eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
226 ویدیو
54 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
💠ادامه 👇 ❕در تفسیر نمونه می خوانیم : 👌نكته ديگر اينكه بر خلاف آنچه بعضى تصور مى‏كنند پيامبر ص اين‏ سخن را تنها در جنگ تبوك نفرموده، بلكه در چندين مورد ديگر نيز اين جمله از او شنيده شده است، از جمله اينكه: 1- در يوم المؤاخاة اول يعنى در نخستين مرتبه كه پيامبر ص در مكه ميان يارانش پيمان برادرى بست، على ع را براى اين پيمان براى خودش انتخاب نمود و فرمود: انت منى بمنزله هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى‏ . 📚کنزالعمال ج ٥ ص ٤٠٠ و ج ٦ ص ٣٩٠ 2- در يوم المؤاخاة ثانيه يعنى روز ديگرى كه در مدينه ميان مهاجر و انصار پيمان برادرى برقرار ساخت باز در اينجا على ع را به عنوان برادرى خود انتخاب نمود و اين جمله را به او فرمود: و انت منى بمنزلة هارون من موسى غير انه لا نبى بعدى و انت اخى و وارثى‏ . 📚منتخب كنز العمال (در حاشيه مسند احمد) جلد پنجم مسند احمد صفحه 31. 3-" ام سليم" كه از زنان با شخصيت و از دعوت كنندگان به سوى اسلام بود و پدر و برادرش در ميدان جهاد در خدمت پيغمبر ص شربت شهادت نوشيدند، و به خاطر اينكه شوهرش، دعوت اسلام را نپذيرفت از او جدا شد، گهگاه پيامبر ص براى ديدنش به خانه او مى‏آمد (و او را تسلى مى‏داد) روزى به او فرمود: اى" ام سليم" ان عليا لحمه من لحمى و دمه من دمى و هى منى بمنزلة هارون من موسى‏ :" على گوشتش از گوشت من و خونش از خون من و او نسبت به‏ من همانند هارون است نسبت به موسى". 📚كنز العمال جلد 6 صفحه 164. 4- ابن عباس مى‏گويد: روزى عمر بن خطاب گفت: نام على را به بدى نبريد زيرا من از پيامبر ص سه جمله درباره او شنيدم كه اگر يكى از آنها را مى‏داشتم از آنچه آفتاب بر آن مى‏تابد نزد من محبوبتر بود، من و ابو بكر و ابو عبيده و جمعى از اصحاب پيامبر ص نزد او بوديم و پيامبر ص تكيه بر على ع كرده بود، دست بر شانه او زد سپس فرمود: انت يا على اول المؤمنين ايمانا و اولهم اسلاما ثم قال انت منى بمنزلة هارون من موسى‏ " اى على تو نخستين مردى هستى كه به خدا ايمان آوردى و نخستين كسى هستى كه اسلام را پذيرفتى، تو نسبت به من همانند هارون به موسى هستى . 📚كنز العمال جلد 6 صفحه 395. 5-" نسايى" در كتاب" خصائص" نقل مى‏كند كه على ع و جعفر و زيد درباره سرپرستى فرزند حمزه با هم گفتگو داشتند و هر كدام مى‏خواست، اين خدمت به او سپرده شود، در اين موقع پيامبر ص به على ع فرمود: انت منى بمنزلة هارون من موسى‏ " 📚خصائص نسايى صفحه 19. 6- در آن روز كه پيامبر ص دستور داد درهاى خانه‏هايى كه به مسجد (منظور مسجد پيامبر است) گشوده مى‏شد، بسته شود و تنها در خانه على ع را باز گذارد، جابر بن عبد اللَّه نقل مى‏كند كه به على ع فرمود: انه يحل لك من المسجد ما يحل لى و انك منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى‏ " آنچه از مسجد براى من مجاز است براى تو نيز مجاز است زيرا تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى". 📚ينابيع المودة آخر باب 17 صفحه 88 ط دوم دار الكتب العراقيه. ❕موارد ششگانه بالا كه غير از جريان غزوه تبوك است، همه را از كتب معروف اهل تسنن آورديم و گرنه در رواياتى كه از طرق شيعه وارد شده، موارد ديگرى نيز از پيامبر ص نقل شده كه اين جمله را فرمود. 👌از مجموع اينها به خوبى استفاده مى‏شود كه حديث منزله، موضوعى نبوده است كه اختصاص به داستان تبوك داشته باشد بلكه يك فرمان عمومى درباره على ع براى هميشه بوده است. ❕و از اينجا روشن مى‏شود اينكه بعضى از دانشمندان اهل سنت مانند" آمدى" تصور كرده‏اند كه اين حديث متضمن حكم خاصى در مورد جانشينى على ع در غزوه تبوك بوده است و ربطى به ساير موارد ندارد، به كلى بى اساس است، زيرا پيامبر ص به مناسبتهاى مختلف و در جريانهاى گوناگون اين جمله را تكرار فرموده و اين نشان مى‏دهد كه يك حكم عمومى است. 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕اگر با بى‏نظرى حديث فوق را بررسى كنيم و از پيشداوريهاى تعصب‏آميز و بهانه‏جويى‏ها، خود را بركنار داريم، از اين حديث استفاده مى‏كنيم كه على ع تمام مناصبى را كه هارون نسبت به موسى ع و در ميان بنى اسرائيل داشت- به جز نبوت- داشته است، زيرا لفظ حديث عام است و استثناء جمله الا انه لا نبى بعدى نيز اين عموميت را تاكيد مى‏كند، و هيچگونه قيد و شرطى در حديث وجود ندارد، كه آن را تخصيص بزند، بنا بر اين امور زير را از حديث مى‏توان استفاده كرد: 1- على ع بالاترين و افضل امت بعد از پيامبر ص بود، همانگونه كه هارون چنين مقامى را داشت. 2- على ع وزير پيامبر ص و معاون خاص و پشتيبان او و شريك در برنامه رهبرى او بود، زيرا قرآن همه اين مناصب را براى هارون ثابت كرده است آنجا كه از زبان موسى مى‏گويد: وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي هارُونَ أَخِي، اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (سوره طه آيه 29 تا 32):" وزيرى از خاندانم براى من قرار ده، هارون برادرم را، نيروى مرا به او افزايش ده، و او را در برنامه من شريك ساز". 3- على ع علاوه بر برادرى عمومى اسلامى مقام خاص اخوت و برادرى اختصاصى و معنوى پيامبر ص را دارا بود. 4- على ع جانشين و خليفه پيامبر ص بود و با وجود او هيچكس ديگر چنين شايستگى را نداشت. 📚تفسير نمونه، ج‏ 6، ص: 349 ❕اما پاسخ وهابی : 👌وهابی دروغگو مدعی شده است که ابن میثم بحرانی گفته است که حدیث منزلت دلالتی بر امامت ندارد , در حالی که مرحوم بحرانی به روشنی از حدیث منزلت تحت عنوان نصوص امامت یاد می کند و می نویسد : "برهان سوم در نصوص امامت , قول پیامبر ص به علی ع است که تو برای من به منزله هارون هستی از برای موسی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست , وجه استدلال چنین است که این حدیث دلالت می کند که برای علی ع به نسبت به پیامبر , تمام مقامها و منازلی که برای هارون نسبت به موسی بود ثابت است , که یکی از این منازل این بود که هارون امام و جانشین بعد موسی بود و مستحق بود که قائم مقام موسی شود , پس واجب است که این مقام ( یعنی امامت و جانشینی ) برای علی ع هم باشد " " البرهان الثالث : قول النبي ( صلى الله عليه وآله ) : " أنت مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبي بعدي "وجه الاستدلال به أن هذا الحديث يقتضي أن يثبت لعلي ( عليه السلام ) من النبي ( صلى الله عليه وآله ) مثل جميع المنازل التي كانت ثابتة لهارون من موسى ( عليهما السلام ) ، ومن المنازل الثابتة لهارون من موسى كونه مستحقا للقيام مقامه بعد وفاته لو عاش بعده ، فوجب أن يثبت لعلي ( عليه السلام ) ذلك . " 📚النجاه فی القیامه فی تحقیق امر الامامه ص ١٤٠ ❕مرحوم بحرانی پس از آن نصوص امامت را مطرح می کند و به حدیث منزلت استدلال می کند , به بیان ادله عقلی در امامت علی ع می پردازد و استدلال به قاعده عقلی افضلیت می کند که افضل مردم باید امام باشد و در این عنوان بحث هم باز به حدیث منزلت استدلال می کند و می گوید از این حدیث افضلیت علی ع نسبت به اصحاب و ابوبکر و عمر ثابت می شود , پس او شایسته امامت است . ❕مرحوم بحرانی می گوید : " حدیث منزلت اگر چه بر امامت دلالت نمی کند , اما حد اقل دلالت می کند که علی ع افضل از ابوبکر و عمر است " " الثامن : قوله : " أنت مني بمنزلة هارون من موسى " وهذا الخبر وإن لم يدل على الإمامة فلا أقل من دلالته على أنه ( عليه السلام ) أفضل من الشيخين . " 📚النجاه فی القیامه ص ١٥٠ ❕با توجه به آنکه مرحوم بحرانی پیش تر تصریح کرده بود که حدیث منزلت امامت و خلافت علی ع را ثابت می کند , این تصریح پیشین او قرینه است که مرحوم بحرانی در فراز فوق طبق مبنای اهلسنت استدلال کرده و مثلا می گوید که حدیث منزلت طبق اعتقاد اهلسنت بر امامت علی ع دلالت نمی کند , اما حد اقل باید بپذیرند که دلالت بر افضلیت علی ع بر ابوبکر و عمر می کند , و از آنجایی که عقل می گوید افضل مردم باید امام باشد , پس علی ع باید امام باشد و اهلسنت هم باید تن به امامت بلافصل علی ع دهد بر اساس مبنای افضلیت علی ع بر شیخین . ❗️بنابراین با توجه به بیانات خود مرحوم بحرانی , حدیث منزلت از نصوص امامت و خلافت علی ع است و اگر اهلسنت هم نپذیرند که این حدیث دلالت بر امامت علی ع می کند , حد اقل باید بپذیرند که دلالت بر افضلیت علی ع می کند و از این طریق خلافت و امامت علی ع ثابت می شود . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
توضیحاتی پیرامون فرق بین امامت و نبوت در پاسخ به توهمات وهابی !!!!! 🤔 : ❓{ قالَ إِنّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِمامًا } سوره بقره/١٢٤ 1. بايد بدانيد كه كه تنها ٢ معنا دارد لا ثالث لهما: ١- الگو و قدوه ۲- ملک وسلطه معنای اول باطل شد و بلکه توسط خود شیعه مردود است!! چرا که تحصیل حاصل میشود[بحث حول الإمامة ١٧٨] راجع معنای دوم: الآن آیا ابراهیم علیه السلام به این مقام حکومت داری ( معنی دوم )رسید !؟خیر !! معنای دوم باطل شد؛ چرا که حضرت ابراهیم علیه السلام اساسا حكومت و پادشاهی نکرد!! شیعیان ذریه ابراهیم را که به امامت رسیدند در امامانشان محصور می کند که از آنان هم که همان ۱۲ معصوم میدانند؛ در ۱۰ نفر اینان حکومت محقق نشد وامامتی که آیه مد نظرش است؛ برای آنان نرسید!!! ❗️❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید : " وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ " "(به خاطر بياوريد) هنگامى كه خداوند ابراهيم را با وسائل گوناگونى آزمود، و او بخوبى از عهده آزمايش بر آمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهيم عرض كرد: از دودمان من (نيز امامانى قرار بده) خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمى‏رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند شايسته اين مقامند). "( بقره ١٢٤ ) ❕متاسفانه وهابی نسبت به معنا و مفهوم امامتی که مدلول آیه است و ابراهیم ع پس از نبوت و در سنین پیری به آن مقام رسید , توجه لازم را ندارد , در این رابطه در تفسیر نمونه بحث کاملی شده است که ما هم اینک ارائه می دهیم : 👌" از آيه مورد بحث چنين استفاده مى‏شود: مقام امامتى كه به ابراهيم بعد از پيروزى در همه اين آزمونها بخشيده شد. فوق مقام نبوت و رسالت بود. ❕توضيح اينكه: امامت معانى مختلفى دارد: 🔸1-" امامت" به معنى رياست و زعامت در امور دنياى مردم (آن چنان كه اهل‏ تسنن مى‏گويند). 🔸2-" امامت" به معنى رياست در امور دين و دنيا (آن چنان كه بعضى ديگر از آنها تفسير كرده‏اند). 🔸3- امامت عبارت است از تحقق بخشيدن برنامه‏هاى دينى اعم از حكومت به معنى وسيع كلمه، و اجراى حدود و احكام خدا و اجراى عدالت اجتماعى و همچنين تربيت و پرورش نفوس در" ظاهر" و" باطن" و اين مقام از مقام رسالت و نبوت بالاتر است، زيرا" نبوت" و" رسالت" تنها اخبار از سوى خدا و ابلاغ فرمان او و بشارت و انذار است اما در مورد" امامت" همه اينها وجود دارد به اضافه" اجراى احكام" و" تربيت نفوس از نظر ظاهر و باطن" (البته روشن است كه بسيارى از پيامبران داراى مقام امامت نيز بوده‏اند). 👌در حقيقت مقام امامت، مقام تحقق بخشيدن به اهداف مذهب و هدايت به معنى" ايصال به مطلوب" است، نه فقط" ارائه طريق". ❕علاوه بر اين" هدايت تكوينى" را نيز شامل مى‏شود يعنى تاثير باطنى و نفوذ روحانى امام و تابش شعاع وجودش در قلب انسانهاى آماده و هدايت معنوى آنها (دقت كنيد). ❕امام از اين نظر درست به خورشيد مى‏ماند كه با اشعه زندگى بخش خود گياهان را پرورش مى‏دهد، و به موجودات زنده جان و حيات مى‏بخشد نقش امام در حيات معنوى نيز همين نقش است. 👌در قرآن مجيد مى‏خوانيم" هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً"" خدا و فرشتگان او بر شما رحمت و درود مى‏فرستند تا شما را از تاريكيها به نور رهنمون گردند و او نسبت به مؤمنان مهربان است" (احزاب- 43). 👌از اين آيه بخوبى استفاده مى‏شود كه رحمتهاى خاص خداوند و امدادهاى‏ غيبى فرشتگان مى‏تواند مؤمنان را از ظلمتها به نور رهبرى كند. ❕اين موضوع در باره امام نيز صادق است، و نيروى باطنى امام و پيامبران بزرگ كه مقام امامت را نيز داشته‏اند و جانشينان آنها براى تربيت افراد مستعد و آماده و خارج ساختن آنان از ظلمت جهل و گمراهى به سوى نور هدايت تاثير عميق داشته است , در ذیل در رابطه این هدایت معنوی امام ع توضیحات بیشتری داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3768 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕شك نيست كه مراد از امامت در آيه مورد بحث معنى سوم است، زيرا از آيات متعدد قرآن استفاده مى‏شود كه در مفهوم امامت مفهوم" هدايت" افتاده، چنان كه در آيه 24 سوره سجده مى‏خوانيم: وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ:" و از آنها امامانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت كنند، چون استقامت به خرج دادند و به آيات ما ايمان داشتند". 👌اين هدايت به معنى ارائه طريق نيست، زيرا ابراهيم پيش از اين، مقام نبوت و رسالت و هدايت به معنى ارائه طريق را داشته است. ❕حاصل اينكه قرائن روشن گواهى مى‏دهد كه مقام امامت كه پس از امتحانات مشكل و پيمودن مراحل يقين و شجاعت و استقامت به ابراهيم بخشيده شد غير از مقام هدايت به معنى بشارت و ابلاغ و انذار بوده است. 👌پس هدايتى كه در مفهوم امامت افتاده چيزى جز" ايصال به مطلوب" و" تحقق بخشيدن روح مذهب" و پياده كردن برنامه‏هاى تربيتى در نفوس آماده نيست. ❕اين حقيقت اجمالا در حديث پر معنى و جالبى از امام صادق ع نقل شده: "ان اللَّه تبارك و تعالى اتخذ ابراهيم عبدا قبل ان يتخذه نبيا، و ان اللَّه اتخذه نبيا قبل ان يتخذه رسولا، و ان اللَّه اتخذه رسولا قبل ان يتخذه خليلا، و ان اللَّه اتخذه خليلا قبل ان يجعله اماما، فلما جمع له الاشياء قالَ:" إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً " قال: فمن عظمها فى عين ابراهيم قالَ:" وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ" قال: لا يكون السفيه امام التقى " " خداوند ابراهيم را بنده خاص خود قرار داد پيش از آنكه پيامبرش قرار دهد، و خداوند او را به عنوان نبى انتخاب كرد پيش از آنكه او را رسول خود سازد، و او را رسول خود انتخاب كرد پيش از آنكه او را به عنوان خليل خود برگزيند، و او را خليل خود قرار داد پيش از آنكه او را امام قرار دهد، هنگامى كه همه اين مقامات را جمع كرد فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم، اين مقام به قدرى در نظر ابراهيم بزرگ جلوه كرد كه عرض نمود: خداوندا از دودمان من نيز امامانى انتخاب كن، فرمود: پيمان من به ستمكاران آنها نمى‏رسد ... يعنى شخص سفيه هرگز امام افراد با تقوا نخواهد شد" 📚الکافی ج ١ ص ١٣٣ ❕بنابراین بطورى كه از اشارات موجود در آيات و تعبيرات مختلفى كه در احاديث وارد شده بر مى‏آيد كسانى كه از طرف خدا ماموريت داشتند داراى مقامات مختلفى بودند: 🔸1- مقام نبوت- يعنى دريافت وحى از خداوند، بنا بر اين" نبى" كسى است كه وحى بر او نازل مى‏شود و آنچه را بوسيله وحى دريافت مى‏دارد چنان كه مردم از او بخواهند در اختيار آنها مى‏گذارد. 🔸2- مقام رسالت- يعنى مقام ابلاغ وحى و تبليغ و نشر احكام خداوند و تربيت نفوس از طريق تعليم و آگاهى بخشيدن، بنا بر اين رسول كسى است كه موظف است در حوزه ماموريت خود به تلاش و كوشش بر خيزد و از هر وسيله‏اى براى دعوت مردم به سوى خدا و ابلاغ فرمان او استفاده كند، و براى يك انقلاب فرهنگى و فكرى و عقيدتى تلاش نمايد. 🔸3- مقام امامت- يعنى رهبرى و پيشوايى خلق، در واقع امام كسى است كه‏ با تشكيل يك حكومت الهى و بدست آوردن قدرتهاى لازم، سعى مى‏كند احكام خدا را عملا اجرا و پياده نمايد و اگر هم نتواند رسما تشكيل حكومت دهد تا آنجا كه در توان دارد در اجراى احكام مى‏كوشد. ( چنان که پیامبر اسلام امام بودند اما در مکه نتوانستند تشکیل حکومت دهند , با این وجود در اجرای فرامین الهی در جامعه می کوشیدند ) . ❕به عبارت ديگر وظيفه امام اجراى دستورات الهى است در حالى كه وظيفه رسول ابلاغ اين دستورات مى‏باشد، و باز به تعبير ديگر، رسول" ارائه طريق" مى‏كند ولى امام" ايصال به مطلوب" مى‏نمايد (علاوه بر وظائف سنگين ديگرى كه قبلا اشاره شد). ❕ناگفته پيدا است كه بسيارى از پيامبران مانند پيامبر اسلام ص هر سه مقام را داشتند هم دريافت وحى مى‏كردند، هم تبليغ فرمانهاى الهى، و هم در تشكيل حكومت و اجراى احكام تلاش مى‏كردند و هم از طريق باطنى به تربيت نفوس مى‏پرداختند. 👌كوتاه سخن اينكه: امامت همان مقام رهبرى همه جانبه مادى و معنوى جسمى و روحانى و ظاهرى و باطنى است، امام رئيس حكومت و پيشواى اجتماع و رهبر مذهبى و مربى اخلاق و رهبر باطنى و درونى است. ❕امام از يك سو با نيروى مرموز معنوى خود افراد شايسته را در مسير تكامل باطنى رهبرى مى‏كند. با قدرت علمى خود افراد نادان را تعليم مى‏دهد. و با نيروى حكومت خويش يا قدرتهاى اجرايى ديگر، اصول عدالت را اجرا مى‏نمايد ( و اگر هم نتواند حکومت تشکیل دهد باز تمام سعی خود را برای اجرای دستورات الهی در جامعه به کار می بندند ) . 📚تفسیر نمونه ج ١ ص ٤٣٧ ❕در ذیل در رابطه با اینکه امامان شیعه علیهم السلام چگونه امام بوده اند , در حالی که حکومت را به دست نداشته اند , توضیحات بیشتری داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/182 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕در رابطه با روایتی که می گوید امام حسین علیه السلام در کودکی سگ بازی می کرده است , در ذیل پاسخ مفصلی داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2773 👌معاند مدعی است که روایت مذکور را علامه مجلسی تحریف کرده است و وقتی روایت را از محاسن مرحوم برقی نقل کرده , تعبیر " یلعب " را به " یلب " تغییر داده است , در حالی که در چاپ های مختلف بحار الانوار که هم اینک در دست ما است , می بینیم که همان تعبیر " یلعب " آمده است , که در ذیل می توانید , تصویر این چاپ ها را ببینید : 👇👇👇
❕می بینیم که علامه مجلسی روایت را با همان تعبیر " یلعب " نقل می کند . 👌بنابراین اگر در برخی از چاپ ها " یلب " آمده است , این اشتباه ناشر بوده است نه آنکه این اشتباه از علامه مجلسی صورت گرفته باشد .
❕می بینیم که علامه مجلسی روایت را با همان تعبیر " یلعب " نقل می کند . 👌بنابراین اگر در برخی از چاپ ها " یلب " آمده است , این اشتباه ناشر بوده است نه آنکه این اشتباه از علامه مجلسی صورت گرفته باشد .
❕می بینیم که علامه مجلسی روایت را با همان تعبیر " یلعب " نقل می کند . 👌بنابراین اگر در برخی از چاپ ها " یلب " آمده است , این اشتباه ناشر بوده است نه آنکه این اشتباه از علامه مجلسی صورت گرفته باشد .
پاسخی به معاند پیرامون پیرامون فاصله انسان با خدوند !!!! 🤔 : ❓آیا خداوند جسم نیست و زمان مند و دارای مکان نیست؟ قرآن خلاف این را بیان میکند ❗️❗️ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ ﴿۵﴾ كار [جهان] را از آسمان [گرفته] تا زمين اداره مى ‏كند آنگاه [نتيجه و گزارش آن] در روزى كه مقدارش آن چنان كه شما [آدميان] برمى ‏شماريد هزار سال است به سوى او بالا مى ‏رود (۵) وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۷﴾ و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و "عرش او بر آب بود" تا شما را بيازمايد كه كدام‏ يك نيكوكارتريد و اگر بگويى شما پس از مرگ برانگيخته خواهيد شد قطعا كسانى كه كافر شده‏ اند خواهند گفت اين [ادعا] جز سحرى آشكار نيست (۷) توضیح: آیه ی پنجم سوره ی سجده به ما میگوید فاصله ی خدا از انسان به مقدار هزار سال با محاسبات انسان است. بسوی او بالا میرود. سو و سمت دارد و هزار سال طول میکشد تا به او برسد آیه ی هفتم سوره هود میگوید خدا تخت دارد و این تخت بر آب بوده است. پس خداوند اسلام جسم است. و چنانکه متکلمین و فلاسفه ی مسلمان می گویند که خدا مکان مند و زمان مند نیست و بسیط است ، خلاف نص صریح قرآن است و ارزش معرفتی ندارد. ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید : " يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّون‏ " " امور اين جهان را از آسمان به سوى زمين تدبير مى‏كند سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مى‏شمريد به سوى او باز مى‏گردد (و دنيا پايان مى‏يابد). " ( سجده ٥ ) ❕بر اساس آیه شریفه , خداوند تمام عالم هستى را از آسمان گرفته تا زمين، زير پوشش تدبير خود قرار داده است، و جز او مدبرى در اين جهان وجود ندارد و سپس مى‏افزايد:" تدبير امور در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مى‏شماريد به سوى او باز مى‏گردد" 👌توضیح اینکه : ❕خداوند اين جهان را آفريده، و آسمان و زمين را با تدبير خاصى نظم بخشيده، و به انسانها و ديگر موجودات زنده لباس حيات پوشانده، ولى در پايان جهان اين تدبير را بر مى‏چيند، خورشيد تاريك و ستارگان بى فروغ مى‏شوند و به گفته قرآن، آسمانها را همچون طومارى در مى‏نوردد، تا به حالت قبل از گسترش اين جهان در مى‏آيند:" يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ":" آن روز كه آسمان را همچون طومارى در هم مى‏پيچيم، سپس همانگونه كه آفرينش را آغاز كرديم آن را باز مى‏گردانيم" ( انبیاء ١٠٤ ) 👌 و به دنبال در هم پيچيده شدن اين جهان طرحى نوين و جهانى وسيعتر ابداع مى‏گردد، يعنى پس از پايان اين دنيا جهان ديگر آغاز مى‏شود. ❕اين معنى در آيات ديگر قرآن نيز آمده است از جمله در آيه 156 سوره بقره مى‏خوانيم: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ:" ما از آن خدا و از سوى او هستيم،و به سوى او باز مى‏گرديم" ❕و در سوره روم آيه 27 چنين آمده است: وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ اليه" او كسى است كه آفرينش را آغاز مى‏كند و سپس باز مى‏گرداند و اين بر او آسانتر است". 👌و در آيه 34 يونس مى‏خوانيم: قُلِ اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ: " بگو خداوند آفرينش را آغاز كرده سپس آن را باز مى‏گرداند، با اينحال چرا از حق رويگردان مى‏شويد"؟ ❕با توجه به اين تعبيرات و تعبيرات ديگرى كه مى‏گويد تمام امور سرانجام به خدا باز مى‏گردند وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ (سوره هود آيه 123) : 👌 روشن مى‏شود كه آيه مورد بحث نيز از آغاز و ختم جهان و بر پا شدن روز قيامت سخن مى‏گويد . 💠 👇
💠ادامه 👇 ❕بنا بر اين مفهوم آيه چنين مى‏شود كه" خداوند تدبير امر اين جهان از آسمان به زمين مى‏كند (از آسمان آغاز و به زمين منتهى مى‏گردد) سپس همه اينها در روز قيامت به سوى او باز مى‏گردند". 👌در تفسير" على بن ابراهيم" در ذيل همين آيه مى‏خوانيم: " منظور تدبير امورى است كه خداوند به تدبير آن مى‏پردازد، و همچنين امر و نهى كه در شرع وارد شده و اعمال همه بندگان، تمام اينها روز قيامت آشكار مى‏شود، و مقدار آن روز به اندازه هزار سال از سالهاى اين دنيا است" " يعني الأمور التي يدبرها، و الأمر و النهي الذي أمر به، و أعمال العباد، كل هذا يظهر يوم القيامة، فيكون مقدار ذلك اليوم ألف سنة من سني الدنيا. " 📚تفسیر قمی , ج ٤ ص ٣٨٨ _ تفسير نمونه، ج‏١٧ ، ص: ١١٤ 👌معاند از تعبیر « بازگشت به سوی خدا » مکان داشتن خداوند را برداشت کرده است در حالی که چنین نیست ، ما می گوییم در قیامت به سوی خدا بازگشت می کنیم و قیامت لقاء الله و ملاقات با خداست ، یعنی ملاقات و مشاهده آثار قدرت خداوند در صحنه قیامت و پاداشها و کیفرها و نعمتها و عذابهای او ، و همینطور ملاقات شهودی و قلبی خداوند است ، در گذشته بیشتر توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2448 ❕در رابطه با عرش الهی و بودن عرش بر روی آب نیز در ذیل توضیحات مفصلی داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2449 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3275 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
دستور به یاد کردن از پیامبران بزرگ در قرآن !!!! 🤔 : ❓در ادامه ی بررسی عقلی آیات قرآن به سه آیه از سوره ی مریم میرسیم به این مضمون🔴⬇️ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا ﴿۵۱﴾ و در اين كتاب از موسى ياد كن زيرا كه او پاكدل و فرستاده‏ اى پيامبر بود (۵۱) وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا ﴿۵۴﴾ و در اين كتاب از اسماعيل ياد كن زيرا كه او درست‏ وعده و فرستاده‏ اى پيامبر بود (۵۴) وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا ﴿۵۶﴾ و در اين كتاب از ادريس ياد كن كه او راستگويى پيامبر بود (۵۶) توضیح: ما میدانیم که محمد و الله و سایر پیروان این دین مدعی هستند که قرآن کلام الله و وحی ملزم است. حال اینجا سوال پیش می آید " الله از چه کسی میخواهد که در این کتاب از ادریس و ... یاد کند؟ مگر محمد میتوانسته است از خودش آیه ای به قرآن بیفزاید؟ از لابه لای همین گاف های قرآنی میشود به کذب بودن آن پی برد ❗️❗️ 💠💠 👌در سوره مریم , پنج بار هنگام شروع در داستان پيامبران بزرگ و نیز در هنگام بیان سرگذشت حضرت مريم ، جمله اذكر (يادآورى كن) آمده است و به خاطر آن مى‏توان اين سوره را سوره يادآوريها ناميد، يادآورى از پيامبران و مردان و زنان بزرگ و حركت توحيدى آنها و تلاششان در راه مبارزه با شرك و بت‏پرستى و ظلم و بيدادگرى. ❕و از آنجا كه معمولا ذكر به معنى يادآورى بعد از نسيان است ممكن است اشاره به اين واقعيت نيز باشد كه ريشه توحيد و عشق به مردان حق و ايمان به مبارزات حق‏طلبانه آنها در اعماق جان هر انسانى ريشه دوانيده و سخن از آنها در واقع يك نوع ذكر و يادآورى و بازگويى است. 📚تفسیر نمونه ج ١٣ ص ٨١ ❗️پیامبر گرامی مامور بود که آیات نازل شده بر خودش را بی کم و کاست به مردم برساند و در کتاب آسمانی خود قرآن قرار دهد , آیات فوق نیز تاکیدی مجدد بر این حقیقت است که پیامبر حق ندارد که آیات نازل شده را به صورت گزینشی به مردم برساند و در کتاب آسمانی اش بیاورد , لذا به خاطر اهمیت مساله , بالخصوص خداوند دستور می دهد که آیات مربوط به پیامبران الهی و حضرت مریم علیهم السلام را باید در قرآن بیاوری و به این طریق از آنان یاد کنی و حق نداری که در این زمینه اهمال و بی توجهی صورت دهی , چنان که در آیه دیگر فرمود : " و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنها خوانده مى‏شود كسانى كه اميد لقاى ما (و رستاخيز) را ندارند مى‏گويند قرآنى غير از اين بياور، و يا آن را تبديل كن (و آيات نكوهش بتها را بردار!) 👈بگو من حق ندارم كه آن را از پيش خود تغيير دهم، فقط از چيزى كه بر من وحى مى‏شود پيروى مى‏كنم، من اگر معصيت پروردگارم را كنم از مجازات روز بزرگ (قيامت) مى‏ترسم. "👉 " وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ " ( یونس ١٥ ) ❕و فرمود : " هر گاه او سخنى دروغ بر ما مى‏بست - ما او را با قدرت مى‏گرفتيم، - سپس رگ قلبش را قطع مى‏كرديم! - و احدى از شما نمى‏توانست مانع شود و از او حمايت كند. " " وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ _ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ _ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ _ فَما مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِين‏ " ( حاقه ٤٤ _ ٤٧ ) 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕بر همین اساس , برخی از مفسرین در مورد آیات مورد استناد معاند , می نویسند : " آيه 16 وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ- إلى آخره: كلمه (وَ اذْكُرْ) خطاب به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است. و مقصود از كلمه (الْكِتابِ) قرآن مجيد مى‏باشد. ❕بعد از آنكه خداى عليم داستان حضرت زكريا و يحيى را براى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شرح داد داستان بسيار مهم و پرعظمت حضرت مريم و فرزندش عيسى را بدنبال آن براى رسول بزرگوار اسلام شرح مى‏دهد و مى‏فرمايد: داستان حيرت‏انگيز حضرت مريم و عيسى را در كتاب يعنى قرآن مجيد يادآور شو، تا براى هميشه مورد مطالعه خردمندان و نمونه‏اى از قدرت‏نمائى‏هاى خداى بى‏همتا باشد. و از سوى ديگر: گواه و معجزه‏اى باشد براى پيامبر بودن تو. چرا كه تو نزد كسى درس نخوانده‏اى، و كتابى را مطالعه نكرده‏اى، تا اينگونه مطالب غيبى را از آنها آموخته و براى ديگران شرح داده باشی . 📚تفسير آسان، ج‏11، ص: 93 ❕كلمه (وَ اذْكُرْ) خطاب به پيامبر عاليقدر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است. يعنى يا محمّد (ص) اهميت و شخصيت مذهبى اسماعيل صادق الوعد را در قرآن براى خود و ديگران يادآور شو. گرچه خدا مى‏داند، ولى شايد بتوان گفت: ❕خداى سبحان بدين لحاظ به رسول خود ميفرمايد: داستان پيامبرانى را كه در آيات قبل خوانديم و پيامبرانى را كه بعدا خواهيم خواند در قرآن يادآور شو كه كسى نتواند بگويد: پيغمبر اسلام، شرح حال اين انبياء را از پيش خود مى‏گويد. بلكه مى‏فرمايد: شرح حال آنان را از قرآن براى شنوندگان نقل كن، تا ثابت شود اين قرآن از طرف خدا مى‏باشد. " 📚تفسير آسان، ج‏11، ص: 171 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir