#طبری_شیعی_ناقل_روایت_شهادت_فاطمه_س
🤔#پرسش
❔ بر اساس یک روایت صحیح در کتاب «دلایل الامامه» منسوب به طبری شیعی، جریان آتش زدن درب، ضرب و جرح حضرت زهرا و سقط محسن آمدهاست. بیشتر علمای متأخر شیعه چون آیتآلله تبریزی و سید کمال حیدری و... به این روایت تکیه دارند.
اما مشکل جدی در این است که نویسنده کتاب مشخص نیست. زمانی این کتاب به محمد بن جریر طبری، صاحب تفسیر طبری و تاریخ طبری از علمای بزرگ اهل سنت شهرت یافته. بعد دیدهاند که محتوا با اندیشه طبری نمیخواند، کتاب را به محمد بن جریر شیعی صاحب المسترشد از علمای قرن چهارم و از معاصرین شیخ صدوق نسبت دادهاند. بعد که دیدهاند سند روایات او به قرن چهارم نمیخورد، گفتهاند یک محمد بن جریر طبری در قرن پنجم و از معاصرین شیخ طوسی هم بودهاست، لذا لقب طبری صغیر را به او دادهاند. جالب این است که نویسنده را هیچ عالم شیعی از معاصرین و غیره نمیشناسند. کتاب هم دارای تحریفات، دستکاری و جعل زیاد است و جعلهای آن به حدی است که روایات معتبر آن یک در برابر ده یا بیشتر است. لذاست که کتاب از نظر برخی رجالیون معاصر مانند علامه ریاحی رد شدهاست و از نظر علمای تاریخ هم اعتبار ندارد. این که سند روایت صحیح است، دلیل نمیشود زیرا نویسنده کتاب ناشناخته است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« سبب وفات فاطمه آن بود که قنفذ غلام عمر با دستور عمر زهرا را با غلاف شمشیر مضروب ساخت و به دنبال آن محسن را سقط کرد و بیماری شدید پیدا کرد ( وسر انجام به شهادت رسید ) »
📚دلائل الامامه ص134
👌متاسفانه نویسنده متن مورد اشکال ، برای زیر سوال بردن روایت فوق ، نهایت جهل خود را به رخ ما کشیده و در مورد مولف کتاب « دلائل الامامه » و وجود « روایات جعلی » در کتاب مذکور ، مطالب ناصوابی و باطلی گفته است که همه نشان از جهل و ناآگاهی نویسنده ، در این موضوع را دارد .
❕مولف کتاب شریف دلائل الامامه ؛ « محمد بن جریر بن رستم ، طبری آملی » است که ابن حجر از علمای اهلسنت تصریح می کند از علمای شیعه است و آن طبری صاحب تاریخ معروف که از علمای اهل سنت است ، نمی باشد ؛ « رافضی له توالیف »
📚لسان المیزان ، ج 5 ص 103
❕مولف مذکور از علمای بزرگ امامیه است و به « طبری شیعی » ، معروف است و آن « طبری » ، صاحب تاریخ معروف که از علمای اهل سنت است ، نمی باشد ، نجاشی ، رجالی معروف در مورد او می نویسد ؛
« او از اصحاب ما بوده و جلیل و بزرگ و کثیر العلم و زیبا کلام ، و ثقه در حدیث است ، صاحب کتاب مسترشد در امامت است »
📚رجال نجاشی ، ص 376
❕شیخ طوسی در رجال خود تصریح می کند که این طبری از علمای شیعه است و طبری صاحب تاریخ معروف که از اهل سنت است ، نمی باشد ؛
📚رجال طوسی ص 449
👌و در کتاب فهرست خود در مورد او می گوید ؛
« محمد بن جریر بن رستم طبری ، کبیر و بزرگ ( انسانی ) است و که کنیه او ابوجعفر و فرد فاضل و متدینی است ، او صاحب تاریخ ( معروف ) نیست ، زیرا صاحب تاریخ ، سنی مذهب است »
📚الفهرست ، ص 446
❕ابن شهر آشوب نیز در مورد او می گوید ؛
« او متدین و فاضل بود و صاحب تاریخ معروف نیست ، از کتابهای او ، المسترشد فی اثبات الامامه و دلائل الامامه است »
📚معالم العلماء ، ص 107
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕علامه مجلسی نیز از او با عظمت یاد می کند و تصریح می کند که کتاب « دلائل الامامه » از او می باشد ، و کلام نجاشی در مدح و تمجید او را نقل می کند ، و کلام شیخ طوسی را نیز می آورد که او صاحب کتاب « المسترشد » نیز می باشد ؛
📚بحار الانوار ج 1 ص 39
👌از علمای معاصر نیز ، شیخ عباس قمی در مورد او می نویسد ؛
« او از بزرگان علمای ما در قرن چهارم است ، از بزرگان و ثقات علمای ما ، صاحب کتاب دلایل الامامه و الایضاح و المسترشد است »
📚الکنی و الالقاب ج 1 ص 243
❕دیگران از علمای شیعه نیز او را ستوده اند و تصریح کرده اند که او صاحب دو کتاب المسترشد و دلائل الامامه است ؛
📚اعیان الشیعه ، ج 9 ص 199 _ ریاض العلماء ، ج 5 ص 430 _ مراه الکتب ج 5 ص 236 _ تکمله امل الآمل ، ج 4 ص 495 _ نقد الرجال ج 4 ص 157 _ زبده الاقوال ص 314 _ الرجال ، حر عاملی ، ص 213 و ....
❕با توجه به آنکه شیخ طوسی در معرفی طبری شیعی از عنوان « کبیر » استفاده کرد ، مرحوم صاحب الذریعه دچار توهم شده است که ما دو طبری شیعی داریم ، یکی طبری کبیر که شیخ طوسی از او یاد می کند و صاحب کتاب المسترشد است و دیگری طبری صغیر که صاحب کتاب دلایل الامامه است ؛
📚الذریعه الی تصانیف الشیعه ، ج 8 ص 241
❕این سخن و برداشت او اشتباه محض است و بر خلاف تصریحات علمای فوق الذکری است که نام بردیم ، لذا صاحب کتاب قاموس الرجال به او پاسخ می دهد که مقصود شیخ طوسی از این که به او لقب « کبیر » را داده است ، برای آن است که او را از « طبری » سنی جدا کند ، و از او با عنوان « کبیر » یاد می کند تا یاد آور شود که این طبری از علمای بزرگ شیعه است ، نه آنکه در مقابل او طبری شیعی دیگری باشد ، به نام طبری صغیر »
📚قاموس الرجال ج 9 ص 156
❕در کتاب فهرس التراث هم ، متذکر می شوند که صاحب الذریعه اشتباه کرده است و همان طبری شیعی صاحب دو کتاب « المسترشد » و « دلایل الامامه » است ، چرا که می بینیم ابن شهر آشوب که آملی الاصل است و علمای آن منطقه را بهتر از همه می شناسد ، تصریح به همین نکته کرده است ( که ما کلام ابن شهر آشوب را نقل کردیم ) ، همینطور سید بن طاووس هم در کتابهای خود ، به این مساله تصریح کرده است که با توجه این نکات اشتباه صاحب الذریعه روشن می شود .
📚فهرس الثراث ، ج 1 ص 359
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
1⃣0⃣1⃣یکی از شبهاتی که وهابیت خیلی روی آن مانور می دهند ، آن است که اگر فدک حق فاطمه و علی بود ، چرا
3⃣1⃣1⃣اگر کسی بگوید که قضیه فدک و این که حضرت زهرا طالب فدک بود ، همه از دروغ های شیعه است و واقعیت ندارد ، شما چه جوابی به او می دهید ❗️❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3381
4⃣1⃣1⃣شبهه می کنند که مگر حضرت فاطمه فدک را برای چه کاری میخواست؟ آخر فدک این بود که حضرت زهرا می خواست فدک را بگیرد و به نیازمندان بدهد ، این همه جنجال بر سر فدک پس چرا است ، فدک در اختیار حکومت هم که باشد ، صرف فقرا می شد ❗️❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3384
5⃣1⃣1⃣امام صادق عليه السلام فرمودند ،
👈 دانشمندان وارثان انبيا هستند و اين از آن روست كه پيامبران نه درهمى به ارث مى نهند نه دينارى [هیچ ارث دنیوی و مادی بجای نمی نهند]
بلكه احاديثى از احاديث خود را به ارث مى نهند ، 👈 پس هر كه قدرى از آن را بیاموزد به بهره اى فراوان دست يافته است
الکافی ؛ ج 1 ؛ ص 89
بااین حدیث کتب معتبر شیعه که کلام معصوم در نزد شیعیان هست و حجت شرعی 👈 ثابت شد پیامبر ارثی مادی نگذاشتند و موضوع فدک رفت به باد فنا ❗️❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3386
6⃣1⃣1⃣آیا رسول خدا ظلم کرده و فدک را به زینب و ام کلثوم نداده و فقط به فاطمه زهرا داده است ❗️طبق قواعد مسلم فقهی باید در بخشش مساوات رعایت شود و اگر پیامبر این مساوات را رعایت نکرده باشد ظالم است ❗️❗️
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3390
7⃣1⃣1⃣بر اساس یک روایت صحیح در کتاب «دلایل الامامه» منسوب به طبری شیعی، جریان آتش زدن درب، ضرب و جرح حضرت زهرا و سقط محسن آمدهاست. بیشتر علمای متأخر شیعه چون آیتآلله تبریزی و سید کمال حیدری و... به این روایت تکیه دارند.
اما مشکل جدی در این است که نویسنده کتاب مشخص نیست. زمانی این کتاب به محمد بن جریر طبری، صاحب تفسیر طبری و تاریخ طبری از علمای بزرگ اهل سنت شهرت یافته. بعد دیدهاند که محتوا با اندیشه طبری نمیخواند، کتاب را به محمد بن جریر شیعی صاحب المسترشد از علمای قرن چهارم و از معاصرین شیخ صدوق نسبت دادهاند.....
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3391
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
⚫️به مناسبت فرا رسیدن ایام شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها تقدیم میشود ؛ ✔️پاسخ به بیش از 5⃣1⃣1⃣ش
#پست_موقت
❕دوستان گرامی اگر در قضیه شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها ، سوال و پرسشی دارند ، که در مجموعه فوق نمی باشد ، مطرح فرمایند ، در این ایام در اسرع وقت پاسخ گفته می شود .
