eitaa logo
آرشیو شیعه پاسخ
2.8هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht سایت : shiapasokh.com shiapasokh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔اشکال می شود که اگر حدیث با این عظمت واقعیت دارد چرا علی و اهل بیت او و یارانش در موارد لزوم به آن استدلال نکردند ❗️آیا بهتر نبود که آنها برای اثبات خلافت بلافصل علی به چنین مدرک استناد می جستند ❕❕ 💠💠 👌این ایراد نیز مانند بسیاری از ایرادهای دیگر به خاطر عدم آگاهی کافی از حدیث و تاریخ و تفسیر است زیرا موارد زیادی در کتب دانشمندان اهل سنت نقل شده که خود علی یا ائمه علیهم السلام یا یاران آنها به حدیث غدیر استدلال کرده اند . 👌خطیب نقل می کند از عامر بن واثله که در روز شوری به همراه علی بودم و شنیدم که او به اعضای شوری چنین می گفت ؛ « دلیل محکمی برای شما اقامه کنم که عرب و عجم توانایی تغییر آن را نداشته باشند ...شما را به خدا سوگند می دهم آیا در میان شما کسی جز من وجود دارد که پیامبر در حق او گفته باشد ؛ « هرکس من او هستم علی مولای اوست ، خدایا هرکس علی را دوست بدارد ، دوستدارش باش و هر کس یاریش کند تو هم یاریش کن » همه گفتند نه » 📚مناقب خوارزمی ص217 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2 ص61 📚فرائد السمطین ، حموینی ، باب 58 📚صواعق المحرقه ص93 🗯در روایت دیگری آمده است که روزی علی علیه السلام در سخنرانی می کرد ، در ضمن سخنان خود رو به جمعیت کرد وگفت شما را به خدا سوگند می دهم هرکس در غدیر حاضر بود و به گوش خود شنید که پیامبر مرا به جانشینی خود برگزید بایستد ، و شهادت بدهد...در این موقع حدود سی نفر از جا برخاستند و به شنیدن حدیث غدیر گواهی دادند» 📚مسند احمد ج4 ص370 📚مجمع الزواید ج9 ص104 📚کفایه الطالب ص56 📚البدایه و النهایه ج5 ص211 📚کنزالعمال ج15 ص151 👌امام علیه السلام خطاب به انس بن مالک گفت چرا تو بر نخاستی تا شهادت دهی ، پاسخ داد که عمر زیادی از من گذشته است و دچار فراموشی شده ام ، امام گفت اگر دروغ می گویی خدا تو را گرفتار بیماری برص کند آنچنان که عمامه ات آن را نپوشاند ، هنوز از جا بر نخاسته بود که گرفتاری بیماری برص شد و پیوسته می گفت گرفتاری نفرین بنده صالح خدا شدم » 📚المعارف ابن قتیبه ص194 📚شرح نهج البلاغه ج4 ص74 ❕علامه امینی در ، حدود 22 مناشده و احتجاج به حدیث غدیر بر امامت حضرت علی را نقل می کند که این احتجاج ها از ناحیه حضرت علی و حضرت زهرا و امامان و یاران آنها صورت گرفته است . 📚الغدیر ج1 ص327 تا 418 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔اشکال می شود که اگر حدیث با این عظمت واقعیت دارد چرا علی و اهل بیت او و یارانش در موارد لزوم به آن استدلال نکردند ❗️آیا بهتر نبود که آنها برای اثبات خلافت بلافصل علی به چنین مدرک استناد می جستند ❕❕ 💠💠 👌این ایراد نیز مانند بسیاری از ایرادهای دیگر به خاطر عدم آگاهی کافی از حدیث و تاریخ و تفسیر است زیرا موارد زیادی در کتب دانشمندان اهل سنت نقل شده که خود علی یا ائمه علیهم السلام یا یاران آنها به حدیث غدیر استدلال کرده اند . 👌خطیب نقل می کند از عامر بن واثله که در روز شوری به همراه علی بودم و شنیدم که او به اعضای شوری چنین می گفت ؛ « دلیل محکمی برای شما اقامه کنم که عرب و عجم توانایی تغییر آن را نداشته باشند ...شما را به خدا سوگند می دهم آیا در میان شما کسی جز من وجود دارد که پیامبر در حق او گفته باشد ؛ « هرکس من او هستم علی مولای اوست ، خدایا هرکس علی را دوست بدارد ، دوستدارش باش و هر کس یاریش کند تو هم یاریش کن » همه گفتند نه » 📚مناقب خوارزمی ص217 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2 ص61 📚فرائد السمطین ، حموینی ، باب 58 📚صواعق المحرقه ص93 🗯در روایت دیگری آمده است که روزی علی علیه السلام در سخنرانی می کرد ، در ضمن سخنان خود رو به جمعیت کرد وگفت شما را به خدا سوگند می دهم هرکس در غدیر حاضر بود و به گوش خود شنید که پیامبر مرا به جانشینی خود برگزید بایستد ، و شهادت بدهد...در این موقع حدود سی نفر از جا برخاستند و به شنیدن حدیث غدیر گواهی دادند» 📚مسند احمد ج4 ص370 📚مجمع الزواید ج9 ص104 📚کفایه الطالب ص56 📚البدایه و النهایه ج5 ص211 📚کنزالعمال ج15 ص151 👌امام علیه السلام خطاب به انس بن مالک گفت چرا تو بر نخاستی تا شهادت دهی ، پاسخ داد که عمر زیادی از من گذشته است و دچار فراموشی شده ام ، امام گفت اگر دروغ می گویی خدا تو را گرفتار بیماری برص کند آنچنان که عمامه ات آن را نپوشاند ، هنوز از جا بر نخاسته بود که گرفتاری بیماری برص شد و پیوسته می گفت گرفتاری نفرین بنده صالح خدا شدم » 📚المعارف ابن قتیبه ص194 📚شرح نهج البلاغه ج4 ص74 ❕علامه امینی در ، حدود 22 مناشده و احتجاج به حدیث غدیر بر امامت حضرت علی را نقل می کند که این احتجاج ها از ناحیه حضرت علی و حضرت زهرا و امامان و یاران آنها صورت گرفته است . 📚الغدیر ج1 ص327 تا 418 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔اشکال می شود که اگر حدیث با این عظمت واقعیت دارد چرا علی و اهل بیت او و یارانش در موارد لزوم به آن استدلال نکردند ❗️آیا بهتر نبود که آنها برای اثبات خلافت بلافصل علی به چنین مدرک استناد می جستند ❕❕ 💠💠 👌این ایراد نیز مانند بسیاری از ایرادهای دیگر به خاطر عدم آگاهی کافی از حدیث و تاریخ و تفسیر است زیرا موارد زیادی در کتب دانشمندان اهل سنت نقل شده که خود علی یا ائمه علیهم السلام یا یاران آنها به حدیث غدیر استدلال کرده اند . 👌خطیب نقل می کند از عامر بن واثله که در روز شوری به همراه علی بودم و شنیدم که او به اعضای شوری چنین می گفت ؛ « دلیل محکمی برای شما اقامه کنم که عرب و عجم توانایی تغییر آن را نداشته باشند ...شما را به خدا سوگند می دهم آیا در میان شما کسی جز من وجود دارد که پیامبر در حق او گفته باشد ؛ « هرکس من او هستم علی مولای اوست ، خدایا هرکس علی را دوست بدارد ، دوستدارش باش و هر کس یاریش کند تو هم یاریش کن » همه گفتند نه » 📚مناقب خوارزمی ص217 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2 ص61 📚فرائد السمطین ، حموینی ، باب 58 📚صواعق المحرقه ص93 🗯در روایت دیگری آمده است که روزی علی علیه السلام در سخنرانی می کرد ، در ضمن سخنان خود رو به جمعیت کرد وگفت شما را به خدا سوگند می دهم هرکس در غدیر حاضر بود و به گوش خود شنید که پیامبر مرا به جانشینی خود برگزید بایستد ، و شهادت بدهد...در این موقع حدود سی نفر از جا برخاستند و به شنیدن حدیث غدیر گواهی دادند» 📚مسند احمد ج4 ص370 📚مجمع الزواید ج9 ص104 📚کفایه الطالب ص56 📚البدایه و النهایه ج5 ص211 📚کنزالعمال ج15 ص151 👌امام علیه السلام خطاب به انس بن مالک گفت چرا تو بر نخاستی تا شهادت دهی ، پاسخ داد که عمر زیادی از من گذشته است و دچار فراموشی شده ام ، امام گفت اگر دروغ می گویی خدا تو را گرفتار بیماری برص کند آنچنان که عمامه ات آن را نپوشاند ، هنوز از جا بر نخاسته بود که گرفتاری بیماری برص شد و پیوسته می گفت گرفتاری نفرین بنده صالح خدا شدم » 📚المعارف ابن قتیبه ص194 📚شرح نهج البلاغه ج4 ص74 ❕علامه امینی در ، حدود 22 مناشده و احتجاج به حدیث غدیر بر امامت حضرت علی را نقل می کند که این احتجاج ها از ناحیه حضرت علی و حضرت زهرا و امامان و یاران آنها صورت گرفته است . 📚الغدیر ج1 ص327 تا 418 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔ شما در کانال خود خواستید رد کنید سر به کوبیدن حضرت زینب رو در حالی که علما تایید کردن❗️نظر شما در این رابطه چیست ❗️❗️ 💠💠 👌منبع اصلی و مورد استناد جریان مذکور ، کتاب شریف بحار الانوار می باشد . ❕ علامه مجلسی چنین نقل می‌کند که در بعضى از کتب معتبره دیدم از مسلم جصّاص نقل شده است: ⚫️ «ابن زیاد مرا خواست تا دارالاماره کوفه را تعمیر نمایم. زمانی که درهای دار الاماره را گچکارى می‌کردم، ناگاه شنیدم فریادهایى از اطراف بلند شد. از کارگر زیر دستم پرسیدم: چرا دچار زاری و فغان گشت؟ گفت: همین حالا سر یکى از خارجی‌هایی که بر یزید خروج کرده را آورده‌اند. ❕گفتم: آن خارجى کیست ؟ گفت حسین بن على .من صبر کردم تا کارگر رفت؛ ‌چنان به صورتم زدم که ترسیدم چشمم کور شود. دست خود را شسته، دست از کار کشیدم و وارد میدان کوفه شدم؛ جایی که مردم منتظر ورود اسیران و بریده بودند. در این هنگام حدود چهل شتر با هودج پیدا شدند که در میان آنها اهل‌بیت حضرت سیدالشهداء و اولاد فاطمه بودند؛ دیدم که على بن الحسین بر شترى برهنه سوار است و غل و زنجیر به او آسیب رسانده و خون از رگ‌هاى گردنش جارى است. او گریه می‌کرد و اشعاری با این مضامین می‌خواند: «اى امت بد رفتار خدا شما را از باران رحمتش سیراب نکند، اى امتى که احترام جدّ ما را درباره ما مراعات نکردید. اگر روز قیامت پیغمبر خدا ما را جمع کند، شما در جواب چه خواهید گفت. شما ما را بر پشت شتران بی‌جهاز می‌گردانید. گویا ما آن افرادى نیستیم که پایه دین را براى شما محکم کرده باشیم» ❕در همین زمان، مردم کوفه از روی دلسوزی به بچه‌ها نان، گردو و خرما می‌دادند. ام آنها را از دست و دهان کودکان می‌ربود و دور می‌افکند و فریاد می‌زد: «اى مردم کوفه صدقه بر ما حرام است...». زنان کوفه با مشاهده این وضعیت براى مصیبت اهل‌بیت گریه می‌کردند. 👌ام‌کلثوم سر خود را از خارج کرد و گفت: اى اهل کوفه آرام باشید. مردانتان ما را می‌کشند و زنانتان براى ما گریه می‌کنند. خدا در روز قیامت بین ما و شما داورى خواهد کرد. در همان هنگام بود که ناگاه صداى ضجه بلند شد و سر شهیدان که سر امام حسین پیشاپیش آنان بود را آوردند. 👌زینب با دیدن سر برادرش، پیشانی خود را بر چوب جلوی زد و خون از زیر مقنعه‌اش فرو ریخت، سپس با یک قطعه پارچه به سر امام حسین اشاره کرده و اشعارى را خواند: ❕اى ماهی که چون بسر حدّ کمال رسید، به ناگاه خسوف او را ربوده و غروبش را مقدّر کرد.پاره قلبم گمان نمی‌کردم که چنین مصیبتی در انتظارت باشد. برادرم با فاطمه کوچکت سخنی بگو؛ زیرا نزدیک است که قلبش آب شود. برادرم! قلب مهربانت چه شد که اکنون سفت و سخت شده است...» 📚بحار الانوار ج45 ص115 👌ما در گذشته این روایت را چون نقل شده بود ، از حیث سندی تضعیف کرده و رد کردیم ، اما با بیشتری که حول مساله داشته ایم و این که جریان مذکور در کتاب شریف و معتبر الانوار نقل شده است و علامه مجلسی نیز تصریح می کند که این جریان را از کتب نقل می کند ، و از سوی دیگر در گذشته نیز ثابت کرده ایم که تمام روایاتی که در کتب معتبر ما نقل شده است مورد است جز موارد اندکی از آنها که خلاف سنت قطعی می باشد ؛ ❕ 🔶 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2845 👌و از سوی دیگر جزع و فزع و بی تابی کردن و زنی در محدوده شرع که ضرر قابل توجهی بر آن مترتب نشود ، در مصیبت امام حسین استحباب روایی دارد ؛ 🔶 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2553 ⚫️با توجه به تمام این به این نتیجه رسیدیم که روایت مذکور صحیح است و حضرت زینب سلام الله علیها بی اختیار با دیدن سر مبارک امام حسین ، سر خودش را به عنوان حزن و اندوه و مصیبت بر محمل می کوبد که به ناگاه سر خونین می شود ، ما نیز وقتی عزیزی از خود را از دست می دهیم ممکن است بی اختیار چنین رفتاری از ما صادر شود . ❕البته این نکته را متذکر می شویم که جریان مذکور نمی تواند مستند برای زنی قرار گیرد زیرا اساسا قمه زنی در نزد عرف مصداق عزاداری نمی باشد و هیچ کس در فراق عزیزانش شمشیر به سر نمی زند ، اما به سر و صورت زدن و حتی زدن سر به درب منزل و مانند آن در فراق عزایزان امری مرسوم در نزد عرف است و نوعی جزع و فزع کردن تلقی می شود و تا زمانی که ضرر خاصی بر آن مترتب نشود ، بی اشکال است و این نوع جزع و بی تابی کردن در فراق امام حسین هم مصداق عزاداری و حزن می شود . ❕بنابراین از جریان حضرت زینب می توان استحباب به سر و صورت زدن و مانند آن را در مصیبت امام حسین استنباط کرد نه زنی را . 🔶 توضیح بیشتر در رابطه با حرمت قمه زنی: 🔸 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1275 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔برخی مطرح می کنند که مثلا شیعه برای نمایی می گوید دشمنان قبر امام حسین را چندین بار تخریب کردند این چقدر سندیت دارد ❗️اساسا انگیزه آنان از این عمل چه بوده ❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که زیارت قبر امام حسین علیه السلام همواره مورد تاکید و توصیه سایر امامان علیهم السلام بوده است ، چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « شیعیان ما را به زیارت قبر امام حسین توصیه کنید زیرا زیارت قبر او برای هر شیعه ای که مقر به امامت او است لازم است» 📚بحار الانوار ج98 ص3 🔸الهام ‏بخشى تربت خونين سيد الشهدا در راه مبارزه با ستم، سبب شد كه شيعه،همواره مرقد آن را تكريم و بر گرد آن تجمّع كند. توصيه ‏هاى اكيد ائمّه نيز نسبت به زيارت قبر امام حسين اين شور و الهام را مى ‏افزود. همين سبب شد كه حكّام ستمگر همواره احساس خطر كنند و اين كانون را از هم بپاشند. از دوران بنى اميّه كه زيارت آن حضرت، ممنوع و تحت كنترل بود، تا زمان هارون الرّشيد كه حتّى درخت سدرى را كه سايه‏ بان زائران بود قطع كردند ؛ 📚بحار الانوار ج 45 ص 398 🔸مهم‏ترين جسارت نسبت به مزار امام حسين عليه السلام در تاريخ، مربوط به متوكّل عبّاسى است. وى از سال 232 تا 247 ق، تحت تأثير اهل حديث متعصّب بغداد، بر امور، سيطره داشت. منابع تاريخى، وى را دشمن اهل بيت عليهم السلام دانسته‏اند و گفته ‏اند كه دشمنى با على بن ابى طالب عليه السلام و خانواده ‏اش داشت‏ . 📚الکامل فی التاریخ ج 4 ص 318 ❕متوكّل عباسى، پاسگاهى در نزديكى كربلا زده و به افراد خويش فرمان اكيد داده بود كه هر كس را ديديد قصد زيارت حسين را دارد، بكشيد. 📚بحار الانوار ج 45 ص 404 🔸به امر متوكّل، بار قبر حسين علیه السلام را خراب كردند. 📚همان ص 410 ❕ در يكى از اين نوبتها، «ديزج يهودى» را مأمور تغيير و تبديل و تخريب قبر مطهّر كرد. او نيز با غلامان خويش سراغ قبر رفت و حتّى قبر را شكافت و به حصيرى كه پيكر امام در آن بود برخورد كرد كه از آن بوى مشك مى‏ آمد. دوباره خاك روى آن ريختند و آب بستند و آن را مى ‏خواستند با گاو، شخم بزنند كه گاوها پيشروى نمى‏ کردند. 📚بحار الانوار ج 45 ص 394 🔸هارون الرشيد نيز يك بار به والى فرمان داد تا قبر حسين بن على را خراب كند. اطراف آن را عمارتها ساخته و زمينهايش را زير كشت و زراعت بردند. 📚تتمه المنتهی ص 240 🔸ابن عساكر، نوشته است كه متوكّل، در سال 236 ق، دستور انهدام قبر امام‏ حسين عليه السلام را صادر كرد. پس، خانه ‏هاى اطراف قبر را تخريب و همه را مزرعه كردند و مردم را از زيارت آن قبر، منع كرده، آن جا را به صحرا، تبديل نمودند. مسلمانان، از اين كار، شدند و مردمان بغداد، بر روى بام منازل و مساجد، متوكّل را دشنام دادند و شعرا، او را هجو كردند. 📚تاریخ دمشق ج 72 ص 167 👌به متوكّل خبر دادند كه مردم در سرزمين «نينوا» براى زيارت قبر حسين جمع مى ‏شوند و از اين رهگذر، جمعيّت انبوهى پديد مى‏ آيد و كانون خطرى تشكيل مى ‏شود. متوكّل به يكى از فرماندهان ارتش خود در معيّت تعدادى از لشكريان مأموريّت داد تا مرقد مطهّر را بشكافند و را متفرّق ساخته، از تجمّع بر سر قبر آن حضرت و زيارت قبر او جلوگيرى كنند. او هم طبق دستور، مردم را از پيرامون قبر پراكنده ساخت. اين حادثه در سال 237 هجرى بود. ولى مردم در موسم زيارت، بازهم تجمّع كرده، عليه او شورش كردند و بى‏ باكانه به مأموران خليفه گفتند: اگر تا آخرين نفر هم كشته شويم، دست بر نمى‏ داريم. و بازماندگان ما به زيارت خواهند آمد. وقتى حادثه به متوكّل گزارش شد، به آن فرمانده نوشت كه دست از مردم بردارد و به كوفه بازگردد و چنين وانمود كند كه مسافرتش به كوفه در رابطه با مصالح مردم بوده ... تا اينكه در سال 247 باز تجمّع مردم زياد شد. به نحوى كه در آن محلّ، بازارى درست شد. مجدّدا بناى سخت‏گيرى گذاشتند. 📚اعیان الشیعه ج 1 ص 628 👌روز به روز بر زائران افزوده مى‏ شد، متوكّل سردارى فرستاد و ميان مردم اعلام كردند كه ذمّه خليفه از كسى كه به زيارت رود بيزار است. بازهم آن منطقه را ويران كردند و آب بستند و شخم زدند و قبر را شكافتند. 📚تتمه المنتهی ص 241 👌آرى ... «زيارت اين خاك است كه توده مردم را يارى مى ‏دهد تا به انقلاب حسين علیه السلام و به جهاد و مبارزه او عليه ظلم بينديشند و به رسوا كردن دستگاه حاكم بنشينند. است كه اين خاك- خاك كربلا- سمبل و شعار مى‏ شود و طواف آرامگاه حسين، با صد طواف كعبه مقابل مى ‏شود و حتّى بر آن ترجيح مى‏ يابد.» 📚مجموعه آثار شریعتی ج 7 ص 20 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔نظر اهلبیت در مورد مختار ثقفی چه بوده است ❗️آیا حقیقت دارد که قیام مختار مورد اهل بیت نبوده ❗️اگر چنین است چرا صدا و سیما برای او فیلم می سازد و از او به بزرگی یاد می کند ❗️❗️ 💠💠 👌مختار بن ابى عبيده ثقفى، معروف به كيسان، در اصل از مردم طائف بود و مادرش دومة بنت وهب نام داشت. در سال به دنيا آمده. پدر او در زمان عمر به مدينه رفت، مختار نيز همراه پدرش به مدينه منتقل گشت. مردى بود خردمند، حاضر جواب، شجاع، بخشنده، تيزهوش، كارشناس فنون رزم و غلبه بر دشمن. در دوران على علیه السلام به بنى هاشم پيوسته بود و با حضرت على در عراق به سر مى‏برد، پس از شهادت آن حضرت، ساكن بصره شد. در ميان قوم خود، شريف بود. رواياتى در مدح او وارد شده است. مختار از مروّجين و ناشرين فضايل آل محمّد بود و پيوندش با اهل بيت، او را از ادبى سرشار و اخلاقى فاضل برخوردار بود. در نهان و آشكار هوادارى از دودمان پيامبر مى ‏كرد. 📚سفینه البحار ج 2 ص 752 _ مقتل الحسین ، مقرم ، ص 167 👌ميثم تمّار در زندان ابن زياد، به گفته بود كه تو آزاد شده و به خونخواهى حسين علیه السلام خروج خواهى كرد و ابن زياد را خواهى كشت. 📚همان ص 434 🔸وى در دورانى كه مسلم بن عقيل در كوفه بود، او را به خانه خويش برد و با او به نفع امام حسين علیه السلام بيعت كرد. ابن زياد، پس از كشتن مسلم، او را تازيانه زد و زندانى كرد و در ايّامى كه كربلا اتّفاق افتاد، او و ميثم تمّار در زندان بودند. مختار، پس از مرگ يزيد در سال 64، به خونخواهى سيد الشهدا علیه السلام قيام كرد و قاتلان امام حسين را كشت، سپس خود در جنگى با سپاهيان عبد الله بن زبير در مكّه كشته شد. از امام باقر علیه السلام روايت‏ است كه فرمود ؛ «مختار را ناسزا نگویید زیرا او قاتلان ما را کشت و انتقام خون ما را گرفت » 📚بحار الانوار ج 45 ص 343 🔸قبر مختار، در رواق راهرو مرقد حضرت مسلم در قرار دارد. 📚سوگنامه آل محمد ص 544 🔸مشهور علمای شیعه از به بزرگی یاد میکنند چنان که علامه امینی می نویسد ؛ «هر کس برتاریخ وحدیث وعلم رجال با دید نافذ نظر اندازد در میابد که مختار در پیشاپیش مردان دین و هدایت و اخلاص است و نهضت بزرگ او جز برای برپا داشتن عدل و درآوردن ریشه ی ستم نبوده است وبه همین جهت امامان بر او رحمت کرده و او را ستوده اند» 📚ترجمه الغدیر، ج 4، ص 238 👌جهت آگاهی بیشتر در مورد پاسخ گذشته ما را مطالعه کنید ؛ ⚫️ https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/776 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔برخی می گویند اگر هدف امام حسین واقعا قیام در راه خدا بوده است چرا وقتی خبر شهادت به ایشان رسید می خواست برگردد و به کوفه نرود و یا چرا به حر گفت بگذار برگردم و وارد کوفه نمیشوم ❗️❗️ 💠💠 👌این که هدف امام علیه السلام از مخالفت با یزید و رفتن به سوی کوفه قیام در برابر حکومت ظالم و فاسد یزید و نجات دین از چنگال و انحراف بوده است قابل شک و تردید نیست چنان که خود امام حسین علیه السلام می فرمود ؛ « من تنها به انگيزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى ‏خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به جدّم و پدرم على بن ابى طالب عليه السلام رفتار نمايم!» 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 33 و بحارالانوار، ج 44، ص 329 👌هنگامى كه امام عليه السلام با سپاهِ «حرّ» رو به رو گشت و بى‏ وفايى كوفيان آشكار شد و امام عليه السلام خود را با شهادت مواجه ديد در ميان اصحاب خويش برخواست و طىّ چنين فرمود ؛ « آيا نمى ‏بينيد به حق عمل نمى ‏شود و از باطل جلوگيرى نمى ‏گردد، در چنين شرايطى بر مؤمن لازم است (قيام كند و) شيفته ملاقات پروردگار (و شهادت) باشد». 📚بحارالانوار، ج 44، ص 381؛ تاريخ طبرى، ج 4، ص 305 و مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 237. 👌و در نامه ای به بزرگان نوشت ؛ « شما مى ‏دانيد پيامبر خدا در زمان حياتش فرمود هر كس سلطان ستمگرى را ببيند كه حرام خدا را حلال شمرده و پيمان خدا را شكسته، با سنّت پيامبر مخالفت مى ‏ورزد و در ميان بندگان خدا به ظلم و ستم رفتار مى ‏كند ولى با او به مبارزه‏ عملى و گفتارى برنخيزد، سزاوار است كه او را در جايگاه آن سلطان ستمگر (جهنّم) وارد كند » 📚فتوح ‏ابن ‏اعثم، ج 5، ص 143؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 234 و بحارالانوار، ج 44، ص 381. ❕و در خطبه‏ اى با هدف از تلاش و تكاپوى خويش را چنين بيان مى‏ كند ؛ « خداوندا! تو مى ‏دانى كه آنچه از ما (در طريق تلاش براى بسيج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و يا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلكه هدف ما آن است كه نشانه ‏هاى دين تو را آشكار سازيم و اصلاح و درستى را در همه بلاد بر ملا كنيم تا بندگان آسوده باشند و فرايض و سنّت‏ها و احكامت مورد عمل قرار گيرد» 📚تحف العقول، ص 170 و بحارالانوار، ج 97، ص 79. 👌حال ادعایی شده است که وقتی امام حسین علیه السلام خبر شهادت مسلم را شنید قصد باز گشت را داشت در حالی که تاریخ خلاف آن را نقل کرده است ‌. ❕هنگامى كه امام عليه السلام به منزلگاه «زباله» رسيد، خبر شهادت برادر رضاع ى‏اش- عبداللَّه بن يقطر (علاوه بر شهادت مسلم و هانى)- را شنيد، نوشته ‏ايى را بيرون آورد و براى مردم خواند: « به نام خداوند بخشنده مهربان، امّا بعد! خبر ناگوار شهادت مسلم بن عقيل و هانى بن عروه و عبداللَّه بن يقطر به ما رسید ... پس هر كس از بخواهد برگردد مى‏ تواند. هيچ بيعتى از ما بر عهده او نيست». 🔸به دنبال اين سخنان، مردم از چپ و راست از اطراف امام پراكنده شدند، تنها همان‏ عدّه از ياران آن حضرت كه از مدينه با او همراه بودند، باقى ماندند. اين سخن را بدان جهت فرمود كه عدّه‏ اى مى‏ كردند امام عليه السلام به شهرى وارد مى‏ شود كه مردم آن سامان همه مطيع فرمان او هستند و امام زمام حكومت را به دست خواهد گرفت و آنها بهره مادّى خواهند برد! ولى هنگامى كه ديدند مردم بى وفاى كوفه دست از يارى امام كشيدند و قاعدتاً راهى جز شهادت براى امام و يارانش نيست از گرد آن حضرت پراكنده شدند. 📚تاريخ طبرى، ج 4، ص 300- 301؛ ارشاد مفيد، ص 424 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 (با مختصر تفاوت). 👌 اين سخنان به خوبى نشان مى‏ دهد كه امام عليه السلام رسالت و مأموريّت خاصّى در اين سفر خطرناك براى خويش مى‏ دید، و گرنه بعد از علم و اطّلاع از پيمان شكنى مردم كوفه و شهادت «مسلم» و «هانى» و «عبداللَّه بن يقطر» مى ‏بايست به مكّه، يا مدينه باز گردد و ترديدى به خود راه ندهد، نه اين كه به سوى كوفه كه ابن زياد بر آن تسلّط كامل كرده بود برود، به خصوص اين كه بيعت را از همه همراهان بر مى ‏دارد و با صراحت مى‏گويد ما به سوى خطر پيش مى ‏رويم آنها كه غير از اين گمان مى ‏كردند آزادند، بازگردند. 🔸دانشمند معروف اهل سنّت «قندوزى» نقل مى‏ كند كه امام عليه السلام در منزلگاه «زباله» پس از شنيدن خبر شهادت مسلم بن و بى ‏وفايى كوفيان، رو به همراهانش كرد و چنين فرمود ؛ « اى مردم! هر كس از شما در برابر تيزى شمشير و زخم نيزه‏ها بردبار است، با ما بماند و الّا از ما جدا شود» 📚ینابیع الموده ص 406 🔸 👇 @Rahnamye_Behesht
🔸 👇 👌امام عليه السلام همچنان به سوى پيش مى‏ رفت تا فرزدق، شاعر معروف را ديد، فرزدق سلام كرد و گفت: «اى فرزند رسول خدا! چگونه به مردم كوفه اعتماد كردى با آن‏كه آنان پسر عمويت- مسلم بن عقيل- و پيروانش را كشتند؟» 🔸 اشك از ديدگان امام شد و فرمود ؛ «خداوند مسلم را رحمت كند، او به سوى رَوْح و ريحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانيد او به تكليف خويش عمل كرد و هنوز تكليف ما باقى مانده است». 👌سپس اين اشعار را ايراد فرمود: «اگر (لذّات) دنيوى با ارزش به شمار آيد، سراى پاداشِ الهى (بهشت) از آن برتر و ارزشمندتر است و اگر بدن‏ها براى آفريده شده، شهادت در زير ضربات شمشير در راه خدا بهتر است و اگر روزى‏ ها به تقدير الهى تقسيم شده، حريص نبودن در طلب روزى زيباتر است و اگر اموال و دارايى براى واگذاشتن جمع‏آورى مى‏ شود، چرا آزادمردان (در بذل و بخشش آن) بخل بورزند؟ » 📚تاريخ ابن عساكر (شرح حال امام حسين عليه السلام)، ص 163 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 _ الملهوف: ص 134، كشف الغمّة: ج 2 ص 239 ؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 1 ص 223، مطالب السؤول: ص 73 وفيها من «فلقيه الفرزدق» وراجع: مثير الأحزان: ص 45. 🔸ابن شهر آشوب در كتاب مناقب اين را نيز در ذيل اين سخن نقل كرده است؛ « سلام خداوند بر شما اى آل احمد! من مى‏ بينم به زودى از ميان شما كوچ خواهم كرد.» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 103 👌اوج عظمت امام عليه السلام و اهداف او در اين اشعار كاملًا جلوه‏ گر است او مى‏ داند براى رهايى خود از ننگ تسليم در برابر خودكامگان فرومايه و براى نجات اسلام از چنگال مشركان مسلمان نما از بنى اميّه راهى جز پذيرش شهادت و آمادگى براى استقبال از شمشيرها وجود ندارد. امام عليه السلام از اين طريق ياران خود را نيز براى اين هدف بزرگ مى ‏سازد و آماده مى‏ كند. ❕اما این که امام علیه السلام هنگام مواجهه با حر قصد بازگشت داشت نیز ادعایی غیر قابل قبول است . 👌امام علیه السلام در برابر حر و سپاهیانش که ایشان را محاصره کرده بودند عرضه داشتند ؛ «اى مردم! اين اتمام حجتى است در پيشگاه خداوند و مسلمانان حاضر، من خود به سوى ديار شما نيامدم مگر آن‏كه نامه‏ هاى شما به دستم رسيد و فرستادگانتان به سويم آمدند و گفتند: به سوى ما بيا چرا كه ما پيشوايى نداريم بدان اميد كه خداوند به وسيله تو ما را در مسير هدايت گرد آورد. 🔸اگر همچنان بر دعوت خود باقى هستيد كه اكنون آمدم. بنابراين، اگر با من پيمان و ميثاق‏هاى محكم مى‏ بنديد به گونه‏ اى كه مايه اطمينان خاطرم گردد، با شما وارد شهرتان مى‏ شوم و اگر چنين نكنيد و از آمدنم به اين ديار ناخشنوديد به كه از آنجا آمده ‏ام باز مى‏ گردم». 🔹حر و سپاهيانش در برابر سخنان امام عليه السلام ساكت مانده و جوابى ندادند. 📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 134- 135 و ارشاد مفيد، ص 427 (با مختصر تفاوت). 👌با اين كه «حرّ بن يزيد رياحى» بيشترين احترام را در ظاهر به امام عليه السلام گذارد و خود و يارانش پشت سر امام نماز خواندند، ولى مأمور بود به هر قيمتى شده اجازه ندهد امام عليه السلام به كوفه نزديك شود، و اجازه بازگشت به مدينه را هم ندهد، بلكه امام عليه السلام را در يك دور از آبادى‏ ها فرود آورد تا لشكرها فرا رسند و امام عليه السلام را در محاصره كامل قرار دهند. ❕اگر مى‏ بينيم امام عليه السلام مى‏ فرمايد شما مرا دعوت كرديد، اگر حاضر به همكارى نيستيد به جايگاه اصلى ‏ام باز مى ‏گردم، در واقع براى اتمام حجّت بر آن گروه پيمان شكن است ، که شما مرا در قرار داده اید با این که خود مرا دعوت کردید ، و نمی گذارید تحرکی کنم و این نهایت ظلم شما به خاندان رسول خدا است و روز قیامت چه پاسخی به نزد خدا دارید ، اگر چه امام قصد بازگشت نداشت و نیز می دانست که آنها درخواست امام را مبنی بر بازگشت اجابت نمی کنند ، اما باز جهت اتمام حجت تعبیر مذکور را به کار بردند . ❕زيرا اگر امام عليه السلام مى‏ خواست بازگردد، بعد از خبرهاى كه از شهادت مسلم و هانى و پيمان شكنى اهل كوفه به او رسيده بود و هيچ مانعى در ظاهر وجود نداشت، باز مى‏ گشت. او به خوبى مى‏ داند مسير او به سوى كربلا، ميدان جانبازى و شهادت او است، و اين خبر از جدّش خدا به او رسيده بود. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman