eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
209 ویدیو
50 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
👌و بالاخره خود اللهیاری پاسخ خودش را خودش می دهد و تصریح می کند که در مقام فتوا نقل روایت لازم نیست و تنها مطابقت با کلام معصومین شرط است ، یعنی همان چیزی که ما در مورد فتاوای مراجع گفتیم ‌. او چنین می گوید ؛ « بسم الله الرحمن الرحیم جواب نامه 1457: بسم الله الرحمن الرحيم السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، پسر عموی شما جاهل است. فکر میکند ما گفته ایم که خواندن غیر نص حرام است. و اگر انسان کلامی بگوید که عین نص یا ترجمه ای نص حدیث نباشد حرام است. از بس که این معممین حوزه علمیه ای قم جاهل هستند و نافهم هستند صبر انسان تمام میشود. اینکه اگر کسی طبق روایت بگوید فلان عمل مستحب است یا حرام است مادامیکه یقین دارد که کلامش موافق با کلام اهل بیت علیهم السلام است حرامی انجام نداده که ایشان بخواهد بر ما ایراد بگیرد.مکرر عرض کردیم که اگر کسی فتوا بدهد مادامیکه یقین دارد کلام او موافق کلام اهل بیت علیهم السلام است بر او حرمتی نیست »
❕پاسخی به کانال آتئیست که مدعی است علت توجه بشر به خداوند ترس از عوامل طبیعی است و الا خداوند واقعیتی ندارد 👇👇👇
🤔 ❔آیا آنچه خدا ناباوران میگویند واقعیت دارد که خدا زاییده ترس انسان از طبیعت است و مفهومی در عالم خارج ندارد ❕❕ 💠💠 👌آنچه که موجب توجه بشر به خداوند شده است ، نه فرضیه های موهوم بی خدایان یعنی ترس یا جهل و ... است ، بلکه سبب اصلی توجه ، مشاهده نظم و تدبیر بی مانند عالم هستی است و پی بردن به این که چنین نظام دقیقی بدون وجود یک خالق و سازنده حکیم به وجود آمدنی نیست . ❕خداوند می فرماید ؛ «مسلّماً در آفرينش آسمان‏ها و زمين و آمد و شد شب و روز نشانه‏ هاى (روشنى) براى صاحبان مغز است.» ( آل عمران 190 ) و می فرماید ؛ « در آفرينش آسمان‏ها و زمين و آمد و شد شب و روز ... نشانه‏ هايى است (از ذات پاك خدا و يگانگى او) براى مردمى كه عقل دارند و مى ‏انديشند.» ( بقره 164 ) و می فرماید ؛ « و همچنين در آفرينش شما و جنبندگانى كه در سراسر زمين، منتشر ساخته نشانه ‏هايى است براى گروهى كه اهل يقينند» ( جاثیه 4) ❕امام باقر عليه السلام در باره اين سخن خداوند كه ؛ «و كسى كه در اين [دنيا] كور باشد، در آخرت نيز كور است و گم‏راه ‏تر است» ( اسراء 72 ) فرمود ؛ « كسى كه آفرينش آسمان‏ها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و گردش گردون و خورشيد و ماه، و [ديگر] نشانه‏ هاى شگفت ‏انگيز، او را به اين ره‏نمون نشوند كه در پس اينها، حقيقتى باعظمت ‏تر از آنها وجود دارد، چنين كسى در آخرت، كور [دل‏] و گم‏راه‏تر است؛ چرا كه او از ديدن اين همه، كور است و ره به جايى (حقيقت ماورايى) نمى‏ برد. » 📚توحيد صدوق ، ص 455 _ الاحتجاج ، ج 2 ص 165 ❕ امام صادق عليه السلام در پاسخ اين سؤال زنديق كه دليل بر وجود خداوند چيست فرمود ؛ « وجود ساخته ‏ها دلالت بر اين دارد كه سازنده ‏اى آنها را ساخته است. آيا نمى ‏بينى كه چون به بنايى ساخته و برافراشته نظر مى‏ افكنى، درمى‏ يابى كه آن را بنّايى است، هرچند تو آن بنا را نديده و مشاهده نكرده باشى » 📚الكافی ج 1 ص 81 ❕و خطاب به مفضل فرمود ؛ « اى مفضّل! نخستين دليل و برهان بر وجود آفريدگارِ بسيار پاك، فراهم آوردن اين جهان و تركيب اجزاى آن و نظم بخشيدن دقيق به آنهاست. هر گاه با انديشه‏ ات در اين جهان تأمّل كنى و با خِرَدت آن را وارسى نمايى، آن را همچون خانه‏ اى مى ‏يابى كه همه آنچه بندگان او بدان نياز دارند، در آن فراهم آمده است. آسمان، مانند سقف [آن خانه‏] برافراشته شده و زمين، چون فرش، گسترده شده است و ستارگان، چونان چراغ، چيده شده ‏اند و گوهرها همچون گنجينه اندوخته شده ‏اند و هر چيزى در آن، براى كارى آماده شده است، و انسان مانند مالك اين خانه است و همه آنچه در اين خانه است، در اختيار او نهاده شده است. انواع گياهان براى مقاصد او آماده گشته ‏اند و انواع حيوانات، در راه مصالح و منافع او به كار گرفته شده ‏اند. پس، اين همه، آشكارا دلالت بر آن دارد كه جهان، با نقشه و حكمت و سازمان و هماهنگى آفريده شده است، و آفريننده آنها يكى است و هموست كه اجزاى اين عالم را تركيب و نظم بخشيده است. » 📚بحار الأنوار ج 3 ص 61 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕با این وجود می بینیم عده ای علت توجه به مذهب را ترس معرفی می کنند چنان که ويل دورانت، مورّخ معروف غربى در تاريخ خود در بحثى تحت عنوان سرچشمه‏ هاى دين از (لوكرتيوس)، حكيم رومى چنين نقل مى‏ كند كه ؛ «ترس نخستين مادر خدايان است! و از ميان اقسام ترس، خوف از مرگ، مقام مهم‏ترى دارد ... به همين جهت انسان ابتدائى نمى‏ توانسته باور كند كه مرگ يك نمود طبيعى است؛ لذا هميشه براى آن علت فوق طبيعى تصور مى ‏كرد.» 📚تاریخ تمدن ، ج 1 ص 89 👌همين سخن را راسل، به تعبير ديگرى تكرار كرده ، مى‏ گوید ؛ «گمان مى‏ كنم كه منشأ مذهب قبل از هر چيز ترس و وحشت باشد؛ ترس از بلاهاى طبيعى، ترس از جنگ‏ها و مانند آن، و ترس از اعمال نادرستى كه انسان به هنگام غلبه شهوات انجام می‏دهد.» 📚جهانی که من میشناسم ص 54 👌بطلان اين فرضيه از اينجا روشن مى‏ شود كه طرفداران آن گويا همگى با يك تعهّد ضمنى با يكديگر توافق كرده ‏اند كه براى مذهب و عقيده خداپرستى‏ ريشه فوق طبيعى وجود ندارد؛ و حتماً بايد عاملى براى آن در طبيعت جستجو كرد. عاملى كه بازگشت به نوعى گمان و تخيّل داشته باشد؛ لذا در اين رابطه هميشه مسائل فرعى را ديده، و مسأله اصلى را فراموش كرده ‏اند. 📚پیدایش مذاهب ص 201 👌درست است كه ايمان به خدا به انسان قدرت روحى و آرامش مى‏ دهد، و درست است كه او را در برابر مكر و حوادث سخت شجاع مى‏ كند، تا آنجا كه گاهى آماده هرگونه ايثار و جانبازى مى‏ شود ، چنان که می فرماید ؛ « آگاه باشيد ( دوستان و) اولياى خدا نه ترسى دارند و نه غمگين مى ‏شوند» ( یونس 62 ) و می فرماید ؛ « آنها كه ايمان آوردند و ايمان خود را با شرك و ستم نيالوند ايمنى، تنها از آن آنهاست». ( انعام 82) ❕ولى چرا ما مطلبى را كه دائماً در مقابل چشم بشر وجود داشته يعنى اين نظامى كه بر زمين و آسمان و گياهان و جانداران و وجود خود انسان حاكم است را فراموش كنيم. 👌 ما هر قدر به اين فرضيّه‏ ها و ابداع كنندگان آنها خوشبين باشيم باز نمى ‏توانيم اين حقيقت را انكار كنيم كه هيچ يك از آنها توانايى و جرأت آن را ندارند كه فرضيّه خود را به عنوان يك موضوع قطعى و اثبات شده، تلقّى و ابراز كنند، بلكه از نظر تجزيه و تحليلهاى مادّى در نهايت به همان مى‏ رسند كه «ساموئيل كينگ» اظهار داشته است ؛ ❕ «منبع مذهب مستور از اسرار است. از ميان نظريّه‏ هاى بى‏ شمار دانشمندان در اين خصوص، برخى منطقى ‏تر از ديگران به نظر مى‏ رسد، ولى حتّى بهترين اين نظريّه ‏ها از لحاظ ثبات علمى محلّ ايراد است و از دايره تصوّر منطقى خارج نيست و به همين جهت جامعه شناسان پيرامون منبع مذهب، اختلاف نظر شديدى دارند» 📚جامعه‏ شناسى «كينگ»، ص 99 ❕انسان هر قدر از علم تشريح و فيزيولوژى و مانند آن بى ‏اطلاع باشد؛ وقتى به ساختمان چشم و گوش و قلب و دست و پاى خود نگاه مى‏ كند آن را ساختمان عجيب و دقيقى مى ‏بيند كه از طريق اتّفاقات و عوامل بى‏ شعور هرگز قابل تفسير نيست. پيدايش يك شاخه گل، يك زنبور عسل، پيدايش خورشيد و ماه و سير منظّم آنها و پديده‏ هاى ديگر. 👌اين مطلبى است كه هميشه در برابر چشم انسان وجود داشته و دارد و عامل اصلى پيدايش ايمان به وجود خدا است؛ چرا اين واقعيّت روشن را ناديده مى‏ گيرند و به سراغ مسأله ترس و جهل مى‏ روند جز اينكه بگوئيم نسبت به چنين واقعيّت روشن، جهل دارند و از پيشرفت عقائد مذهبى ترس دارند، چرا جاده اصلى و روشن را رها كرده در بى ‏راهه گام مى‏ گذارند؛ جز اينكه پيشداورى‏ ها سد راه آنان گشته است. 📚پیام قرآن ج 2 ص 47 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔آخوند ادعا ميكند قرآن از نظر فصاحت و بلاغت و تاريخى و علمى و بى نظير است حال براى اينكه ثابت كنيم كه قرآن چقدر فصاحت بلاغت و ... دارد يك نمونه مى آوريم. به این آیات توجه بفرمایید: هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ (بروج/۱۷) فِرْعَوْنَ وَثَمُودَ (بروج/۱۸) : آيا خبر سپاهيان به تو رسيد؟ فرعون و ثمود. قرآن در اینجا برای درست کردن سجع(قافيه) جمله، مفهوم را خراب کرده است. گفته آیا به شما خبر سپاهیان ثمود رسيد؟ در صورتی که: ثمود نام قومی تاریخی است اما فرعون نام فرمانروایان امپراتوری مصر بوده است. فرعون به دلیل اينكه فرمانروا بودن دارای جنود(سپاه) بوده است. که به این موضوع در آیاتی از قرآن منجمله آیه ۷۸ سوره طه اشاره شده است. فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ (طه/۷۸) اما جنود و سپاه قوم ثمود در کجای قرآن آورده شده است؟ پاسخ منفی است، زیرا در هیچ جائى از قرآن و حتی روایات نامى از سپاه قوم ثمود اشاره نشده است و این نیز یکی از آن ایراداتی قرآن است فراموش نكنيم كه فرعون، لقب فرمانروايان مصر بوده است و نه نام كسى و نويسنده قرآن از آن خبر نداشته است. ▪️واقعا عجب بلاغتى دارد اين كتاب 💠پاسخ💠 👌اشکال معاند در مورد آیات شریفه ذیل است که می فرماید ؛ « هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ _ فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ _ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ _ وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ » « آيا داستان جنودها به تو رسيده است _ ( جنود ) فرعون و ثمود. _ بلكه كافران پيوسته مشغول تكذيب حقند _ و خداوند به همه آنها احاطه دارد » ( بروج 17 _ 20) ❕معاند دو اشکال کرده است ؛ اول اینکه چرا گفته شده جنود ثمود در حالی که آنان یک قوم بودند و نه لشکر و دوم اینکه فرعون لقب فرمانروایان مصر بوده است نه نام کسی . ❕متاسفانه معاند با هر دو اشکال جهل و بی اطلاعی خود را بیشتر از گذشته آشکار کرده است ؛ 1⃣چنان که راغب در مفردات درابطه با معنای جند می نویسد این کلمه در اصل نام زمين پر سنگلاخ و سخت است سپس به هر مجتمع، و جمعيّت متراكمى جند و جنود گفته می شود ، نامیدن لشكر به جند هم به اعتبار فشردگى و تراكم قدرت آن است . 📚مفردات الفاظ القرآن ج 1 ص 207 ❕بنابراین به هر گروه و جمعیت دارای قدرتی جند و جنود گفته می شود و جنود ثمود یعنی جمعیتی و گروه ثمود که دارای قدرت و امکانات بودند و با این قدرت و امکانات در برابر پیامبرشان صالح ایستادند ، در مورد امکانات و قدرت آنان خداوند می فرماید ؛ « و به سوى (قوم) ثمود برادرشان صالح را فرستاديم گفت اى قوم من! خدا را بپرستيد كه جز او معبودى براى شما نيست، دليل روشنى از طرف پروردگار براى شما آمده: اين ناقه الهى براى شما معجزه‏ اى است، او را به حال خود واگذاريد كه در سرزمين خدا (از علفهاى بيابان) بخورد و آن را آزار نرسانيد كه عذاب دردناكى شما را خواهد گرفت - و بخاطر بياوريد كه شما را جانشينان قوم عاد قرار داد و در زمين مستقر ساخت، كه در دشتهايش قصرها براى خود بنا مى‏ كنيد و در كوه‏ها براى خود خانه ‏ها مى ‏تراشيد، بنا بر اين نعمتهاى خدا را متذكر شويد و در زمين فساد نكنيد » ( اعراف 73 _ 74 ) 👌و می فرماید ؛ « و قوم ثمود كه صخره‏ هاى عظيم را از دره مى ‏بريدند (و از آن خانه و كاخ مى‏ ساختند) » ( فجر 9 ) ❕اینان با قدرت و تمدنی که داشتند دست به دست هم دادند و جمعیتی را تشکیل دادند و در برابر پیامبرشان ایستادند ، چنان که می فرماید ؛ « در آن شهر نه گروهك بودند كه فساد در زمين مى‏ كردند و مصلح نبودند- آنها گفتند بيائيد قسم ياد كنيد به خدا كه بر او (صالح) و خانواده ‏اش شبيخون مى ‏زنيم و آنها را به قتل مى‏ رسانيم سپس به ولى دم او مى‏ گوئيم ما هرگز از هلاكت خانواده او خبر نداشتيم و در اين گفتار خود صادق هستيم - آنها نقشه مهمى كشيدند و ما هم نقشه مهمى، در حالى كه آنها خبر نداشتند- بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد؟ كه ما آنها و قومشان را همگى نابود كرديم » ( نمل 48 _ 50) ❕و با همکاری یکدیگر و فراهم آوردن جمعیتی ، شتر صالح که معجزه ایشان بود را پی کردند ، چنان که علی علیه السلام فرمود ؛ « ناقه ثمود را تنها یک نفر به هلاکت رساند ولی خداوند همه را مشمول عذاب ساخت چرا که همگی به این امر رضایت دادند ( و همکاری کردند )» 📚نهج البلاغه خطبه201 ❕و در نقل دیگر فرمود ؛ « هیچ یک از آنان نبود مگر این که در کشتن ناقه همکاری کردند » 📚الکافی ج 8 ص 188 ❕بنابراین به جمعیت متراکم و دارای قدرت جند گفته می شود و مقصود از جنود ثمود گروههای مختلف قوم ثمود است که دارای امکانات و تمدن و قدرت بودند و با همکاری یکدیگر در برابر دعوت صالح علیه السلام ایستادگی کردند . 🔸ادامه👇
🔸ادامه 👇 2⃣در مورد کلمه فرعون هم گفتنی است که فرعون، اسم عام است و به تمام سلاطين مصر در آن زمان گفته مى‏ شد، همانطور كه به سلاطين روم، قيصر و به سلاطين ايران كسرى مى ‏گفتند. 📚تفسیر نمونه ج 5 ص 51 _ مجمع البحرین ج 4 ص 375 ❕در تفسیر المیزان هم می خوانیم ؛ « لفظ فرعون اسم پادشاه مصر نبوده است بلكه لقبى بوده مانند « خديو » كه مصرى‏ ها بطور كلى پادشاهان خود را به آن لقب مى‏ خوانده‏ اند، هم چنان كه روميان پادشاهان خود را قيصر و ايرانيان كسرى و چينى‏ ها « فغفور » لقب مى‏ داده‏ اند، و اما اينكه اسم فرعون معاصر با موسى بن عمران و آن شخصى كه به دست موسى غرق شده چه بود؟ قرآن در باره آن تصريح نكرده است. » 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 8 ص 269 👌بنابراین از آنجایی که مردمان مصر به تمام فرمانروایان خود « فرعون » می گفتند و طبیعتا فرمانروای زمان حضرت موسی علیه السلام هم نزد آنان « فرعون » نامیده می شد ، خداوند هم از همین لقب برای معرفی او استفاده کرده است ، اما این که نام او چه بوده است در دو روایت از امام صادق و امام کاظم علیه السلام آمده است که « نام او ، ولید بن مصعب بوده است و کنیه او ابو مصعب بوده است » 📚علل الشرایع ج 1 ص 67 _ معانی الاخبار ص 385 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 764 3⃣اما چرا خداوند از جنود فرعون و ثمود در کنار هم یاد کرده است ، دلیل روشنی دارد ، خداوند از دو گروهی سخن به میان می آورد که یک گروه شرق و غرب جهان را زير سلطه خود قرار دادند، و گروه دیگر دل كوه‏ها را شكافتند و سنگهاى عظيم آن را بركندند، و از آن خانه ‏ها و قصرهاى عظيم ساختند، و كسى را ياراى مقابله با آنها نبود. 👌ولی خداوند گروه اول را با آب و گروه دوم را با باد كه هر دو وسيله‏ هاى حيات آدمى هستند، و از لطيف‏ترين و ظريفترين موجودات محسوب مى‏ شوند درهم كوبيد . امواج نيل، فرعون و لشكرش را در كام خود فرو بلعيد، و باد سرد و كوبنده، قوم ثمود را همچون پر كاه از مقابل خود برمى‏ داشت و بعد از مدتى جسم بى ‏جانشان را بر صفحه زمين مى ‏افكند. ❕تا مشركان عرب بدانند كارى از آنها ساخته نيست، جايى كه خدا از آن لشكرهاى عظيم و قدرتمند چنين انتقام گرفت وضع كسانى كه از آنها ضعيف‏ترند و ناتوانترند روشن است، هر چند ضعيف و قوى در برابر قدرت او يكسان است . انتخاب قوم فرعون و ثمود از ميان همه اقوام پيشين به عنوان دو نمونه از اقوام سركش به خاطر اين است كه هر دو در نهايت قدرت بودند، يكى مربوط به گذشته ‏هاى دور است (قوم ثمود) و ديگرى به گذشته نزديكتر (قوم فرعون) بعلاوه اقوام عرب با نام آنها آشنا بودند و از تاريخشان اجمالا با خبر . 📚تفسیر نمونه ج 26 ص 351 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ این شبهه پراکنی معاند در مورد معنای کلمه « نکاح » را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1228
👌پاسخ معاند را که می گوید با این همه ظلم و جوری که در عالم واقع شده است ، چرا امام زمان علیه السلام ظهور نمی کند را در ذیل بخوانید که مفصلا شرایط ظهور ایشان را توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3152 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2072 ❕در بخشی از پاسخ های فوق آورده ایم ؛ «امام مهدی علیه السلام زمانی ظهور می کند که تمام عالم دستشان از همه جا کوتاه و برای رفع ظلم و فساد جهان ، دست به دامان یک منجی الهی بزنند و از همه چیز و همه کس دل بکنند ، آن موقع است که ظهور واقع می شود ، لذا می بینیم که در روایات آمده است که ظهور زمانی است که ناامیدی سراسری تمام عالم را فرا گیرد و همگان برای اصلاح عالم جز به یک منجی الهی ، امید نداشته باشند . 👌امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « اين امر (قيام مهدی ) جز پس از نااميدى، براى شما رخ نمى ‏دهد و به خدا سوگند، تا آن گاه كه از هم جدا و ناب شويد و از آزمون به [سالم‏] در آييد و به خدا سوگند، تا آن گاه كه هر كس بايد بدبخت شود، بشود و آن كه بايد خوش‏بخت بشود، بشود» ( الكافى ج 1 ص 370 )
👌پاسخ معاند در مورد لغو حکم برده داری در اسلام و این که آیا امکان گرفتن برده در زمان کنونی هم است یا خیر را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1008
❕هذیان گویی جدید اللهیاری که مدعی است در طول تاریخ تشیع به مانند او کم بوده و فضلش از تمام علمای معاصر بالاتر است ❗️
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕هذیان گویی جدید اللهیاری که مدعی است در طول تاریخ تشیع به مانند او کم بوده و فضلش از تمام علمای مع
❕اللهیاری در تازه ترین اظهار نظرش گفته است که به مانند او در عالم تشیع کم بوده و نسبت به تمام علمای معاصر فضلش بالاتر است ❗️❗️ ❕جناب اللهیاری شما چگونه ادعای علم و فضل دارید و خودتان را عالم دهر و اعلم علماء می دانید در حالی که از روایات اهل بیت علیهم السلام اطلاع ندارید که فرمودند هرکس بگوید « من عالم هستم او نادانی بیش نیست » ❕پيامبر گرامی فرمود ؛ « هر كه بگويد ، من دانا هستم، او شخص نادانى است » و فرمود ؛ «هر كه بگويد من دانا هستم، او نادان است » 📚منیه المرید ص 183 _ تحف العقول ص 248 ❕علی علیه السلام در سفارش به فرزند خود فرمود ؛ « انواع ناداني ها را به تو گوشزد كردم تا خود را عالم نشمارى ... زيرا عالم كسى است كه بداند آنچه مى ‏داند، در برابر آنچه نمى‏ داند اندك است و از اين رو خود را نادان مى‏ شمارد و با اطلاع از اين امر (كه دانسته ‏هايش اندك است) بر كوشش خود براى تحصيل دانش مى ‏افزايد. لذا پيوسته دانشجو و شيفته دانش باشد و از آن بهره گيرد و نسبت به عالمان فروتن و با اعتنا باشد و خاموشى اختيار كند و از خطا پرهيز و شرم داشته باشد و اگر به چيزى رسد كه نمى‏ داند، آن‏ را انكار و رد نكند؛ زيرا به نادانى خود معترف است. » 📚تحف العقول ص 73 👌و فرمود ؛ «هر كه ادعا كند كه به پايانِ دانش رسيده است، اوج نادانى خود را نشان داده است‏ » 📚غرر الحکم ح 9193 ❕یا چگونه عالمی هستید که از آیات و روایاتی که انسان را از خودستایی و حقیر شمردن دیگران نهی کرده است اطلاع ندارید ❗️❗️ 🔸خداوند می فرماید ؛ « آيا نديدى آنهايى را كه خودستايى مى‏ کنند (اين خودستائي ها بى ارزش است) ولى خدا هر كس را بخواهد ستايش مى ‏كند و كمترين ستمى به آنها نخواهد شد. » ( نساء 49 ) و فرمود ؛ « پس خودستايى نكنيد چرا كه او پرهيزگاران را بهتر مى ‏شناسد » ( نجم 32 ) ❕پيامبر گرامی فرمود ؛ «هر كه بگويد من از همه مردم بهترم، او بدترين مردم است و هر كه بگويد من بهشتى هستم، او دوزخى است » 📚بحار الانوار ج 67 ص 398 👌 على عليه السلام فرمود ؛ « زشت‏ ترين راستگويى، خودستايى آدمى است » 📚غرر الحکم ح 2942 👌و فرمود ؛ « كسى كه نفْسِ خود را بستايد آن را سر بريده است » 📚غرر الحکم ح 9104 👌و در يكى از نامه ‏هاى خود به معاويه نوشت ؛ « اگر نبود كه خداوند انسان را از خودستايى نهى فرموده، هر آينه اين گوينده، فضايل و بزرگوارى‏ هاى بى‏ شمارى را بر مى‏ شمرد كه دل‏هاى مؤمنان با آنها آشناست و بر گوش‏هاى شنوندگان گران نمى ‏آيند » 📚نهج البلاغه نامه 28 ❕بله جناب اللهیاری ، شما اگر عالم و دانشمند هم باشید ، به خاطر دشمنی کردن با حکومت اسلامی ایران که برپایی آن مطابق نص آیات و روایات است و به خاطر اهانت به لباس مقدس روحانیت که مدعی هستید که لباس پیامبر و امامان علیهم السلام نیست و با اهانت علنی به خلفای اهلسنت و ترک تقیه که موجب تحریک آنان برای کشتن شیعیان شده است ، مصداق عالم فاجری هستید که وظیفه همگان ، دوری از فتنه شما است . 👌 پيامبر گرامی فرمود ؛ « مايه هلاكت امّت من، دانشمند بدكار و عابد نادان است و بدترين بد، دانشمندان بدكار و نيكوترين نيكها، دانشمندان نيك اند » 📚جامع بیان العلم ج 1 ص 192 ❕و فرمود ؛ « از دانشمند بدكار و متعبّد نادان بپرهيزيد كه آنان فتنه هر فتنه زده اى اند » 📚خصال یک جلدی ص 69 ❕پیشنهاد می کنیم باب ذیل در مذمت علماء فاجر از کتاب شریف بحار الانوار را مطالعه کنید ؛ 📚بحار الانوار ج 2 ص 105 باب 15 « ذم علماء السوء و لزوم التحرز عنهم » 👌اخیرا هم دیدیم که در پی وی به ما در مورد فتاوای مراجع پیام داده اید و گفتید ؛ « من بیشتر حدیث نقل میکنم بعضی جاها که وقت نیست حدیث نمیگویم مراجع شما در رساله شان هیچ جا حدیث نمیگویند که هیچ اصلا جاهل به حدیث اند » ( عکس پیامش را در ذیل ببینید ) » ❕در حالی که از مباحث بالا روشن شد که خود شما جاهل به حدیث هستید و خودتان تصریح کردید که در فتوا دادن نقل حدیث لازم نیست ، در ذیل آوردیم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12168 👌مرجع تقلید مطابق با حدیث فتوا می دهد و در توضیح المسائل نقل فتوایش ، مطابق و ترجمه روایت است و در واقع روایت را « نقل به معنا » می کند ، خود اهل بیت علیهم السلام اجازه نقل روایت به معنا را داده اند که روایات مذکور را شیخ کلینی در کافی شریف نقل می کند ؛ 📚الکافی ج 1 ص 51 باب روایه الکتب و الحدیث 👌و شیخ حر عاملی در کتاب الفصول المهمه خود باب « جواز روایه الحدیث بالمعنی » ج 1 ص 522 باب 12 و در کتاب وسائل الشیعه ج 27 ص 80 باب 8 مفصلا این روایات را نقل می کند که آن بزرگواران اجازه نقل روایت به معنا را داده اند . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخی به معاند در مورد مطلب امروز ما در مورد اللهیاری 👇
❕در رابطه با مطلبی که در مورد اللهیاری گذاشتیم ، معاند که به حق نقش « خرمگس معرکه » را بازی می کند ، مطلب گذاشته است که شما روایت نقل کردید که هرکس بگوید من عالمم ، او جاهل است ، در حالی که علی علیه السلام پیوسته می گفت من عالمم و از من سوال کنید قبل از آنکه مرا از دست بدهید ، بنابراین طبق سخن شما معاذ الله علی علیه السلام هم جاهل است . 👌معاند توجه ندارد که مخاطب روایت مذکور ، افرادی عادی جامعه اند که طبق نص قرآن بهره آنان از علم و دانش اندک است ؛ « جز اندكى از دانش به شما داده نشده است » ( اسراء 85 ) ❕اینان اگر گول همین اندک دانش خود را بخورند و ندای « من عالم هستم » را همه جا سر دهند و خود را از همگان بالاتر ببینند ، طولی نمی کشد که گرفتار خود برتر بینی و عجب و غرور می شوند و چون خود را « عالم کل » می بینند ، از دستیابی به دانش بیشتر محروم می شوند و برای رسیدن به دانش بیشتر سعی و تلاش نمی کنند . 👌اما اهل بیت علیهم السلام از آنجایی که دانششان اندک نیست و از سوی دیگر معصوم هستند ، هیچ مانعی ندارد که برای معرفی خود ، از علم و فضل الهی خود سخن گویند ، تا مردمان ، دیگران را جایگزین آنها نکنند و توجه داشته باشند که آنان حجت الهی اند و باید از آنان تبعیت کنند . ❕این که علم و دانش آن بزرگواران اندک نیست ، بلکه دارای علم ماکان و ما یکون اند ، شکی در آن نیست . 👌مرحوم کلینی در کافی شریف بابی را گشوده تحت عنوان ؛ « باب درمورد اینکه امامان می دانند جمیع آنچه در گذشته بوده و تا آینده خواهد بود و چیزی از آنان پنهان نیست » 📚الکافی، ج1 ص 260 🔸از امام صادق نقل می کند که فرمود ؛ «من می دانم آنچه در آسمانها وزمین و بهشت ودوزخ است ومی دانم آنچه در گذشته بوده و تا روز قیامت خواهد بود » 📚همان مدرک ❕علی علیه السلام فرمود ؛ «من جمیع علم پیامبر و علم گذشته و علم آینده تا روز قیامت را می دانمذ» 📚بصایر الدرجات، ج1 ص127 ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «خداوند بزرگتر از آن است که از طریق امام بر بنده ای احتجاج کند آنگاه چیزی از اخبار آسمان و زمین را از امام مخفی بدارد » 📚بحار الانوار، ج 26 ص 110 ❕و این که آنان معصوم اند و هیچگاه دچار عجب و غرور و خود پسندی نمی شود ، این مساله هم روشن و قطعی است . 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « من و علی و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین ، مطهر و معصوم هستیم » 📚کمال الدین ج 1 ص 280 ❕و فرمود ؛ « هر کس می خواهد رستگار شود ، به علی و امامان از فرزندانش تمسک کند ، زیرا آنان برگزیدگان الهی بوده و از هر گناه و خطایی معصوم هستند » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 57 👌علی علیه السلام نیز در وصف امامان فرمودند ؛ « آنان معصوم هستند از تمام گناهان صغیره و کبیره و در جواب دادن خطا نمی کنند و هیچ گاه گرفتار سهو و نسیان نمی شوند » 📚بحار الانوار ج 25 ص 351 ❕بنابراین هیچ مانعی ندارد که آن بزرگواران از علم و فضل خود سخن به میان بیاورند تا مردمان مسیر هدایت را گم نکنند و سراغ غیر آنان نروند ، چنان که در قرآن می خوانیم یوسف علیه السلام برای معرفی خود به پادشاه مصر از علم و امانتداری خود سخن به میان آورد تا بجای او افراد ناصالح ، سرپرستی امور را به دست نگیرند و فرمود ؛ « گفت مرا سرپرست خزائن سرزمين (مصر) قرار ده كه نگهدارنده و آگاهم » ( یوسف 55 ) 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕در تفسیر نمونه می خوانیم ؛ « گاه ضرورتهايى ايجاب مى ‏كند كه انسان خود را با تمام امتيازاتى كه دارد معرفى كند، چرا كه بدون آن هدفهاى مقدسى پايمال مى‏ گردد، ميان اينگونه سخنان، با خودستايى و تزكيه نفس تفاوت بسيار است. ❕نمونه اين سخن خطبه امام سجاد علیه السلام در مسجد شام است، در آن هنگام كه مى ‏خواهد خود و خاندانش را به مردم شام معرفى كند، تا توطئه بنى اميه در زمينه خارجى بودن شهيدان كربلا عقيم گردد، و نقشه ‏هاى شيطانى آنها نقش بر آب شود. » ( مقتل الحسین ، خوارزمی ، ج 2 ص 69 _ الملهوف ، ص 211) 📚تفسیر نمونه ج 22 ص 544 👌و در جای دیگر می خوانیم ؛ « بدون شك تعريف خويش كردن كار ناپسندى است، ولى با اين حال اين يك قانون كلى نيست، گاهى شرائط ايجاب مى‏ كند كه انسان خود را به جامعه معرفى كند تا مردم او را بشناسند و از سرمايه ‏هاى وجودش استفاده كنند و بصورت يك گنج مخفى و متروك باقى نماند. ❕در آيات فوق نيز خوانديم كه يوسف به هنگام پيشنهاد پست خزانه دارى مصر خود را با جمله « حفيظ عليم » ستود، زيرا لازم بود سلطان مصر و مردم بدانند كه او واجد صفاتى است كه براى سرپرستى اين كار نهايت لزوم را دارد. 👌لذا در تفسير عياشى از امام صادق علیه السلام مى‏ خوانيم كه در پاسخ اين سؤال كه آيا جايز است انسان خودستايى كند و مدح خويش نمايد؟ فرمود ؛ «نعم اذا اضطر اليه اما سمعت قول يوسف اجْعَلْنِي عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ و قول العبد الصالح وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ‏ » « آرى هنگامى كه ناچار شود مانعى ندارد آيا نشنيده ‏اى گفتار يوسف را كه فرمود مرا بر خزائن زمين قرار ده كه من امين و آگاهم، و همچنين گفتار بنده صالح خدا (هود) من براى شما خيرخواه و امينم ( اعراف 68 ) » 📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 181 ❕و از اينجا روشن مى ‏شود اينكه در خطبه شقشقيه و بعضى ديگر از خطبه ‏هاى نهج البلاغه على علیه السلام به مدح خويشتن مى‏ پردازد و خود را محور آسياى خلافت مى ‏شمرد، كه هماى بلند پرواز انديشه ‏ها به اوج فكر و مقام او نمى‏ رسد، و سيل علوم و دانشها از كوهسار وجودش سرازير مى ‏شود، و امثال اين تعريفها همه براى اين است كه مردم نا آگاه و بي خبر به مقام او پى ‏ببرند و از گنجينه‏ وجودش براى بهبود وضع جامعه استفاده كنند. » 📚تفسیر نمونه ج 10 ص 12 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔طبق آياتى كه خداوند فرموده است : (( براى تقرب الى الله در جستجوى وسيله باشيد)). پيرو اين آيات آخوندها قبرهاى اولياء اللهى را يكى از مصاديق وسيله معرفى مى كنند. اكنون سوال: با كدام دليل قبر اولياء الهى وسيله قربت الى الله محسوب مى شود؟ و چرا حضرت على در نامه ١١٠ نهج البلاغه انواع وسايل قربت الى الله را معرفى فرمودند اما دريغ از اشاره به قبرها ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ » « اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد پرهيزگارى پيشه كنيد و وسيله ‏اى براى تقرب به خدا انتخاب نمائيد و در راه او جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد » ( مائده 35) 👌وسيله در اصل به معنى تقرب جستن و يا چيزى كه باعث تقرب به ديگرى از روى علاقه و رغبت مى ‏شود مى ‏باشد. 📚النهایه ج 5 ماده « وسل » ❕بنابر اين وسيله در آيه فوق با توجه به « ال جنس » که بر سر آن آمده است معنى بسيار وسيعى دارد و هر كار و هر چيزى را كه باعث نزديك شدن به پيشگاه مقدس پروردگار مى‏شود شامل مى ‏گردد که یکی از آنها توسل به اولیاء الهی است . ❕ لذا در روایات اهل سنت می بینیم که توسل به اولیاء الهی حتی بعد از مرگشان یکی از راههای قرب الهی و استجابت دعا ذکر شده است . 👌در صحيح بخارى، از انس نقل شده است كه ؛ ❕«هر گاه در مدينه قحطى می شد، عمر بن خطاب به عباس بن عبدالمطلّب متوسل مى ‏شد و تقاضاى باران مى ‏كرد. و چنين مى ‏گفت ؛ « خدايا، ما (در زمان خشكسالى در زمان رسول خدا ) به وسيله پيامبرمان به تو توسّل مى ‏جستيم و تو ما را سيراب مى‏ كردى و اكنون به ‏وسيله عموى پيامبر به تو متوسّل مى ‏شويم، پس اكنون تو ما را سيراب كن». و بدنبال آن باران مى ‏آمد و مردم سيراب مى ‏شدند». 📚 صحيح بخارى، ج 2، ص 16، ابواب الاستسقاء؛ ج 4، ص 209، باب مناقب المهاجرين وفضلهم‏ 👌یا نقل می کنند که در زمان عمر بن خطاب مردم دچار قحطی شدند . بلال بن حارث به کنار قبر پیامبر گرامی آمد و عرضه داشت که رسول خدا مردم از قحطی و خشکسالی در حال نابودی اند . برای امتت طلب باران نما ، رسول خدا به خوابش آمد و گفت به سراغ عمر برو و سلام مرا به او برسان و به او خبر ده که به زودی باران خواهد آمد و به او بگو کیسه سخاوت و بخشش را بگشا. 🔶بلال بن حارث به نزد عمر آمد و ماجرا را بازگو کرد ، عمر گریست و گفت خدایا من کوشش خود را کردم ولی ناتوان بودم » 📚دلائل النبوه ج7 ص47 _ مصنف ابن ابی شیبه ج7 ص482 _ فتح الباری ج2 ص412 _البدایه و النهایه ج7 ص105 👌یا حاکم نیشابوری نقل می کند که مروان بن حکم روزی از کنار قبر رسول خدا می گذشت که مشاهده کرد ابو ایوب انصاری صحابی معروف صورت بر قبر رسول خدا گذاشته و با او نجوا می کند . مروان دست برد و گردنش را گرفت و گفت آیا می دانی چه می کنی ؟ ابو ایوب پاسخ داد که به محضر رسول خدا آمده ام نه کنار سنگ ( و او متوجه من است )» 📚مستدرک حاکم ج4 ص515 _ مسند احمد ج5 ص422 👌یا دارمی از علمای معروف اهل سنت نقل می کند ؛ « در مدینه قحطی شدیدی آمده بود و مردم به نزد عایشه شکایت بردند و از او چاره جویی خواستند . عایشه گفت ؛ کنار قبر پیامبر بروید و سوراخی در سقف بالای قبر قرار دهید تا آنکه میان قبر و آسمان مانعی نباشد و منتظر بمانید . مردم به این دستور عمل کردند و در نتیجه باران بارید که پس از مدتی بیابان ها سبز شد و شتر ها چاق و فربه شدند » 📚سنن دارمی ج1 ص43 👌و یا نقل می کنند «زمانی که پیامبر گرامی درگذشت ، ابوبکر در منزل چهره او را باز کرد و بوسید و گفت پدرم و مادرم فدای تو باد از ما پیش پرودگار خود یاد کن و به خاطر داشته باش » 📚کشف الارتیاب ص265 👌و یا خطيب بغدادى از علماى معروف اهل سنت مى‏ نويسد ابوعلى خلال از علمای سنی مسلک مى‏ گفت ؛ «هيچ گاه مشكلى برايم پيش نمى‏ آمد، مگر آنكه آهنگ قبر موسى بن جعفر عليهما السلام مى‏ كردم و به او توسّل مى ‏جستم و آنگونه كه من دوست داشتم مشكلم را خداوند بر طرف مى‏ ساخت». 📚تاریخ بغداد ج 1 ص 133 👌و یا ابن ‏حبّان از دانشمندان اهل سنت و عالم رجالى معروف مى ‏نويسد ؛ «قبر على بن موسى الرضا عليه السلام در طوس كنار قبر هارون الرشيد قرار گرفته است و زيارتگاه معروفى است و من مكرر آن را زيارت كرده‏ ام»؛ سپس مى ‏افزايد: «در مدتى كه من در طوس ساكن بودم، هر گاه مشكلى برايم پيش مى‏ آمد، قبر على بن موسى ‏الرضا عليه السلام را زيارت مى‏ كردم و (به بركت زيارت آن حضرت) رفع مشكلم را از خداوند طلب مى ‏كردم كه در اسرع وقت خواسته ‏ام به اجابت مى‏ رسيد و گرفتاريم برطرف مى‏ شد؛ من اين مسأله را بارها تجربه كرده ‏ام» 📚الثقات ج 8 ص 457 🔸ادامه👇
🔸ادامه 👇 ❕شافعى- رئيس مذهب شافعيه- در اشعار خود خاندان رسول خدا را وسيله نجات خود مى ‏داند، و مى‏ گويد ؛ «خاندان پيامبر اكرم شفيع منند؛ آنها وسيله تقرب من به سوى خدايند؛ اميدوارم فرداى قيامت به سبب آنها نامه اعمالم، به دست راست من سپرده شود». 📚دیوان الامام الشافعی ص 27 👌جهت اطلاع از بقیه ادله مشروعیت توسل به اولیاء الهی و دیدن آیات مربوطه پاسخ های گذشته ما را مطالعه کنید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6580 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3159 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7011 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7241 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7653 ❕حال وهابی اشکال کرده است که در خطبه 110 نهج البلاغه ، موارد یازده گانه توسل بیان شده است ولی در آن خبری از توسل به انبیاء و اهل بیت علیهم السلام نیست چنان که می فرماید ؛ « برترين وسيله ‏اى كه متوسّلان به خدا، به آن توسّل مى‏ جويند ايمان به خدا و پيامبر اوست و جهاد در راه خدا كه قلّه رفيع اسلام است و كلمه اخلاص (و شهادت به يگانگى خدا) كه هماهنگ با فطرت انسانى است، و برپا داشتن نماز كه حقيقت دين و آيين است، و اداى زكات كه فريضه ‏اى واجب است، و روزه ماه رمضان كه سپرى در برابر عذاب الهى است، و حج و عمره خانه خدا كه نابود كننده فقر و شستشو دهنده گناه است و صله رحم كه سبب فزونى مال و طول عمر، و صدقه پنهانى كه كفّاره گناهان است و صدقه آشكار كه از مرگ‏هاى بد پيشگيرى مى‏كند و خدمت به خلق كه از لغزش‏ها و شكست‏ هاى خفّت‏ بار جلوگيرى مى‏ كند. » ❕وهابی توجه ندارد که بیان علی علیه السلام با تعبیر « إنّ أفضل ما توسّل به المتوسّلون إلى اللّه سبحانه و تعالى، الإيمان به و برسوله.... » آغاز می شود و حضرت از « مای موصوله » استفاده کردند که برای غیر ذوی العقول است . 📚بدائه النحو ص 63 ❕یعنی غرض علی علیه السلام ، بیان افعال و اشیایی است که جزء اشخاص و صاحبان عقل نیستند اما موجب قرب به خداوند می شود که از این دسته موارد یازده گانه را بر شمرده به عنوان برترین چیزهایی که می توان به آنها برای قرب به خدا توسل جست . 👌بنابراین موضوع بحث در کلام علی علیه السلام « غیر ذوی العقول » است و اگر مقصود « ذوی العقول » بود باید از « من موصوله » استفاده می شود . ❕در نقلهای دیگر تصریح شده است که برتری چیزهایی که می توان به آنها توسل کرد و آنها جزء اشخاص و ذوی العقول هستند ( من موصوله ) اهل بیت علیهم السلام می باشند . ❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛ «هرکس خدا را با توسل به ما بخواند رستگار می شود و هرکس به غیر ما بخواند هم خود هلاک می شود وهم دیگران را هلاک می کند» 📚 امالی طوسی، ص 172 🗯امام رضا علیه السلام فرمود ؛ «زمانی که گرفتار مشکل و سختی شدید به وسیله ما خدا را بخوانید» 📚تفسیر عیاشی،ج 2 ص 42 👌در روایت دیگری حضرت علی علیه السلام فرمود ؛ «من وسیله خداوند در بین بندگان هستم» 📚تفسیر برهان،ج 2 ص 292 💠 در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید ؛ « بندگانم بدانید که محبوبترین افراد نزد من محمد و اهل بیتش هستند و هر یک از شما که حاجت و درخواستی دارید به انان توسل کنید زیرا هر کس در دعا به انان توسل کند من دعای او را رد نمی کنم» 📚وسائل الشیعه ج 7 ص 102 ❕بنابراین شبهه وهابی ناشی می شود از عدم توجه به فرق « ما و من موصوله » و این که « ما » برای « غیر ذوی العقول » است و « من » برای ذوی العقول ، چنان که همین عدم توجه به فرق این دو برای مشرکین زمان پیامبر هم موجب شبهه شده بود آن هم زمانی که خداوند فرمود ؛ « إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُون » « شما و آنچه غير از خدا مى‏ پرستيد هيزم جهنم خواهيد بود و همگى در آن وارد مى ‏شويد. » ( انبیاء 98) ❕« پس از نزول این آیه ، گروهی به نزد پیامبر آمدند و گفتند اگر معبود بت پرستان به همراه آنان در دوزخند مسيح هم معبود مسیحیان است که باید در دوزخ باشد ؟ 👌 رسول خدا فرمود ؛ « خدا قرآن را بر من فرو فرستاده به زبان عرب و در عرف و زبان عرب لفظ «ما» براى چيزهائى است كه عقل ندارند و لفظ «من» براى آنچه عقل دارد و لفظ «الذى» براى همه است و اگر شما عرب باشيد بايد اين را بدانيد خدا فرموده: «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ» مقصودش بتها است كه ميپرستيدند و آنان بى‏ عقل باشند و مسيح در آن در نيايد زيرا او عقل دارد و اگر «و من تعبدون» فرموده بود شامل مسيح بود آن قوم گفتند يا رسول اللَّه درست گفتى » 📚کنزالفوائد ج 2 ص 187 _ بحار الانوار ج 9 ص 283 ❕توضیح بیشتر ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9178 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕طرفداران اللهیاری به پی وی ما آمده و می گویند اگر مرد هستیم بیاییم با اللهیاری مناظره کنیم .
❕ اللهیاری نیز در کانالش اعلام کرده است که اگر مرد هستیم در کانال اعلام آمادگی برای مناظره کنیم ❕
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕ اللهیاری نیز در کانالش اعلام کرده است که اگر مرد هستیم در کانال اعلام آمادگی برای مناظره کنیم ❕
❕طرفداران اللهیاری به پی وی ما آمده و می گویند اگر مرد هستیم بیاییم با اللهیاری مناظره کنیم . 👌خود اللهیاری نیز در کانالش اعلام کرده است که اگر مرد هستیم در کانال اعلام آمادگی برای مناظره کنیم ❕ ❗️جناب اللهیاری این هم اعلام آمادگی ما برای مناظره . ما حاضریم با شما در موضوعات اختلافی مناظره کنیم ، اما احساس می کنیم در آغاز امر مناظره حضوری و تصویری مفید فائده نباشد ، چرا که اللهیاری بسیار در صوتهای خویش اهل پرداختن به حواشی است و شاید در دو ساعت برنامه اش ، ده دقیقه مطلب مفید است و بقیه زمان صرف تکرار مکررات و بیان مطالب حاشیه ای می شود . 👌ما ساعت های سخنرانی اللهیاری در مورد لباس روحانیت و تقلید از مراجع را در سه پاسخ ابطال کردیم ، در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2368 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2498 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2516 ❕شما ببینید که اللهیاری چقدر عمق مطالب و استدلالهایش سطحی بوده که ما در سه پاسخ طومار آن را پیچیدیم . 🔸اللهیاری جهت آغاز مناظرات ، کلیپ درست کند و پاسخ جوابیه های ما را بدهد ، بعد اگر دیدیم که اللهیاری حرف تازه ای دارد و سخنانش ارزش مناظره حضوری و تصویری را دارد ، آن وقت هماهنگی مناظره تصویری را می کنیم و اگر دیدیم که ارزش مناظره تصویری را ندارد ، در کانال و سایت خود ، پاسخ او را می دهیم . ❕به هر حال این پیام اعلام آمادگی ما برای برقراری مناظره با شرایطی که گفته شد می باشد . والسلام علی من اتبع الهدی
❕اللهیاری پس از ناتوانی از رد کردن پاسخهای های ما نسبت به مواضعش و عصبانیت از شرایط مناظره ای که ما بیان کردیم ، در کانالش ما را به باد فحش و ناسزا گرفته است و از ما با لفظ رکیک و بسیار زشت « مخنث » یاد کرده است .
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕اللهیاری پس از ناتوانی از رد کردن پاسخهای های ما نسبت به مواضعش و عصبانیت از شرایط مناظره ای که ما
❕اللهیاری پس از ناتوانی از رد کردن پاسخهای های ما نسبت به مواضعش و عصبانیت از شرایط مناظره ای که ما بیان کردیم ، در کانالش ما را به باد فحش و ناسزا گرفته است و از ما با لفظ رکیک و بسیار زشت « مخنث » یاد کرده است . 🔸چنین فرد فحاشی ادعای فضل و علم و قرب به اهل بیت علیهم السلام دارد در حالی که می بینیم پیامبر گرامی فرمود ؛ « از دشنام گويى بپرهيزيد؛ زيرا خداوند عزّوجلّ ناسزاگوىِ بد دهن را دوست ندارد » 📚بحار الانوار ج 79 ص 110 👌و فرمود ؛ « وارد شدن به بهشت بر هر ناسزاگويى حرام است » 📚میزان الحکمه ج 9 ص 56 ❕على عليه السلام به نقل از پیامبر گرامی فرمود ؛ « خداوند بهشت را بر هر فحّاش بدزبان بى ‏شرمى كه باكى ندارد چه گويد و چه شنود، حرام كرده است؛ زيرا اگر وارسى كنى خواهى يافت كه يا زنا زاده است يا شيطان در نطفه او شريك بوده است. عرض شد. اى پيامبر خدا! آيا شيطان در مردم هم شريك مى‏ شود؟ فرمود: آرى، مگر اين سخن خداوند عزّوجلّ را نخوانده ‏اى كه: «و در اموال و فرزندان ايشان شريك شو» ( اسراء 64 ) » 📚الکافی ج 2 ص 323 ❕امام صادق عليه السلام به نقل از پيامبر گرامی فرمود ؛ « آيا شما را خبر ندهم كه كم شباهت ‏ترين شما به من كيست؟ عرض كردند: چرا، اى پيامبر خدا. فرمود: ناسزاگوىِ بد دهنِ بد زبان ....» 📚الکافی ج 2 ص 291 👌و فرمود ؛ « دشنام گويى و بدزبانى و دريدگى، از [نشانه‏ هاى‏] نفاق است » 📚بحار الانوار ج 79 ص 113 ❕آری به راستی جز منافق و کسی که شیطان در نطفه اش شریک شده است چنین فحاشی و بدگویی از دیگران نمی کند در عین حالی که ادعای فضل و علم را دارد . 🔸جناب اللهیاری اگر قصد شما از گفتن جمله « مخنث » به ما ، نسبت دادن اعمال منافی عفت و قذف کردن ما است ، مطابق روایت امام صادق علیه السلام باید هشتاد ضربه شلاق بخورید . 📚الکافی ج 7 ص 208 ❕و اگر تنها قصد فحاشی بدون قذف را داشته اید باز هم باید تنبیه شوید و از باب تعزیر شلاق بخورید چنان که عبد الرّحمن بن ابى عبد اللّه مى‏ گويد ؛ «از امام صادق عليه السّلام پرسيدم اگر شخصى به ديگرى توهين كند، و به وى ناسزا گويد، ولى او را قذف نكند، آيا مجازات مى ‏شود؟ امام علیه السلام فرمود ؛ بله، تعزير مى‏ گردد.» 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 202 ❕چقدر تو جاهل و دور نسبت به روایات و آداب و اخلاق اهل بیت علیهم السلام هستی . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔در آیه قرآن ک میفرماید ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾(سورهٔ مائده-آیهٔ ۵۵) ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و زکات می‌دهند در حالی که در رکوع نمازند. چرا نگفته چه کسی ( الذی ) گفته کسانی ( الذین ) منظور خضوع و خشوع هست خدا میگه مسلمانان کسانی هستن که در حین رکوع و خم شدن برای خدا، بفکر زکات و کمک به مردم هم هستن نه اینکه فقط نماز خشک و خالی بخونن و سوال دیگه اینکه یه حدیث دارین میگه تیغی در پای علی فرو رفت، که از شدت درد نزاشت کسی به اون دست بزند و در بیاورد گفتن زمانی که علی نماز می‌خواند چنان غرق خدا میشود که حواسش به دنیا نیست و آن لحظه تیغ را بیرون میکشیم، و چنین کردن، و علی حس نکرد حدیث دیگه میگه علی در نماز بود که گدایی از کنارش رد شد و فوری او را دید و انگشترش را به او داد و آیه نازل شد این دوتا تضاد ندارند ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ » « سرپرست و رهبر شما تنها خدا است، و پيامبر او، و آنها كه ايمان آورده ‏اند و نماز را بر پا مى ‏دارند و در حال ركوع مى‏ پردازند.» ( مائده 55) ❕بسيارى از مفسّران و محدثان در شأن نزول اين آيه نقل كرده‏ اند كه اين آيه در شأن على عليه السلام نازل شده است. 👌سيوطى در الدّرالمنثور در ذيل اين آيه از ابن عباس نقل مى‏ كند كه على عليه السلام در حال ركوع نماز بود كه سائلى تقاضاى كمك كرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد، پيامبر صلى الله عليه و آله از او پرسيد: «چه كسى اين انگشتر را به تو صدقه داد؟»، اشاره به على عليه السلام كرد و گفت: «آن مرد كه در حال ركوع است».در اين آيه انَّما وَلِيُّكُمْ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ ... نازل شد» 📚الدر المنثور ج 2 ص 293 🔸این شان نزول را مرحوم محدّث بحرانى در غاية المرام 24 حديث از منابع اهل سنّت و 19 روايت از منابع و شيعه نقل كرده است، كه مجموعاً 43 حديث مى ‏شود.بنابراين، رواياتى كه پيرامون اين آيه وارد شده متواتر است . ❕علاوه بر اين، علّامه امينى در كتاب بى ‏نظيرش، الغدير، از بيست منبع معروف اهل سنّت رواياتى پيرامون آيه شريفه محلّ بحث نقل مى‏ كند؛ منابع معروفى چون تفسير طبرى، تفسير اسباب النّزول، تفسير فخر رازى، تذكره سبط ابن جوزى و الصّواعق ابن حجر و نور الابصار شبلنجى و تفسير ابن كثير و مانند آن كه از اعتبار خاصّى در نزد اهل سنّت است‏. 📚الغدیر ج 2 ص 52 به بعد ❕كتابهاى معروفى كه اين حديث در آن نقل شده از سى كتاب تجاوز مى ‏كند كه همه از منابع اهل تسنن است، از جمله محب الدين طبرى در ذخائر العقبى صفحه 88 و علامه قاضى شوكانى در تفسير فتح القدير جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدى صفحه 148 و در لباب النقول سيوطى صفحه 90 و در تذكرة سبط بن جوزى صفحه 18 و در نور الأبصار شبلنجى صفحه 105 و در تفسير طبرى صفحه ج 6 ص 165 و در كتاب الكافى الشاف ابن حجر عسقلانى صفحه 56 و در مفاتيح الغيب رازى جلد سوم صفحه 431 و در تفسير در المنثور جلد 2 صفحه 393 و در كتاب كنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردويه و مسند ابن الشيخ و علاوه بر اينها در صحيح نسايى و كتاب الجمع بين الصحاح السته و كتابهاى متعدد ديگرى اين احاديث آمده است‏ . ❕آلوسی بزرگ اهل سنت می گوید ؛ « غالب اهل حدیث و اخبار بر این اعتقادند که آیه ولایت در شان علی نازل گردید» 📚روح المعانی،ج6 ص167 👌جرجانی بزرگ عالم اهل سنت می گوید ؛ « امامان تفسیر بر این نکته اجماع دارند که مراد از آیه ولایت علی می باشد که در رکوع نماز انگشتر خود را به گدا و آیه نازل شد » 📚شرح المواقف ج 8 ص 360 👌تفتازانی از بزرگ اهل سنت می گوید ؛ « به اتفاق مفسران هنگامی که گدایی از علی درخواست کمک نمود و آن حضرت انگشتر خود را در حال رکوع نماز به او داد این آیه در شان او نازل شد » 📚شرح المقاصد ج 2 ص 288 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕کاربر در مورد آیه مذکور سه اشکال کرده است ؛ 1⃣مقصود از « هم راکعون » ، خضوع و خشوع است ، یعنی مسلمینی که اولی به تصرفند در نماز خشوع و خضوع دارند و نمازشان خشک و بی روح نیست ، در حالی که مطابق آنچه در بالا آمد ، مخاطب آیه شریفه علی علیه السلام است که در حال رکوع به فقیر صدقه داد . بنابراین جمله « هم راکعون » جمله حالیه است از علی علیه السلام به معنای « صدقه دادن در حال رکوع نماز » و هر تفسیری غیر این ، تفسیر به رای است و باطل ، در بسيارى از كتب معروف اين حديث از پيامبر اكرم نقل شده است ؛ «كسى كه قرآن را به ميل خويش تفسير كند يا ناآگاهانه چيزى درباره آن بگويد بايد آماده شود كه در جايگاه خويش در دوزخ قرار گيرد». 📚مباحث فی علوم القرآن ص 304 ❕چنان که می بینیم مقدس اردبیلی می نویسد ؛ « ( اشکال کرده اند ) ركوع به معنى و خضوع و خشوع هم آمده، شايد معنى كلام آن باشد كه آنانى كه نمازشان با خضوع و خشوع است اولى به تصرف ‏اند در امر مسلمانان نه آنهائى كه نمازشان به خضوع و خشوع نيست‏ ، پاسخ این است که جمیع مفسرین متفق اند در اینکه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در حالت ركوع تصدق فرمودند و اين آيه نازل شد؛ پس ركوع را به معنى ديگر حمل نمودن بى ‏معنى است و اين مناقشه ‏اى است كه ناشى نمى ‏شود الّا از عناد و بحث كج » 📚حدیقه الشیعه ج 1 ص 65 2⃣اشکال دوم آنکه توجّه كردن به سائل منافات با حضور قلب در نماز و غرق در مناجات پروردگار بودن ، دارد ، تا آنجا كه معروف است كه پيكان تير از پاى مباركش در حال نماز بيرون آورند و احساس نفرمود ، چگونه ممكن است در حال نماز به درخواست شخص سائل توجه كرده باشد؟! 👌پاسخ آن است که ما روایت بیرون کشیدن تیر از پای علی علیه السلام را در حال نمازقبول داریم ( متن روايت چنين است ؛ «رُوى انَّهُ وَقَعَ نَصْلُ فى رِجْله فَلَمْ يُمْكنْ مِنْ اخْراجِهِ فَقالَتْ فاطِمَة عليها السلام اخْرِجُوه‏فى حال صَلاته فَاِّنَهُ لايَحِسُّ بِما يَجْرى عَلَيْه حينَئذٍ فَاخْرِجَ فَهُوَ فى صَلاتِهِ! (محجّة الَبيضاءَ، جلد اول، صفحه 398- احقاق الحق، جلد 2، صفحه 414. ) ❕اما کسى كه اين ايراد را مى‏ كند از اين نكته غفلت دارد كه شنيدن صداى سائل و كمك به او، پرداختن به غير خدا و توجه به خويشتن از امور دنيوى نيست؛ بلكه آن هم در واقع توجّه به خدا است. شنیدن صدای سائل و به کمک او پرداختن توجه به خویشتن نیست بلکه عین توجه به خداست، علی در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا و می دانیم بیگانگی از خلق خدا بیگانگی از خدا است . 👌قلب پاك على عليه السلام در برابر صداى سائلان حسّاس بود، و به نداى آنها پاسخ مى ‏گفت؛ او با اين كار عبادتى را با عبادت ديگر آميخت؛ و در حال نماز زكات داد، و هر دو براى خدا و در راه او بود. ❕وانگهى اين ايراد و خرده‏ گيرى در واقع ايراد بر قرآن مجيد است، چرا كه خداوند در اين آيه دادن زكات را در حال ركوع مورد تكريم و تمجيد قرار داده، و اگر اين عمل نشانه غفلت و بى‏ خبرى از ذكر خدا بود نبايد به عنوان يك صفت والا و با ارزش فوق العاده، روى آن تكيه شود. اين متعصّبان مى ‏خواهند فضيلت على عليه السلام را انكار كنند در واقع به خدا ايراد مى‏ گيرند . 📚پیام قرآن ج 9 ص 203 🔸ادامه 👇