"جمعهٔنصر" استراتژیک مقاومت در برابر یاوهگوییهای صهیونیسم
🖋سجاد انجمشعاع
هو الذی انزل السکینة فی قلوب المؤمنین لیزدادواایمـنـا معایمـنهم... (فتح۴)
در میان این امواج پر تلاطم و طوفانزده، هنگامی که یاوهگوییهای سردمداران صهیونیسم تمامیندارد، جایگاه والای نماز جمعه بهمثابه تکیهگاهی استوار، تجلی مییابد. حضور رهبر معظم انقلاب در این نماز جمعه نه تنها یک اقدام عبادی صرف نیست، بلکه بهسان یک حرکت راهبردی و دیپلماتیک در عرصه مقاومت و ایستادگی است و خود تجلی بارزی از گفتمان مقاومت و اتکای به قدرت لایزال الهی در برابر توهم قدرتنمایی رژیم صهیونیسم است. ایشان با این حرکت حماسی و انقلابی خود، از ژرفای قلب مخاطبان میخواهد که به جای اضطراب و تردید، «ایمان به توانمندی امت اسلامی» و رهبری الهی را در صدر قلوب خویش قرار دهند.
رهبر معظم انقلاب، با آگاهی کامل از تهدیدات بیرونی و خطراتی که جان او را نیز تهدید میکند، تصمیم به برگزاری نماز جمعه گرفتهاند.
رهبر معظم انقلاب با قدم نهادن به صفوف نخستین نماز، نشان میدهند که ایشان تنها یک رهبر نظری نیستند؛ بلکه در میدان مبارزه، دوشادوش مردم، جان و حیثیت خویش را برای حفظ آرامش و استقرار امنیت در جامعه اسلامی به خطر میاندازند.
این اقدام نه تنها به دهن نجس نتانیاهو و همپیمانان او سیلی میزند، بلکه پیام آشکاری به همه دشمنان اسلام است که جمهوری اسلامی، با تمام اقتدار و عزت، در برابر هیچ تهدیدی زانو خم نخواهد کرد. حضور ایشان در این شرایط خطرناک به منزله مهر تأییدی بر این واقعیت است که تهدیدهای رژیم صهیونیستی تنها سرابی پوشالی و تهی است. همانگونه که فرمودهاند، "اسرائیل هیچ غلطی نمیتواند بکند."
در چنین موقعیت حساسی، ایجاد فضای تردید و اضطراب از سوی برخی افراد تنها به نفع دشمن است. همانگونه که در عرصههای نظامی و دیپلماتیک، امت اسلامی نیازمند آرامش و اعتماد به نفس است، در عرصه روانی و اجتماعی نیز باید این صفای باطنی تقویت گردد. هرگونه تشویش و اضطراب بیجا تنها دستاویزی برای دشمنان است تا قدرت معنوی و حماسی ملت را تضعیف کنند. لذا ضروری است که با اتکا به رهبری الهی و یقین به وعدههای پیروزی، هرگونه استرس و نگرانی را کنار گذاشته و با قلبی مطمئن، آماده حماسههای آینده باشیم.
با سلام و احترام به همراهان ارجمند و اندیشمند
با کمال افتخار از شما فرهیختگان دعوت مینمایم تا در «صفحه ویراستی» بنده نیز همراه و همدل باشید. در این صفحه، فرصتی فراهم آمده است تا توییتها، پاسخها و دیگر نوشتههای مختصر و مفید، از جمله کوتاهنوشتهای علمی و فرهنگی و تحلیلهای موجز ارائه گردد.
امید است که این صفحه محلی برای تعاملات فکری و تبادل اندیشههای ارزشمند گردد.
حضورتان مایه مباهات است و همراهیتان انگیزهای برای استمرار در مسیر اندیشه و قلم.
با آرزوی توفیقات روزافزون
https://virasty.com/Sajjad_Anjomshoa
🔺سردی در آغوش علم؛ چرایی کاهش علاقه به تحصیل در حوزههای علمیه"
🔻#یادداشت_اوّل
🖌سجاد انجمشعاع
حوزههای علمیه بهعنوان سنگری استوار در حفظ و گسترش معارف اسلامی، همواره نقش کلیدی و مؤثری در تاریخ تشیع ایفا کردهاند و مهد تولید فکر و تربیت انسانهایی است که آینهای از کمال بودند و نقش راهبری و هدایتی در جهان ایفا کردهاند. با نگاهی به گذشته درخشان حوزهها، درمییابیم که بزرگانی همچون امام خمینی(ره)، امام خامنهای، شهید مطهری، علامه طباطبایی، علامه مصباح و دیگر متفکران برجسته، از دل همین نهاد علمی برخاستهاند و برای ترویج اسلام ناب محمدی تلاشهای خستگیناپذیری داشتهاند. مسئولین و مدیران حوزههای علمیه نیز با تعهد و اخلاص، تمام توان خود را در جهت تقویت این مراکز گذاشتهاند تا جوانان مستعد با آموختن علوم دینی و فقهی، به امر تبلیغ دین و احیای معارف اهل بیت (علیهمالسلام) بپردازند و چراغ این نهاد را روشن نگه دارند و آن را در مسیر رشد و تعالی حفظ کنند.
از این منظر، شایسته است که به پاس زحمات آنان، قدردانی کنیم و جایگاه حوزههای علمیه را بهعنوان «یکی از ارکان اصلی جامعه اسلامی»، مورد تحسین قرار دهیم.
اما با وجود این تلاشها، در سالهای اخیر شاهد نوعی سردی و کاهش رغبت جوانان و خانوادههای مذهبی برای تحصیل در حوزههای علمیه بودهایم. علل این پدیده که زنگ خطری جدی برای آینده تعلیمات دینی به شمار میرود، هرچند که ریشههای متعددی برای این مسأله وجود دارد، اما نمیتوان تنها به بیان مشکلات اکتفا کرد؛ بلکه باید با تحلیلی ژرف، به بازشناسی علل و راهکارهایی برای رفع آنها پرداخت.
🔹۱. بوروکراسی و پیچیدگیهای ساختاری:
ساختارهای بوروکراتیک و مدیریتی حوزههای علمیه، بهویژه در بخشهای اجرایی و اداری، بهدلیل بوروکراسی سنگین و رویههای پیچیده، برخی طلاب را از مسیر اصلی تعلیم و تربیت دور کرده است. این ساختارهای رسمی که از یک سو بهدنبال حفظ نظم و قاعده هستند، از سوی دیگر، فضایی خشک و غیرخلاق ایجاد کردهاند. بسیاری از طلاب جوان که با انگیزههای معنوی وارد حوزه میشوند، با موانع اجرایی و مقررات اداری مواجه شده و از پیگیری اهداف علمی و تبلیغی خود بازمیمانند.
شهید مطهری (ره) در یکی از بیانات خود اشاره میکند که «علم بدون تقوا مانند شمشیری است که در دست یک دیوانه باشد.» این تأکید بر تربیت توأمان علمی و اخلاقی، حلقه مفقودهای است که باید دوباره احیا شود.
این مسئله نیازمند بازنگری در ساختارهای اداری و ایجاد فضایی پویا و منعطف است که بتواند ضمن حفظ نظم، از خلاقیتها و نوآوریهای طلبهها حمایت کند. شهید مطهری در این باره معتقد بود که «آزادی فکری» باید در حوزهها گسترش یابد تا طلاب بتوانند بهدور از چارچوبهای دستوپاگیر، به پژوهش و تفکر بپردازند.
🔹۲. سیاستهای کلان جمعیت:
کاهش چشمگیر جمعیت در سالهای اخیر، تأثیری انکارناپذیر بر ورودیهای نهادهای مختلف اجتماعی، علمی و حتی نظامی گذاشته است. این پدیده نه تنها در دانشگاهها و پادگانها، بلکه در حوزههای علمیه نیز به وضوح خود را نشان میدهد. برخلاف تحلیلهای سطحی که کاهش ورودی به حوزه را به عدم استقبال جوانان نسبت میدهند، باید به سیاستهای کلان جمعیتی و اثرات عمیق آن بر ساختارهای اجتماعی توجه کرد. سیاستهای کنترل جمعیت در دهههای گذشته، با کاهش نرخ تولد و ظهور نسلهای تکفرزند، زمینهساز نوعی محدودیت ناخواسته در تأمین نیروی انسانی برای نهادهای مختلف شده است. جالب اینجاست که ورود افراد تکفرزند به حوزههای علمیه، نشان از علاقهای ذاتی و عمیق به معارف دینی دارد، نه به دلیل فشارهای بیرونی. این تحلیل ما را به نظریهای نوین رهنمون میسازد: کاهش ورودیها، بیش از آنکه نتیجه ضعف در جذابیت حوزه باشد، بازتاب سیاستهای جمعیتی نادرست است که اکنون پیامدهای آن در تمامی عرصهها به وضوح مشهود است.
🔹۳. مسائل معیشتی طلاب:
مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی)، همواره بر اهمیت تأمین معیشت طلاب تأکید داشتهاند و فرمودهاند که طلاب باید از حمایتهای لازم برخوردار باشند تا بتوانند رسالت دینی خود را بهخوبی ایفا کنند.
| لینکیادداشت |
🔺سنت و مدرنیته؛ چرایی کاهش علاقه به تحصیل در حوزههای علمیه"
🔻#یادداشت_دوّم
🖌سجاد انجمشعاع
🔸۴. عدم انطباق آموزشهای حوزوی با نیازهای روز جامعه:
یکی از مسائل اساسی که موجب سردی فضای تحصیلی حوزههای علمیه شده، عدم بهروزرسانی دروس و منابع آموزشی با توجه به تحولات اجتماعی و نیازهای جامعه است. جوانان امروز به دنبال علومی هستند که پاسخگوی سؤالات و دغدغههای معاصر باشد. در حالی که نظام آموزشی حوزه با تأکید بر متون کلاسیک، گاه از نیازهای روز جامعه فاصله گرفته است.
جوانان امروز به دنبال علومی هستند که بتوانند به سرعت به آنها پاسخهای ملموس و کاربردی ارائه دهد. در حالی که حوزههای علمیه با تأکید بر معارف عمیق و روشهای سنتی تربیتی، از سرعت تغییرات اجتماعی فاصله گرفتهاند. هرچند که جایگاه علم و معرفت در حوزههای علمیه والا است، اما عدم هماهنگی با نیازهای روز جامعه و عدم بروزرسانی روشهای تدریس و تبلیغ، یکی از دلایل اصلی این سردی به شمار میآید.
امام خمینی (ره) نیز در همین زمینه تأکید داشتند که حوزههای علمیه باید با زمان حرکت کنند و به نیازهای امروزین جامعه پاسخ دهند، وگرنه از مسیر رشد و تأثیرگذاری باز خواهند ماند.
🔸۵.تنوع و جذابیت دیگر رشتههای علمی و دانشگاهی:
رشتههای علمی و فنی جدید با چشماندازهای روشن در «بازار کار»، گزینههای جذابی برای جوانان محسوب میشوند. در حالی که در نگاه بسیاری، حوزههای علمیه بهدلیل تمرکز بر معارف دینی و فقهی، از انعطاف لازم برای تطابق با بازار کار برخوردار نیستند.
باید توجه داشت که معارف دینی، اگر با روشهای نوین و بینرشتهای آموزش داده شود، میتواند خود بهعنوان یک رشته علمی پرجاذبه برای جوانان مطرح گردد. امام خمینی (ره) نیز تأکید داشتند که «اسلام دین زندگی است» و علوم اسلامی باید در تمامی عرصههای حیات بشر حضور داشته باشد.
🔸۶. چالشهای تربیتی در خانوادههای مذهبی:
خانوادههای مذهبی که در گذشته با انگیزههای معنوی، فرزندان خود را به حوزههای علمیه میفرستادند، امروزه با چالشهای فرهنگی و اجتماعی جدیدی مواجه هستند. تغییر ارزشها و فشارهای اقتصادی موجب شده است که برخی از این خانوادهها تمایل کمتری به ورود فرزندانشان به حوزهها داشته باشند.
از سوی دیگر، تغییرات فرهنگی جامعه و تبلیغات منفی علیه حوزههای علمیه نیز تأثیر مستقیمی بر این روند داشته است. این چالشها نیازمند حمایت بیشتر نهادهای فرهنگی و دینی از خانوادههای مذهبی است تا بتوانند در تربیت فرزندان خود بهعنوان طلبههایی مستعد و متعهد موفق عمل کنند.
🔸۷. فاصله میان حوزه و دانشگاه:
شهید مطهری (ره) همواره بر ضرورت نزدیکی حوزه و دانشگاه تأکید داشتند و معتقد بودند که «فاصله میان حوزه و دانشگاه، مانع از رشد علمی و فکری جامعه میشود.» این تعامل میتواند به تقویت علوم اسلامی و همچنین غنیسازی علوم جدید منجر شود و از این طریق، جذابیت بیشتری برای جوانان ایجاد نماید.
| لینکیادداشت |
🔺روحانیت و رسانه؛ چرایی کاهش علاقه به تحصیل در حوزههای علمیه"
🔻#یادداشت_سوّم
🖌سجاد انجمشعاع
▫️۸. تغییر فضای تبلیغ دینی:
تبلیغ دین در عصر حاضر، با گسترش فضای مجازی و رسانههای اجتماعی، بهطور جدی دگرگون شده است. شیوههای سنتی تبلیغ که عمدتاً بر منبر و ارتباط حضوری با مردم استوار بود، امروز در برابر چالشهای جدیدی قرار گرفته است. جوانان امروزی بیشتر از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی به دنبال پاسخهای دینی خود هستند.
طلاب که وظیفه تبلیغ دین را بر عهده دارند، باید با این ابزارهای نوین آشنا شوند و توانایی استفاده از آنها را برای انتقال معارف اسلامی پیدا کنند. این مسئله مستلزم آموزشهای رسانهای و مهارتهای ارتباطی نوین در حوزههای علمیه است. همانطور که مقام معظم رهبری تأکید دارند: «حوزههای علمیه باید نقش خود را در فضای مجازی و رسانهها ایفا کنند.»
▫️۹. رسانهٔ ملّی:
نسل جوان، بهویژه در فضای مجازی و با دسترسی به اطلاعات گسترده، نیازمند درک عمیقتری از مزایای این مسیر معنوی و علمی است. متأسفانه، رسانهها نتوانستهاند تصویری جذاب و شفاف از زندگی طلبگی ارائه دهند و این نقص باعث ایجاد بیاعتمادی و سردرگمی در نسل جدید شده است.
عدم تولید فیلمهای تأثیرگذار و متناسب با رویکردهای حوزوی و فرهنگی، به تشدید این بحران دامن میزند. در این راستا، ضروری است تا با بهرهگیری از اصول فنی در رسانه، برنامههایی طراحی شود که نشاندهنده زوایای مثبت «زندگی طلبگی» باشد و بتواند نسلی آگاه و علاقمند به این حوزه تربیت کند. بدین ترتیب، ایجاد یک نظریه نو در عرصه تبلیغ میتواند به تقویت پیوندهای میان نسل جوان و حوزه علمیه منجر شود.
▫️۱۰. تبلیغات سوء علیه جایگاه اجتماعی روحانیت در نگاه عمومی:
امروزه با گسترش رسانههای نوین و تبلیغات گسترده علیه روحانیت و نهادهای دینی، جوانان تحت تأثیر دیدگاههایی قرار میگیرند که روحانیت را ناکارآمد و غیرمرتبط با مشکلات عصر جدید معرفی میکند. این تصویرسازی نادرست باعث شده است که بسیاری از جوانان بهجای ورود به حوزههای علمیه، به رشتههای دانشگاهی با جذابیتهای ظاهری بیشتر گرایش پیدا کنند. امام خامنهای (مدظلهالعالی) بارها بر اهمیت «بازسازی جایگاه روحانیت در جامعه» تأکید کرده و فرمودهاند که «روحانیون باید با عملکرد خود و با حضور مؤثر در میان مردم، اعتماد جامعه را بازگردانند.»
| لینکیادداشت |
سه یادداشت با موضوعِ «چرایی کاهش علاقه به تحصیل در حوزه علمیه» و با عناوینِ «سردی در آغوش علم»، «سنت و مدرنیته» و «روحانیت و رسانه»، نگارش یافتهاند و به حضور شما ارایه میشوند.
چنانچه تمایل دارید، مفصّل و مشروح این تأملات را مطالعه بفرمایید👇
https://rahamedia.net/?p=5552
🔻امتناع ابزارانگاری جنسی در ساحت آخرت؛ تأملی در ماهیت لذتهای بهشتی
🖊 سجاد انجمشعاع
ماهیت لذتهای بهشتی در آموزههای اسلامی از سنخ تجربههای متعالی است که در مقام فراتر از تصور محدود و جسمانی دنیوی قرار دارد. این لذات، همانگونه که در آیات قرآن و روایات نبوی به آنها اشاره شده، از قیود ماده، جسم، و تنازعهای دنیوی رهیده و در سطحی از کمال مطلق و رضایت الوهی تبلور مییابند. در این ساحت، مفاهیم مادی مانند شهوت، بهرهبرداری ابزاری، و نفسانیت جایگاهی ندارند، و انسان، به عنوان مخلوق مکرم، به اوج مقام قرب الهی و فطرت پاک خود بازمیگردد.
فراتری لذات بهشتی از لذات دنیوی: تطهیر از آلودگیهای نفس اماره
در آیه «لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزيدٌ» (ق: 35)، قرآن کریم به گستردگی و بیکرانگی نعمات بهشتی اشاره دارد؛ نعماتی که به خواستههای برآمده از نفوس طیبه و تطهیر شده از هرگونه آلودگی نفسانی پاسخ میدهد. این نعمات، برخلاف لذتهای دنیوی که تحت سلطه نفس اماره و شهوات گذرا و ناپایدار قرار دارند، از سنخ لذتهای روحانی و پایدار هستند که در آنها خودخواهی، استثمار و بهرهوری ابزاری مفهومی نخواهد داشت.
لذتهای بهشتی نه به مثابه ارضای میلهای زودگذر دنیوی، بلکه به عنوان انعکاسی از کمال معنوی و کرامت انسانی به منصه ظهور میرسند. در بهشت، لذات و پاداشها به معنای واقعی کلمه از سطح «قالبهای جسمانی» فراتر رفته و به صورت «ماهیات روحانی» نمود پیدا میکنند. این مسئله نشانگر زوال هرگونه نگاه ابزاری و انحطاطی به جنسیت و انسانیت است.
تساوی در لذات بهشتی: همترازی در کرامت انسانی و تبرّی از جنسیتمحوری
آیه «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» (توبه: 72) به روشنی به این اصل اشاره دارد که پاداش و لذت بهشتی برای مؤمنان و مؤمنات یکسان است. این تساوی در برخورداری از لذات نشاندهنده آن است که کرامت انسانی در بهشت به یک سطح والا میرسد و تفاوت جنسیتی در دریافت نعمتهای الهی هیچ جایگاهی ندارد. لذات جسمانی و روحانی در بهشت به عنوان عطایای الهی به هر دو جنس به یکسان تعلق میگیرد و مفهوم ابزارانگاری که در روابط دنیوی مشاهده میشود، به طور کامل منتفی است.
این مسئله که پاداشهای بهشتی از جنسیت فراتر رفته و با ماهیت انسانی سروکار دارند، نافی هرگونه نگاه مردمحورانه و جنسیتگرا در توصیف لذتها و نعمات بهشتی است. در بهشت، به تعبیر قرآن «وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (بقره: 25)، ازواج بهشتی، نمادین از همراهانی پاک و منزهاند که هرگونه آلودگی نفسانی و مادی از آنها زدوده شده است. این تعبیر، بیش از آنکه به مفهوم جنسیت دلالت کند، به معنای پاکی و تعالی روحانی انسان در بهشت اشاره دارد.
امتناع ابزارانگاری و استثمار: کرامت مطلق الهی در روابط بهشتی در آموزههای اسلامی، نگاه ابزاری به انسان، به ویژه در روابط جنسی، همواره امری مذموم و قبیح تلقی شده است. این نگاه، به دلیل تجاوز به حریم کرامت انسانی، از جمله استقلال و اراده آزاد افراد، محکوم است. در دنیای مادی، این نوع از روابط، که متکی بر استثمار و بهرهبرداری از دیگری است، به دلیل انحطاط اخلاقی و غلبه نفس اماره بر انسان، رایج میگردد.
اما در بهشت، افراد به مقام کرامت مطلق و پاکی الهی نائل میشوند و روابط میان آنان، چه در سطح روحانی و چه در قالب لذتهای جسمانی، بر پایه رضایت کامل، محبت الهی و خلوص معنوی استوار است. در این ساحت قدسی، مفهوم «استثمار» و «بهرهبرداری» به کلی منتفی است و جای خود را به تکامل و هماهنگی مطلق انسانی با مشیت الهی میدهد.
نمادپردازیهای قرآنی در توصیف بهشت: تأویل فراتر از ظاهر بسیاری از توصیفات قرآن درباره بهشت، همچون «حورالعین» و «غلمان»، به نمادهایی از زیبایی و کمال معنوی اشاره دارند. در آیه «وَحُورٌ عِينٌ * كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ» (واقعه: 22-23)، حورالعین به عنوان جواهراتی پنهان توصیف شدهاند که این تعبیر بیش از آنکه جلوهای مادی داشته باشد، بیانگر پاکی و اصالت روحانی و معنوی است. به تعبیر عارفان و مفسران قرآن، این تعابیر نمادی از کمالات روحانی و معنویاند که در بهشت به انسان اعطا میشوند و نباید آنها را صرفاً به جلوههای جسمانی و مادی تقلیل داد.
تفاوت بنیادین لذتهای بهشتی با دنیوی: گسست از مفهوم شهوات و ابزارگرایی
لذتهای بهشتی، همانگونه که در آیه «فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ» (زخرف: 71) آمده است، در عین پاسخ به تمامی اشتیاقهای روحانی و جسمانی، بهطور کامل از شهوات و تمایلات جسمانی دنیوی جداست.
در آخرت، مفهوم رابطه میان انسانها، فراتر از چارچوبهای مادی و شهوانی دنیوی تعریف میشود و از همین رو، نگاه ابزاری به انسانها در آن ساحت به طور کلی بیمعناست.
صدایی درونی به زمزمههای خاموشی پناه میبرد. گویی حسی ناشناخته از دل تاریکی برمیخیزد، پردهای نازک از اندوه و سردرگمی بر ذهنم میکشد. چشمانم در جستجوی معنا، از میان سایههای بینهایت عبور میکند؛ امّا هر چه بیشتر میکاود، کمتر مییابد. قلبم در حصار خفقان، به دنبال روزنهای از نور میتپد.
زمان در حلقهای تکراری از روزها و شبها گرفتار شده، بیآنکه معنای حقیقی از آن بیرون تراود. من خود را غرق در لایهای نازک از بیخبری و دلتنگی میبینم. دیگر حتی آینهها هم چهرهام را نمیشناسند؛ تنها سایهای کمرنگ...
روحم گویی در جهانی دیگر گرفتار شده، در جایی میانِ «بودن» و «نبودن»، میان امید و ناامیدی. در جستجوی چیزی است که حتی نگارَش را نمیدانم، چیزی فراتر از زمان و مکان، فراتر از درک معمول. حسی مبهم، نجوایی از گذشتهای دور، از غیاب یاری که باید باشد و نیست. میدانم که چیزی را در این جهان ناپیدا و فراموششده، گمکردهام ؛ حضوری غریب و مقدس که قلبم به آن پیوند خورده، امّا از آن دور افتاده است.
گویی هراسان از چیزی میگریزم که نمیشناسم و در عین حال، به دنبال آنکه هرگز ندیده...
هر تپش، نجوایی است از فقدان؛ فقدانی که کلمات توان توصیفش را ندارند. این دلتنگی، این فرسودگی درونی، گویی به چیزی فراتر از من مربوط است، چیزی که در ساحت آگاهی، پنهان است...
#ساحت_انتظار
اللهم اجعلنا من المنتظرین لظهور امام زماننا...
✍ سجاد انجمشعاع
https://eitaa.com/RevaghFekr
سجاد انجمشعاع | رواقِفکر
میرباقری؛ تئوریسین جنگ یا مبتکر راهبردی مقاومت
🖋️سجاد انجمشعاع
وقتی به خط تخریبی اصلاحات علیه #آیت_الله_میرباقری نگاه میکنیم، مسأله فقط یک تقابل فکری یا اختلاف سیاسی نیست؛ بلکه این، نبرد عمیقتری است میان گفتمان عزتمحور مقاومت و گفتمان سرسپردگی به نظم جهانی لیبرال.
برخی، با همه شعارهایشان، خود در واقع مأموران تثبیت نظم سلطه هستند که هرگونه ندای استقلال و مقاومت را مزاحم منافع اربابانشان میدانند. توهین به میرباقری نه از سر جهل، بلکه تلاشی هوشمندانه برای خلع سلاح معنوی ملت است. و آنها میدانند که شکست گفتمان انقلابی مقاومت، تنها در میدان جنگ نیست؛ بلکه در تسخیر ذهنهاست.
این پروژه، بخشی از یک طراحی کلان در جغرافیای سیاسی جهان اسلام است؛ جریانی که با نئولیبرالیسم داخلی آمیخته شده، تلاش دارد تا جبهه مقاومت را از درون فرسوده کند. روزنامههایی چون #هممیهن، نماینده تفکری هستند که مفهوم "پیشرفت" را نه در تحقق آرمانهای بومی و مقاومتی، بلکه در هضم شدن در ساختارهای استعماری جهانی میبیند. و این همان خودفریبیای است که به قیمت فروپاشی هویت ملی و دینی تمام خواهد شد.
این جریانات، مأموران پروژه #استحاله_فرهنگی اند که میخواهند جامعه را به سوی پذیرش منطق سلطهگری جهانی سوق دهند.
حمله به شخصیتهای مقاوم، نه برای حذف یک فرد، بلکه برای تخریب بنیانهای فکری و عقیدتی مقاومتی است که سد راه منافع غربیها شده است.
این جماعت، با نقاب مدرنیته و شعارهای توخالی، در واقع حاملان گفتمانیاند که عمیقاً در خدمت جهانیسازیِ نابرابری و تسلیم فرهنگی است.
هدفشان نه فقط تخریب یک چهره، بلکه ایجاد گسست در روح مقاومت ملت است. آنان بهدنبال آناند که مقاومت را در اذهان عمومی بهعنوان عنصر خشونتطلب و جنگافروز معرفی کنند، در حالیکه خود بزرگترین مدافعان جنگ نرم سلطهگران غربیاند.
#اصلاحطلبان که گویی سرسپردگان شومِ سازش با دشمنان این خاکاند، در توهین به #آیت_الله_میرباقری و معماران مقاومت، درصدد تخریب سنگرهای عزت ملیاند. اما تاریخ به یاد خواهد داشت که این سستعنصران در برابر طوفان اراده ملت، جز خس و خاشاک نیستند.
#جنگ_روانی #استحاله_فرهنگی #سازش_نوین #حزب_الله #پروژه_نفوذ #لیبرالیسم_پنهان #مقاومت #نقاب_لیبرال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
|نشریه عبرتها| |ایثار رضوی|
|بسیج ولایت| |عهد یاران|
|حوزهعلمیهامامصادق|
|دانشپژوهان| |نویسندگانحوزوی|
|دارالهدی| |آستانمقدسیزد|
|نویسندگان حوزوی کرمان|
|وقت سحر|