eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
210 ویدیو
51 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔در فیلم حضرت یوسف آمد که یوسف نبی از یکی از زندانی ها که داشت آزاد می شد و ساقی شاه بود خواست که پیش پادشاه ازش یاد کنه و بگه که یوسف رو بی گناه زندون انداختن و پادشاه یوسف را بیرون بیاره اما خدا یوسف رو مواخذه کرد که چرا از غیر من درخواست کردی به خاطر همین باید چند سال بیشتر در زندان بمانی قرآن هم میگه « شیطان یاد خدا را از ذهن یوسف برد و او در زندان چند سال بیشتر ماند»( یوسف42) آیا این جریان با عصمت یوسف منافات نداره❓ 💠💠 1⃣خداوند نقل می کند که پس از آنکه یوسف نبی دو نفر از زندانیان هم بند خود را متوجه خدا کرد و خواب آنها را تعبیر نمود که یکی از آنان آزاد میشود و ساقی شاه میشود و دیگری به دار آمیخته میشود و پرندگان آسمان از سر او می خورند خطاب به کسی که قرار بود ساقی شاه شود عرضه داشت: «اذکرنی عند ربک»« نزد مالک و صاحب اختیار خود از من سخن بگو» ❗️« فانساه الشیطان ذکر ربه» «شیطان یاد آوری از یوسف را نزد صاحبش از خاطر آن زندانی برد» ⚜یوسف 42 👌برخی گفته اند که ضمیر در « فانساه» به یوسف باز می گردد بنابراین معنای جمله چنین میشود: «شیطان یاد خدا را از خاطر یوسف برد و به همین دلیل به غیر او توسل جست» ❗️اما این سخن قابل قبول نیست زیرا با توجه به جمله قبل که یوسف خطاب به زندانی می گوید مرا نزد صاحب و مالکت باز گو کن روشن میشود که ضمیر به شخص ساقی بر می گردد و کلمه رب هم در « اذکرنی عند ربک» و هم در « فانساه الشیطان عن ذکر ربه» به یک معنا است و یک مفهوم دارد و مراد همان یاد آوری نزد شاه بوده است. ❗️به علاوه جمله « بعد از مدتی یادش آمد» 🔷یوسف 45 🗯که در چند آیه بعد در همین داستان درباره ساقی می خوانیم نشان می دهد که فراموش کننده ساقی بوده است نه یوسف 📚تفسیر نمونه ج9 ص414 👌گذشته از آنکه اگر بگوییم شیطان یاد خدا را از ذهن یوسف برد این سخن با دیگر آیات قرآن سازگار نیست . ❗️قرآن به روشنی میگوید که شیطان راهی به بندگان خدا ندارد و روشن ترین مصداق بندگان خدا پیامبران الهی هستند چنان که خطاب به شیطان می فرماید: «بر بندگان من راه و سلطه نداری» 🔷حجر42 👌خود شیطان نیز اعتراف می کند که من بر بندگان مخلص خدا که روشن ترین مصداق انان پیامبران هستند راهی ندارم: «سوگند به عزت تو همه بندگان تو را گمراه می کنم جز بندگان مخلص تو را» 🔷ص82-83 2⃣این که حضرت یوسف از آن زندانی خواست تا نزد شاه از او یاد کند و او از زندان آزاد شود تا بی گناهی خود را اثبات کند از قبیل توسل به اسباب طبیعی می باشد که هیچ گونه اشکال عقلی و شرعی بر آن مترتب نمیشود. 👌امام صادق فرمود: «خدا خواسته است که همه کارها از طریق اسباب آن جاری گردد» 📚الکافی ج1 ص183 👌حضرت سلیمان نیز برای آوردن تخت ملکه سبا به اسباب طبیعی توسل جست و به یاران خود گفت: «کدامیک از شما توانایی دارید که تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من آیند برای من بیاورید» 🔷نمل 38 ❗️ذو القرنین نیز برای ساختن سد در برابر یاجوج و ماجوج از اطرافیان کمک خواست و فرمود: «مرا با نیرویی یاری کنید تا میان شما و آنها سد محکمی ایجاد کنم» 🔷کهف95 👌بنابراین روشن می شود که توسل جستن به اسباب طبیعی نه تنها اشکالی ندارد بلکه خداوند به این توسل جستن امر کرده است چنان که در حدیث امام صادق گذشت . 🔶در حدیث دیگری امام صادق فرمود: «پیامبری از انبیا بیمار شد و گفت خودم را درمان نمی کنم تا خداوند مرا شفا دهد .خداوند به او وحی کرد تو را شفا نمی دهم تا از دارو و اسباب استفاده کنی زیرا من شفایم را در آن قرار داده ام» 📚بحار الانوار ج59 ص66 ❗️این حدیث نیز ضرورت استفاده از اسباب طبیعی را روشن می کند. 👌بنابراین حضرت یوسف کار اشتباهی نکرد که از آن زندانی برای آزادی از زندان کمک گرفت زیرا توسل به اسبابی کرده است که خداوند به آن فرمان داده بود .اگر یوسف بیشتر در زندان ماند به سبب دسیسه کسانی بود که او را در زندان افکنده بودند و فراموشی ساقی شاه از یاد آوری یوسف نزد پادشاه نیز در این مساله موثر بوده است. 👌بله در احادیث ضعیف السندی آمده است که یوسف چون از آن زندانی برای آزاد شدن کمک خواست و از خداوند کمک نگرفت مواخذه شد و بیشتر در زندان ماند 📚تفسیر عیاشی ج2 ص176 ❗️اما مرحوم عیاشی این روایات را به صورت مرسل و بدون سند کامل ذکر می کند .روشن است که روایت مرسل ضعیف و غیر قابل قبول است و نمی توان در یک چنین مساله مهمی به این نوع روایات تکیه کرد. 👌این مضمون در تفسیر قمی ج1 ص344 نیز نقل شده است اما سندش ضعیف است زیرا یکی از راویانش اسماعیل بن عمر است که واقفی مذهب بوده است. 📚رجال نجاشی ص28 ❗️ویکی دیگر از روات شعیب العقرقوفی است که مجهول است. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❔کانال ملحد کلیپی منتشر کرده است و می گوید قرآن در سوره طارق دچار غلط علمی شده است و محل خروج منی را نمی داند: « پس انسان باید بنگردکه از چه آفریده شده است .از آب جهنده ای خلق شده است که از بین ستون فقرات و استخوان های سینه بیرون میاید.» طارق 5-6 اما امروزه مشخص است که منی در بیضه ها ساخته می شود و در کیسه ی منی ذخیره می شود و از مجرای ادرار خارج می شودو محل ساخت و مسیر خروج آن هیچ ربطی به ستون فقرات و سینه ندارد. 💠💠 ❗️با تفسیری که هم اکنون ما از آیات مورد نظر ارائه می دهیم روشن خواهد شد که به هیچ عنوان این اشکال بر قرآن وارد نمیشود. 🔶خداوند می فرماید: «فلینظر الانسان مم خلق- خلق من مائ دافق- یخرج من بین الصلب و الترائب » 🔷طارق 5-7 «انسان باید نگاه کند که از چه چیزی آفریده شده است- از یک آب جهنده آفریده شده است- آبی که خارج می شود از میان پشت و سینه ها» 🔷صلب به معنای پشت و ستون فقرات است 📚کتاب العین ج7 ص127 🔷وترائب جمع تریبه بنابر مشهور علمای لغت به معنای استخوان های بالای سینه است 📚لسان العرب ج1 ص230 🔶حال توجه به نکات زیر لازم است؛ 1⃣در آیات فوق تنها سخن از نطفه مرد در میان است زیرا تعبیر به « آب جهنده» درباره نطفه مرد صادق است نه زن و همان است که ضمیر در یخرج به آن باز می گردد و می گوید این آب جهنده از میان صلب و ترائب بیرون می آید. 2⃣قرآن به یکی از دو جزئ اصلی نطفه که همان نطفه مرد است و برای همه محسوس می باشد اشاره کرده است و در آیات دیگر قرآن نیز هنگامی که سخن از آفرینش انسان از نطفه به میان می آید بیشتر روی نطفه مرد که امری محسوس است تکیه شده است 🔷نجم46 🔷قیامت37 3⃣خداوند می گوید انسان از قطره ای خلق شده است که از میان استخوان های سینه و ستون فقرات خارج می شود در حالی که می دانیم نطفه از قسمت های پایین بدن و از مجاری ادرار خارج می شود حال باید توجه کرد؛ ❗️در بین استخوان های سینه و ستون فقرات چهار دستگاه مهم وجود دارد؛ 🔷1- ریه ها که دستگاه تنفسی انسان است و زیر استخوان های قفسه سینه قرار گرفته است. 🔷2- دومین دستگاه قلب انسان است که با کمی فاصله از ریه ها وظیفه پمپاژ خون و ارسال آن به تمام اعضا و جوارح را بر عهده دارد. 🔷3- معده که کمی پایین تر از استخوان های سینه تعبیه شده و مرکز تهیه مواد غذایی برای تغذیه اندام های متفاوت انسان است . 🔷4- و بالاخره کبد چهارمین دستگاهی است که بین استخوان های سینه و ستون فقرات قرار گرفته و کار آن تصفیه خون و مواد غذایی است . 👌ریه ها ، قلب ، معده ، و کبد چهار دستگاه مهمی هستند که در بین استخوان های سینه و ستون فقرات قرار گرفته اند . ❗️اگر این چهار دستگاه دست به دست هم ندهند ممکن نیست که نطفه به وجود آید هر چند به هنگام خارج شدن از عضو خاصی خارج می شود . 👌بنابراین با توجه به این که منشا ایجاد نطفه دستگاههای چهار گانه ای هستند که بین « صلب» و ترائب» قرار گرفته لذا خداوند می فرماید که نطفه از بین صلب و ترائب خارج می شود یعنی منشا ایحاد نطفه ما بین صلب و ترائب است و این مطلب صحیح و درستی است . 📚سوگند های قرآن، مکارم شیرازی،ص399 💠بنابراین منظور از صلب و ترائب قسمت پشت و پیش روی انسان است و آب نطفه مرد از میان این دو خارج و ایجاد میشود و این تفسیری است روشن و خالی از هر گونه پیچیدگی و هماهنگ با آنچه در کتب لغت در معنی این دو واژه آمده است. 📚تفسیر نمونه ج26 ص367 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آيا ميدانستيد شمر بن ذى الجوشن يكى از سپاه امام على در جنگ صفين بود ❗️❗️ ❔آيا ميدانستيد ايشان با همسر امام على و مادر عباس نسبت داشت❕❕ 💠💠 👌شمر بن ذی الجوشن که از نقش آفرینان اصلی حادثه کربلا است در جنگ همراه علی علیه السلام با امویان جنگید اما پس از آن گرفتار سوء عاقبت شد . 👌در کتاب وقعه آمده است ؛ «ادهم بن محرز از یاران معاویه در جنگ صفین به جنگ شمر بن ذی الجوشن آمد و میانشان شمشیری رد و بدل شد و ادهم شمشیری به پیشانی شمر زد که گوشتش را درید و به استخوان رسید ، شمر نیز ادهم را زد ولی شمشیرش کارگر نیفتاد ،پیش به سوی سپاهیان بازگشت و آبی نوشید و ای بر گرفت و بازگشت و به ادهم یورش برد و به او ضربه ای زد و او را از اسبش انداخت» 📚وقعه الصفین ص268 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج5 ص213 👌حضور شمر در سپاه امام علی به این عنوان نبود که معتقد به ولایت و ایشان باشد بلکه از آنجایی که به عنوان خلیفه چهارم مسلمین با او بیعت کرده بود بر همان اساس در سپاه صفین نیز حاضر شد تا به بیعتش عمل کرده باشد ، اما پس از آن به سپاه معاویه پیوست و با گواهی بر ضد بن عدی زمینه شهادت آن بزرگ مرگ را فراهم ساخت و از مسببان اصلی واقعه عاشورا می شود . 📚دانش نامه امام حسین ج9 ص189 ❔اما این که آیا شمر با مادر حضرت عباس ام البنین بوده و دایی حضرت عباس قلمداد می شود یا خیر ، توجه به بیان زیر است ؛ ❕ سید بن طاووس نقل می کند ؛ « شمر بن ذی الجوشن ندا داد ، من ، عبدالله ، جعفر ، عباس و عثمان کجا هستند ؟ حسین علیه السلام فرمود پاسخش را بدهید هر چند فاسق است چرا که یکی از های شماست . آنان به او گفتند چه کار داری ؟ گفت ای خواهر زادگان من شما در امان هستید ، خود را به همراه برادرتان حسین به کشتن ندهید ، و در اطاعت امیر مومنان یزید باشید . ❕عباس او را ندا داد دستانت بریده باد ، و لعنت بر امانی که آورده ای ، ای دشمن خدا آیا به ما فرمان می دهی که برادر و سرورمان حسین را واگذاریم و در اطاعت ملعونان و فرزندان ملعون ها در آییم ؟ شمر پس از این سخن خشمگینانه به سوی لشکرش بازگشت » 📚لهوف ص148 📚تاریخ طبری ج5 ص415 📚الارشاد ج2 ص89 ❕نسبت حضرت ام یا همان فاطمه کلابیه به این نحو است ؛ « ام البنین بنت حزام بن خالد بن ربیعه بن الوحید من بنی کلاب » 📚جمهره انساب العرب ج1 ص4 👌در حالی که نسب چنین است ؛ « شمر بن ذی الجوشن الضبابی بن شرحبیل بن الاعور بن عمر بن معاویه و هو الضباب بن کلاب » 📚الطبقات الکبری ج6 ص46 ❕هر دو نفر بیش از پنج پشت یعنی در شخصی به نام کلاب به یکدیگر می رسند و هر دو کلابی هستند که به معنای هم بودن است و نه برادر و خواهر بودن ام البنین با شمر ملعون . 👌این که شمر حضرت عباس را خواهر زاده خود خطاب می کند منظورش آن است که مادر ایشان از قبیله ما است و مانند خواهر ما محسوب می شود نه آنکه واقعا ما باشد . 💠رسم عرب بر این بود که اگر دختری از طایفه آنها با طایفه دیگری ازدواج می کرد حتی اگر چند نسل می گذشت ، فرزندان او را با انتساباتی این گونه خطاب قرار می دادند . @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman