من آن شکسته بنایم در این خراب آباد
که در خرابیِ من ناز میکند سیلاب
#صائبتبریزی
بوَد ده روزِ سالی موسم این دانه افشانی
ز غفلت مگذران بی گریه ایام محرم را
#صائبتبریزی
بر سرِ کوی تو غوغایِ قیامت میبود
گر شکستِ دلِ عشّاق صدایی میداشت
#صائبتبریزی
#شبزیارتی
گریه ام در دل گره شد، ناله ام برلب شکست
وای بر قفلی که مفتاحش درون خانه ماند!
#صائبتبريزی
ما از تو جداییم به صورت، نه به معنی
چون فاصله ی بیت بُود فاصله ی ما
#صائبتبریزی
خود را شکفته دار به هر حالتی که هست
خونی که میخوری به دل روزگار کن . .🌱
#صائبتبریزی
مست شد، خواست که ساغر شکند، عهد شکست
فرق پیمانه و پیمان ز کجا داند مست؟!
#صائبتبریزی
گرچه او هرگز نمیگیرد ز حال ما خبر
درد او هر شب خبر گیرد ز سر تا پای ما..!
#صائبتبریزی
بشارت می دهد هر دم عصای پیر در دستم
که مرگ اینجاست یااینجاست یااینجاست یااینجا؟
#صائبتبریزی
هر پاره از دلم به جهانی فکند آه
این طفل باددست چه با این رساله کرد
#صائبتبریزی
زِ اختیارِ جهان عقدهای است در دلِ من
که جز به گریهی بی اختیار نگشاید
#صائبتبریزی🌱
خنده می بینی ولی از گریه ی دل غافلی
خانه ی ما از درون ابر است و بیرون آفتاب
#صائبتبریزی🌱
عشق داغی است که مرهم نکند پنهانش
چند بر چهرهٔ خورشید بمالی گل را؟
#صائبتبریزی🌱
اگر چه آه ندارند در جگر عشاق
نگاه حسرتِ این قوم کم زِ آهی نیست...
#صائبتبریزی🌱
از هجر شکوه با در و دیوار میکنم
چون داغ دیدهای که کند گفتگو به خاک
#صائبتبریزی
به زور، چهرهٔ خود را شکفته میدارم
چو پستهای که کند زخم سنگ خندانش
#صائبتبریزی
دامن شادی چو غم آسان نمیآید به دست
پسته را خون میشود دل، تا لبی خندان کند
#صائبتبریزی