eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
205 ویدیو
49 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
پاسخی به ردیه ملحد در مورد استدلال ابراهیم علیه السلام در برابر نمرود !!!! 🤔 : ❓استدلال مغالطه آمیز ابراهیم در مقابل نمرود !!! اگر قرآن از جانب خدایی عالم و‌ حکیم مطلق باشد، می‌بایست از مغالطه و بی منطقی مبری باشد. حال آنکه می‌بینیم الله در آیه ۲۵۸ بقره استدلال مغالطاتی ابراهیم در مقابل نمرود را به عنوان یک برهان قاطع معرفی می‌کند: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۲۵۸﴾ ترجمه: آيا ندیدی که پادشاه زمان ابراهیم (علیه السّلام) به دلیل حکومتی که خدا به او داده بود درباره (یکتایی) خدا با ابراهیم به جدل برخاست؟ چون ابراهیم گفت: خدای من آن است که زنده گرداند و بمیراند، او گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. ابراهیم گفت که خداوند خورشید را از طرف مشرق برآورد، تو اگر توانی از مغرب بیرون آر؛ آن نادان کافر در جواب عاجز ماند؛ و خدا راهنمای ستمکاران نخواهد بود. مغالطه آمیز بودن استدلال ابراهیم از این بابت است که با همین استدلال می‌توان خود الله را زیر سوال برد! به عبارتی اگر نمرود خطاب به ابراهیم میگفت: «این من هستم که خورشید را از مشرق برآورم، آیا خدای تو می‌تواند آن را از مغرب برآورد؟!» این ابراهیم بود که عاجز میشد! از طرفی همین سخن ابراهیم که از برآمدن خورشید از مشرق و مغرب می‌گوید، حاکی از آن است که الله و ابراهیم هر دو فکر می‌کنند این خورشید است که از شرق تا غرب حرکت میکند و باعث پدید آمدن روز و شب می‌شود. به عبارتی خالق دو تریلیون کهکشان عالم هستی هنوز نمی‌داند که این زمین است که می‌چرخد و باعث پدید آمدن روز و‌شب می‌شود! صحیح آن است که ابراهیم به نمرود می‌گفت اگر میتوانی کاری کن زمین بلعکس بچرخد ❗️❗️ 💠💠 👌اشکالی که معاند در مورد آیه مذکور ایراد کرده است , در نهایت ضعف و سستی است , چرا که به وضوح روشن است که استدلال ابراهیم علیه السلام , استدلالی کامل متقن است و حرف بی دلیل و بی منطق نزده است , بلکه تصریح کرده است که طلوع و غروب خورشید و به تبع رفت و آمد شب و روز , امری منظم و حکیمانه است که گواه بر وجودی ناظمی توانا و حکیم است که ما و ابراهیم ع او را خدا می نامیم , چنان که در آیه دیگر خداوند می فرماید : " در آفرينش آسمانها و زمين،👈 و آمد و شد شب و روز،👉 و كشتيهايى كه در دريا به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن زمين را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه در ميان زمين و آسمان معلقند، نشانه‏هايى است (از ذات پاك خدا و يگانگى او) براى مردمى كه عقل دارند و مى‏انديشند. " "إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون‏ " ( بقره ١٦٤ ) 👌در تفسیر نمونه در توضیح آیه فوق می خوانیم : "همه جا" نظم و انسجام" دليل بر وجود علم و دانش است، و همه جا" هماهنگى" دليل بر وحدت و يگانگى است. 👌روى اين اصل كه شرح آن را در كتابهاى خداشناسى گفته‏ايم، ما به هنگام برخورد به مظاهر نظم در جهان هستى از يك سو، و هماهنگى و وحدت عمل اين‏ دستگاههاى منظم از سوى ديگر، متوجه مبدء علم و قدرت يگانه و يكتايى مى‏شويم كه اين همه آوازه‏ها از او است. ❕فى المثل هنگامى كه هر يك از پرده‏هاى هفتگانه چشم را با ساختمان ويژه و ظريفش بررسى مى‏كنيم مى‏دانيم كه طبيعت بى‏شعور و كور و كر محال است بتواند مبدء چنين اثر بديعى باشد، سپس هنگامى كه همكارى و هماهنگى اين پرده‏هاى هفتگانه را با يكديگر، و هماهنگى مجموع چشم را با كل بدن انسان و هماهنگى يك انسان را با ساير انسانها، و هماهنگى كل جامعه انسانيت را با مجموعه نظام هستى در نظر مى‏گيريم مى‏دانيم كه همه اينها از يك جا سرچشمه گرفته است، و همه آثار قدرت يك ذات پاك است. ❓آيا يك شعر زيبا و نغز و پر محتوى ما را به ذوق و قريحه سرشار شاعر هدايت نمى‏كند؟ ❓آيا هماهنگى كامل قطعه‏هاى شعر موجود در يك ديوان با يكديگر دليل بر اين نيست كه همه از قريحه يك شاعر توانا تراوش كرده؟! 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌آرى اين دگرگونى ليل و نهار، و اين آمد و رفت روشنايى و تاريكى با آن نظم خاص و تدريجيش كه دائما از يكى كاسته و بر ديگرى افزوده مى‏شود، و به كمك آن فصول چهارگانه به وجود مى‏آيد، و درختان و گياهان و موجودات زنده مراحل تكاملى خود را در پرتو اين تغييرات تدريجى، گام به گام طى مى‏كنند، اينها نشانه ديگرى از ذات و صفات متعالى او هستند. 👌اگر اين تغيير تدريجى نبود، و يا اين تغييرات توام با هرج و مرج صورت مى‏گرفت و يا اصلا هميشه روز، و يا هميشه شب بود، حيات و زندگى از صفحه كره زمين به كلى برچيده مى‏شد و اگر فرضا وجود داشت دائما دچار آشفتگى و نابسامانى بود " 📚تفسير نمونه، ج‏1، ص: 557 👌از جنبه دیگر نیز آمد و رفت خورشید و شب و روز گواهی بر وجود محرکی است که پدید آورنده این تغییرات و حرکات است که ابراهیم ع و تمام موحدان او را خدا می نامند , توضیح اینکه : ❕جهانى كه در آن زندگى مى‏كنيم در حال دگرگونى دائم است، هيچ موجودى در يك حال نمى‏ماند، و همه چيز در حال تغيير است. 👌در اين ميان آميخته بودن زندگى انسان‏ها، و حيوانات و گياهان، با تغيير و دگرگونى و حركت چشمگيرتر است. هيچ‏كس نمى‏تواند اين تغيير و دگرگونى را چه در وجود خود، و چه در سطح جهان مادّه، انكار كند، 👈چرا كه انسان شب و روز با صحنه‏هاى مختلف اين دگرگونى روبه‏رو است؛ بلكه همين دو پديده‏اى كه نام آن را شب و روز مى‏گذاريم از روشن‏ترين نمونه‏هاى تغيير و دگرگونى در عالم محسوب مى‏شود.👉 👌اين دگرگونى‏ها و حركت‏ها كه بر ظاهر و باطن جهان حاكم است به خوبى نشان مى‏دهد كه نقطه ثابتى در اين جهان، وجود دارد كه همه اين دگرگونى‏ها و حركات از آنجا سرچشمه مى‏گيرد، و همه چون پرگار بر گرد آن مركز ثابت مى‏گردند. 📚پيام قرآن، ج‏ 3، ص: 23 ❕بنابراین آمد و شد خورشید و شب و روز گواه روشنی بر وجود خداوندی دانا و توانا است که محرک و پدید آورنده این صحنه است و ابراهیم ع هم بر همین اساس آن استدلال را در برابر نمرود ایراد کرد و نمرود نیز از پاسخ دادن ناتوان ماند . 👌اما این که معاند ادعا کرد که نمرود نیز می توانست بگوید که من هستم که طلوع و غروب خورشید را ایجاد می کنم , این سخن معاند نیز در نهایت جهالت و سستی است , زیرا یک انسان محدود و ناتوانا و فقیری چون نمرود که مالک هیچ چیز خود نیست , چگونه می تواند چنین قدرت و توانایی عظیم در اداره و تدبیر خورشید به آن عظمت داشته باشد !!!! چرا در اشکال و شبهه کردن فکر نمی کنید !!!! 👌خداوند می فرماید : "يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيد " " اى مردم! شما (همگى) نيازمندان به خدا هستيد، تنها خداوند است كه بى‏نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است. " ( فاطر ١٥ ) ❕فقر در اينجا معناى وسيعى دارد كه شامل هرگونه نياز در تمام وجود و هستى مى‏شود: ما براى ادامه زندگى مادّى نياز به نور آفتاب، آب، هوا، و انواع غذاها و پوشش و مسكن داريم. 👌ما براى ادامه حيات جسمانى به دستگاه‏هاى داخلى بدن مانند قلب و عروق و دستگاه تنفس و مغز و اعصاب نيازمنديم. ❕ما براى پيدا كردن راه از چاه و يافتن حق از باطل به نيروى عقل ... نياز داريم و چون همه اين امروز از سوى خدا است ما سر تا پا نيازمند او هستيم. 👌هر نفسى كه فرو مى‏رود و بر مى‏آيد محصول هزاران عامل است كه تا دست به دست هم ندهند انجام نمى‏شود، و همه اين عوامل مواهب الهى هستند، پس در هر نفسى هزاران نعمت موجود و بر هر نعمتى شكرى واجب! " 📚پيام قرآن، ج‏3، ص: 56 ❗️معاند جاهل در پایان اشکال کرده است که چون در آیات مذکور از آمد و شب خورشید سخن به میان آمده است , یعنی قرآن معتقد بوده است که این خورشید است که به دور زمین می چرخد !!!! 👌از او می پرسیم که مگر خودت و همه مردم و جوامع علمی , از اصطلاح طلوع خورشید یا غروب خورشید استفاده نمی کنند !!!! مگر آمدن و طلوع و غروب و رفتن را به خورشید نسبت نمی دهند !!!! آیا این به آن معناست که اینان معتقدند که خورشید دور زمین می چرخد !!!! ❕این زمین است که دور خورشید می چرخد و با گردش خود زمینه طلوع و غروب خورشید را ایجاد می کند . 👌 در آیه مذکور هم ابراهیم علیه السلام استدلال می کند که خداوند است که خورشید را از مشرق بیرون می آورد , اما چگونه این بیرون آمدن محقق می شود !!!? ❕ روشن است که به وسیله حرکت زمین به دور خورشید , چنان که قرآن در آیات دیگری تصریح کرده است که زمین است که به دور خورشید می چرخد , در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8219 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4245 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
بررسی شخصیت یزید بن معاویه در روایات اهلسنت !!!! 🤔 : ❓شیعه ها میگویند یزید آدم لاابالی گری بوده مشروب مینوشیده و اهل محرمات بوده واز هیچ کار بدی فرو گذار نمیکرده !!!! ⚜از طرفی میدانیم که نوامیس امام حسین ودیگر دختران اقوام او به یزید در آمدند. ✅حال سوال ما از اهل تشیع این است ⁉️یزید که میگویید ادم شیطانی بوده آیا به نوامیس امام حسین وآن دختران تعرض وتجاوز کرده یا خیر؟ ⬅️اگر بگویید بله تجاوز کرده که ابروی نوامیس امام ها را برده اید. ⬅️اگر بگویید نکرده خب بفرمایید چرا نکرده مگر نمیگویید ادم شیطانی بوده و هر جنایتی میکرده چرا به نوامیس امام حسین دست درازی نکرده؟ ❗️❗️ 💠💠 👌این که یزید اهل فسق و فجور و مشروب خواری و لا ابالی گری بوده است , سخن شیعه نیست , بلکه سخنان علمای بزرگ اهلسنت است , به عنوان نمونه : ❗️ذهبی در مورد یزید می نویسد : " یزید شخصی ناصبی , تند خو , جلف و سبک , شراب خوار , و صاحب اعمال منکر بود , دولتش را با قتل حسین ع آغاز کرد و با واقعه حره به پایان رساند " " كان ناصبيا ، فظا ، غليظا ، جلفا . يتناول المسكر ، ويفعل المنكر . افتتح دولته بمقتل الشهيد الحسين ، واختتمها بواقعة الحرة " 📚سیر اعلام النبلاء ج ٤ ص ٣٧ 👌در ذیل در مورد جنایت یزید در واقعه حره و فرزندان نامشروعی که از این واقعه به دنیا آمدند , توضیح داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14096 ❕بزرگان اهلسنت نقل می کنند که یزید از کودکی اهل شرب خمر بود : " کان یزید بن معاویه فی حداثته صاحب شراب " 📚تاریخ مدینه دمشق ج ٦٥ ص ٤٠٣ _ البدایه و النهایه ج ٨ ص ٢٢٨ 👌عبدالله بن حنظله در مورد یزید می گفت که او اهل زنای با مادران اولاد و خواهران و دختران است , شرب خمر کرده و ترک صلاه می کند : " فقال : يا قوم ! والله ما خرجنا حتى خفنا أن نرجم من السماء ، رجل ينكح أمهات الأولاد ، والبنات ، والأخوات ، ويشرب الخمر ، ويدع الصلاة . " 📚سیر اعلام النبلاء ج ٣ ص ٣٢٤ _ تاریخ الخلفاء ج ١ ص ٢٠٩ 👌باز در نقل دیگر در مورد یزید می آورند : "یزید شخصی شراب خوار , فاجر , عقاب باز , بوزینه باز , سگ باز , اسب باز , ولگرد در دشت و بیابانهاست " " " یزید الخمور و یزید الفجور .... " 📚انساب الاشراف ج ٢ ص ١٩١ 👌یا باز نقل می کنند : " یزید شراب خوار , بوزینه باز , پلنگ باز و فاسقی بود که لواط می داد " " .... المابون فی فرجه .... " 📚البیان و التبیان , جاحظ , ج ١ ص ٢٧٦ _ عیون الاخبار , ابن قتیبه , ج ١ ص ٢٢٨ _ انساب الاشراف ج ٢ ص ١٩١ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕در کتاب واقعه عاشورا و پاسخ به شبهات تالیف علی اصغر رضوانی ص ١٠٠ چنین آمده است : "با مراجعه به تاریخ و بررسی شخصیّت ذاتی یزید که دارای خباثت باطنی بوده از کشتن شخصی مثل امام حسین علیه السلام هم ابایی نداشته و چنین کاری برایش آسان بوده است. 👌مسعودی نقل می‌کند: «یزید اهل طرب و دارای کنیزان و سگ‌ها و بوزینه‌ها و یوز پلنگها و ندیمان بر شراب بود. و هر کار زشتی که خود انجام می‌داد نزدیکانش نیز می‌کردند. در ایّام خلافت او غناء در مکّه و مدینه رواج یافته و آلات لهو و لعب استعمال می‌شد و مردم علناً شراب خواری می‌کردند … ». 📚مروج الذهب ج ٣ ص ٧٧ ❕گروهی از اهل مدینه از جمله عبداللَّه بن حنظله و مردانی از اشراف اهل مدینه بر یزید بن معاویه وارد شدند، یزید از آنان پذیرایی کرد … هنگامی که به مدینه بازگشتند، در میان جمعیت شروع به دشنام و سرزنش یزید نمودند، و اعلام داشتند که ما از نزد کسی می‌آییم که دین نداشته، شرب خمر می‌نمود و طنبور زده، خوانندگان نزد او غنا می‌خواندند و با سگ‌ها بازی می‌کرد … ». 📚تاریخ طبری ج ٤ ص ٣٦٨ _ کامل ابن اثیر ج ٣ ص ٣٠٧ _ البدایه و النهایه ج ٨ ص ٢٣٨ 👌عمربن سبیئه می‌گوید: «یزید در زمان حیات پدرش حج به جای آورد و هنگامی که به مدینه رسید بر مجلس شراب نشست و شروع به انشاء شعر نمود … ». 📚کامل ابن اثیر ج ٣ ص ٣١٧ _ مختصر تاریخ دمشق ج ٢٨ ص ٢٤ 👌سیوطی می‌گوید: «سبب پس گرفتن بیعت اهل مدینه از یزید این بود که او در انجام دادن معاصی اسراف می‌نمود». 📚تاریخ الخلفاء ص ٢٠٩ ❕بنابراین این شخصیت پر از فسق و فجور یزید است و این که یزید در برهه ای از زمان آن هم به خاطر اغراضی دست به تعرض به کسی و مثلا اسراء کربلا نزده باشد , دلیل نمی شود که بگوییم شخصیت او از فسق و فجور مبرا بوده است , چنانکه ما نیز خود می بینیم افراد فاسقی که در برخی از زمان دست به برخی از کارها به خاطر اغراضی نمی زنند , اما این دلیل بر طهارت شخصیت آنان نیست . 👌گذشته از آنکه یزید قاتل امام حسین علیه السلام بوده است , چنان که در ذیل بر اساس مدارک اهلسنت این قضیه را اثبات کرده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12400 ❕یزید پس از قتل امام حسین ع تحت فشار افکار عمومی واقع شده بود و نمی توانست جنایات و فسق و فجوری که وهابی از آنها نام برد را در حق اسراء کربلا اجرایی کند , همین فشار افکار عمومی و متاثر شدن مردم از قضیه شهادت امام حسین ع یکی از عوامل قیام مردم مدینه بر علیه یزید بود , چنان که در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14103 👌البته با این وجود نیز یزید از انجام برخی از جنایات در حق اسراء کربلا ابا نورزید و اسراء کربلا را با سختی و رنج و دست و پا بسته به شام برد , در ذیل بر اساس مدارک اهلسنت توضیح داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14110 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🌸بخشی از پیامهای پر مهر کاربران گرامی که قوت قلب ما برای ادامه فعالیت در مسیر آگاهی سازی و شبهه زدایی است . 👌شما نیز نظرات بیشتر خود پیرامون کانال را با ما در میان بگذارید . @Rahnamye_Behesht
بررسی احتمال اشتباه کردن امامان شیعه در کلام امام حسن علیهم السلام !!!!! 🤔 : ❓امام حسن می گوید : اگر من بدرستی جواب دهم پس این از طرف الله است و امیرالمومنین است و اگر خطا کردم پس از خودم است امیدوارم که خطا نکنم ان شاالله 📗کافی جلد ۱ صفحه ۲۰۳ مرآة العقول جلد ۲۳ صفحه ۳۰۹ : صحیح نکته : عصمت ائمه تکوینی نیست بلکه در مقام تشریع است ، امامان می توانند در ابلاغ دین خطا کنند پس با این وجود تفاسیر دیگه درمورد رجس در آیه تطهیر باطل است حال سوال ما از شیعیان این است چرا کسی که آن را معصوم از هر گونه خطا می دانید عصمت را بر نفس خود تضمین نمی کند و می گوید و اگر من به درستی جواب دادم و خطانکنم ؟ حال این که ادعای عصمت به معنای مصون ماندن از هر گونه خطاست و نفس گناه نمی کند !!!! 💠💠 👌استناد وهابی به روایتی از کتاب کافی شریف است که از محمّد بن مسلم روايت ميكند كه گفت: " از حضرت امام محمّد باقر و امام جعفر صادق عليهما السّلام شنيدم ميفرمودند: يك وقت امام حسن مجتبى در مجلس حضرت امير ع بود كه گروهى وارد شدند و به حضرت امام حسن گفتند: با حضرت امير المومنین ع كار داريم. ❕امام حسن ع فرمود: چه حاجتى داريد؟ گفتند: ميخواهيم مسأله‏اى سؤال نمائيم. فرمود: چه مسأله‏اى، آيا ممكن است آن را براى من بگوئيد؟ گفتند: زنى پس از اينكه با شوهرش همبستر شد برخاست با دختر باكره‏اى مساحقه كرد (يعنى عورت خود را به عورت وى ماليد) آن دختر بدين وسيله حامله شده، تو در اين باره چه ميگوئى؟ فرمود: مسأله‏اى است مشكل كه حضرت امير از عهده آن بر مى‏آيد، ولى در عين حال من جواب آن را ميگويم اگر صحيح گفتم از طرف خدا و امير المؤمنين است و اگر اشتباه گفتم از طرف خودم ميباشد، 👈اما اميدوارم كه با خواست خدا اشتباه نگويم.👉 👌اولين كارى كه بايد كرد اين است كه مهريه آن دختر باكره را از آن زن بگيرند. زيرا آن بچه جز با از بين رفتن بكارت آن دختر خارج نخواهد شد. آنگاه آن زن را بايد سنگ باران نمود، زيرا كه زناى محصنه كرده است. ❕سپس بايد صبر نمود تا آن دختر وضع حمل نمايد و آن بچه را به صاحب نطفه رد كرد، و آن دختر را تازيانه زد. 👌آن گروه از حضور امام حسن ع مرخص و با حضرت امير عليه السّلام مصادف شدند , امير المؤمنين به ايشان فرمود: شما به امام حسن چه گفتيد و او چه جوابى به شما داد؟ وقتى ايشان جريان را شرح دادند حضرت امير فرمود: 👈اگر از من هم اين پرسش را ميكرديد جوابى غير از اين جواب نداشتم.👉 " " بَيْنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع فِي مَجْلِسِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع إِذْ أَقْبَلَ قَوْمٌ فَقَالُوا يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَرَدْنَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ وَ مَا حَاجَتُكُمْ قَالُوا أَرَدْنَا أَنْ نَسْأَلَهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ قَالَ وَ مَا هِيَ تُخْبِرُونَا بِهَا فَقَالُوا امْرَأَةٌ جَامَعَهَا زَوْجُهَا فَلَمَّا قَامَ عَنْهَا قَامَتْ بِحُمُوَّتِهَا فَوَقَعَتْ عَلَى جَارِيَةٍ بِكْرٍ فَسَاحَقَتْهَا فَأَلْقَتِ النُّطْفَةَ فِيهَا فَحَمَلَتْ فَمَا تَقُولُ فِي هَذَا فَقَالَ الْحَسَنُ ع مُعْضِلَةٌ وَ أَبُو الْحَسَنِ لَهَا وَ أَقُولُ فَإِنْ أَصَبْتُ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ مِنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ إِنْ أَخْطَأْتُ فَمِنْ نَفْسِي فَأَرْجُو أَنْ لَا أُخْطِئَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ يُعْمَدُ إِلَى الْمَرْأَةِ فَيُؤْخَذُ مِنْهَا مَهْرُ الْجَارِيَةِ الْبِكْرِ فِي أَوَّلِ وَهْلَةٍ لِأَنَّ الْوَلَدَ لَا يَخْرُجُ مِنْهَا حَتَّى تُشَقَّ فَتَذْهَبَ عُذْرَتُهَا ثُمَّ تُرْجَمُ الْمَرْأَةُ لِأَنَّهَا مُحْصَنَةٌ ثُمَّ يُنْتَظَرُ بِالْجَارِيَةِ حَتَّى تَضَعَ مَا فِي بَطْنِهَا وَ يُرَدُّ الْوَلَدُ إِلَى أَبِيهِ صَاحِبِ النُّطْفَةِ ثُمَّ تُجْلَدُ الْجَارِيَةُ الْحَدَّ قَالَ فَانْصَرَفَ الْقَوْمُ مِنْ عِنْدِ الْحَسَنِ ع فَلَقُوا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ مَا قُلْتُمْ لِأَبِي مُحَمَّدٍ وَ مَا قَالَ لَكُمْ فَأَخْبَرُوهُ فَقَالَ لَوْ أَنَّنِي الْمَسْئُولُ مَا كَانَ عِنْدِي فِيهَا أَكْثَرُ مِمَّا قَالَ ابْنِي. " 📚الکافی ج ٧ ص ٢٠٣ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌در این روایت مطلبی خلاف اعتقاد شیعه در عصمت ائمه علیهم السلام بیان نشده است , امام حسن علیه السلام می گوید که اگر اشتباه بگویم از نزد خودم است , یعنی اشتباه گفتن من زمانی است که تایید و یاری خداوند را به همراه نداشته باشم و به حال خود رها شده باشم , اما اگر خدا بخواهد و تایید و یاری خداوند با من باشد , خطا نمی کنم و صحیح می گویم . ❕ما معقدیم که تایید و یاری خداوند همیشه همراه امامان علیهم السلام است , لذا آنان هیچ گاه خطا و اشتباه نمی کنند , چنان که در ذیل مفصلا توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2398 👌امام صادق عليه السلام: " خداوند، ما را به خودمان وا نمى‌گذارد. اگر ما را به خود وا مى‌گذاشت، ما نيز مانند توده مردم بوديم، در حالى كه ما كسى هستيم كه خداوند عز و جل فرموده است: «مرا بخوانيد تا پاسختان دهم». " " إنَّ اللّهَ لا يَكِلُنا إلى أنفُسِنا، و لَو وَكَلَنا إلى أنفُسِنا لَكُنّا كَعُرضِ النّاسِ‌، و نَحنُ الَّذينَ قالَ اللّهُ عز و جل: «اُدْعُونِي أَسْتَجِبْ‌ لَكُمْ‌» . " 📚بصائر الدرجات: ص 466 ح 8، تأويل الآيات الظاهرة: ج 2 ص 532 ح 16 كلاهما عن محمّد بن النعمان، بحار الأنوار: ج 24 ص 310 ح 14 👌بنابراین چون خداوند همیشه همراه امامان علیهم السلام است و آنان را یاری می کند و آنان را هیچگاه به حال خود رها نمی کند , لذا آن بزرگواران ع هیچگاه خطا و اشتباه نمی کنند . ❕کلام امام حسن ع شبيه آنچه است که قرآن مجيد درباره يوسف نبی ع بيان كرده است، مى‏فرمايد: « «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ» " آن زن (زليخا) قصد او كرد و او نيز- اگر برهان پروردگار را نمى‏ديد- قصد مى‏نمود». ( یوسف ٢٤ ) 👌اشاره به اينكه يوسف به عنوان يك انسان بيم اين مى‏رفت كه آلوده هوا و هوس همسر عزيز مصر شود؛ ولى مشاهده برهان ربّ كه اشاره به مقام عصمت و معرفت بالاى يوسف نسبت به پروردگار است، او را نگه داشت. " 📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏8، ص: 269 ❕امام حسن علیه السلام هم به عنوان یک انسان که یاری و تایید خداوند را نداشته باشد , ممکن بود که خطا کند , اما چون یاری و تایید خداوند با او بود , لذا دچار خطا و اشتباه نشد . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
توضیحاتی در مورد دو مرتبه عذاب شدن منافقین و مصرف زکات !!!! 🤔 : ❓کدام موجودِ عادل و آگاه و عقل کل یک موجود را برای یک عمل دوبار مجازات میکند؟ این بی عدالتی حتی از ظالم ترین حکام انسانی هم پذیرفتنی نیست !!!!! وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ ﴿۱۰۱﴾ و برخى از باديه‏ نشينانى كه پيرامون شما هستند منافقند و از ساكنان مدينه [نيز عده‏ اى] بر نفاق خو گرفته‏ اند تو آنان را نمى ‏شناسى ما آنان را مى ‏شناسيم به زودى آنان را دو بار عذاب مى ‏كنيم سپس به عذابى بزرگ بازگردانيده مى ‏شوند !!!! و اما جالب تر از آیه ی صد و یک ، آیه ی صد و سه همین سوره است که الله به محمد دستور میدهد از اموال مردم صدقه بگیر و روزگار سپری کن یعنی دقیقا همان کاری که از یک آخوند انتظار میرود⬇️ خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۰۳﴾ از اموال آنان صدقه‏ اى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزه‏ شان سازى و برايشان دعا كن زيرا دعاى تو براى آنان آرامشى است و خدا شنواى داناست ( ۱۰۳) ❗️❗️ 💠💠 🔸١ _ خداوند در سوره توبه می فرماید : " و از (ميان) اعراب باديه‏نشينى كه اطراف شما هستند جمعى از منافقانند و از اهل (خود) مدينه (نيز) گروهى سخت به نفاق پاى بندند كه آنها را نمى‏شناسى و ما آنها را مى‏شناسيم، به زودى آنها را👈 دو باره مجازات مى‏كنيم👉 سپس به سوى مجازات بزرگى (در قيامت) فرستاده مى‏شوند. " ( توبه ١٠١ ) ❕معاند اشکال کرده است که چرا خداوند منافقین را دو مرتبه عذاب می کند , آیا این بی عدالتی نیست !!!!! 👌او توجه ندارد که مجازات خداوند به اندازه همان جرمی است که مجرمین مرتکب شده است , چنان که می فرماید : " لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏ " " جز آنچه را عمل مى‏كرديد جزا داده نمى‏شويد. " ( یس ٥٤ ) 👌به حسب آیه شریفه مورد استناد معاند , منافقین نیز به سبب اعمال زشتشان در دنیا دو مرتبه عذاب می شود و سپس به عذاب در آخرت منتقل می شوند . ❕دو مرتبه عذاب شدنشان در دنیا هم به حسب عملکرد خود آنها است یعنی یکی به خاطر اصل نفاقشان است و دیگری هم به سبب کارهای زشتی است که در لباس نفاق انجام دادند , بنابراین بیش از اندازه مجازات نمی شوند , چنان که در تفسیر نمونه می خوانیم : "يكى از اين دو عذاب همان مجازات اجتماعى آنها بخاطر رسواييشان و كشف اسرار درونيشان مى‏باشد كه به دنبال آن تمام حيثيت اجتماعى خود را از دست مى‏دهند، و شاهد آن را در آيات گذشته خوانديم، و در بعضى از احاديث نيز آمده كه وقتى كار اين گروه به مراحل خطرناك مى‏رسيد پيامبر ص آنها را با نام و نشان معرفى مى‏كرد، و حتى از مسجد بيرون مى‏ساخت!. 👌و مجازات دوم آنان همان است كه در آيه 50 سوره انفال اشاره شده، آنجا كه ميفرمايد: وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ ..." هر گاه كافران را بهنگامى كه فرشتگان مرگ جان آنها را مى‏گيرند ببينى كه چگونه به صورت و پشت آنها مى‏كوبند، و مجازات مى‏كنند، به حال آنها تاسف خواهى خورد". ❕اين احتمال نيز وجود دارد كه مجازات دوم اشاره به ناراحتيهاى درونى و شكنجه‏هاى روانى بوده باشد كه بر اثر پيروزى همه جانبه مسلمانان، دامن اين گروه را گرفت. " 📚تفسير نمونه، ج‏8، ص: 113 👌 توجیه دیگری نیز برای مجازات مضاعف مجرمین است , آنان هم خود گمراه بودند و هم دیگران را گمراه کردند , لذا مجازات دو برابر در انتظار آنها است , یکی به خاطر گمراهی خودشان و دیگری به خاطر گمراه ساختن دیگران , چنان که باز در تفسیر نمونه در ذیل آیاتی دیگر می خوانیم : "هم خود گمراه و گناهكار و تبهكار بودند، و هم ديگران را به اين راهها مى‏كشاندند، به همين دليل هم بار گناه خويش را بر دوش مى‏كشند و هم بار گناه ديگران را (بى‏آنكه از گناه ديگران چيزى كاسته شود). ❕شاهد اين سخن آنكه در آيات ديگر قرآن مى‏خوانيم وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ:" آنها در روز قيامت سنگينى گناه خويش، و گناهان ديگرى را با آن، بر دوش خود حمل مى‏كنند" (عنكبوت- 13). " 📚تفسیر نمونه ج ١٦ ص ٢٢٤ 💠 👇
💠ادامه 👇 🔸٢ _ خداوند در ادامه آیات مذکور فرمود : "خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيم‏ " " از اموال آنها صدقه‏اى (زكات) بگير تا به وسيله آن آنها را پاك سازى و پرورش دهى، و به آنها (هنگام گرفتن زكات) دعا كن كه دعاى تو مايه آرامش آنها است و خداوند شنوا و دانا است. " ( توبه ١٠٣ ) 👌ملحد جاهل گمان کرده است که پیامبر گرامی صدقاتی که در آیه از آن سخن به میان می آورد را برای خود بر می دارد , او توجه ندارد که آیه مذکور در رابطه با پرداخت زکات واجب است , چنان که در شان نزول آیه از امام صادق ع آمده است : " هنگامی که این آیه «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا» در ماه رمضان نازل شد، رسول خدا به منادی خود دستور داد که چنین اعلام کند: همانا خدا زکات را واحب کرد، چنان که نماز را بر شما واجب کرد. خدای عز و جل بر ایشان (زکات را) بر طلا و نقره واجب کرد و صدقه را بر شتران و گاو و گوسفندان، و گندم و جو، و خرما و کشمش واجب کرد. رسول خدا این حکم را در ماه رمضان به سمع مردم رساند و آنان را از دیگر موارد معاف نمود. ❕سپس گفت: چیزی از اموالشان پرداخت نشد تا این که سال آینده فرا رسید (یک سال گذشت). پس روزه گرفتند و افطار کردند و پیامبر به منادی خود دستور داد که چنین اعلام کند: ای مسلمانان! زکات اموالتان را دهید تا نمازتان قبول شود گفت: سپس کارگزاران صدقه و کارگزاران طُسوق (خراج زمین) را اعزام کرد. " "قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَمَّا أُنْزِلَتْ آيَةُ الزَّكَاةِ خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِهاوَ أُنْزِلَتْ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص مُنَادِيَهُ فَنَادَى فِي النَّاسِ أَنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَيْكُمُ الزَّكَاةَ كَمَا فَرَضَ عَلَيْكُمُ الصَّلَاةَ فَفَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ فَرَضَ الصَّدَقَةَ مِنَ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ وَ مِنَ الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ التَّمْرِ وَ الزَّبِيبِ فَنَادَى فِيهِمْ بِذَلِكَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ عَفَا لَهُمْ عَمَّا سِوَى ذَلِكَ قَالَ ثُمَّ لَمْ يَفْرِضْ لِشَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْوَالِهِمْ حَتَّى حَالَ عَلَيْهِمُ الْحَوْلُ مِنْ قَابِلٍ فَصَامُوا وَ أَفْطَرُوا فَأَمَرَ مُنَادِيَهُ فَنَادَى فِي الْمُسْلِمِينَ أَيُّهَا الْمُسْلِمُونَ زَكُّوا أَمْوَالَكُمْ تُقْبَلْ صَلَاتُكُمْ قَالَ ثُمَّ وَجَّهَ عُمَّالَ الصَّدَقَةِ وَ عُمَّالَ الطَّسُوقِ. " 📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص: 497 👌بنابراین آیه مذکور در مورد وجوب زکات است , پیامبر گرامی اسلام به عنوان حاکم اسلامی , زکات پرداختی مردم را جمع آوری می کردند و آن را به مصرف مستمندان و نیازمندان می رساند , چنان که خداوند در مورد مصرف زکات جمع آوری شده فرمود : "إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم‏ " "زكات مخصوص فقراء و مساكين و كاركنانى است كه براى (جمع‏آورى) آن كار مى‏كنند، و كسانى كه براى جلب محبتشان اقدام مى‏شود، و براى (آزادى) بردگان، و بدهكاران، و در راه (تقويت آئين) خدا، و واماندگان در راه، اين يك فريضه (مهم) الهى است و خداوند دانا و حكيم است. " ( توبه ٦٠ ) @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🌸بخشی از پیامهای پر مهر کاربران گرامی که قوت قلب ما برای ادامه فعالیت در مسیر آگاهی سازی و شبهه زدایی است . 👌شما نیز نظرات بیشتر خود پیرامون کانال را با ما در میان بگذارید . @Rahnamye_Behesht
ساختن خانه با ارتفاع بلند !!! 🤔 : ❓خرافات کتب رافضه ❗️❗️❗️ هر کس سقف خانه اش بیش از 8 ذرع باشد ، آن خانه اقامتگاه جنیان خواهد بود !!!! عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: شَكَا إِلَيْهِ رَجُلٌ عَبَثَ أَهْلِ اَلْأَرْضِ بِأَهْلِ بَيْتِهِ وَ بِعِيَالِهِ فَقَالَ كَمْ سَقْفُ بَيْتِكَ فَقَالَ عَشَرَةُ أَذْرُعٍ فَقَالَ اِذْرَعْ ثَمَانِيَةَ أَذْرُعٍ ثُمَّ اُكْتُبْ آيَةَ اَلْكُرْسِيِّ فِيمَا بَيْنَ اَلثَّمَانِيَةِ إِلَى اَلْعَشَرَةِ كَمَا تَدُورُ فَإِنَّ كُلَّ بَيْتٍ سَمْكُهُ أَكْثَرُ مِنْ ثَمَانِيَةِ أَذْرُعٍ فَهُوَ مُحْتَضَرٌ تَحْضُرُهُ اَلْجِنُّ يَكُونُ فِيهِ مَسْكَنُهُ . - ابان بن عثمان گويد: مردى به امام صادق عليه السّلام شكايت نمود كه موجودات زمينى (مانند جن و...) با اهل بيت و خانواده‌اش بازى مى‌كنند. فرمود: سقف خانه‌ات چه اندازه است‌؟ عرض كرد: ده ذرع. فرمود: هشت ذرع، ذرع كن، سپس بين ذرع هشتم تا دهم، همان‌طوركه گرداگرد منزل دور مى‌زنى آية الكرسى بنويس؛ زيرا هر خانه‌اى كه سقف آن بيشتر از هشت ذرع باشد، آن اقامت‌گاهى براى جنيان خواهد بود كه در آن حاضر مى‌شوند و مسكن مى‌گزينند.😐 📚 الکافي ج ۶، ص ۵۲۹ 💠پاسخ : 💠 👌در روایات ما از ساختن خانه با ارتفاع فراتر از هفت یا هشت ذراع ( حدودا چهار متر ) , نهی شده است , چنان که در نقلی از امام صادق علیه السّلام آمده است که فرمود : " همانا خدا فرشته ای بر خانه سازی گمارده و به کسی که سقف اتاق را از هشت ذراع بالاتر برد گوید: ای فاسق! قصد کجا داری؟ " " ُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ وَكَّلَ مَلَكاً بِالْبِنَاءِ يَقُولُ لِمَنْ رَفَعَ سَقْفاً فَوْقَ ثَمَانِيَةِ أَذْرُعٍ أَيْنَ تُرِيدُ يَا فَاسِق‏ " 📚المحاسن ج ٢ ص ٦٠٨ _ الکافی ج ٦ ص ٥٢٩ 👌ساختن چنین خانه هایی با ارتفاع بلند , هم موجبات اذیت برای همسایگان را فراهم می سازد و هم انسان را ممکن است دچار غرور و خود فراموشی کند , زیرا رویه حکام و پادشاهان مغرور و بی خبر از خداوند , ساختن خانه ها و قصرهای پر ارتفاع و فخر فروشی بر دیگران بوده است . ❕همینطور در برخی از نقلها آمده است که ماوای شیاطین جنی در فضا و ارتفاع است و اگر خانه ای پر ارتفاع ساخته شود , آن خانه محل رفت و آمد شیاطین جنی قرار خواهد گرفت . ❕از محمد بن مسلم نقل است که امام باقر علیه السّلام درباره اندازه بلندی خانه به او فرمود: " ای محمد! اتاقت را تا هفت ذراع بساز؛ آنچه بالاتر از آن است شیاطین در آن جا گیرند. شیاطین نه در آسمانند و نه در زمین، همانا آنها در هوا مسکن دارند. " " عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: يَا مُحَمَّدُ ابْنِ بَيْتَكَ سَبْعَةَ أَذْرُعٍ فَمَا كَانَ فَوْقَ ذَلِكَ سَكَنَتْهُ الشَّيَاطِينُ إِنَّ الشَّيْطَانَ لَيْسَ فِي السَّمَاءِ وَ لَا فِي الْأَرْضِ إِنَّمَا يَسْكُنُونَ الْهَوَاءَ. " 📚مکارم الاخلاق ص ١٢٦ _ بحار الانوار ج ٧٣ ص ١٥٤ 👌با این وجود اگر انسان مجبور شد که خانه با ارتفاع بسازد ( مثلا به خاطر محدودیت زمین مسکونی چاره ای جز ساخت خانه چند طبقه برای اسکان جمعیت نبود ) , فرمودند که بر سر در خانه آیه الکرسی نصب شود , چرا که این عمل دو فایده دارد : 🔸١ _ انسان را متوجه خداوند و حاکمت و قدرت مطلقه و ناچیزی انسان می کند و مانع انسان از غرور و خود فراموشی می شود . 🔸٢ _ جهت مقابله با شروری که ممکن است از ناحیه شیاطین جنی به انسان برسد , آیه الکرسی بسیار موثر است . ❕امام صادق علیه السّلام فرمود: "اگر خانه بیش از هشت ذراع باشد، در آن آیه الکرسی نوشته شود. " " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ الْبَيْتُ فَوْقَ ثَمَانِي أَذْرُعٍ فَاكْتُبْ عَلَيْهِ آيَةَ الْكُرْسِيِّ " 📚المحاسن ج ٢ ص ٦٠٩ _ بحار الانوار ج ٧٣ ص ١٥١ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
امامان ع بنی اسرائیل هستند !!!!! 🤔 : ❓ آیا میدانید منظور از بنی اسرائیل در قرآن چه کسانی هستند ؟!!!! در کتب روافض آمده است که حضرت صادق میگوید ، بنی اسرائیل ما [ آل محمد ] هستیم . 43- عن هارون بن محمد الحلبي قال‌ سألت أبا عبد الله ع عن قول الله: «يا بَنِي إِسْرائِيلَ‌» قال: هم نحن خاصة. 44- عن محمد بن علي عن أبي عبد الله ع قال‌ سألته عن قوله «يا بَنِي إِسْرائِيلَ‌» قال: هي خاصة بآل محمد . 📚📍نام کتاب : تفسير العيّاشي نویسنده : العياشي، محمد بن مسعود جلد : 1 صفحه : 44 ❗️❗️ بنی اسرائیل گوساله پرست هم شدند !!!! 💠💠 👌مطابق آنچه که در منابع دینی آمده است , آیات قرآن دارای بطون گسترده و معانی عمیقی است , چنان که علی علیه السلام فرمود ؛ « قرآن ظاهرش زيبا و آراسته و باطنش عميق و ژرف است، نكات شگفت‏ آورش هرگز تمام نمى ‏شود، اسرار نهفته ‏اش پايان نمى‏ گيرد و ظلمات (جهل و گمراهى) جز در پرتو انوارش بر طرف نخواهد شد » « انّ القرآن ظاهره انيق و باطنه عميق، لا تفنى عجائبه، و لا تنقضى غرائبه، و لا تكشف الظّلمات الّا به » 📚نهج البلاغه خطبه 18 ❕یا امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « برای قرآن باطنی وجود دارد و برای آن باطن نیز ، بطن دیگری وجود دارد و قرآن ظاهری دارد و برای آن ظاهر هم ظاهر دیگری است » « إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْنٌ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ لِلظَّهْرِ ظَهْر » 📚بحار الانوار ج89 ص94 👌سخنی که وهابی از کلام امام صادق علیه السلام مورد استناد قرار داد , در مورد تمام آیات مربوط به بنی اسرائیل و اعمال ناشایستی که آنان انجام دادند نیست , بلکه ناظر به این آیه شریفه است که فرمود : "اى بنى اسرائيل نعمتهايى را كه به شما ارزانى داشتيم به خاطر بياوريد و نيز به ياد بياوريد كه من شما را بر جهانيان برترى بخشيدم. " "يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِين‏ "( بقره ٤٧ ) ❕این آیه ظاهری دارد و باطنی , ظاهر آن ناظر به همان بنی اسرائیل زمان موسی علیه السلام است که خداوند آنان را بر مردمان زمانشان برتری داده بود , در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/154 👌اما معنای باطنی : ❕" اسر" به معنى" عبد" و ئيل (به معنى الله) است، و اين كلمه مجموعا به معنای عبد الله " است : 📚تفسير نمونه، ج‏1، ص: 205 👌پیامبر گرامی اسلام می فرمود که من اسرائیل و عبد الله هستم : "أنا عبد الله اسمي أحمد و أنا عبد الله اسمي إسرائيل " 📚تفسیر عیاشی ج ١ ص ٤٤ _ البرهان فی تفسیر القرآن ج ١ ص ٢١٠ 👌بنابراین امامان علیهم السلام هم که فرزندان پیامبر هستند , بنی اسرائیل هستند , بر این اساس امام صادق علیه السلام در مورد آیه ای که از برتری بنی اسرائیل سخن به میان آورد , فرمود که مقصود آیه ما هستیم که بر همگان برتری داریم ( طبق تفسیر باطنی آیه شریفه ) : " از امام صادق علیه السّلام نقل می‌کند که در باره آیه «یا بَنِی إِسْرائِیلَ» پرسیدم، فرمود: این آیه اختصاص به آل محمد دارد " " عن محمد بن علي عن أبي عبد الله ع قال سألته عن قوله «يا بَنِي إِسْرائِيلَ» قال: هي خاصة بآل محمد ع‏ " 📚تفسیر عیاشی ج ١ ص ٤٤ 👌در ادامه همان روایت اول که از پیامبر گرامی ص نقل کردیم آمده است که توصیفات پسندیده ای که خداوند از اسرائیل ( و بنی اسرائیل ) بیان می دارد , شامل من ( و فرزندانم یعنی امامان ) نیز می شود , زیرا من اسرائیل هستم ( و فرزندانم بنی اسرائیل هستند ) : " فما أمره فقد أمرني و ما عناه فقد عناني‏ " ❕بر همین اساس , علامه مجلسی می نویسد : ""شاید منظور از این آیه «یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ» این باشد که باطن آیه مربوط به آل محمّد است زیرا اسرائیل یعنی عبد اللَّه و ( طبق سخن پیامبر که فرمود ) من فرزند عبد اللَّه هستم و من عبد الله هستم به دلیل آیه سوره اسراء که خداوند پیامبر را عبد خداوند توصیف کرده است ( «سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ» -. إسراء ١ ) بنابراین : هر خطاب خوبی که در ظاهر به بنی اسرائیل می‌شود، باطن آن متوجه من و اهل بیت من است. " " بيان: لعل المعنى أن المراد بقوله تعالى يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ في الباطن آل محمد ع لأن إسرائيل معناه عبد الله و أنا ابن عبد الله و أنا عبد الله لقوله تعالى سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ فكل خطاب حسن يتوجه إلى بني إسرائيل في الظاهر يتوجه إلي و إلى أهل بيتي في الباطن‏ " 📚بحار الانوار ج ٢٤ ص ٣٩٧ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
نقدی نوین بر احمد الحسن بصری.pdf
1.51M
✔️انتشار الکترونیکی کتاب ⬜️نام کتاب : " نقدی نوین بر احمد الحسن بصری " ✍نویسنده : احمد پودینه ئی ( مدیر سایت و کانال پرسمان اعتقادی _ شیعه پاسخ ) 🦿توضیحی در مورد کتاب حاضر : ❗️احمد الحسن بصری که مدعی است وصی امام مهدی علیه السلام و یمانی است , چند سالیست که با این ادعاهای باطل افراد جاهلی را فریب داده و آنان را به بیراهه کشانده است , نوشتار فوق بر آن است که با استناد به کتابهای خود احمد الحسن و برجسته سازی نکاتی که کمتر در نقد این جریان به آن توجه شده است , بطلان و انحراف این جریان را بیش از پیش آشکار کند . 👌البته محتویات آماده شده در نقد این جریان اختصاص به این جلد ندارد , انشاء الله سایر موارد به تدریج در مجلدات دیگری تنظیم و منتشر خواهد شد . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
تقیه امام صادق علیه السلام در افطار روزه ماه رمضان !!!! 🤔 : ❓وقتی امام معصوم عمداً روزه خواری میکند !!!!! مُحَمَّدٌ عَنِ اَلْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ اَلنَّهْدِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ خَلاَّدِ بْنِ عُمَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : «دَخَلْتُ عَلَى أَبِي اَلْعَبَّاسِ فِي يَوْمِ شَكٍّ وَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّهُ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ هُوَ يَتَغَذَّى فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ لَيْسَ هَذَا مِنْ أَيَّامِكَ قُلْتُ لِمَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَا صَوْمِي إِلاَّ بِصَوْمِكَ وَ لاَ إِفْطَارِي إِلاَّ بِإِفْطَارِكَ قَالَ فَقَالَ اُدْنُ قَالَ فَدَنَوْتُ فَأَكَلْتُ 👈🏾وَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّهُ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ👉🏾» . ابو عبد اللّه صادق (ع) گفت: من در روز اول ماه رمضان كه مورد ترديد ديگران قرار گرفته بود، به حضور عبد اللّه سفاح اولين خليفۀ عباسى رفتم. سفاح در حال ناهار خوردن بود و به من گفت: يا ابا عبد اللّه. روز من با روزهاى شما برابر نيست. من گفتم: چرا يا امير المؤمنين. روزۀ من با روزۀ شما شروع مى‌شود و روز عيد من با روز عيد شما قرين خواهد بود. سفاح گفت: پيش بيا. و من نزديك رفتم و با او غذا خوردم با آنكه مى‌دانستم آن روز، روز ماه رمضان است !!!! 📚تهذيب الأحکام ج ۴، ص ۳۱۷ 💠💠 👌روایت مذکور در مورد تقیه صادر شده است , چرا که خلیفه عباسی روزی را که امام علیه السلام از رمضان می دانست را از رمضان نمی دانست و مثلا فردای آن روز از رمضان می دانست و چون اعلام آغاز رمضان از شوون حاکم بوده است اگر امام صادق ع با خلیفه مخالفت می کرد احتمال بود که خلیفه امام ع را بکشد , به خاطر این امام ع از روی تقیه و همراهی با خلیفه با این که می دانستند که رمضان است , افطار کردند , لذا علمای ما از این روایت فرع فقهی ایجاد کرده اند که اگر انسان بر افطار کردن مجبور باشد , می تواند افطار کند : 📚الحدائق الناضره ج ١٣ ص٦٧ " ان یکون مکرها علی الافطار " 👌در نقلهای دیگری آمده است که خود امام صادق علیه السلام شرح دادند که افطار کردنشان از روی تقیه بوده است . ❕شیخ کلینی از امام صادق ع نقل می کند : " زمان ابو العباس سفاح که امام صادق ع در حیره بود فرمود: من پیش ابو العباس رفتم مردم از اینکه آن روز ماه رمضان است یا نه در شک بودند با اینکه بخدا سوگند روز اول ماه رمضان بود , سلام کردم. گفت: یا ابا عبد اللَّه شما روزه دارید گفتم: نه. سفره غذا مقابل ابو العباس بود. گفت: بفرمایید بخورید. من جلو رفته خوردم . گفتم: روزه را بدستور تو میگیریم و بدستور تو میخوریم. آن مرد که راوی حدیث بود به حضرت صادق گفت: در روز ماه رمضان روزه میخورید؟ فرمود: 👈آری بخدا قسم یک روز از ماه رمضان را روزه بخورم بهتر از این است که گردنم زده شود 👉 " "عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ وَ هُوَ بِالْحِيرَةِ فِي زَمَانِ أَبِي الْعَبَّاسِ- إِنِّي دَخَلْتُ عَلَيْهِ وَ قَدْ شَكَّ النَّاسُ فِي الصَّوْمِ وَ هُوَ وَ اللَّهِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ صُمْتَ الْيَوْمَ فَقُلْتُ لَا وَ الْمَائِدَةُ بَيْنَ يَدَيْهِ قَالَ فَادْنُ فَكُلْ قَالَ فَدَنَوْتُ فَأَكَلْتُ قَالَ وَ قُلْتُ الصَّوْمُ مَعَكَ وَ الْفِطْرُ مَعَكَ فَقَالَ الرَّجُلُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع- تُفْطِرُ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- فَقَالَ إِي وَ اللَّهِ أُفْطِرُ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ يُضْرَبَ عُنُقِي. " 📚الکافی ج ٤ ص ٨٣ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌و باز نقل می کند : " امام صادق ع فرمود: در حیره نزد ابو العباس رفتم ابو العباس گفت نظرت در مورد روزه امروز چیست؟ گفتم این به عهده امام است اگر روزه بگیری روزه می‌گیرم و اگر افطار کنی افطار می‌کنیم ابو العباس گفت ای غلام برایم سفره بیاور با او همراهی کرده و خوردم با اینکه به خدا قسم می‌دانستم آن روز یکی از روزهای ماه رمضان بود اما یک روز روزه خوردن در ماه رمضان و به جا آوردن قضای آن برایم آسان تر از آن بود که گردنم زده شود و خداوند پرستش نشود " "عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْعَبَّاسِ بِالْحِيرَةِ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ- مَا تَقُولُ فِي الصِّيَامِ الْيَوْمَ فَقُلْتُ ذَاكَ إِلَى الْإِمَامِ إِنْ صُمْتَ صُمْنَا وَ إِنْ أَفْطَرْتَ أَفْطَرْنَا فَقَالَ يَا غُلَامُ عَلَيَّ بِالْمَائِدَةِ فَأَكَلْتُ مَعَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ وَ اللَّهِ أَنَّهُ يَوْمٌ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- فَكَانَ إِفْطَارِي يَوْماً وَ قَضَاؤُهُ أَيْسَرَ عَلَيَّ مِنْ أَنْ يُضْرَبَ عُنُقِي وَ لَا يُعْبَدَ اللَّهُ. " 📚الکافی ج ٤ ص ٨٣ ❕بر همین اساس امیر مومنان علیه السلام در مورد افطار کردن از روی تقیه فرمود : " و اما رخصتی که صاحبش اختیار دارد، آن است که خدا نهی کرده مؤمن را از دوست گرفتن کافر. سپس به او منت نهاده به رخصت در مقام تقیه که در ظاهر به موافقت با او روزه دارد و افطار کند، و مانند او نماز بخواند و کار دینی کند، و به او بنماید که مانند او کار می‌کند، ولی باید در باطن به دین حق خدا باشد، به خلاف آنچه از ترس به مخالفان نشان می‌دهد که سرکار امت اند. خدا فرموده: «لا یتخذ المؤمنون الکافرین أولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شی ء إلا أن تتقوا منهم تقاة و یحذرکم الله نفسه. » {مؤمنان نباید کافران را - به جای مؤمنان - به دوستی بگیرند و هر که چنین کند، در هیچ چیز [او را] از [دوستیِ] خدا [بهره ای] نیست، مگر اینکه از آنان به نوعی تقیّه کنید و خداوند، شما را از [عقوبت] خود می‌ترساند. } این رخصتی است که از روی مهربانی بر مؤمنان تفضل کرده تا آن را به کار بندند برای تقیه در ظاهر. " "وَ أَمَّا الرُّخْصَةُ الَّتِي صَاحِبُهَا فِيهَا بِالْخِيَارِ فَإِنَّ اللَّهَ نَهَى الْمُؤْمِنَ أَنْ يَتَّخِذَ الْكَافِرَ وَلِيّاً ثُمَّ مَنَّ عَلَيْهِ بِإِطْلَاقِ الرُّخْصَةِ لَهُ عِنْدَ التَّقِيَّةِ فِي الظَّاهِرِ أَنْ يَصُومَ بِصِيَامِهِ وَ يُفْطِرَ بِإِفْطَارِهِ وَ يُصَلِّيَ بِصَلَاتِهِ وَ يَعْمَلَ بِعَمَلِهِ وَ يُظْهِرَ لَهُ اسْتِعْمَالَ ذَلِكَ مُوَسَّعاً عَلَيْهِ فِيهِ وَ عَلَيْهِ أَنْ يَدِينَ اللَّهَ فِي الْبَاطِنِ بِخِلَافِ مَا يُظْهِرُ لِمَنْ يَخَافُهُ مِنَ الْمُخَالِفِينَ.... " 📚وسائل الشیعه ج ١ ص ١٠٧ _ بحار الانوار ج ٧٢ ص ٣٩٠ 👌در روایات اهلسنت هم آمده است که اگر انسان به خاطر اکراه و اضطرار دیگران برخی از تکالیف دینی را انجام ندهد , خداوند او را مواخذه نمی کند و برای انسان جایز است که در هنگام اکراه دیگران تکالیفش را انجام ندهد ( از روی تقیه ) : " قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ تَجَاوَزَ عَنْ أُمَّتِي الْخَطَأَ وَ النِّسْيَانَ، وَ مَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ». " 📚سنن ابن ماجه ج ٣ ص ٤٤٤ _ سنن الکبری بیهقی ج ١٠ ص ٦١ _ فتح الباری ج ٩ ص ٣٤٢ _ عمده القاری ج ٨ ص ١٨٩ _ المعجم الصغیر ج ١ ص ٢٧٠ _ صحیح ابن حبان ج ١٦ ص ٢٠٢ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
تناقض گویی قرآن در بحث عمل کردن یا نکردن به قسم !!! 🤔 : ❓قرآن در بحث عمل کردن به قسم و عمل نکردن به قسم تناقض گویی کرده است !!!!! وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا و چون با خدا پيمان بستيد به پيمان خود وفا كنيد و سوگندهاى [خود را] پس از استوار كردن آنها مشكنيد با اينكه خدا را بر خود ضامن [و گواه] قرار داده‏ ايد زيرا خدا آنچه را انجام مى‏ دهيد مى‏ داند (۹۱) به سوگند خود وفا کنید⬆️⬆️⬆️ به سوگند خود وفا نکنید⬇️⬇️⬇️ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ خدا مقرر کرد برای شما که سوگندهای خود را (به کفّاره) بگشایید، و خدا مولای شما بندگان (و حکمش نافذ) است و هم او (به هر چیز عالم) دانا و به حکمت (تمام امور خلق) آگاه است. (۲) ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که معاند آیه مذکور را بیان داشت , قرآن دستور می دهد که اگر انسان به خداوند قسم بخورد , باید به آن قسم عمل کند و حق شکستن آن را ندارد : " هنگامى كه با خدا عهد بستيد به عهد او وفا كنيد، و سوگندهايتان را بعد از تاكيد نشكنيد در حالى كه خدا را كفيل و ضامن بر (سوگند) خود قرار داده‏ايد، خداوند از آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است. " ( نحل ٩١ ) 👌اما باید توجه داشت که قسم انسان باید مبتنی بر آن نباشد که انسان با قسم خوردن حلالی را بر خود حرام کند , یا حرامی را بر خود حلال کند , در چنین صورتهایی عمل به قسم واجب نیست و قسم منعقد نمی شود : "عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَجُوزُ يَمِينٌ فِي تَحْلِيلِ حَرَامٍ وَ لَا تَحْرِيمِ حَلَال‏ " 📚الکافی ج ٧ ص ٤٣٩ 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕آیه دومی که معاند به آن استناد کرد ناظر به همین نوع از قسم است که انسان با قسم خوردن حلالی را بر خود حرام کند و ترک کند , خداوند می گوید که در این صورت عمل کردن به قسم لازم نیست و اصلا در این نوع , قسم منعقد نمی شود , خداوند با بیان این حکم , راه رهایی از این نوع از سوگندها را به انسان نشان داده است , چنان که فرمود : " يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُم‏ " "اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد چيزهاى پاكيزه را كه خداوند براى شما حلال كرده بر خود حرام نكنيد " ( مائده ٨٧ ) ❕بنابراین در این نوع از قسم خوردن , قسم شرعی تحقق نمی یابد تا مخالفت با آن گناه باشد و جواز عمل نکردن به این نوع از قسم با آیه نخست که از وجوب عمل به قسم سخن به میان آورد , تضادی ندارد , زیرا در آیه دوم اصلا قسم شرعی منعقد نمی شود که مخالفت با آن گناه باشد . ❕آیه مذکور ناظر به قسم خوردن پیامبر گرامی اسلام است که به خاطر اذیتهایی که برخی از همسرانش نسبت به او صورت دادند , قسم خورد که برخی از حلالها را بر خود حرام کند , در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8433 👌خداوند فرمود : " اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مى‏كنى، و خداوند غفور و رحيم است - خداوند راه گشودن سوگندهايتان را (در اين گونه موارد) روشن ساخته و خداوند مولاى شماست و او عالم و حكيم است. " ( تحریم ١ و ٢ ) ❕در تفسیر نمونه می خوانیم : "معلوم است كه اين تحريم، تحريم شرعى نبود، بلكه به طورى كه از آيات بعد استفاده مى‏شود سوگندى از ناحيه پيامبر ص ياد شده بود و مى‏دانيم كه قسم خوردن بر ترك بعضى از مباحات گناهى ندارد ( اگر چه در چنین مواردی قسم منعقد نمی شود تا مخالفت با آن گناه باشد ) . 👌بنا بر اين جمله" لِمَ تُحَرِّمُ" (چرا بر خود تحريم مى‏كنى؟) به عنوان عتاب و سرزنش نيست بلكه نوعى دلسوزى و شفقت است. ❕درست مثل اين كه ما به كسى كه زحمت زياد براى تحصيل درآمد مى‏كشد و خود از آن بهره چندانى نمى‏گيرد، مى‏گوئيم چرا اينقدر به خود زحمت مى‏دهى، و از نتيجه اين زحمت بهره نمى‏گيرى؟ 👌سپس در پايان آيه مى‏افزايد:" خداوند غفور و رحيم است" (وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ). ❕اين عفو و رحمت نسبت به همسرانى است كه موجبات آن حادثه را فراهم كردند كه اگر راستى توبه كنند مشمول آن خواهند بود، يا اشاره به اين است كه اولى اين بود كه پيامبر ص چنين سوگندى ياد نمى‏كرد كارى كه احتمالا موجب جرأت و جسارت بعضى از همسران حضرت ص مى‏شد. ❕ در آيه بعد اضافه مى‏كند:" خداوند راه گشودن سوگندهايتان را (در اين گونه موارد) روشن ساخته است" (قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمانِكُمْ) به اين ترتيب كه كفاره قسم را بدهيد و خود را آزاد سازيد. 👌البته اگر سوگند در موردى باشد كه ترك كارى رجحان دارد بايد به سوگند عمل كرد، و شكستن آن گناه است، و كفاره دارد. 👈اما اگر در مواردى باشد كه ترك آن عمل مرجوح ( و بهتر ) باشد (مانند آيه مورد بحث) در اين صورت شكستن آن جايز است، اما براى حفظ احترام قسم بهتر است كفاره نيز داده شود ( اگر چه دادن کفاره واجب نیست چون قسم شرعی منعقد نشده است تا مخالفت با آن جایز باشد ) 👉 📚تفسير نمونه، ج‏ 24، ص: 273 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
لعنت عمومی بنی امیه و بنی مروان در زیارت عاشورا !!!! 🤔 ❓چرا در زیارت عاشورا تمام بنی امیه و آل بنی مروان لعنت می شوند با این که ممکن است در میان آنان افراد خوبی هم بوده باشند !!!!! 💠💠 👌در این شکی نیست که از دید اسلام و قرآن , بیگناه را به چوب انسان گناهکار نمی رانند , چنان که خداوند فرمود : " وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ " " هيچ گنهكارى گناه ديگرى را متحمل نمى‏شود " ( انعام ١٦٤ ) ❕مقصود از بنی امیه و آل مروان که در زیارت عاشورا لعنت می شوند , کسانی از آن خاندان هستند که مستقیما در حق اهلبیت علیهم السلام جنایت کردند و اهلبیت ع را مورد اذیت و آزار و کشتار قرار دادند , و نیز کسانی مشمول لعنت مذکورند که اگرچه مستقیما در رساندن ظلم و ستم به اهلبیت ع نقش نداشتند , اما به ظلم و ستمی که اجدادشان به اهلبیت ع رساندند , راضی بودند و به آن افتخار می کردند , اینان هستند که شامل لعنتهای زیارت عاشورا هستند , چنان که علی علیه السلام فرمود ؛ " الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ. وَعَلَى‏ كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ: إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَإِثْمُ الرِّضَى‏بِهِ. " "آن كس كه به كار جمعيتى راضى باشد همچون كسى است كه در آن كار با آنها شركت كرده (منتها) آن كس كه در انجام كار باطل دخالت دارد دو گناه مى‏كند: گناه عمل و گناه رضايت به آن (ولى شخصى كه بيرون از دايره عمل است و به آن راضى است تنها مرتكب يك گناه مى‏شود و آن گناه رضايت است). " 📚نهج البلاغه ، حکمت 154 👌مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار بابى به اين موضوع اختصاص داده و در عنوان باب مى‏گويد: «إنَّ مَنْ رَضِىَ بِفِعْلٍ فَهُوَ كَمَنْ أتاهُ‏ كسى كه راضى به فعلى شود همانند كسى است كه آن را انجام داده است» و در ذيل آن هشت روايت نقل مى‏کند. 📚بحار الانوار ج 97 ص 94 باب 2 👌در داستان كشتن ناقه ثمود (همان معجزه الهى خداوند كه به پيامبرشان حضرت صالح داد) قرآن مى‏گويد: همه آن قوم بر اثر عذاب الهى از ميان رفتند در حالى كه همان‏گونه كه در كلام ديگرى از اميرمؤمنان به آن اشاره شده ناقه ثمود را يك نفر كشت و چون ديگران به آن رضايت دادند خداوند همگى را عذاب كرد: (وَإِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا) 📚نهج البلاغه خطبه 201 👌در زيارت‏نامه‏ها نيز كراراً این مطلب به چشم مى‏خورد كه زائر لعن و نفرين مى‏كند به كسانى كه جنايات يزيديان را در كربلا را شنيدند و به آن رضايت دادند: «وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِه» 📚تهذیب الاحکام ، ج 6 ص 114 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕اما کسانی از بنی امیه و بنی مروان که راضی به اعمال ناشایست قوم و اجداد خود نبوده اند و انسانهای صالحی بوده اند , مشمول لعنتهای مذکور نمی شوند چرا که آنان پیوند خود را با اجداد پلیدشان بریده اند , چنان که وقتی پسر نوح از راه و روش نوح ع جدا شد , دیگر جزء خاندان نوح ع محسوب نشد : " قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِح‏ " " فرمود: اى نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحى است‏ " ( هود ٤٦ ) ❕قرآن از زبان ابراهیم ع بیان می دارد که فرمود : "هر كس از من پيروى كند از من است‏ " " فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي " ( ابراهیم ٣٦ ) 👌یعنی پیروان ابراهیم ع تا روز قیامت جزء امت و آل ابراهیم اند , بر این اساس کسانی از بنی امیه و بنی مروان ملعون زیارت عاشورا محسوب می شوند که از آنان تبعیت کنند و راضی به فعل و عملکردشان باشد , اما اگر راضی به فعل آنها نباشد , دیگر از آنان محسوب نمی شوند . ❕در روايتى از امام باقر ع مى‏خوانيم: " من احبنا فهو منا اهل البيت قلت جعلت فداك: منكم؟! قال منا و اللَّه، اما سمعت قول ابراهيم فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي " " هر كس ما را دوست دارد از ما اهل بيت است، راوى سؤال مى‏كند فدايت شوم براستى از شما اهلبیت است ؟ فرمود: بخدا سوگند از ما است، آيا گفتار ابراهيم را نشنيده‏اى كه مى‏گويد فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي" هر كس از من پيروى كند او از من است" 📚تفسیر عیاشی ج ٢ ص ٢٣١ ❕به این نکته با صراحت در روایتی دیگر نیز اشاره شده است . 👌در كتاب الاختصاص شیخ مفید آمده است: " از ابو حمزه، روايت شده‌است كه گفت: سعد بن عبد الملك ( که از بنی امیه بود ) بر امام باقر عليه السلام وارد شد، در حالى كه چونان زنان، هِق هِق كُنان، مى‌گريست. امام عليه السلام به او فرمود: «چرا گريه مى‌كنى، سعد؟». گفت: چگونه نگِريم، در حالى كه از درخت نفرين شده در قرآن هستم‌؟ ( شجره ملعونه بنی امیه هستم که در قرآن لعنت شده اند ) . ❕امام عليه السلام به او فرمود: «تو از آنها نيستى. تو اموى‌ اى هستى كه از ما اهلبیتی . آيا سخن خداوند عز و جل را نشنيده‌اى كه از قول ابراهيم عليه السلام مى‌فرمايد: «هر كه از من پيروى كند، او از من است»؟" " عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: دَخَلَ سَعْدُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِكِ وَ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يُسَمِّيهِ سَعْدَ الْخَيْرِ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مَرْوَانَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَبَيْنَا يَنْشِجُ كَمَا تَنْشِجُ النِّسَاءُ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع مَا يُبْكِيكَ يَا سَعْدُ قَالَ وَ كَيْفَ لَا أَبْكِي وَ أَنَا مِنَ الشَّجَرَةِ الْمَلْعُونَةِ فِي الْقُرْآنِ فَقَالَ لَهُ لَسْتَ مِنْهُمْ أَنْتَ أُمَوِيٌ‏ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَحْكِي عَنْ إِبْرَاهِيمَ ع- فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي " 📚الاختصاص ص ٨٥ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
امام صادق علیه السلام امر به دوستی ابوبکر و عمر می کند !!!!! 🤔 : ❓امام صادق رحمه الله مردم را به دوستی با شیخین رضی الله عنها امر می کند!!! 🌱 71- ابو بصير گويد: در محضر امام صادق عليه السّلام نشسته بودم كه ام خالد همان زنى كه يوسف بن عمر از او بريده بود (و ميان آنها از نظر زناشوئى جدائى افتاده بود) اجازه ورود خواست، امام صادق عليه السّلام بمن فرمود: خوشت مى‌آيد كه سخن اين زن را بشنوى؟ عرضكردم: آرى حضرت اجازه‌اش داد و وارد شد امام صادق عليه السّلام مرا در كنار خود روى توشك نشانيد، زن مزبور از در وارد شد و شروع بسخن كرد، ديدم زن سخنورى است پس از امام در باره آن دو (يعنى ابو بكر و عمر) پرسيد؟ حضرت بآن زن فرمود: دوستشان بدار، ام خالد گفت: هر گاه من پروردگارم را ديدار كردم بگويم: كه تو بمن دستور دادى دوستشان بدارم؟ فرمود: آرى، گفت: اين شخص كه روى توشك در كنار تو نشسته (يعنى ابو بصير) بمن دستور ميدهد كه از آنان بيزارى جويم... 📓روضة الكافي جلد ۸ صفحه ۱۰۱ 💠💠 👌متاسفانه وهابی در بیان روایت مذکور تقطیع کرده است و ادامه روایت را بیان نکرده است , زیرا در ادامه روایت امام علیه السلام با استناد به آیاتی کفر و فسق آن دو نفر را ثابت می کند و کلام ابوبصیر در حق ابوبکر و عمر را تایید می کند . ❕ابو بصیر می‌گوید: در محضر امام صادق علیه السلام نشسته بودم که‌ام خالد، همان زنی که یوسف بن عمر با او قطع رابطه کرده بود، اجازه ورود خواست. 👌امام صادق علیه السلام به من فرمود: آیا دوست داری سخن این زن را بشنوی؟ من عرض کردم: آری، فدایتان شوم. امام فرمود: اگر می‌خواهی بشنوی، نزدیک شو. ابو بصیر می‌گوید: امام مرا در کنار خود روی تشک نشاند، سپس آن زن داخل شد و سخن گفت. دیدم او زنی سخنور است. از امام درباره فلانی و فلانی پرسید، امام به او فرمود: آن دو را دوست بدار.‌ام خالد عرض کرد: هرگاه پروردگارم را دیدار کردم، بگویم که تو به من دستور دادی دوستشان بدارم؟ ❕امام فرمود: آری، آن زن عرض کرد: پس این شخص که روی تشک در کنار شما نشسته (ابوبصیر) به من دستور می‌دهد که از آنان بیزاری جویم، و کثیرٌ النَّوَّا [یکی از علمای مطرح اهلسنت در آن زمان] به من دستور می‌دهد آن دو را دوست بدارم، پس کدام یک از این دو نفر (ابوبصیر یا کثیر النوا) بهتراند و بیشتر آن‌ها را دوست داری؟ ❕حضرت فرمود: سوگند به خدا، این مرد و یارانش در پیش من از کثیرالنوا و یارانش محبوبترند، این مرد کسی است که احتجاج و استدلال می‌کند و می‌گوید: «وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَ-ئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ» ( مائده/۴۴ ) {و کسانی که به موجب آنچه خدا نازل کرده داوری نکرده اند، آنان خود کافران اند. }، «وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَ-ئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» ( مائده/۴۵ ) {و کسانی که به موجب آنچه خدا نازل کرده داوری نکرده اند آنان خود ستمگران اند. }، « وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَ-ئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» ( مائده/۴۷ ) {و کسانی که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکنند، آنان خود نافرمان اند. } . ❕هنگامی که از محضر امام خارج شدم، گفتم: می‌ترسم‌ ام خالد برود و کثیر النوا را از ماجرا باخبر کند و مرا در کوفه شهره عام و خاص کند. خدایا، به تو از کثیرالنوا در این دنیا و آخرت بیزاری می‌جویم. " 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 " عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ:، كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِذْ جَاءَتْ أُمُّ خَالِدٍ الَّتِي كَانَ قَطَعَهَا يُوسُفُ تَسْتَأْذِنُ عَلَيْهِ، قَالَ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَ يَسُرُّكَ أَنْ تَشْهَدَ كَلَامَهَا قَالَ، فَقُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ، فَقَالَ أما لا فأدن قَالَ، فَأَجْلَسَنِي عَلَى الطِّنْفِسَةِ، ثُمَّ دَخَلَتْ فَتَكَلَّمَتْ فَإِذَا هِيَ امْرَأَةٌ بَلِيغَةٌ، فَسَأَلْتُهُ عَنْ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ، فَقَالَ لَهَا: تُوَلِّيهِمَا! قَالَتْ: فَأَقُولُ لِرَبِّي إِذَا لَقِيتُهُ إِنَّكَ أَمَرْتَنِي بِوَلَايَتِهِمَا، قَالَ: نَعَمْ. قَالَتْ: فَإِنَّ هَذَا الَّذِي مَعَكَ عَلَى الطِّنْفِسَةِ يَأْمُرُنِي بِالْبَرَاءَهِ مِنْهُمَا، وَ كَثِيرٌ النَّوَّاءُ يَأْمُرُنِي بِوَلَايَتِهِمَا فَأَيُّهُمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ قَالَ هَذَا وَ اللَّهِ وَ أَصْحَابُهُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ كَثِيرٍ النَّوَّاءِ وَ أَصْحَابِهِ، إِنَّ هَذَا يُخَاصِمُ فَيَقُولُ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ، وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ، وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ، فَلَمَّا خَرَجَتْ، قَالَ: إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَذْهَبَ فَتُخْبِرَ كَثِيراً فَيُشَهِّرَنِي بِالْكُوفَةِ، اللَّهُمَّ إِنِّي إِلَيْكَ مِنْ كَثِيرٍ بَرِي‏ءٌ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. " 📚الکافی ج ٨ ص ١٠١ _ رجال کشی ص ٢٤١ 👌می بینیم که اگر چه امام علیه السلام در ابتدا از روی تقیه به دوست داشتن آن دو امر کرد , اما در ادامه و با تایید سخنان ابوبصیر و با کنایه , فسق و کفر آن دو را ثابت نمود . ❕علامه مجلسی در شرح این روایت بیان جالبی دارد که خلاصه آن این است : " امام ع در ابتدا آن زن را به محبت ابوبکر و عمر امر کرد آن هم از روی تقیه اما وقتی آن زن در سوال پرسیدن اصرار کرد , امام ع با کنایه و با تکیه بر سخنان ابی بصیر و تایید سخنان ابی بصیر لعن آن دو را ثابت نمود , یعنی هم کفر و ظلم و فسق کثیر النواء را ثابت نمود و هم کفر آن دو را و وجوب برائت از آن دو را , و امام ع به دو جهت متذکر این نکته شد : 🔸١ _ این که امام ع گفت که ابوبصیر محبوب من است یعنی ابوبصیر در برائت جستن از آن دو در مسیر حق است . 🔸٢ _ امام ع از علتی در کفر کثیر النواء بهره گرفتند که آن علت در مورد ابوبکر و عمر هم است ( یعنی تن ندادن به حکم خداوند ) , بنابراین امام ع کفر و ظلم و فسق آن دو را نیز ثابت کرده است " "قوله عليه السلام:" هذا و الله أحب إلى" أمرها أولا بولاية أبي بكر و عمر تقية ثم لما بلغت في السؤال أثبت عليه السلام لعنهما كناية بأن لم يتعرض لقول الرجلين الذين سألت عنهما، بل قال هذا أي أبو بصير أحب إلى من كثير النواء، لأن كلامه موجه يقول إن كثير النواء يفتي و يحكم بين الناس بغير الحق، و يثبت بالآيات كفره و ظلمه و فسقه، فأشار عليه السلام في كلامه هذا ضمنا إلى كفر الملعونين و وجوب البراءة منهما بوجهين. الأول: أن محبوبية أبي بصير يستلزم صدقه في أمره بالبراءة منهما. و الثاني: إن العلة التي بها أثبت كفر النواء مشترك بينه و بينهما، فبها تثبت أيضا كفرهما و ظلمهما و فسقهما " 📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏25، ص: 245 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir