؛ 📚شواهد التنزیل ج1 ص365 📚الدر المنثور ج4 ص287 📚کشاف ج3 ص47 📚تفسیر قرطبی ذیل آیه مذکور 📚صواعق المحرقه ص170 📚بحار الانوار ج35 ص354 ❕در تفسیر چنین آمده است ؛ 👌 «ايمان و عمل صالح جاذبه و كشش فوق العاده‏اى دارد، اعتقاد به يگانگى خدا و دعوت پيامبران كه بازتابش در روح و فكر و گفتار و كردار انسان به صورت اخلاق عاليه انسانى، تقوا و پاكى و درستی و امانت و شجاعت و ايثار و گذشت، تجلى كند ، همچون نيروهاى عظيم مغناطيس كشيده و رباينده است. ❕حتى افراد و از پاكان لذت میبرند، و از ناپاكانى همچون خود متنفرند، به همين دليل هنگامى كه فى المثل مى ‏خواهند همسر يا شريكى انتخاب كنند تاكيد دارند كه طرف آنها پاك و نجيب و امين و درستكار باشد. 👌اين طبيعى است و در حقيقت نخستين پاداشى است كه خدا به مؤمنان و صالحان می دهد كه دامنه‏ اش از دنيا به سراى ديگر نيز كشيده مى ‏شود. 🔰اينكه بعضى آیه مذکور را در باره امير مؤمنان على علیه السلام دانسته و در روايات بسيارى به آن اشاره شده بدون شك درجه و مرحله بالاى آن، ويژه آن امام متقين است ولى اين مانع از آن نخواهد بود كه در مراحل ديگر همه مؤمنان و صالحان از طعم اين محبت و محبوبيت در افكار عمومى بچشند، و از اين مودت الهى سهمى ببرند، و نيز از آن نخواهد بود كه دشمنان نيز در دل خود احساس محبت و احترام نسبت به آنها كنند. 📚تفسیر نمونه ج 13 ص145 💠 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که پیامبر در روزهای پایانی عمرش لشکری ترتیب دادند که به خارج مدینه بروند و ابوبکر و عمر هم جزء بودند ❕اما آنان از دستور پیامبر سرپیچی کردند ❗️هدف پیامبر از این عمل چه بود ❕❕ 💠💠 👌پیامبر گرامی در واپسین روزهای عمرش اسامه بن زید که حدودا هجده ساله بود برای فرماندهی سپاهی بزرگ که بزرگان اصحاب هم در آن بودند برگزید تا جهت نبرد به خارج بروند . ❕ابن سعد از علمای اهل سنت می نویسد ؛ « پیامبر خدا اسامه را بر انگیخت و او را مامور کرد که سوران را به سوی بلقاء ببرد ، جایی که پدرش و جعفر کشته شده بودند ، پس اسامه و یارانش خود را تجهیز کردند و در جرف اردو زدند ( اصحاب از پیوستن به سپاه اسامه تمرد می کردند ) پیامبر با سر بسته بیرون آمد و سه بار فرمود سپاه اسامه را روانه کنید » 📚الطبقات الکبری ج2 ص248 📚تاریخ یعقوبی ج2 ص113 👌از ابن نقل می کند ؛ « پیامبر سپاهی را آماده کرد که ابوبکر و عمر هم در آن بودند و اسامه بن زید را فرمانده سپاه نمود ، مردم به دلیل جوان بودن اسامه به او طعنه می زدند ، خبر به پیامبر رسید ، به منبر رفت و فرمود به فرماندهی اسامه طعنه زده اند و پیش از این نیز به فرماندهی پدرش طعنه می زدند در حالی که آن دو هر دو شایسته اند » 📚الطبقات الکبری ج4 ص66 📚صحیح بخاری ج4 ص1620 👌بلاذری می نویسد ؛ « در سپاه اسامه ، ابوبکر و عمر و سر شناسانی از مهاجر و انصار داشتند » 📚انساب الاشراف ج2 ص115 📚شرح نهج البلاغه ج6 ص52 ❕اصحاب به قدری در پیوستن به سپاه اسامه کوتاهی می کردند که پیامبر فرمود ؛ « سپاه اسامه را تجهیز کنید ، خدا لعنت کند