▪️موضوع مرتبط:
#پوستر
#حضرت_علی_اصغر_ع
#شهید_عبدالحسین_برونسی
📅مناسبت مرتبط:
#شب_هفتم_محرم
#روز_هروز_هفتم_محرم
علی_اصغر(ع)
#فرزند کوچک #امام_حسین(ع) و #حضرت_رباب
#دختر_امرء_القیس است
که با #تیر #سه_شعبه
#حرمه_بن_کاهل_اسدی
به #شهادت رسید.
#مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) #جان_فرسا بود
چنان که #گریست و به #خداوند عرض کرد:
خدایا خودت میان ما و این #قوم داوری کن.
آنان ما را فرا خواندند تا #یاری کنند
ولی برای #کشتن ما کمر بسته اند.
در این لحظه #ندایی از آسمان رسید که:
ای حسین(ع) در #اندیشه اصغر(ع) مباش،
هم اکنون #دایه ای در #بهشت برای شیر دادن به او آماده است.
#شب_هفتم، #شب_رضاست. حسین(ع) بهترین #الگوی #پایداری و #رضآیت است. او پس از #تحمل شهادت همه یاران و جوانانش،
#کودک #شیر_خوار خود را به #میدان آورد.
هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر #قضای #الهی گردن نهاد و #خطاب به خداوند گفت:
ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود.
#محرم
#عاشورا
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
#خوارزمی » در #مقتل_الحسين و «#خيابانی » در #وقايع الايام نوشته اند كه در روز #هشتم_محرم #امام_حسين عليه السلام و #اصحابش از #تشنگي سخت #آزرده_خاطر شده بودند؛ بنابراين امام عليه السلام #كلنگی برداشت و در پشت #خيمهها به فاصله نوزده گام به طرف #قبله، #زمين را كند، آبی گوارا بيرون آمد و همه نوشيدند و مشكها را پر كردند،
سپس آن آب ناپديد شد و ديگر نشاني از آن ديده نشد. هنگامي كه خبر اين ماجرا به #عبيدالله_بن_زياد رسيد، پيکی نزد #عمر_بن_سعد فرستاد كه:
به من خبر رسيده است كه #حسين #چاه ميكند و آب بدست ميآورد.
به محض اينكه اين #نامه به تو رسيد،
بيش از پيش مراقبت كن كه دست آنها به #آب نرسد و كار را بر حسين عليه السلام و يارانش سخت بگير.
عمر بن سعد دستور وي را عمل نمود.
. در اين روز «#يزيد_بن_حصين_همدانی » از امام عليه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند.
حضرت اجازه داد و او بدون آنكه #سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد؛
عمر بن سعد گفت:اي مرد همداني! چه چيز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟
مگر من مسلمان نيستم؟ گفت:
اگر تو خود را مسلمان ميپنداري
پس چرا بر #عترت #پيامبر شوريده
و تصميم به #كشتن آنها گرفتهاي
و #آب_فرات را كه حتي #حيوانات اين وادي از آن مينوشند از آنان #مضايقه ميكني؟
عمر بن سعد سر به زير انداخت و گفت:اي همداني! من ميدانم كه آزار دادن به اين #خاندان_حرام است، من در لحظات حساسي قرار گرفتهام و نميدانم بايد چه كنم؛
آيا حكومت ري را رها كنم، حكومتي كه در اشتياقش ميسوزم؟
و يا دستانم به خون حسين آلوده گردد،
در حالي كه ميدانم كيفر اين كار، #آتش است؟اي مرد همداني! حكومت #ری به منزله نور #چشمان من است و من در خود نميبينم كه بتوانم از آن گذشت كنم.
يزيد بن حصين همداني بازگشت و ماجرا را به عرض امام عليه السلام رساند و گفت:
عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ري به قتل برساند.
امام عليه السلام مردي از ياران خود بنام «#عمرو_بن_قرظه » را نزد ابن سعد فرستاد
و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتي داشته باشند.
شب هنگام امام حسين عليه السلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند. امام حسين عليه السلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود «#عباس » و فرزندش «#علی_اكبر » را نزد خود نگاه داشت.
عمر بن سعد نيز فرزندش «#حفص » و غلامش را نگه داشت و بقيه را مرخص كرد.
در اين ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام عليه السلام كه فرمود: آيا ميخواهي با من مقاتله كني؟ عذري آورد. يك بار گفت: ميترسم خانهام را خراب كنند! امام عليه السلام فرمود: من خانه ات را ميسازم. ابن سعد گفت: ميترسم اموال و املاكم را بگيرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالي كه در #حجاز دارم. عمر بن سعد گفت: من در #كوفه بر جان افراد خانوادهام از خشم ابن زياد بيمناكم و ميترسم آنها را از دم #شمشير بگذراند.
حضرت هنگامي كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصميم خود باز نميگردد، از جاي برخاست در حالي كه ميفرمود: تو را چه ميشود؟ خداوند جانت را در بسترت بگيرد و تو را در #قيامت نيامرزد. به# #خدا #سوگند! من ميدانم كه از #گندم عراق نخواهي خورد!
ابن سعد با #تمسخر گفت: #جو ما را بس است.
پس از اين ماجرا، عمر بن سعد نامهاي به عبيدالله نوشت و ضمن آن #پيشنهاد كرد كه حسين عليه السلام را رها كنند؛
چرا كه خودش گفته است كه يا به #حجاز برمي گردم يا به #مملكت ديگري ميروم. عبيدالله در حضور ياران خود نامه ابن سعد را خواند، «#شمر_بن_ذی_الجوشن » سخت برآشفت و نگذاشت عبيدالله با پيشنهاد عمر بن سعد موافقت كند.
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#وقایع
#وقایع_روز_سیزدهم_محرم
#یزید_بن_معاویه
و #خاندان #بنی_امیه و هواداران آنها از جمله #عبیدالله_بن_زیاد
#عامل #یزید در #کوفه و #بصره و #عنصر_اصلی #جنایت #واقعه_کربلا
پس از #کشتن #امام_حسین (ع) و یاران فداکارش در کربلا
بر این باور بودند که کار مخالفان بنیامیه و دشمنان یزید پایان یافته و آنان برای همیشه #سرکوب شدند.
آنان گمان کردند که با #خاموش کردن نور حسینی، برای همیشه #انوار #طیبه #اهل_بیت(ع) را خاموش کردند
ولی #غافل از اینکه #شهادت #امام_حسین(ع) #آغاز راهی است که ادامه آن
حکومت ننگین بنیامیه را بر فنا خواهد داد.
وقایع سومین روز شهادت #حضرت_ابا_عبدالله الحسین(ع) به شرح ذیل است:
* #اسرای_اهل_بیت(ع) در #مجلس_ابن_زیاد
پس از آنکه اسرا و سرهای مقدس #شهدا را در #کوفه گردانیدند،
ابن زیاد در #کاخ خود نشست و دستور داد سر #مطهر امام حسین(ع) را در برابرش گذاشتند،
آنگاه #زنان و#کودکان آن حضرت را به همراه #امام_سجاد(ع) در حالی که به #طناب بسته بودند،
وارد مجلس کرده،در برابر #تخت آن #ملعون ایستاده نگاه داشتند،
در این حال درباریان آن ملعون به تماشا ایستاده بودند.
* #اسرای_اهل_بیت (ع) در #زندان_کوفه
پس از #مجلس_شوم ابن زیاد،
اهل بیت(ع) را با #غل و #زنجیر وارد #زندان_کوفه کردند.
* خبر شهادت امام حسین(ع) در #مدینه و #شام
ابن زیاد به مدینه و شام #نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین(ع) را #منتشر ساخت.
* شهادت عبدالله بن عفیف
#عبدالله_بن_عفیف_آزدی بزرگواری از #اصحاب #امیر_المؤمنین(ع) بود و در #جنگ های #جمل و #صفین 2 چشم خود را از دست داده بود، لذا مشغول عبادت بود.
او هنگامی که شنید #پسر_زیاد #ملعون به امیرالمؤمنین و امام حسین(ع) نسبت #کذب میدهد،
از میان جمعیت بر خاست وگفت: #ساکت باش ای #پسر_مرجانه، #دروغگو تویی و پدر توکه به تو این #مقام را داد،
ای #دشمن #خدا فرزندان پیامبر(ص) را میکشی و در #منابر #مؤمنین این چنین سخن میگویی؟
#مأموران خواستند #معترض او شوند که با کمک قبیلهاش به خانه رفت،
ولی بعد آمدند و خانه او را محاصره کردن، پس از رشادتهای او و دخترش #دستگیر شد و همان طور که از خدا خواسته بود به دست بدترین #خلق یعنی ابن زیاد به شهادت رسید...
#محرم
#عاشورا
#حرم
#کربلا
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4