eitaa logo
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
482 دنبال‌کننده
99 عکس
15 ویدیو
16 فایل
دردنوشت ها و دل نوشته های سید مصطفی مدرس مسیر ارتباطی: @Sammmostafa
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله المستعان بک یابن الحسن فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ- وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُم(35 سوره محمد) پس شما مسلمانان سست نشويد، و مشركين را به صلح و صفا دعوت مكنيد در حالى كه شما پيروز و دست بالائيد و خدا با شما است وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (139 سوره آل عمران) شما مسلمانان نه در كار دين سستى كنيد و نه از فوت غنيمت و متاع دنيا اندوهناك باشيد زيرا شما فاتح و پيروزمندترين مردم و بلندمرتبهترين ملل دنيا هستيد اگر در ايمان خود ثابت و استوار باشيد... 💠جایگاه شناسی این آیات: این دو آیه به نظرم تفسیر وضع امروز ما و دستور امروز قرآن به ماست. به عبارت دیگر این آیات انعکاس و بازتاب و پژواک عالم عقل است برای امروز ما... به یک تعبیر مسئله اصلی امروز ما همین است تهاون و حزنی ست که بر ما مستولی شده است و همچنین دعوت به سلم و صلح است از جانب ما به سوی کفار... 💠تبیین آیات: 🔰نبرد تمدنی جنود عقل و جهل مسئله این است که ایمان ما از توحیدی که ایمان خمینی ره از آن نشات میگرفت نشات نمیگیرد. فلذا تهاون و حزن و اندوه در حیات ما جاری و ساری شده است. ما دچار یک گناه اجتماعی هستیم؛ هر تهاون و حزنی که بدان گرفتار شده ایم و ما را زمین گیر ساخته است این یک ذنب اجتماعی است. تهاون(سستی و سهل انگاری) و حزن از جنود جهل اند و در مقابل محافظت(مراقبت) و فرح(شادی) از جنود عقل قرار دارند. اگر تهاون و حزن، سستی و اندوه و ناراحتی فضای روانی جامعه ما را در نوردیده است چون ما از محافظت و مراقبت را پیشه خود نساختیم. چون ما شادی تقلبی را جایگزین شادی واقعی کردیم. جامعه ای که روان و نفس خود را رها سازد گرگهای عالم آن را مرتع درندگی خود قرار میدهند. ما اگر از امنیت روانی خودمان مراقبت نکردیم ما اگر مراقبه اجتماعی را رویه و پیشه خود نساختیم و ذهن و فکر و روان خودمان را به دست رسانه ها دادیم آنچه خواهد شد چیزی جز تهاون و سستی نیست. ما اگر خود را غرق در اخبار حزن آلود کردیم شدیم جزوی از جنود جهل و از همراهی با شادی و جنود جهل بازماندیم. اکنون در این زمانه هر خبر هر رسانه هر تحلیلی که تهاون و سستی به روان جامعه ایران تحمیل کند خود او یقینا جزوی از جنود جهل است. در این زمانه هر رویه رفتاری که ما را غرق در حزن و اندوه دنیایی سازد و از شادی معنوی باز دارد یقینا برساخته جنود جهل می باشد. تمام تحرکات جنود جهل و مظاهر تمدنی امروز آن بر آنند که ما را هر چه بیشتر در ورطه تهاون و حزن غرق سازند فلذا از هر چیزی که اینگونه است بایستی پرهیز نمود. 🔰عدم دعوی سلم با مظاهر فرهنگی، تمدنی تاریخی غرب نخبگان ما نه تنها به لحاظ فرهنگی بلکه به لحاظ مظاهر تمدنی در سلم با ایده های تمدنی غرب و جهان فرهنگی غربی هستند. غرب یک کل فراگیر است و این کل فراگیر بکلیته از ظلم مسیطر تحمیل شده از جانب مستکبران حمایت میکند. این کل فراگیر است که پشت به عالم غیب در تجسد و تمثل جنود جهل کمر به ذبح انسانیت بسته است. متاسفانه پذیرش ایده های تمدنی غرب بدون آنکه به عواقب و تبعات آن فکر کنیم و زیست و حیات خودمان را منفعلانه در اختیار آنها قرار بدهیم مصداقی از دعوت به سلم با زیست جهان کافرانه می باشد. متاسفانه نخبگان ما به لحاظ پارادایمی در سلم و آشتی با پارادایم غربی هستند. در سلم و اشتی با گفتمانهای علمی و فرهنگی و سیاسی اجتماعی کفار و مشرکین غربی هستند. متاسفانه پذیرش اسناد بین المللی - که ما کمتر اطلاعی از پشت صحنه آن داریم- از سوی کارگزاران و مسئولین نظام مصداقی از رابطه سلم با کفار و مشرکین است. وقتی قرآن به اطلاق تمام دعوی سلم با کفار و مشرکین را نفی میکند تمام مصادیق نامبرده را در بر میگیرد. حیات یک انسان موحد اینگونه است که تمام حیات کافرانه را به چالش میکشد. تمام حیاتی که پشت به عالم غیب نموده با او هیچ گونه رابطه مسالمت آمیز ندارد.
🔰أنتم الاعلون علوّ و رفعت برای اوست که عالم همه در سیطره اوست. خداوند هم از حیثیت مکانت علمی و هم از حیث مکان عملی از هر موجودی در این عالم برتر و بالاتر است؛ سبحان الله عما یصفون. اگر حق سبحانه کسی را یا کسانی را به علوّ و رفعت متصف می سازد از جهت آنست که او بدیشان علوّ و رفعت بخشیده، بالامرتبگی و متعالی بودن از سوی اوست. مؤمینن زیست جهان شان اعلی مرتبه از هر زیست جهان دیگریست. جهان فرهنگی شان متعالی تر از هر جهان فرهنگی دیگریست. سپهر پارادایم معرفتی شان بلند مرتبه تر از هر پارادایم معرفتی دیگری می باشد. همه اینها یک اگر دارد یک شرط دارد آن هم این است که زیست جهان خود را با او که منتهای علوّ و رفعت است هر روز بیش از پیش گره بزنند. خمینی یک موحد بود، او به واسطه اتصال عمیق فکری، عاطفی، رفتاری با حق سبحانه ای به چنان علوّ و رفعتی دست یافت که تمام کافران و مشرکان و دوستداران و ... در برابر او سرتعظیم فرود آوردند. خمینی یک موحد بود و موحدانه در برابر تمام دنیای غرب ایستاد، خمینی یک تنه تمام دنیای غرب را به چالش کشید کاری که تمام پست مدرن ها و مکاتب انتقادی نتوانستند انجام بدهند او انجام داد. او دکارت و کانت و هابرماس و هایدگر و ... نخوانده بود اما او با صرافت فهم خود، انقلابی در ذهن ها و قلب ها ایجاد کرد... خمینی یک موحد بود و به جامعه خویش توحّد هویتی بخشید، هویتی که اکنون مرزهای معنوی خود را از یک سو تا مدیترانه و از سوی دیگر تا هند و چین گسترش داده است. خمینی یک موحد بود و یک تنه پارادایم معرفتی غرب را به چالش کشید او بر مدار علمی که متکی به عالم غیب بود و از آبشخور عالم امن الهی سرچشمه میگرفت به تمسک به سنن و قواعد الهی و بی اعتنای تام به علوم انسانی غربی انقلابی برپا نمود که تمام نظریات انقلاب شناسی غربی را به چالش کشید. خمینی یک موحد بود و طلیعه ای برای صورت بندی پایان تاریخ لیظهره علی الدین کله رقم زد؛ صورت بندی ای که تاریخ پایان نظام سرمایه داری و استعمارگونه غربی را نوید میداد. خمینی یک موحد بود و با صدایی رسا ندای # قرآن را به گوش مستضعفین عالم رسانید. امروز اعلون شدن و اعلون بودن ما لوازمی دارد ملزوماتی دارد. یکیش آنست که عقل حزب الله عقل صاعد باشد نه عقل نازل... عاقله نخبگانی رهبر ما بایستی دست از چسبیدن به عقل های تاناکورایی و دست چندمی که کفار و مشرکین به ما عرضه می کنند دست بشوید و به عقلانیت اصیل و ناب انقلابی خود رجوع کند. امروز روزیست که بایستی اندیشه امام به مرتبت امامت اندیشه ها رفعت و علو پیدا بکند... سید مصطفی مدرس 1 / 7 / 97 .
امروز روز اول مهر است روز آفرینش فرماندهان و افسران و سربازان جنود عقل برای مبارزه و جهاد آخرالزمانی با جنود جهل روز آفرینش سعادت اندیشانی برای بشریت روز آفرینش امت اولو العزم روز آفرینش امت که امامت دیگر امم را به ارث برده است روز آفرینش امتی که در نبرد تمدنی با امت ابلیس اکبر خستگی نمی شناسند سستی نمی شناسد روز آفرینش امتی که بنا دارد تمام دنیای مشرکانه و کافرانه را یک تنه به چالش بکشد روز آفرینش امتی که عزم مهندسی دنیا بر اساس دین دارد روز آفرینش امتی که شهداء علی الناس و گواه بر جهانیان شدن را در ناصیه خود می بیند روز آفرینش امتی که دروازه های عصر توحیدی انبیاء علیهم السلام را میخواهد بگشاید روز آفرینش امتی که عزم طغیان بر تمام زشنی ها و پلشتی ها و امور ناپسند دارد روز آفرینش امتی که اراده عصیان بر تمام طواغیت و مرفین بی درد و ظالمین و مستکبران عالم دارد روز آفرینش امتی که آینده تاریخ خود را در سروقامتی و آزادگی و مقاومت می بیند روز آفرینش امتی که خود را آفریدگار پایان تاریخ بر مدار حیات طیبه ترسیم و تصویر می کند روز آفرینش ... امروز رئیس جمهور و وزیر آموزش و پرورش ما به مدرسه می رود و زنگی مینوازد؛ کاش که این زنگ نهیبی باشد بر دلهای زنگار گرفته و فکرهای زنگ زده ما نهیبی باشد بر اندیشه های فسیل شده، بر نظام آموزشی زنگار گرفته، بر غفلت های تاریخی ما فریادی باشد بر سر تمام آن کسانی که کوته فکری خود را بر سر فرزندان این مرز و بوم آوار می کنند فریاد اعتراضی باشد بر سر دولتی که سیاستهایش کوته اندیشانه است، وزرایش خسته و رنجورند و مهم تر از همه عزمی برای خلق و آفرینش ندارد. امروز بیش از ده میلیون انسانی را روانه مدارسی می کنیم که نمیدانیم چه بر سرشان خواهد آمد مدارسی که به جای آنکه به استخراج اندیشه های طلایی و نقره ای(1) از معادن شخصیت های فرزندان این مرز و بوم بپردازند در فکر خوراندن افکار قی کرده غربی ها به فرزندان ما هستند مدارسی که به جای آنکه به باغبانی شخصیت و هویت فرهنگی و علمی سرداران فردای جبهه مقاومت مشغول شوند همچون رباتهای بی روح در فکر باز و بسته کردن پیچ و مهره های شخصیت های فرزندان ما هستند مدارسی که به جای آنکه آرمان و عشق و حماسه را جرعه جرعه به پای نهال سروقامتان فردای امت مقاومت برزند و بالندگی ایشان را رقم بزنند در پی آنند که شهروندی بی آرمان و قانون پذیر(!!!) تربیت کنند. مدارسی که به جای آنکه دفینه های عقلانیت و خرد را از نهان خانه فطرت آدمی به فوران و جوشش در بیاورند، بیش از پیش گنجینه های عقلانیت و خرد را مدفون می سازند. مدارسی که به جای آنکه امتی امامت مآبانه تربیت سازند قیّم مآبانه رعیّتی گله وار بار می آورند. این است رهاورد چهل سال سیطره تفکر توسعه مآبانه غربی که انسانیت انسان را نادیده گرفته و در پی پرورش موجوداتی است که صرفا غرایز حیوانی شان جدی بگیرند. این است رهاورد فکر و اندیشه ای که توسعه غربی و تربیت شهروندِ قانون پذیر و یک مشت معانی بی تاریخ و بی هویت را برای مردمان تمدن ساز این مرز و بوم در گودال متعفن ذهن خود پرورانده است. این است رهاورد کجایند شرافتمندانی که کمر همت ببندند و غل و زنجیر از نظام آموزشی ما بگسلند؟! کجایند آزادگانی که آزادی حقیقی را به فرزندان این مرز و بوم هدیه سازند؟! کجایند حقیقت پرستانی که حقیقت جویی را به پای نهالهای امت مقاومت جاری سازند؟! کجایند سعادت اندیشانی که متعالی اندیشیدن را به سرداران فکر و اندیشه فردای این سرزمین بیاموزند؟! کجایند انسان هایی که همه انسانیت انسان را بر مدار فطرت الهی به فرزندان این مرز و بوم تقدیم کنند؟! ای معلمان زحمت کش! ای مدیران توانمند! این والدین دلسوز! بیایید، بیاییم بیش از آنکه مسلوب الاراده فرزندان خود را به چنگال نظام آموزشی زنگار گرفته موجود بسپاریم از تمام عقلانیت خود استفاده کرده و کمر همت ببندیم تا آفرینشی دیگر برای سرزمینمان رقم بزنیم. از همین جا از همه آنها که با مهجوریت و مظلومتی وصف ناشدنی با ایده مسجد - مدرسه قیام و مجاهدتی به نام نامی انسانیت برپا ساختند تعظیم می کنم. سید مصطفی مدرس - 1 / 7 / 97 1. امام صادق علیه السلام: اَلّناسُ معادِنُ كَمَعادِنِ الَّذهَبِ وَ الْفِضَّةِ - مردم مانند معادن طلا و نقره هستند. .
بسم الله المستعان بک یابن الحسن لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنينَ (88)سوره حجر ديدگان خويش را به آن چيزهايى كه نصيب دستههايى از ايشان كرديم ميفكن و بخاطر آنچه آنها دارند غم مخور و به مؤمنان نرمخويى كن. وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى (131) سوره طه ديدگان خويش را به آن چيزهايى كه رونق زندگى دنيا است و بعضى از دستههاى آدميان را از آن بهره دادهايم تا در باره آن عذابشان كنيم نگران و خيره مساز كه روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است . 💠جایگاه شناسی آیات: آیات متناظر به وزان دو آیه 35 سوره محمد(ص) و 139 سوره آل عمران {وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ...} ما با این دو آیه مواجه هستیم. این دو آیه تتمیم و تکمیل دو آیه پیشین است. 💠تبیین آیات: 🔰تفسیر اجمالی آیات: حضرت آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم شان می فرمایند: "هم شما بدان هم آنها بدانند هم به آنها اعلام بکن که زرق و برق دنیا برای هیچ کس میوه نمی‌شود و هیچ کس از دنیا طرْفی نمی‌بندد ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ مبادا چشم بدوزی به آنچه را که در دست دیگران است دیگران هم بدانند شما هم مستحضر باش که آنچه در دست دیگران است یا در باغ دیگران است فقط شکوفه است اینجا جای میوه نیست درختِ دنیا برای احدی میوه نمی‌دهد اینجا جای سردی است شما در منطقه‌های سردسیر کم و بیش مأنوس هستید که آنجا اصلاً درخت سبز نمی‌شود بر فرض درخت سبز بشود میوه نمی‌دهد یک تابستان کوتاهی دارد که تا این درختان می‌خواهند شکوفه بکنند پاییز زودرس می‌آید بساطش را به هم می‌زند... بنابراین تو بدان به آنها هم بگو که اگر واقعاً میوه می‌خواهند شجرهٴ طیّبه جای دیگر است, سایه می‌خواهند جای دیگر است اینجا جای امتحان است فقط شکوفه‌های خوش‌رنگی اینها پیدا می‌کنند که اینها را می‌آزماید نه اینکه به فواکه چشم ندوز, نه اینکه به اثمار و ثمرات اشجار چشم ندوز, به ازهار چشم ندوز به شکوفه چشم ندوز غیر از شکوفه چیز دیگر نیست ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ﴾ حالا وجود مبارک پیغمبر که از همهٴ اینها منزّه بود بعضیها یک چشمشان به طرف مثلاً شکوفه است بعضی هر دو چشمشان را پُر می‌کنند خیره خیره به یک جا نگاه می‌کنند فرمود این طور خیره خیره نگاه نکن این فقط شکوفه است هر دو چشمش را پُر کرده پُر کرده دو چشمت را پُر کردی داری نگاه می‌کنی این برای کسی میوه نمی‌شود ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ﴾ یعنی گروههایی از اینها را چه چیزی متمتّع کردیم ﴿زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ نه ثَمر, فقط شکوفه است تازه این شکوفه هم برای آزمون است ﴿لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ﴾ اما آنچه را که ما به شما می‌دهیم که محصول آن صبر و محصول این تسبیح, محصول استعانت بالصبر و الصلاة است آن رزق ربّ توست که هم بهتر است هم ماندگارتر ﴿وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَی﴾ " 🔰گرفتاری و بلوای امروز ما: فتنه شکوفه دنیای غرب مسئله امروز ما همین است که دنیای غرب و ما فیها چشمان ما را پر کرده است، حال یکی اقتصاد دنیای غرب و GDP بالای کشورهای غربی را بدان چشم دوخته دیگر فرهنگ اجتماعی و تشکیلاتی غرب در نظرش جلوه گری می کند دیگری پیشرفتهای علمی و معیارهای علمی و گفتمان های علمی غرب در نظرش پیشتازی و عزیز بروز می کند و خیلی از ما گرفتار سبک زندگی غربی و این نوع زیستن را برگزیده ایم، در نظر خیلی هایمان هم زرق و برق فناوری ها و تکنولوژی های دلربایی می کند و ... . تمام دنیای غرب و زرق و برق آن وسیله ای برای آزمایش و امتحان جبهه مقاومت شده است. 🔰اعراض جبهه مقاومت از دنیای بی خدای غربی به هر حال هر کدام از ما به نحوی گرفتاریم. اما نکته آنست که امت مؤمن انقلابی ایران به امامت رهبر خویش، خود را در چالش فراگیر با نظام سلطه(دنیای غرب) ببیند و می بیند و از هر چیزی که نشانی از حیات بی خدای غربی داشته باشد سعی می کند اعراض کرده و پاسخ ایجابی خود را بیابد. امت مؤمن انقلابی ایران و بلکه کل جبهه مقاومت رزق خدای انقلاب اسلامی را امت مؤمن و انفلابی ایران نه تنها خیر میداند بلکه میداند یعنی آن رزقی که از هر امر دیگری پایدارتر است چه برسد به رزق کدخدای دنیای غرب!!! .
🔰وظیفه پیوستار انسانی ولایت فقیه در این مواجهه و امتحان کار ولایت فقیه(عاقله نخبگانی رهبر) تحقیر دنیای غرب و مافیهاست. اکنون تمام دنیای غرب در برابر تمام دین ما ایستاده است. جنگ، جنگ اراده هاست. اراده محصول هویت و شخصیت ماست. وقتی ما خودمان را برتر و بالاتر و ندانیم یعنی خودمان را حقیر و کوچک شمرده ایم. ما نبایستی بگذاریم با دستان خودمان، خودمان را تحقیر کنیم. ما نبایستی با دستان خودمان اراده خودمان را متزلزل کنیم. آن کسی که شخصیت خود را حقیر بر میشمارد اراده اش متزلزل گشته و به راحتی تسلیم زرق و برق دنیای غرب می شود. 🔻حضرت استاد میرباقری حفظه الله در این باب بیانی دارند: «من اصلی‌ترین بحرانِ کنونیِ کشور خودمان را در برابر غرب می‌دانم. ما باید جلوی این تحقیرشُدگی را بگیریم. این اتفاقاتی که در حوزه ارز و دلار و... می‌افتد، عامل عمده‌اش، تحقیرشدگی در مقابل غرب است.» ۹۷/‌۱/۲۲ 🔻مقام معظم رهبری نیز همین مقوله احساس شخصیت را از جهت تبیین می کنند: "اگر بخواهيم به آرمانها برسيم، احتياج دارد به . بايد بگوئيم ميتوانيم؛ اعتماد به نفس ملى يكى از ماست در همهى دورانها؛ بخصوص در اين دوران. علت اين، بخصوص هم اين است كه دشمن در صحنههاى گوناگون در گلاويز شدن با ملت ايران ناكام مانده؛ حالا دنبال شيوههاى جديد، راههاى جديد، حيلههاى جديد است و مكرهاى جديدى ميكند؛ «و مكروا و مكر اللَّه». شما هم كه بندهى خدا هستيد، در مقابل مكر او، در مقابل ترفند او بايد هوشيارى ويژهى خودتان را داشته باشيد. اينكه راجع به اعتماد به نفس حرف ميزنم، يكى از عللش اين است. اين هوچيگرىها اول در چهار نفر اثر بگذارد، از طرف ملت ايران احساس شرم كنند در مقابل آن هتاك غربى، و آنها شروع كنند به حمله كردن؛ اعتماد به نفس ضربه بخورد. توجه داشته باشيد كه اين هوچيگرىها يكى از شيوههاى سهگانه براى متزلزل كردن اعتماد به نفس يك ملت است."1386/10/13 "اين سه رخنه ميتوانند فرايند اعتماد به نفس ملى و منتهى شدن آن به پيروزىهاى پىدرپى و رسيدن به آرمانها را مخدوش كنند: الف) و تیره کردن افق اول، ايجاد يأس است؛ تيره كردن افق، به رخ كشيدن فاصلههاى علمى. اين واقعيتى است؛ ما از لحاظ علمى، امروز با دنياى پيشرفتهى علمى كه دويست سال است دارد كار علمى ميكند، فاصله داريم. اين فاصلهها را به رخ ميكشند و ميگويند آقا چطور ميخواهيد شما اينها را طى كنيد؟ مگر ميشود؟ جوان محقق و پژوهشگر و دانشمند ما را با اين كار مأيوس ميكنند. ب) غیرمنطقی يك نمونه از ايجاد يأس اشكالتراشىهاى غير منطقى است؛ متأسفانه راجع به اغلب تصميمات دستگاه ادارهى كشور از سوى يك عده مخالفخوان اشكالتراشى ميشود؛ اشكالتراشىهاى غير منطقى. اين هم يكى از آن راههاى مقابلهى با اعتماد به نفس ملى است . ج) يكى از راهها - كه اين راه سوم را هم غربىها بشدت در اين سالها دنبال كردند - مسئلهى هوچيگرى است؛ هوچيگرى مطبوعاتى. آدم خيال ميكند كه هو كردن افراد مال محدودههاى خاصى از مردم است، توى مجامع خاصى؛ نخير، در سطح بينالملل يكى از كارهائى كه بسيار رايج است، هوچيگرى است؛ هوچيگرى رسانهاى. امروز امكانات رسانهاى هم فراوان است. بيم آن هست كه در عرصهى جنگهاى روانى و تبليغاتى و به اصطلاح جنگ نرم بين ما و دشمنانى كه بسيار اصرار بر ادامهى اين نبرد دارند اعتماد به نفس ملی يا خدشه پيدا كند، تضعيف بشود، متزلزل بشود يا لااقل در حدى كه ملت ما به آن احتياج دارد، پيش نرود. ما در نيمهى راهيم. من به عيان مىبينم كه در ذهن و زبان و عمل بسيارى از برجستگان كشورمان اين اعتماد به نفس هنوز به حد نصاب لازم نرسيده. " 1386/10/13 ⚠️غرب میداند دین ما میخواهد تمام دنیای ایشان را ببلعد فلذا دین و تدین و دینداران و زندگی دینی را تحقیر می کند و روشنفکران غرب زده ما هم با رقاصی و مطربی خودشان این نمایش دیوانه وار را تکمیل می کنند. 🔻درود و رحمت خدا به سلاله پیامبران و نادره دوران حضرت امام خمینی ره که این مقوله را سالیان پیش فهمید با صدایی رعد آسا بیان نمود: "من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می‌کنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابلِ دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست، یا همه آزاد می‌شویم و یا به آزادی بزرگتری که شهادت است می‌رسیم..." .
🔰 انسان با معناست که معنا می شود. احساس هویت و شخصیت می کند. اراده می کند و به جهاد و مبارزه می پردازد. عظیم ترین و یکتاترین معنای هستی و سرود هستی، توحید است. تمام کائنات در حال تسبیح و تهلیل و تکبیر و تقدیس حضرت حق هستند. فروغ ید بیضای سید روح الله خمینی ره معنایی را به عالم ارائه کرد که فروغ تمام معانی زاییده حیات غربی در برابر آن رنگ باخت. چرا که در برابر صبغة الله و رنگ خدا رنگی دیگر نیست. غرب تمام معنا و هویت خود را در چالش با انقلاب اسلامی می بیند، متفکرین غربی بسیار بهتر از ما فروغ معنایی انقلاب اسلامی را دریافتند اما ما به خاطر حجاب معاصرت، به دلیل خودبسندگی، به دلیل فقدان فرهیختگی، به دلیل کوته نظری به دلیل تحقیر شدگی ما این فروغ و زیبایی و شکوه مندی و جلالت و مکانت را ندیده ایم و نمی بینیم. همان طور که عده ای به دلیل تحقیرشدگی در جریان جنگ احزاب مکاشفه فتح تمدن روم و ایران و برپایی تمدن اسلامی که حضرت رسول ص آن را بیان نمودند دروغ و فریب پنداشتند اکنون نیز عده ای یا از روی جهالت و یا از روی خیانت وعده های الهی را گزاره های موهوم می پندارند. این اراده الهی است که امامت به مستضفعان تعلق بگیرد و تا وقتی شهدای زنده ای همچون حسینی همدانی ها و شهید حججی ها و شهید تهرانی مقدم ها و احمدی روشن ها هستند این درخت تنومند، این شجره طیبه ثمر خواهد داد ولو کره الکافرون... سید مصطفی مدرس - 6 / 7 / 97 .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ - آیه 7 سوره حشر #طاغوت_اقتصادی #شکمبارگی_قارونها .
52_Bazgasht-be-Osoul .mp3
2.46M
فوریت و ضرورت پرداخت به #اندیشه_توحیدی سید علی خامنه ای - رمضان سال 1353 .
ُشُغلُه السفر یا شُغلُه فی السفر... .
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰پرده اول: من شُغلُهُ السَّفَر ............... من شُغلُهُ فی السَّفَر در باب صلات مسافر دو اصطلاح مَن شُغلُهُ السَّفَر (کسی که شغلش مسافرت است) و مَن شُغلُهُ فی السَّفَر (کسی که شغلش در مسافرت است) از تعبیراتی هستند که در بحث نماز مسافر در کتاب‌های فقهی مطرح شده‌اند. ریشه این اصطلاحات چند حدیث از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) است. در این دو تعبیر تفاوت به تمامه فهم می شود برای توضیح بیشتر مثال میزنم: کسی که شغلش سفر است مثل سالار کاروان، شتردار و یا ناخدای کشتی ای است که مشغله اصلی او از آب در آوردن سفر به احسن وجه می باشد. در کاروان ممکن است فرد ناشی، دزد، تاجر، طبیب، عالم و ... باشد. اما او همه این کاروان را بسان یک می بیند و قصدش به مقصد و مقصود رساندن است. اما کسی که شغلش در سفر است مانند تاجری که مدام در حال سفر کردن است مشغله اصلی او تدارک یک سفر و کاروان نیست بلکه در سفر او مشغله اش تجارت است البته با کاروان هم همراه است و شاید به کاروان هم کمکی بکند اما در کار مدیریت کلان و سامان کاروان نیست. 🔰پرده دوم: بسان یک انقلاب اسلامی ایران در دورۀ سیطرۀ تمدن غرب بر جهان بشری، رستاخیزی عظیم در جانها رقم زد چرا که: ⬅️انقلاب اسلامی بندگی یک امت در گستره تاریخی و اجتماعی است. ⬅️انقلاب اسلامی یک مدرسه عالی برای پرورش انسانهای وارسته ای است که یک شبه راه صد ساله را پیمودند. انقلاب اسلامی به دنبال طهارت نفوس انسانی و برساختن یک بهشت معنوی روی زمین است. ⬅️انقلاب اسلامی یک است. اندیشه ای که داعیه به چالش کشیدن تمامی مکاتب غربی و شرقی را دارد. چرا که اندیشه انقلاب اسلامی، اندیشه ای فطری است فلذا از آنجا که هیچ مذهب و مکتبی جز مذهب شیعه(به تقریر امام خمینی ره) فطرت انسانی را نشناخته است بالاترین شعور اسلامی(همچنین بشری) در کار انقلاب اسلامی آمده است. ⬅️انقلاب اسلامی یک زندگی است، نه یک عارضۀ موقتی که بهتر است از آن زودتر عبور بشود. انقلاب یک زندگی کامل اسلامی است. این انقلاب تمام ارزشهای اسلامی را به صحنه فراخواند؛ زیرا به همۀ آنها احتیاج داشت. کسی که در موقف کانونی انقلاب قرار بگیرد با تمام دین سر و کار خواهد داشت و به تمام پاسخهای دین احتیاج پیدا خواهد کرد. ⬅️همه اینها بیانگر آنست که این انقلاب آغازگر عصر جدیدی برای بشر بوده است فلذا: مکتب انقلاب یک است، یک «کل» فعال، خلاق، مهاجم و ویرایشگر که (بخوانید دستگاه استکبار) را بسان یک به چالش کشید. 🔰پرده سوم: .................. اکثریت قریب به اتفاق مردمان و نخبگان را می توانم نام ببرم که به قطع مصداق هستند. کسانی که به نام نامی الله، به نام نامی الله مخلصانه در کاروانی که به سوی فجر انسانی به پیش می رود تلاش می کنند... کسانی در این انقلاب دغدغه دانشگاه اسلامی را دارند... کسانی دیگر دغدغه تحول حوزه را دارند..... کسانی دیگر دغدغه وحدت حوزه و دانشگاه را دارند... کسانی دیگر دغدغه سبک زندگی را دارند.... کسانی دیگر دغدغه رسانه دارند..... کسانی دیگر دغدغه اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اسلامی را دارند...... کسانی دیگر دغدغه فرهنگ جامعه را دارند...... اما انقلاب همه، این هست و این همه نیست......حال یک پرسش: در این زمانه کنونی چه کسی را میتوانیم نام ببریم که یقینا مصداق است؟ .
🔰پرده چهارم: () آیا جز رهبری این بار سنگین را به دوش می کشد؟ چه کسی سینه اش را برای تحمل این همه دغدغه و مشغله سعه داده است؟ آیا کسی هست که نصرت ولی را بدین معنا که شغلش را قرار دهد میتوان در نظر بیاوریم؟ حال میتوان یک را کمی بهتر تبیین کرد..........او آنچنان بر بلندای قله دغدغه سعادت بشریت ایستاده است که سختی طی راه تا رسیدن بدان قله، او را در یک قرار داده است. نصرت ولی و ولایتمداری اصلا پدیده سهل و ساده ای نیست سربسته میگویم بسیاری از اعاظم و اکابر در این صحنه لغزیدند.........قلم اینجا رسید و سر بشکست....... ولی فقیه، سالار یک کاروان انسانی است که بر مبنای اداره می شود. وظیفه او شکوفایی استعدادهای انسانی و اثاره دفائن عقول می باشد. وظیفه او حفظ جهت کلی و ارزشهای اصیل این کاروان می باشد. اما ولایت فقیه فقط ولی فقیه نیست بلکه یک است که بایستی همه عرصه های انقلاب را در نوردد. این کاروان انسانی منازل سلوک الی الله را برای تحقق هر چه بیشتر حاکمیت الله بر روی زمین در می نوردد هر چند افت و خیزهایی در این میانه دارد اما آنچه که ضرورت دارد آنست که عده ای آنچنان شرح صدری کسب کنند که بتوانند تمام دغدغه های سعادت حیات بشری را یکجا در سینه خود جا بدهند. در انتها به بیانی از رهبری در باب تعریف و نقش و جایگاه رهبری اشاره میکنم: 💠رهبری یک مدیریت است؛ البته مدیریتِ اجرائی نیست. این اشکال و اشتباه هم در طول زمان، از اول انقلاب تا امروز، در بعضی از تبلیغات ادامه دارد. اینجور تلقی کنند که رهبری یک مدیریت اجرائی است؛ نه، مدیریت اجرائی، مشخص است. مدیریت اجرائی در بخش قوه‌ی مجریه ضوابط مشخصی دارد، معلوم است، مسئولین معینی دارد؛ در قوه‌ی قضائیه هم - که آن هم مدیریت اجرائی است - همین طور، هر کدام مسئولیتهائی دارند؛ قوه‌ی مقننه هم که معلوم است. رهبری، ناظر بر اینهاست. به چه معنا؟ به این معنا که از حرکت کلی نظام مراقبت کند. در واقع رهبری، یک است.💠۱۳۹۰/۰۷/۲۴ 💠ولایت فقیه، جایگاه و و و به چپ و راست است؛ این اساسی ترین و محوری ترین مفهوم و معنای ولایت فقیه است. ... نقش ولایت فقیه این است که در این مجموعه ی پیچیده و در هم تنیده ی تلاشهای گوناگون نباید حرکت نظام، انحراف از هدفها و ارزشها باشد؛ نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود. پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالی اش، مهمترین و اساسی ترین نقش ولایت فقیه است.💠۱۳۸۳/۰۳/۱۴ 🔰🔴🔰این یک ضرورت راهبردی است که عده ای بایستی شغل خود را انقلاب بسان یک کل تعریف کنند. ضرورتا شخصیت چنین افراد به شدت بایستی ذوابعاد و ذو وجوه است و طی این مسیر سختگیری فوق العاده ای بر خویشتن خویش می طلبد. .
بسم الله الرحمن الرحیم 📝 امروز انسجام ذهنی جامعۀ انقلابی هدف قرار گرفته است. نمی‌گویم الزاماً دشمنان، شاید بالاترین دشمن حق‌پویی طبیعت زندگی دنیایی است. «ولنبلونّکم بشیء من الخوف و الجوع ... و بشّر الصابرین.» انقلاب اسلامی طوفندگی خود را مدیون ایدۀ نیرومندی بود که امام خمینی رحمةالله‌علیه از دل یک تاریخ دردها و درکها و سوگیریها و تلاشهای الهی بیرون کشیده بود. آن ایده از جوهره‌هایی تغذیه می‌کرد. آن ایده تا زنده است ما زنده‌ایم. آن ایده تا نیرومند است ما نیرومندیم. آن ایده تا نوین است ما نیز سخن نو برای بشریّت داریم. آن «ایدۀ مادر» در آب و هوای لیبرال و در آب و هوای چپ‌اندیشی گم خواهد شد. ما نیازمند نفوسی هستیم که نقش قیّم این اندیشه را بازی کنند. عمیق باشند، ریشه در اصالت‌های فکر اسلامی داشته باشند، آن جوهره را با مجموع تجربیات تا امروزمان تراشیده باشند و حنجرۀ مقدس آن ایدۀ الهی را آمادۀ آوازی خوش نموده باشند. امروز کارزاری جذاب پدید آمده است. باز هم عصای موسی و دست کلیم‌الهی خواهد درخشید. آن ایده توحید است. سطحی‌نگری بلای جان مؤمنان است. مؤمن از آنجا که باطن(غیب) را چون ظاهر می‌بیند از کعبه هم ارزشی بالاتر دارد. «الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انّا الیه راجعون.» «أُولٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوٰاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولٰئِكَ هُمُ اَلْمُهْتَدُونَ.» ﴿البقرة، 157﴾ اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت‌یافتگان! سالها ـ و نه ساعتها ـ باید در این باره سخن گفت، گفتگو کرد. همینجا باید خیمه زد. 🌼
بسمه تعالی 📝 🔰 ✍ در شرایط جنگ احزابیم. همه دارند به میدان می آیند. «در سورۀ احزاب مشاهده می‌کنید: «وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا.»(احزاب، 22) قضیّه‌ی احزاب قضیّۀ مهمّی بود؛ یعنی در مقام مقایسه، اگر بخواهیم جبهۀ امروز دشمن علیه جمهوری اسلامی را در صدر اسلام مشابه‌سازی بکنیم، می‌شود جنگ احزاب. امروز خب مشاهده می‌کنید دیگر؛ همۀ دنیاپرستان و قدرت‌طلبان و جنایت‌کاران و اهل زور و ظلم و طغیان در سرتاسر عالم، در رده‌های مختلف اقتدار، در مقابل جمهوری اسلامی صف کشیده‌اند و حمله هم کرده‌اند و دارند از همۀ جوانب حمله هم می‌کنند؛ عین همین قضیّه در جنگ احزاب اتّفاق افتاد.» (بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان، 12/4/95) در جنگ روانی چه زمزمه ای سر داده اند؟ 1. نظام اسلامی در حال فروپاشی است. 2. ما به اندازۀ یک ارزن هم کارآمد نبوده ایم. 3. راه حل تغییر ساختار است. هم آوایی با این طرح شوم و توطئۀ در واقع قدیمی، بلکه ایجاد یک ضلع جدید و افزودن بر این جبهۀ رنگارنگ گناه کوچکی است؟ کسی که مشغول چنین سیئۀ راهبردی بزرگی است چه قرائتی از موقف او می شود؟ مسائل خرد دیگر چه میزان درشت خواهد بود؟ ... قدری هشیارتر باشیم. هوای نفس انسان را در دام شیطان می اندازد، هر چند پرآوازه باشیم. البته ظواهر همیشه فریبنده است. مسلک خوارج همیشه این طور بوده است. جالب است که خوارج منفعلان صحنۀ اجتماعی هستند. افراد در واقع بی ریشه ای که نهایتاً با همۀ ادعاهای اصالت اندیشی و انقلابیگری و ... در طرح دنیاگرایان صریح می افتند. هیچ مفرّی نیست ... .
پس ما در معرض مساس و درگیری طائفه ای از شیاطین انس و جن هستیم و انقلاب اسلامی به عنوان جامع ترین بندگی، خود نیاز به حضور ما و مقاومت ما در صحنه انقلاب دارد باشد که خدای خویش را از روی تضرع و ابتهال بخوانیم و از غافلان نباشیم... وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ ﴿۲۰۵﴾ و در دل خويش پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس بىصداى بلند ياد كن و از غافلان مباش . .
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰پرده اول: رهبری 💢5شنبه مورخ 12 مهرماه 1397، رهبری در صدهزار نفری اینگونه را ترسیم کردند: "این جلسه‌ی بزرگ در موقعیّت بسیار حسّاسی تشکیل شده است؛ موقعیّت کشور، موقعیّت منطقه، موقعیّت جهان، موقعیّتهای حسّاسی است، بخصوص برای ما ملّت ایران. حسّاسیّت از این جهت که از یک طرف عربده‌کشی‌های سران استکبار و سیاستمداران آمریکای جهان‌خوار، از یک طرف قدرت‌نمایی جوانان مؤمن و پیروزی‌های پیاپی در میدانهای مختلف، از یک طرف مشکلات اقتصادی کشور و تنگیِ معیشتِ بخش بزرگی از مردم ضعیف کشور و از طرفی حسّاس شدن و به کشور که این وضعیّت آنها را حسّاس کرده و به تکاپو و تلاش فکری و عملی وادار کرده است. کشور به‌خاطر وجود مشکل، از خمودگی و بی‌عملی درآمده است؛ خیلی‌ها که فقط تماشاگر بودند، امروز احساس وظیفه‌ میکنند و سرگرم تلاش میشوند؛ اینها جهات مختلفی است، اوضاع ویژه‌ای است برای کشور و این جلسه در چنین شرایطی تشکیل شده است." 🔰پرده دوم: بیّنه قرآنی اما این تبیین وضعیت رهبری آینه و تصویرگر آیه ذیل برای ما می باشد: إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ ﴿۲۰۱﴾ اعراف در حقيقت كسانى كه [از خدا] پروا دارند چون وسوسهاى(یا خطری) از جانب شيطان بديشان رسد [خدا را] به ياد آورند و بناگاه بينا شوند (۲۰۱) این آیه چه پیامی برای ما دارد؟! حقیر در پی پاسخ به سوالی هستم که ممکن است پرسیده شود: ❓به لحاظ زمانه شناسی و زمینه شناسی چه شد که انقلاب اسلامی رخ داد؟ ❓به لحاظ جامعه شناختی چه می شود که در مواقع خاصی جنبشها و تحرکات اجتماعی شدیدتر می شود؟ ❓به لحاظ روانشناسی اجتماعی آیا جامعه ایمانی در مواقعی در معرض یک بعثت و رستاخیز قرار دارد؟ حقیر بنا دارم پاسخی مبتنی بر این آیه و متکی به تبیین رهبری به پرسش های فوق بدهم: 🔰پرده سوم: 💢 " تقوا یعنی آن تجهیز لازم را، آن زره لازم را در مقابل ولایت طاغوت و دستگاه استکبار بر تن می پوشد و وارد مبارزه با ولایت طاغوت می شود برای دستگیری از گناهکاران" سید علی خامنه ای، کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن 💢 ضرورت پیشرفت و عبور از شدائد و سختی ها: "امت اسلامی هم اگر با تقوا بود، میتواند در راه‌های دشوار حرکت کند؛ مشکلات در مقابل او زانو میزنند؛ او در مقابل مشکلات زانو نمیزند. به این جمله‌ی امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) توجه کنید: «من اخذ بالتّقوی عزبت عنه الشدائد بعد دنوّها»؛ اگر فردی - و من عرض میکنم اگر ملتی - تقوا را برای خودش جاده‌ی عمل قرار داد و متقی شد، شداید زندگی اگر نزدیک او هم رسیده باشد، از او دور خواهد شد. «و احلولت له الامور بعد مرارتها»؛ تلخیهای زندگی برای او شیرین خواهد شد. «و انفرجت عنه الامواج بعد تراکمها»؛ امواج طوفنده‌ی شداید زندگی، بعد از آن که متراکم شده باشند، از او دور خواهند شد و او بر امواج سوار خواهد شد. «و اسهلت له الصعاب بعد انصابها»؛ دشواریها و سختیهای زندگی بعد از آن که به سخت‌ترین مرحله رسیده باشد، برای او آسان خواهد شد. واقع قضیه هم همین‌طور است. امروز ملتهای مسلمان در مقابل زورگویی قدرتهای جهانی حرفی برای گفتن ندارند؛ نه علم لازمی، نه فناوری پیشرفته‌یی، نه در زمینه‌های گوناگون سیاسی مهارتی؛ چرا؟ چرا ما عقب ماندیم؟ چون تقوا را از دست دادیم. این همان شدتهایی است که با تقوا برطرف میشود. شما ملت ایران در انقلابتان تقوای الهی را رعایت کردید؛ در دفاع از این انقلاب و از کشور و از اصالتهای اسلامی و دینی و ملیتان تقوای الهی را رعایت کردید؛ لذا امروز بحمداللَّه به همان نسبت عزیزید. امروز عزت و اقتدار و عظمت ملت ایران در چشم مردم دنیا و دولتها و حتّی دشمنانش با اکثر کشورهای اسلامی قابل مقایسه نیست؛ این به خاطر تقواست. هر چه کمبود داریم، به خاطر بیتقوایی است."۱۳۸۴/۰۵/۲۸
💢 یعنی تلاش در راه تحقق آرمانهای اسلامی و مطالبات اسلام "یک تقوای فردی داریم که من و شما خودمان از گناه پرهیز کنیم، خودمان را حفظ کنیم؛ قُوا اَنفُسَکُم وَ اَهلیکُم نارًا وَقودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَة؛ خودمان را از آتش دوزخ الهی، از آتش غضب الهی دور کنیم؛ این تقوای فردی است. تقوای اجتماعی -تقوای اسلامی مربوط به اجتماع- این است که در راه تحقّق این چیزهایی که اسلام از ما مطالبه کرده است، تلاش کنیم. همه‌ی آن آرمانهایی که عرض کردیم، آرمانهای اسلامی است؛ یعنی مسئله، فقط مسئله‌ی یک محاسبه‌ی عقلائی نیست؛ اینکه ما عرض کردیم باید به آن آرمانها پابند بود، باید دنبال عدالت اجتماعی بود، دنبال حمایت از محرومین بود، دنبال حمایت از مظلوم بود، با ظالم و مستکبر باید مقابله کرد، زیر بار او نرفت، اینها همه مطالبات اسلامی است، اسلام اینها را از ما خواسته است؛ این‌جور نیست که فقط یک محاسبه‌ی عقلائی و انسانی باشد؛ تکلیف دینی است. هرکسی این چیزها را از اسلام جدا کند، اسلام را نشناخته است؛ هرکسی حوزه‌ی معرفتی اسلام را و حوزه‌ی عملی اسلام را از محیط زندگی اجتماعی مردم و سیاسی مردم دور کند، بلاشک اسلام را نشناخته است. قرآن به ما میگوید: اُعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛ عبودیّت خدا -یعنی تسلیم در مقابل خدا بودن- و اجتناب از طاغوت، و در آیه‌ی دیگر [میگوید]: اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلُوا اَولِیآءَ الشَّیطٰنِ اِنَّ کَیدَ الشَّیطٰنِ کانَ ضَعیفًا»؛(۳) اینها دستور قرآن است. اینکه ما خودمان را و مردممان را و جوانانمان را و مسئولینمان را به احساس مسئولیّت در مقابل این حرفها فرا میخوانیم، فقط یک توصیه‌ی عقلائی نیست، یک توصیه‌ی سیاسی نیست؛ این یک خواست دینی است؛ رعایت آن، تقوای دینی است. این تقوای دینی است"۱۳۹۵/۰۳/۱۴ 💠پس بدین ترتیب بیان آیه این است: آنانکه بنای بر تقوا دارند نه تنها تقوای فردی بلکه تقوای اجتماعی، در برابر سختی ها و شدائد مقاومت و ایستادگی میکنند، کاهلی و سستی نمی کنند و در راه تحقق آرمانها و مطالبات اسلام عقب نشینی نمی کنند. بلکه متوجه اند تا نظام اسلامی را بیش از پیش حفظ کرده و اراده اسلام را در مدیریت و راهبری آن بسط دهند و به بیان امام خمینی ره در تلاشند خود را از رأس گناهان کبیره نگه دارند: 💢"امام خمینی:همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام می‌باشند؛ چه در نسل حاضر و چه در نسل‌های آتیه؛ و چه بسا که در بعض مقاطع، عدم حضور و مسامحه، گناهی باشد که در رأس گناهان کبیره است." 💠فلذا در مواقعی که مؤمنین به تعبیر قرآن در معرض مساس و درگیری با طائفه ای ازشیاطین انس و جن قرار میگیرند متذکر شده(تذکروا) و ناگهانی و فجاءة با نهیب های امام و ولیّ جامعه مبصر می گردند(فإذا هم مبصرون) پس به لحاظ زمانه شناسی و زمینه شناسی همانگونه که امت ایران در درگیری با رژیم طاغوت پهلوی به امامت امام خمینی ره متذکر شدند و به خیابان ها ریختند و طاغوت سیاسی را سرنگون کردند اکنون نیز امت ایران و نخبگان این سرزمین ضرورت دارد با رعایت تقوای اجتماعی و مقاومت در سختی اقتصادی طاغوت اقتصادی و امپراتوری دلار را ساقط سازند. همان طور که به لحاظ جامعه شناختی در انقلاب اسلامی سال 57 به هدایت انگشتر خضر امام خمینی ره امت ایران قبله خواست و آرمان خود را با مطالبات و آرمانهای اسلامی تنظیم نمود اکنون نیز ضرورت دارد امت ایران رویه رفتاری اجتماعی خود را مبتنی بر هدایت الهی و نه حرص و طمع برآمده از برساختهای ذهنی امپراتوری رسانه ای غربی سامان دهد. و همان طور که به لحاظ روانشناختی تقوای اجتماعی امت ایران در انقلاب اسلامی سال 57 رستاخیز و بعثتی درونی در جانها و قلوب رقم زد ضرورت دارد با تعمیق و تقویت معرفت ایمانی خود و اطرافیانمان را در این نزاع تمدنی نامتقارن تجهیز کنیم. این خاصیت تقوای اجتماعیست که هنگامی که جامعه ایمانی در معرض جامعه کفر و هویت کفر قرار میگیرد متذکر شده و مستبصر می شود. این خاصیت ایمان توحیدی است که میخواهد استقلال خود را در برابر کفر و طاغوت حفظ کند. ایمان بالله همراه با اجتناب از طاغوت است. فلذا خاصیت ذاتی ایمان بالله کفر به طاغوت می باشد و ایمان واقعیست که در هنگامه مساس و درگیری با شیاطین و طواغیت متذکر شده و مستبصر می گردد. اما در این میانه برادران ناباب و شرور ما آنانکه کفر به طاغوت و اجتناب از طاغوت را فراموش کرده اند و شیاطین را به عنوان برادر خود گرفته اند رفتار دیگری دارند: وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لاَ يُقْصِرُونَ ﴿۲۰۲﴾اعراف و يارانشان آنان را به گمراهى مىكشانند و كوتاهى نمی كنند. .
بسم الله ، ، ، 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش فطری آزادی با رویکرد در بیان رهبری🔰 بخش دوم: 💢آزادیِ اسلامی یعنی آزادی از عبودیت غیر خدا ✍"ریشه‌ی آزادی در فرهنگ اسلامی، جهان‌بینی توحیدی است. اصل توحید با اعماق معانی ظریف و دقیقی که دارد، آزاد بودن انسان را تضمین میکند؛ یعنی هر کسی که معتقد به وحدانیت خداست و توحید را قبول دارد، باید انسان را آزاد بگذارد. لذا شما می‌بینید در دعوت انبیا در سوره‌های مختلف قرآن، در سوره‌ی انبیا، در سوره‌ی اعراف، در چند سوره که از پیغمبران مختلف حرف میزند، مثلاً میگوید: «و الی عاد اخاهم هودا قال یا قوم اعبدوا اللّه»؛(۱) اول آنها را از خدا میترساند و دنبال سرِ او اطاعت از خدا و اطاعت از خودش را که نماینده‌ی خداست، به مردم پیشنهاد میکند و مطرح میکند. تمام پیغمبران اولین حرفشان عبارت بوده از اینکه از خدا اطاعت کنید و از طاغوت، از کسانی که غیر خدا هستند و میخواهند انسان را اسیر کنند و برده کنند، اجتناب کنید؛ «ان اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطّاغوت»،(۲) در قرآن با همین لفظ و این مفهوم مکرر ذکر شده. بنابراین آزادی اسلامی متکی بر توحید است. ✍این همان بحثی است که عرض کردم دامنه‌ی بسیار وسیعی دارد و خود ما، خود بنده در بحثهای توحیدی در سالهای گذشته، وقتی که اینجاها را و این موضوع را میخواستیم بحث کنیم، ساعتهای متمادی و روزهای متمادی آیات و مفاهیم قرآن و حدیث را در اینجا ذکر میکردیم؛ واقعاً یک دریائی از معارف اسلامی است. اینجا من به طور خلاصه و مجمل عرض میکنم که روح توحید عبارت است از اینکه عبودیت غیر خدا باید نفی بشود. یعنی توحید در هر دینی و در دعوت هر پیغمبری معنایش این است که انسان باید از غیر خدا - چه آن غیر خدا یک شخص باشد، مثل فرعونی، نمرودی؛ چه غیر خدا یک تشکیلات و یک نظام باشد، یک نظام غیر الهی؛ چه غیر خدا یک شی‌ء باشد؛ چه غیر خدا هوی‌ها و هوسهای خود او باشد؛ چه غیر خدا عادتها و سنتهای رایج غیر الهی باشد - و از هرچه غیر خداست، اطاعت و عبادت نکند و فقط از خدای متعال اطاعت کند. ✍اطاعت از خدا به این معناست که احکام الهی را عمل کند؛ نظامی را که الهی است و متکی بر تفکر الهی است، قبول کند؛ رهبر و زمامداری را که ارزشهای الهی را دارد، رهبر و زمامدار بداند، از او اطاعت کند؛ پیامبری را که از سوی پروردگار می‌آید، واجب‌الاطاعه بداند؛ ولیّ امری را که خدا معین کرده، مورد قبول بداند و اطاعت کند و در همه‌ی حرکات و رفتار در این چهارچوب فقط زندگی کند و از غیر این چهارچوب هیچ اطاعتی نکند؛ فقط بنده‌ی خدا باشد. انسان در جهان‌بینی اسلام آن موجودی است که در او استعدادهای فراوانی نهفته است. این انسان میتواند در میدانهای علم و دانش و کشف رمزها و حقایق خلقت تا بی‌نهایت پیش برود؛ در سیر مراتب معنوی و مراحل روحی میتواند تا بی‌نهایت پیش برود؛ از فرشتگان میتواند بالاتر بزند؛ از لحاظ انواع و اقسام قدرتمندی‌ها میتواند به اوج قله‌ی قدرت برسد. اگر عبودیت خدا کرد، اطاعت خدا کرد، این راه‌ها در مقابل او باز خواهد شد. اگر اطاعت غیر خدا کرد، بالهای او بسته خواهد شد و از پرواز باز خواهد ماند در همه‌ی رشته‌ها؛ حتی علم و دانش هم با توحید در سر راه انسان قرار میگیرد و انسان با او آشنا میشود. ✍شما ببینید مسلمان صدر اسلام که علی‌رغم جهالت حاکم بر آن روز دنیا و شرک حاکم بر آن روز دنیا به توحید گرایش پیدا کرد، آنچنان آزادی و فتوحی پیدا کرد که درهای علم و دانش به روی او باز شد و جلو افتاد و همه‌ی بشریت به دنبال او وارد وادی علم شدند که امروز دنیا و بشریت دانش خودش را مدیون اسلام است و مدیون توحید مسلمانهائی است که اولْ‌بار قدم در وادی دانش گذاشتند. این آزادی اسلامی است.
✍پس ریشه‌ی آزادی در اسلام عبارت است از شخصیت و ارزش ذاتی انسان که بنده‌ی هیچ کس غیر خدا نمیشود و در حقیقت ریشه‌ی آزادی انسان توحید و معرفت خدا و شناخت خداوند است. ریشه‌ی آزادی در اسلام انواع و اقسام آزادی‌های تازه‌ای را برای انسان به بار می‌آورد. دیگر انسان آزاد در فرهنگ اسلامی نمیتواند و حق ندارد از غیر خدا اطاعت کند - که در آن تفاوت سوم با آزادی غربی بعداً این را مشروحتر عرض خواهم کرد - لذا شما می‌بینید انبیا همه و بخصوص اسلام بر روی عبودیت انحصاری پروردگار تکیه کرده. قرآن خطاب به اهل کتاب - یعنی یهود و نصاری - این پیشنهاد را در زمان پیغمبر مطرح میکند: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم»؛ ای اهل کتاب، ای یهود و نصاری، بیائید بر یک کلمه با هم توافق کنید و آن این است که: «ألّا نعبد إلّا اللّه»، به غیر خدا هیچ کسی دیگر را عبادت نکنید. این چیزی است که در ادیان یهود و مسیحیت بوده و در همه‌ی ادیان الهی بوده؛ اسلام هم که پرچمدار این توحید خالص است. بعد به این اکتفا نمیکند، با جمله‌ی دیگری عبودیت خدا را روشنتر میکند: «و لا نشرک به شیئا»؛ هیچ چیزی را - نه فقط هیچ کسی را - شریک خداوند قرار ندهید. یعنی خواستها، هوی‌ها، هوسها، خودخواهی‌ها، خودرأیی‌ها، استبدادها، سنتها، و آداب و عادات غلط جاهلی، هیچ کدام از اینها را ما شریک خدا در عبودیت قرار ندهیم. باز مطلب را در صحنه‌ی زندگی روشنتر و عینی‌تر میکند: «و لا یتّخذ بعضنا بعضا اربابا من دون اللّه»؛(۳) هیچ کدام از ما آن دیگری را پروردگار خودمان و ارباب خودمان و سرور خودمان نگیریم، مگر خدا؛ یعنی فقط سرور همه‌ی ما خدا باشد و بس؛ هیچ انسانی هیچ سرور و بالاسر دیگری غیر از خدا نداشته باشد. این آن شعار اسلام است و منشور جهانی اسلام این است. آزادی‌ای که ما دعوت میکنیم بشریت را به آن، این است. اگر امروز هم بشر بتواند این آزادی را مورد توجه قرار بدهد و عمل بکند، اگر نظامهای فاسد نتوانند بر دوش بشر سنگینی بکنند، اگر انسانهای ظالم و خودکامه در سراسر عالم نتوانند انسانها را اسیر و برده‌ی خودشان بکنند، اگر کمپانی‌های اقتصادی بزرگ دنیا و شرکتهای چند ملیتی و کسانی که به خاطر پول و به خاطر سود میلیونها انسان را در سراسر دنیا حیران و سرگردان و زندانی خودشان کردند، اگر بشر بتواند سنگینی بار اینها را از دوش خودش بردارد، همان آزادی است که اسلام میخواهد. ✍آزادیِ اسلامی یعنی آزادی از غیر خدا و اسلام که انسان را بنده‌ی خدا میداند، این رجحان را بر همه‌ی ادیان و مکاتب دیگر دارد. در بعضی از ادیان انسان فرزند خداست، این فرزند خدا بودن یک تعارف است، فرزند خداست و اسیر هزاران انسان دیگر؛ این چه جور فرزند خدائی است؟ اسلام میگوید انسان بنده‌ی فقط خداست، یعنی بنده‌ی هیچ کس نباش؛ فرزند هر کی میخواهی باش، از کس دیگری اطاعت نکن. جهاد اسلامی اصلاً برای همین است و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) درباره‌ی جهاد اسلامی میفرماید: «لیخرج النّاس من عبادة العباد الی عبادة اللّه و من طاعة العباد الی طاعة اللّه و من ولایة العباد الی ولایة اللّه»؛(۴) اصلاً جهاد برای این است؛ جهاد برای کشورگشائی نیست، برای فتح سرزمین نیست، برای به دست آوردن غنائم جنگی نیست، جهاد برای این است که انسانها را از بردگی بندگان به عبودیت خدا سوق بدهند؛ از اطاعت و فرمانبری بندگان و نظامهای ساخته‌ی دست بندگان به اطاعت خدا بکشانند؛ از ولایت و حاکمیت و سرپرستی بندگان و انسانهای ضعیف که خودشان برده‌ی هوا و هوس و شهوت و غضب خودشان هستند، انسانها را خارج کنند و به ولایت‌اللّه و سرپرستی خدا ببرند. کدام افتخار برای انسان از این بالاتر است؟ این آن انسان آزاد ایده‌آل است که میتواند ادعا بکند که من آزادم. ✍آن انسانی که ادعا میکند من آزادم، فقط آزادی‌اش در این است که توی خیابان مثل حیوانات جلوی چشم مردم میتواند جفتگیری بکند یا آزادی‌اش در این است که یک صندوقی را آنجا میگذارند و تمام امکانات فهم و شعور او را در دست میگیرند و او را هُل میدهند که برود توی این صندوق به نام یک کسی، یک کارتی، یک ورقه‌ی رأیی بیندازد، آزادی او فقط همین است، اما هزاران اسارت دست و پای او را بسته، این آزاد نیست. این انسان چطور ادعا میکند من آزادم؟ اسارت شغل، اسارت نظامهای فاسد، اسارت هوی‌ و هوس، اسارتهای پلیسی، اسارتهای گوناگون ناشی از فشار قدرتها، اسارت اقتصادی به دست تشکیلاتهای گوناگون اقتصادی دنیا، این ملتهائی که این همه اسارت دارند، چطور میتوانند بگویند ما آزادیم؟ چطور میتوانند ادعا بکنند که آنی که دارند این آزادی است، این چه آزادی است؟ این همان چیزی است که اسلام قبول ندارد. آزادی اسلام، ریشه‌اش آزادی انسان از عبودیت هر آنچه غیر خداست. در حالی که آزادی غربی ریشه‌اش عبارت بود از تمنیات و تمایلات و خواستهای پست انسانی یا همه جور خواست انسانی.۱۳۶۵/۱۰/۱۹
۱ ) سوره مبارکه الأعراف آیه ۶۵ وَإِلىٰ عادٍ أَخاهُم هودًا ۗ قالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللَّهَ ما لَكُم مِن إِلٰهٍ غَيرُهُ ۚ أَفَلا تَتَّقونَ ترجمه: و به سوی قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا پرهیزگاری پیشه نمی‌کنید؟!» ۲ ) سوره مبارکه النحل آیه ۳۶ وَلَقَد بَعَثنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسولًا أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ وَاجتَنِبُوا الطّاغوتَ ۖ فَمِنهُم مَن هَدَى اللَّهُ وَمِنهُم مَن حَقَّت عَلَيهِ الضَّلالَةُ ۚ فَسيروا فِي الأَرضِ فَانظُروا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ المُكَذِّبينَ ترجمه: ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: «خدای یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید!» خداوند گروهی را هدایت کرد؛ و گروهی ضلالت و گمراهی دامانشان را گرفت؛ پس در روی زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب‌کنندگان چگونه بود! ۳ ) سوره مبارکه آل عمران آیه ۶۴ قُل يا أَهلَ الكِتابِ تَعالَوا إِلىٰ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَبَينَكُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِكَ بِهِ شَيئًا وَلا يَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوا فَقولُوا اشهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ ترجمه: بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد.» هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم!» ۴ )الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج ۵، ص ۳، ح ۴؛ الوافی، فیض كاشانی، ج ۱۵، ص ۴۵؛ الحياة، محمدرضا حكیمی، ترجمه احمد آرام، ج ۱، ص ۴۰۲. كَتَبَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فِی رِسَالَةٍ إِلَى بَعْضِ خُلَفَاءِ بَنِی أُمَيَّةَ وَ مِنْ ذَلِكَ مَا ضَيَّعَ الْجِهَادَ الَّذِی فَضَّلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْأَعْمَال ...ِ وَ أَوَّلُ ذَلِكَ الدُّعَاءُ إِلَى طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ طَاعَةِ الْعِبَادِ وَ إِلَى عِبَادَةِ اللَّهِ مِنْ عِبَادَةِ الْعِبَادِ وَ إِلَى وَلَايَةِ اللَّهِ مِنْ وَلَايَةِ الْعِبَاد. ترجمه: امام باقر(علیه‌السلام): در نامه‌اى به يكى از خلفاى بنى اميه: و از جمله چيزهايى كه خليفه ضايع گذارده جهاد است، كه خداى متعال آن را بر اعمال فضيلت داده است ... و اول آن خواندن مردمان است از طاعت بندگان به طاعت خدا، و از پرستش بتان به پرستش خدا، و از دوستى بندگان به دوستى خدا. .
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰توحید؛ یکتا حقیقت هستی توحید یکتا حقیقت هستیست. بلکه تنها حقیقت هستی است. همه عالم را توحید پر کرده است. هیچ جایی نیست که از این حقیقت هستی خالی باشد. به بیان دیگر تکوین و حقیقت عالم بُوِش اش(اسم مصدر از بودن) را محتاج به الله است. پس توحید تمام ساحات حیات انسانی یعنی عقل و قلب و عمل را تکوینا در می نوردد. در این میانه انسان به عنوان خلیفة الله به او اختیار و اراده داده شده تا اراده الهی را در حیات خود جاری سازد همانگونه که تکوینا اراده الهی جاریست. بدو این شرافت داده شده تا منتهای هستی سیر کند و صیرورت وجودی خویش به کمال رساند: و الی الله المصیر. 🔰گستره ولایت الله ربوبیت و ولایت الهی را پذیرفتن به معنای جاری ساختن اراده الهی در تمام ساحات حیات انسان می باشد. هر جا که محصول اراده باشد و محل جریان اراده آدمی باشد آنجا محل جریان و سریان ولایت است. فعل انسان نیز محصول و ولیده اراده و امتداد وجودی اراده می باشد. تمام افعال آدمی ولایت بردار است چرا که فعل ولیده اراده است و اراده ذیل ولایت معنا می شود. لکن ولایت را بایستی به حسب آن ساحت تقریر و معنا نمود. اندیشه و تفکر فعل عقل است. حبّ و بغض و میل فعل قلب است و رفتار فعل جوارح ماست. هماره فعل انسان جاری مجرای اراده و بسط ربوبیت چیزیست. حال یا مجرای اراده الهی و بسط ربوبیت و ولایت حق سبحانه می باشد یا مجرای اراده طواغیت و بسط ربوبیت و ولایت ایشان. 🔰معنای ولایت در ساحت فکر اما چگونه ولایت در ساحت تفکر و تعقل راه دارد و قابل تصویر می باشد؟! با یک مثال شروع میکنم: وقتی شما سوار ماشین می شوید که رانندگی کنید در خیابان و یا جاده به چه جراتی این کار رو میکنید؟ از کجا نمی ترسید که بقیه به شما بزنند؟ نمی ترسید چون میدانید همه تحت سیطره یک عقلانیت رانندگی هستند؛ نمی ترسید چون می دانید همه تحت سیطره یک فرهنگ رانندگی هستند؛ نمی ترسید چون می دانید همه ذیل یک طرح واره خاص رانندگی می کنند. حال اگر در این صحنه کسی بگوید من این عقلانیت و فرهنگ و طرح واره را قبول ندارم چه صحنه ای پدید می آید؟ هیچ اتفاق خاصی پدید نمی آید فقط هرج و مرج می شود!!! به یک معنا داده ها انباشته از نظریه و نظریه ها انباشته از پارادایم ها و پارادایم ها انباشته از فرهنگ و جهان فرهنگی ای هستند که ما در آن قرار داریم، جهان فرهنگی ما را نیز ارتباطات ما و نحوه زیستن ما شکل میدهد. حال اگر تفکر و تعقل را بسان همان رانندگی در نظر بگیریم؛ چنانچه تفکر و تعقل ما ذیل فرهنگ برتر و حیات طیبه رشد نکند سرانجام حیات و زندگی ما چیزی جز هرج و مرج نخواهد بود اگر امروز کمی از این هرج و مرج را می چشیم به دلیل آنست که مشخص نکردیم ذیل کدام فرهنگ و حیات میخواهیم بیندیشم. به عبارت دیگر تفکر و تعقل آدمی ولیده نوع زیستن و حیات اوست. همانگونه که زیست می کنیم فکر می کنیم، همانگونه که حیات خودمان را سامان می دهیم تعقل می کنیم. به من بگویید چه فرهنگی را پذیرفته و تحت سیطره چه فرهنگ و خرده فرهنگ هایی هستید تا به شما بگویم چگونه فکر می کنید!!! اینکه ما تحت هر پارادایمی تحلیل و اندیشه ورزی کنیم، خواه ناخواه ولایت آن را پذیرفته ایم... اینکه ما یک گفتمان سیاسی اجتماعی را بپذیریم و ذیل آن و در جهت بسط آن تفکر کنیم ولایت آن را پذیرفته ایم. اینکه ما حتی یک نظریه را بپذیریم و دستگاه تحلیلمان را با آن سامان بدهیم ولایت آن را پذیرفته ایم. حتی و حتی اگر یک ادبیاتی را بپذیریم تحت همان ولایت شده ایم و تفکر و تعقل خودمان را ذیل آن ادبیات تعریف کرده ایم.چرا که واژگان و ادبیات یک منطق و بار معنایی مختص به خود را همراه خود دارند. اینها همه مراتب معنای تشکیکی ولایت در تفکر است ... حال این ولایت، ولایت طاغوت و شیطان است یا ولایت الله. ما می توانیم پاردایم توحیدی، گفتمان توحیدی و نظریه های توحیدی و ادبیات توحیدی را بپذیریم یا نپذیریم لکن نپذیرفتن به معنای آنست که در آن ساحت ذیل ولایت طاغوت و شیطان حیات خودمان را شکل داده ایم. معنای ولایت در بسط تام معنای توحید حضور دارد و همه مراتب حیات انسانی را در بر می گیرد و اصلا اختصاص به ساحت عمل ندارد یا بهتر بگویم تمام ساحت اعمال جوانحی و جوارحی را شامل می شود. فلذا اگر تعقل فعل عقل است و عمل عقل است پس ولایت در ساحت تفکر نیز قابل تبیین و ترسیم می باشد. .
🔰، ، توضیح بیشتر آنکه ما براساس ارتباطاتی که سامان می دهیم خودمان را ذیل گفتمان ها و خرده فرهنگها تعریف می کنیم. به واسطه پدیده های متفاوت میتوان این تعریف شدن را توضیح داد یکی از این پدیده ها پدیده یادگیری اسمزی می باشد که به واسطه محیط و جهان فرهنگی ای که ما در آن قرار داریم شکل میگیرد. "بیش از نیمی از یادگیری های ما به صورت ناخودآگاه و در اثر نوعی الگوبرداری ناخودآگاه، عمیق و درونی سازی آن از محیط اطرافمان شکل می گیرد. درست مانند یک اسفنج که وقتی در یک مایع قرار گیرد، به دلیل خاصیت اسمزی، مایع را به خودش می کشد . ما هم وقتی با شخصیت های تاریخ ساز معاشرت می کنیم ناخودآگاه خلاق تر و جسورتر و آینده ساز تر می شویم، وقتی با کسانی که تفکرات عمیق و فلسفی دارند تعامل می کنیم ناخودآگاه دیدگاه مان به مسائل عمیق تر می شود و زمانی که با آدمهای پرتلاش حشر و نشر داریم ناخودآگاه عمل گراتر می شویم. اگر با مدیران سیاسی- امنیتی دم خور باشید بعد از مدتی همه چیز را از نگاه سیاست و امنیت تحلیل می کنید!!!"(کانال شبکه استراتژیست) ما بر اساس اینکه با چه اشخاصی عمرمان را سپری میکنیم و ارتباطات کاری و غیر کاری و حقیقی و مجازی مان را سامان می دهیم تحت سیطره و ولایت گفتمانها و خرده فرهنگها قرار می گیریم و دستگاه تحلیلی و فکری مان قبله ای برای خود می یابد. حال این قبله یا سوی الله دارد یا سوی طاغوت. به عبارت دیگر ما با ارتباطات انسانی، و تمامی عوامل حیات انسانی که در این ارتباطات رقم میخورد یک متفاوتی را رقم میزنیم، که نظام اندیشه و نظام محاسبه، نظام ارزشی و عاطفی و نظام رفتاری مختص به آن در این زیست جهان شکل میگیرد. کار ما آنست که در پی مهندسی و معماری توحیدی باشیم. اما در مقابل پروژه غرب آنست که زیست جهان های اجتماعی-فرهنگی تمدن زا را به آشوب بکشد. استعداد زایش نظام اندیشه و نظام ارزشی و نظام رفتاری تمدن زا را داراست و به عبارت بهتر حامل هویت تمدنی فرداست. لکن تمام مأموریت غرب آنست که نگذارد این زیست جهان به وحدت خود باقی بماند و در پی آنست که آنر ا به آشوب بکشد تا این هویت تمدنی عرصه بروز و ظهور پیدا نکند و در هیاهوها و غوغاها گم شود. آشوبناکی زیست جهان های اجتماعی بستر ساز ربوبیت هر چه مطلق تر نظام سلطه است. چرا که در هنگامه آشوبناکی یک زیست جهان، اساسا استعداد زایش نظام اندیشه و نظام ارزشی تمدن زا آن زیست جهان از دست می دهد و در یک کلام توان عزم و ایستادگی و مقاومت در برابر نظام سلطه نخواهد داشت. 🔰💠🔰در این زمانه عاقله نخبگانی انقلابی به همراه رهبری بایستی در حال تدارک عقلانیت انقلابی باشد تا با این آشوبناکی مقابله نماید. همانگونه که رهبری با معماری شخصیت جوانهای این سرزمین و سرودن امید و آرمان و نیز کاشتن عبرتهای تاریخی در پی محو این آشوب و تشتت فکری فرهنگی می باشد. اصلی ترین پروژه عاقله نخبگانی انقلابی در هنگامه کنونی آنست که با بسط درخت عقل و خرد را ذیل سپهر ولایت الله بارور سازند. .