eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
210 ویدیو
51 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
❔پیامبر گرامی اسلام بارها به اصحاب خود وعده فتح ایران و روم و ... را داد ❕اهل سنت می گویند این وعده با فتوحات خلفا شد یعنی پیامبر وعده به آمدن خلفا و فتوحات آنها داد ❗️حال شما چگونه با این فتوحات مخالفید و عمل خلفا را نکوهش میکنید ❕❕ 💠💠 👌جریان پیشگویی پیامبر گرامی در مورد نفوذ اسلام به مناطق جهان از جمله ایران و روم ، از جریانات تاریخی است که در کتب حدیثی و تاریخی شیعه واهل سنت نقل شده است . ❕شیخ کلینی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛ « هنگامى كه پيامبر خدا ( در جنگ احزاب ) خندق را مى كَنْد، مسلمانان به مانعى برخوردند. پيامبر خدا، كلنگ را از دست اميرمؤمنان يا سلمان گرفت و ضربه اى بر آن فرود آورد كه سه تكّه شد. در اين هنگام، پيامبر خدا فرمود: «خداوند با اين ضربه من، گنجهاى كسرا و را برايم گشود». ❕يكى از افراد ( منافق ) به رفيقش گفت: وعده گنجهاى كسرا و قيصر را به ما مى دهد، در حالى كه هيچ يك از ما [از بيم دشمن] قادر نيست براى قضاى حاجت، بيرون رود » 📚الکافی ج 8 ص 216 ❕متقی هندی از علمای اهل سنت ، از بَراء بن عازِب نقل می کند ؛ « هنگامى كه پيامبر خدا به ما دستور حفر خندق را داد، در قسمتى از خندق به سنگ بسيار بزرگ و سختى برخورديم كه تيشه ها در آن، كارگر نبود. به پيامبر خدا اطّلاع داديم و ايشان آمد. چون پيامبر سنگ را ديد، لباسش را كَنْد و كلنگ را گرفت و گفت: «به نام خدا!». آن گاه، ضربه اى زد كه يكْ سومِ تخته سنگ شكست. سپس گفت: «اللَّه اكبر! كليدهاى به من داده شد. به خدا سوگند كه هم اينك، كاخهاى سرخ آن را مى بينم!». 👌سپس ضربه دوم را زد و يكْ سومِ ديگر تخته سنگ شكسته شد. آن گاه گفت: «اللَّه اكبر! كليدهاى ايران به من داده شد. به خدا سوگند كه كاخهاى سفيد مدائن را مى بينم!». آن گاه، ضربه سوم را فرود آورد و گفت: «به نام خدا!». در اين هنگام، باقى مانده سنگ شكست. سپس گفت: «اللَّه اكبر! كليدهاى يمن به من داده شد، به خدا سوگند، هم اينك از همين جا دروازه هاى صنعا را مىبينم». 📚کنزالعمال ج 10 ص 443 ❕این جریان مورد نقل دیگر و نیز قرار گرفته است ؛ 📚تاریخ طبری ج 2 ص 235 _ فتح الباری ج 7 ص 350 _ الکامل فی التاریخ ج 2 ص 179_ بحار الانوار ج 20 ص 253 _ تاریخ الخمیس ج 1 ص 482 و ... 🔰پیامبر گرامی در این نقل شریف ، سخن از رسیدن اسلام به ایران و روم و ... به میان می آورد که این مناطق روزی تحت تصرف اسلام و ایمان قرار می گیرد و خداوند این دین را تایید و می کند . ❕ البته منظور از سخن فوق ، رسیدن و تصرف اسلام به مناطق مختلف جهان با جنگ و لشکر کشی نمی باشد ، بلکه اسلام با کارکرد فرهنگی و بهره گرفتن از معارف عالی ، به تمام جهان می کند و همه جا را تحت قدرت و سیطره خود قرار می گیرد چنان که خداوند می فرماید ؛ « او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر تمام اديان پيروز و گرداند، هر چند مشركان را خوشايند نباشد » ( توبه 33) ❕منظور از هدايت ، دلائل روشن و براهين آشكارى است كه در آئين اسلام وجود دارد و منظور از دين حق همين آئينى است كه اصولش حق و فروعش نيز حق و بالآخره تاريخ و مدارك و اسناد و نتيجه و برداشت آن نيز حق است و بدون شك آئينى كه هم محتواى آن حق باشد و هم دلائل و مدارك و تاريخ آن روشن، بايد سرانجام بر همه پيروز گردد. ❕با گذشت زمان، و پيشرفت علم و دانش، و سهولت ارتباطات، واقعيتها چهره خود را از پشت پرده هاى تبليغات به در خواهد آورد و موانعى را كه مخالفان حق بر سر راه آن قرار مى دهند در هم كوبيده خواهد شد، و به اين ترتيب آئين حق همه جا را فرا خواهد گرفت هر چند دشمنان حق نخواهند و از هيچگونه كار شكنى مضايقه نكنند، زيرا حركت آنها است بر خلاف مسير تاريخ و بر ضد سنن آفرينش . 📚تفسیر نمونه ج 7 ص 370 👌بنابراین وعده پیامبر به فتح روم و ایران و ... برگرفته از همان وعده خداوند به فراگیری اسلام در تمام جهان با و استدلال است ، و به هیچ عنوان این پیشگویی ، بر فتوحات ننگین خلفا که زنده کننده یاد چنگیزها و خونریزان تاریخ است ، منطبق نمی شود به گونه ای که اهل بیت علیهم السلام شدیدترین مخالفتها را با آن داشتند که جهت آگاهی پاسخ های گذشته ما را در این رابطه مطالعه فرمایید ؛ 🌿https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2735 🌿https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2736 🌿https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2559 🌿https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/140 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیا راست است که امام سجاد با یزید کرد ❗️می گویند در کتاب کافی هم آمده است که امام سجاد بیعت کردند ❕❕ 💠💠 👌مردم مدینه پس از آگاهی از انحراف یزید و دوری او از اسلام سر به بر علیه یزید بلند کردند و از امام سجاد علیه السلام خواستند که شورش آنها را هدایت کند اما امام علیه السلام از به عهده گرفتن رهبری شورش کرد زیرا میدانست که شورش با شکست مواجه می شود و همگان جان خود را از دست خواهند داد و از سوی دیگر با نفوذ عبد الله بن زبیر و دیگران در بین شورشیان ، این شورش یک نهضت اصیل محسوب نمی شد و رهبران شورش نیز در برقراری اصل شورش از امام سجاد علیه السلام نظر خواهی نکرده بودند و این نشان دهنده این بود که شورش مذکور یک حرکت شیعی نیست و در صورتی پیروزی معلوم نیست که به نفع شیعیان تمام شود لذا امام علیه السلام در این شورش شرکت نکرد ؛ 📚سیره پیشوایان ص270 ❕یزید ، مسلم بن عقبه را برای سرکوب شورشیان به مدینه فرستاد و او توانست شورش را سرکوب و کشتاری بس عظیم در به راه بیاندازد و شهر را تصرف کند و به زور از مردم برای یزید بیعت بگیرد . 👌 می نویسند ؛ « مسلم بن عقبه چنین از مردم مدینه بیعت می گرفت که بگوید من بنده مملوک یزید هستم و او درباره من و خون و مال و خانواده من هر چه بخواهد می کند و هرکس از این نوع بیعت امتناع می کرد و حاضر به عبودیت یزید نمی شد کشته می شد » 📚تاریخ طبری ج5 ص493 📚الکامل فی التاریخ ج4 ص118 ❕شیخ عباس می نویسد ؛ « نماینده یزید مردم را به بیعت با او و اقرار بر بندگی یزید فرا می خواند و هر کس امتناع می کرد کشته می شود و تمامی مردم مدینه جز امام العابدین و علی بن عبد الله بن عباس بیعت کردند » 📚منتهی الامال ج2 ص1162 🔶شیخ و ابن نقل می کنند ؛ « هنگامی که مسلم بن عقبه به مدینه رسید به دنبال امام سجاد فرستاد ، و چون امام به نزد او آمد او را بزرگ داشت و به خود نزدیک کرد و گفت امیر المومنین یزید مرا به نیکویی درباره تو سفارش کرده و گفته است که حساب تو را از دیگران جدا کنم . او امام را مجبور به نکرد » 📚الارشاد ج2 ص152 📚الکامل فی التاریخ ج4 ص51 📚بحار الانوار ج46 ص139 👌بی شک یزید نمی خواست بار دیگر دستش به خون اهل بیت پیامبر گرامی آلوده شود و با این کار زوال حکومتش را به آورد و از سوی دیگر چون امام سجاد علیه السلام هیچ نقشی در شورش مردم مدینه نداشته بود ، اجبار او بر بیعت و ریختن خونش بدون دلیل بود . ⚫️اما در روایتی در کتاب آمده است که یزید به زور از امام سجاد علیه السلام بیعت گرفت . 👌او از امام باقر علیه السلام نقل می کند ؛ « یزید وارد مدینه شد و قصد حج گذاردن کرد ، دستور داد مردی از قریش را به نزد او حاضر سازند ، یزید به او گفت آیا اقرار می کنی که بنده منی و من اگر بخواهم تو را می فروشم و اگر بخواهم به اسارت خودم در می آورم ، آن مرد این اقرار را نکرد و یزید او را کشت . ❕یزید به سوی امام فرستاد و به امام گفت همان اقرار را بکند . امام سجاد گفت اگر اقرار نکنم مرا هم مانند آن مرد می کشی ؟ یزید گفت آری . 🔶امام گفت آنچه می خواهی را اقرار می کنم و من بنده ای مکره و مجبور هستم ، اگر می خواهی دست نگه دار و اگر می خواهی مرا بفروش ، یزید پس از این اقرار از امام دست برداشت...» 📚الکافی ج8 ص235 💠با توجه به آن که تمام مورخان اتفاق دارند که یزید عازم مدینه شد و خودش از شام خارج نشد و و نیز در نقل های آمده است که امام سجاد علیه السلام بیعت نکرد و نماینده یزید نیز او را مجبور به بیعت نساخت ، صحت نقل مزبور زیر سوال می رود . 👌علامه می نویسد ؛ « در این خبر اشکالی است زیرا معروف در تاریخ آن است که یزید از شام تا زمان مرگ خارج نشد و هیچ گاه به مدینه نیامد و این روایت با نقل هایی که می گوید امام سجاد بیعت نکرد دارد » 📚بحار الانوار ج46 ص138 ❕این قرائن نشان دهنده صحیح نبودن روایت مذکور است ، خصوصا آن که راوی روایت که ابی نام دارد توثیقی ندارد و مجهول است و احیانا مشترک بین چندین راوی به این نام است و دقیقا شناخته شده نیست ؛ 📚رجال ص455 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
🔸ادامه 👇 👌افراد مذکور پس از ماجرای احد نیز ، اعمال خود را اصلاح نکردند و چه در زمان حیات پیامبر گرامی و چه پس از ممات ایشان ، گرفتار انواع و اقسام جنایات و گناهان شدند که این اعمال ننگین روشن ترین دلیل ما بر این است که آنان هیچگاه قدم در مسیر توبه و اصلاح بر نداشتند که این جریانات مفصلا مورد نقل علمای اهل سنت و شیعه قرار گرفته است که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚الغدیر ج 6 ص 120 تا 461 _ ج 7 ص 163 تا 440 _ ج 8 ص 145 تا 423 _الف سوال و اشکال کورانی ج 3 _ بحار الانوار ج 30 ص 411 به بعد 👌به عنوان نمونه بر این که افراد مذکور هیچگاه از ماجرای احد توبه نکردند و اصلاح نشدند ؛ ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « اصحاب عقبه فراریان از میدان احد بودند » 📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 201 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 1 ص 704 ❕اصحاب عقبه کسانی بودند که قصد ترور پیامبر گرامی را داشتند که قرآن هم با تعبیر « هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا» « تصميم (به كار خطرناكى) گرفتند كه به آن نرسيدند» ( 74) از آن یاد می کنند . ❕ می نویسند ؛ « پيامبر نزديك ده روز در تبوك اقامت كرد و پس از آن راه مدينه را در پيش گرفت. تنی چند از تصميم گرفتند كه شتر پيامبر را از فراز گردنه ‏اى كه در ميان راه مدينه و شام قرار داشت، رم داده و حضرت را در دل درّه بيفكنند. وقتى سپاه اسلام به نخستين نقطه گردنه رسيد، پيامبر فرمود: هر كس مايل است، مسير خود را از وسط بيابان قرار دهد، زيرا بيابان وسيع است. ولى خود پيامبر، در حالى كه «حذيفه» شتر او را مى‏ راند و «عمار» مهار آن را مى‏ كشيد، از گردنه بالا رفت. هنوز پيامبر مقدار زيادى از گردنه بالا نرفته بود كه به پشت سر خود نگاه كرد. در نيمه شب مهتابى، سوارانى را ديد كه از پشت سر او را مى‏ كردند و براى اين‏كه شناخته نشوند، صورت خود را پوشانيده و آهسته آهسته مشغول سخن گفتن بودند. پيامبر عصبانى شد، نهيبى بر آن‏ها زد و به «حذيفه» دستور داد با عصاى خود شتران آنان را برگرداند. 👌 رسول خدا رعب شديدى در دلشان افكند و فهميدند كه پيامبر از نقشه آنان آگاه شده، فورا از راهى كه آمده بودند، بازگشتند و به سپاهيان پيوستند. ❕حذيفه مى‏ گويد: من آن‏ها را از نشانه ‏هاى شترانشان شناخته و به پيامبر گفتم من آن‏ها را به شما معرفى مى‏ كنم، تا آنان را به سزاى خويش برسانى. پيامبر با عطوفت ‏آميزى به من دستور داد كه از افشاى راز آنان خوددارى كنم. شايد آن‏ها راه توبه را در پيش گيرند و نيز فرمود كه اگر من آن‏ها را مجازات نمايم، بيگانگان مى‏ گويند محمد پس از آن‏كه به اوج قدرت رسيد، شمشير بر گردن يارانش نهاد» 📚المغازی واحدی ج3 ص1042 _ سیره حلبی ج3 ص162 _ بحار الانوار ج21 ص247 👌شیخ از حذیفه نقل می کند که می گفت ؛ ❕« كسانى كه قصد داشتند شتر پيامبر را به هنگام بازگشت او از تبوك رم دهند چهارده نفر بودند: ابو الشرور، و ابو الدواهى، و ابو المعازف، و پدرش، و طلحه، و سعد بن ابى وقاص، و ابو عبيده، و ابو الاعور، و مغيره، و سالم مولى ابى حذيفه، و خالد بن وليد، و عمرو بن عاص، و ابو موسى اشعرى، و عبد الرّحمان بن عوف، آنان همان كسانى هستند كه خداوند در باره آنان چنين نازل فرمود: «و آنان آهنگ چيزى را كردند كه به آن نرسيدند.» 📚الخصال ج2 ص499 👌علامه می نویسد ؛ « منظور از ابو الشرور وابو الدواهی و ابو المعازف ، ابوبکر و عمر و عثمان هستند » 📚بحار الانوار ج21 ص223 ❕ابن از علمای برجسته اهل سنت هم نقل می کند ؛ 👌« ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه، سعد بن أبي وقاص ؛ قصد كشتن پيامبر را داشتند و مي خواستند آن حضرت را از گردنه اي در تبوك به پايين پرتاب كنند.» 📚المحلی ج11 ص224 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir