eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
172 ویدیو
36 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman سایت ipasookh.ir تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
❔آیا می دانستید نام ۷۰ نفر در قرآن اصلی بوده است و در نسخه فعلی آن را تحریف و حذف کرده اند؟ 📘الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني    جلد : 2  صفحه : 631 تفسير نور الثقلين نویسنده : العروسي، الشيخ عبد علي    جلد : 5 صفحه : 642 مسند الإمام الرضا نویسنده : عطاردي، الشيخ عزيز الله    جلد : 1 صفحه : 385 ✍ترجمه : احمد بن محمد بن ابی نصر گفت : امام رضا مصحفى را به من داد و گفت : «در آن نگاه نكن». من آن را گشودم و سوره «لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا» را خواندم. پس در آن ، اسم هفتاد مرد از قريش و اسامى پدرانشان را يافتم. سپس گفت : امام به دنبالم فرستاد و گفت : «مصحف(قرآن)را برايم بفرست». ⚡️تا اینجا مشخص شد، قرآنی که دست امام رضا بوده است، در آن نام ۷۰ نفره ذکر شده است، حال برای اینکه قضیه روشنتر شود روایت دیگری را می آوریم : 📙كتاب الغيبة نویسنده : النعماني، محمد بن إبراهيم    جلد : 1  صفحه : 318 📘النجم الثاقب في أحوال الإمام الحجّة الغائب نویسنده : الطبرسي النوري، حسين    جلد : 1  صفحه : 293 ✍ترجمه : اصبغ بن نباته می گوید : از امام علی بن ابی طالب شنیدم که می گفت : گوئی به عجم می نگرم که خیمه هایشان در مسجد کوفه است و مردم قرآن را همان گونه که نازل شده است می آموزند؛ عرض کردم : ای امیر مومنان مگر (اکنون قرآن) همانگونه که نازل شده نیست؟ امام علی گفت : نه، هفتاد تن از قریش با نام خودشان و نامهای پدرانشان از آن محو شده است، ابولهب نیز جا گذاشته نشده مگر به منظور سرزنش رسول خدا زیرا عموی آن حضرت است. 🔥اعضای گرامی خوب توجه بفرمایید که علی بن ابی طالب تصریح می کند که قرآن تحریف شده است و حتی اسامی ۷۰ نفر از مردان قریش را از آن حذف کرده اند و فقط نام ابولهب را در آن باقی گذاشتند(👌بنگرید به : سوره مسد) که آن هم به خاطر سرزنش پیامبر چون عموی او بوده است. 💠💠 👌جهت دیدن ادله نفی تحریف از قرآن کریم و تصریح بزرگان شیعه بر این مطلب دو نمایه زیر را مطالعه کنید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3346 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4626 ❕حال پاسخ دو روایت فوق ؛ 👌روایت اول در کتاب کافی نقل شده است و بقیه کتابها به نقل از کافی روایت را آورده اند . 🔹سند آن روایت مرسل و ضعیف است . در سند آن آمده است ؛ « عن بعض اصحابه » که نشان دهنده مجهول بودن راویان حدیث است . 🔸علامه مجلسی ذیل حدیث مذکور می نویسد ؛ « مرسل ( و ضعیف ) است » 📚مراه العقول ج 12 ص 521 👌از این گذشته اسامی هفتاد نفر مذکور در مصحف امام رضا علیه السلام به عنوان تفسیر آیه مذکور نوشته شده بوده است ،تفسیری که برگرفته از وحی خداوندی بوده است . بنابراین به هیچ عنوان تحریف لفظی در کار نبوده است . ❕مرحوم فیض کاشانی مینویسد ؛ «مراد از روایت می تواند این باشد که اسامی افراد مذکور به عنوان تفسیری برای کافرین و مشرکین که در آیه آمده است باشد . تفسیری که برگرفته از وحی بوده و از اجزاء قرآن نمی باشد » 📚الوافی ج 2 ص 273 💠روایت دوم ؛ 👌سند اصلی آن کتاب الغیبه مرحوم نعمانی است . ❕در سند آن فردی به نام ابو سلیمان احمد بن هوذه وجود دارد که مجهول است . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 255 👌و ابراهیم بن اسحاق النهاوندی وجود دارد که طبق تصریح نجاشی و شیخ طوسی ضعیف است ؛ « ضعیف کما قاله النجاشی و الشیخ و غیرهما » 📚 همان مدرک ص 119 ❕بنابراین با این روایات که یا سند آن ضعیف است و یا دلالت آن ناقص است ، نمی توان تحریف قرآن را نتیجه گرفت . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔لطفا در مورد اصحاب اجماع در رجال شیعه توضیح بدید ❗️آیا حقیقت دارد که اگر اصحاب اجماع روایتی نقل کنند آن روایت صحیح است ❕در رابطه با پاسخ شما به روایت امام باقر در مورد آب پاشیدن به خورشید کانال ض دین می گوید راوی آن از اصحاب اجماع است و روایت صحیح است ❗️ 💠💠 👌از كشّى، رجالى معروف، در اختيار معرفة الرجال، درباره تعدادى از راويان، عبارتهايى نقل شده كه محور بحث معروفى تحت عنوان «اصحاب اجماع» قرار گرفته است . بنا بر آنچه شيخ طوسى در اختيار معرفة الرجال از كشّى نقل مى كند، وى در سه جا با تعابيرى مشابه، سه دسته از راويان را با عنوان «تسمية الفقهاء» به اوصافى در خور توجّه مى ستايد. یکی از عبارات او چنین است ؛ « دانشمندان ما بر تصديق اين دسته از ياران قديمى امام باقر و امام صادق عليهما السلام اجماع دارند و فقاهت آنها را مسلّم مى دانند و مى گويند داناترين ياران قديمى [اين دوامام] در فقه، شش نفرند: زُراره، معروف بن خَرَّبوذ، بُريد، ابو بصير اسدى، فضيل بن يسار و محمّد بن مسلم طائفى. مى گويند: فقيه ترينِ اين شش نفر، زراره است. برخى به جاى ابو بصير اسدى، ابو بصير مرادى، يعنى ليث بن بخترى را نام برده اند » 📚اختیار معرفه الرجال ج 2 ص 507 👌عبارت دوم او چنین است ؛ « در نام بردن فقها از ياران امام صادق عليه السلام؛ دانشمندان ما بر صحيح دانستن آنچه از اين افراد، صحيح است و نيز تصديق آنان در آنچه مى گويند، اجماع دارند و بر فقيه بودن آنان اقرار كرده اند. اين افراد غير از شش نفرى كه قبلًا نام برديم، شش نفرند: جميل بن دَرّاج، عبد اللَّه بن مسكان، عبد اللَّه بن بكير، حمّاد بن عيسى، حمّاد بن عثمان و ابان بن عثمان. گفته اند: ابو اسحاق فقيه (ثعلبة بن ميمون) براين باور است كه فقيه ترين اينها جميل بن دراج است. اين افراد از متأخّران ياران امام صادق عليه السلام هستند. » 📚همان ص 673 👌و عبارت سوم او چنین است ؛ « در نام بردن فقها از ياران امام كاظم و امام رضا عليهما السلام؛ دانشمندان ما بر صحيح دانستن آنچه از اين افراد، صحيح است، اجماع دارند و آنها را تصديق مى كنند و بر فقاهت و علم آنها اقرار دارند. اينان، غير از شش نفرى كه جزو ياران امام صادق عليه السلام ياد كرديم، شش نفرند: يونس بن عبد الرحمان، صفوان بن يحيى بيّاع سابرى، محمّد بن ابى عمير، عبد اللَّه بن مغيره، حسن بن محبوب واحمد بن محمد بن ابى نصر. برخى به جاى حسن بن محبوب، حسن بن على بن فضّال وفضالة بن ايوب را گفتهاند، و برخى به جاى ابن فضّال، عثمان بن عيسى را؛ و فقيهترينِ اينان، يونس بن عبد الرحمان وصفوان بن يحيى هستند.» 📚همان ص 830 ❕قدر مسلّم از عبارتهاى فوق اين است كه افراد مذكور، در نقل حديثْ مورد اعتماد و به اصطلاح «ثقه» اند؛ امّا برخى استفاده هاى ديگرى از آن كرده اند. و مى گويند حاصل مبحث «اصحاب اجماع» اين است كه هر يك از اين افراد در سلسله سند باشند، حكم مى شود كه راويان پيش از او تا معصوم عليه السلام ثقه اند. مثلًا اگر ابن ابى عمير به واسطه كسى از امام صادق عليه السلام نقل روايت كند، حكم به ثقه بودن آن كس مى شود. 👌اگر معنای اول از عبارت فوق مراد باشد ، اشکالی بر آن نیست زیرا راویان فوق از اصحاب امامان علیهم السلام بوده اند و ثقه اند . اما اگر معنای دوم از عبارات فوق مراد باشد ، این معنا مقبول ما نیست زیرا : ❕آنچه از اعتبار عبارت هاى مزبور مى كاهد، اين است كه غير از شيخ طوسى، از پيشينيان رجالى كس ديگرى را سراغ نداريم كه به نحوى آن را تأييد كرده باشد. حتى خود شيخ طوسى نيز در كتابهاى رجالى ديگر، سخنى دالّ بر تأييد آن ندارد 📚بحوث فی فقه الرجال ص 130 👌رجالى آگاهى مانند نجاشى نيز هيچ سخنى در تأييد آن ندارد، با وجودى كه كتاب رجال الكشّى قطعاً نزد نجاشى موجود بوده و از آن در الفهرست خود مطالبى نقل كرده است. ❕حاصل سخن اين است كه نقل اجماع مذكور از سوى كشّى، ظاهراً از منفردات ايشان است. در اين صورت، مخصوصاً با توجّه به تصريح نجاشى بر اين كه الرجال مرحوم كشّى حاوى غلط هاى فراوان است، نمى توان بر منفردات او اعتماد كرد. 📚رجال نجاشی ص 372 _ مبانی حجیت آرای رجالی ص 109 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌به فرض هم که معنای دوم مقبول باشد ، یعنی اصحاب اجماع اگر از راوی مجهولی و ضعیفی نقل روایت کنند حکم میشود به ثقه بودن آن راوی ، باز هم به پاسخ گذشته ما اشکالی وارد نمی شود ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/302 ❕ زیرا مطابق قاعده فوق اگر اصحاب اجماع مستقیما از فرد مجهولی روایت کنند ، روایت آنها حجت است . در پاسخ گذشته ما و روایت مورد بحث آن ، حسن بن محبوب که از اصحاب اجماع است ، از ابراهیم بن مهزم نقل روایت می کند و ابراهیم بن مهزم از فرد مجهولی روایت می کند ‌.اگر مستقیما حسن بن محبوب از فرد مجهول نقل روایت می کرد طبق اصطلاح اصحاب اجماع مشکلی نبود . 📚توضیح بیشتر ، کلیات فی علم الرجال ، سبحانی ص 161 ❕اما در سند روایت مورد بحث ، ابراهیم بن مهزیار از فرد مجهول روایت می کند نه حسن بن محبوب . 👌خلاصه کلام آنکه با توجه به این که اصحاب اجماع هر چقدر هم عالم و فقیه باشد ، جایز الخطا هستند و معصوم نیستند ، و ممکن است در نقل روایت گرفتار سهو و خطایی شوند ، معنا ندارد که بگوییم هر چه روایت که آنها کرده اند صحیح است و حکم به ثقه بودن راویانی هم کنیم که اصحاب اجماع از آن ها نقل روایت کرده اند ، اگر چه این معنا مورد قبول علما هم باشد ، چرا که این مباحث تقلیدی نیست بلکه تحقیقی است . ❕روایتی که اصحاب اجماع نقل می کنند اگر محفوف قرینه بر صحت باشد ، حکم به صحت آن می شود ، اما اگر خلاف قرآن و سنت مسلم باشد ، باید با دیده شک و تردید به آن نگریست زیرا اصحاب اجماع معصوم از خطا و اشتباه نیستند ، توضیحات بیشتر را در گذشته داده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5043 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
👌جوابیه ما به کانال معاند را در بالا بخوانید ؛🖕🖕🖕
👌این شبهه پر تکرار را نیز در گذشته پاسخ داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1606 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1607 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3258
👌پاسخ این شبهه توهین آمیز معاندان بی تربیت را در جوابیه های گذشته ما ببینید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1608 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1609 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1610
❔لطفا درباره این روایت توضیح دهید ❗️ ⚡️امام باقر در پاسخ به سوالی می گوید که عروس را هنگام خواستگاری باید دید زیرا که داماد با بهای زن را می خرد 📕ترجمه فروع کافی ج6ص195 💠💠 👌در روایاتی که در گذشته مفصلا حول آن بحث کرده ایم وارد شده است که انسان می تواند در جلسه به بدن زنی که می خواهد با او ازدواج کند و قصد جدی در کار است و مانعی نیز برای ازدواج وجود ندارد با رعایت شرایطی کند ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6371 ❕در روایات دیگری برای این جواز آورده شده است که از آنجایی که فرد خواستگار مشتری زن است و گویی قصد خرید او را دارد ، طبیعتا نگاه کردن به او جهت بیشتر بی اشکال است . 🔸عبداللَّه بن سِنان مى گويد ؛ «از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم وقتى شخص اراده دارد با زنى ازدواج كند آيا جايز است به موى او نگاه كند؟ فرمود: آرى، زيرا به قيمت خريدار اوست و او را می خرد » 📚التهذیب ج 7 ص 435 👌این مضمون در روایات دیگری نیز وارد شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 87 باب 36 ❕مراد از گرانترین قیمت جهت خرید ، مهریه نیست زیرا ارزش پولی مهریه گرانترین قیمت محسوب نمی شود خصوصا با توجه به آنکه تاکید شده است که مهریه باید کم و باشد و از قرار دادن مهریه زیاد نهی شده است . 🔹 در نقلی آمده است ؛ « از برکت زن آن است که مهریه اش باشد و از شومی زن آن است که مهریه اش زیاد باشد » 📚الفقیه ج 3 ص 387 ❕تعبیر به خرید و فروش در روایات فوق تعبیری مجازی است به این که انسان با ازدواج کردن تمام زندگی و دارایی و عمر و وقت خود را صرف همسر و زندگی او می کند و تمام زندگی خود را می دهد تا همسرش را به دست آورد و نزد خود تا آخر عمر نگه دارد ، وقتی انسان چنین بهای مهمی پرداخت می کند ، حقش است که نسبت به آینده اش شناخت لازم را بدست آورد ، لذا در نقلی امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « نگاه کردن به زنی که قصد ازدواج با او است بی اشکال است ، زیرا اگر جز این باشد چرا انسان مال ( و زندگیش ) را در اختیار همسرش قرار می دهد » 📚الکافی ج 5 ص 365 🔹متفکر شهید ، می آورد ؛ « روایات ( فوق ) به آن معناست که آنچه انسان در زندگى زناشويى مايه مى گذارد از هر چيز گرانبهاتر است. واضح است كه مراد مهريّه نيست، زيرا ارزش پولى مهريّه گرانبهاترين نيست؛ بلكه مقصود اين است كه مى خواهد با او زندگى كند و عمر خويش را با او بسر برد » 📚مجموعه آثار ج 19 ص 534 👌فقیه ارجمند شیرازی می آورد ؛ « اين احاديث تعبير به خريدار و مشترى كرده بود ولى بايد توجّه كرد كه تعبير به خريدار معنايش اين نيست كه زنان خريد و فروش مى شوند چون نمى توان آنها را از خودشان خريد و اگر خريد و فروش باشد چرا بعد از طلاق مهريّه مى گيرند در حالى كه معامله فسخ شده است. اينها دليل است كه كلمه خريدار و فروشنده كنايه و مجاز است و معنى آن، اين است كه به خاطر كمالات معنوى و انسانى ، بهاى مهمّى جهت ( ازدواج و ادامه زندگی که عمر و سرمایه زندگیش است ) مى پردازند » 📚کتاب النکاح ج 1 ص 70 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔اهانت به سیاه پوستان در قرآن ⚡️طبق آیه ۱۰۶ آل عمران، الله محمد می گوید در روزی که چهره های در آخرت بخاطر کفرشان عذاب می کشند ❗️ 💠💠 👌قرآن به صراحت هر گونه برتری نژادی بین انسانها را نفی کرده و می فرماید ؛ « ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ولی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شما است» 🔶حجرات 13 🔷پیامبر فرمود: « خدای شما یکی است و پدرتان یکی ، نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب ، نه سیاه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سیاه پوست مگر به » 📚تفسیر نمونه ج22 ص201 _ تفسیر قرطبی ج9 ص6162 ❕حال در مورد پرسش فوق گفتنی است ؛ 👌خداوند در توصیف مى فرمايد: «عذابهاى بزرگ نفاق افكنان روزى خواهد بود كه صورتهايى سفيد، و صورتهايى سياه مى گردد» (يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ) (آلعمران- 106). ❕چهره هاى نورانى از آن كسانى است كه نور ايمان از درون جانشان به حكم «يوم» البروز بودن قيامت در چهره هايشان نمايان مى شود، و به همين دليل «غرق رحمت خدا هستند و جاودانه در آن خواهند ماند» (امَا الَّذِيْنَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفى رَحْمَةِ اللَّه هُمْ فيها خالِدُونَ) (آل عمران- 107). 👌اما تاريك دلان بى نور، كافران بى ايمان و مجرمان سياه هستند كه ظلمت درونشان به برون كشيده شده، و اين رو سياهان، غرق عذاب الهى خواهند بود، و به آنها گفته مى شود: فَذُوْقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ: «بچشيد عذاب الهى را به خاطر كفرتان»! (آل عمران- 106). 👌تعبير فوق به صورتهاى ديگرى در آيات قرآن مجيد نيز منعكس است. ❕در يكجا مى فرمايد: «گويى صورت آنها (كسانى كه مرتكب گناهان پى در پى مىشوند) را پاره هاى تاريك شب پوشانيده است»! (كَانَّما اغْشِيْتَ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً. (يونس- 27). 👌در جاى ديگر مى فرمايد: صورتهايى در آن روز، گشاده و نورانى است، و خندان و مسرور است» (وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ- ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ) (عبس- 38- 39). «و صورتهايى در آن روز غبارآلود است، و دود و آنها را پوشانيده»! (وَ وُجُوْهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ- تَرْهَقُها فَتَرَةٌ) (عبس- 40- 41). ❕آن روز ، روز بروز و ظهور حقايق اشخاص و اعمال است . تمام اهل ايمان و صالح العمل در زمره و تمام اهل كفر و مجرمان در صف سيه رويان. 👌نور ایمان درونی مومنان در آن سرا در چهره و تمام وجود آنها ظاهر می شود و صحرای محشر را نورانی می کند ؛ «مؤمنان از پيش رو و از سمت راست آنها در عرصه محشر حركت مى كند» (يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ ايْديهِمْ وَ بِايْمانِهِمْ) (حديد 12) ❕و ظلمت درونی کافران و معاندان در آن سرا چهره و تمام وجودشان را می گیرد و خطاب به مومنان می گویند ؛ « نظرى به ما بيفكنيد تا از نور شما شعله اى برگيريم، به آنها گفته مى شود: به پشت سر خود ( دنیا ) بازگرديد و كسب كنيد » ( حدید 13) 👌قابل توجه این که مومنان سیاه پوست در آن سرا به واسطه نور ایمان ، نورانی و سفید و زیبا می شوند و کافران سفید پوست در آن سرا به واسطه ظلمت و سیاهی کفر و شرک درونی ، سیاه و ظلمانی و تاریک می شوند و این همان است که در آیات فوق به آن اشاره شده است . ❕پیامبر گرامی طبق نقل مرحوم ابن شهر آشوب، فرمود: « بهشتیان وارد بهشت می شوند در حالی که جوان و هستند» 📚مناقب ال ابی طالب ج1 ص148 👌امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « صورت بهشتیان به جمال و یوسف می باشد و نور صورت آنان را فرا می گیرد و قلب آنان همانند قلب ایوب خالی از هر گونه غل و کینه می باشد» 📚الاختصاص ص356 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔در آیاتی از قرآن می بینیم که خداوند عده ای را لعنت و نفرین می کند ❗️مگر لعنت و نفرین کردن کار انسانهای ناتوان از نیست ❕خداوند قادر مطلق چرا چنین می کند ❕❕ 💠💠 👌آنچه سبب اشتباه شده است مقایسه لعنت و نفرین خداوند با لعنت و نفرین بندگان است . ❕لعن و نفرین خداوند به معنای عمل کردن خداوند است ، یعنی مطابق آن نفرین عمل کردن و دور ساختن کسانی که مورد و نفرین قرار گرفته اند از رحمت خود و مواهب و برکاتی که از ناحیه او به بندگان می رسد . 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 551 ❕اما لعن و نفرین بندگان به معنای دعا و درخواست آنان از خداوند است تا مطابق لعن و نفرین آنها کند . 👌مثلا خداوند در مورد ابی لهب دشمن پیامبر گرامی فرمود ؛ «بريده باد هر دو ابولهب و مرگ بر او باد هرگز مال و ثروتش و آنچه را به دست آورد به حالش سودى نبخشيد .و به زودى وارد آتشى شعله ور و پر مى شود».( مسد1 تا 3)» 👌مطابق آیات فوق ابی لهب دستانش در دنیا از کار افتاد و هلاک شد و مال و ثروتش برایش مفید فائده نبود و بی ایمانی دنیا را ترک کرد و وارد آتش دوزخ شد ؛ 📚المیزان ج 20 ص 383 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8369 👌و یا در مورد یهودیان زمان پیامبر فرمود ؛ « هنگامى كه شما را ملاقات مى كنند (به دروغ) مى گويند ايمان آورده ايم، اما هنگامى كه تنها مى شوند از شدت خشم بر شما انگشتان خود را به دندان مى گزند، بگو بميريد با همين خشمى كه داريد، خدا از (اسرار) درون سينه ها آگاه است.» ( آل عمران 119) 👌مطابق آیه فوق ، یهودیان لحظه ای در برابر آیین اسلام تسلیم نشدند و همه آنان با حالت خشم و غضب از حقانیت و گسترش دعوت اسلام شدند . 📚فروغ ابدیت ص 620 🔹خلاصه آنکه لعنت و نفرین خدا با لعنت ديگران فرق دارد ، لعنت خدا به اين معنا است كه خداوند ايشان را از رحمت و دور مى كند، و لعنت لعنت كنندگان ، نفرين و درخواست لعنت خدا است . 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 1 ص 587 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🔸پاسخ این شبهه معاندان را که مجبورند برای قطع نشدن جیره شان از ناحیه سرویس های ضد اسلامی مطالب تکراری را باز نشر کنند در زیر بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1682