کسی را که از سپاه اسامه کند » 📚الملل و النحل ج1 ص23 📚شرح نهج البلاغه ج6 ص52 ❕علی علیه السلام فرمود ؛ « پیامبر خدا در بیماری که به وفات انجامید ، فرمان داد تا سپاهی برای اسامه سامان دهند ، پیامبر خدا هر آن کس را که می ترسید شورش و ستیزه کند و یا با من دشمنی کند با این سپاه روانه ساخت و حتی از مهاجران و انصار و مسلمانان و منافقان کسی را باقی نگذارد مگر آنکه مامور به حضور در سپاه اسامه کرد تا مرا از ولایت نرانند و امور مردم را پس از پیامبر به دست نگیرند ...اما اصحاب فرمانده خود را در میان سپاه بر جای نهادند و شتابان بر اسب ها سوار شدند و به سوی انحلال پیمانی که خداوند برای من و پیامبرش در گردن آنها بسته بود روانه شدند و آن را گشودند و پیمان خدا و پیامبرش را شکستند و تنها نظر خود را اجرا کردند ...» 📚الخصال ج2 ص371 📚الاختصاص ص170 👌شیخ می نویسد ؛ « نظر پیامبر بر این بود که گروهی از مهاجران نخستین و انصار را با سپاه اسامه رهسپار کند تا هنگام وفاتش کسی در مدینه نباشد که در خلافت علی اختلاف ایجاد کند و برای پیشی جستن در فرمانروایی بر مردم طمع کند ، او می خواست راه را برای کسی که جانشین پس از خود کرده بود هموار کند تا هیچ کس در حقی که او داشت با او ستیزه نکند اما مردم از فرمان پیامبر سرپیچی کردند تا پیامبر از دنیا رفت » 📚الارشاد ج1 ص180 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا روایاتی که می گوید پس از پیامبر تمام مردم جز سه نفر شدند صحیح است ❔❗️ 💠💠 👌 باید توجه داشت که به عقیده شیعه صحابه صالح و شایسته فراوانی در میان یاران رسول خدا بوده اند و به هیچ عنوان شیعه تمام صحابه پیامبر را و مرتد نمی داند . ❕ امام صادق علیه السلام فرمود: « اصحاب پیامبر دوازده هزار نفر بودند که هشت هزار انها از مدینه و دو هزار از مکه و دو هزار از طلقائ و آزاد شدگان که در بین انها اصلا قدری مسلک یا مرجئه مسلک یا حروری مسلک و نه معتزلی مسلک ونه اینکه خودشان صاحب رای باشند پیدا نمیشد پیوسته از خوف خداوند شب وروز گریه می کردند» 📚الخصال ج2 ص640 ❕امام سجاد در صحیفه چنین می آورد ؛ « بار خدایا به آمرزش و خشنودی خود اصحاب محمد را یاد کن ، آنان که حق صحبتش را نیکو ادا کردند و در نصرتش دلیریها نمودند و به یاری او برخاستند و به دیدار او شتافتند ، و اجابت دعوتش را بر یکدیگر پیشی گرفتند » 📚صحیفه سجادیه دعای 4 👌حضرت امیر می فرمود ؛ « کجایند برادران من ، همانها که در مسیر صحیح گام برداشتند ، کجاست عمار ، کجاست ابن تیهان ، و کجاست ذو الشهادتین ، و کجایند کسانی که همچون آنان از برادرانشان ...» 📚نهج البلاغه خطبه 182 ❕با این وجود در برخی روایات آمده است که تمام صحابه پیامبر پس از شهادت ایشان جز تن مرتد شدند . 