👌چنان که قبلا هم یاد آور شدیم ، مجموعه فوق در طول پنج سال با تحقیقات میدانی در فضای حقیقی و مجازی گردآمده و مورد پاسخگویی ما قرار گرفته است ، و حاوی بروز ترین و تازه ترین شبهات در این مساله است ، و یک مجموعه کامل با بیش از صد و پانزده پرسش و شبهه پیرامون فاطمه صدیقه سلام الله علیها و شهادت ایشان است ، به نظر می رسد کمتر پرسش و شبهه ای در این قضیه باشد که مورد بحث و رصد و پاسخگویی ما قرار نگرفته باشد .
👌با این وجود ما کماکان در صدد شبهه یابی بیشتر در این موضوع هستیم ، لذا از شما عزیزان می خواهیم که اگر پرسش و شبهه ای در این رابطه دارید که در مجموعه فوق الذکر نیست ، حتما در این ایام با ما مطرح کنید تا به حول و قوه الهی پاسخ گوییم ، باشد که این اندک ، موجبات رضایت آن بانوی ستمدیده را فراهم آورد .
#وثاقت_ابان_راوی_کتاب_شریف_سلیم_بن_قیس
🤔#پرسش
❔ راجع به سلیم به طور مفصل سخن گفته شد که کتاب فعلی، جعلی است و اعتبار ندارد و تنها راوی آن، ابان بن ابیعیاش هم توثیق نشدهاست ، بنابراین اعتماد به این کتاب در قضیه شهادت حضرت زهرا صحیح نیست ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌سلیم بن قیس روایات متعددی در شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها نقل می کند که همین امر موجب شده است که برخی در صدد برآیند تا این کتاب را از اعتبار ببندازند .
❕سليم بن قيس از عبد اللّه بن عباس كه جابر بن عبد اللّه هم در كنارش بود نقل می کند که گفت ؛
« پيغمبر پس از يك خطبه طولانى به على گفت: ، به زودى قريش بر ضدّ شما دست به دست هم مى دهند و به منظور ظلم و ستم، و شكست تو با هم متّحد مى شوند. اگر يارانى پيدا كردى، با آنان جهاد كن و الّا دست نگه دار و خونت را حفظ كن. اما شهادت در پى تو است. خداوند قاتل تو را لعنت كند».
❕سپس پيغمبر رو به دخترش كرد و گفت ؛
«تو نخستين كس از اهل بيت من هستى كه به من ملحق مى شوى، و تو سرور زنان اهل بهشتى. به زودى پس از من مورد ظلم و خشم قرار مى گيرى تا آنجا كه تو را مى زنند و يكى از دنده هاى پهلويت را مى شكنند. خداوند قاتل تو را لعنت كند ...».
📚كتاب سليم، ج 2، ص 907.
❕سليم از ابن عباس نقل می کند ؛
« در ذو قار بر على عليه السّلام وارد شدم. صحيفه اى برايم بيرون آورد و گفت: پسر عباس! اين صحيفه اى است كه رسول خدا بر من املا فرمود و من، به خط خودم نوشتم. گفتم: يا امير المؤمنين! آن را برايم بخوان. على عليه السّلام آن را برايم خواند. همه حوادث پس از رسول خدا تا شهادت حسين و اينكه چگونه كشته مى شود، چه كسى او را مى كشد و چه كسانى با او به شهادت مى رسند، همه و همه در آن آمده بود. على عليه السّلام سخت گريست و مرا به گريه انداخت. از جمله مطالبى كه على عليه السّلام خواند، اين بود: چگونه با او رفتار مى شود، و چگونه فاطمه به شهادت مى رسد، و چگونه حسن شهيد مى شود، و چگونه امّت با او مكر مى ورزد .. »
📚كتاب سليم، ج 2، ص 915
❕سليم بن قيس می گوید ؛
« عمر بن خطاب نصف اموال همه عمّال خود را از آنان گرفت مگر قنفذ عدوى- او نيز يكى از كارمندان او بود- كه چيزى از او نگرفت و آنچه از او گرفته بود بيست هزار درهم مى شد، به او بازگرداند، و نه از او عشر گرفت و نه نصب عشر.
👌 سليم گفت با على عليه السّلام ملاقات كردم و از اين كار عمر از او پرسيدم.
فرمود: آيا مى دانى چرا از قنفذ دست برداشت و چيزى از وى غرامت نگرفت؟
گفتم. نه. فرمود: زيرا او بود كه وقتى فاطمه آمد تا بين من و آنان قرار گيرد، با تازيانه اش او را زد، چنان كه وقتى فاطمه علاز دنيا رفت، جاى تازيانه همچون بازوبند روى بازويش مانده بود. »
📚كتاب سليم، ج 2، ص 674
❕سليم بن قيس می گوید ؛
«فاطمه را چنان فشار داد كه يكى از دنده هاى پهلويش شكست و فرزندش را سقط كرد»
📚کتاب سلیم ج 2 ص 558
❕سليم بن قيس هلالى عامرى كوفى ، از اصحاب خاصّ امير المؤمنين و امام حسن و امام حسين و امام زين العابدين عليهم السّلام است و محضر امام باقر عليه السّلام را هم درك كرده است .
👌او از اقدم علماى شيعه و بزرگان اصحاب ائمه عليهم السّلام و مورد وثوق آنان بوده و نزد ايشان از محبوبيّت خاصّى برخوردار بوده است.
📚خلاصه الاقوال ص83
❕به عقیده اکثر علمای شیعه ، كتاب سليم بعنوان اوّلين كتاب در موضوع حديث و تاريخ است كه پس از شهادت پيامبر گرامی تأليف شده، و با گذشت چهارده قرن محفوظ مانده و بدست ما رسيده است.
👌امام سجاد علیه السلام در مورد کتاب سلیم بن قیس فرمود ؛
« آنچه سلیم در کتابش آورده است ، راست گفته است و احادیث آن مورد شناخت و تایید ما است »
📚وسائل الشیعه ج27 ص101
❕امام صادق عليه السّلام فرمود ؛
«هر كس از شيعيان و محبّين ما كتاب سليم بن قيس هلالى نزد او نباشد چيزى از امر ولايت ما نزد او نيست، و از مسائل مربوط به ما چيزى نمىداند. آن كتاب الفباى شيعه و سرّى از اسرار آل محمّد عليهم السّلام است »
📚مستدرک الوسائل ج 17 ص 298 _ سفینه البحار ج 4 ص 260
❕ابن نديم از علماى قرن چهارم مى گويد ؛
«اوّلين كتابى كه براى شيعه ظاهر شده همين كتاب سليم بن قيس مشهور است»
📚فهرست ابن ندیم ، ص 275
❕شيخ نجاشى از علماى قرن پنجم مى گويد ؛
«اكنون نام كسانى از سلف صالحمان را كه در تأليف تقدّم داشته اند ذكر مى کنيم»، و سپس در شمار طبقه اوّل سليم و كتابش را نام مى برد »
📚رجال نجاشی ص 6
❕شيخ نعمانى از علماى قرن پنجم مى گويد ؛ «بين همه علما و محدّثين شيعه اختلافى نيست كه كتاب سليم بن قيس هلالى اصلى از بزرگترين كتابهاى اصول و قديمى ترين آنهاست ... اين كتاب از اصولى است كه از كتابهاى مرجع شيعه است و به آن اعتماد مى كنند»
📚الغیبه نعمانی ص61
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕در ذیل بیشتر در مورد اعتبار کتاب سلیم بن قیس نزد بزرگان شیعه بحث کرده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3317
❕در سال 75 هجرى، حجّاج بن يوسف ثقفى از طرف عبد الملك بن مروان حاكم عراق شد و وارد كوفه گرديد. از اوّلين كسانى كه حجاج سراغشان را گرفت سليم بن قيس بود، چرا كه سابقه او با امير المؤمنين عليه السّلام روشن بود. بهمين جهت با ورود حجاج، سليم بن قيس به همراه كتابش از عراق فرار كرد و به سمت ايران آمد تا در سرزمين فارس در نزديكى شيراز به شهر بزرگى بنام «نوبندجان» رسيد. سليم در آنجا با ابان بن ابی عیاش آشنا شد و کتاب خود را به او سپرد .
📚مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 83
👌ابان از اصحاب امام زين العابدين و امام باقر و امام صادق عليهم السّلام بوده و در زمان آن حضرت از دنيا رفته است. اين مطلب از رواياتى كه ابان نقل كرده پيداست، و در رجال برقى و رجال شيخ طوسى نيز صريحا ذكر شده است .
📚رجال برقی ص 9 _ رجال طوسی ص 83 _ 106 _ 156
👌به خاطر شرايط سخت تقيّه كه در زمان حجّاج حاكم بود، ابان مذهب حقيقى خود يعنى تشيّع را در اوايل زندگى مخفى مى كرد تا از اين رهگذر بتواند كتاب سليم و صدها حديثى را كه از اهل بيت عليهم السّلام به او رسيده بود حفظ كند، و از عهده اين مهم بخوبى بر آمد.
❕ولى پس از مرگ حجّاج و در حكومت عمر بن عبد العزيز كه آزادى نسبى در اجتماع راه پيدا كرد، با كنار رفتن شرايط شديد تقيّه، ابان بيشتر شناخته شد و اعتقادات واقعى او هم كم كم آشكار شد. بسيارى از علماى اهلسنت كه احاديث بسيارى از ابان نقل كرده بودند و او را به عنوان يكى از استوانه هاى علمى جامعه بحساب مى آوردند با اطلاع از تشيّع ابان چنان بر آشفتند و زبان به طعن او گشودند كه ذكر بعضى سخنان ايشان شرم آور و دور از ادب است.
👌البته اين عكس العملها ريشه اى جز بغض امير المؤمنين عليه السّلام و حبّ ابو بكر و عمر نداشت، و ابان هم جرمى جز محبّت اهل بيت عليهم السّلام و بغض دشمنانشان نداشت.
❕اين سخنان ناروا كه از سوى امثال شعبه و سفيان ثورى و احمد بن حنبل و وكيع بن جراح و يحيى بن معين و امثالشان منتشر شد، همچنان در كتابهاى رجالى و تاريخى باقى ماند و موجب اشتباه عدّه اى شد بطورى كه همان تصوير نادرست را براى معرفى ابان در نظر گرفته اند .
📚ميزان الاعتدال ، ج 1 ص 10 و 11 و 12 و 14 و 15. التاريخ الكبير (بخارى): ج 1 ص 454 شماره 1455 و ...
❕لذا مرحوم خوانساری می گوید ؛
« شيخ طوسى فقط در اصحاب امام باقر عليه السّلام ابان را تضعيف كرده و در دو مورد ديگر كلمه «ضعيف» را نياورده است. علت اين مسأله معلوم نيست، و شايد سخنان مخالفين منشأ گفته شيخ طوسى باشد، در حالى كه تضعيف مخالفين بايد مدح حساب شود »
📚کشف الاستار ج 2 ص 30
❕شيخ استرآبادى مى گويد ؛
« اصل تضعيف ابان از طرف مخالفين بوده و بخاطر تشيّع اوست. »
📚منهج المقال ص 15
👌این سخن مورد تاکید شیخ حر عاملی نیز واقع شده است ؛
📚رجال حر عاملی ص 35
👌و صاحب مستدرکات رجال الحدیث نیز تصریح می کند که ابان ثقه است و منشا تضعیفات ابان ، سخنان اهلسنت است ؛
📚مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 83
❕ شيخ موسى زنجانى می گويد ؛
«بنظر من روايات ابان مورد قبول است همان طور كه عدّه اى از متأخرين علماى شيعه متوجّه اين نكته شده اند. نظر آنان هم به روايات متقدّمين مانند شيخ صفّار و شيخ صدوق و ابن وليد و ديگران است كه به آنچه در باره ابان گفته شده اعتنا نكرده اند و روايات او را نقل كرده اند. اضافه بر آنكه روايات ابان از نظر محتوا و مطلب نشان مى دهد كه او شيعه بوده و از اعتقاد بالايى برخوردار بوده است. »
📚الجامع فی الرجال ج 1 ص 11
❕نتيجه سخن در باره ابان ؛
👌آنچه در اعتبار كتاب سليم از ائمه عليهم السّلام و از علما نقل شد و اينكه در طول چهارده قرن علما به نقل كتاب سليم و احاديث آن توجه خاصى داشته اند، همه اينها به تأييد ابان بر مى گردد، زيرا با توجه به اينكه تنها ناقل كتاب سليم ابان بن ابى عياش بوده و هر گونه تأييد كتاب سليم و احاديث آن در درجه اوّل به معناى تأييد ابان است كه كتاب بدست او رسيده و توسط او نقل شده است.
❕پيداست كه اين عده كثير از علما، در صدد تأييد كتابى نبوده اند كه به سند ضعيفى روايت شده باشد، چنان كه علّامه خوانسارى مى گويد ؛ «وقتى اين همه اسناد كتاب سليم، همگى به ابان منتهى مى شود اين خود كاشف از وثاقت ابان است».
📚کشف الاستار ج 2 ص 123
👌سخنان علماى اهلسنت در باره ابان، نيز بهترين دليل بر تشيّع و وثاقت او نزد شيعه است كه مخالفين را چنان بر آشفته است.
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#کینه_ایرانیان_از_عمر_به_خاطر_فتح_ایران_یا_هتک_فاطمه_س
🤔#پرسش
❔خلیفه دوم دروازه خانه فاطمه را نشکست،بلکه دروازه امپراطوری ها را بااقتدار شکست و پرچم لااله الاالله را در اقصی نقاط جهان برافراشته ساخت.
➕خلیفه دوم پهلوی فاطمه را نشکست بلکه پهلوی حکومت و دولت اتش پرستان را شکست.
اری پهلوی فاطمه نشکسته پهلوی بازار مجوسیت شکسته وامروز انها از این داغ است که میسوزند نه از پهلوی نشکسته فاطمه رضی الله عنها ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌مریدان عمر چشم خود را بر دهها نص تاریخی در مورد شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها و جنایت عمر در حق او بسته اند و مدعی شده اند که ایرانیان چون از عمر در فتح ایران ضربه خوردند ، کینه او را به سینه گرفتند و مساله شهادت فاطمه س را مطرح می کنند .
❕ایرانیان اگر قرار باشد در این زمینه کینه ای به دل بگیرند ، باید کینه لشگریانی را به دل بگیرند که آمدند و جنگیدند ، نه عمر را ، زیرا عمر در جنگ ها و نبردها ، نهایت ترس و بزدلی را داشته است و از ایرانیان نیز نهایت ترس را داشت ( چنان که در ادامه اسناد را ارائه می دهیم ) و در صحنه نبرد حاضر نمی شد و از میادین جنگ فرار می کرد ، بنابراین ، اگر فتح ایران ، فضیلتی هم در بر داشته باشد ، آن فضیلت برای لشگریان است نه عمر بن خطاب .
👌این ترس و بزدلی عمر ، از دوره پیامبر گرامی بوده است طبق نصوص مسلم تاریخی و حدیثی اهلسنت ؛
1⃣در جنگ بدر ، از ابوسفیان و افراد او ، ترسیده بود و سعی داشت که پیامبر را از نبرد با آنها منصرف کند ، که پیامبر به مشورت او توجهی نکرد ؛ « شاور حین بلغه اقبال ابی سفیان ... ثم تکلم عمر فاعرض عنه »
📚صحیح مسلم ج 5 ص 170
❕در میدان بدر نیز از حضور مستقیم در میدان نبرد ، امتناع ورزید ؛ « الی این یا ابن الخطاب »
📚سیره ابن هشام ج 2 ص 464
2⃣در میدان احد نیز از صحنه نبرد گریخت ، چنان که خودش ، بر روی منبر چنین می گفت ؛
«روز احد از میدان نبرد فرار کردم و به بالای کوه رفتم چنان که همانند بز کوهی فرار میکردم «فلقد رایتنی انزو کاننی اروی »
📚جامع البیان، ج4 ص 193 _ کنزالعمال ج2 ص 376
❕خداوند نیز فرار او و دیگران را از میدان احد ، چنین به تصویر می کشد ؛
« (به خاطر بياوريد) هنگامى كه از كوه بالا مى رفتيد و (جمعى در وسط بيابان پراكنده مى شديد و) به عقب ماندگان نگاه نمى كرديد، و پيامبر از پشت سر شما را صدا مى زد » ( آل عمران 153)»
3⃣در جنگ خندق نیز جرات مقابله با عمرو بن عبدود را پیدا نکرد و پس از آنکه عمرو بن عبدود ، بارها مسلمین را دعوت به مبارزه می کرد ، جز علی علیه السلام ، کسی درخواست او را اجابت نکرد ؛
📚السنن الکبری ج 9 ص 223
4⃣در جنگ خیبر نیز از یهودیان ترسید و شکست خود و فرار کرد ، چنان که علمای اهل سنت از ابن عباس نقل می کنند ؛
«پيامبر خدا، ابو بكر را به خيبر فرستاد. پس با همراهانش شكست خورده، بازگشت. چون فردا شد، عمر را فرستاد و او هم در هم شكسته بازگشت، در حالى كه 👈او يارانش را ترسو مى خوانْد و يارانش هم او را.👉 پيامبر خدا فرمود ؛
❕ «فردا پرچم را به دست مردى مى سپارم كه خدا و پيامبرش را دوست دارد و خدا و پيامبرش هم او را دوست دارند. باز نمى گردد تا خداوند، پيروزش كند». مردم به جنب و جوش در آمدند و پيامبر فرمود: «على كجاست؟». در اين ميان، او از دردِ چشمانش ناراحت بود. پيامبر خدا، آب دهان خود را بر چشمان او ماليد و پرچم را بدو سپرد. على عليه السلام، پرچم را به اهتزاز در آورد و خداوند، پيروزش كرد. »
📚مجمع الزوائد: ج 9 ص 165 ح 14717 _ سنن نسائی ج 5 ص 108 _ مصنف ابن ابی شیبه ج 8 ص 522 _ معجم الکبیر ، ج 7 ص 35 _ تفسیر ثعلبی ج 9 ص 50
5⃣در جنگ حنین نیز پا به فرار گذاشت ، چنان که واقدی از زنی به نام ام حارث نقل می کند که ؛
« در نبرد حنین دیدم عمر بن خطاب پا به فرار گذاشته است و از میدان می گریزد . به او گفتم این کار چیست گفت تقدیر الهی است ( و من در فرار کردن اختیاری ندارم) »
📚مغازی واقدی ج 3 ص 904
❕بخاری از ابوقتاده نقل می کند ؛
« عمر را ( میان فراریان دیدم ) ، گفتم چرا مردم فرار می کنند ، گفت امر خداست ( و اختیاری از خود نداریم ) » « فلحقت عمر بن الخطاب فقلت ما بال الناس ، قال امر الله »
📚صحیح بخاری ج 4 ص 57
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕فاطمه صدیقه سلام الله علیها ، در خطبه معروف خود ، فرار عمر از صحنه های نبرد را یاد آور شده و می گوید ؛
« هر گاه شاخ شيطان نمايان مى گشت و يا مشركى دهان به ياوه گويى مى گشود، پیامبر ، برادرش على عليه السّلام را در كام آن مى افكند. على هم در مقابل تا آن زمان كه بر مغز و سر مخالفان نمى كوبيد و بينى آنها را به خاك مذلّت نمى ماليد، ترك امر نمى نمود. او در راه خداوند كوشا، به رسول خدا نزديك، و مهتر اولياى نصيحتگر، تلاشگر و كوشنده بود، و شما در آن هنگام در آسايش مى زيستيد و از امنيت برخوردار بوديد. مترصّد تغيير جهت چرخ گردون عليه ما و گوش به زنگ اخبار بوديد. 👈به هنگام كارزار عقب گرد مى كرديد و در ميدان نبرد فرار را بر قرار ترجيح مى داديد. 👉
📚الاحتجاج ، ج 1 ص 100
❕پس از پیامبر نیز ، ترس و بزدلی عمر از میادین نبرد و از مقابله با ایرانیان ، مورد نقل مورخین و محدثین قرار گرفته است ؛
6⃣عمر از قتال با مرتدین می ترسید و سعی داشت که ابوبکر را از قتال با آنها منصرف کند که ابوبکر گفت من امید به نصرت تو دارم ، در حالی که تو با خواری و خذلان نزد ما آمدی ؛ « ارفق بهم فانهم بمنزله الوحش ، فقال رجوت نصرک و جئتنی بخذلانک »
📚کنزالعمال ج 6 ص 527
7⃣در جنگ نهاوند ، وقتی خبر لشگر ایرانیان و پیشروی آنان را شنید ، لرزه بر اندامش افتاد چنان که از شدت ترس و ناراحتی صدای بر هم خوردن دندانهایش را مسلمین می شنیدند ؛ « وقعت علیه الرعده و النفضه حتی سمع المسلمون اطیط اضراسه »
📚الفتوح ج 2 ص 290
❕و آرزو می کرد که میان او و ایرانیان ، کوهی از آتش باشد تا مبادا ایرانیان به او نزدیک شوند « وددت ان بیننا و بین فارس ، جبلا من نار لا یصلون الینا منه و لا نصل الیهم »
📚تاریخ طبری ج 3 ص 176
❕آری شجاعت عمر در همین خلاصه شد که ناجوانمردانه لشگری مهیا کند و به در خانه علی علیه السلام برود و یک بانوی بی دفاع را مورد ضرب و شتم و هتک قرار دهد ❗️❗️
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
هدایت شده از پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
👌پاسخ معاند را که مدعی است مکان قبر فاطمه سلام الله علیها مشخص است و شیعه اسناد آن را پنهان می کند را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2779
#اسناد_شهادت_فاطمه_س_در_کتاب_اختصاص_مفید
🤔#پرسش
❔در کتاب «الاختصاص» منسوب به شیخ مفید روایتی آمده که از ضرب و جرح حضرت زهرا توسط عمر هنگام گرفتن قباله فدک در میان کوچه خبر میدهد. در این روایت نیز از سقط محسن در اثر لگد عمر سخن گفته شده اما نسبت کتاب به شیخ مفید اثبات نشدهاست ، لذا روایت اختصاص قابل قبول نیست ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌شیخ مفید ( رحمه الله ) در مواضع متعددی از کتاب شریف « اختصاص » خود ، روایاتی در شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها را نقل می کند و مظلومیت ایشان را به تصویر می کشد .
❕او در كتاب اختصاص از عبد اللّه بن سنان از امام صادق عليه السّلام روايت مى كند كه آن حضرت فرمود ؛
« ابو بكر نوشته اى در ردّ فدك براى زهرا عليها السّلام نوشت. زهرا عليها السّلام در حالى كه نوشته را در دست داشت، از نزد ابو بكر بيرون آمد. عمر در راه به او رسيد. گفت: دختر محمّد! اين نوشته چيست كه در دست توست؟ فرمود: نوشته اى است كه ابو بكر در ردّ فدك برايم نوشته است. گفت: بده به من. زهرا عليها السّلام حاضر نشد نوشته را به او بدهد. عمر لگدى به زهرا عليها السّلام كه فرزند پسرى به نام محسن در شكم داشت، كوبيد. در اثر اين ضربه، زهرا عليها السّلام محسن را سقط كرد. سپس عمر، او را سيلى زد. گويى هم اكنون به گوشواره هاى گوشش مى نگرم كه در اثر آن سيلى شكست. سپس نوشته را برداشت و پاره كرد. زهرا عليها السّلام به خانه رفت و هفتاد و پنج روز در اثر ضربتى كه عمر به او زد، مريض بود تا اينكه از دنيا رفت».
📚الاختصاص ص 185
❕در همان كتاب، روايت ديگرى آورده كه مى گويد ؛
« خليفه دوم، لگدى به در خانه كوبيد و آن را شكست. او لگدى به زهرا عليها السّلام زد. فاطمه عليها السّلام در اثر اين ضربه، فرزندش محسن را سقط كرد.»
📚الاختصاص ص 344
❕ در حديث ديگرى در همان كتاب آمده است ؛
« امام صادق عليه السّلام فرمود: «و قاتل امير المؤمنين و👈 قاتل فاطمة 👉و قاتل المحسّن و قاتل الحسن و الحسين».
📚الاختصاص ص 344
❕عده ای در صحت انتساب کتاب اختصاص به شیخ مفید تشکیک می کنند در حالی که کتاب شناس معروف شیعه ، مرحوم آقا تهرانی کتاب « الاختصاص » را از آثار شیخ مفید می داند .
📚الذریعه الی تصانیف الشیعه ، ج 1 ص 358
👌مرحوم علامه مجلسی و شیخ حر عاملی ، دو محدث بزرگ شیعه نیز معتقدند که کتاب اختصاص برای شیخ مفید است ؛
📚بحار الانوار ج 1 ص 7 _ وسائل الشیعه ج 30 ص 158
❕در کتب ذیل نیز تصریح شده است که کتاب « اختصاص » برای شیخ مفید است ؛
💠ریاض العلماء ج 5 ص 178 _ کشف الحجب و الاستار عن اسماء الکتب و الاسفار ، ص 30 _ مراه الکتب ، ج 3 ص 328 _ تنقیح المقال ج 29 ص 67 _ مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 30 _ قاموس الرجال ج 2 ص 78 _ معجم رجال الحدیث ج 14 ص 278 _ فهرس التراث ج 1 ص 470 _ تعلیقه امل الآمل ، ص 306 _ مستدرکات اعیان الشیعه ج 7 ص 290 _ اعیان الشیعه ج 1 ص 99
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕ملحد وهابی که در این ایام نتوانست دفاع جانانه ای از عمر بن خطاب داشته باشد ، در آخرین دست و پا زدن های خود ، تصاویری از پاسخ های کانال ما ارایه داده و شبهه پوسیده و کهنه هزار بار پاسخ گفته شده را مطرح می کند که قبلا پاسخ گفته ایم ، شبهه مذکور می گوید ؛
« شهادت محسن با سخن پیامبر که به فاطمه فرمود تو اولین کس از اهل بیتم هستی که به من ملحق میشوی در تعارض است .فاطمه نخستین فرد از اهل بیت بوده که به پیامبر ملحق شده است یا محسن.آیا پیامبر اشتباه گفته است یا اصلا محسنی در کار نبوده »❓
👌پاسخ را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1444
❕در مورد علم غیب پیامبر و این که قرآن علم غیب را از پیامبر نفی می کند ،در گذشته پاسخهای مفصلی داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3038
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3268
#دشمنی_عایشه_با_فاطمه_خوشحالی_از_شهادت_فاطمه_س
🤔#پرسش
❔رابطه عایشه با حضرت زهرا چگونه بوده است ❗️این که عایشه از مردن حضرت زهرا خوشحال شده بود چقدر واقعیت دارد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌عایشه کینه خدیجه سلام الله علیها را به دل داشت و بارها نسبت به خدیجه اظهار خشم و انزجار می کرد .
❕بخاری در صحیح روایت می کند که عایشه می گفت ؛
« من آنقدر که نسبت به خدیجه حسادت می ورزیدم نسبت به هیچ یک از زنان پیامبر چنین حسادتی نمی کردم»
📚صحیح بخاری ج 8 ص 195
❕مسلم روایت می کند که عایشه به پیامبر چنین گفت ؛
« چقدر از خدیجه یاد می کنی او پیرزنی بود از پیر زن های قریش که از پیری دندان در دهان نداشت . هلاک شد و خدا بهتر از او را به تو داد»
📚صحیح مسلم، ج 7 ص 134
❕دنباله روایت را احمد در مسند می آورد که پیامبر گرامی ، در جواب عایشه فرمود ؛
« خداوند بهتر از او را نصیبم نساخته است .آنگاه که مردم مرا قبول نداشتند او به من ایمان اورد و آنگاه که مرا تکذیب می نمودند او تصدیقم کرد و آنگاه که دیگران مرا محروم کرده بودند او به مالش مرا یاری کرد »
📚مسند احمد ج9 ص429 _ المعجم الکبیر، ج 23 ص13
❕کینه عایشه از خدیجه س ، موجب شده بود که کینه فاطمه س را نیز به دل بگیرد ، چنان که امام صادق ع فرمود ؛
« پيامبر خدا وارد منزل خود شد و ديد كه عايشه رو به فاطمه كرده و با فرياد به او مى گويد: اى دختر خديجه، تو گمان مى كنى كه مادرت بر ما برترى دارد، او چه برترى بر ما دارد، او هم مانند يكى از ما بود و فاطمه سخن او را مى شنيد و چون پيامبر خدا را ديد گريه كرد، پيامبر به او فرمود: اى دختر محمد براى چه گريه مى كنى؟ گفت: او از مادر من ياد كرد و او را كوچك شمرد و من گريه كردم، پيامبر خشمناك شد و فرمود: ساكت باش اى حميرا ... »
📚الخصال ج 2 ص 405
❕او به قدری فاطمه س را می آزرد که مطابق برخی نقلها ، در هنگامه رجعت ، امام زمان ع ، انتقام فاطمه س را از عایشه می گیرد ، چنان که امام باقر ع فرمود ؛
« گر قائم ما قيام كند حميراء را به دستش مى سپارند تا بر او حدّ جارى كند و 👈انتقام دختر رسول اللَّه فاطمه را از او بگيرد. 👉عرض كردم: فدايت شوم، براى چه بر او حدّ جارى نمايد؟حضرت فرمودند: براى افتراء و بهتانى كه به مادر ابراهيم زد »
📚علل الشرایع ج 2 ص 580
❕ابی داود از صاحبان صحاح سته اهلسنت ، نقل می کند که عایشه نسبت به فاطمه س ، فحاشی می کرد و او را دشنام می داد ؛ « ان عائشه وقعت بکم و فعلت »
📚سنن ابی داود ج 4 ص 2088
❕و بدگویی های او نسبت به فاطمه س ، به قدری زیاد بود که زنان مدینه خبر بدگویی های او را به فاطمه س می رساندند و فاطمه س خیلی از عایشه شکایت داشت ؛ « کانت تکثر الشکوی من عائشه و یغشاها نساء المدینه و جیران بیتها فینقلن الیها کلمات عن عائشه »
📚شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 9 ص 193
❕پیامبر با عایشه برخورد کرد و گفت که تو دست از سر آزار و اذیت دخترم بر نمی داری ؛ « ما انت بمنتهیه یا حمیراء عن ابنتی »
📚فتح الباری ، ج 9 ص 222
👌ابویعلی نقل می کند که بین فاطمه و عایشه کدورت هایی بود ؛ « کان بینهما شی ء »
📚مسند ابی یعلی ج 8 ص 153 _ مجمع الزوائد ج 9 ص 201
❕و مطابق نقل علمای اهلسنت ، نسبت به جایگاه فاطمه س در نزد پیامبر حسادت می کرد و بر سر پیامبر فریاد می کشید ، تا جایی که ابوبکر قصد داشت عایشه را بزند ❗️
👌نعمان بن بشیر می گوید ؛
« ابوبکر اجازه گرفت که وارد منزل پیامبر شود ، به ناگاه شنید که عایشه فریاد می زند و می گوید به خدا سوگند می دانی که فاطمه و علی در نزد تو محبوبتر از من و پدرم می باشند و این جمله را دو الی سه بار تکرار کرد ، ابوبکر ( دستش ) را به سویش دراز کرد ( و قصد زدنش را داشت ) ، و گفت ای دختر فلانه ، نشنوم که بر سر پیامبر فریاد می زنی » «عن النعمان بن بشير قال استأذن أبو بكر على رسول الله صلى الله عليه وسلم فسمع صوتا عائشة عاليا وهي تقول والله لقد عرفت ان عليا وفاطمة أحب اليك منى ومن أبى مرتين أو ثلاثا فاستأذن أبو بكر فأهوى إليها فقال يا بنت فلانة لا أسمعك ترفعين صوتك على رسول الله صلى الله عليه وسلم »
📚محمع الزوائد ، هیثمی ، ج 9 ص 201 _ الخصائص ، نسائی ، ص 108
🔸ادامه 👇