#برهنه_کردن_دشمن_در_نبرد
🤔#پرسش
❔برهنه کردن جسد امام حسین در کربلا٬ اقدامی برگرفته از آموزهها و سنت پیامبر اسلام بوده است؟
▪️لخت کردن جسد دشمن اولین بار در جنگ بدر توسط پیامبر و یارانش انجام شد و پیامبر نه تنها این عمل را تقبیح نکرد بلکه از این عمل به وجد آمد و سجده شکر گذاشت!
ابوسلمة بن عبدالاسد مخزومی که در آن موقع(زمان جنگ بدر) پیش پیامبر بوده و باطناً از قتل ابوجهل متأسف بود٬ رو به ابن مسعود کرد و گفت: ابوجهل را تو کشتی؟ گفت: آری خداوند او را کشت. ابوسلمه گفت: تو عهدهدار کشتن او بودی؟ ابن مسعود گفت: آری!
به خدا قسم من او را کشتم و لباسش را هم در آوردم! ابوسلمه گفت: تو او را برهنه کردی و حال آنکه هیچ قریشی٬ دیگری را برهنه نکردهاست! ابن مسعود گفت: به خدا قسم در همهی قریش و همپیمانانشان کسی دشمنتر از او به خدا و رسول خدا نبود و من از رفتاری که با او کردهام پوزش نمیخواهم!
پس از آن شنیدند که ابوسلمه از گفتار خود استغفار کرد
پیامبر نیز از کشته شدن ابوجهل خشنود شد و فرمود: پروردگارا وعده خود را برآوردی! خداوندا نعمت خود را بر من تمام کن!
#منبع: مغازی واقدی - ترجمه دکتر محمود مهدویدامغانی - ج ۱ - ص۶۸
💠#پاسخ💠
👌آنچه که از کتاب مغازی واقدی نقل شد ، از چند جهت نمی تواند ثابت کننده مقصود معاند باشد ؛
1⃣در نقل مذکور نیامده است که پیامبر ابوسلمه را دعوت به کشف لباس و برهنه کردن ابوجهل کرده باشد یا به آن عمل توصیه کرده باشد ، مطابق صریح روایت ، خوشحالی پیامبر تنها برای کشته شدن ابوجهل بوده است ، نه کشف لباس او ؛ « پیامبر از کشته شدن ابوجهل خشنود شد و فرمود پروردگارا وعده خود را بر آوردی ، خداوندا نعمت خود را بر من تمام کن » « فرح رسول الله بقتل ابی جهل و قال اللهم قد انجزت ما وعدتنی فتمم علی نعمتک »
📚المغازی واقدی ، ج 1 ص 91
2⃣واقدی نقل مذکور را بدون هیچ گونه سندی ارایه می دهد و تنها می گوید « یقال » « گفته می شود ...» . نقلی که بدون سند باشد ، ضعیف است و قابل استدلال برای معاند نیست .
3⃣اساسا نقلهای واقدی مورد شک و تردید است ، زیرا علمای اهلسنت او را متهم به کذب و جعل حدیث کرده اند .
❕بخاری و ابوحاتم در مورد او می گفتند متروک است و به نقلهای او توجه نمی شود ، احمد در موردش می گفت احادیث رادگرگون می کند ، ابوحاتم و نسائی می گویند وضع و جعل حدیث می کرده است ، ابن راهویه می گوید او در نزد من از جاعلان حدیث است ، ابن معین گفته است او ثقه نیست ، دار قطنی گفته است در او ضعف است ، ابن خلکان گفته است او را در حدیث تضعیف کرده اند ، یافعی گفته است ، ائمه حدیث او را ضعیف می دانند ، ذهبی نیز گفته است بر ترک نقلهای او اجماع است »
📚میزان الاعتدال ج 6 ص 273 _ المغنی فی الضعفاء ، ج 2 ص 354 _ الکاشف ج 3 ص 65 _ مراه الجنان ج 2 ص 36 _ الانساب ج 5 ص 567 _ تقریب التهذیب ج 2 ص 117 _ طبقات الحفاظ ص 149
4⃣خود علمای اهلسنت نقل کرده اند که پیامبر گرامی هیچ گاه به دنبال کشف عورت دیگران و بر ملا کردن آنچه افراد پنهان می کنند ، نبوده است ، چنان که نقل می کنند ؛
« پیامبر هیچ گاه در طلب کشف عورت دیگران نبود »
📚اسد الغابه ج 1 ص 33 _ امتناع الاسماع ج 2 ص 179 _ البدایه و النهایه ج 6 ص 33 _ سببل الهدی ، ج 9 ص 383 _ الطبقات الکبری ج 1 ص 326
5⃣علی علیه السلام که تربیت شده پیامبر گرامی ص بود و می فرمود ؛
« من عبدی از عبدهای محمد هستم »
📚الکافی ج1 ص90
❕کشف عورت و برهنه کردن دشمن را عملی ناجوانمردانه می دانست و در نبرد اگر دشمن از ترس جانش به عورتش پناه می برد و خود را برهنه می کرد ، از جان او می گذشت و با او کاری نداشت .
❕نقل می کنند ؛
« در جنگ احد طلحة بن عثمان، پرچمدار مشركان، برخاست و گفت: اى گروه اصحاب محمّد! شما مى پنداريد كه خداوند، ما را با شمشيرهاى شما به آتش مى رانَد و شما را با شمشيرهاى ما به بهشت مى بَرد. اكنون آيا از ميان شما كسى هست كه خداوند او را با شمشير من به بهشت ببرد يا مرا با شمشير او روانه دوزخ كند؟
على بن ابى طالب عليه السلام در برابر او برخاست و گفت: «سوگند به آن كه جانم در دست اوست، از تو جدا نمى شوم تا تو را با شمشيرم روانه دوزخ كنم يا تو مرا با شمشيرت به بهشت بفرستى». پس على عليه السلام ضربه اى بر او وارد كرد و پايش را قطع كرد. وى افتاد و عورتش پيدا شد و گفت: اى پسر عمو! تو را به خدا سوگند مى دهم كه [حقّ] خويشاوندى را رعايت كنى.
❕پس على عليه السلام رهايش كرد و پيامبر خدا، تكبير گفت و از على عليه السلام پرسيد: «چه چيزى تو را از تمام كردن كارش باز داشت؟».گفت: « چون عورتش پيدا شد، مرا سوگند داد. پس، از او خجالت كشيدم».
📚تاريخ طبري ج 2 ص 509 _ السيرة الحلبيّة ج 2 ص 223.
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« در جنگ احد، چون درگيرى شديد شد، پيامبر خدا، زير پرچم انصار نشست و به على بن ابى طالب پيغام داد كه: «پرچم را پيش ببر!» ... ابو سعد بن ابى طلحه كه پرچمدار مشركان بود، ندايش داد كه: اى ابو القُصَم! آيا اهل نبرد تن به تن هستى؟
گفت: «آرى». پس در ميان دو لشكر به مبارزه در آمدند و دو ضربه ردّ و بدل كردند. على عليه السلام ضربه اى بر او زد و به خاكش افكند. سپس از او روگرداند و كارش را تمام نكرد. يارانش به او گفتند: پس چرا كارش را نساختى؟
فرمود: «عورتش را در برابر من هويدا كرد و خويشاوندى، موجب شد كه از او رو بگردانم ودانستم كه خداى عز و جل او را كشته است».
📚السيرة النبويّة ، ج 3 ص 77، البداية والنهاية ج 4 ص 20.
❕یا در رابطه با نبرد خندق آمده است ؛
« سپس على عليه السلام [بعد از آن كه عمرو را كشت]، به سوى پيامبر خدا آمد، در حالى كه چهره اش مى درخشيد. پس عمر بن خطّاب گفت: چرا زره اش را بر نداشتى؟ عرب، زرهى بهتر از آن ندارد. على عليه السلام فرمود: «او را زدم. پس با عورتش خود را از من حفظ كرد و ... خجالت كشيدم كه وى را [با گرفتن زره اش] بى پوشش كنم».
📚المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ص 35 _ السنن الكبرى: ج 6 ص 502 _ دلائل النبوّة: ج 3 ص 439، تاريخ دمشق: ج 42 ص 80؛ الإرشاد: ج 1 ص 104، مجمع البيان: ج 8 ص 538.
❕یا در رابطه با نبرد صفین نقل می کنند ؛
« پس بُسر به تپّه نزديك شد، حال آن كه نقابى آهنين بر چهره داشت و شناخته نمى شد. آنگاه، او را ندا داد: اى ابوالحسن! به مبارزه با من درآى! على عليه السلام با وقار و بى اعتنايى [به وى] به سويش روان گشت و آنگاه كه به وى نزديك شد، بر او كه زره به تن داشت، با نيزه ضربه اى زد و وى را بر زمين افكَنْد؛ امّا زره، مانِع فرو رفتنِ نيزه بر اندام او شد. بُسر [نيز] در برابر او به عورتش پناه برد، بدين سان كه دست بُرد تا عورتش را عريان كند و از آسيب او در امان باشد، كه على عليه السلام [با ديدن اين صحنه] بازگشت و به او پشت كرد. وقتى بُسر بر زمين افتاد، اشتر او را شناخت و گفت: اى امير مؤمنان! اين بُسر بن ارطات، دشمن خدا و توست. على عليه السلام گفت: «او را وا گذار، كه خدايش لعنت كناد! آيا پس از اين كه چنان كارى كرد [نزديكش شوم و او را بكشم]؟».
📚وقعة صفّين ، ص 458؛ شرح نهج البلاغة: ج 8 ص 95
❕یا ابن قتیبه در شرح نبرد عمروعاص با علی ع نقل می کند ؛
« عمرو به معاويه گفت: آيا خود، از على مى ترسى و آنگاه كه من اندرزت مى دهم، مرا [به ترسيدن از او] متّهم مى كنى؟ به خدا سوگند، هر آينه با على مبارزه خواهم كرد، هر چند در نخستين ديدار با وى، هزار بار بميرم. آنگاه عمرو به مبارزه على عليه السلام رفت. على بر او ضربتى زد و بر زمينش افكَنْد. عمرو در برابر او به عورتش پناه برد و [بدين سان] از او در امان مانْد. على عليه السلام از او دست كشيد و به او پشت كرد. و على عليه السلام هيچگاه به عورت هيچ كس ننگريسته بود؛ چرا كه اهل حيا و بزرگ ْمنشى بود و از آنچه براى كسى چون او روا و زيبا نبود، دورى مى كرد. »
📚الامامه و السیاسه ج 1 ص 127
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« روزى على عليه السلام به عمرو بن عاص حمله بُرد و او را با نيزه ضربه زد و بر زمين افكَنْد. عورت او نمودار شد. پس على عليه السلام از او [دست كشيد و] بازگشت. يارانش به وى گفتند: اى امير مؤمنان! تو را چه شد كه از او روى برگرداندى و بازگشتى؟ گفت: «آيا مىدانيد او كيست؟».گفتند: نه. گفت: «او عمرو بن عاص است كه عورتش را نزد من آشكار كرد و سپس مرا به ياد خويشاوندى افكند. پس من نيز از او منصرف شدم». آنگاه كه عمرو نزد معاويه باز گشت، معاويه به وى گفت: خدا را سپاس گو و كَپَل خود را »
📚البداية والنهاية: ج 7 ص 264، الأخبار الطوال: ص 177، المناقب للخوارزمي: ص 236 ح 240
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕ملحد دروغگو مدعی شده است ابن خلدون شیعه بوده و حضور حسنین را در فتوحات ذکر کرده است ❗️پاسخش را در ذ
❕ملحد می گوید ابن خلدون شیعی در تاریخش نقل کرده است که امام حسن و امام حسین علیهما السلام در لشکری که قصد فتح آفریقا را در زمان عثمان داشتند ، شرکت داشته اند ❗️
👌در حالی که ابن خلدون سنی مالکی مذهب ، بدون هیچ گونه سندی ، این مساله را نقل می کند ، روشن است که چنین نقلی ضعیف و غیر قابل استدلال است ❗️
❕ملحد در کمال وقاحت و جهالت و برای فریب مخاطبین ، دست به دروغگویی می زند و مدعی می شود که ابن خلدون شیعه بوده است ، در حالی که هرکس اندک آشنایی نسبت به ابن خلدون و تاریخش داشته باشد ، می داند که او مالکی مذهب و قاضی مالکیان بوده است ، چنان که این مساله مورد تصریح علمای اهلسنت قرار دارد و او را چنین معرفی می کنند ؛ « بن خلدون الحضرمی الاشبیلی المالکی » « ولی قضاء المالکیه »
📚درر العقود الفریده فی تراجم الاعیان المفیده ، ج 1 ص 121 _ شذرات الذهب ، ج 1 ص 71
👌شرح حال بیشتر او را در کتب ذیل بخوانید ؛
📚الوافی بالوفیات ، ج 22 ص 417 _ اعلام المغرب و الاندلس ص 297
❔ملحد پاسخ پرسش ما را نداد که چگونه علی علیه السلام که اجازه نبرد حسنین در نبرد حساس صفین را نمی دهد ، ( طبق استدلال خود معاند ) ، به آنان اجازه حضور در فتوحات خلفاء را می دهد ❗️در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12453
❕در ذیل در مورد فتوحات خود سرانه خلفاء و مخالفت اهلبیت ع با فتوحات آنان و عدم شرکت علی و حسنین علیهم السلام در این فتوحات ، توضیحات کافی را داده ایم ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7250
💠 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3773
💠 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3347
❕برخی از دوستان در مورد سخنان استاد قرائتی پرسش داشتند که ایشان در مورد علم کشی در عزاداری ، انتقاداتی را مطرح کرده اند ، در این رابطه ما در گذشته پاسخی داشته ایم ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3220
#اعدام_مانع_الزکاه
🤔#پرسش
❔آخوند پناهيان:
زكات ندهيد امام زمان گردنتان را ميزند
▪️گروه داعش كسى را كه زكات ندهد اعدام ميكند
#خبر: در پی امتناع یکی از شهروندان شهر البصیره سوریه از پرداخت زکات٬ مسلمین داعشی خانهی وی را به رگبار بستند!
اما کشتار امتناع کنندگان از پرداخت زکات برگرفته از آیه ۵ سوره توبه ميباشد
آیهی ۵ سوره توبه میگوید:
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
#ترجمه: پس چون ماه هایِ حرام سپری شد ، مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند ، راه برایشان گشاده گردانید ، زیرا خدا آمرزنده مهربان است.
#سئوال:
اگر داعش مسلمان نيست، پس چرا امام زمان اينكار را ميكند؟
نكند امام زمان هم داعشى است و مسلمان نيست؟
💠#پاسخ💠
👌مطابق عقیده اسلامی و روایات متعدد ، کسی که عامدا و از روی علم منکر ضروری دین شود ، از دین خارج شده وحکم مرتد بر او جاری می شود ؛
📚وسائل الشيعة، ج1، ص 30 باب2 بَابُ ثُبُوتِ الْكُفْرِ وَ الِارْتِدَادِ بِجُحُودِ بَعْضِ الضَّرُورِيَّاتِ وَ غَيْرِهَا مِمَّا تَقُومُ الْحُجَّةُ فِيهِ بِنَقْلِ الثِّقَات
❕بر این اساس ، اگر کسی عامدا و از روی علم ، وجوب زکات را که از ضروریات دین است ، منکر شود ، مرتد شده و حکم ارتداد بر او جاری می شود .
👌علّامه حلّى درباره حكم اعدام منع كننده زكات مى فرمايد ؛
« در همه عصرها، مسلمانان بر وجوب زكات اتفاق نظر داشته اند و زكات را يكى از پايه هاى پنجگانه اسلام مى دانند. در نتيجه كسى كه واجب بودنش را نپذيرد و مسلمان فطرى باشد و بين مسلمانان بزرگ شده باشد، او را بدون توبه دادن اعدام مى كنند و اگر اين فرد، مسلمان ملى باشد تا سه بار پس از ارتداد، توبه اش مى دهند و پس از آن اعدام مى شود، اين احكام در صورتى است كه فرد علم و آگاهى به وجوب آن داشته باشد؛ ولى اگر وجوب آن را نداند، حكم به كفرش نمى شود»
📚تذكرة الفقهاء، ج 5، ص 7 كتاب زكات
❕روایاتی که سخن از اعدام « مانع الزکاه » توسط امام عصر علیه السلام به میان می آورد ، ناظر به همین موضوع است ، یعنی کسی اعدام می گردد ، که از روی علم منکر وجوب زکات شده و زکات پرداخت نمی کند .
👌ابان بن تغلب مى گويد امام صادق عليه السّلام به من فرمود ؛
«در اسلام به حكم خدا دو خون حلال است، ولى كسى به آن حكم نمى كند تا اينكه خداوند، قائم اهل بيت عليهم السّلام را بفرستد.او به حكم خدا حكم خواهد كرد و بيّنه و شاهدى نمى طلبد. حضرت زناكار محصن را (مرد زن دار و زن شوهردار) را سنگسار مى کند و كسى كه زكات نمى دهد گردنش را مى زند»
📚الکافی ج 3 ص 503 _ الفقیه ج 2 ص 11
❕امام صادق عليه السّلام و امام كاظم عليه السّلام مى فرمايند ؛
«هنگامى كه مهدى قيام كند، در سه مورد چنان حكم مى كند كه كسى پيش از او آنگونه حكم نكرده است. آن حضرت پيرمرد زناكار را اعدام مى كند و كسى را كه مانع زكات مى شود، به قتل مى رساند و ارث برادر را به برادر مقامى (كه در عالم ذر باهم برادر بودند) مى دهد»
📚خصال ج 1 ص 169 _ مختصر البصائر ص 417
❕این که در این روایات می گوید کسی به مانند امام مهدی ع در این موارد حکم نکرده است ، از این جهت است که ایشان بر طبق علم خود حکم می کنند و نیازی به بینه و شاهد ندارند ، چنان که در روایت ابان بن تغلب به این نکته اشاره شد .
📚روضه المتقین ج 3 ص 18
❕علامه مجلسی در مراه العقول تصریح می کند که مطابق فتوای علامه حلی ، این روایات ناظر به منکر ضروری بودن وجوب زکات است و تمام کسانی را که زکات نمی دهند ، اما منکر ضروری بودن زکات نیستند را شامل نمی شود ؛
📚مراه العقول ج 16 ص 15
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❔اما آیا این حکم در زمان ظهور امام مهدی ع مصداق پیدا می کند و ایشان کسی را که از روی انکار ، زکات نمی دهد را اعدام می کند ❗️
👌از روایاتی استفاده می شود که در زمان ظهور ، همگان زکات اموال خود را می پردازند و اساسا فردی که مصداق حکم فوق باشد ، پیدا نمیشود .
❕ امام باقر عليه السلام فرمود ؛
«هنگامى كه قائم ظهور مى كند و به كوفه وارد مى شود، خداوند متعال از پشت كوفه، هفتاد هزار صدّيق (انسان راستين) را بر مى انگيزد كه جزو همراهان و ياران او مى شوند و كوفه [و دشت عراق] را به اهلش كه خود آنها هستند، باز مى گرداند، و [امام] در سال، دوبار به مردم عطا مى كند و در هر ماه، دو بار به آنها روزى مى رساند و چنان ميان مردم، مساوى توزيع مى كند كه كسى را نيازمند زكات نمى بينى، و پرداخت كنندگان زكات، زكاتشان را براى نيازمندان شيعه مى آورند و آنان آن را نمى پذيرند و آنها به ايشان اصرار مى كنند و در خانه هايشان مى چرخند و به آنها مى دهند؛ ولى آنها مى گويند: ما نيازى به پول شما نداريم».
و حديث ادامه دارد تا آن جا كه فرمود: «و اموال همه اهل دنيا از دل زمين و روى آن، نزد او گرد مى آيد و به مردم گفته مى شود: به سوى چيزى بياييد كه به خاطر آن، قطع رحم كرديد و خون حرام ريختيد و مرتكب حرامها شديد، و او عليه السلام چنان عطا مى كند كه كسى پيش از او نكرده است».
📚بحار الأنوار ج 52 ص 390 ح 212.
❕در منابع اهلسنت هم آمده است که پیامبر گرامی فرمود ؛
«در آخر الزمان و در پى فتنه هاى پياپى و از هم گسستن زمان، پيشوايى مى آيد كه به مردم، بسيار عطا مى كند. مرد نزد او مى آيد و او در دامنش [پول] مى ريزد و آن مرد، انديشناك آن است كه زكات آن را چه كند، و چه كسى صدقه آن مال را از او مى پذيرد، از بس كه به مردم، مال و خير مى رسد».
📚مسند أبى يعلى ج 2 ص 36 ح 1100
❕بنابراین ؛
1⃣مطابق روایات فوق امام مهدی علیه السلام تنها حکم به اعدام مانعین زکات می دهد ، اما عملا فردی که مصداق آن حکم باشد پیدا نمی شود .
2⃣بر خلاف آنچه آقای پناهیان بیان داشته اند ، هرکس که مانع الزکاه باشد ، مشمول حکم مذکور نمی شود ، بلکه مانع الزکاتی که منکر ضروری بودن وجوب زکات شود ، شامل آن می شود که چنین انکاری در حکم ارتداد است .
3⃣کسانی که به داعش زکات نداده اند ، از این جهت بوده است که در صلاحیت داعش نمیدیدند که زکات را جمع آوری کند ، و منکر وجوب زکات نبوده اند تا حکم به ارتداد آنان داده شود ، رفتار داعش در قبال آنان ، رفتاری خلاف دستورات اسلام بوده است .
4⃣جهاد در اسلام ناظر به دشمنان حربی و برای دفاع از کیان اسلام است . آیه ای که معاند به آن استناد کرد ، ناظر به مشركان پيمان شكنى است كه به دشمنى و نبرد و مخالفت علنى با مسلمين برخاسته بودند ، شاهد این سخن آن است که در ادامه آیات مذکور ، حکم قتال با مشرکینی که پیمان شکنی نکردند و به مخالفت علنی و نبرد با مسلمین اقدام نکردند ، برداشته شده و تصریح شده است که حکم مذکور در مورد پیمان شکنان آنان است ، در ذیل مفصل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2377
👌مشرکین پیمان شکن و حربی نیز اگر دست از قتال بردارند و توبه کردند و اسلام پذیرفتند که نشانه اسلام آنان اقامه نماز و پرداخت زکات است ، در این صورت حکم قتال و جهاد با آنان رفع می شود .
5⃣در تفسیر نمونه می خوانیم ؛
« از آيات فوق در بدو نظر چنين استفاده مى شود كه براى قبول توبه بت پرستان، اداء نماز و زكاة نيز لازم است .... ولى حق اين است كه منظور از ذكر اين دو دستور بزرگ اسلامى آن است كه در تمام مواردى كه ادعاى اسلام مشكوك به نظر برسد- همان گونه كه در مورد بت پرستان آن روز غالبا چنين بود- انجام اين دو وظيفه بزرگ اسلامى را به عنوان نشانه براى اسلام آنها قرار دهند.
❕و يا اينكه منظور اين است كه آنها نماز و زكات را به عنوان دو قانون الهى بپذيرند و به آن گردن نهند، و به رسميت بشناسند، هر چند از نظر عمل در كار آنها قصورى باشد، زيرا دلائل فراوانى داريم كه تنها با ترك نماز و يا زكات انسان در صف كفار قرار نمى گيرد ... »
📚تفسیر نمونه ج 7 ص 295
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕ملحد می گوید امام حسین علیه السلام گفته است ،هرکس مرا منکر شود خونش حلال است ❗️
👌در حالی که نقل مورد استناد معاند از امام باقر ع است نه امام حسین ع .
❕« در نقل مورد استناد آمده است ؛ « من جحد اماما ...برئ منه » ، یعنی کسی که دشمنی با امام را پیشه خود سازد و از امام بیزاری جوید و جحد ورزد ، و در عین حال که می داند امام حق است ، او را تکذیب کند ؛
📚معجم الوسیط ماده جحد
❕چنین فردی که از امام بیزاری می جوید ، ناصبی و دشمن امام ع است و خونش حلال است ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2951
👌اما اگر کسی تنها امام ع را قبول نکند و قائل به امامت غیر او شود ، اما دشمنی با امام حق نداشته باشد مانند اهلسنت ، آنان کافر فقهی و مهدور الدم نیستند و طبق تصریح خود اهلبیت ع مسلمان هستند ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3019
#دختر_یزگرد_همسر_امام_حسین_ع
🤔#پرسش
❔سئوال: آيا اين درست است كه دختر يزدگرد همسر امام حسين بوده است؟
استاد بهرام مشيرى:
خير اين يكى از دروغهاى آخوندى و جعل تاريخ براى محبوب جلوه دادن حسين و اعراب جنايتكار ميباشد
استاد مشيرى در ادامه با استناد به تاريخ زندگى يزدگرد سوم و زمان مرگ او خط بطلانى ميكشد به اين ادعاى مضحك آخوندهاى شياد.
#ادمين:
آخوندها با جعل تاريخ و چسباندن يك بانوى ايرانى به ائمه متجاوز عرب، ميخواهند براى آنها در ميان ايرانيان محبوبيت كسب كنند، غافل ازينكه همين دروغها باعث شد مردم بدنبال حقيقت بروند و دريابند كه اين ادعاها دروغهاى مضكك عده اى شياد بى اصل و نسب است ❗️
💠#پاسخ💠
❕محبت ما به امام حسین علیه السلام نه به خاطر ازدواج ایشان با شهربانو ، بلکه به خاطر آن است که ایشان از جانب خداوند امام واجب الاطاعه هستند و محبتشان ، اجر رسالت پیامبر گرامی است ؛
🍀https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1329
👌و این که شهربانو دختر یزگرد پادشاه ایرانی ، همسر امام حسین علیه السلام است ، تقریبا از مسائل مسلم حدیثی و تاریخی است .
❕شیخ کلینی و دیگران نقل می کنند که امام باقر علیه السلام فرمود ؛
«هنگامى كه دختر يزدگِرد را بر عُمَر، وارد كردند، دوشيزگان مدينه براى تماشايش آمدند و مسجد [پيامبر ص] از نور ورودش روشن شد. چون عمر بر او نگريست، [آن بانو] صورت خود را پوشاند و گفت: اف به روزگار هرمز باد! عمر گفت:" آيا به من دشنام مى دهد؟" و قصد [تنبيه] او را كرد. امير مؤمنان، على عليه السلام، به او فرمود:" تو چنين حقّى ندارى. او را در گزينش مردى از مسلمانان، آزاد بگذار .... آن دختر آمد ... ( و امام حسین را انتخاب کرد ) ...امير مؤمنان، سپس به حسين عليه السلام فرمود ؛ اى ابو عبد اللّه! همانا او برايت بهترينِ زمينيان را به دنيا مى آورد . او على بن الحسين (امام زين العابدين عليه السلام) را به دنيا آورد. از اين رو، به على بن الحسين عليه السلام، فرزند دو سلسله برگزيده مى گفتند: برگزيده عرب، هاشم، و برگزيده غير عرب، فارْس». و حكايت شده كه ابو الأسود دُئَلى در اين باره، سروده است:و بى گمان، پسرى ميان كسرا و هاشم گرامى ترين كسى است كه حِرزها را بر گردنش آويخته اند. »
📚الكافي ، ج 1 ص 467 ح 1، بصائر الدرجات: ص 335 ح 8 _ بحار الأنوار: ج 46 ص 9 ح 20 _ نثر الدرّ: ج 1 ص 339 والمناقب لابن شهر آشوب: ج 4 ص 167 _ دلائل الامامه ص 194 _ العدد القویه ص 56 _ اثباه الوصیه ص 181 _ الخرائج ج 2 ص 750
❕زمخشری و دیگران از علمای اهلسنت نقل می کنند ؛
« عمر، نزد دختران يزدگرد پسر شهريار پسر خسرو كه به اسارت در آمده بودند، آمد و خواست آنها را بفروشد؛ ولى على عليه السلام فرمود: «دخترانِ پادشاهان، فروخته نمى شوند؛ امّا آنها را قيمت گذارى كنيد». پس امام عليه السلام قيمت آنها را پرداخت و آنها را ميان حسين بن على عليه السلام و محمّدبن ابى بكر و عبد اللّه بن عمر، تقسيم نمود (آنها را به ازدواج اينان در آورد) و آنان، سه نفر را به دنيا آوردند ( على بن الحسين (امام زين العابدين) عليه السلام، قاسم بن محمّد بن ابى بكر و سالم بن عبد اللّه »
📚ربيع الأبرار: ج 3 ص 19، البداية والنهاية: ج 9 ص 104، حياة الحيوان: ج 1 ص 127 الكامل للمبرّد: ج 2 ص 645 _ سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 386
❕در نقل دیگر می خوانیم ؛
« مادر على بن الحسين ... دختر يزدگرد است كه حسين ، او را بر گرفت و امير مؤمنان على عليه السلام، به او فرمود: «او را بگير كه به زودى، سَرور عرب و عجم، و سَرور دنيا و آخرت را برايت به دنيا مى آورد».
📚محاضرات الادباء: ج 1 ص 347 _ عيون المعجزات: ص 67
❕و در کتاب لباب الأنساب در بيان فرزندان امام حسين عليه السلام آمده است ؛
« زينب كه در كودكى درگذشت و مادرش، شهربانو دختر يزدگرد بود و امّ كلثوم كه در كودكى در گذشت و مادر او نيز شهربانو، دختر يزدگرد بود »
📚لباب الأنساب: ج 1 ص 350.
❕و در نقل دیگر می خوانیم ؛
« آنچه ما بر آن اعتماد مى كنيم و مى گوييم، اين است كه: او شاهْزنان، دختر خسرو يزدْگِرد است كه در فتح مدائن (تيسفون)، اسير شد و عمر، او را به حسين عليه السلام بخشيد و بسيار بافضيلت بود و پسرش بسيار به او نيكى مى كرد. »
📚المجدي ص 93، عمدة الطالب: ص 192
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕کسانی که در مورد تاریخ ایران بحث کرده اند نیز به ماجرای یزگرد و دخترش شهربانو و ازدواج او با امام حسین ع اشاره کرده اند .
👌در کتاب ایران در زمان ساسانیان ، کرستین سن ، پس از آن که شرح کشته شدن یزگرد در هنگام حمله ایرانیان را می دهد ، در مورد فرزندان یزگرد، می نویسد ؛
« دو پسر ، وهرام و پيروز و سه دختر ادرگ و شهربانو ، و مردآوند »
📚ايران در زمان ساسانيان، ص 659
❕در کتاب تاریخ ایران ، اثر سرپرسی سایکس می خوانیم ؛
« شهربانو دختر يزدگرد به حياله نكاح حسين بن على درآمد »
📚تاريخ ايران، ج1، ص 754
❕در کتاب تاریخ نگارستان اثر قاضی غفاری متوفای 975 قمری می خوانیم ؛
« امام چهارم است پدرش حسين ع مادرش شهربانو بنت يزدجرد شهريار و پادشاه ايران »
📚تاريخ نگارستان، متن، ص: 14
❕در کتاب فرهنگ جامع تاریخ ایران ، اثر عباس قدیانی می خوانیم ؛
« شهربانو ، نيمه نخست قرن اول هجرى. دختر يزدگرد سوم ساسانى (632- 651 م.) و همسر امام حسين (ع). راجع به نام و زندگى و وفات او روايات متفاوتى وجود دارد كه به طور اجمال خواهد آمد. اما به اتفاق منابع تاريخى، وى يكى از سه دختر يزدگرد سوم بود كه پس از شكست سپاه ساسانى از سپاه اسلام و فرار و قتل يزدگرد سوم به اسارت سپاه اسلام درآمد »
📚فرهنگ جامع تاريخ ايران، ج2، ص 533
❕در نقل دیگر می خوانیم ؛
« او را به لقب زين العابدين خواندندى، و كنيت ابا محمّد و ابا الحسين، و ابا بكر نيز روايت كرده اند. و مادرش را شهربانو نام بود، دختر يزدگرد شهريار »
📚مجمل التواريخ و القصص، نجم الدين سيف آبادى، ص 353
❕علاوه بر اسنادی که در رابطه ازدواج امام حسین ع و شهربانو ارائه دادیم ، دسته قابل توجه دیگری از علمای متقدم و متاخر نیز قائل به صحت ازدواج مذکور می باشند و جریان ازدواج را نقل می کنند ، که از این قبیل هستند ؛
❕منتهی الامال ، شیخ عباس قمی ، ج 2 ص 1057 _ ریاحین الشریعه ، ج 3 ص 12 _ محدثات شیعه ، ص 225 _ المقالات و الرسالات ج 30 ص 106 _ قاموس الرجال ج 12 ص 286 _ مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 15 _ تنقیح المقال ج 3 ص 80 _ تکمله الرجال ج 2 ص 734 _ مجمع الرجال ج 7 ص 176 _ مرات الاولیاء ج 1 ص 222 _ بستان السیاحه ص 545 _ اعیان الشیعه ج 7 ص 353 _ تراجم اعلام النساء ج 2 ص 227 _ اعلام النساء المومنات ص 532 _ بانوان عالمه ص 13 _ الارشاد ، ج 2 ص 137 _ کشف الغمه ج 2 ص 295 _ عمده الطالب ص 192 _ مجموعه نفیسه ص 112 _ الصراط المستقیم ج 3 ص 128 _ شرح الاخبار ج 3 ص 266 _ روضه الواعظین ص 222 و ....
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#امامزادگان_در_ایران
🤔#پرسش
❔امامزاده ها از کجا آمدند؟
امامزاده به کسانی اطلاق میشود که از نسل امامان شیعه باشند...
در زمان یورش اعراب به ایران آنها به مناطق زیادی حمله کردن و نواحی گسترده ای از ایران را ویران کردند و به خاک و خون کشیدند، بخصوص در نواحی گیلان و مازندران ایرانیان مقاومت جانانه ای کردند...
جنگ تا مدت زیادی ادامه داشت تا قسمت های ماورا النهر و خراسان که در این بین از هر دو طرف کشته می شدند...
جالب اینجاست هرگاه از لشگر اعراب فرمانده یا فرماندهانی کشته میشدن اعراب برای آن ها مقبره ای میساختن و طبق رسوم اعراب جاهلیت آن مکان را مقدس میشمردن و بعد از فتح منطقه به ایرانیان تحمیل میکردند و چون به اسم اسلام وارد خاک ایران شده بودن این قبور را قبور اصحابه ی رسول الله تفهیم میکردن و ایرانیان را مجبور میکردند که این قبور را مورد عزت و احترام قرار بدهند!
دقیقا از این زمان بنیان امامزاده و امامزاده سازی در ایران شروع شد...
📚 منابع:
-تاریخ اجتماعی ایران
-تاریخ پس از اسلام نوشته استاد مشکور
-تاریخ طبری
💠#پاسخ💠
👌متن فوق سراسر جعلی و ساخته ذهن نویسنده است و استناد به کتب مذکور هم دروغین و جریانی که بر می شمارد ، هیچ گونه مستند تاریخی ندارد .
❕یکی از علل نشر سادات و امامزادگان در ایران ، مهاجرت اشعریان یمنی به قم بوده است ، در گذشته پیرامون مهاجرت آنان بحث مفصلی داشتیم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2018
👌فرزندان سعد بن مالك به نامهاى عبداللّه و احوص، از شيعيان على (عليه السَّلام) در يمن بودند. آنان از ستم هاى امويان به ستوه آمدند. آنگاه كه زيد بن على در سال 121 هجرى قيام كرد، احوص، فرماندهى سپاه زيد را برعهده گرفت. چون سپاه زيد مغلوب گشت، او دستگير شد و به زندان افتاد. پس از چند سال آزاد شد و با برادر خود عبداللّه تصميم گرفتند عراق را به قصد قم ترك كنند و همگى با خانواده هاى خود وارد قم شدند و از همان زمان، قم به عنوان مركز تشيع در ايران شناخته شد. به تدريج بستگان آنان كه همگى از قبيله اشعرى بودند، به قم آمدند و يك مركز حديثى و علمى و پايگاه شيعى را پديد آوردند . از آن پس علویان تحت ستم بنی امیه و بنی العباس مهاجرت به ایران و قم را سرلوحه برنامه خود کردند و همان شد که به تدریج سادات در ایران گسترش یافتند .
❕در کتاب تاریخ تشیع در ایران می خوانیم ؛
« فشارهاى سياسى در دورۀ اموى و بيش از آن در عصر عباسى، علويان و در دايرهاى وسيعتر «طالبيان» را به خروج اجبارى به سمت شرق اسلامى و نقاط دوردست وادار مىكرد. شهرهاى مختلفى در ايران از شمال تا جنوب، مأواى آنها شده بود. در اين ميان، بنا به دلايل ويژهاى، چند شهر بيشترين تعداد مهاجر طالبى را در خود پذيرفته بود. شهر قم، يكى از اين شهرها بود و چنانكه در روايتى از امام صادق آمده، آن شهر به عنوان «مأواى فاطميان» ياد شده است . طبعا چنين شهرى با اعتقادات شيعى، به راحتى از اين افراد استقبال مىنمود. از خود امام صادق نيز نقل شده بود كه قم، ملجا و پناهگاه شيعيان ماست. به گفته خوانسارى، تنها دو شهر است كه بيشتر از همه جا مدفن اولاد ائمه است: يكى، شهر رى و ديگرى، قم. هرچند در ساير بلاد نيز از جمله شيراز، اصفهان و كاشان، مقبرههاى فراوانى به چشم مىخورد.
❕محمد بن حسن قمى در شمار مفاخر اشعريان قم نوشته است ؛ ديگر از مفاخر اشعريان آنك ايشان طالبيه را جاى و مقام دادند چون به قم رسيدند و ضيعتها و مالهاى بسيار بديشان بخشيدند؛ بعد از آنك خلفا ايشان را طلب مىكردند و از وجه تقيّه ايشان را به ظاهر نمىديدند .بايد مهاجرات علويان و طالبيان به اين شهر را همزمان با آمدن اشعرىها در اواخر قرن اول يا اوائل قرن دوم بدانيم. در حال حاضر شمار زيادى مقبره، منسوب به امامزادگان در اين شهر وجود دارد .
📚تاریخ تشیع در ایران ، ص 190 _ روضات الجنان ج 4 ص 212 _ تاریخ قم ص 279 _
❕شرحى مفصّل از ساداتى كه به قم عزيمت كردند و خاندانهايى از نسل آنان شكل گرفت، در تاريخ قم آمده است. در آنجا فهرستى از ساداتى كه از نقاط مختلف همانند كوفه يا طبرستان به اين شهر هجرت كردند، آمده است.
📚تاریخ قم ص 226
👌بسيارى از بزرگان سادات كه به قم عزيمت مىكردند، پس از مدتى راهى رى و كاشان مىشدند. در مواردى هم فرزندان آنها، دست به چنين مهاجرتهايى مىزدند.
📚تاریخ قم ص 210
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕عبد الجليل دربارۀ برخى مكانهايى كه فرزندان بلا واسطۀ ائمّۀ اطهار در آنها مدفون بودهاند، مىنويسد ؛
«اهل رى به زيارت حضرت عبد العظيم شوند و به زيارت ابو عبد اللّه الابيض و به زيارت السيّد حمزة الموسوى... و اهل قم به زيارت فاطمه بنت موسى بن جعفر كه ملوك و امراء عالم، حنيفى و شفعوى به زيارت آن تربت تقرّب نمايند و اهل كاشان به زيارت على بن محمد الباقر كه مدفون است به باركرسب با چندان حجّت و برهان كه آنجا ظاهر شده است و اهل آوه به زيارت فضل و سليمان شوند، فرزندان موسى بن جعفر الكاظم ، و به زيارت اوجان كه عبد اللّه موسى مدفون است. اهل قزوين، سنّى و شيعه به تقرّب زيارت ابو عبد اللّه الحسين بن الرضا شوند».
📚نقض ص 558
❕نقل اين نمونهها، به دليل تعلق آنها به قرن دوم و اوائل قرن سوم هجرى است، دورهاى كه سادات بهطور دسته جمعى به ايران، بهويژه مناطق شيعهنشينى چون كاشان مهاجرت مىكردهاند.در كاشان شمار زيادى امامزاده منسوب به فرزندان امام كاظم وجود دارد كه گرچه بىواسطگى آنها با امام محل ترديد تواند بود، اما بىشبهه، نبايد نسب آنها با امام فاصلۀ چندانى داشته باشد. مىدانيم كه كاشان و قم از مهمترين مراكز مهاجرت سادات به ايران بوده است.
📚تاریخ تشیع در ایران ص 216
❕همینطور ، پس از مهاجرت امام هشتم و پذيرش ولايت عهد، گروهى از علويان از نقاط مختلف حجاز و عراق به ايران مهاجرت كردند. مردم نيز به دليل اين كه آنها فرزندان پيامبرند، احترام خاصى براى آنان قائل بودند. يحيى بن عبداللّه بن حسن بن حسن، پس از قيام حسين بن على (شهيد فخ) و شكست او با گروهى از كوفيان به ديلم آمد و هجرت او به اين نقطه سبب گسترش تشيع گشت. علاوه بر منطقه ديلم، طبرستان و مازندران امروز نيز مدتها زير نفوذ علويان قرار داشت و غالباً تشيع زيدى بر آنجا حاكم بود. نگاهى به جغرافياى ايران نشان مى دهد كه در غالب نقاط اين كشور امامزاده هايى به چشم مى خورد كه غالباً فرزندان ائمه اهل بيت (عليهم السَّلام) هستند كه در ايران پراكنده شدند و با گفتار و رفتار خود، تشيع را تبليغ مى كردند. به عنوان مثال در طبرستان 76، در رى 66 و در قم 23 امامزاده وجود دارد كه حاكى از وسائل گسترش تشيع در ايران است.
📚براى آگاهى از علويان مدفون در طبرستان و ديلمان و گيلان به كتاب «اخبار ائمة الزيدية فى طبرستان وديلمان وجيلان» رجوع کنید .
❕زمانى كه امام رضا ع به ايران آمدند، گروههاى فراوانى از سادات راهى ايران شدند. تسامح مأمون در برابر علويان در برابر سختگيرى پدر و اجدادش نسبت به سادات، در رشد و سربلندى علويان، تأثير بسزايى داشت. او گرچه با قيامهاى آنها به شدّت برخورد كرد، اما در حالت عادى به علت اعتقادى كه به برترى على بر ساير خلفا از خود نشان مىداد، نسبت به علويان احترام زيادى مىگذاشت. بااينحال در اين اواخر سياست او نيز نسبت به علويان كه به هر روى حكومت عباسيان را تهديد مىكردند، عوض شده بود.يكى از نمونههاى شاخص مهاجرت در اين دوره، آمدن حضرت فاطمۀ معصومه به ايران، رسيدن ايشان به قم و بيمارى و مدفون شدن آن حضرت در اين شهر است. روشن است كه ايشان در پى آمدن امام رضا راهى ايران شدهاند.
📚تاریخ تشیع در ایران ص 235 _ قصران، ج 1، ص 172
❕ظهير الدين مرعشى نيز مىنويسد ؛
« سادات از آوازه ولايت و عهدنامۀ مأمون كه بر حضرت امامت پناهى داده بود، روى بدين طرف نهادند و او را بيست و يك برادر ديگر بودند. اين مجموع برادران و بنو اعمام از سادات حسينى و حسنى به ولايت رى و عراق رسيدند. »
📚تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، ص 227
❕در کتاب تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه ، ص 127 نیز می خوانیم ؛
« از مسلمين تنها كسانى كه توانستند در اين ناحيه ( دیلم ) نفوذ كنند سادات علوى بودند كه در خلافت متوكّل و مستعين بعلت آزار اين دو خليفه بكليه علويان بكوهستانهاى طبرستان و ديلم پناه جستند و چنانكه در فصل راجع بدعاة علوى طبرستان ديديم اين طايفه پس از مدّتى اقامت در آن حدود موفّق بجمع پيروان و يارانى كثير شدند و اسلام بدست ايشان در خاك ديلم انتشار يافت. »
👌ایرانیان به خاطر ارادتی که به خاندان و فرزندان اهلبیت علیهه السلام داشتند ، از علویان مهاجر ، تحت ستم خلفای جور ، استقبال می کردند و پس از وفاتشان بر قبر آنان مقبره ای فراهم می کردند و آنان را زیارت می کردند ، چرا که از پیامبر گرامی شنیده بودند که فرمود ؛
« من در روز قیامت شافع اصنافی هستم که اگر چه تمام گناهان اهل دنیا را به دوش بکشند ، باز مشمول شفاعت من می شوند ؛ مردی که ذریه من را یاری کند و مردی که مالش را در هنگام تنگدستی ذریه ام به آنان بدهد و مردی که ذریه من را با زبان و قلب دوست داشته باشد و مردی که در قضای حوایج ذریه ام سعی و تلاش کند »
📚الکافی ج 4 ص 60
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
#دختر_یزگرد_همسر_امام_حسین_ع 🤔#پرسش ❔سئوال: آيا اين درست است كه دختر يزدگرد همسر امام حسين بوده اس
❕ملحدین مدعی شده اند که مرحوم محلاتی قضیه ازدواج شهربانو با امام حسین علیه السلام را از تحریفات می داند ، در حالی که ایشان این قضیه را از قطعیات می داند و در کتاب خود می نویسد ؛
« شهربانويه بنت يزدجرد بن شهريار بن شيرويه ابرويز بن انوشيروان عادل از اينجاست كه امام زين العابدين عليه السّلام مى فرمود أنا ابن الخيرتين لان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قال ان للّه من عباده خيرتان فخيرة من العرب قريش و من العجم فارس و فيه يقول ابو الاسود الدئلى.
و ان غلاما بين كسرى و هاشم لا كرم من نيطت عليه التمائم
❕و اين بانو را بنام شاهزنان و سلافة و خوله و غزاله نيز مى خواندند و شاعر در حق او گفته يعنى در حق زين العابدين.
و امه ذات العلى و المجد شاهزنان بنت يزدجرد
و هو بن شهريار بن كسرى ذو سودد ليس يخاف كسرى
❕و باتفاق مورخين مخدره شهربانو هنگامى كه امام زين العابدين از او متولد گرديد آن مخدره در حال نفاس دنيا را وداع گفت.
📚ریاحین الشریعه ج 3 ص 12
❕علاوه بر اسنادی که در رابطه ازدواج امام حسین ع و شهربانو ارائه دادیم ، دسته قابل توجه دیگری از علمای متقدم و متاخر نیز قائل به صحت ازدواج مذکور می باشند و جریان ازدواج را نقل می کنند ، که از این قبیل هستند ؛
❕منتهی الامال ، شیخ عباس قمی ، ج 2 ص 1057 _ محدثات شیعه ، ص 225 _ المقالات و الرسالات ج 30 ص 106 _ قاموس الرجال ج 12 ص 286 _ مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 15 _ تنقیح المقال ج 3 ص 80 _ تکمله الرجال ج 2 ص 734 _ مجمع الرجال ج 7 ص 176 _ مرات الاولیاء ج 1 ص 222 _ بستان السیاحه ص 545 _ اعیان الشیعه ج 7 ص 353 _ تراجم اعلام النساء ج 2 ص 227 _ اعلام النساء المومنات ص 532 _ بانوان عالمه ص 13 _ الارشاد ، ج 2 ص 137 _ کشف الغمه ج 2 ص 295 _ عمده الطالب ص 192 _ مجموعه نفیسه ص 112 _ الصراط المستقیم ج 3 ص 128 _ شرح الاخبار ج 3 ص 266 _ روضه الواعظین ص 222 و ....
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#امام_حسین_ع_و_شرکت_در_سپاه_عثمان_و_معاویه
🤔#پرسش
❔امام حسين هم عضو سپاه معاويه و هم سرباز عثمان .در كتاب تاریخ ابن خلدون، نوشته ابن خلدون ج ١ ص ١٢٨ كه يكى از كتب معتبر تاريخى است و خود ابن خلدون نيز شيعه بوده است چنين آمده است:
عبد الله بن ابى سرح از جانب عثمان فرمان داشت كه آفريقا را به تصرف آورد. اين فرمان به سال بيست و پنجم هجرى صدور يافت. عثمان به او گفته بود كه: اگر خداوند ترا پيروز گردانيد يك پنجم از خمس غنايم از آن تو باشد. او نيز سپاهى تعبيه كرد و به سردارى عقبة بن نافع بن عبد القيس و عبد الله بن نافع بن الحارث به افريقيه روان داشت شمار سپاهيان او ده هزار تن بود. مردم آفريقا به پرداخت جزيه و خراج رضا دادند ولى اينان نتوانستند به درون آن نفوذ يابند، زيرا شمار سپاهيانشان بسيار بود. پس عبد الله بن ابى سرح، از عثمان يارى طلبيد. عثمان در اين باب با صحابه مشورت كرد آنان اين راى را بپسنديدند و لشكرى گران از مدينه روانه نمود كه بعضى از صحابه چون ابن عباس و ابن عمر و پسر عمرو بن العاص و پسر جعفر طيار و حسن و حسين و ابن الزبير در ميان آنان بودند. اين سپاه با عبد الله بن ابى سرح در سال بيست و ششم هجرى روان شدند.
❕در كتاب تاريخ مدينة دمشق كه يك كتاب بسيار معتبر تاريخى است
در مورد شركت حسين بعنوان سرباز معاويه در لشكر خليفه چنين نوشته است؛
حسين على بن ابيطالب بن عبدالمطلب بن هاشم ... به فرمان معاويه براى فتح قسطنطنيه همراه با سپاهى كه فرمانده آن يزيد بن معاويه بود، رفت
#منبع: تاريخ مدينة دمشق، لابن عساکر، ج ١٤ ص ١١١
چنانچه خوانديد، حسين به عنوان سرباز معاويه در سپاهى كه قصد فتح قسطنطنيه را داشت شركت كرده بود و جالبتر از همه اينكه، يزيد بن معاويه دوشادوش اين امام و در كنار او فرمانده سپاه بود.
بگذاريد به يك كتاب تاريخ نامدار و بسيار معتبر ديگر سر بزنيم.
▪️كتاب البداية والنهاية، نوشته ابن کثیر، در جلد ٨ صفحه ١٦١
نوشته است؛
هنگامی که حسن وفات کرد حسین نزد معاویه ميرفت و در تمام سال او را اطعام و اکرام می کرد. حسين بن على در سال ٥١ هجرى همراه يزيد بن معاويه در سپاهى بود كه در فتح قسطنطنيه شركت داشت.
❕سند تاريخى در اين قسمت نامش هست الوافي بالوافيات كه در اينمورد چنين آورده است:
#ترجمه:
ابن علی بن ابی طالب ، حسین بن علی بن ابی طالب و پسر دخترش فاطمه الزهرا به سوى معاویه آمد و در ارتشى که امیرش یزید بن معاویه بود به قسطنطنیه رفتند.
#منبع:
الوافي بالوفیات، للصفدي، ج ١٢ ص ٢٦٢
در اين سند تاريخى اشاره شده است كه حسين در سپاه خليفه كه فرمانده آن يزيد بن معاويه بود در فتح قسطنطنيه شركت داشت.
سند تاريخى ديگر از كتابى است به نام شرح احقاق الحق كه چنين نوشته است:
#خلاصه_ترجمه:
پس از آوردن نام راويان اين روايت تاريخى ميگويد:
حسين بن على بن ابيطالب و نوه پيامبر به سوى معاويه رفته و به فرمان او براى فتح قسطنطنيه روان شد
#منبع:
شرح إحقاق الحق، للمرعشي، جلد ٢٧ ص ١
💠#پاسخ💠
👌این که امام حسن یا امام حسین علیهما السلام در فتوحات زمان خلفا یا در زمان معاویه شرکت کرده باشند ، از جعلیات و مطالب بی اساسی است که دلائل متعددی بر رد این مساله گواهی می دهد ؛
1⃣چگونه ممکن است که علی علیه السلام اجازه نبرد حسنین در نبرد حساس صفین را نمی دهد ، اما به آنان اجازه حضور در فتوحات خلفاء را می دهد ❗️
❕در نهج البلاغه می خوانیم ؛
« على عليه السلام در يكى از روزهاى جنگ صفّين، آن گاه كه ديد فرزندش حسن عليه السلام به كارزار مى شتابد، فرمود: «اين جوان را برايم نگاه داريد كه مبادا توانم را ببرد. مرا دريغ مى آيد كه اين دو (حسن و حسين) به كام مرگ روند و نسل پيامبر قطع شود».
📚نهج البلاغة ، خطبة 207، كشف الغمّة: ج 2 ص 237 نحوه، بحار الأنوار: ج 32 ص 562 ح 467.
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« منافقان به محمّد بن حنفيّه گفتند: چرا امير مؤمنان، تو را در جنگ، جلو مى اندازد و حسن و حسين را نه؟ گفت: چون آن دو، چشمان اويند و من دست راست او، و او با دست راستش از چشمانش دفاع مى كند. »
📚نثر الدرّ ، ج 1 ص 406، ذوبالنضّار: ص 55، كشفالغمّة: ج 2 ص 237 ، بحار الأنوار: ج 42 ص 99 و ج 45 ص 348؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج 1 ص 244، ربيع الأبرار: ج 3 ص 521
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« مردى به محمّد بن حنفيّه گفت: چرا پدرت تو را در ميدان جنگ، پيش مى اندازد و به جاهايى مى فرستد كه حسن و حسين را نمى فرستد؟ پاسخ داد: چون آن دو، گونه هاى اويند و من دستش. با دستش، گونه هاى خود را حفظ مى كند. »
📚تهذيب الكمال: ج 26 ص 152، سير أعلام النبلاء: ج 4 ص 117،
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕در نقل دیگر آمده است که محمد حنفیه خطاب به علی علیه السلام عرض کرد ؛
« مرا سه بار به كام مرگ فرستادى و خداى متعال، مرا سالم نگاه داشته است و هر گاه به سويت باز گشتم تا مهلتم دهى، مهلتم ندادى؛ ولى به اين دو برادرم، حسن و حسين، هيچ فرمانى نمى دهى؟ امام على عليه السلام سر محمّد را بوسيد و فرمود: «پسر عزيزم! تو پسر منى و اين دو، پسران پيامبر اند. آيا آن دو را از كشته شدن محافظت نكنم؟». محمّد گفت: چرا، اى پدر عزيزم! خدا مرا فداى تو و آن دو كند »
📚ذوب النضّار ص 56، بحار الأنوار ج 45 ص 348
2⃣چگونه ممکن است که امام حسن و حسین علیه السلام در لشگر عثمان در فتح آفریقا شرکت کند ، در حالی که رابطه آنان با عثمان و حکومتش بسیار متشنج و ناصواب بوده است ، چنان که می بینیم از قضاياى به ثبت رسيده در دوران عثمان ، اقدام آنان در مشايعت كردن ابو ذر به هنگام تبعيدش به ربذه است، با آن كه عثمان، از اين كار، منع كرده بود.
👌از ابن عبّاس نقل شده است ؛
❕وقتى ابو ذر به ربذه تبعيد شد، عثمان دستور داد كه در ميان مردم، جار بزنند كه هيچ كسى حق ندارد با او حرف بزند و بدرقه اش كند و دستور داد كه مروان بن حكم، او را بيرون ببرد. مروان، ابوذر را بيرون آورد. همه از ابو ذر، دورى كردند، جز على بن ابى طالب عليه السلام، عقيل برادر على، حسن عليه السلام و حسين عليه السلام، و عمّار كه با او بيرون شدند تا بدرقه اش كنند.
❕حسن عليه السلام با ابو ذر شروع به سخن گفتن كرد. مروان به وى گفت: اى حسن! خاموش! آيا نمى دانى كه امير المؤمنين [عثمان]، از سخن گفتن با اين مرد، نهى كرده است. اگر نمى دانستى، بدان. على عليه السلام به سوى مروان، حمله ور شد و با تازيانه بر سر شتر او زد و گفت: «دور شو، خدا به آتش بچسباندت!». مروان، خشمگين به سوى عثمان بازگشت و ماجرا را باز گفت، و خشم او بر على عليه السلام، شعله كشيد. آن گاه حسين عليه السلام با ابو ذر حرف زد و گفت: عمو جان! خداوند متعال، توانايى دارد كه آنچه را كه تو مى بينى، تغيير دهد و خدا در هر روزى، در كارى است. اين قوم، دنيايشان را از تو باز داشتند و تو دينت را از آنها باز داشتى. تو چه بى نيازى از آنچه تو را باز داشتند و آنها چه محتاج اند به آنچه تو از آنها باز داشتى! از خداوند، برايت شكيبايى و پيروزى طلب مىكنم، و به خدا پناه ببر از آز و بى تابى، كه شكيبايى، از دين و بزرگوارى است و آز، روزى را جلو و بىتابى، اجل را به تأخير نمى اندازد »
📚 شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد: ج 8 ص 252؛ الكافي: ج 8 ص 206 ح 251 _ بحار الأنوار: ج 22 ص 412.
3⃣ملحد می گوید ابن خلدون شیعی در تاریخش نقل کرده است که امام حسن و امام حسین علیهما السلام در لشکری که قصد فتح آفریقا را در زمان عثمان داشتند ، شرکت داشته اند ❗️
👌در حالی که ابن خلدون سنی مالکی مذهب ، بدون هیچ گونه سندی ، این مساله را نقل می کند ، روشن است که چنین نقلی ضعیف و غیر قابل استدلال است ❗️گذشته از آنکه سایر مورخین که جریان فتح آفریقا را مطرح کرده اند ، از حضور حسنین ع سخنی به میان نیاورده اند .
❕ملحد در کمال وقاحت و جهالت و برای فریب مخاطبین ، دست به دروغگویی می زند و مدعی می شود که ابن خلدون شیعه بوده است ، در حالی که هرکس اندک آشنایی نسبت به ابن خلدون و تاریخش داشته باشد ، می داند که او مالکی مذهب و قاضی مالکیان بوده است ، چنان که این مساله مورد تصریح علمای اهلسنت قرار دارد و او را چنین معرفی می کنند ؛ « بن خلدون الحضرمی الاشبیلی المالکی » « ولی قضاء المالکیه »
📚درر العقود الفریده فی تراجم الاعیان المفیده ، ج 1 ص 121 _ شذرات الذهب ، ج 1 ص 71
4⃣ملحد می گوید رابطه امام حسین ع با معاویه خوب بوده است تا جایی که امام حسین در سپاه معاویه به فرماندهی یزید در نبرد قسطنطنیه شرکت کرده است ، در حالی که کمی اندک سواد تاریخی داشته باشد ، می داند که امام حسین ع معاویه را دشمن خود می دانست و یزید را نیز انسان پست و فرومایه ای محسوب می کرد و حکومت معاویه را بزرگترین فتنه توصیف می کرد ، بنابراین معقول نیست که ایشان در لشکر معاویه شرکت کرده باشد .
❕درنقلی آمده است كه امام حسين عليه السلام اموالى را كه از يمن براى معاويه مى بردند به تصرف در آورد و خطاب به معاویه نوشت ؛
« از حسين بن على عليه السلام، به معاوية بن ابى سفيان؛ امّا بعد! گذر كاروانى به ما افتاد كه از يمن همراه با اموال، پوشاك، عنبر و عطريّات، به سوى تو مى آمد، تا آنها را در خزانه دمشق جاى دهى و فرزندان پدرت را با آن سير كنى. من بدانها نياز داشتم، از اين رو آنها را تصرّف كردم. والسلام» معاويه با شنيدن اين خبر سخت برآشفت »
📚شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 18، ص 409 و ناسخ التواريخ، ج 1، ص 195.
❕در رابطه وجه مصادره کاروان معاویه پاسخ گذشته ما را بخوانید ؛
https://t.me/Rahnamye_Behesht/10492
🔸ادامه 👇
👌بلاذرى دانشمند معروف اهل سنّت نقل مى كند ؛
« وليد بن عتبه (فرماندار مدينه) مانع ملاقات مردم عراق با امام حسين عليه السلام شده بود. امام عليه السلام به وليد فرمود: اى كسى كه به خويشتن ستم نموده، و پروردگارت را نافرمانى كردهاى! چرا مانع ملاقات من با مردمى مىشوى كه قدر و منزلت مرا مى شناسند، در حالى كه تو و عمويت (معاويه) نسبت به آن جايگاه جاهليد؟». وليد در پاسخ گفت: اى كاش حلم و بردبارى ما در برابر تو، سبب نشود كسانى غير از ما نسبت به تو دست به كار جاهلانه اى بزنند. تندى هاى زبانت را مى بخشم تا زمانى كه دست به اقدامى نزنى؛ كه در آن صورت كارى مخاطره آميز انجام داده اى و اگر مى دانستى كه پس از ما چه بر تو خواهد گذشت (چرا كه همه مثل من بردبار نيستند) همين گونه كه امروز ما را دشمن مى دارى، دوست خواهى داشت »
📚انساب الاشراف، ج 3، ص 156- 157، ح 15.
❕در نقل دیگر آمده است که فرمود ؛
« اى معاويه ... اگر ما پيروان تو را به قتل برسانيم نه آنان را كفن مى كنيم و نه بر آنان نماز مى خوانيم و نه آنان را به خاك مى سپاريم (چرا كه آنان را مسلمان نمىدانيم!). به من خبر رسيده كه تو نسبت به پدرم على عليه السلام دشمنى مى ورزى (و ناسزا مى گويى) و به دشمنى با ما برخاسته اى و نسبت به بنى هاشم عيب جويى مى كنى. هر زمان كه چنين اعمالى انجام مى دهى، به خويشتن مراجعه كن، سپس از وجدان خود حق را بپرس (و عيوب خود را بنگر) خواه به ضرر تو باشد يا به نفع تو ... به خدا سوگند! تو در دشمنى با ما، از مردى (عمرو عاص) اطاعت كردى كه سابقه اى در اسلام ندارد، نفاق او تازگى نداشته و قصد خيرى براى تو ندارد. به هر حال، يا خودت براى خويش چاره اى بينديش و يا اين كارها را رها كن!».
📚مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 88- 89، ح 163 و بحارالانوار، ج 44، ص 129- 130، ح 19.
❕امام ع در نامه ای به معاویه نوشت ؛
« من در حال حاضر، قصد جنگ و درگيرى با تو را ندارم (به خاطر پيمان صلحى كه ميان تو و برادرم امام حسن عليه السلام امضا شده است) و براى ترك مبارزه با تو و با حزب ستمكارت- كه حرام خدا را حلال شمرده اند، همان گروه ستم پيشه و ياران شيطانِ رانده شده- از خداى خود بيمناكم ، ....در گفته هايت خطاب به من چنين آمده بود كه: «اين امّت را در فتنه و آشوب ميانداز!» (پس بدان كه) من براى امّت اسلامى فتنه اى بزرگتر از فرمانروايى تو سراغ ندارم! از جمله سخنانت خطاب به من اين بود كه: «ملاحظه خودت و دينت و امّت محمّد را بنما (و از مخالفت و قيام بر ضدّ من بر حذر باش)!». به خدا سوگند! من كارى را برتر از جهاد با تو سراغ ندارم؛ پس اگر چنين كارى كنم، مايه تقرّب و نزديكى من به پروردگار خواهد بود و اگر دست به كارى نزنم، از خداوند (براى ترك جهاد) استغفار مى كنم و از او- در آنچه را دوست دارد و بدان خشنود است- طلب توفيق مى نمايم....همچنين جوانكى شراب خوار و سگ باز را (اشاره به يزيد است) به ولايت عهدى خود رسانده اى. با اين كار، خودت را خوار كرده و دينت را نابود ساخته و مردم را تباه كردهاى! والسلام »
📚الامامة و السياسة، ج 1، ص 202- 204 و الغدير، ج 10، ص 160
5⃣نقلی که معاند بر اساس کتاب تاریخ دمشق استناد کرد نیز سندا ضعیف است ، زیرا ابن عساکر که متوفای 571 ق است ، بدون هیچ گونه ارایه سندی مدعی می شود که امام حسین در لشگری به رهبری یزید بن معاویه در فتح قسطنطنیه شرکت کرده است .
❕روشن است که نقل مذکور بدون سند بوده که قابل استدلال نمی باشد ، گذشته از آن که امثال ابن اثیر و بلاذری نقل کرده اند که لشگری که به بلاد روم رفت ، تحت فرماندهی سفیان بن عوف بوده است نه یزید بن معاویه و امام حسین ع هم در آن شرکت نداشته است و یزید نیز در ابتدا از شرکت در آن نبرد امتناع می کرد و با لشگر به بلاد روم نرفت که بعد با حکم معاویه خود را به آنان ملحق کرد ؛
📚الکامل ج 3 ص 459 _ انساب الاشراف ج 5 ص 86
6⃣سایرین که مدعی شده اند امام حسین ع در فتح قسطنطنیه حضور داشته است ، با استناد به سخن ابن عساکر چنین مطلبی را بیان کرده اند .
❕ابن کثیر در البدایه و النهایه بدون ارائه هیچ گونه سندی مدعی این امر می شود که روشن است نقل بدون سند هیچ ارزشی ندارد . صفدی نیز در الوافی بالوفیات بدون هیچ گونه ارائه سندی نقل مذکور را می آورد که نقل او نیز بدون سند و ضعیف و خلاف نقلی است که ابن اثیر و بلاذری ذکر می کنند .
👌در کتاب شرح احقاق الحق نیز در رابطه با تاریخ ولادت امام حسین ع نقل مذکور از منابع اهلسنت ( بغیه الطلب ج 6 ص 2572 ) بیان می شود که مولف کتاب بغیه الطلب ، مطلب مذکور را از ابن عساکر نقل می کند و ما گفتیم نقل ابن عساکر هم بدون سند و ضعیف است و هم بر خلاف مستندات تاریخی دیگر است .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕ملحد مفت خور به نقل از مفت خور دیگری مدعی شده است که عاشوراء در زمستان بوده و جریان شهادت عباس علیه السلام از جعلیات است ❗️در ذیل پاسخ هر دو ادعا را داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3215
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2541