❕پاسخ پرسش کاربر در مورد اینکه مقصود از اول و ثانی و ثالث و رابعی که در زیارت عاشوراء لعن می شوند ،چه کسانی هستند را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1793
👌پاسخ دو پرسش معاند ؛
1⃣چرا خون ، نجس و حرام است ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/158
2⃣چرا قرآن ، یحیی ع را برای ازدواج نکردن ستوده است ❗️ازدواج خوب است یا بد ❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3301
❕معاند به سخنان برقعی استناد کرده است که مهدی علیه السلام متولد نشده است و امام عسکری ع عقیم بوده است ❗️
👌ما در ذیل مفصلا ، تولد امام مهدی ع و عقیم نبودن امام عسکری ع را اثبات کرده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2616
❕و مفصلا اقوال مورخین و نسب شناسان اهلسنت را آورده ایم که آنان نیز تصریح کرده اند که امام عسکری ع عقیم نبوده است و فرزندی به نام محمد ( مهدی ) برای ایشان به دنیا آمد ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2623
❕در مورد برقعی و افکار و سرانجام او نیز ، نمایه ذیل را مطالعه کنید ؛
🌐http://al-mostabserin.com/persian/646
#شرط_حضور_شاهد_در_ازدواج_طلاق
🤔#پرسش
❔جواز نکاح بدون #شاهد در معتبر ترین کتاب شیعه از زبان امام صادق علیهالسلام
عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ يَتَزَوَّجُ اَلْمَرْأَةَ بِغَيْرِ شُهُودٍ فَقَالَ لاَ بَأْسَ بِتَزْوِيجِ اَلْبَتَّةِ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَللَّهِ إِنَّمَا جُعِلَ اَلشُّهُودُ فِي تَزْوِيجِ اَلْبَتَّةِ مِنْ أَجْلِ اَلْوَلَدِ لَوْ لاَ ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ بِهِ بَأْسٌ
ترجمه فارسی
زراره بن اعین میگوید
از امام صادق عليه السّلام پرسيدند: مردى با زنى بدون گرفتن شاهد ازدواج كرده است چه حكمى دارد؟
فرمود: البتّه ازدواج بين خود و خداى خود اشكالى ندارد، گرفتن شاهدان در امر ازدواج به خاطر فرزند است؛ اگر از اين جهت نبود اشكالى نداشت
الکافي ج ۵، ص ۳۸۷
مجلسی در مرآة العقول جلد ۲۰ صفحه ۱۲۰ در مورد روایت مذکور میگوید 👈 الحديث الأول : حسن
سوال از شیعه اگر یک مرد با یک زن رو در حال زنا دیدید گفتن ما باهم ازدواج کردیم چی دلیل برای تکذیب شون دارید؟ آیا این دروغ زراره بن اعین بیانگر این نیست که زمینه زنا رو مساعد میکرده ❗️❗️
💠#پاسخ💠
1⃣ما اگر چه معتقدیم که در عقد ازدواج ، شاهد گرفتن شرط نیست ، اما شاهد گرفتن و اعلان را مستحب می دانیم ؛
📚 العروه مع التعلیقات ، ج 2 ص 751 _ الحدایق الناضره ج 23 ص 33
❕و در روایت مورد استناد وهابی نیز می بینیم ، امام صادق ع ، گرفتن شاهد را برای آنکه در نسب و ارث فرزندان ، اختلافی ایجاد نشود ، خوب می داند ، چنان که در نقل دیگری امام باقر و امام صادق ع فرموند ؛
« بینه و شهادت در امر نکاح ( به عنوان امری مستحب ) قرار داده شده است به خاطر مساله مواریث و نسب »
📚الکافی ج 5 ص 387 _ التهذیب ج 7 ص 248 _ وسائل الشیعه ج 20 ص 99
2⃣وهابی که در مساله شاهد گرفتن در عقد ازدواج به ما اشکال می کند ، غافل از آن است که علمای خودشان ، شاهد گرفتن در عقد ازدواج را شرط نمی دانستند و معتقد بودند که پیامبر گرامی ، برای عقد ازدواج شاهد نمی گرفت و هیچ روایتی در شرطیت شهادت در عقد ازدواج ، وجود ندارد .
❕ابن منذر می گوید ؛
« در این که دو شاهد در نکاح شرط است ، هیچ روایتی نیست ، پیامبر صفیه را به عقد خود در آورد ، بدون آنکه شهودی بگیرد »
📚الشرح الکبیر ، ابن قدامه ج 7 ص 458
👌یزید بن هارون می گفت ؛
« خداوند امر به شهود در بیع کرد نه در نکاح ، اما اصحاب رای شهود را در نکاح شرط کردند ، نه در بیع »
📚همان مدرک
❕احمد معتقد بود که عقد بدون شاهد صحیح است و ابن عمر و حسن بن علی و ابن زبیر و سالم و حمزه دو فرزند ابن عمر به همین معتقد بودند ، و عبدالله بن ادریس و عبدالرحمان و یزید بن هارون نیز به همین معتقد بودند »
📚مغنی ابن قدامه ج 7 ص 339
👌مالکیه نیز به تبع مالک بن انس معتقدند که در هنگام عقد ، شاهد شرط نیست و عقدی که بدون شهادت شهود باشد ، صحیح است
📚الفقه علی المذاهب الخمسه ج 2 ص 296
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
3⃣وهابی می گوید اگر در عقد ازدواج ، شهادت شهود شرط نباشد ، از کجا بدانیم که زن و مردی که با هم هستند واقعا زوجه و زوج هستند ، نه زانیه و زانی ❗️
❔از وهابی می پرسیم که اگر زن و مردی در شهر دیگری ازدواج کنند و دو شاهد هم بگیرند ، آنگاه در شهر دیگری ، افراد مشکوک شوند که آیا آنان زوج و زوجه اند یا زناکار ، تکلیف چیست ❗️اگر بگویید که می گوییم زوج و زوجه اند ، می گوییم مگر شما شاهد عقدشان بوده اید ❗️شاید زناکارند و ما نمی دانیم و شهود هم نیستند تا از آنان بپرسیم ❕
👌بنابراین ، صرف شهادت دو شاهد ، نمی تواند مشکل گشای فرضی باشد که وهابی مطرح کرده است ❗️آنچه حل مشکل می کند آن است که ما ماموریم ، مومنین را تصدیق کنیم ، اگر آنان می گویند ما زن و شوهریم ، وظیفه ما تصدیق آنان است ، چنان که قرآن در توصیف پیامبر گرامی می گوید ؛
« يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُم » « او ايمان به خدا دارد و تصديق مومنان مى كند، و رحمت است براى كسانى از شما كه ايمان آورده اند » ( توبه 61 )
👌جصاص از ابن عباس نقل می کند ؛
« مقصود از « یومن للمومنین » آن است که پیامبر ، تصدیق کننده ، مومنین بود »
📚احکام القرآن ، ج 3 ص 182 _ تفسیر ابن ابی حاتم ، ج 6 ص 1827
❕سیوطی از ضحاک در تفسیر آیه شریفه نقل می کند ؛
« پیامبر تصدیق کننده مومنین در شهادات و قسم هایشان نسبت به حقوق و فروج و اموالشان بود »
📚الدر المنثور ج 3 ص 253
❕ما نیز ماموریم که اقتدا به پیامبر گرامی کنیم و تصدیق کننده مومنین باشیم ، چنان که قرآن می گوید ؛
« براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند، و خدا را بسيار ياد مى كنند. » ( احزاب 21)
4⃣متاسفانه اینان ، بر خلاف حکم قرآن و سنت ، در ازدواج ، شهادت شهود را شرط حتمی می دانند ، اما در طلاق ، حضور شهود را شرط نمی دانند ؛
📚فقه السنه ج 2 ص 230
❕در حالی که قرآن ، حضور شهود را در هنگام طلاق شرط لازم می داند و می گوید ؛
« فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا » « هنگامى كه عده آنها سرآمد يا آنها را به طرز شايسته اى نگه داريد، و يا به طرز شايسته اى از آنها جدا شويد، و دو مرد عادل از خودتان را گواه گيريد، و شهادت را براى خدا برپا داريد، اين چيزى است كه افرادى كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند به آن اندرز داده مى شوند، و هر كس تقواى الهى پيشه كند خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى كند. » ( طلاق 2)
👌ابن عباس بر اساس آیه شریفه ، معتقد بود که در طلاق ، شهادت شهود ، شرط است ؛
📚جامع البیان ج 28 ص 88
❕سیوطی از عمران بن حصین نقل می کند که از او در مورد مردی پرسیدند که زنش را طلاق داده است و شاهد نگرفته است ...❕او پاسخ داد ؛
« بد عملی انجام داده است ، در طلاق زنش ، بدعت وارد کرده است ( زیرا بدون شهود طلاق داده است ) باید برای طلاقش ، شاهد بگیرد »
📚 الدر المنثور ج 6 ص 232
❕لذا می بینیم که امام کاظم علیه السلام خطاب به ابو یوسف قاضی که از مخالفین ایشان بود ، فرمود ؛
« خداوند در کتابش ، امر به طلاق کرده است و حضور دو شاهد عادل را شرط دانسته است و همینطور در کتابش به ازدواج امر کرده است ، اما حضور شهود را مهمل گذاشته است ( و شرط به شهود در ازدواج نکرده است ) ، اما شما ، شاهد را شرط دانستید در ( عقد ازدواج ) که خدا شرط ندانسته بود ، و در طلاق که خدا به شهود تاکید کرده بود ، شهادت را باطل کردید و شرط ندانستید »
📚الکافی ج 5 ص 387
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕ملحد در کمال دروغگویی و وقاحت ، از یک خط کوچک از پاسخهای سالهای گذشته ما عکس گرفته است که ما گفته ایم ، روایتی که سخن از طلاق های زیاد امام حسن ع به میان می آورد ، ضعیف است ، آنگاه می گوید ، ما هیچ دلیلی برای این سخن خود ارائه نکرده ایم ، در حالی که در ادامه همان پاسخ ، اسناد گفته خود را ارائه داده ایم ، اما ملحد از بخش اسناد ، عکس نگرفته و به دروغ مدعی شده است که ما سندی بر گفته خویش ارائه نداده ایم ، در ذیل ببینید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2118
👌ملحد نانش در همین دروغ گویی و تدلیس کردن است ، تا با تقطیع مطالب ما ، در برابر اربابانش ، خوش رقصی داشته باشد و اندک جیره ای دریافت کند و معتقد به خداوندی نیز نیست تا از او بترسد و از دروغگویی هایش کم کند .
❕باید از چنین ملحدین بی اعتقاد ترسید ، زیرا هیچ چیزی مانع آنان از انجام مفاسد و دروغگویی ها نمی باشد .
❕امام رضا علیه السلام به زیبایی ، نقش اعتقاد به خداوند در زندگی انسان را به تصویر کشیده و می فرماید ؛
«هر كس اقرار به خداوند عزّ و جلّ نداشته باشد ، از نافرمانى او اجتناب نورزد و از ارتكاب گناهان بزرگ خوددارى ننمايد و در آنچه شهوتش اقتضا مى كند و لذّت مى برد از كسى هراس نكند و همچنين از فساد كردن و ستمكارى، و چون مردم چنين مفاسدى را بى پروا انجام دهند و هر شخصى مرتكب اعمالى كه شهوتش را ارضاء ميكند و هواى نفس او آن را طلب مينماي بشود ، بدون اينكه براى خود مراقبى بينديشد و پاسبانى بر خود در نظر بگيرد، در اين صورت نابودى همه مردم است، و (بالنتيجه) بر يك ديگر هجوم برند و به زور و تزوير از زنان كام گيرند و اموال و ثروت را بتاراج ببرند، و ريختن خون ديگران، و بهره گيرى از زنان غير را مباح شمرند، و برخى برخى را بدون جرم و بناحقّ بقتل رسانند، و در اين خود خرابى دنيا و نابودى خلق، و فساد و تباهى كشتها و نسلها است ... چنانچه مردم بدون اقرار و ايمان بخداوند عزّ و جلّ و شناخت او رها مى شدند، امر به كار درست و نهى از اعمال نادرست ثابت نبود، زيرا امركننده و باز دارنده اى كه بشناسند در كار نبود، و نيز ما مى يابيم كه مردمى در نهانى و پنهان كارهاى فاسد را دور از ديده ديگران انجام ميدهند، پس اگر اقرار به پروردگار عزّ و جلّ و ترس از او در نهان نباشد هر كس در خلوت و نهان بشهوترانى خود و هر چه هوايش طلب كند بدون مراقبت و ترس از احدى خود را اشباع مى كند، و چون بداند كسى از او آگاه نيست، در هتك حرمت و ارتكاب گناهان كبيره تمادى مينمايد، چون فعلش از ديده ديگران مستور است، و مراقبى ندارد، پس در آن هلاكت تمامى خلق خواهد بود، پس قوا و پا بر جايى خلق و صلاح ايشان ممكن نبود مگر به اقرار گرفتن از ايشان به وجود خداوند عليم و خبير و داناى پنهان و پنهانتر، امركننده به درستكارى و بازدارنده از فساد و تبه كارى، و آنكه هيچ چيز نهانى بر او پوشيده نخواهد بود تا اينكه در اين جلوگيرى باشد از آنچه در پنهان مرتكب خواهند شد از هر گونه فساد و تباهى »
📚عیون الاخبار ج 2 ص 99
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕یکی از ملحدین فتوای ، بی اساسی که نزد اهلسنت است را مورد تمسخر قرار داده است که می گویند ابرو برداشتن برای زنان حرام است ❗️
👌ما در پاسخی در گذشته ، به این حکم ، بی اساس آنان نقدی وارد کردیم و از آنان نقل کردیم که فتوا می دهند ؛
« کندن موهای صورت و باریک نمودن ابرو و چیدن آن را علماء حرام قرار داده اند زیرا این نوع تغییری است در خلقت خداوند و به نص قرآن حرام است »
📚محمود الفتاوی ، فتاوای دار العلوم زاهدان ، زیر نظر مولوی عبدالحمید ،ج 4 ص 209
❕در ذیل نقد ما به این فتوای آنان را بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/588
#توضیحی_پیرامون_روایت_منسوب_به_زراره_رضی_الله_عنه
🤔#پرسش
❔روایت عجیبی از عجایب در کتب شیعه
زراره بن اعین میگوید
والله لو حدثت بکل ما سمعته من أبی عبدالله علیه السلام لانتفخت ذکور الرجال على الخشب.
ترجمه فارسی زراره میگوید بخدا قسم اگر من چیزی های که از امام صادق شنیدم بگویم. قطعا.👈 آلت تناسلی👉 مردان بر چوپ بلند میشه 😳😳
نام کتاب : إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي نویسنده : الشيخ الطوسي جلد : 1 صفحه : 134
💠#پاسخ💠
1⃣روایت مذکور ، مشکل سندی دارد . در سند روایت ، احمد بن الفضل الخزاعی وجود دارد که نجاشی او را توثیق نمی کند ؛
📚رجال نجاشی ، ص 89
❕علامه حلی نیز می گوید واقفی بوده است . واقفیان از مخالفین و دشمنان امام رضا ع بوده اند .
📚رجال علامه حلی ص 201
❕همینطور در سند روایت ، محمد بن زیاد وجود دارد که مشترک میان چندین راوی است و توثیق چنین راوی مشکل است ؛
📚زبده المقال من معجم الرجال ج 2 ص 304
2⃣شبهه افکن از لغت و ادبیات عرب اطلاع نداشته است ، لذا روایت را مطابق با فهم ناقص خودش ترجمه کرده است .
❕واژه « الذکر » که جمع آن « ذکور » است ، اگر چه در مورد آلت تناسی به کار می رود ، اما در معانی دیگر نیز استعمال می شود .
👌مثلا « الذکر من الحدید » ، یعنی « بهترین جنس آهن » ، همینطور این واژه در مورد مردان دلیر و نیروند و سرسخت و تسلیم نشدنی نیز به کار می رود و می گویند « رجل ذکر » یعنی « مردی نیروند و تسلیم نشدنی »
📚ترجمه المعجم الوسیط ، ج 1 ص 672 ماده « ذکر »
👌در روایت آمده است ؛ « ذکور الرجال » و اضافه مذکور « اضافه بیانیه » به تقدیر « من » است ؛
📚بدائه النحو ، ص 209
❕بنابراین تعبیر « ذکور الرجال » یعنی ؛ « نیرومندان و دلیران از مردان »
👌زراره می گوید ، اگر هر آنچه که از امام صادق علیه السلام شنیدم ، بازگو کنم و بین شیعیان منتشر کنم ، دشمنان چون قدرت درک و فهم آن را ندارند ، شیعیان را به کفر و شرک و غلو متهم می کنند و بر شیعیان سخت می گیرند تا جایی که حتی مردان دلیر و نیرومند شیعه را نیز به پای چوبه دار کشیده و اعدام می کنند و بدن هایشان بر روی چوبه دار می ماند تا باد کند ؛ « لانتفخت ذکور الرجال علی الخشب » «مردان دلیر و نیرومند بر روی چوبه دار ، باد می کردند »
3⃣شبیه تعبیر فوق در روایت دیگری نیز آمده است ، مثلا امام صادق ع فرمود ؛
« يا يونُسُ، لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ يَغفِرُ اللّهَ لِكُلِّ مَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام مِنَ المُؤمِنينَ ما تَقَدَّمَ مِن ذُنوبِهِم وما تَأَخَّرَ، وقيلَ لَهُم: استَقبِلُوا العَمَلَ. قُلتُ: هذا كُلُّهُ لِمَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام فِي النِّصفِ مِن شَعبانَ؟ فَقالَ: يا يونُسُ، لَو أخبَرتُ النّاسَ بِما فيها لِمَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام، لَقامَت ذُكورُ الرِّجالِ عَلَى الخَشَب »
« اى يونس! شب نيمه شعبان، خداوند، گناهان پيشين و پسينِ زائران باايمان حسين عليه السلام را مى آمرزد و به آنها گفته مى شود: «عمل را از سر بگيريد». گفتم: اين همه، براى زائر حسين عليه السلام در شب نيمه شعبان است؟! فرمود: «اى يونس! اگر مردم را از همه پاداش زيارت حسين عليه السلام در آن شبْ آگاه كنم، مردان دلیر و نیرومند ، ، بر چوبه دار خواهند رفت» « لقامت ذکور الرجال علی الخشب »
📚وسائل الشیعه ج 14 ص 470
❕یعنی اگر مردمان از تمام ثواب زیارت امام حسین ع در شب نیمه شعبان آگاه شوند ، افراد کم ایمان ، قادر به درک و پذیرش آن نیستند و بر شیعیان سخت می گیرند و آنان را به شرک و کفر نسبت می دهند ، تا جایی که حتی دلیران و نیرومندان شیعه را نیز به پای چوبه دار کشیده و اعدام می کنند ؛
📚بحار الانوار ج 98 ص 95
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌پاسخ وهابی را که به دروغ مدعی است که در روایات شیعه آمده است که خدا به آسمان دنیا می آید را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/632
❕پاسخ وهابی را که مدعی است علی ع دشمنان خود را به کفر و شرک نسبت نمی داد ، بلکه آنان را برادر خود می خواند ، حال چگونه شیعه می گوید امثال معاویه که با امام معصوم ع جنگیدند ، کافر و مشرک هستند را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3302
❕پاسخ شبهه افکن را که مدعی است در روایات شیعه آمده است که نگاه کردن به عورت غیر مسلمان اشکالی ندارد را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3303
#سرانجام_شمر
🤔#پرسش
❔میخواستم از شمادر مورد سرنوشت شمر ملعون بپرسم که آیاطبق اون چیزی که در سریال مختارنامه دیدیم توسط کیان ایرانی کشته شد یا به دستور مختار اعدام شد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌جنايات شمر به حدّى بود كه امام حسين عليه السلام، او را نفرين نمود ، چنان که سید بن طاووس نقل می کند ؛
« شمر بن ذى الجوشن كه خدا لعنتش كند به خيمه امام حسين عليه السلام يورش برد و با نيزه به آن كوبيد و آن گاه گفت: آتش بياوريد تا خيمه را با ساكنانش آتش بزنم! امام حسين عليه السلام به او فرمود: «اى پسر ذى الجوشن! تو آتش مى خواهى تا خانواده مرا بسوزانى؟! خدا به آتش بسوزاندت!».
📚الملهوف ، ص 173، بحار الأنوار ، ج 45 ص 54.
❕او در جريان قيام مختار، مجبور به فرار شد؛ امّا در ميان راه و در صحراى سوزان ميان كوفه و بصره، گرفتار شد و در زد و خوردى كوتاه، زخمى گرديد و بر طبق گزارشهايى، در همان جا به قتل رسيد. گزارش ديگرى هم مى گويد ، او را اسير كردند و به سوى مختار فرستادند. مختار هم او را گردن زد و جنازه او را در روغن جوشان انداخت.
🔸طبری به نقل از مسلم بن عبد اللّه ضِبابى می نویسد ؛
« وقتى شمر بن ذى الجوشن بيرون آمد، من هم با او بودم، در آن هنگامى كه مختار، ما را شكست داد و يمنى ها را در جَبّانةُ السَّبيع كشت و غلامش زِربى را در پى شمر فرستاد و شمر چنان كه اتّفاق افتاد، او را كشت.شمر رفت تا به ساتيدَما رسيد. از آن جا هم گذشت تا به روستاى كَلتانيّه كه در ساحل رودخانه و در كنار تپّهاى است رسيد. آن گاه [كسى را] به كَلتانيّه فرستاد و مردى عِلج ( تنومند کافر غیر عرب ) را از آن جا گرفت و او را زد و به او گفت: راه رهايى ات، اين است كه نامه مرا به مُصعَب بن زبير برسانى. و در بالاى نامه نوشت: به امير مُصعَب بن زبير، از شمر بن ذى الجوشن. مرد عِلج، رفت و وارد روستايى شد كه خانه هايى داشت و خانه ابو عَمره هم در ميان آنها بود. مختار، ابو عَمره را در آن ايّام به آن روستا فرستاده بود تا آن جا مركز اسلحه [و كمينگاه] ميان تداركات وى و بصريان باشد. آن مرد عِلج، عِلج ديگرى را از آن روستا ديد و به او از آزارهاى شمر، شِكوه كرد. آن دو ايستاده بودند و حرف مى زدند كه يكى از دوستان ابو عَمره از كنار آنها گذشت و در دست آن عِلْج، نامه اى را ديد كه شمر، خطاب به مصعب نوشته بود. از مرد علجى در باره محلّ اقامت شمر پرسيدند. او جواب داد و معلوم شد كه فاصله ميان آنها با شمر، تنها سه فرسخ است. پس به سمت او حركت كردند.... آنها از بالاى تپّه بر ما مُشرِف شده بودند و تكبير گفتند و خانه هاى ما را محاصره نمودند. ما از خانه ها در آمديم و اسبهايمان را رها كرديم و با پاى پياده مى دويديم. من از كنار شمر مى گذشتم و او بُردِ محكم بافت سپيدى به تن داشت. او پيسى داشت و من از روى بُردش، سفيدى پهلويش را مى ديدم. او آنها را با نيزه مى زد. آنها او را واداشتند كه با شتاب، سلاح و لباسهايش را بپوشد. ما گذشتيم و او را رها كرديم.
ساعتى نگذشت كه شنيدم كسى مى گويد: اللّهُ أكبر! خدا آن پليد را كشت ...
❕مِشرَقى از ابو كَنود عبد الرحمن بن عُبَيد، نقل كرد كه به خدا سوگند، من بودم كه آن نامه را با عِلج ديدم و او را پيش ابو عَمره آوردم و من بودم كه شمر را كشتم....»
📚تاريخ طبري ، ج 6 ص 52، تاريخ دمشق: ج 23 ص 190
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« احمر بن سَليط، با سپاه، حركت كرد تا به مَذار رسيد. شمر بن ذى الجوشن هم به خاطر سرزنش بصريان، به جاى فرار به بصره، به سمت مَذار آمد. احمر بن سَليط، به جايى كه شمر، در آن سنگر گرفته بود، پنجاه سوار فرستاد و پيشاپيشِ آنها نيز مردى نبطى بود كه بلدچى آنها بود و اين، در شبى مهتابى بود. شمر، همين كه فهميد آنهايند، اسبش را خواست و سوار شد و هر كس هم كه همراهش بود، سوار شد تا بگريزند. سپاهيان احمر به آنها رسيدند و با آنان جنگيدند و شمر و همراهانش را كشتند و سرهايشان را جدا كردند و پيش احمر بن سليط بُردند. او نيز سرها را براى مختار فرستاد و مختار، سر شمر را به مدينه براى محمّد بن حنفيّه فرستاد. »
📚الأخبار الطوال ، ص 305.
❕شیخ طوسى نیز به نقل از مدائنى می آورد ؛
« مختار، شمر بن ذى الجوشن را خواست. شمر به بيابان گريخت. خبر فرار او را به ابو عَمره رساندند. ابو عَمره با تعدادى از يارانش در پى شمر روان شد و او با آنها جنگ سختى كرد و زخمى شد و همين باعث ناتوانى او گرديد، تا اين كه ابو عَمره او را دستگير كرد و براى مختار فرستاد. مختار، گردن او را زد و روغنى را در ديگى به جوش آورد و شمر را در آن انداخت و بدنش آش و لاش شد و از هم وا رفت. یكى از وابستگان خاندان حارثة بن مُضَرِّب، سر و صورت او را زير پا انداخت و لگد كرد. »
📚أمالي ، طوسي: ص 244 _ بحار الأنوار ، ج 45 ص 338
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#روایات_و_مذهب_جعلی_اهلسنت
🤔#پرسش
❔ما ميگوییم علماى شيعه گفته اند : شيخ كلينى و طوسى دچار توهم و اشتباهات زياد بودند از راويان منحرف و مشهور به دروغگويى روايت ميكردند اكثر روايات كافى طبق نظر علماى شيعه ضعيف است ، علماى شيعه نواصب را توثيق ميكردند و حديث ميگرفتند از راويان ضعيف روايت گرفتن و میگویند موافق روايات سايرين منحرفين است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕به راستی باید از این وهابیون تعجب کرد که گمان کرده اند روایاتی که در نزد خودشان است ، همه صحیح و بی نقص است و اشکال و نقص تنها بر علمای شیعه و روایات شیعه می باشد .
❕مطابق نصوص خودتان ، ابوبکر و عمر ، نقل روایت و نوشتن حدیث از پیامبر گرامی را ممنوع کردند و احادیث پیامبر را آتش زدند و این ممنوعیت تا سالها ادامه داشت که موجب شد ، شما روایتی از پیامبر در دست نداشته باشید و هر چه نقل منسوب به پیامبر دارید تماما مشکوک و ضعیف باشد ، در ذیل بخوانید ؛
?https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3304
❕یحیی بن معین که از او به عنوان پدر رجال اهلسنت یاد می شود ، می گوید ؛
« کدام محدثی است که هزار حدیث از دروغ پردازان ، ننوشته باشد »
📚تاریخ بغداد ج 1 ص 43
❕ذهبی ، استوانه رجالی اهلسنت از شعبه نقل می کند ؛
« تصور نمی کنم کسی مانند من ، احادیث را بررسی کرده باشد ، من به این نتیجه رسیدم که سه چهارم احادیث موجود ، دروغ است »
📚سیر اعلام النبلاء ، ج 7 ص 226
❕دار قطنی می گوید ؛
« احادیث صحیح ، میان احادیث دروغ ، به اندازه موی سفید در پوست گاو سیاه است »
📚الاضواء علی السنه المحمدیه ، ص 193 _ کتاب الاسلام الصحیح ص 215
❕احمد بن حنبل می گفت ؛
« تمام احادیثی که معارف دینی بر آن استوار است ، بیش از 2200 روایت نیست »
📚التقریر و التحبیر ، ج 3 ص 389 _ البحر المحیط فی اصول الفقه ، زرکشی ، ج 4 ص 491 _ ارشاد الفحول ص 251
❕ابن خلدون به نقل از مالک ، امام مالکی ها می نویسد ؛
« او تنها سیصد روایت از رسول خدا را صحیح می دانست »
📚مقدمه ابن خلدون ج 1 ص 444
❕و در مورد ابوحنیفه می نویسد ؛
« تمام روایات مورد قبول ابوحنیفه ، حدود هفده روایت بیش نبود »
📚همان منبع
❕شافعی نیز تمام روایات قابل استناد اهلسنت را حدود هزار روایت می داند ؛
« از پیامبر بیش از پانصد روایت ، در اصول ، احکام و پانصد روایت در سنت نرسیده است »
📚مناقب الشافعی ، ج 1 ص 419 _ الوحی المحمدی ، محمد رشید رضا ، ص 243
❕یا خطیب بغدادی می نویسد ؛
« همه احادیثی که ابوحنیفه روایت کرده است ، 150 مورد می باشد ، که در نیمی از آنها اشتباه کرده یا به خطا رفته است »
📚تاریخ بغداد ، ج 13 ص 446 _ المنتظم فی تاریخ ج 8 ص 135
❕به راستی شما حدیث صحیحی دارید که به آن استناد کنید ❗️وقتی بزرگانتان تصریح کرده اند که روایات صحیح ما انگشت شمار هستند ❕
👌در گذشته یاد آور شدیم که ناقلین احادیث شما و ائمه اربعه ، یکدیگر را تکفیر می کردند ❕همان اندک روایتی نیز که اینان نقل کرده اند چگونه قابل پذیرش است ❗️در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2668
👌و بخاری و مسلم ، صاحب دو کتاب صحیح ، نزد بزرگان شما ، انسانهای منحرفی بودند و آنان و سایر صاحبان صحاح سته ، تماما از افراد فاسد ، نقل روایت کرده اند ، که در ذیل توضیحاتی در این رابطه دادیم ؛
?https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2728
❕ابن تیمیه در مورد سنن ترمذی که از صحاح سته است می گوید ؛
«در كتاب ترمذى احاديث ضعيف و موضوعه فراوان است»
📚منهاج السنة ج 5 ص 356، ج 7 ص 378، ج 8 ص 184.
👌محمّد ناصر ألبانى، احاديث ضعيف اين كتاب را در مجموعهاى به نام ضعيف سنن الترمذى منتشر كرده است.
❕یا در مورد سنن نسائی ، یکی دیگر از صحاح سته ، ابن قيّم در كتاب زاد المعاد فى هدى خير العباد به نقل احاديثى از كتاب نسائى پرداخته كه بزرگان اهل حديث در سند، دلالت و يا به هر دو جهت در آنها خدشه وارد كرده اند.
📚زاد المعاد ج 1 ص 168
❕شيخ ناصر الدين ألباني نيز در كتاب صحيح وضعيف سنن نسائى بيش از هشتاد حديث را ضعيف الاسناد دانسته و بيش از سيصد حديث را ضعيف شمرده است.
👌همینطور در مورد سنن ابوداود ، گفتنی است که بسيارى از احاديثى كه در كتاب ابى داوود نقل شده است از سوى ديگر عالمان سنّى مورد قدح و جرح قرار گرفته است. به اعتراف برخى از بزرگان اهل سنّت احاديث ضعيف بلكه جعلى در سنن ابوداوود بسيار فراوان است. حافظ ابن جوزى بخشى از اين احاديث را در كتاب الموضوعات ذكر كرده است .
📚الموضوعات: 1 ص 99 و 274- 275 و ج 2 ص 143 و 303 و ج 3 ص 55 و 212.
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌❕محمّد ناصرالدين البانى كتابى به نام ضعيف سنن ابى داوود تأليف كرده است و در آن به شناسايى احاديث ضعيف كتاب ابوداوود پرداخته است. وى بيش از هشتصد حديث را ضعيف مى داند، از نظر وى حدود پنجاه حديثِ منكر و پنجاه حديثِ شاذ در سنن ابى داوود وجود دارد.
👌همینطور در مورد سنن ابن ماجه ، به اعتقاد بسيارى از عالمان سنّى ، كتاب ابن ماجه مشحون از احاديث موضوعه و ضعيف است.
📚الوافى بالوفيات ج 5 ص 144، ميزان الاعتدال: ج 2 ص 20.
❕ شيخ البانى احاديث ضعيف اين كتاب را در كتابى به نام ضعيف سنن ابن ماجه جمع كرده است.
👌به اعتقاد حافظ سندى نويسنده حاشية سنن ابن ماجه در كتاب ابن ماجه حدود چهارصد حديثِ ضعيف الاسناد وجود دارد.روايات ضعيف و موضوعه به قدرى در كتاب ابن ماجه فراوان است كه برخى از بزرگان اهل سنّت اين كتاب را از جرگه صحاح سته خارج دانسته اند و معتقدند سنن ابن ماجه لياقت آن را ندارد كه از صحاح به شمار آيد. لذا كسانى كه سنن ابن ماجه را از دايره صحاح خارج ساخته اند، كتاب موطأ مالك را به عنوان كتاب ششم معرفى مى كنند .
📚جامع الاصول ج 1 ص 179
❕ وضعیت ، موطا مالک نیز بدتر از سایر صحاح است .در سير اعلام النبلاء به رتبه بندى كتب معتبر نزد اهل سنّت پرداخته و كتاب مالك را در رتبه سى ام قرار داده است.
📚سیر اعلام النبلاء ج 18 ص 203
❕حافظ ابن حزم در مورد كتاب مالك مى نويسد ؛
« پس پانصد و اندى مسند و سيصد حديثِ مرسل و بيش از هفتاد حديث را يافتم كه خود مالك عمل به آن را ترك كرده است و نيز احاديث ضعيف در آن وجود دارد. »
📚تدریب الراوی ، ج 1 ص 111
❕ناصرالدين آلبانى در مورد اين سخن مى گويد ؛
« من نيز به اين سخن معقتدم و اين سخن درستى است كه همه آگاهان به آن شهادت مى دهند. »
📚دفاع عن الحدیث النبوی ، ج 1 ص 6
❕بنابراین ، این شما هستید که روایت صحیحی ندارید و تماما روایاتتان ، ضعیف و جعلی و به واسطه علماء و راویان فاسد روایت شده است و کتبی که پر از روایات جعلی است را به عنوان کتب « صحاح » معرفی کرده و عوامتان را گول می زنید ❗️
👌در مورد روایات کتب اربعه و سایر روایات موجود در کتب معتبر شیعه ، ما معتقدیم که آنها ، موثوق الصدور هستند ، یعنی مثلا شیخ کلینی اگر چه ممکن است از یک راوی ضعیف نقل روایت کرده است ، اما قرینه داشته است که آن راوی در خبری که می دهد راستگو است ، لذا ایشان و سایرین تصریح به اعتبار روایات کافی شریف و سایر روایاتی که نقل می کنند ، کرده اند و تصریح و تایید آنان ، از تصریح و تایید علمای رجالی بالاتر نباشد ، پایین تر نیست و از این گذشته ، قرائن متعدد دیگری نیز در صحت نقل آنان داریم که در ذیل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2845
❕لذا می بینیم که علامه مجلسی ، با این که در دو کتاب « ملاذ الاخیار » و « مراه العقول » روایات تهذیب و کافی رابررسی سندی کرده و برخی را سندا ضعیف دانسته است ، اما معتقد است که روایات موجود در آنها ، معتبر و موثوق الصدور است ، اگر چه یک راوی ضعیف نیز در سند روایت باشد .
❕علامه در مراه العقول می گوید ؛
« وجود خبر در این اصول معتبره ( کتب اربعه که کافی و تهذیب ، جزء آن است ) موجب جواز عمل به آن خبر می شود ، ولیکن رجوع به اسناد روایت هم نیاز است تا در هنگام تعارض اخبار ، برخی از روایات بر برخی دیگر مقدم شود ( روایاتی که اسناد قوی تری دارند ) چرا که این که تمام روایات اصول معتبره (کتب اربعه و الکافی ) معتبر است منافاتی ندارد که برخی از آنها قوی تر باشد ...با توجه به آنکه کافی در زمان غیبت صغری قائم علیه السلام نوشته شده است ، و قائم در آن مدت آن را انکار نکرده است ، موجب ظن همطراز علم است که اهل بیت ( و قائم ) علیهم السلام راضی به آن بوده اند که همین مجوز عمل به روایات آن می باشد »
📚مراه العقول ج 1 ص 22
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#مطاعن_معاویه_لعنه_الله_علیه_پاسخی_به_کانال_وهابی
🤔#پرسش
❔آشنایی با معاویه رضی الله عنهم و فضایل او
1ـ معاویه رضی الله عنه یکی از کاتبان وحی بوده است .
📚 صحيح مسلم (2604).
ــ شیخ الاسلام رحمە اللە میفرماید :《 استَكْتَبَه النبي ﷺ لخِبْرَتِه وأمانته 》.
📚 منهاج السنة (4/439)
یعنی:
"رسول الله ﷺ او را از کاتبان وحی قرار داد به خاطر خبره و امانتداری اش ".
2ـ دعای رسول الله ﷺ برای معاویه کە فرمود :
( اللهمَّ علِّمْ معاوية الكتاب والحساب،وقِهِ العذاب).
📚 السلسلة الصحيحة (3227).
واتە:
(ای الله متعال معاویە را علم قرآن و حساب بیاموز،و از عذاب دور نگه دار).و فرمودند:
(اللهمَّ اجعلْهُ هادياً مهدياً واهْدِهِ واهْدِ به).
📚 السلسلة الصحيحة (1969)
یعنی:
👈(یا الله راهنمای اش کن و او را هدایتگر قرار ده و به وسیله او دیگران را هدایت کن ).
💠#پاسخ💠
👌وهابیون فضای مجازی به دنبال فضیلت سازی و اسطوره سازی از معاویه ملعون ، هستند ، در حالی که بزرگان اهلسنت ، تصریح کرده اند که هیچ روایت صحیحی در فضیلت معاویه وجود ندارد .
❕بدر الدین عینی ، شارح مشهور صحیح بخاری می نویسد ؛
« هیچ فضیلتی برای معاویه وجود ندارد ، اگر کسی بگوید که در فضیلت معاویه ، روایات فراوانی وجود دارد در پاسخ می گوییم ، بله ، روایات فراوانی وارد شده است ، اما در هیچ یک از آنها ، حتی یک روایت ، با سند صحیح وجود ندارد ، اسحاق بن راهویه ، نسائی و دیگران بر این مطلب تصریح نموده اند »
📚عمده القاری ج 16 ص 249
❕یا خود ابن تیمیه که وهابی به سخن او استناد کرد ، می گوید ؛
« در فضائل معاویه احادیث فراوان و کتابهای مستقل نوشته شده است که اهل حدیث ، هیچ یک از آنها را صحیح نمی دانند »
📚منهاج السنه ج 7 ص 371
❕شوکانی نیز می گوید ؛
« در فضیلت معاویه ، هیچ حدیث صحیحی وجود ندارد »
📚الفوائد المجموعه ج 1 ص 407
❕سیوطی نیز می گوید ؛
« در فضیلت معاویه هیچ حدیث صحیحی وجود ندارد »
📚اللالی المصنوعه ج 1 ص 388
❕معاویه در ماههای پایانی عمر پیامبر گرامی ، مسلمان شد و هیچ گاه کاتب وحی نبود ، تنها چند نامه ای از طرف پیامبر ، به سران قبائل نوشت ، چنان که ابن حجر عسقلانی به نقل از مدائنی می آورد ؛
« زید بن ثابت کاتب وحی بود و معاویه ، چند نامه بین پیامبر و بین عرب می نوشت »
📚الاصابه ج 3 ص 434
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕از سوی دیگر ، روایات متعددی در مذمت معاویه و لعن و نفرین او ، توسط پیامبر گرامی ، در مجامع روایی اهلسنت موجود است .
👌عبد اللّه بن عمر، نقل مى كند كه ؛
«پيامبر خدا از راهى پست بالا آمد و ابو سفيان را كه سواره بود و معاويه و برادرش همراه او بودند يكى دهانه كش بود، و ديگرى ستورران، ديد و چون به آنها نظر افكند فرمود: خدايا ، دهانه كش و ستورران و سوار را لعنت كن». از عبد اللّه بن عمر پرسيديم: تو خودت از پيامبر خدا شنيدى؟ گفت: «آرى، اگر دروغ بگويم گوشم كر باد چنانكه ديدگانم كور.»
📚وقعه الصفین ص 220
❕طبرى در تاريخش چنين مى نويسد ؛
« پيامبر ابو سفيان را كه بر خرى سوار بود و معاويه دهانه آن را مى كشيد و پسرش يزيد، آن را مى راند، ديد و فرمود ؛ « خدا دهانه كش و سوار و ستورران را لعنت كند »
📚تاریخ طبری ج 10 ص 58
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« ابو سفيان همراه معاويه آمد. رسول خدا فرمود: خدايا! آن جلوئى و دنباله روش را لعنت كن. خدايا! آن چموشك را بگير. پسر براء از پدرش (كه اين حديث را نقل مىكرده) مى پرسد: چموشك كيست؟ جواب مى دهد: معاويه »
📚وقعه الصفین ص 217
❕و فرمود ؛
«از اين راه مردى از امتم در مى رسد كه در رستاخيز در حالى كه دينى جز آئينم دارد برانگيخته مى شود.» و معاويه در رسيد »
📚تاریخ طبری ج 10 ص 58
❕و فرمود ؛
«معاويه در تابوتى از آتش در پائين ترين طبقه دوزخ است و از آنجا داد مى زند: اى خداى پر مهر! اى خداى نعمت بخش! اينك بدادم برس كه قبلا سرپيچى نمودم و از تبهكاران بودم».
📚تاریخ طبری ج 10 ص 58 _ لسان المیزان ج 1 ص 202
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« پيامبر خدا، صداى دو مرد را شنيد كه آواز مى خوانند و مى گويند: یاورى كه همواره استخوانهايش آشكار بود فتنه جنگ و مرگ را از او دور نگاه داشت. پيامبر خدا پرسيد: «آن دو نفر كيستند؟». گفته شد: معاويه و عمرو بن عاص.
پس فرمود: «بار خدايا! آن دو را در فتنه، فرو غلتان و در آتش، رهايشان ساز».
📚المعجم الكبير ، ج 11 ص 32 _ مسند أبي يعلى ، ج 13 ص 429 _ لسان العرب ، ج 6 ص 100.
❕در نقل دیگر از ابن عباس آمده است ؛
« من در ميان كودكان، بازى مى كردم كه پيامبر خدا آمد. من پشت درى پنهان شدم. آن گاه پيامبر خدا آمد و دست برشانه من گذاشت و فرمود: «برو و معاويه را نزد من فرا خوان». من آمدم و گفتم: او غذا مى خورد. باز به من فرمود: «برو و معاويه را نزد من فرا خوان». من [دوباره] آمدم و گفتم: او غذا مى خورد. آن گاه فرمود: «خداوند، شكمش را سير نگرداند!»
📚صحيح مسلم: ج 4 ص 2010 _ اسد الغابة: ج 5 ص 202 _ مسند الطيالسي: ص 359 _ دلائل النبوّة ، بيهقي: ج 6 ص 243 _ تاريخ طبري: ج 10 ص 58، فتوح البلدان: ص 663
❕ابن کثیر می نویسد ؛
« معاويه پس از آن [نفرين]، سير نمى شد و اين حالت، در دوران حكومتش با وى همراه بود و گفته مى شد كه او روزانه، هفت بار غذاى گوشتى مى خورد و مى گفت: به خدا سوگند، سير نمى شوم؛ ولى خسته مى شوم »
📚 البداية والنهاية: ج 6 ص 169
❕و فرمود ؛
« هرگاه معاويه را بر منبر من ديديد، او را بكُشيد _ هرگاه معاويه را ديديد كه بر منبرم خطبه مى خوانَد، او را بكشيد _ هرگاه معاوية بن ابى سفيان را ديديد كه بر منبر من سخن مى رانَد، گردنش را بزنيد. »
📚تهذيب التهذيب: ج 1 ص 637 الرقم 1708 _ و ج 3 ص 71 الرقم 366 و ج 4 ص 346 الرقم 5956 _ تاريخ دمشق: ج 59 ص 157 _ سير أعلام النبلاء: ج 3 ص 149 و ج 6 ص 105؛
❕بلاذری به نقل از ابو سعيد خُدْرى می نویسد ؛
« مردى از انصار مى خواست معاويه را بكُشد. به وى گفتيم: در حكومت عمر، شمشير مكش تا براى او نامه اى بنويسيم. [مرد] گفت: من خود از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود: «هرگاه معاويه را ديديد كه بر اين چوبها (مِنبر) خطبه مى خوانَد، او را بكشيد». گفتند: ما هم شنيده ايم؛ ولى چنين كارى نمى كنيم تا براى عمر بنويسيم. آن گاه براى عمر، نامه نوشتند و او جواب نامه ايشان را نداد تا مُرد. »
📚انساب الاشراف ج 5 ص 136
❕آنچه گفتیم ، تنها اندکی از مطاعن و مذمت های معاویه بود که مورد نقل علمای اهلسنت قرار گرفته است و الا مطاعن آن ملعون فراتر از آن است که در یک یا چند پاسخ بخواهیم به آن بپردازیم .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕پاسخ شبهه پراکنی ها در مورد ازدواج دختران بنی هاشم با مخالفین و دشمنانشان را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/572