eitaa logo
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
509 دنبال‌کننده
99 عکس
15 ویدیو
16 فایل
دردنوشت ها و دل نوشته های سید مصطفی مدرس مسیر ارتباطی: @Sammmostafa
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰💠🔰نه تنها در جریان انقلاب اسلامی بلکه در سراسر مسیر نهضت، سخنان امام خمینی به عنوان آغازگر عصر نوینی از خردمندی همواره روشنای مسیر ما بوده و هست؛ امام رمز بقای انقلاب اسلامی را چنین تصویر می کند: 💠بىترديد رمز بقاى انقلاب اسلامى همان رمز پيروزى است؛ و رمز پيروزى را ملت مىداند و نسلهاى آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلى آن: 1. انگيزه الهى و مقصد عالى حكومت اسلامى؛ 2. و در سراسر كشور با براى همان انگيزه و مقصد.💠 و این چنین به ملت ایران توصیه می کنند: 💠توصيه اين جانب به مسلمين و خصوص ايرانيان بويژه در عصر حاضر، آن است كه در مقابل اين توطئهها عكس العمل نشان داده و به و خود، به هر راه ممكن افزايش دهند و كفار و منافقان را مأيوس نمايند.💠 این کلام بسیار گیرا و رساست: . وحدت یک ملت سبب یأس کفار و منافقان است و وحدت ملتها برای نظام سلطه یقینا کمرشکن خواهد بود! پیوند ایمانی و عاطفی میان جمهوری اسلامی و دیگر ملتهای مستضعف زمینه ساز وحدت بین ملتها و عمق راهبردی ماست که میتوانیم از بستر اربعین نهایت استفاده را برای تقویت این عمق راهبردی بهره‌برداری بکنیم. همان طور که رهبری در این باره می فرمایند: 💠تکیه‌گاه یک ملت به عمق استراتژیک اوست دشمنان نمی خواهند ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی از این حمایت و طرفداری‌ای که از او در کشورهای مختلف میشود - که البته بی‌نظیر هم هست - برخوردار باشد. دشمن نمی خواهد این ارتباط برقرار باشد. جمهوری اسلامی باید حفظ این عمق راهبردی را از وظائف خودش بداند. این جزو آن شاخصه های اصلی است.💠87/9/24 💠من همیشه تأکید کرده‌ام که ملّت ایران یک عمق راهبردى‌اى دارد که اختصاصى او است و هیچ کشورى را و هیچ نظامى را ما سراغ نداریم که در خارج از مرزهاى خودش این‌همه ریشه‌هاى لطف و محبّت و پیوند عاطفى و پیوند اعتقادى و ایمانى، آنها را به‌هم وصل بکند، [ولى‌] ما این را داریم - هم در این چند روز این را مشاهده کرده‌ایم.💠۹۳/۰۶/24 💠🔴💠پیشنهاد راهبردی بنده این است که گروههای جهادی و هیئات متعهد و انقلابی، کاروانهای زیارت اربعین را برای مستضعفان کشورهای آذربایجان، ترکیه، ارمنستان، افغانستان، پاکستان، کشمیر، سوریه، کویت، عربستان، یمن، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان و حتی تبت ... را راه اندازی نموده و این عمل صالح را با رفتار اخلاقی و پسندیده و فرهنگ غنی شیعه به سرانجام برسانند و این مهم را به عنوان طلیعه و سرآغازی برای پیوند فطری ملتها و شکل گیری تمدن نوین اسلامی قرار بدهند. .
💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش فطری با رویکرد 🔰 .
بسم الله ، ، ، / 💠روایتی توحیدی از ارزشها و شعارهای اصلی انقلاب💠 🔰تفسیر ارزش فطری با رویکرد 🔰 🔰پرده اول: کنکاشی در معنای استقلال را شاید بتوان اینگونه معنا کرد که یک ملت مبتنی بر هویت تاریخی خودش فلسفه زندگی مستقلی داشته باشد و بتواند برای سرنوشت خود مستقلانه تصمیم بگیرد. به یک معنا شاید بتوان آزادی در ابعاد یک ملت را استقلال نامید اما بایستی توجه داشت که لوازم معنای ملت یا امت در معنای استقلال اخذ می شود که در ادامه بدان می پردازیم. اما پیش از آن بایستی توجه داشت که استقلال نه تنها متعلق به ملت یعنی افرادی که داخل مرزهای جغرافیایی و سیاسی هستند می باشد بلکه استقلال متعلق به یک امت نیز هست. فلسفه مستقل حیات داشتن یعنی هویت مستقل داشتن یعنی یک ملت/امت بتواند نگرشها، آرمانها و خواستهای خود را مستقلا تشخیص داده و تحقق آنها را دنبال کند. 🔰پرده دوم: نسبت ارزش فطری و وقتی میگوییم استقلال یعنی تصمیم و اراده مستقلانه مبتنی بر یک فلسفه و عقلانیت به عبارت دیگر میگوییم اراده فعل عقل است و این اراده میتواند تحت اجبار و اکراه و اغوا شکل بگیرد یا مختارانه و آگاهانه. همچنین یک ملت خود تصمیم بگیرد که ذیل کدام عقلانیت اراده و تصمیم جمعی اش را سامان بدهد. ذیل عقلانیت مادی گرا که همه انسانیت انسان در قامت یک حیوان ترسیم و تصویر میگردد یا ذیل عقلانیت توحیدی که انسانیت انسان تا مراتب اعلای تألّه و الوهیت اوج گرفته و متکامل می شود. فلذا سخن این است که استقلال یک ملت وقتی استقلال حقیقی و واقعی است که ذیل عقلانیت توحیدی و به واسطه جنود عقل شکل بگیرد. هرگونه استقلالی که غیر از این باشد توهم و خیال استقلال است. همان طور که آزادی اختیار واقعی انسان در و دشمنی تمام با شیطان و عبودیت تمام ذیل ولایت الله شکل میگیرد استقلال یک ملت/امت نیز در عداوت تامّه با شیطان بزرگ است که شکل میگیرد. آمریکا به عنوان مصداق اتمّ استکبار کشوری در کنار باقی کشورها نیست بلکه او رأس نظامی است که میخواهد سلطه خود را بر تمامی کشورها بگستراند و فلسفه و عقلانیّت مد نظر خود را حاکم بر تصمیم و اراده ملّتها/امّتها بگرداند. 🔰پرده سوم: راهبرد نظام سلطه در سلب استقلال ملّتها/امّتها شاید بنیادی ترین راهبرد دستگاه استکبار و نظام سلطه در برابر مستضعفان را بتوان استراتژی و تحقیر ملل بیان کرد... حق سبحانه در آیه 54 سوره زخرف می فرماید: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ
فرعون با استخفاف و تحقیر شخصیت قوم خود، عقول قوم خود را دزدید و بر ایشان استعلا یافت!(حضرت علامه طباطبایی در المیزان اینگونه معنی می کنند آیه را: أي استخف عقول قومه و أحلامهم) در طول تاریخ و رئیسی نظام سلطه و طواغیت آن بوده که و تاریخی ملل و امم را از ایشان گرفته تا بتواند یوغ بردگی و بندگی بر گرده آنان بنهد. وقتی یک ملتی بی شخصیت شد، احساس حقارت می کند، وقتی احساس حقارت کرد کار برای مستبد مستکبر بسی آسان است. برای اینکه کسی را تصرف کنی اول کوچکش کن، تحقیرش کن، به او بفهمان که چیزی نیست و قدر و منزلتی ندارد و هیچ نقطه مثبتی در زندگی او وجود ندارد و با این کار او را در گرداب و لجّه یاس و ناامیدی قرار بده، وقتی که خوب باور کرد که بی شخصیت است، حقیر و بی ریشه است، به راحتی می شود او را تصرف کرد و به اطاعت کشاند. و از این روست که زاییده شد. استعمار ضد است. استعمار یعنی یک ملتی/امتی اراده و تصمیمش از جانب غیر و دیگری از روی اجبار و اکراه و اغوا شکل بگیرد. استعمار در طول تاریخ دوره هایی را پشت سر گذاشته است. دوره اول: استعمار نظامی(استعمار کهنه) دوره اول استعمار اینگونه بود که کشورهای نظام سلطه به کشور دیگری حمله میکردند آن کشور را به واسطه نیروی نظامی خود اشغال میکردند و منابع آن کشور را به یغما برده و اراده خود را بر سرنوشت ملّت آن کشور تحمیل میکردند. دوره دوم: استعمار نو دوره دوم استعمار اما آن بود که دست نشانده های خود را در کشورهای هدف بر سر کار آورده و با آن دست نشان بسان عروسک خیمه شب بازی تعامل کرده و اراده خودشان را در ذهن و فکر دست نشانده ها حقنه می کردند. به عبارت دیگر در استعمار نو عقل مسئولان و کارگزاران از ایشان سلب شده و آنچه که نظام سلطه بدیشان دیکته می نمود اجرا می کردند. دوره سوم: استعمار فرانو اما دوره سوم استعمار، استعمار فرانو هست که در آن قدرت تفکر و تحلیل به واسطه حجم دیتا و اطلاعات درست و غلط مخلوط به هم از انسان گرفته می شود. به تعبیر مرحوم آیت الله حائری شیرازی: «استعمار فرا نو یعنی تعطیل فکر. نه به آن معنا که اجازه ندهد شما فکر کنید، بلکه به آن معنا که فرصت ندهد شما فکر کنید؛ آن‌هم نه به این صورت که اگر فکر کردید شما را بزند؛ نه، بلکه اجازه ندهد نیازها، شما را به فکر وادارد. می‌خواهد به ‌مجرد اینکه نیازی پیدا کنید، از شما رفع نیاز کند؛ این یعنی تعطیلی فکر... استعمار به همین روش جلوی تفکر را می گیرد. استعمار می‌خواهد اصلاً تو «نیازی» به فکر نداشته باشی» پس نظام سلطه در عصر جدید برآنست که به بشریت فرصت ندهد مستقلانه بیندیشد مستقلانه تصمیم بگیرد و مستقلانه عمل بکند. 🔰پرده چهارم: مراتب تشکیکی استقلال بر اساس 5 رویکرد مادر در مکتب امام ره ما معتقدیم که مکتب امام ره مبتنی بر 5 رویکرد مادر می باشد: 1. رویکرد توحیدی : هویت‌بخش(مبدأ و مقصدی، بلکه موطنی)؛ 2. رویکرد تربیتی : جنس و جوهره‌ساز(در افق فردی)؛ 3. رویکرد فرهنگی : جنس و جوهره‌ساز(در افق اجتماعی)؛ 4. رویکرد تمدنی : گونه و گستره‌آفرین(در امتداد رویکرد غلیظ اجتماعی)؛ 5. رویکرد حکومتی : چهرۀ قاهر عملیاتی آفرین(چون یک خروجی تعیّن‌بخش).
بر اساس این 5 رویکرد میتوان گفت که استقلال به لحاظ عمقی از مراتب تشکیکی برخوردار است. پیشتر گفته بودیم به لحاظ گستره استقلال هم برای یک مطرح می باشد و هم برای یک . بر اساس این 5 رویکرد اصلی ترین مرتبه استقلال آنست که یک ملت بر اساس هویت فطری و توحیدی خود برای سرنوشت خویش تصمیم بگیرد. یعنی بدترین نوع سلب استقلال یک ملت سلب استقلال هویتی و شخصیتی او می باشد. اگر یک ملتی هویت و شخصیت خود را از دست نداده باشد هر چه در مراتب رویین تر استقلال خودش را از دست داده باشد باز هم میتواند استقلال خود را در تمامی مراتب باز به دست بیاورد. استقلال تربیتی آنست که یک ملت بتواند بر اساس هویت تاریخی خودش و نیز بر اساس فلسفه حیات خویش به تربیت نسلهای پس از خود بپردازد. اگر این مهم روی ندهد ما شاهد یک انقطاع نسلی خواهیم بود. شاهد نسلی خواهیم بود که با گذشته خود بیگانه است و با فردای خود ناآشنا فلذا استقلال تربیتی برای یک ملت نیز به شدت زیرساختی و مهم است. استقلال فرهنگی که به نوعی امتداد اجتماعی استقلال تربیتی می باشد بدین معناست که یک ملت بایستی در تعلقات فرهنگی خودش مستقل باشد نه از آنکه از روی تقلید و غربزدگی هر آنچه که امپراتوری رسانه ای غرب بر سر دست گرفت آن را به عنوان تعلقّات فرهنگی خودش بپذیرد. زبان فارسی یکی از اصلی ترین تعلقات فرهنگی ماست که بایستی به شدت از آن حراست کنیم. استقلال تمدنی نیز آنست که یک ملّت بر اساس هویت و تربیت و فرهنگ خویش تعلقات تمدنی خود را سامان بدهد. اینکه یک ملتی را دست بسته تسلیم تعلقات تمدنی غرب نظیر اسناد توسعه پایدار و مجامع به اصطلاح بین المللی کنیم عملا تن به استعمار نوینی داده ایم که در ساحت تمدنی از جانب غرب تحمیل می شود. رویین ترین سطح استقلال، استقلال حکومتی می باشد که شامل عرصه های متنوع سیاسی، اقتصادی، بهداشتی، علمی، صنعتی و نظامی می باشد. ما پس از انقلاب اسلامی با تشکیل نظام اسلامی توانستیم به استقلال سیاسی دست یابیم و به تدریج در ساحات دیگر استقلال خود را گسترش دهیم. اما بایستی توجه داشت تا رسیدن به قله اقتصاد راه پر پیچ و خمی پیش روی جمهوری اسلامی می باشد. سید مصطفی مدرس .
🗓سالروز تصویب قانون اساسی 🔰رهبرانقلاب 💠بنده دأبم نیست که از سیاستمداران غربى چیزى بگویم اما یک جمله جالبى از یک مقام غربى نقل کنم، او میگوید: دو چیز است که اگر ملتهاى مسلمان از آن آگاه شوند، دیگر همه‌ى تابوها و اصول غرب در هم خواهد شکست، یکى قانون اساسى جمهورى اسلامى است؛ که این قانون اساسى، یک حکومت مردمى و پیشرفته امروزى و در عین حال دینى را در چشم مسلمانان جهان ممکن میسازد و دوم، کارنامه موفقیت هاى علمى و اقتصادى و سیاسى و نظامى جمهورى اسلامى است! ۸۹/۱۱/۱۵ .
بارها عرض کرده‌ایم که تجسم انقلاب در «جمهوری اسلامی» و در «قانون اساسی جمهوری اسلامی» است.۱۳۸۵/۰۳/۱۴ به نظرم یک معروف اساسی را ما خیلی رها کرده ایم و آن هم است!!! یکی از جدی ترین خللهای ما در مواجهه های فنی با وضعیت موجود بیگانگی ما با قانون اساسی است که این مهم، خود بیگانگی ما با روح نظام اسلامی (که همین قانون اساسی است) را رقم زده است. اتصال فکری با قانون اساسی یعنی اتصال فکری به جمهوری اسلامی. قانون اساسی ماست. و همچنین تکرار مکرر و تبیین اصول قانون اساسی و تدریس و بررسی اجتهادی آن یکی از جدی ترین مقولاتی است که بایستی در دستورات کار ما قرار بگیرد. قانون اساسی پتانسیل تبدیل شدن به متن درسی حوزه را دارد(هیچ جای تاریخ شیعه 70 مجتهد جمع نشده اند و یک متنی را بنویسند و این مسئله خود معجزه است!!!) و بلکه یکی از ظرفیت های جدی برای انقلابی ماندن حوزه را حقیر در تدریس متونی نظیر میدانم. چه بسا که تدریس این متن فاخر زمینه ساز تحول حوزه علمیه شود. حلقه های صالحین و پایگاههای بسیج و ... یکی از جدی ترین کارکردهایشان را بایستی تبیین و تکرار همین قرار بدهند. همچنین بین دو نماز، ائمه جماعات یکی از اصول را بگویند و توضیح بدهند. ائمه جمعه نیز هر هفته یک یا دو اصل را بخوانند و توضیح بدهند!!! خلاصه یک نهضت اساسی در خوانش قانون اساسی راه بندازیم!!!() یکی از نقاط کانونی در تربیت اسلامی دادن اختیار و استقلال به مخاطب در عین رشد عقلانیت مخاطب است. و قانون اساسی به نظرم ظرفیت عظیمی در رشد عقلانیت انقلابی مردم و خود ما دارد. و البته به نظرم قانون اساسی یک ظرفیت ویژه راهبردی در دارد. متاسفانه ما قانون اساسی خودمان را به جهان معرفی نکردیم. درهمین رابطه صحبتی از رهبری خواندنی است👇👇👇 من یک جمله‌ای را از یک مقام غربی نقل کنم. بنده دأبم نیست از قول این سیاستمدارها و معاریف غربی چیزی بگویم؛ اما این جمله‌ی جالبی است. او میگوید: دو چیز است که اگر در میان مسلمانها دست به دست بگردد و ملتهای مختلف مسلمان از این دو چیز آگاه شوند، دیگر همه‌ی تابوهای غرب - یعنی اصول جزمی غرب - در هم خواهد شکست و باطل خواهد شد. این دو چیز چیست؟ این متفکر غربی میگوید: یکی قانون اساسی جمهوری اسلامی است؛ که این قانون اساسی، یک حکومت مردمی و پیشرفته‌ی امروزی و در عین حال دینی را در چشم مسلمانان جهان ممکن میسازد. این قانون اساسی نشان میدهد که میتوان یک حکومتی داشت که هم متجدد باشد، امروزی باشد، پیشرفته باشد و هم کاملاً دینی باشد. قانون اساسی این را تصویر میکند. میگوید چنین چیزی ممکن است. این یک. دوم، کارنامه‌ی موفقیتهای علمی و اقتصادی و سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی است؛ که اگر این دست مسلمانها برسد، می‌بینند که آن امرِ ممکن اتفاق افتاده است، واقع شده است. او میگوید اگر ملتهای مسلمان از این امکان و وقوع نسبی که هم ممکن است، هم در ایرانِ امروزِ اسلامی به طور نسبی واقع شده است، مطلع شوند، این نظام‌سازی را پیش چشم داشته باشند، دیگر جلوی سلسله‌ی انقلابها را نمیتوان گرفت. خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۸۹/۱۱/۱۵ سید مصطفی مدرس پ.ن: شاید بر همین اساس تدارک ایده پرتی نباشد. .