👌پاسخ این دروغگویی معاندان را در دو نمایه زیر مطالعه کنید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1683 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1684
❔نظر اسلام در رابطه با خوابیدن در قبر در چیست ❗️برخی افراد و حتی روحانیون را دیده ام که قبر می کنند و ساعاتی را در قبر می گذرانند ❕آیا این حرکات و سکنات ترویج پوچی گری در دنیا را نمی کند ❕❕ 💠💠 👌یکی از دستوراتی که به وفور در آیات و روایات یافت می شود یاد است . 🔹 از رسول خدا پرسيدند ؛ 👌 «هوشيارترين مؤمنان كيست؟» فرمود: «أكيس المؤمنين أكثرهم ذكرا للموت، و أشدّهم له استعدادا؛ مردم كسى است كه از همه بيشتر به ياد مرگ باشد و براى آن خود را مهيّا كند». 📚میزان الحکمه ج 3 ح 18013 👌 در حديث ديگرى از همان حضرت اين روايت به عنوان: «أكيس النّاس و أحزمهم؛ هوشيارترين مردم و دورانديشترين آنها» ياد شده و در آخر همين روايت آمده ؛ ❕«أولئك الأكياس ذهبوا بشرف الدّنيا و كراهة الآخرة؛ هوشياران واقعى آنها هستند كه هم شرف دنيا را براى خود فراهم كرده اند و هم آخرت را». 📚همان مدرک ❕ دليل آن هم روشن است؛ زيرا ياد مرگ و پايان زندگى، عامل بازدارنده مهمّى در برابر گناهان كه معمولا از حبّ دنيا سرچشمه مى گيرد و تلاش هاى بيهوده آميخته با حرص و طمع كه معمولا از فراموشى مرگ حاصل مى گردد محسوب مىشود. 👌بگذريم از آن گروهى كه به مضمون آيه شريفه: «فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ»؛ هنگامى كه گرفتار طوفانهاى بلا مى شوند به ياد قيامت مى افتند، همين كه طوفان نشست همه چيز را فراموش مى كنند». ( عنکبوت 69)اين گروه نابخردترين مردم دنيا هستند. 📚پیام امام امیر المومنین ج 4 ص 353 ❕در نقل دیگری آمده است که ابوبصير از سختى زندگى، رنج مى برده است. وى خدمت امام صادق عليه السلام مى رسد و از وسوسه و ناراحتى روحى اش به حضرت شكايت مى کند. امام عليه السلام به وى مى فرمايد ؛ « اى ابومحمّد! به ياد آور جدا شدن بنْد بندت را، و بازگشت دوستانت را هنگامى كه تو را در قبر دفن كردند، و خارج شدن كرمها از بينى ات، و خوردن كرمها گوشت بدنت را، كه اين آسان مى گرداند بر تو را كه در آن هستى. ابوبصير مى گويد: به خدا سوگند هيچ گاه مرگ را ياد نكردم مگر آنكه اندوهى را كه از امر دنيا داشتم، تسكين يافت» 📚الکافی ج 3 ص 225 ❕خوابیدن در اگر چه دستوری بالخصوص ندارد اما از مصادیق روشن یاد مرگ است که مرگ را برای انسان مجسم می کند ، یاد مرگی که مورد توصیه روایات فوق قرار گرفته است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔انتخاب کودک با قرعه کشی ؛ ١ ـ علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن حماد ، عن الحلبي ومحمد بن مسلم ، عن أبي عبد الله عليه‌السلام قال إذا وقع الحر والعبد والمشرك بامرأة في طهر واحد فادعوا الولد أقرع بينهم فكان الولد للذي يخرج سهمه. امام صادق گفت : هروقت شخص آزاد و برده و یا مشرکی در یک پاکی با یک زن نزدیکی کنند و هر کدام از آنها ادعای فرزند به دنیا آمده را داشته باشد ، بین آنها میشود و فرزند برای آن شخصی ست که نامش از بیرون آمده . : الکافی، شیخ کلینی جلد ۵ صفحه ۲۹۶ و ۲۹۷ 💥قضاوت با شما 💠💠 👌اگر زنی که دارای همسر است با افرادی زنا کند ، یا جاریه ای که دارای مالک است ، با کسانی زنا کند و فرزندی حاصل شود ؛ به حکم قاعده « » که توضیحش را در گذشته داده ایم ، فرزند به شوهر آن زن یا مالک آن کنیز ملحق می شود . 📚ملاذ الاخیار ج 10 ص 73 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7512 ❕مورد روایت که پدر فرزند با قرعه مشخص می شود در جایی است که زنی که دارای همسر نیست با افرادی زنا کند ، یا جاریه ای که دارای مالک واحدی نیست ، توسط افرادی مورد مجامعت قرار گیرد ، و فرزندی حاصل شود ، در این صورت که راهی برای شناخت پدر وجود ندارد ، از قرعه استفاده می شود . 👌در گذشته داده ایم که از آیات قرآن و روایات استفاده می شود که برای حل مشکل و یا در هنگامی که مشاجره و نزاع صورت گیرد و هنگامی که کار به بن بست کامل می رسد و هیچ راهی برای پایان دادن به نزاع دیده نمی شود می توان از استفاده کرد ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6092 ❕در روایات ما آمده است که در جایی که از قرعه باید استفاده کرد ، قرعه به لطف و الهی ، انسان را به واقع می رساند و حکم ظنی محسوب نمی شود چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هیچ قومی اقدام به قرعه ( به هنگام بن بست کامل ) نکردند در حالی که کار خود را به خدا واگذار کرده باشند مگر اینکه به واقعیت اصابت کرد می کند و حق آشکار می شود» 📚التهذیب ج6 ص238 🔰البته در زمان که از طریق آزمایشات ژنتیکی می توان مشخص کرد که پدر فرزند و کسی که فرزند به او ملحق می شود چه کسی است ، دیگر قرعه کارایی ندارد ، زیرا بن بستی نیست که برای رفع آن قرعه وارد عمل شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیا امام ، دانشمند بوده است ❗️ 24 - علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبد الله قال: قال رسول الله:  تصديق الحديث عندالعطاس. 26 - عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن جعفر بن محمد الأشعري، عن ابن القداح، عن ابن أبي عمير، عن أبي عبد الله قال: قال رسول الله : تصديق الحديث عندالعطاس. : امام صادق گفت: رسول خدا گفته است ک : نشانه راستگوئى است. :الكافي، كليني جلد : ۲ صفحه : ۶۵۷ 💥قضاوت با شما 💠 💠 👌در روایات ما از عطسه به عنوان عاملی موثر در سلامتی یاد شده است که حتی مرگ را می تواند به تاخیر بیندازد . ❕ پيامبر گرامی فرمود ؛ « عطسه كردن، براى بيمار، نشانِ بهبود و راحت بدن است » 📚الکافی ج 2 ص 656 👌 امام صادق عليه السلام فرمود ؛ «عطسه ، شخص را از پنج چيز، ايمن مى‏ بخشد: نخستين آنها جذام است؛ دوم، بادهاى بدخيمى كه در سر و صورت، جاى مى‏ گيرند؛ سوم آن كه مايه ايمنى از ريزش آب در چشم مى ‏شود؛ چهارم آن كه از سختى حفره‏ هاى بينى مصونيت مى ‏دهد؛ و پنجم آن كه از بيرون آمدن مو در چشم، ايمنى مى‏ دهد. » 📚بحار الانوار ج 76 ص 52 👌و فرمود ؛ « هر عطسه ‏اى براى بدن، سودمند است، تا زمانى كه شمارِ آنها از سه افزون نشده است؛ امّا چون از سه افزون شود، درد و است.» 📚الکافی ج 2 ص 656 ❕در روایات دیگری از عطسه به عنوان یکی از نعمت های خداوند یاد شده است چنان که امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « بدان كه علّت عطسه آن است كه خداوند، چون بنده‏ اى را نعمتى دهد و او سپاس گزارى بر آن را از ياد ببَرَد، خداوند، بادى بر او چيره مى‏ سازد كه در تن وى مى‏ چرخد و سرانجام، از سوراخ‏هاى بينى او بيرون مى ‏آيد و شخص، خداوند را بر آن عطسه، سپاس گويد و خدا، اين سپاس گفتن را سپاس آن نعمت فراموش شده قرار مى ‏دهد » 📚فقه الرضا ص 391_ بحار الانوار ج 76 ص 55 👌روایاتی که می گوید عطسه نشانه راستگویی فرد است ، اگر چه به خاطر وجود افرادی در سند آن چون نوفلی و سکونی و سهل بن زیاد ضعیف هستند و علامه مجلسی به این نکته تصریح می کند ؛ 📚مراه العقول ج 12 ص 559 ❕اما بنا بر صحت آن ، وجه آن طبق بیان برخی علماء ، این است که چون عطسه بر اساس آنچه آمد ، نشانه رحمت خداوند بر بنده است ، بعید است که رحمت خدا بر مجلسی سراریز شود که در آن دروغگویی باشد ، خصوصا زمانی که سخن کذبی از کسی صادر شود ، بعید است مقارن آن رحمت خدا ( عطسه) آنها را فرا گیرد ، لذا زمانی که سخن با عطسه همراه شود ، این عطسه نشانه صدق صاحب سخن می باشد . 📚شرح الکافی ، مازندرانی ، ج 11 ص 113 ❕البته خرافه ای بین مردم رواج دارد که معتقدند پس از عطسه نباید کاری صورت گیرد و باید کرد ، در گذشته بطلان این خرافه را توضیح داده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4554 👌آیت الله مکارم می آورد ؛ « در ميان عوام مرسوم است كه «اگر كسى قصد انجام كارى را داشت و شخصى عطسه كرد، نبايد به دنبال آن كار برود» در حالى كه اين فال بد زدن است و اعتبارى ندارد، بلكه بايد توكّل بر خدا كند و به دنبال كارش برود و انشاء اللّه كارش به خوبى انجام مى ‏شود. ما تمام روايات مربوط به را جستجو كرديم و چيزى در اين زمينه نيافتيم. بعلاوه، تجربه هم كرديم و بدون توجّه به اين خرافات به دنبال كار رفتيم و نتيجه گرفتيم. بنابراين به فال بد نبايد اعتنا كرد و نبايد كارها را رها نمود، بلكه با توكّل بر خدا و به ‏طور جدّى آن را پيگيرى كرد.» 📚داستان یاران ص 311 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
👌پاسخ را در دو نمایه زیر ببینید . زنای خالد و اعتراض عمر به او در جریان مالک بن نویره بوده است نه قبیله بنی جذیمه ... 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1687 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1688
👌پاسخ این دروغگویی را نیز در زیر بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1689
❔نمیشد انسان در این‌دنیا میشد و مرگی براش نبود آخه هر بار عزیزی رو آدم ازدست میده میگه کاش هیچ وقت مرگی وجود نداشت و همه برای همیشه پیش هم میموندن ❗️❗️ 💠💠 👌باید توجه داشت که اگر مرگ در دنیا نبود زمینه پیدایش موجودات بعدی فراهم نمی شد و آیندگان از نعمت وجود و حیات محروم می شدند و پهنه زمین برای همگان تنگ می شد و همه از گرسنگی و تشنگی آرزوی مرگ می کردند . ❕امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « گروهى نزد پيغمبرى آمدند و گفتند: دعا كن پروردگارت مرگ را از ما بردارد. آن پيامبر برايشان دعا كرد. پس خداوند تبارك و تعالى مرگ را از آن جماعت برداشت. جمعيتشان چندان زياد شد كه خانه ها بر آنان تنگ گشت و نسلشان افزايش يافت. [به طورى كه] صبح كه مى شد مرد [خانه] مجبور بود پدر و مادر و پدربزرگ و پدربزرگِ پدربزرگش را غذا بدهد و آنها را راضى گرداند [يا به نظافت آنها برسد] و به ايشان رسيدگى نمايد. لذا از و كار باز ماندند. اين بود كه آمدند و گفتند: از پروردگارت بخواه ما را به عمرهايى كه داشتيم برگرداند. آن پيغمبر از پروردگارش عزّوجلّ، چنين تقاضا كرد و خداوند آنها را به مدّتهاى [معيّن شده] عمرشان باز گرداند. » 📚التوحید صدوق ص 401_ بحار الانوار ج 6 ص 116 ❕از سوی دیگر چنان که در گذشته داده ایم ، هدف اصلی آفرینش انسان رسیدن به سعادت ابدی است و تا انسانها به وسیله مرگ از این جهان منتقل نشوند به آن هدف نهایی نخواهند رسید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8377 🔹پیامبر گرامی فرمود ؛ « خداوند، شما را براى فناء ونابودى خلق نكرده بلكه شما را آفريده كه هميشه بمانيد، بله هنگام ، از اين منزل به منزل ديگرى منتقل مى شويد » 📚بحار الانوار ج 58 ص 78 👌خداوند در تعبیر زیبایی وجود حیات و مرگ را در زندگی بشری چنین بیان می کند ؛ «پربركت و زوال ناپذير است كسى كه حكومت جهان هستى به دست او است، و بر همه چيز قادر است. همان كسى كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك بهتر عمل مى كنيد و او شكست ناپذير و بخشنده است » 🔹ملک 1_2 🔹به اين ترتيب ، ميدان آزمايش بزرگى است براى همه انسانها، وسيله آزمايش مرگ و حيات، و هدف اين آزمون بزرگ رسيدن به حسن عمل، كه مفهومش تكامل معرفت، و اخلاص نيت، و انجام هر كار است. 📚تفسیر نمونه ج 24 ص 318 👌توجه به این نکته نیز لازم است که بينش الهيين و معتقدين به معاد در مورد مرگ، با بينش ماديين و منكران معاد، زمين تا آسمان متفاوت است، و اين دو ديدگاه است كه در زندگى فردى و انسان اثر مى گذارد و روشهاى اين دو گروه را با يكديگر متفاوت مى سازد. 🔹مادى ها مرگ را يك عالم ظلمانى و بسيار تاريك، عالمى كه همه چيز با آن پايان مى گيرد، و خاتمه همه آرزوها و تلاشها و كوششهاى انسان است، با اين حال جاى تعجّب نيست كه انسان مادى از بيم مرگ برخود بلرزد و انديشه آن شهد شيرين زندگانى را در كامش تلختر از زهر كند. 🔹جاى تعجّب نيست كه آنها زندگى را پوچ و بى معنا بشمرند، چرا كه اگر مرگ پايان همه چيز باشد زندگى اين جهان كه مجموعه اى از كارهاى تكرارى سطح پايين خوردن و خوابيدن و درآوردن و مصرف كردن، هرگز نمى تواند به عنوان يك «هدف والا» روح انسانى را سيراب كند، و لذا گروهى از آنان دست به انتحار مى زنند، و آن را يك انتخاب براى پايان دادن به اين «تكرار مكررات بى معنا» مى شمرند آن را عين عقل و منطق مى دانند و زنده ماندن را نوعى حماقت و نادانى و ذلّت 👌ولى الهيين و معتقدان به معاد، به مرگ همان گونه مى نگرند كه به تولد جنين از شكل مادر. جنين در واقع مى ميرد، يعنى زندگى درون شكم مادر را از دست مى دهد، ولى درست در همان حال به جهانى وسيعتر و گسترده تر كه در مقايسه با محيط محدود و ظلمانى شكم مادر است مملو از مواهب و زيبايى ها، گام مى نهد. 🔹مرگ نيز يك تولد ثانوى است، و انسان از طريق مرگ از محيط محدود زندگى اين جهان به عالمى بسيار گسترده تر گام مى گذارد. مسلماً اگر جنين بداند كه بعد از تولد به كجا قدم مى نهد از آغاز براى تولد لحظه شمارى مى كند، هرگز وحشتى از آن به خود راه نمى دهد، هرگز عالم جنين را بى معنا و پوچ نمى شمرد. ❕ بينش انسان در مورد مرگ به عنوان «دريچه اى به سوى عالم بقاء» تمام زندگى او را به رنگ تازه اى در مى آورد، و به آن مفهومى دلپذير مى دهد، و او را از سرگردانى و بدبينى و و احساس پوچى و بى هدفى كه رنج ناشى از آن بسيار جانكاه است رهايى مى بخشد. 📚پیام قرآن ج 5 ص 348 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔می خواستم در مورد چله که این روزها در کانال ها به آن سفارش می کنند مطلب بزارید ودرمورد صحت یا دلیل ارایه بدید ❗️❗️ 💠💠 👌پیامبر فرمود ؛ « کسی که چهل روز اعمال خود را انجام دهد ، چشمه های حکمت و دانش را از قلبش بر زبانش می گشاید » 📚 ج67 ص249 👌از این حدیث شریف استفاده می شود که خود سازی و انجام عبادات و ذکر در مدت چهل روز تاثیر بسزایی در رشد و ترقی معنوی انسان دارد . ❕بر این اساس گرفتن و روز عبادت و بندگی کردن اختصاص به زمان خاصی ندارد و در هر زمانی که شرایطش باشد ، رجحان و استحباب دارد . 🗯آنچه به عنوان چله از ابتدای ماه ذیقعده تا عید قربان ، گرفته می شود ، بالخصوص در روایتی نیامده است و به آن نشده است اما با توجه به آنچه که گفته شد که چله گرفتن در تمامی روزهای سال دارد ، چله کلیمیه نیز منافاتی با تعالیم دینی ندارد . ❕چله کلیمیه اشاره است به مدتی که حضرت موسی علیه السلام برای دریافت تورات و شریعت آسمانی ، به کوه رفت و در آنجا مشغول عبادت و بندگی خداوند شد چنان که می فرماید ؛ « و ما به موسی سی شب وعده گذاردیم سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل کردیم و به این ترتیب میعاد پرودگارش با او شب تمام شد » 🗯 142 👌بر اساس روایات این ایام و اربعین از آغاز ماه ذیقعده شروع و به ذیحجه ( عید ) ختم گردیده است . 📚 ج13 ص213 🗯از آنجایی که چله گرفتن در تمام ایام سال مستحب است و از سوی دیگر گرفتن در مدتی که حضرت موسی علیه السلام آن ایام را به عبادت و بندگی خداوند اختصاص داده بود ، حاکی از اهمیت آن ایام است ،و دو ماه ذیقعده و ذیحجه نیز از ماه های تلقی می شود ، می توان پی برد که چله گرفتن در ایامی که مشهور به چله است ، رجحان دارد ، اگر چه بالخصوص روایتی که توصیه به آن کرده باشد ، در مجامع روایی ما ندارد . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔آیا امام صادق، بوده است ❗️ از امام صادق نقل شده كه ميگويد: دمپائى يا نعلين سياه نپوسيد كه هم چشم را ضعيف ميكند و هم آلت مردانگى شُل ...... از امام صادق نقل شده است كه هر كسى دمپائى يا نعلين زرد بپوشيد برايش شادى آور است از امام صادق نقل شده است كه: دمپائى يا نعلين سفيد رزق و روزىِ انسان را زياد ميكند : الكافي، شیخ کلینی (كتاب اللباس) (باب ألوان النعال) جلد ششم صفحه ۴۶۶ 💥قضاوت با شما 💠💠 👌يكى از چيزهايى كه زمينه نشاط و شادابى را به وجود مى اورد، رنگ هاى است. انديشمندان در زمينه رنگ شناسى و آثار و خواص آن، بحث ها و تحقيقات زيادى انجام داده اند و تأثيرات انواع رنگ ها را روى احساس، فكر و روان انسان، بررسى كرده اند. ❕ به عنوان مثال، رنگ قرمز خاصيت حرارتى داشته و در اصطلاح به «رنگ گرم» گفته مى شود و از لحاظ روانى اثر تحريكى و هيجانى داشته و براى افراد عصبى زيان آور است لذا استفاده از تصاوير قرمز، چراغ خواب و لباس قرمز، توصيه نمى شود. 🔹رنگ آبى، زرد، سفيد و سبز، رنگى متعادل، آرام بخش، بهجت آور و نشاط آور است و باعث رفع خستگى و كدورت خاطر مى گردد لذا توصيه شده از تماشاى طبيعت، سبزه زارها، و آبشارها كه معمولاً به رنگ آبى و سبز است، بهره برده شود. 👌 در قرآن كريم و روايات معصومين به رنگ سبز و زرد، عنايت ويژه اى گرديده است. در سوره الرحمن آيه 76 مى فرمايد ؛ « بهشتيان در حالى كه بر تكيه گاه هاى سبز و بساط زيبا تكيه داده اند. » و در آيه ديگرى مى فرمايد ؛ « بالاپوش آنان (بهشتيان) از ديباى سبز و حرير است » ( انسان 21) همچنين در قرآن كريم درباره حوريه هاى بهشتى آمده است كه ؛ « لباس هاى سبز حرير و ديبا پوشيده اند و به آن آراسته گشته اند » ( کهف 31) ❕ در قرآن كريم درباره خاصيت آورى رنگ زرد رنگ گفته شده است ؛ « گاوى باشد زرد كه رنگ آن بينندگان را شاد و مسرور مى كند. » ( بقره 69) 👌يك روان شناس مى گويد ؛ « در روان شناسى رنگ ها ثابت شده كه وقتى انسان به يك چيز سفيد نگاه مى كند انگار به آن چيز نزديك مى شود، اما وقتى چيز مشكى مى بيند احساس مى كند كه از او دور مى شود » 📚حجاب از دیدگاه روانشناسی ، جلالی ، ص 11 👌خلاصه اينكه با بهره گيرى از قرآن كريم و روايات معصومين و تحقيقات روان شناسان مى توان نتيجه گرفت كه لباس هاى شاد مثل سبز، زرد، سفيد و آبى در ايجاد نشاط و مؤثر است . 💠توضیح روایات مورد پرسش ؛ 👌در روایات بالا توصیه به پوشیدن کفش زرد کرده است چون نشاط آور است ، و یا توصیه به کفش سفید کرده است ، چرا که بر رزق و روزی می افزاید زیرا این رنگ روحیه نشاط و را در انسان ایجاد می کند و انسان به کار و عمل و تلاش ترغیب می شود و در نتیجه بر رزق و روزی او افزوده می شود و از کفش سیاه شده است چرا که موجبات خستگی و غم و افسردگی را فراهم می کند ، با افزایش غم و افسردگی طبیعتا میل جنسی انسان هم کاهش پیدا می کند ، و از سوی دیگر از آنجایی که رنگ سیاه نور را زیاد می کند ، می تواند موجبات آسیب چشمی را نیز فراهم سازد . 👌جهت آگاهی بیشتر در مورد رنگ ها توصیه می شود کتاب آیین بهزیستی در اسلام ، رنگ پوشاک ، ج 2 ص 40 مطالعه شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔اگر پیامبر با انگیزه های ازدواج نمی کرد پس روایت زیر چه می گوید ❗️ 🔺٩٤٨٦ / ٤. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللهِ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَ الْحَدِيثَ ، قَالَ :« كَانَ النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إِذَا أَرَادَ تَزْوِيجَ امْرَأَةٍ ، بَعَثَ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْهَا ، وَيَقُولُ لِلْمَبْعُوثَةِ : « شَمِّي لِيتَهَا ، فَإِنْ طَابَ لِيتُهَا طَابَ عَرْفُهَا ، وَانْظُرِي كَعْبَهَا ، فَإِنْ دَرِمَ كَعْبُهَا  ، عَظُمَ كَعْثَبُهَا  ». ترجمه✍ ـ به نقل از احمد بن ابى عبد اللّه ، از يكى از شيع: گفت : پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه مى خواست با زنى ازدواج كند ، 👈كسى را مى فرستاد تا او را ببيند و به آن فرستاده مى فرمود : «گردنش را ببوى .😳 اگر گردنش خوش بو بود ، بدنى خوش بو دارد😐 . 👈و قوزك پايش را نگاه كن . اگر گوشتالود بود ، نيز گوشتالوست .😑 📙 کتاب : الکافی نویسنده : الشيخ الكليني    ج : 10  ص : 598 💠💠 👌چنان که بارها گفته ایم ، مهمترین ملاک در ازدواج ، حسن خلق و دینداری فرد مورد نظر است نه زیبایی و طراوت ؛ 🔹https://t.me/Rahnamye_Behesht/9088 🔹https://t.me/Rahnamye_Behesht/8017 👌و بارها نیز داده ایم که ازدواج های متعدد پیامبر گرامی در سنین پیری با انگیزه های عموما سیاسی و اجتماعی آن هم با زنان بیوه و بی سرپرست و مطلقه بوده است ، نه از روی امیال شهوانی ؛ 🔹https://t.me/Rahnamye_Behesht/7804 🔹https://t.me/Rahnamye_Behesht/3751 🔹https://t.me/Rahnamye_Behesht/7900 🔹https://t.me/Rahnamye_Behesht/7820 🔹https://t.me/Rahnamye_Behesht/8599 ❕روایتی که در آمد ، در هر کتابی که آمده است ، سندی ضعیف داشته و غیر قابل اعتماد است ، زیرا به صورت مرسل و مرفوع نقل شده است و تمام راویان آن مشخص نیستند و بزرگان نیز به این نکته تصریح کرده اند ؛ 📚ملاذ الاخیار ج 12 ص 329_ مراه العقول ج 20 ص 27 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
💠پاسخ شبهه به بردگی گرفتن زنان شوهر دار و رابطه جنسی با آنان در اسلام را در زیر بخوانید ؛ 👌https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1690
💠در رابطه حکم ازدواج کردن با دختران خردسال در اسلام و پاسخ شبهه فوق، نمایه زیر را مطالعه کنید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1691
❔عالم بزرگ اسلامگرا ابن تیمیه حرانی در جلد 6 کتاب منهاج السنه تصریح می کند بر اینکه علی بن ابی طالب دنیا پرست و قدرت طلب بود و به جهت قدرت طلبی و برای رسیدن به قدرت و تسلط بر مردم جنگید ❗️ 💠💠 👌شما چگونه از ابن تیمیه حرانی ناصبی به عنوان عالم بزرگ اهل سنت و مسلمان یاد می کنید در حالی که علما و بزرگان اهل سنت در طول تاریخ تصریح به انحراف و او کرده اند . ❕ابن حجر عسقلانی که از بزرگان اهل سنت محسوب می شود درمورد ابن تیمیه چنین می آورد ؛ « برخی از علما ابن تیمیه را به سبب مخالفت‌های او در توسل واستغاثه به پیامبر که تنقیص مقام نبوت به شمار میرود ( بی دین) وگروهی دیگر او را منافق دانسته اند » 📚الدرر الکامنه،ج1 ص181 🔹شمس الدین در نامه ای خطاب به ابن تیمیه چنین می نویسد ؛ « ای بیچاره ، آنان که از تو متابعت می کنند در پرتگاه زندقه، کفر و نابودی قرار دارند . مگر نه این است که عمده پیروان تو عقب مانده ، گوشه گیر ، سبک عقل ، عوام ، دروغ گو ، کودن ، بیگانه ، فرو مایه ، مکار ، خشک ، ظاهر الصلاح وفاقد فهم هستند؟ اگر سخنان مرا قبول نداری آنان را امتحان کن » 📚الاعلان بالتوبیخ،سخاوی،ص77 _ تکمله السیف الصقیل،شیخ محمد زاهد کوثری،ص218 ❕ در معرفی محمد بخاری حنفی از برجستگان اهل سنت می نویسد ؛ « محمد بخاری حنفی از ابن تیمیه بسیار متنفر بود تا جایی که در مجلسش تصریح می کرد، هرکس ابن تیمیه را "شیخ الاسلام" بداند است » 📚البدر الطالع ج 2 ص 262 👌 می گوید ؛ «ابن تيميه مى گويد خدا بر عرش استوار است و سخن مى گويد. در دمشق و ديگر مناطق ندا داده شد هر كس بر عقيده ابن تيميه باشد مال و خونش حلال است. او مسائل عجيب و غريبى ادعا كرد كه به سبب آن زندانى شد چون مباين با مذهب اهل سنت به حساب مى آمد». 📚مراه الجنان ج 4 ص 277 👌 ابوبكر می گوید ؛ «در سخن اين خبيث نظر كردم. در قلب او مرض گمراهى است. او به دنبال مشتبهات قرآن و سنت به جهت ايجاد فتنه است و گروهى از عوام كه خدا اراده هلاكشان كرده وى را متابعت كرده اند. در او امورى ديدم كه قدرت بيان آن را ندارم زيرا در آنها تكذيب پروردگار است». 📚دفع شبهه من شبه ص 216 👌 ابن حجر باز می گوید ؛ «او همين كه فكر كرد مجتهد است بر كوچك و بزرگ علماى قديم و جديد ايراد گرفت». 📚الدرر الکامنه ج 1 ص 150 ❕ابن حجر نیز در مورد او می گوید ؛ « خدا او را خوار و گمراه و کور و و ذلیل کرد ، سخنان او ارزش و قیمتی ندارد » 📚الفتاوی الحدیثیه ص 86 ❕این سخنان بزرگان اهل سنت دلیل روشنی بر انحراف فکری و عملی ابن تیمیه است . 🔹 اساسا چگونه می توان سه نبرد جمل و صفین و نهروان را که علی علیه السلام در دوران انجام داد به خاطر اهداف دنیوی لحاظ کرد در حالی که پیامبر گرامی به امر خداوند ، علی علیه السلام را مامور به انجام آن کرده بود چنان که علمای اهل سنت نقل می کنند ؛ « رسول اکرم به علی بن ابی طالب دستور داد تا پس از رحلتش با ناکثین ( اصحاب جمل ) و قاسطین ( اصحاب صفین ) و مارقین ( اصحاب نهروان ) کند » 📚مستدرک حاکم ج 3 ص 139 _ تاریخ بغداد ج 8 ص 340_ اسد الغابه ج 4 ص 23 ❕چگونه می توان گفت علی علیه السلام به خاطر دنیا نبرد کرد در حالی که علمای اهل نقل می کنند ؛ « هنگامی که علی علیه السلام به بصره وارد شد ، مبلغی طلا و نقره برایش آوردند ، علی علیه السلام طلا و نقره را مخاطب قرار داد که ای نقره سپید و ای طلای زرد مرا ندهید ، دیگری را بفریبید » 📚مجمع الزوائد ، هیثمی ، ج 9 ص 131 👌و نقل می کنند که پیوسته خطاب به دنیا می فرمود ؛ « ای دنیا دیگری جز مرا ( که من تو را سه طلاقه کرده ام )» 📚الاستیعاب ، ابن عبد البر ، ج 2 ص 465 👌روایات فراوانی در زهد و پارسایی علی علیه السلام طبق منابع اهل سنت ، وارد شده است که پرداختن به همه آنها سخن را به درازا می کشاند ، همین مقدار برای اثبات واقع گویی ابن تیمیه ناصبی و دنباله روان جاهلش کافی و وافی است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
کشور مصر در کتب شیعه ❗️ در کتبه شیعه در مورد مصر اوردن که : ▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁ ترجمه✍ يحيى بن عبد اللّه بن حسن ، در حديثى كه سند آن را به پيامبر خدا صلى الله عليه وسلم رساند که می مفرمائید :«به مصر برويد؛ امّا در آن ، زياد نمانيد» و مطمئنم كه فرمود : «زيرا اقامت در آن ، بى غيرتى مى آورد» . 📓کتاب : مستدرك الوسائل نویسنده :  النوري    ج : 13  ص : 291 📝مورد بعدی اینست ؛ ترجمه✍ على بن اسباط ، از مردى :به ايشان (امام صادق عليه السلام ) در باره مصر گفتم . فرمود : «پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : براى روزى به آن جا برويد؛ امّا در آن ، زياد نمانيد» . امام صادق عليه السلام سپس فرمود : «مصر، شهر مرگ و مير است . عمرها در آن جا مقدّر مى شوند» . 📙 کتاب : الفروع من الكافي نویسنده : الكليني    ج : 5 ص : 318 🔍بنظر شما این اهانت و دشمنی با اهل مصر چی میتواند باشد ؟ 💠💠 👌مصر يكى از قديمى ترين كانون هاى تمدن بشرى است و جزء گهواره هاى تمدن محسوب مى شود. آثار تاريخى مهمى كه در آن سرزمين قرار دارد و حتى با وسايل امروز ايجاد آنها بسيار مشكل مى نمايد، گوياى اين حقيقت است كه سرزمين مصر از قديم الايّام جزو ترين كشورهاى جهان بوده است. 🔹اسناد و مدارك تاريخى نشان مى دهد مصر حتى ده قرن پيش از ميلاد مسيح، كشورى بالنده و پيشرفته بوده است؛ مدارس بزرگ، كتابخانه ها و مراكز تحقيقاتى در مصر وجود داشته و تمدن مصر و يونان در قديم به هم گره خورده و دانش هاى اين دو سرزمين با يكديگر مبادله شده است. ❕از نعمتهاى بزرگى كه خداوند به اين كشور باستانى داده رود عظيم نيل است كه آن را كشورى آباد و پربار ساخته كه اگر اين رود عظيم را از آن كشور بگيرند بخشهاى عظيمى از آن به بيابانى لم يزرع در خواهد آمد. 👌اين كشور در سال بيستم هجرت در عصر خليفه دوم به تصرف مسلمانان در آمد . از امتيازات مصر اين است كه محبّان اهل بيت و عاشقان مكتب علوى در آنجا فراوانند و حتى اهل سنّت مصر به آنها عشق مى ورزند و زيارت «رأس الحسين» و بارگاه و مدفن منسوب به حضرت زينب در آنجا زيارتگاه عمومى مردم آن سرزمين است. به سبب اهمّيّتى كه اين سرزمين داشت، اميرالمؤمنين على عليه السلام قوى ترين و آگاه ترين ياران خود را كه مالك اشتر بود براى زمامدارى آنجا برگزيد و عهدنامه مورد بحث را كه شامل ترين دستورات كشوردارى است نوشت و در اختيار او قرار داد. 📚پیام امام امیر المومنین ج 10 ص 371 ❕دو روایتی که در پرسش مورد تمسک افکن قرار گرفت ، هر دو از حیث سندی ضعیف هستند . 🔸راوی روایت اول فردی به نام احمد بن محمد بن الحضیر است که نزد علمای رجالی ( و ضعیف ) تلقی می شود . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 432 👌راوی روایت دوم نیز « » ( مردی ) معرفی شده است که معلوم نیست چه کسی آن را روایت کرده است . همین مرسل بودن سند و ناشناخته بودن راوی روایت ، دلیلی بر آن تلقی می شود . ❕حال فرض می گیریم که این روایات و آنچه به مضمون آن در مجامع روایی ما نقل شده است ، باشد ، با این وجود نیز این روایات تفسیر روشنی دارد . 🔹این روایات که از اقامت گزیدن در مصر نهی می کند از آنجا صادر شده است که مردمان در زمان صدور روایت ، از تعالیم اسلام و آداب و اخلاق پسندیده دور بودند ، لذا اهل بیت علیهم السلام شیعیان را از اقامت گزیدن در آن نهی کردند تا مبادا اخلاق و آداب ناپسند بر آنها تاثیر بگذارد ، و دنیا و آخرت آنها نابود شود ، اما زمانی که اهالی مصر آداب و اخلاق خود را عوض کرده باشند ، و به اخلاق شریعت شده باشند ، روشن است که روایات فوق برای آنها مصداق ندارد . 👌علامه می نویسد ؛ « می توان بین آیات و روایاتی که مصر را مدح می کند و آنچه آن را مذمت می کند چنین جمع کرد که وجه آن ، اختلاف احوال مردم آن در زمان های مختلف است ، در اول زمان مصر برانگیخته شدن انبیاء و صالحین بود و از بلاد مبارکه و شریف محسوب می شد ، زمانی که مردم آن تبدیل شدند به شقی ترین و ترین مردم ، این کشور به بدترین بلاد تبدیل شد ، همانطور که روز عاشوراء چنان که از برخی اخبار استفاده می شود از ایام متبرکه محسوب می شد ، اما زمانی که حسین علیه السلام در آن روز به شهادت رسید ، به نحس ترین ایام تبدیل شد » 📚بحار الانوار ج 57 ص 208 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
❔از یک روحانی شنیدم که در جریان سجده شیطان بر حضرت آدم خداوند به او گفته که آیا از اهل بودی که بر آدم سجده نکردی ❕مگر اهل بیت اون موقع بودن و اساسا این حرف مستنده ❗️ 💠💠 👌خداوند جریان سجده نکردن را چنین نقل می کنند ؛ « فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ _ إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ _ قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ » 🔹« در آن هنگام همه فرشتگان سجده كردند - جز ابليس كه تكبر ورزيد و از كافران بود - گفت اى ابليس چه چيز مانع تو از سجده كردن بر مخلوقى كه با قدرت خود او را آفريدم گرديد؟ آيا تكبر كردى، يا از بودی » ( ص 73_75) 👌کلمه « عالین » در آیه « أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ » دو ظاهری و باطنی دارد . ❕معنای ظاهری آن می شود که خداوند خطاب به ابلیس عرضه داشت که آيا تكبر ورزيدى، يا از آن بودى كه فرمان سجود به تو داده شود (أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ). 👌بدون شك احدى نمى تواند ادعا كند كه قدر و منزلتش ما فوق اين است كه براى خدا كند (يا براى آدم به فرمان خدا) ، بنا بر اين تنها راهى كه باقى مى ماند همان احتمال دوم يعنى تكبر است. 📚تفسیر نمونه ج 19 ص 338 ❕معنای باطنی « » آن است که خداوند از ابلیس سوال می کند که آیا تکبر ورزیدی یا از برترین هایی بودی که اصلا مامور به کردن نبودند . 🔸روایتی که در رابطه با تفسیر این آیه وارد ، مقصود آیه را بیشتر روشن می کند . ❕«ابو سعيد خدرى از پیامبر گرامی پرسيد از تفسير قول خدا كه به ابليس فرمود أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ » «آيا تكبر كردى از سجده كردن آدم يا از عالين بودى»، گفت: كيستند آنها كه از ملائكه؟ 👌رسول خدا فرمود: منم و على و فاطمه و حسن و حسين ( و سایر امامان ) ما در سراپرده عرش بوديم خدا را تسبيح مى كرديم، ملائكه به تسبيح ما خدا را تسبيح مى كردند پيش از آنكه حق تعالى آدم را خلق كند به دو هزار سال، پس چون آدم را خلق كرد امر كرد ملائكه را كه او را سجده كنند، ( و ما را امر نكرد به سجده ) و ملائكه همگى سجده كردند مگر شيطان، پس حق تعالى فرمود تكبر كردى يا از بلند مرتبه گان بودى؟ يعنى اين پنج كس كه نام ايشان بر عرش نوشته شده است ( و سایر امامان )» 📚فضائل الشیعه ص 8 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 4 ص 683_ بحار الانوار ج 26 ص 346 ❕روایات فوق اشاره دارد به خلقت ( نه جسمانی ) اهل بیت علیهم السلام که خداوند نور وجودی آنها را در ابتدای خلقت عالم خلق کرده بود ، در گذشته بیشتر حول خلقت نورانی آنان بحث کرده ایم ؛ 👇 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7893 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman