eitaa logo
شیعه پاسخ
6.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
233 ویدیو
57 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده و احذر مکر خوزی الاهواز ... الایمان لا یثبت فی قلب یهودی و لا خوزی ابدا منظور از خوزی های اهواز کی ها هستند این روایت را شیخ انصاری هم در مکاسب محرمه تحت عنوان خاتمه آورده ❗️❗️ 💠💠 👌در روایاتی از افرادی به نام « خوزی ها » مذمت شده و ازدواج با آنان را مکروه شمرده اند ، ما قبل از طرح روایات مذکور ، متذکر دو اصل مسلم اسلامی می شویم ؛ 1⃣یکی از معیارها و ملاک های صحت یک روایت ، موافقت آن با قرآن کریم است چنان که امام علیه السلام فرمود ؛ « روایتی که از ما نقل می شود را تصدیق نکنید مگر زمانی که موافق با کتاب خدا باشد » 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 123 ❕قرآن به صراحت هر گونه برتری نژادی و قومی و منطقه ای را کرده و می فرماید ؛ « ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ولی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شما است» 🔶 13 🔷پیامبر فرمود: « خدای شما یکی است و پدرتان یکی ، نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب ، نه سیاه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سیاه پوست مگر به » 📚تفسیر نمونه ج22 ص201 _ تفسیر قرطبی ج9 ص6162 2⃣از سوی دیگر ملاک در ازدواج کردن ، دین و ایمان طرف مقابل است ، نه نژاد و ملیت و منطقه که بگوییم طرف مقابل اگر از فلان نژاد باشد ، شایسته ازدواج کردن نیست . 🔸امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « با زنی ازدواج کن که منسوب به خیر و حسن خلق باشد» 📚الکافی ج5 ص323 ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « اگر کسی به شما آمد که شما از اخلاق و دین او راضی بودید ، با او وصلت کنید که اگر چنین نکنید فتنه و فسادی بزرگ اتفاق خواهد افتاد » 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 76 ❕حال روایات مورد بحث ؛ 🔸در نقلی از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود ؛ « از مکر خوزیان اهواز بپرهیز ...چرا که علی علیه السلام فرمود ایمان در قلب یهودی و خوزی استوار نمی شود » 📚کشف الریبه ص 88 🔸در نقل دیگری از خوزی ها مذمت شده و فرمودند ؛ « حلاوت ایمان در قلوب ... خوزی ها وارد نمی شود » 📚بحار الانوار ج 5 ص 277 ❕و یا فرمود ؛ « ساکن خوز نشو و با آنان ازدواج نکن چرا که در آنها ریشه هایی است که آنان را به غیر وفاء دعوت می کند » 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 83 ❕یا فرمود ؛ « شش گروه هستند که نجیب نمی شوند که یکی از آنها خوزی ها هستند » 📚خصال ج 1 ص 328 ❕شیخ عباس قمی می نویسد که مقصود از خوزی ها ، اهل خوزستان هستند ؛ 📚سفینه البحار ج 2 ص 74 👌در پاسخ به این روایات توجه به سه نکته ضروری است ؛ 1⃣روایات مذکور چون خلاف دو اصلی هستند که در ابتدای کلام به آن اشاره کردیم قابل پذیرش نمی باشد . 2⃣سند تمام این روایات مخدوش است . راوی روایت اول شخصی است به نام « عبد الله بن سلیمان النوفلی » که مجهول است ؛ 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 5 ص 30 ❕در سند روایت دوم فردی است به نام « نصر الکوسج » که او نیز مجهول و ضعیف است ؛ 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 8 ص 71 ❕در سند روایت سوم هم فردی است به نام شریک که مقصود شریک بن عبد الله است که او نیز توثیقی ندارد ؛ 📚زبده المقال ج 1 ص 530 ❕روایت چهارم هم بدون سند کامل و مرسلا به معصوم نسبت داده شده است « یرفعه الی ابی عبد الله ع » که این گواه بر ضعف روایت است . 3⃣به فرض که روایت فوق باشد گفتنی است ؛ ❕این روایات ناظر به موقعیت زمانی و مکانی آن است . مثلا زمانی که امام علیه السلام مضمون فوق را در نهی از ازدواج کردن با اقوامی و مذمت آنان بیان کردند ( خوزی ها) کسانی که به آن قوم و نژاد بودند ، به واسطه دوری از تعالیم اسلام ، از لحاظ دینی و اعتقادی و عملی دچار انحرافات عدیده ای بودند ، امام علیه السلام به جهت آنکه با ازدواج کردن و معاشرت با آنها ، این انحرافات فراگیر نشود ، نهی را بیان داشتند . 👌بی شک در زمان کنونی که مردمان قومیت ها و نژاد های فوق تحت سایه تعالیم اسلام به رشد فکری و فرهنگی و اعتقادی رسیده اند ، روایات نهی کننده برای آنها مصداق ندارد و ازدواج کردن و معاشرت با آنها بی اشکال است . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد چرایی و فلسفه توسل به اولیاء خداوند را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2707 ipasookh.ir
👌در پاسخ به پرسش کاربر ؛ « ما علم تعبیر خواب نداریم ، چرا که چنین علمی نزد معصومان علیهم السلام است اما از روایات اهل بیت یک راه حل کلی برای تعبیر خواب بیان کرده ایم که در همه جا و همه زمانها راهگشاست ، راه حل را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2708 ipasookh.ir
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد شبهه تناقض میان آیات در مورد زمان خلقت آسمانها و زمین را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2709 ipasookh.ir
🤔 ❔ چند روز هست که ساعت هفت عصر در شبکه چهار سیما افرادی را میاورند که از این دنیا رفته و مجددا برگشتند و از حال و هوای برزخ که دیده بودند می گویند. آیا انسان های برگشتی از برزخ به این تعداد که زیاد هم نشان می دهند ممکن هست؟ و نیز در این رابطه آیا آیات و روایات در تایید آن داریم؟ اینان مرگ را خیلی راحت جلوه می دهند آیا واقعا چنین است ❗️❗️ 💠💠 👌در این باره توجه به نکاتی لازم است ؛ 1⃣اصل اولی آن است که با مرگ کسی به دنیا بازگشت نمی کند ، این حقیقتی است که در آیات متعددی مورد تاکید قرار گرفته است . 🔸خداوند می فرماید ؛ « (آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مى ‏دهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرارسد، مى ‏گويد: پروردگار ا! مرا بازگردانيد؛ شايد در آنچه ترك كردم (و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم، (ولى به او مى ‏گويند) چنين نيست! اين سخنى است كه او به زبان مى‏ گويد (و اگر باز گردد، كارش همچون گذشته است).» ( مومنون 99 _ 100) ❕اين آيه صريحاً بازگشت به اين زندگى را براى جبران گذشته، نفى مى‏ نمايد. 👌و همچنین می فرماید ؛ « چگونه به خدا ايمان نمى‏ آوريد با اين كه شما (قبل از آفرينش آن گاه كه خاك بوديد) مرده و بى‏ جان بوديد و خداوند شما را زنده كرد؛ سپس شما را مى‏ ميراند و بعد زنده مى ‏كند، و سپس به سوى او باز مى‏ گرديد » ( بقره 28) 👌اين آيه نیز صريحاً مى‏ گويد پس از مرگ يك بار بيشتر زنده نخواهيد شد و آن زنده شدن در رستاخيز و بازگشت به سوى خدا و پيوستن به ابديّت و زندگى جاويدان آن سرا است. 👌یا می فرماید ؛ « خداوند همان كسى است كه (نخست) شما را آفريد، سپس روزى داد؛ بعد مى ‏ميراند، سپس زنده مى‏ كند. » ( روم 40) ❕در اين آيه نيز تنها يك مرتبه مرگ و حيات، پس از آفرينش نخستين انسان، ذكر شده، كه مرگ اين جهان و حيات بازپسين باشد. 👌و نیز می فرماید ؛ « مى‏ گويند: پروردگارا! ما را دوبار ميراندى و دوبار زنده كردى؛ اكنون به گناهان خود معترفيم؛ آيا راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد » ( غافر 11) 👌منظور از دو بار ميراندن، مرگ در پايان عمر و مرگ در پايان برزخ است، و منظور از دو مرتبه احيا، احياى برزخى و احياى در قيامت است . 📚تفسیر نمونه ج 20 ص 42 ❕بنابراین از آیات استفاده می شود که هر انسانی تنها یک بار مرگ را تجربه می کند و کسی به دنیا بازگشت نمی کند که مجددا مرگ را تجربه کند . 2⃣از این اصل کلی در ممنوعیت بازگشت به دنیا ، مواردی استثناء می شود که افرادی به اعجاز الهی برای مصلحتی به دنیا بازگشت می کنند ، مانند کسانی که در هنگام ظهور امام مهدی علیه السلام رجعت می کنند یا کسانی که توسط عیسی مسیح زنده شدند یا عزیر نبی که صد سال میرانده شد و زنده شد ، یا افرادی از بنی اسرائیل که پس از مرگ مجددا زنده شدند که تفصیل مطلب را در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5977 ❕در روایات هم می بینیم که ساره و مریم و آسیه و کلثوم خواهر موسی بن عمران زنده شدند تا حضرت خدیجه را برای تولد فاطمه صدیقه سلام الله علیهن ، یاری کنند که در ذیل تفصیل داستان را بخوانید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6115 👌یا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « ( پس از وفات پیامبر ) علی علیه السلام ابوبکر را ملاقات کرد و با او در امر خلافت احتجاج کرد ، و گفت آیا راضی می شوی که در این مساله پیامبر بین من و تو قضاوت کند ؟ علی علیه السلام دست ابوبکر را گرفت و به مسجد قبا برد که به ناگاه پیامبر در آنجا بود که بر علیه ابوبکر حکم داد ، ابوبکر ترسان بازگشت و عمر را مطلع کرد ، عمر گفت این سحر بنی هاشم است » 📚بصائر الدرجات ج 1 ص 274 👌بنابراین زنده شدن مجدد و بازگشت به دنیا در موارد استثنایی و محدود بوده که آن هم به خاطر مصالحی توسط خداوند واقع می شده است . 3⃣مرگ حتی برای بندگان مخلص خداوند راحت نیست و همراه با سختی هایی است . ❕قرآن بارها روى مساله مرگ و مخصوصا لحظه جان دادن تكيه مى‏ كند، و به انسانها هشدار مى ‏دهد كه همگى چنين لحظه‏ اى را در پيش دارند، گاه از آن به" سكرة الموت" (مستى و گيجى حال مرگ) تعبير كرده است ( ق 19) و گاه تعبير به" غمرات الموت" يعنى" شدائد مرگ" ( انعام 93) گاه تعبير به" رسيدن روح به حلقوم" ( واقعه 83) و گاه تعبير به" رسيدن روح به تراقى"، يعنى استخوانهاى اطراف گلوگاه نموده است ، چنان که می فرماید ؛ « جان به گلوگاهش رسد- و گفته شود: آيا كسى هست كه اين بيمار را از مرگ نجات دهد؟ - و يقين به فراق از دنيا پيدا كند- و ساق پاها (از شدت جان دادن) به هم مى‏ پيچيد. » ( قیامت 26_ 29) ❕ اين نكته از این آيات استفاده مى‏ شود كه جدايى روح از بدن به طور تدريجى صورت مى ‏گيرد، و اين خود مزيد بر وحشت است كه اگر ناگهانى و در يك لحظه بود تحملش آسان‏تر بود. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌مرگ انتقال از اين جهان به جهان ديگر مى‏ باشد، يعنى همانگونه كه انتقال انسان از عالم جنين به جهان دنيا توأم با درد و رنج فراوان است، انتقال به جهان ديگر نيز طبعا چنين خواهد بود. ❕از روايات استفاده مى‏ شود كه حتّى انبياء و مردان خدا كه نه دلبستگى به دنيا داشتند، و نه وحشتى از آينده، و به همين دليل از آرامش خاصى در اين لحظه برخوردار بودند از مشكلات و شدائد اين لحظه انتقالى بى‏ نصيب نبودند، چنانكه در حالات پيامبر مى‏ خوانيم كه در واپسين لحظات عمر مباركش دست در ظرف آبى مى ‏كرد و به صورت مى كشيد وَلا الهَ الّا اللَّه مى ‏گفت، و مى‏ فرمود ؛ «مرگ سكرات و شدائدى دارد» 📚تفسیر روح البیان ج 9 ص 118 👌و یا در نقل دیگری آمده است ؛ « عیسی بن مریم به سوی قبر یحیی بن زکریا رفت و از خداوند خواست تا او را زنده کند ، خداوند هم یحیی را زنده کرد ، و از قبر خارج شد و به عیسی گفت از من چه می خواهی ، گفت می خواهم با من انس بگیری چنان که در گذشته دنیا مانوسم بودی ، یحیی گفت هنوز حرارت مرگ در من خاموش نشده است و تو می خواهی باز مرا به دنیا و حرارت مرگ بازگردانی » 📚الکافی ج 5 ص 640 ❕ امام رضا عليه السلام فرمود ؛ « نامأنوس ‏ترين زمان براى اين آفريده (انسان)، سه زمان است: روزى كه متولّد مى ‏شود و از رحِم مادرش بيرون مى ‏آيد و دنيا را مى‏ بیند. و روزى كه‏ مى‏ ميرد و آخرت و اهل آخرت را مى‏ بيند. و روزى كه برانگيخته مى‏ شود و مقرراتى را مى‏ بيند كه در سراى دنيا نديده است » 📚عيون أخبار الرِّضا عليه السلام ج 1 ص 257 👌پیامبر گرامی می فرمود ؛ « مشاهده ملك الموت سخت‏ تر از هزار ضربه شمشير است. سوگند به آنكه جانم در دست اوست، جان هيچ بنده ‏اى از دنيا نرود مگر اينكه يكايك رگ‏هاى او درد كشند.» 📚میزان الحکمه ج 11 ص 124 👌و فرمود ؛ « آسانترين مردن، به منزله خارى است كه در ميان پشم باشد. آيا خار از پشم بيرون مى‏ آيد بدون آنكه مقدارى پشم با آن باشد » 📚همان مدرک 👌بنابراین نمی توان تصویری از مرگ ارائه داد که هیچ گونه درد و رنج و سختی در آن نباشد . 4⃣به نظر می رسد اکثر کسانی که در برنامه مذکور حاضر می شوند ، مرگ را درک نکرده اند ، بلکه تجربه هایی نزدیک به مرگ داشته اند و در آن هنگام که حالت خواب و بیهوشی آنها را در برگرفته بوده است ، ارواحشان عوالمی را مشاهده کرده که پس از بهبودی گمان بر آن برده اند که آن عوالم را پس از مرگ تجربه کرده اند . 👌خداوند می فرماید ؛ « خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى ‏كند، و ارواحى را كه نمرده ‏اند نيز به هنگام" خواب" مى ‏گيرد، سپس ارواح كسانى را كه فرمان مرگ آنها را صادر كرده نگه ميدارد، و ارواح ديگرى را (كه بايد زنده بمانند) باز مى ‏گرداند تا سرآمد معينى، در اين امر نشانه‏ هاى روشنى است براى كسانى كه تفكر مى‏ كنند. » ( زمر 42) ❕از این آیه استفاده می شود که انسان تركيبى است از روح و جسم، روح گوهرى است غير مادى كه ارتباط آن با جسم مايه نور و حيات آن است و به هنگام مرگ خداوند اين رابطه را قطع مى ‏كند، و روح را به عالم ارواح مى‏ برد و به هنگام خواب نيز اين روح را مى‏ گيرد، اما نه آن چنان كه رابطه به كلى قطع شود، بنا بر اين روح نسبت به بدن داراى سه حالت است ؛ ❕ارتباط تام (حالت حيات و بيدارى) ارتباط ناقص (حالت خواب) قطع ارتباط به طور كامل (حالت مرگ). و خواب چهره ضعيفى از" مرگ" است، و" مرگ" نمونه كاملى از" خواب و بعضى از ارواح هنگامى كه در عالم خواب رابطه آنها با جسم ضعيف‏ مى‏ شود گاه به قطع كامل اين ارتباط مى ‏انجامد به طورى كه صاحبان آنها هرگز بيدار نمى‏ شوند، و اما ارواح ديگر در حال خواب و بيدارى در نوسانند تا فرمان الهى فرا رسد. 📚تفسیر نمونه ج 19 ص 478 ❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « هر كس مى ‏خوابد نفس او به آسمان صعود مى ‏كند و روح در بدنش مى ‏ماند، و در ميان اين دو ارتباطى همچون پرتو آفتاب است، هر گاه خداوند فرمان قبض روح آدمى را صادر كند" روح" دعوت نفس را اجابت مى ‏كند، و به سوى او پرواز مى‏ نمايد، و هنگامى كه خداوند اجازه بازگشت روح را دهد" نفس" دعوت" روح" را اجابت مى‏كند و به تن باز مى‏ گردد » 📚بحار الانوار ج 58 ص 27 👌به نظر می رسد که افراد مذکور گرفتار خواب عمیقی بوده اند که ارتباط روح با جسم ضعیف شده بوده به نحوی که حتی از نظر پزشکان هم مثلا آنان مرده محسوب می شده اند ، اما هنوز این ارتباط به نحو کامل قطع نشده بوده تا آنان حقیقتا بمیرند و روح آنان عوالم و حالاتی را مشاهده کرده که پس از بهبودی گمان کرده اند که آن حالات را در هنگامه مرگ مشاهده کرده در حالی که این مشاهده در هنگام خواب عمیق نزدیک به مرگ بوده است ، نه خود مرگ . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد چرایی نامگذاری ایام هفته به نامهای امامان علیهم السلام را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2710 ipasookh.ir
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد بدگویی کردن از مخالفان در روایات شیعه را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2711 ipasookh.ir
👌پاسخ پرسش کاربر که می گوید چگونه ممکن است که مثلا امام رضا علیه السلام از حاجات میلیونها انسان مطلع باشند آن هم مردمی به زبان های مختلف را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2712 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2713 ipasookh.ir
🤔 ❔سوره مبارکه آل عمران آیه 155. ان الذین تولوا منکم یوم التقی الجمعان انما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا ولقد عفا الله عنهم ان الله غفور حلیم کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است. طبق آیه ۱۵۵ آل عمران خداوند کسانی که در جنگ احد فرار کردند را بخشیده است و طبق روایات شیعه و سنی عمر و عثمان در جنگ احد فرار کردند . وقتی خداوند می‌بخشد آیا شیعیان می‌توانند عمر و عثمان را به خاطر فرار از جنگ احد شماتت کنند؟؟؟؟ و آخر آیه میفرماید که خداوند آمرزنده است شاید خطاهای بعدی آنان را نیز بخشیده است آیا سرزنش و شماتت ولعن افرادی که خداوند در قرآن آنان را بخشیده و مورد لطف خود قرار داده است صحیح است ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که فرار از میدان نبرد گناهی بس بزرگ است تا جایی که خداوند می فرماید ؛ « اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد هنگامى كه با انبوه كافران در ميدان نبرد روبرو شويد به آنها پشت نكنيد.- و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند- مگر در صورتى كه هدفش كناره گيرى از ميدان براى حمله مجدد و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد- (چنين كسى) گرفتار غضب پروردگار خواهد شد و ماواى او جهنم و چه بد جايگاهى است » ( انفال 15 _ 16) 👌از جمله فراریان از نبرد در جنگ احد ، ابوبکر ، عمر و عثمان بودند . ❕عایشه از ابوبکر نقل می کند ؛ « ابوبکر هرگاه جنگ احد را به خاطر میاورد می گفت من اولین نفری بودم که از صحنه احد بازگشتم » 📚سیره ابن اسحاق ج 6 ص 183 ❕عمر نیز بر روی منبر چنین می گفت ؛ «روز احد از میدان نبرد فرار کردم و به بالای کوه رفتم چنان که همانند بز کوهی فرار میکردم «فلقد رایتنی انزو کاننی اروی » 📚جامع البیان، ج4 ص 193 _ کنزالعمال ج2 ص 376 👌سیوطی نیز در نقل های متعددی از فرار عثمان در روز احد پرده بر می دارد ؛ 📚در المنثور ج 2 ص 88 ❕خداوند نیز صحنه فرار اینان را چنین به تصویر می کشد ؛ « (به خاطر بياوريد) هنگامى كه از كوه بالا مى‏ رفتيد و (جمعى در وسط بيابان پراكنده مى‏ شديد و) به عقب ‏ماندگان نگاه نمى ‏كرديد، و پيامبر از پشت سر شما را صدا مى‏ زد » ( آل عمران 153)» 👌حال شما می گویید اینان اگر از نبرد فرار کردند ، اما خداوند آنان را بخشیده است و نمی توان آنان را ملامت و سرزنش کرد . ❕ما می گوییم خداوند کسانی را می بخشد و در آیه مورد اشاره شما خبر از بخشش کسانی می دهد که حقیقتا از گناه خود توبه کرده باشند و بار دیگر گناهان خود را تکرار نکرده باشند و اعمال گذشته خود را اصلاح کنند ، چنان که خود خداوند می فرماید ؛ « توبه تنها براى كسانى است كه كار بدى را از روى جهالت انجام مى‏ دهند و سپس بزودى توبه مى‏ كنند، خداوند توبه چنين اشخاصى را مى‏ پذيرد و خدا دانا و حكيم است- و براى كسانى كه كارهاى بد را پیوسته انجام مى‏ دهند و هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا برسد مى‏ گويد الان توبه كردم، توبه نيست و نه براى كسانى كه در حال كفر از دنيا مى‏ روند، اينها كسانى هستند كه عذاب دردناكى براى آنها فراهم كرده ‏ايم. » ( نساء 17) ❕در آيه 39 سوره مائده مى‏ خوانيم ؛ «امّا آن كسى كه پس از ستم كردن توبه كند و جبران و اصلاح نمايد خداوند توبه او را مى ‏پذيرد، خداوند آمرزنده و مهربان است.» 👌ودر آيه 54 سوره انعام آمده ؛ «هركس از شما كار بدى از روى نادانى كند سپس توبه و اصلاح نمايد، مشمول رحمت خدا مى‏ شود، چرا كه خداوند غفور و رحيم است.» 👌بنابراین شرط بخشش خداوند توبه واقعی و اصلاح است ، اما افراد مذکور هیچگاه توبه واقعی نکردند و قدم در مسیر اصلاح بر نداشتند ، بلکه بالعکس طبق نقل های اهل سنت ، در نبردهای خندق ، خیبر ، ذات السلاسل و حنین و ... هم مجددا از نبرد گریختند که اسناد و تفصیل جریان را در ذیل بخوانید ؛ 📚سیره این هشام ج 2 ص 282 _ مغازی واقدی ج 2 ص 670 _ تاریخ خلیفه ص 49_ امالی مفید ص 56 _ سنن نسائی ج 5 ص 108 _ مصنف ابن ابی شیبه ج 8 ص 522 _ معجم الکبیر ج 7 ص 35 _ ارشاد مفید ج 1 ص 150 _ اعلام الوری ج 1 ص 382 _ سیره ابن کثیر ج 3 ص 610_ فتح الباری ج 8 ص 21_ الافصاح ص 68_ الروضه المختاره ص 107_ صحیح بخاری ج 4 ص 57 و .... 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌افراد مذکور پس از ماجرای احد نیز ، اعمال خود را اصلاح نکردند و چه در زمان حیات پیامبر گرامی و چه پس از ممات ایشان ، گرفتار انواع و اقسام جنایات و گناهان شدند که این اعمال ننگین روشن ترین دلیل ما بر این است که آنان هیچگاه قدم در مسیر توبه و اصلاح بر نداشتند که این جریانات مفصلا مورد نقل علمای اهل سنت و شیعه قرار گرفته است که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚الغدیر ج 6 ص 120 تا 461 _ ج 7 ص 163 تا 440 _ ج 8 ص 145 تا 423 _الف سوال و اشکال کورانی ج 3 _ بحار الانوار ج 30 ص 411 به بعد 👌به عنوان نمونه بر این که افراد مذکور هیچگاه از ماجرای احد توبه نکردند و اصلاح نشدند ؛ ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « اصحاب عقبه فراریان از میدان احد بودند » 📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 201 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 1 ص 704 ❕اصحاب عقبه کسانی بودند که قصد ترور پیامبر گرامی را داشتند که قرآن هم با تعبیر « هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا» « تصميم (به كار خطرناكى) گرفتند كه به آن نرسيدند» ( 74) از آن یاد می کنند . ❕ می نویسند ؛ « پيامبر نزديك ده روز در تبوك اقامت كرد و پس از آن راه مدينه را در پيش گرفت. تنی چند از تصميم گرفتند كه شتر پيامبر را از فراز گردنه ‏اى كه در ميان راه مدينه و شام قرار داشت، رم داده و حضرت را در دل درّه بيفكنند. وقتى سپاه اسلام به نخستين نقطه گردنه رسيد، پيامبر فرمود: هر كس مايل است، مسير خود را از وسط بيابان قرار دهد، زيرا بيابان وسيع است. ولى خود پيامبر، در حالى كه «حذيفه» شتر او را مى‏ راند و «عمار» مهار آن را مى‏ كشيد، از گردنه بالا رفت. هنوز پيامبر مقدار زيادى از گردنه بالا نرفته بود كه به پشت سر خود نگاه كرد. در نيمه شب مهتابى، سوارانى را ديد كه از پشت سر او را مى‏ كردند و براى اين‏كه شناخته نشوند، صورت خود را پوشانيده و آهسته آهسته مشغول سخن گفتن بودند. پيامبر عصبانى شد، نهيبى بر آن‏ها زد و به «حذيفه» دستور داد با عصاى خود شتران آنان را برگرداند. 👌 رسول خدا رعب شديدى در دلشان افكند و فهميدند كه پيامبر از نقشه آنان آگاه شده، فورا از راهى كه آمده بودند، بازگشتند و به سپاهيان پيوستند. ❕حذيفه مى‏ گويد: من آن‏ها را از نشانه ‏هاى شترانشان شناخته و به پيامبر گفتم من آن‏ها را به شما معرفى مى‏ كنم، تا آنان را به سزاى خويش برسانى. پيامبر با عطوفت ‏آميزى به من دستور داد كه از افشاى راز آنان خوددارى كنم. شايد آن‏ها راه توبه را در پيش گيرند و نيز فرمود كه اگر من آن‏ها را مجازات نمايم، بيگانگان مى‏ گويند محمد پس از آن‏كه به اوج قدرت رسيد، شمشير بر گردن يارانش نهاد» 📚المغازی واحدی ج3 ص1042 _ سیره حلبی ج3 ص162 _ بحار الانوار ج21 ص247 👌شیخ از حذیفه نقل می کند که می گفت ؛ ❕« كسانى كه قصد داشتند شتر پيامبر را به هنگام بازگشت او از تبوك رم دهند چهارده نفر بودند: ابو الشرور، و ابو الدواهى، و ابو المعازف، و پدرش، و طلحه، و سعد بن ابى وقاص، و ابو عبيده، و ابو الاعور، و مغيره، و سالم مولى ابى حذيفه، و خالد بن وليد، و عمرو بن عاص، و ابو موسى اشعرى، و عبد الرّحمان بن عوف، آنان همان كسانى هستند كه خداوند در باره آنان چنين نازل فرمود: «و آنان آهنگ چيزى را كردند كه به آن نرسيدند.» 📚الخصال ج2 ص499 👌علامه می نویسد ؛ « منظور از ابو الشرور وابو الدواهی و ابو المعازف ، ابوبکر و عمر و عثمان هستند » 📚بحار الانوار ج21 ص223 ❕ابن از علمای برجسته اهل سنت هم نقل می کند ؛ 👌« ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه، سعد بن أبي وقاص ؛ قصد كشتن پيامبر را داشتند و مي خواستند آن حضرت را از گردنه اي در تبوك به پايين پرتاب كنند.» 📚المحلی ج11 ص224 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند در مورد چرایی و فلسفه صلوات فرستادن بر پیامبر گرامی و اهل بیت ایشان را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2714