کتاب ۱۱۳۰ صفحه ای «مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»
کتاب ۱۱۳۰ صفحه ای «مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» حاصل یک طرح پژوهشی است که در مرکز تحقیقات حکومت اسلامی به پایان رسیده است. هدف از این طرح، دسترسی آسان اساتید، محققان و پژوهشگران در زمینه حقوق اساسی به نظرات قانونگذار و مبانی و مستندات هر یک از اصول قانون اساسی است. در این پژوهش مباحث پراکنده سخنرانان پیش از دستور و جلسات علنی «مجلس خبرگان قانون اساسی» جمع‌آوری شده و پس از تنظیم و تنقیح به صورتی انسجام یافته همراه با دلایل توجیهی موافقان و مخالفانِ هر اصل، همراه با مبانی و مستندات آن ارائه گردیده؛ همچنین سابقه هر اصلی در نخستین پیش‌نویس رسمی قانون اساسی و پیش‌نویسی که مبنای کار مجلس خبرگان قانون اساسی قرار گرفت، پی‌گیری شده است. افزون بر آن به منظور مقایسه بین نظر قانونگذار و دیدگاه مفسّر قانون اساسی، نظریّات تفسیری و مشورتی شورای نگهبان در ذیل هر اصلی نقل شده است. گفتنی است این طرح پژوهشی دارای مقدمه‌ای مبسوط از روند تهیه پیش‌نویس و نقد و بررسی آن توسط صاحبنظران، عالمان، اندیشمندان و حقوقدانان در سالهای ۵۷ و ۵۸ با تکیه بر اسناد، مدارک، جزوات، نامه‌ها و بیانیه‌هاست.
mabani.pdf
4.38M
کتاب مبانی و مستندات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
بسم الله هر چند در مصادیق مطرح شده در نوشته جناب رنانی همراه نیستم اما تحلیل ویژه از امید اجتماعی و توجه به سوء هاضمه روانی جامعه ایران و نیز کرختی و اینرسی پدید آمده از آن قابل تقدیر است. از سویی دیگر توجه دکتر رنانی به خطای راهبردی خود مبنی بر ناامیدی پراکنی هر چند خود را حائز بالاترین مراتب امید فردی و اجتماعی میخواند نیز قابل ستایش است. اما صد اسف او نخواهد فهمید که این خطای راهبردی به خاطر پایگاه فکری او یعنی علوم انسانی غربیست! او چنان علوم انسانی را در آغوش کشیده همچون فرزندی که در آغوش مادر خویش آرمیده... علوم انسانی غربی چیزی جز ظلمات نمی زاید. صد اسف او نخواهد فهمید برای رفع خطای راهبردی خود بایستی از وجود خود توبه کند از همه پارادایم فکری خود بایستی توبه کند. صد اسف نخواهد فهمید فکری که ذیل پارادایم توحیدی تکون نیابد نه تنها امید اجتماعی نخواهد آفرید بلکه امیدهای فردی را نیز خواهد خشکانید. و الذی خبث لا یخرج الا نکدا... و صد اسف اینکه او خود نفهمیده که کارش چه اثری داشته است بلکه دیگرانی به او گفته اند و این بسیار جالب است که عقل عملی محسن رنانی از عقل نظری او پیروی نمی کرده است او هر چند به جایگاه استراتژیک و رئیسی امید اجتماعی آگاه بود اما در عمل او این سرمایه اصلی و اصالی را به آتش کشیده است. سید مصطفی مدرس آخرین یادداشت محسن رنانی با عنوان سکوت ملی امید ملی https://telegra.ph/%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%AA-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D9%84%DB%8C-11-30 .
🤔تاملی در پیچ و خم عدالتخواهی امروز ⁉️نیاز امروز ما: صدرای عدالت یا کاوه (آهنگر) عدالت؟
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰هر چند عالمانه بود یادداشتی در مبادی تصوری از عدالت و عدالتخواهی بپردازم لکن عاقلانه این است که با توجه به فضای کنونی به کنکاشی در مسئله بپردازیم: 💠عدالت آرزوی دیرپای بشریت است. هر چند و الحق اوسعها فی التواصف و اضیقها فی التناصف است و در باب عدالت سخن گفتن و نوشتن بسیار سهل الوصول تر از تحقق عدالت است اما باز ضروریست در باب عدالت به کنکاش و تامل بپردازیم تا صحنه پیچیده عدالتخواهی برایمان واضح تر شود. 💠سلطنت عقل صاعد بر ارض وجودی انسان به همراهی جنود عقل عدل را برای ما به ارمغان می آورد چرا که به بیان امیر عدالت حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام عدل چیزی جز وضع کل شی ء فی موضعه و اعطاء کل ذی حقّ حقّه نیست و این عقل به همراهی جنود عقل است که چنین رهاوردی را برای بشریت می تواند به ارمغان بیاورد. 💠شرافت عدل تا آنجاست که حضرت می فرمایند: «وَالْعَدْلُ اَساسٌ بِهِ قِوامُ الْعالَمِ؛ عدل پایه و ستونی است که هستی بدان پابرجا و استوار است.» تا آنجا که عدل در بیان حضرت سبب عمران و آبادانی شهرها دانسته شده است: «ماعُمِّرَتِ الْبُلْدانُ بِمِثْلِ الْعَدْلِ؛(2) هیچ چیز مانند عدل باعث آبادانی شهرها نیست.» 💠اما اگر عقل نازل(یعنی وهم) سلطنت بر ارض وجودی انسان و تمام سرمایه های چه در ساحت فردی و چه در ساحت اجتماعی در دست بگیرد چیزی جز ظلم و خرابی و ... رهاورد دیگری برای بشریت به ارمغان نخواهد آورد. 💠سخن انقلاب اسلامی به عنوان کاروانی از بشریت که سوی عبودیت همه جانبه و حداکثری حضرت حق سبحانه انتخاب کرده و داعی بشریت به این سو و مسیر و راه هست این است که: 💢ای آدمیان نظام سلطه چیزی جز تجسد و تمثل جنود جهل نیست! مصداق اعظم و اتم ظلم در عالم بشریت نظام سلطه و در راس آن آمریکا و اسرائیل هستند. 💢ای بنی آدم! بدانید و آگاه باشید که دستگاه استکبار ولیده ابلیس ملعون است! و به یادآورید که خدای سبحان فرمود: أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿یس/۶۰﴾ اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست. 💠امت ایران به همراهی و همدلی تمامی مستضعفان جهان با این دیدگاه و بینش عزم چالش تاریخی و تمدنی با نظام سلطه غربی را کرده و رژیم دست نشانده و مستعمره پهلوی را سرنگون کردند. هدف این امت چیزی جز حاکمیت الله نبود و به همین دلیل در پی آن بودند که جنود عقل را بر ارض وجودی فردی و اجتماعی حاکم کنند. چون می دانستند هر گاه وهم(عقل نازل) عهده دار سرنوشت بشری شود چیزی جز ظلم و ستم و خرابی و ذلت و شقاوت به بار نمی آورد. 💠فلذا از سویی بایستی دانست در زمانه کنونی تمامی مسائل ما جهانی است فلذا سرمنشأ تمامی ظلم و ستمها نیز از سوی نظام سلطه است و به همین دلیل است که ما به دنبال چالش همه جانبه با نظام سلطه خاصه آمریکا هستیم. چرا که میخواهیم ربوبیت و حاکمیت بر سرنوشت بشریت را به ید تدبیر حق سبحانه بدهیم و به همین دلیل نظام سلطه تمام هویت خود را در معرض چالش می بیند. 💠اما بعد از گذشت 40 سال از حادثه بهمن 57 اکنون چالشی برپا شده است که گروهی مدعی فقر نظری و خلا تئوریک در باب عدالتخواهی و تحقق عدالت هستند از سوی دیگر عده ای نیز برآنند که ما بر انباشتی از گزاره های نظری یقینی ایستاده ایم تنها چیزی که امروز نداریم کنشگری شجاعانه در برابر مصادیق بیّن الغی می باشد. ◀️به عبارت دیگر دسته اول معتقدند نیاز زمانه ملاصدرا یی است که تمام مشارب عدالتخواه را به یک وحدت جمعی نظری رسانده تا بتوان کنشگری عدالتخواهانه متکامل رقم زد. ◀️اما دسته دوم معتقدند که نه!!! ضحاک ظلم و فساد آنچنان به دست و پای انقلاب اسلامی پیچیده است که ضروریست کاوه آهنگر با قیام خود انقلاب اسلامی را از ورطه هلاکت نجات دهد. اما گمانه هایی درباره نظرات این دو دسته: 1⃣ منظور از فقر نظری این نیست که صرفا بیاییم کنفرانس و سمینار برگزار کنیم و دور هم خوش باشیم بلکه بدان معناست که عدالتخواهی برای آنکه به جنبشی فراگیر و کنشگری ای همه جانبه شود نیازمند تفکر اجتماعی و عقلانیتی مترقی مشترکی است که هر کسی که دلداه انقلاب اسلامی و مکتب امام ره است خود را بدین تفکر اجتماعی در باب عدالت مجهز ببیند. 2⃣ نشانه فقر نظری آنست که هنوز که هنوز است بعد از دو دهه پرسش از رهبری در باب پرداخت به مصداق آری یا نه؟ ما هنوز شاهد یک جمع بندی متقن و منسجم در این باب نیستیم. چرا که عده ای پرداختن به مصداق بیّن الغی را راهی برای تحقق عدالت دانسته و از سوی دیگر عداه ای مصداق بسندگی و نفی وضع موجود و اکتفا به خشم از وضع موجود را نوعی به مذبح بردن عدالتخواهی قلم داد می کنند چرا که معتقدند عدالخواهی واقعی به دنبال تحقق عدالت است به دنبال تغییر به نفع عدالت است و نه صرفا نمایش و راحتی از عذاب وجدان. .
3⃣ عدم فراگیری و عمومی نشدن گفتمان عدالتخواهی خود بزگترین نا عدالتی است که بایستی هر چه سریعتر بدان رسیدگی شود؛ نبایستی پرداختن به گفتمان عدالتخواهی را کار سخیف و پیش پا افتاده قلمداد کرد. بلکه فاعل قیام به قسط همه مردم هستند و نه صرفا چند نفر محدود و فاعلیت عمومی و همگانی جز با گفتمان سازی و بسیج افکار عمومی میسر نمی شود. 4⃣ مخاطب عدالتخواهی نه فقط مسئولین بلکه نخبگان و مردم و مستضعفان جهان هستند؛ هر چند عرصه عدالت، مطالبه عدالت و تحقق عدالت اقیانوس بی انتهای پرسشهای ماست. اما این وسط نخبگان ما یکی از رمق ترین حضورهایشان در همین عرصه اندیشه ورزی برای عدالت است! چرا از نخبگان دانشگاهی و حوزویمان تا کنون اینگونه مطالبه نکردیم؟! هنوز که هنوز است بعد از گذشت از 40 سال از انقلاب نسبت عدالت با وحدت و حکومت و ولایت و استکبارستیزی و ... برایمان به طور واضح مشخص نیست. ما اندیشه اجتماعی منسجم و متقنی نداریم؛ فلذا عرصه های مختلف مطالبه عدالت را بایستی بشناسیم و به یک قشر خاص محدود نشیم! به طور مثال تهران قطب مطالبه از مردم باشد...اصفهان قطب مطالبه از مسئولین.......مشهد و قم نیز قطب مطالبه از نخبگان... 5⃣ الگوهای عدالتخواهی ما محدود به تجمع و دادن بیانیه و بیانیه خوانی است. هر چند در سالهای اخیر شاهد ورودهای تخصصی عدالتخواهانه بوده ایم لکن فقر الگوهای راهبردی ما در تحقق و مطالبه عدالت باعث شده است آنچنان که بایسته و شایسته است در زمینه عدالتخواهی پیشرفت مطلوب را نداشته باشیم. 6⃣ بایستی توجه داشت که ما در حال یک نبرد تمدنی و همه جانبه با نظام سلطه هستیم اگر کنشگری ای ولو به نام آرمانهای انقلاب در طرح راهبردی نهضت جای خودش را به درستی نیابد عجیب و دور از انتظار نیست که آن کنشگری در طرح دشمن و به نفع منافع نظام سلطه مصادره شود. این سرنوشت محتوم تمام کسانی است که منطق حق را دریافتند اما طرح ولی حق را در نیافتند. کسی که منطق حق را دریابد اما طرح ولی حق برای پیشبرد حق را نفهمد دیر یا زود سرنوشت کسانی را خواهد داشت که حضرت امیر علیه السلام درباره ایشان فرمود: کلمة حق یراد بها الباطل! 7⃣ موضع ما در برابر موارد بیّن الغی: تأمل نظری یا کنش عملی؟! هر چند تأمل نظری میتواند متهم به عافیت طلبی شود و نیز کنش عملی متهم به بی فکری و بی خردی! اما به واقع صحنه کنونی عدالتخواهی ما به شدت متشتت و ملتهب است. از طرفی ما شاهد بوده و هستیم در سیره ائمه علیهم السلام که بعضا در موارد بیّن الغی سکوت پیشه کرده اند از سوی دیگر کلام حضرت امیر علیه السلام درباره خلخال پای زن یهودی نیز در ذهنمان مرور می شود. 8⃣ راه تدارک عزم تحقق عدالت: مبارزه مصداقی یا مبارزه گفتمانی؟ قرار است راه جنبش عدالتخواهی به خلق عدالتخواه ختم شود یا قرار است صرفا یک جنبش محدود باقی بماند؟ فاهمه یک جنبش تا سرازیر در فاهمه عمومی و همگانی نشود. نمی توان آن جنبش را یک جنبشی در مدار مردمسالاری دینی دانست بلکه به شدت در ورطه خودبسندگی قرار دارد. 9⃣ رفع استثقال زبان در برابر امام جامعه راهی برای دمیدن روحی تازه در جنبش عدالتخواهی یا بیراهه ای طراحی شده از جانب نظام سلطه؟ به تعبیر شهید بهشتی حق پرسش از رهبران در اسلام دگم و تغییر ناپذیر است. امام عدالت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره می فرمایند: لا تظنوا بي استثقالاً في حقً قيل لي ( خطبه 216، سطر 2) و مپنداريد که اگر حق را به من بگويند، بر من گران خواهد بود. فإنه من استثقل الحق أن يقال له او العدل ان يعرض عليه کان العمل بهما اثقل عليه( همان) زيرا اگر کسي از کلام حق که به او گفته شود يا عدلي که بر او عرضه شود، استثقال کند و آن را گران شمارد، عمل کردن به آنها براي او دشوارتر خواهد بود. و در ادامه امر مي کند که هيچ گاه از گفتن حق باز نايستيد: فلا تکفوا عن مقالة بحق(همان). ⁉️اما واقعا در زمانه کنونی چالش اصلی و رئیسی رفع ثقل زبانی جامعه در برابر ولی جامعه است تا راه برای پرسش و مطالبه از دیگر مسئولین گشوده شود؟! یا پرسشگری از رهبر و ولی جامعه راهی برای فروکاستن از اعتبار اجتماعی جایگاه ولایت فقیه و نیز درگاهی برای اعمال اراده نظام سلطه در جهت محدودیت کنشگری چالش طلبانه ولی فقیه با نظام سلطه می باشد؟! ⁉️واقعا مردم ایران در برابر ولی فقیه دچار ثقل زبانی اند؟! جامعه ای که بارها و بارها ولی فقیه مورد نقد و پرسش منصفانه و غیر منصفانه از سوی اصحاب رسانه قرار میگیرد؟! سید مصطفی مدرس 13 آذر 1397 .
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰«... اسلام دين است، و تمامى فروع آن به همان برمىگردد، و آن است كه در تمامى فروع دين منتشر شده است ...» 🔰«... قرآن كريم... كتابى است كه به برنامه كامل زندگى جهان انسانى مشتمل است و اگر به دقت كنجكاوى شود اين برنامۀ وسيع و پهناور كه هر گوشه و كنار اعتقادات و اخلاق و اعمال بيرون از شمار انسانيت را فراگرفته و به تمام دقايق و جزئيات آن رسيدگى مى‌نمايد... اساس اين برنامه وسيع، گرامي‌ترين كلمه حق كه ايمان به خداى يگانه باشد، قرار داده شد و همه اصول و معارف از «» استنتاج گرديده است و از آن پس پسنديده‌ترين اخلاق انسانى از اصول معارف استنتاج و جزء برنامه شده است. و از آن پس كلّيات و جزئيات بيرون از شمار اعمال انسانى و اوضاع و احوال فردى و اجتماعى بشر، بررسى و وظايف مربوط به آن‌ها كه از يگانه پرستى سرچشمه مى‌گيرد تنظيم گشته است. در آيين اسلام ارتباط و اتصال ميان اصول و فروع به نحوى است كه هر حكم فرعى از هر باب باشد اگر تجزيه و تحليل شود به همان تنها برمى‌گردد و نيز با تركيب همان احكام و مقررات فرعى حاصل مى‌شود ...» شیعه در اسلام، ص 155 .
فرار از رنج شیطانی به رنج توحیدی .
بسم الله الرحمن الرحیم المستعان بک یابن الحسن ⏱ 🔅در هر لحظه ما تحت تأثير اموری هستیم. يك زوايه انسان شناسي این است که هر اتفاقي كه هر لحظه مي افتد به عنوان مثال من تا چشمم را باز مي كنم، بر يك قالي پر نقش و نگار مي افتد؛ اين نقش و نگارها به واسطه قوه واهمه عكس برداري می شود و به قوه حافظه سپرده مي شود؛ عقربه ذهن و قلب ما به واسطه همین انباشته هایمان در حافظه سمت و سوق پیدا میکنند. 🔅اما اکنون وضعیت ما چیست؟ آیا ما در یک وضعیت سالم و مطلوبی قرار داریم؟! بایستی گفت ما انسانهای عصر فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، در این وضعیتی که غرق در تصویرهای پر از رنج و درد و سیاهنمایی ها و ویرانه نمایی ها هستیم کتابخانه حافظه ما انباشته از هزاران تصویر سیاه و عذاب آوریست که هر روز بیش از پیش ما در در مرداب رنج غرق می کند. 🔅بایستی توجه داشته باشیم عواطفی که برای ما رخ میدهند در واقع به دست ما معماری و ساخته شده اند!! انسان بیش از هر مخلوق دیگری روی عواطف خود کنترل دارد ما بنده مدارهای عاطفی مان نیستیم چرا که ما میتوانیم تجربه های عاطفی مان را مدیریت کنیم. چرا که ما میتوانیم با تغییر مواد اولیه ای که ذهن ما در ساخت عواطف به کار می برد میتوانیم زندگی عاطفی خود را دگرگون سازیم. ما بایستی معمار تجربیات خودمان باشیم! 🔅اما اشکال کار آنجاست که ما به جای آنکه معماری و مهندسی کتابخانه حافظه خود را خود در دست بگیریم، همچو بردگانی بی اراده خود را به دست امپراتوری رسانه ای غرب داده ایم تا هر تصویری که اراده می کنند به خورد ما داده و بر اساس سلایق خودشان کتابخانه حافظه ما را دستکاری کرده و بدین وسیله ما را به آستانه دردناکی غیر قابل تحمل برسانند و بر این اساس هویت تاریخی ما را تحریف کنند تا به جای آنکه به تاریخ پر فتوح چهل ساله خودمان افتخار کنیم و به خود ببالیم که حماسه گون و عاشقانه در به ثمر رساندن پروژه تاریخی پر از خون و رنج انبیاء و اوصیاء معیت و مشارکت داشته ایم، حسرت رعیت زیر دست نظام شاهنشاهی 2500 ساله را بخوریم!!! 🔅انقلاب اسلامی از همان روزی که با دعوت حضرت امام خمینی ره شروع شد دعوتی جز عبودت الله و بسط حاکمیت حق سبحانه نداشت. اما گام نهادن در صراط مستقیم لازمه اش قلب سلیم است. بدون قلب سلیم هر چقدر هم تلاش بکنیم باز هم در طرح و نقشه شیطان خواهیم افتاد!!! اولين قدمي كه ما بايد در مسیر رسیدن به قلب سليم برداریم اين است كه موهوماتي صاف و زلال داشته باشم و جلوي موهومات فاسد و غیر صحیح را بگيریم. 🔅انقلاب اسلامی که از همان ابتدا با خون شهدای راه حقیقت آبیاری شد به همگان حقیقت زشت و پلشت نظام سلطه را نشان داد. در آن حديث حقيقت كه جناب كميل رضوان الله تعالي از اميرالمؤمنين علیه السلام نقل ميكند؛ حضرت فرمودند: الحقيقة محوالموهوم يعني اگر مي خواهي به حقيقت برسي تنگ راه سخت و كانال بسيار پيچيده و خطرناكي در جلوي راه است که بايد از آن گذر كني و آن هم واهمه و موهومات است. رأس الرئوس همه موهومات نظام سلطه و ابزار خطرناک آن یعنی امپراتوری رسانه ای غرب می باشد که با القائات موهوم خودش صراط مستقیم حقیقت را بیش از پیش بر امت ایران تنگ کرده است اما بایستی به یاد داشته باشیم که مقاومت بر امر حق است که حق است همانطور که حق سبحانه به نبی ختمی فرمود: فاستقم کما امرت 🔅مضافا بر این مطالب رنج و سختی ای که انسان در زندگی خویش دچار می شود چنانچه او را مصمم تر در مقاومت بر امر حق بار بیاورد رنجی توحیدی است که رهاوردی جز تقرب ندارد اما رنج و سختی ای که انسان را به انفعال و نا امیدی و کسالت بکشاند چیزی جز خسران مبین نخواهد بود. به بیان مرحوم صفایی حائری:"️دنیا بد نیست، کم است. دنیا رنج است اگر اسیرش باشی و سود است، اگر امیرش بشوی." این صراط مستقیم و راه حقیقت است که در سرتاسر آن آسانی و سختی در هم تنیده هم است همان طور که حق سبحانه فرمود ان مع العسر یسرا. اما راهی که متاع دنیا را به متاع آخرت ترجیح داده هماره سختی است هر چند انسان خود را تا آستانه مرگ با آروزی راحتی فریب دهد. سید مصطفی مدرس 19 / 9 / 97 .
آنچه جامعه اسلامی را می سازد حکومت اسلامی ( نیست ) . حکومت اسلام فقط ( پاسدار ) جامعه اسلامی است نه ( آفریدگار ) آن ؛ زیربنا و آفریدگار جامعه اسلامی ، (توحیدی) است که در یک بُعدش جامعه اسلامی را می سازد و در بُعد دیگرش حکومت اسلامی را . توحید در درون افراد ، خدا را به حکومت می رساند و در نتیجه جهاد با نفس شروع می شود و در جامعه ، الله را حاکم می گیرد و در نتیجه جهاد با طاغوت شروع می شود . شکل اول ، جامعه اسلامی را می سازد و در شکل دوم ، حکومت اسلامی را . 📚 اندیشه من ، علی صفایی حائری ، ص 15 .
معجزه نبی ختمی، معجزه امت ختمی نظام امت - امامت معجِز نظام سلطه .
بسم الله الرحمن الرحیم المستعان بک یابن الحسن 1⃣ یادداشت اول 🔰نفخه صور انقلاب اسلامی نفخه صور انقلاب اسلامی ایران چیزی جز یکتا موعظه الهی یعنی دعوت به قیام لله نبود(1). قیام برای خدا بود که امت ایران را به مرتبتی رساند تا در عصر سیطره ظلمت و تاریکی حاکمیت طاغوت، بر آن بشورند و تاج و تخت ریاست و سیادتش را سرنگون سازند. قیام ملت ایران آیینه و انعکاس قیام انبیاء اولوالعزم بود که بدیشان ارث رسیده بود. 🔰قیام برای خدا قیام برای خدا بود که نوح نبی و پیروانش را از عذاب سهمگین الهی نجات داد و ریاست و سیادت تکذیب کنندگان آیات الهی را به زیر کشید. قیام برای خدا بود که ابراهیم خلیل را از آتش سوزان رهانید و حاکمیت نمرود را در هم کوبید. قیام برای خدا بود که موسای کلیم را تنها با یک عصا از رود نیل عبور داد و تفرعن فراعنه را پایان بخشید. قیام برای خدا بود که با معجزه خود یعنی قرآن ملحدان و مشرکان را به عجز در آورد و بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد. 🔰انقلاب اسلامی امتداد پیوستار نهضت توحیدی انبیاء علیهم السلام انقلاب اسلامی امتداد همین زنجیره نهضت توحیدی انبیاء اولوالعزم است. انقلاب اسلامی چیزی جز عبودیت یک امت در ابعاد تاریخی تمدنی اجتماعی نیست و تمنایی جز گشودن درگاه عصر توحیدی انبیا و اوصیا به روی بشریت سرخورده امروز ندارد. 🔰انقلاب اسلامی یعنی قیام و مقاومت انقلاب اسلامی یعنی قیام لله و حفظ این قیام لله. حفظ قیام لله یعنی مقاومت. مقاومت به معنای تحمل کردن نیست! مقاومت یعنی در افق سقف و منتهای مرتبت انسانیت سیر کردن و در این جهان متعالی انسانیت زیستن. امت ایران با قیام خود و با مقاومت خود سقف و منتهای دیگری از انسان بودن را به بشریت نشان داد. نشان داد که می توان راهی به جز راه دیکته شده ابر قدرت ها پیمود. نشان داد که میتوان راهی به سوی آسمان گشود میتوان راهی از خدا با خدا و به سوی خدا طی کرد. میتوان با یک نام،حسین علیه السلام، بیش از بیست میلیون انسان را به تمنای قرب به انسان کامل مجتمع کرد. نشان داد که میتوان یک امت به عشق امامش، خضر پیر راه خود هشت سال در برابر بیش از 80 کشور دنیا بجنگد و سروقامتی خود را حفظ کند. نشان داد که تز پیروزی خون بر شمشیر واقعیت دارد تمام سلاح های عالم در برابر عزم و اراده آدمی سر تعظیم فرود می آورند. نشان داد که به تحقیق این سنت الهیست: ان الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم 🔰 اگر در صدر اسلام حضرت نبی ختمی با معجزه خود یعنی قرآن حاکمیت طاغوت و سلطنت ابوسفیانها و ابوجهل ها را در هم کوبید و ایشان را به عجز درآورد. امت نبی ختمی نیز با تمسک به حبل الله یعنی قرآن و عترت اراده و عزمی به جهان بشریت عرضه داشت که تمام نظام سلطه و دستگاه استکبار را به عجز درآورد. این مقاومت امّت ایران است که اربعین را برای بشریت به ارمغان آورده است این مقاومت امّت ایران است که ایستادگی در برابر ظلم و ستم را برای جبهه مقاومت به ثمر رسانده است. این مقاومت امّت ایران است که مقاومت مستضعفان در یمن و عراق و سوریه و فلسطین را به بارآورده است. این مقاومت امّت ایران است که امپراتوری دلار را با چالش مواجه کرده است. این مقاومت امّت ایران است که امپراتوری رسانه ای غرب را به لرزه در آورده است. این مقاومت امّت ایران است که سلطنت استعمار و استثمار نوین را به هم ریخته است. سید مصطفی مدرس 27 آذر 1397 ادامه دارد... .
در گذشته، همین ایران و ملت و موقعیت جغرافیایی و همین فقه و قرآن و نهج‌البلاغه بود؛ اما در واقع چیزی نداشتیم و روزبه‌روز عقبتر میرفتیم و بیشتر بر سرمان میخورد وشخصیت ما هضم میشد. بعد که او پدید آمد و قدم در صحنه گذاشت، مثل وجودی که ماهیات را هستی و تحقق میبخشد، و مثل خورشیدی که میتابد و اشیا را آشکار میکند، و مانند روحی که به کالبدی دمیده میشود و اجزای آن را زنده میسازد، ما را زنده و نمایان کرد و به حرکت درآورد؛ آن‌وقت ارزش جغرافیایی و تاریخی و فرهنگ گذشته و و و ما شد و به کارمان آمد. ۶۸/۰۴ /۲۸ پ.ن: تصویری زیبا از استقبال مردم از امام خمینی هنگام ورود به ایران در ۱۲ بهمن ۵۷ طول صف استقبال نزدیک به ۳۳ کیلومتر بوده است!