👌از امام صادق نقل شده است که فرمود ؛ « مردم پس از پیامبر مرتد شدند جز سه تن ، سلمان و ابوذر و مقداد » 📚رجال کشی با تعلیقات ج1 ص51 📚الاختصاص مفید ، ص6 👌امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « مردم جز سه تن ( به مسیری که نباید می رفتند ) رفتند» 📚الکافی ج2 ص244 ❕این روایات گذشته از آنکه با روایاتی که در مورد راستین پیامبر گذشت مخالفت دارد ، با روایات دیگری که از طریق شیعه و سنی نقل شده است نیز در تضاد است زیرا بر اساس آن بسیاری از صحابه پیامبر با خلافت ابوبکر کردند و تن به خلافت او ندادند و در مقام احتجاج و استدلال بر ولایت علی علیه السلام بر آمدند که جهت آگاهی به نمایه زیر رجوع فرمایید ؛ 🌷 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3102 👌با توجه به این نکته باید گفت حصری که در روایات ارتداد وجود دارد حصر است نه حقیقی . ❕یعنی امام علیه السلام با بیان کردن دسته ای خاص از صحابه پیامبر گرامی فرموده است که آن دسته همه مرتد شدند جز سه تن ‌، شاهد این تعبیر روایتی است که ابی بصیر نقل می کند که می گوید از امام صادق علیه السلام سوال کردم که آیا تمام صحابه پیامبر جز سه تن که ابوذر و مقداد و سلمان باشند پس از پیامبر مرتد شدند ؟ 👌امام پاسخ داد پس ابوساسان و ابو عمره انصاری کجا شدند ( و چرا آنها را جز صحابه بیان نکردی ؟) 📚بحار الانوار ج28 ص238 ❕البته منظور از ارتداد در روایات مذکور ، ارتداد از است نه از زیرا به اعتقاد شیعه منکرین ولایت علی علیه السلام در صورتی که شهادتین را به زبان جاری کنند مسلمان هستند اما مسلمان گمراه و مومن نمیشوند . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: «اسلام شهادتین واقامه نماز وزکات وانجام حج وروزه ماه رمضان است اما ایمان معرفت ولایت امامان است وکسی که را نداشته باشد مسلمان گمراه است» 📚الکافی ج2 ص25 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال سوالم اینه که چرادرنمازاشهدان علی ولی الله میگیم.شماگفتیدکه مولی به معنای سرپرست ورهبری است.ایااشهدان علی ولی الله منظوراینکه امام علی سرپرست خداست؟اینکه این معنی درست نیست،،پس چرادراذان میگیم؟؟؟ 🗯پاسخ: ❗️جمله « اشهد ان علی ولی الله » به این معنا نیست که حضرت علی سرپرست خداوند باشد . 🗯مراد آن است که حضرت علی ولی و سرپرست از ناحیه خداوند بر مردم است یعنی « ولی من الله» « سرپرست از ناحیه خدا است» 🔷در جملات نبی الله،رسول الله نیز جریان چنین است .اگر ما به فرد پیامبر می گوییم « نبی الله» به معنای « نبی من الله» است .یعنی فرد پیامبر از جانب خدا خبر می دهد. 🔷ویا وقتی می گوییم « رسول الله» یعنی « رسول من الله» به معنای آن است که پیامبر از جانب خدا رسول و فرستاده است . ❗️مسلم در صحیح خود نقل می کند که عمر پس از مرگ ابوبکر خطاب به حضرت علی و عباس در مقام احتجاج بر خلافت خود چنین گفت: «( انا)ولی ابی بکر» «من ولی ابوبکر هستم» ⁉️ایا اهل سنت معنا می کنند که عمر گفته است من سرپرست ابوبکر هستم یا معنا می کنند من سرپرست از ناحیه ابوبکر هستم؟ 📚صحیح مسلم ج3 ص1378 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❔پرسش ❓کانال کلمه شبهه ای را مطرح کرده است که قبر حضرت علی در نجف نمی باشد و قبر کنونی که منتسب به ایشان است مربوط میشود به مغیره بن شعبه خواهشا رفع شبهه بفرمایید❔ 💠پاسخ؛ ❗️این گونه اشکالات و شبهات ناشی می شود از نااگاهی این گونه نسبت به حقیقت مساله. 👌علامه بزرگوار مجلسی می نویسد: «تمام شیعیان بر اساس روایات ائمه اجماع دارند که علی علیه السلام در نجف مدفون است همان موضعی که هم اکنون به عنوان مدفن شریفش مشهور می باشد » 📚بحار الانوار ج97 ص251 ❗️ البته باید توجه کرد که در ابتدای امر چون ترس از آن بود که برخی از خوارج به قبر شریف حضرت تعرض کنند لذا قبر ایشان برای مدتی نامعلوم بود. 🔶امام صادق فرمود: «امیر مومنان به فرزندش حسن دستور داد که برای او چهار قبر بکند .در مسجد و در رحبه و در نجف و در خانه جعده بن هبیره .او با این کار می خواست کسی از دشمنان جای قبر او را نداند» 📚فرحه الغری ص32 📚بحار الانوار ج42 ص214 👌اما در این شکی نیست که امام علیه السلام در نجف دفن شدند. ❗️جابر بن یزید از امام باقر سوال کرد که امیر مومنان در کجا دفن شدند؟ 🔷امام فرمود: «در سمت نجف دفن شدند.دفن او پیش از طلوع صبح بود » 📚الارشاد ج1 ص24 📚اعلام الوری ج1 ص393 📚بحار الانوار ج42 ص220 👌امام صادق فرمود: «چون امیر مومنان جان باخت حسن و حسین و دو مرد دیگر او را بیرون بردند تا که از کوفه بیرون شدند و به نجف رسیدند و او را آنجا دفن کردند و قبر را صاف کرده و بازگشتند» 📚الکافی ج1 ص458 ♻️شیخ صدوق روایت می کند که صفوان جمال می گوید در خدمت امام صادق بودیم تا به نجف رسیدیم .بر قبری ایستاد و شروع کرد به سلام کردن بر آدم و یکایک پیامبران تا آن که به پیامبر اسلام رسید .آن گاه به روی قبر افتاد و ناله اش بلند شد و فرمود: «این قبر جدم علی بن ابی طالب است» 📚من لا یحضره الفقیه ج2 ص586 📚کامل الزیارات ص84 📚الکافی 1 ص456 و... 👌علامه مجلسی بیش از چهل روایت در این باره نقل می کند که قبر شریف حضرت امیر در نجف اشرف و همین موضع کنونی آن می باشد. 📚بحار الانوار ج97 ص235 باب2 🔶ابن اثیر از مورخان بزرگ اهل سنت می نویسد: «قول صحیح تر آن است که محل قبر علی در نجف همان مکانی که هم اکنون زیارت میشود و به آن تبرک میشود می باشد» 📚الکامل ج3 ص396 ❗️ابن ابی الحدید معتزلی می نویسد: «برخی می گویند او در مدینه دفن شد و برخی می گویند در رحبه دفن شد و...تمام این اقوال باطل است و حقیقت ندارد و فرزندان او بهتر می دانند که کجا دفن شده است و فرزندانش از جمله جعفر بن محمد همین قبر را در نجف به عنوان قبر علی معرفی کرده است» 📚شرح نهج البلاغه ج1 ص16 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔ شما در کانال خود خواستید رد کنید سر به کوبیدن حضرت زینب رو در حالی که علما تایید کردن❗️نظر شما در این رابطه چیست ❗️❗️ 💠💠 👌منبع اصلی و مورد استناد جریان مذکور ، کتاب شریف بحار الانوار می باشد . ❕ علامه مجلسی چنین نقل می‌کند که در بعضى از کتب معتبره دیدم از مسلم جصّاص نقل شده است: ⚫️ «ابن زیاد مرا خواست تا دارالاماره کوفه را تعمیر نمایم. زمانی که درهای دار الاماره را گچکارى می‌کردم، ناگاه شنیدم فریادهایى از اطراف بلند شد. از کارگر زیر دستم پرسیدم: چرا دچار زاری و فغان گشت؟ گفت: همین حالا سر یکى از خارجی‌هایی که بر یزید خروج کرده را آورده‌اند. ❕گفتم: آن خارجى کیست ؟ گفت حسین بن على .من صبر کردم تا کارگر رفت؛ ‌چنان به صورتم زدم که ترسیدم چشمم کور شود. دست خود را شسته، دست از کار کشیدم و وارد میدان کوفه شدم؛ جایی که مردم منتظر ورود اسیران و بریده بودند. در این هنگام حدود چهل شتر با هودج پیدا شدند که در میان آنها اهل‌بیت حضرت سیدالشهداء و اولاد فاطمه بودند؛ دیدم که على بن الحسین بر شترى برهنه سوار است و غل و زنجیر به او آسیب رسانده و خون از رگ‌هاى گردنش جارى است. او گریه می‌کرد و اشعاری با این مضامین می‌خواند: «اى امت بد رفتار خدا شما را از باران رحمتش سیراب نکند، اى امتى که احترام جدّ ما را درباره ما مراعات نکردید. اگر روز قیامت پیغمبر خدا ما را جمع کند، شما در جواب چه خواهید گفت. شما ما را بر پشت شتران بی‌جهاز می‌گردانید. گویا ما آن افرادى نیستیم که پایه دین را براى شما محکم کرده باشیم» ❕در همین زمان، مردم کوفه از روی دلسوزی به بچه‌ها نان، گردو و خرما می‌دادند. ام آنها را از دست و دهان کودکان می‌ربود و دور می‌افکند و فریاد می‌زد: «اى مردم کوفه صدقه بر ما حرام است...». زنان کوفه با مشاهده این وضعیت براى مصیبت اهل‌بیت گریه می‌کردند. 👌ام‌کلثوم سر خود را از خارج کرد و گفت: اى اهل کوفه آرام باشید. مردانتان ما را می‌کشند و زنانتان براى ما گریه می‌کنند. خدا در روز قیامت بین ما و شما داورى خواهد کرد. در همان هنگام بود که ناگاه صداى ضجه بلند شد و سر شهیدان که سر امام حسین پیشاپیش آنان بود را آوردند. 👌زینب با دیدن سر برادرش، پیشانی خود را بر چوب جلوی زد و خون از زیر مقنعه‌اش فرو ریخت، سپس با یک قطعه پارچه به سر امام حسین اشاره کرده و اشعارى را خواند: ❕اى ماهی که چون بسر حدّ کمال رسید، به ناگاه خسوف او را ربوده و غروبش را مقدّر کرد.پاره قلبم گمان نمی‌کردم که چنین مصیبتی در انتظارت باشد. برادرم با فاطمه کوچکت سخنی بگو؛ زیرا نزدیک است که قلبش آب شود. برادرم! قلب مهربانت چه شد که اکنون سفت و سخت شده است...» 📚بحار الانوار ج45 ص115 👌ما در گذشته این روایت را چون نقل شده بود ، از حیث سندی تضعیف کرده و رد کردیم ، اما با بیشتری که حول مساله داشته ایم و این که جریان مذکور در کتاب شریف و معتبر الانوار نقل شده است و علامه مجلسی نیز تصریح می کند که این جریان را از کتب نقل می کند ، و از سوی دیگر در گذشته نیز ثابت کرده ایم که تمام روایاتی که در کتب معتبر ما نقل شده است مورد است جز موارد اندکی از آنها که خلاف سنت قطعی می باشد ؛ ❕ 🔶 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2845 👌و از سوی دیگر جزع و فزع و بی تابی کردن و زنی در محدوده شرع که ضرر قابل توجهی بر آن مترتب نشود ، در مصیبت امام حسین استحباب روایی دارد ؛ 🔶 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2553 ⚫️با توجه به تمام این به این نتیجه رسیدیم که روایت مذکور صحیح است و حضرت زینب سلام الله علیها بی اختیار با دیدن سر مبارک امام حسین ، سر خودش را به عنوان حزن و اندوه و مصیبت بر محمل می کوبد که به ناگاه سر خونین می شود ، ما نیز وقتی عزیزی از خود را از دست می دهیم ممکن است بی اختیار چنین رفتاری از ما صادر شود . ❕البته این نکته را متذکر می شویم که جریان مذکور نمی تواند مستند برای زنی قرار گیرد زیرا اساسا قمه زنی در نزد عرف مصداق عزاداری نمی باشد و هیچ کس در فراق عزیزانش شمشیر به سر نمی زند ، اما به سر و صورت زدن و حتی زدن سر به درب منزل و مانند آن در فراق عزایزان امری مرسوم در نزد عرف است و نوعی جزع و فزع کردن تلقی می شود و تا زمانی که ضرر خاصی بر آن مترتب نشود ، بی اشکال است و این نوع جزع و بی تابی کردن در فراق امام حسین هم مصداق عزاداری و حزن می شود . ❕بنابراین از جریان حضرت زینب می توان استحباب به سر و صورت زدن و مانند آن را در مصیبت امام حسین استنباط کرد نه زنی را . 🔶 توضیح بیشتر در رابطه با حرمت قمه زنی: 🔸 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1275 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❓پرسش ❔آیا راست است که می گویند وقتی امام زمان ظهور کند مسجد الحرام و مسجد النبی را خراب می کند❗️❕❗️ 💠پاسخ💠 👌کلینی و دیگران نقل می کنند که امام صادق فرمود: « هنگامی که قائم قیام کند مسجد الحرام را به اساس خود باز می گرداند و نیز مسجد النبی را نیز به اساس خود باز می گرداند...» 📚الکافی ج4 ص543 📚التهذیب ج5 ص452 👌اما باید توجه کرد که هر دو روایت ضعیف و مرسل بوده و قابل استناد نمی باشد زیرا راوی بین « احمد بن محمد و «محمد بن حسین» مشخص نشده و با تعبیر « عمن حدثه » ذکر شده است. 🔶همین طور شیخ مفید و دیگران نیز روایت می کنند که امام صادق فرمود: « زمانی که قائم قیام کند مسجد الحرام را تخریب کرده و به اساسش بازمی گرداند» 📚الارشاد ج2 ص383 📚اعلام الوری ص461 📚کشف الغمه ج2 ص465 👌اما باید توجه کرد که تمام این نقل ها به صورت مرسل و بدون سند ذکر شده است و روشن است روایتی که مرسل و بدون سند باشد قابل استدلال نمی باشد. ❗️همچنین شیخ طوسی در الغیبه خودش نقل می کند که امام صادق فرمود: « آنگاه كه حضرت قائم قيام كند، مسجد الحرام و مسجد النبى را خراب می كند تا آن را بر اساس و اصلش بسازد، خانه كعبه را جاى اصلى خود برگردانده و دستان دزدان بنى شيبه را قطع و آن‌ها را بر خانه كعبه آويزان میکند» 📚الغیبه ص472 👌اما در سند آن علی بن ابی حمزه بطائنی قرار دارد که از سرمداران واقفی ها و از دشمنان امام رضا بوده است و روایتش مردود است. 📚رجال کشی ج2 ص705 📚رجال علامه حلی ص96 ❕بنابراین روشن می شود که این روایات از حیث سند ضعیف بوده و قابل استدلال نمی باشد . 🔶از ضعف سند نیز اگر چشم بپوشیم می توان چنین توجیه کرد که از آن جا که برخی از نواحی این دو مسجد توسط سلاطین جور و به جهت ریا و ...ساخته شده است امام عصر برای آن که آثار ظالمین باقی نماند آنها را خراب می کند و به جای اصلی آن باز می گرداند. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw