eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
224 ویدیو
53 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ادامه 👇 4⃣اگر از این بیان هم کوتاه بیاییم ، باز هم می گوییم که اگر مقصود از رجس ، تنها شک هم باشد ، این بیان نه تنها با عصمت اهل بیت ع منافات ندارد ، بلکه دلیل اثباتی بر عصمت آنان می باشد . 👌مثلا امام باقر ع فرمود ؛ « مقصود از رجس ، شک است و ما هیچ گاه در دینمان شک نمی کنیم » 📚بصائر الدرجات ج 1 ص 206 _ تفسیر العیاشی ، ج 1 ص 251 ❕یا مطابق روایات فوق تصریح شد که آنان در خداوند ، و حقانیت خداوند شکی ندارند . 👌نقطه مقابل شک ، یقین است ، در روایات فوق تصریح شد ، هیچ شکی در وجود اهل بیت ع نیست یعنی آنان در درجه عالی یقین هستند . کسی که دارای یقین محض است ، یعنی دارای عصمت است ، و معصیت خداوند را نمی کند ، زیرا در روایات دیگری ، تصریح شده است که یقین بالاترین چیز است و حتی از تقوا و پرهیزکاری و ایمان نیز برتر و بالاتر است . ❕امام رضا ع در پاسخ به سؤال از ايمان و اسلام فرمود ؛ « ابو جعفر (حضرت باقر) عليه السلام فرمود ؛ دين همان اسلام است و ايمان يك درجه بالاتر از آن است و تقوا يك درجه بالاتر از ايمان و 👈يقين يك درجه بالاتر از تقواست 👉و ميان مردم چيزى به اندكى يقين تقسيم نشده است. » 📚الکافی ج 2 ص 52 👌و فرمود ؛ « ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است و تقوا يك درجه بالاتر از ايمان و👈 يقين يك درجه بالاتر از تقوا👉 و ميان مردم چيزى به كمى يقين تقسيم نشده است. » 📚الکافی ج 2 ص 52 ❕بنابراین کسی که یقین محض دارد ، یعنی اسلام و ایمان و تقوا را با هم دارد و چنین کسی همان معصوم است ، لذا علامه مجلسی می گوید ؛ « کسی که در درجه ( بالای ) یقین به خدا و آخرت است ،👈 هیچ معصیتی از او صادر نمی شود » 👉 📚مراه العقول ج 3 ص 248 ❕بر همین اساس ،خداوند می گوید که اهل یقین جهنم را با چشم خود می بینند ، که در نتیجه ، هیچ گاه به جهنم نزدیک نمی شوند و معصیت نمی کنند ؛ « كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ _ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ _ ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِين‏ » « چنان نيست كه شما خيال مى‏ كنيد اگر شما علم اليقين داشتيد ، شما قطعا جهنم را خواهيد ديد ، سپس آن را به عين اليقين مشاهده خواهيد كرد. » ( تکاثر 5 _ 6 _ 7 ) @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ✍نافرمانی علی ع در برابر سخن پیامبر ص در کتب شیعه نام کتاب : تأويل الآيات (الأسترآبادي النجفي، السيد شرف الدين) ، جلد : 2 ، صفحه : 679 http://lib.eshia.ir/12004/2/679/ ترجمه على عليه السلام ، نزد فاطمه عليهاالسلام بود . فاطمه عليهاالسلام به او فرمود: «اى على! نزد پدرم برو و از او چيزى براى ما درخواست كن». على عليه السلام فرمود: «باشد» . پس نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفت . 👈👈پيامبر صلى الله عليه و آله ، يك دينار به او داد و فرمود : «اى على! برو و با اين دينار ، غذايى براى خانواده ات خريدارى كن» 👌. على عليه السلام از نزد پيامبر صلى الله عليه و آله بيرون رفت. در راه، به مقداد بن اسود برخورد و مدّتى با هم [به سخن] ايستادند . مقداد ، حاجتش را به او گفت . 👈👈على عليه السلام ، دينار را به او داد و به مسجد رفت و سرش را گذاشت و خوابيد 😳. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، منتظر او ماند ؛ امّا نيامد . باز انتظار كشيد ؛ امّا از على عليه السلام خبرى نشد . لذا بيرون رفت و در مسجد مى گشت كه ديد على عليه السلام در آن جا خوابيده است . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، او را تكان داد . على عليه السلام [بيدار شد و ]نشست. پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : «اى على! چه كردى؟» . فرمود: «اى پيامبر خدا! از نزد شما كه رفتم ، به مقداد بن اسود برخوردم و او، آنچه را خدا خواست بگويد، به من گفت (و اظهار حاجت كرد) و من ، آن دينار را به او دادم». پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «همانا جبرئيل عليه السلام ، اين مطلب را به من خبر داد ، و خداوند ، درباره تو اين آيه را فرو فرستاد : «و [ديگران را] بر خويشتن ، مقدّم مى دارند ، هر چند، خودشان نيازمند باشند . و آنها كه از آزمندىِ نفس خويش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند » ❗️❗️ 💠💠 👌روایت مذکور ، اگر چه از نظر سندی ضعیف است ، زیرا در سند آن ، احمد بن محمد بن عیسی وجود دارد که مجهول است ؛ 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 464 ❕اما مفهوم روشنی دارد و آن لزوم مقدم داشتن دیگران بر خود ، حتی در صورتی که خود انسان محتاج و نیازمند است ، و به مال علاقه دارد ، چنان که خداوند می فرماید ؛ « و براى كسانى كه در دار الهجرة (سرزمين مدينه) و در خانه ايمان، قبل از مهاجران، مسكن گزيدند، آنها كسانى را كه به سويشان هجرت كنند دوست مى‏ دارند و در دل خود نيازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمى‏ كنند، و آنها را بر خود مقدم مى ‏دارند هر چند شديدا فقير باشند، كسانى كه خداوند آنها را از بخل و حرص نفس خويش بازداشته رستگارند. » ( حشر 9 ) ❕و می فرماید ؛ « ( نیکوکاران ) ، مال (خود) را با علاقه‏ اى كه به آن دارند به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان انفاق مى ‏كنند » ( بقره 177 ) 👌پیامبر گرامی نیز همگان را دعوت به ایثار و مقدم داشتن دیگران بر خود می کردند ، و خود نیز چنین عمل می کردند ، چنان که در روایت آمده است که فرمود ؛ « هر كه ديگران را بر خود مقدّم بدارد، خداوند در روز قيامت، در ورود به بهشت، او را مقدّم مى‏ دارد». 📚مجمع البیان ج 2 ص 792 ❕امام صادق ع فرمود ؛ « شبى كه پيامبر به آسمان برده شد، به ايشان گفته شد: «خداوند- تبارك و تعالى- تو را در سه چيز مى‏ آزمايد تا بنگرد كه شكيبايىِ تو چگونه است». ❕پيامبر گفت: تسليم فرمان تو ام، اى پروردگار من! و مرا توانى بر شكيبايى نيست، مگر به كمك تو. آن سه كدام ‏اند؟ 👌گفته شد: «نخستينِ آنها، گرسنگى كشيدن و مقدّم داشتن نيازمندان بر خود و بر خانواده‏ ات است». پيامبر فرمود: پروردگارا! پذيرفتم و راضى و تسليم هستم و توفيق و صبر دادن، از توست .... » 📚کامل الزیارات ص 548 ❕عایشه می گوید ؛ « پيامبر خدا، تا زمانى كه از دنيا رفت، هرگز سه روز پياپى، غذاى سير نخورد. البتّه اگر مى ‏خواست، مى‏توانست سير بخورد؛ امّا او ديگران را بر خود، مقدّم مى ‏داشت. » 📚تنبیه الخواطر ج 1 ص 172 👌بنابراین خداوند و پیامبر گرامی ، خودشان دیگران از جمله علی ع را دعوت به ایثار و مقدم داشتن دیگران می کردند ، و این که مطابق روایت مورد استناد ،علی ع ، مقداد را مقدم داشت ، آن هم مطابق امر خداوند و رسولش بوده است ، لذا در ادامه روایت می گوید که پس از این عملکرد علی ع ، خداوند در مدح او آیه نازل کرد ، در حالی که اگر عمل علی ع نافرمانی بود ، مورد مدح و ستایش قرار نمی گرفت . 🔸 👇
🔸ادامه 👇 ❕به بیان دیگر ؛ 👌پیامبر به علی ع دینار را داد تا مواد غذایی تهیه کند ، اما از گذشته و قبل از این جریان به صورت کلی ، همگان و علی ع را دعوت به ایثار و مقدم داشتن دیگران بر خود کرده بود ، بنابراین دو امر به علی ع از جانب پیامبر رسیده بود ؛ 1⃣تهیه مواد غذایی 2⃣ایثار و مقدم داشتن دیگران 👌علی ع با توجه به نیاز مقداد ، به امر دوم پیامبر در مورد ایثار و از خود گذشتگی عمل کرد ، نه آنکه خلاف امر پیامبر رفتار کرده باشد ، زیرا ایشان هیچگاه بر خلاف امر پیامبر رفتار نمی کردند ، خود ایشان می فرمود ؛ « اصحاب و یاران راز دار محمد به خوبی می دانند که من هرگز لحظه ای مخالفت خدا و پیامبرش را نکردم » 📚نهج البلاغه خطبه 197 ❕پیامبر گرامی نیز بارها در مورد علی علیه السلام فرمود که او با است و حق با او است و لحظه ای این دو از یکدیگر جدا نمی شوند و یا علی با قرآن است و قرآن با علی است و این دو با هم ندارند . 📚مستدرک ج3 ص119 _ تاریخ ج14 ص321 _ الزوائد ج7 ص234 ❔چگونه ممکن است علی علیه السلام که لحظه ای از حق و قرآن جدا نمی شود ، خلاف حق و قرآن رفتار کرده باشد و امر پیامبر را کرده باشد ❗️ ❕همواره سخن حضرت علی علیه السلام این بود ؛ « من بنده ای از محمد هستم » 📚 الانوار ج3 ص283 _ توحید ص174 👌و می فرمود ؛ « من و پیرو محمد هستم » 📚تاریخ طبری ج3 ص291 ❔بنابراین چگونه قابل قبول است که علی ع لحظه ای پیامبر گرامی ص و مولای خود را عصیان کند❕ ❕آری آن کس که پیامبر را عصیان و مخالفت می کرد ، عمر بن خطاب بود نه علی ع ، که نمونه بارز آن ، عصیان عمر در قضیه حدیبیه است ، آنجایی که پیامبر گرامی به امر خداوند با مشرکین صلح کرد ، اما این صلح خوشایند عمر نبود ❗️❗️ 👌علمای اهل سنت نقل می کنند ؛ « عمر بن خطّاب- كه غيرتش تحريك شده بود- از جا پريد و در حالى كه آثار خشم و نفرت در سرش هويدا بود نزد ابو بكر آمد و گفت: ابو بكر! مگر اين مرد پيغمبر خدا نيست؟ ابو بكر گفت: چرا هست. عمر گفت: مگر ما مسلمان نيستيم؟ ابو بكر گفت: چرا هستيم...پس چرا بايد در امر دين خود در برابر آنها پستى نشان دهيم؟ ❕ابو بكر گفت: اى مرد! او پيغمبر خداست و بر خلاف فرمان خدا عمل نمى‏ كند. خدا هم ياور اوست. او تا لحظه مرگ، خود را مطيع خدا مى ‏داند. من هم گواهى مى ‏دهم كه او پيغمبر خداست ... » 📚السیره الحلبیه ج 2 ص 706 _ صحیح بخاری ج 3 ص 182 ❕مسلم در باب صلح حديبيه روايت مى‏ كند ؛ « عمر به پيغمبر گفت: مگر ما بر حق و آنها بر باطل نيستند؟ پيغمبر فرمود: چرا. گفت: جز اين است كه كشتگان ما در بهشت و مقتولين آنها در دوزخ هستند؟ فرمود: چرا همينطور است. گفت: پس چرا بايد در امر دين خود در مقابل آنها پستى نشان دهيم و برگرديم، تا ببينيم خداوند ميان ما و ايشان چه حكم مى ‏كند؟ پيغمبر فرمود: «اى پسر خطّاب! من پيغمبر خدا هستم، خدا هرگز مرا ضايع نمى‏ کند». عمر هم به راه افتاد و بلادرنگ در حالى كه سخت خشمگين بود ابو بكر را ملاقات كرد و گفت: ابو بكر! مگر ما بر حقّ و آنها بر باطل نيستند؟ ابو بكر گفت: چرا. عمر گفت: مگر ما عقيده نداريم كه كشتگان ما در بهشت و كشتگان آنها در جهنّم است؟ ابو بكر گفت: چرا همينطور است. گفت: پس چرا بايد در دين خود پستى نشان دهيم و برگرديم و ببينيم خدا ميان ما و ايشان چه حكم مى‏كند؟ ابو بكر گفت: اى پسر خطّاب! او پيغمبر خداست و خدا هرگز و هيچ‏گاه او را ضايع نمى ‏گرداند ... » 📚صحیح مسلم ج 3 ص 1412 ❕در روایت دیگر عمر گفت ؛ « من بخاطر جلوگيرى از صلح، كارهايى كردم » 📚صحیح بخاری ج 3 ص 182 ❕وقتى پيغمبر به اصحاب خود و عمر فرمود شتران خود را به منظور قربانى نحر كنيد، اعتنا نكردند تا حضرت سه بار به آنها امر فرمود ، چنان که نقل می کنند ؛ « صلح، فراغت يافت به اصحاب فرمود: برخيزيد و شتران خود را نحر كنيد، سپس سرهاى خود را بتراشيد. به خدا هيچ‏كس از جا برنخاست، تا اينكه سه بار آن را تكرار فرمود وقتى ديد كسى از جا برنخاست، وارد خيمه خود شد، سپس بيرون آمد و با هيچ‏كدام از آنها سخن نگفت تا اينكه با دست خود، قربانى خود را نحر كرد. آنگاه دلّاك خود را خواست و سر تراشيد. وقتى اصحاب پيغمبر چنين ديدند، برخاستند و شتران خود را نحر كردند و سر يكديگر را تراشيدند. و چيزى نمانده بود كه يكديگر را بكشند. » 📚مسند احمد ج 6 ص 491 ❕این مخالفت عمر با پیامبر در حدیبیه تا جایی بود که به نبوت پیامبر مشکوک شده بود و می گفت به اندازه ای که در حدیبیه در نبوت پیامبر شک کردم ، موارد دیگر شک نکرده بودم ؛ « ارتبت ارتیابا لم ارتبه منذ اسلمت الا یومئذ » 📚السیره النبویه ج 3 ص 331 _ کنزالعمال ج 10 ص 316 _ تاریخ طبری ج 2 ص634 _ المغازی واقدی ، ج 2 ص 607 و ... @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
⚫️ویژه نامه به مناسبت سالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ؛ ❕نامش فاطمه دختر حزام بن خالد بن ربيعة بن عامر، معروف به وحيد بن كلاب بن عامر بن صعصعه، و مادرش ليلى دختر مالك بن جعفر بن كلاب، و عمويش لبيد شاعر است. فرزندانش عبارت بودند از عباس، جعفر، عبد الله و عثمان كه همگى با امام حسين عليه السّلام در كربلا شهيد شدند.ام النبين در سال 70 قمری رحلت كرد. 📚تاريخ طبرى ج 3، ص 162 و 262 و 343 _ بحار الانوار ج 42 ص 91 ❕روايت شده است كه امير المؤمنين عليه السّلام به برادرش عقيل كه انساب عرب را خوب مى‏ دانست و از احوال خانوادگى آنها آگاه بود فرمود ؛ « مى‏ خواهم زنى برايم خواستگارى نمايى كه از خاندان شجاعت و شيردلان باشد تا فرزند سواركار شجاعى به دنيا آورد. عقيل، فاطمه كلابيه (ام البنين) را به ايشان معرفى نمود و گفت: در ميان عربها خاندانى شجاعتر از خانواده وى سراغ ندارم. على بن ابى طالب عليه السّلام با وى ازدواج كرد و عباس، عبد الله، جعفر و عثمان به دنيا آمدند. اين مادر پسرانش را چنان تربيت كرد كه همه شيفته برادر بزرگوارشان امام حسين عليه السّلام بودند و در ركاب آن حضرت شهيد شدند. » 📚تنقیح المقال ، مامقانی ، ج 3 ص 70 ❕ام البنين در واقعه كربلا حضور نداشت و هنگامى كه بشير به مدينه بازگشت و ام البنين را ملاقات كرد، خواست تا خبر شهادت فرزندانش را به وى دهد ام البنين گفت ، درباره ابو عبد الله، حسين عليه السّلام برايم بگو. بشير قتل فرزندانش را يكايك به او خبر داد. ام البنين گفت ؛ رگ قلبم را پاره كردى. بچه‏ هايم و آنچه زير آسمان است فداى ابا عبد اللّه عليه السّلام. از حسين برايم بگو. ام البنين براى عزادارى هرروز همراه عبيد الله (فرزندزاده عباس عليه السّلام) به بقيع مى‏ رفت و نوحه مى‏ خواند و گريه مى‏ كرد و اين اشعار را مى‏ سرود ؛ ❕« اى آنكه عباس را ديدى، درحالى ‏كه بر دشمن حمله مى‏ كرد و دنبال او از فرزندان حيدر (على عليه السّلام) جنگاورانى بودند، كه هريك داراى يال و كوپالى بودند ، خبردار شدم كه بر سر پسرم آسيبى وارد شده، درحالى‏ كه دستش بريده شده بود ، واى بر من كه ضربه عمود (ميله) سرش را خم كرد ؛ اگر شمشيرت در دستت بود، هرگز كسى به او (تو) نزديك نمى ‏شد. » 📚اعيان الشيعه ج 7 ص 429 و ج 8 ص 389 ❕و می خواند ؛ « اى زنان مدينه ديگر مرا ام البنين نخوانيد و مادر شيران شكارى ندانيد مرا فرزندانى بود كه بسبب آنها مرا ام البنين مى ‏گفته‏ اند و اكنون صبح كردم كه ديگر براى من فرزندي نيست چهار باز شكارى داشتم كه آنها را نشانه تير كردند و رگ و تين آنها را قطع نمودند و دشمنان با نيزه‏ هاى خود ابدان طيبه آنها را از هم متلاشى كردند و و شام كردند در حالى كه همه آنها بروى خاك با جسد چاك‏چاك افتادند اى ‏كاش مى‏دانستم آيا چنين است كه مرا خبر دادند به اينكه دستهاى فرزندت قمر بنى هاشم را از تن جدا كردند » 📚مقاتل الطالبيين، ص 85؛ ادب الطف، ج 1، ص 71 ❕مامقانى پس از نقل حال ام البنين هنگام ورود بشير مى ‏گويد ؛ «علاقه و ارادتش به حسين عليه السّلام به سبب امر امامت بود (حسين امام و پيشوايش بود) و اينكه به شرط سلامت حسين، مرگ چهار فرزندش را بر خود آسان گرفت؛ نشان درجه عالى ايمان اوست، من او را از نيكان (حسن) به حساب مى‏ آورم. » 📚تنقیح المقال ج 3 ص 70 ❕در نقلی از امام صادق علیه السلام آمده است ؛ « ام البنين همه‏ روزه در بقيع مى ‏رفت و مرثيه مى‏ خواند و مردم گردش جمع می شدند به نوعى كه مروان ( با آن قساوت قلب ) وقتی مرثیه او را می شنید ، گریه می کرد » 📚مقاتل الطالبین ص 56_ قاموس الرجال ج 12 ص 196 @Rahnamye_Behesht
👌در رابطه با این که آیا واقعیت دارد که شمر و ام البنین سلام الله علیها با هم برادر و خواهر بودند ، در ذیل پاسخ مفصلی داده ایم ؛ 💠https://b2n.ir/899658
🤔 ❔افرادی شبهه می کنند اگر قران کتابی است که از طرف خدا بر پیامبر نازل شده پس چرا از خرس حرفی نزده تا ما بدونیم که خرس قطبی چه حکمی داره حلال هست یا حرام ، یا چرا از برف در قرآن سخن به میان نیامده است ❗️❗️ 💠💠 👌قرآن کتاب هدایت است و هر آنچه که برای هدایت بشر نیاز بوده ، در آن آمده است ، لذا در آیات فراوانی ، هدف از نزول قرآن ، انسان سازی و هدایت جهانیان به سوی سعادت دنیوی و اخروی و زندگی سعادتمند بیان شده است ؛ 💠بقره 2 - انعام 155-157- اعراف 52- 203- یونس 57- نحل 64- لقمان 2 _ 3 و ... ❕قرآن یک دایره المعارف در تمام موضوعات نیست که جزئی ترین مسائل در آن آمده باشد ، بلکه قرآن یک کتاب تربیت و انسانسازی است که برای تکامل فرد و جامعه در همه جنبه های معنوی و مادی نازل شده است ، بنابراین منظور از اینکه همه چیز که در قرآن آمده است ، تمام اموری است که برای پیمودن این راه لازم است، نه اینکه قرآن یک دائرة المعارف بزرگ است که تمام جزئیات علوم ریاضی و جغرافیائی و شیمی و فیزیک و گیاه شناسی و مانند آن در آن آمده است ، لذا نباید توقع داشت که از تمام حیوانات مانند خرس ، یا پدیده های هستی مانند برف ، در قرآن سخن به میان آمده باشد ، در ذیل بیشتر توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3368 ❕خود قرآن تصریح می کند که کتاب کلیات است و سنت قرار است که قضایا را به صورت تفصیلی تر بیان کند ، لذا می فرماید ؛ «قرآن را بر تو فرستادیم تا آنچه برای مردم نازل شده است، برای آنها بیان کنی و آشکارسازی، شاید آنان بیندیشند» ( نحل 44 ) ❕اتفاقا در سنت و روایات معصومین از خرس با عنوان « الدب » یاد شده است و تصریح شده است که چون خرس از حیوانات مسخ شده است ، خوردن گوشت آن ، حرام است ؛ « الدب و ما کان من المسوخ _ المسوخ من بنی آدم ... الدب » 📚الکافی ج 6 ص 242 _ علل الشرایع ج 2 ص 483 _ الکافی ج 6 ص 246 _ وسائل الشیعه ج 24 ص 104 باب 2 ❕در گذشته در مورد حیوانات مسخ شده ، توضیحات مفصلی داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/317 ❕همینطور در روایات متعددی تصریح شده است که گوشت حیوانات درنده حرام است که این روایات با اطلاقی که دارد ، شامل گوشت خرس هم می شود ؛ « کل ذی ناب من السباع ... حرام _ اما لحوم السباع و السباع من الطیر و الدواب فانا نکرهه و .....» 📚الکافی ج 6 ص 244 _ التهذیب ج 9 ص 79 ❕امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « تمام پرندگان درنده و حيوانات وحشى درنده حرام هستند زيرا مردار و گوشت انسانها و قاذورات و فضولات و اشباه اينها را مى‏ خورند لذا خداوند عزّ و جل نشانه ‏هايى را جهت امتياز حيوانات وحشى از حلال گوشت و پرندگان حلال از حرام گوشت آنها قرار داده چنانچه پدرم عليه السّلام در همين باره فرموده ؛👈 هر حيوان درنده ‏اى كه صاحب دندان نيش بوده 👉و هر پرنده ‏اى كه چنگال داشته باشد حرام گوشت است چنانچه هر پرنده ‏اى كه سنگدان دارد گوشتش حلال مى‏ باشد. » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 93 _ علل الشرایع ج 2 ص 482 ❕همینطور در سنت و روایات معصومین نیز از برف با عنوان « الثلج » یاد شده است و در مورد برخی از پدیده ها , تعبیر شده است که سفید تر از برف یا سردتر از برف هستند ؛ « ابرد من الثلج » ، « ابیض من الثلج » . 📚بصائر الدرجات ج 1 ص 445 _ امالی صدوق ص 184 _ الخصال ج 2 ص 362 _ الاختصاص ص 66 _ دلائل الامامه ص 108 _ الکافی ج 2 ص 173 _ اعلام الوری ص 341 _ وسائل الشیعه ج 12 ص 204 ❕مثلا پیامبر گرامی فرمود ؛ « روز قيامت فرا نمى ‏رسد، مگر اين كه قائم ما قيام بحق نمايد، و اين موقعى است كه خداوند عز و جل بوى فرمان قيام دهد. هر كس از وى پيروى كند رستگار و آن كس كه سرپيچى نمايد به هلاكت رسد. بندگان خدا! بسوى وى بشتابيد👈 هر چند با راه رفتن از روى برف باشد. 👉چه كه وى سفير الهى و جانشين من است. » « لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَقُومَ قَائِمٌ لِلْحَق‏ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 60 _ کفایه الاثر ص 107 ❕یا در معجزات علی ع نقل شده است که ؛ 👌« ابو الجاريه گفت ، برف در بلاد ما فراوان است ولى در اينجا بدان دسترسى نداريم؟ عمّار گفت علی علیه السلام ، دست دراز كرد از بالاى منبر كوفه و برگردانيد و👈 ناگاه در آن تيكه برفى بود كه از آن آب ميچكيد👉 ... ؛» 📚بحار الانوار ج 59 ص 168 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌گوشه ای از پیامهای پر مهر شما عزیزان که قوت قلب ما جهت ادامه فعالیت در مسیر آگاهی سازی و شبهه زدایی است . ❕به حول و قوه الهی در صدد هستیم که پاسخهای کانال در طول این سالها را به کتاب در آوریم و یک « موسوعه بزرگ پاسخ به شبهات فضای مجازی » ، ایجاد کنیم که استارت کار را با همکاری جمعی از فضلای حوزوی زده ایم . 👌تخمین کنونی ما در مورد پاسخهای گذشته ، ایجاد یک مجموعه پنجاه جلدی بلکه بیشتر در موضوعات مختلف است که انشاء الله با یاری خداوند و عنایت امام عصر علیه السلام ، به چاپ می رسانیم ، البته در این مسیر از کمک مالی خیرین محترم ، نیز استقبال می کنیم .