سجاد انجمشعاع | رواقِفکر
🔺آیا سیاست ظریفگونه توان مهار کینه شتری آمریکا را دارد؟
در رابطه با سخنان دکتر ظریف که میگوید «همیشه امکان مذاکره با آمریکا هست!» آیا مذاکره با کشوری که کارنامهاش مملو از خیانت و فشار حداکثری است، چیزی جز پذیرش دیکتههای او خواهد بود؟
آیا هنوز هم برخی نمیخواهند بفهمند که عرصه سیاست، میدان صلحطلبیهای بیپشتوانه نیست، بلکه آوردگاه قدرت است؟
مذاکره یا زمین بازی؟
در دنیای دیپلماسی، مذاکره یعنی بازی شطرنج قدرت؛ نه پهن کردن قالیچهای برای دستبوسی. آمریکا، این امپراتوری متزلزل، هیچگاه با ملتی که مستقل ایستاده باشد، «مذاکره» نکرده است؛ بلکه همیشه به دنبال ایجاد زمین بازیای بوده که قواعدش را خودش بنویسد و امتیازگیری را خودش تضمین کند. ظریف باید بداند که ما بازیکنیم، نه مهره.
رهبر معظم انقلاب، این کینه آمریکا را «کینه شتری» خواندند؛ تعبیری که با دقت تمام، خصومت ذاتی واشنگتن را بازنمایی میکند.
وقتی رهبر معظم انقلاب از کینه شتری آمریکا سخن میگویند، در حقیقت به جوهره سیاست خارجی آن اشاره دارند: کشوری که با زبان چماق و تحریم سخن میگوید و همواره به دنبال تسلیم طرف مقابل است، نه تعامل برابر.
از سرنگونی دولت مصدق تا کودتای نرم علیه انقلاب، از تحریمهای اقتصادی تا کارزار فشار حداکثری، آیا این تاریخ زهرآلود را میتوان با لبخند دیپلماتیک شست؟
برجام، شاهکار ظریف و تیمش، قرار بود ایران را وارد باشگاه قدرتهای جهانی کند؛ اما چه شد؟ خروج یکجانبه آمریکا، اعمال تحریمهای جدید و تحقیر ایران در مجامع بینالمللی، نتیجه اعتماد به دولتی بود که حتی به امضای خودش هم وفادار نماند.
آیا مذاکره دوباره با چنین کشوری، چیزی جز تکرار یک تجربه تلخ خواهد بود؟
آنچه ظریف به عنوان امکان همیشگی مذاکره مطرح میکند، گویی نگاهی رمانتیک به مفهوم مذاکره است.
آنچه ظریف به آن «تعامل» میگوید، در قاموس سیاست مقاومتی معنایی جز «تسلیم» ندارد. تعامل واقعی زمانی رخ میدهد که دو طرف در شرایطی برابر و از موضع قدرت مذاکره کنند، نه اینکه یکی طرف دیگر را زیر فشار اقتصادی خرد کند و او را به میز مذاکره بکشاند. این، تعامل نیست؛ «استعمار نرم» است.
به جای رویکردهای کلیشهای نظیر «همیشه امکان مذاکره وجود دارد»، ضروری است مفهوم تعامل در سیاست خارجی بازتعریف شود. تعامل، نه به معنای مذاکره بدون پیششرط، بلکه به معنای ایجاد سازوکارهایی است که بتواند رفتار قدرتهای بزرگ را مهار کند.
اگر دکتر ظریف به دنبال طرحی نو در دیپلماسی است، بهتر است به جای تکرار شعارهای مصرفگرا، راهبردی مبتنی بر دیپلماسی قدرتمحور ارائه دهد:
اتحادهای منطقهای: تقویت روابط با قدرتهای نوظهور مانند چین و روسیه.
آیا پرواضح نیست که تعامل واقعی، نه در کاخ سفید، بلکه در تعاملات راهبردی با بازیگران منطقهای و جهانی رقم میخورد؟
دیپلماسی عمومی: افشای سیاستهای ضدبشری آمریکا در عرصه جهانی.
تقویت اقتصادی: کاستن از وابستگی به دلار و ایجاد بلوکهای مالی مستقل.
دیپلماسی بدون درک عمیق از رفتار بازیگران جهانی، چیزی جز خیالبافی نیست. آمریکا گرگی است که لباس میش نمیپوشد، بلکه نقاب دیپلماسی بر صورت میگذارد. اگر هنوز کسانی در داخل کشور بر طبل تعامل با چنین دشمنی میکوبند، باید به یادشان آورد: این میدان، عرصه سیاست است، نه محفل خوشخیالی!
🖊سجاد انجمشعاع
https://eitaa.com/RevaghFekr
هدایت شده از شبهات؛ شبهه شناسی، گفتمانسازی و پاسخگویی
📍نشریه شبهات ـ شماره۳۱
🔹 صفحه ششم
🔸 آینهای در دل تاریکی
▪️عـلـی بـا اشــتیــاق پــرسیــد: «چــطور مـــیتـــوانیـــم بـــصیـــرت را بـــه دســت آوریم؟»دکتـــر مــرادی لبخندی زد و گفت: «بـرای یافتن بصیرت، باید سه کار انجام دهیـد: گذشته را بشناسید، آینده را پیشبینی کنید و حال را با عمق درک کنید؛ امـا ایـن کـار ساده نیست؛ باید تمرین کنید.»
▫️ منتظر پیشنهادها و انتقادهای سازنده شما در تکمیل و ارتقاء این نشریه خواهیم بود.
🖇 برای دانلود فایل پی دی اف و فایل تابلویی روی لینک زیر کلیک کنید:
https://shobahat.pasokh.org
کانال ایتایی:
➡️ @shobahat_mag
◄مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات (حوزههای علمیه)
➡️ @spasokh
🔺 سازوکار بصیرت
🖊سجاد انجمشعاع
______________________________________________________
بصیرت، در وهله نخست، امری فردی (Individual Trait) است که هر انسان باید برای دستیابی به آن تلاش کند. تقوا، تفکر انتقادی و مطالعه دقیق تاریخ، پایههای بصیرت را شکل میدهند. در سطح جمعی (collective trait)، بصیرت بهعنوان عنصری راهبردی، سیاستگذاران و رهبران جامعه را قادر میسازد تا از تلههای دشمن عبور کرده و مسیر صحیح را انتخاب کنند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، در بیانی ماندگار، بصیرت را به "چشم بینا و قلب آگاه" تعبیر کردند و آن را شرط لازم برای همراهی با جریان حق دانستند. این تعبیر، بر لزوم بهرهگیری از عقلانیت و معرفت در کنار ایمان تأکید دارد و نشان میدهد که بصیرت، صرفاً یک مفهوم نظری نیست، بلکه راهکاری عملی برای هدایت جوامع و دستیابی به «إنَّما يَتَذَكَّرُ اُولو الأَلباب/رعد۱۹» است.
بصیرت، بهعنوان نگاهی جامع و ژرف در تحلیل امور، بر سه اصل اساسی استوار است:
1. کلاننگری در عین توجه به جزئیات
2. ژرفاندیشی در عین توجه به ظواهر
3. آیندهنگری در عین توجه واقعیات
این اصول، شالودهای برای دستیابی به فهمی دقیق و راهبردی از پدیدهها فراهم میکنند که درک درست از نسبت میان «اجزا و کلانساختارها» را ممکن میسازد. در این میان، تفاوت میان سه نوع نگرش «جزئی، کلی و کلان» نقشی حیاتی ایفا میکند.
نگرش جزئی(Micro perspective)، نگاهی محدود و سطحی به یک جزء خاص از پدیدههاست. بهعنوان مثال، تصور کنید پارچهای سبز رنگ توجه شما را جلب کند. این نگاه جزئی است؛ زیرا تنها یک عنصر از مجموعه را مورد ارزیابی قرار دادهاید.
نگرش کلی(Comprehensive Perspective)، سطحی فراتر از نگرش جزئی است. در این مرحله، اجزا در چارچوب یک مجموعه در نظر گرفته میشوند و نسبت میان آنها بررسی میشود. برای مثال، اگر همان پارچه سبز را در قالب پردهای با دوخت خاص تصور کنید و نتیجه بگیرید که این رنگ برای آن محیط مناسب نیست، شما به نگرشی کلی دست یافتهاید.
نگرش کلان(Macro perspective) اما فراتر از این است. در این نوع نگرش، نه تنها مجموعه و اجزای آن بهصورت یک کل دیده میشود، بلکه نسبت و ارتباط آن مجموعه با سایر ساختارها و محیط پیرامونی نیز تحلیل میشود. در مثال پرده، شما علاوه بر زیبایی رنگ و دوخت، هماهنگی آن با فضای کلی خانه را نیز در نظر میگیرید.
در مسائل سیاسی، نگرش کلان نقشی تعیینکننده دارد و نبود آن ممکن است به برداشتهای سطحی و قضاوتهای نادرست منجر شود. بهعنوان نمونه، ممکن است عملکرد ضعیف یک دولت، شما را به این نتیجه برساند که حمایت از آن منطقی نیست. این نوع قضاوت، حاصل نگرش جزئی است. اما اگر به نگاه کلان رهبر جامعه توجه کنید، خواهید دید که در شرایط حساس، حمایت از دولت به معنای حفظ انسجام نظام و پیشگیری از تضعیف ساختار حاکمیت در برابر تهدیدات خارجی است.
الذينَ يَذكُرُونَ اللّهَ قِيامًا وَقُعُودا وَعَلىٰ جُنُوبِهِم وَيَتَفَكَّرُونَ فِی خَلقِ السَّماواتِ وَالارض...
https://eitaa.com/RevaghFekr
هدایت شده از بر پا
*فصل سی و یکم خار و میخک*
✍حمید آقانوری
🔺روزی که سنوار فصل سیم و آخر رمان خار و میخک را در زندان تمام کرد، هیچ نشانی از پیروزی نبود.
۱۶ سال در زندان مانده بود و تازه بعدش هم شش سال دیگر در زندان ماند.
🔺 اگر او مثل ما بود در امکان صفر، به زندانبانش وعده طوفان الاقصی نمیداد: *روزی ما شما را اسیر خواهیم کرد!*
🔺 دوستی میگفت خدا اصلا داستاننویس خوبی نیست! داستان را به بنبست میکشاند و زمانی که هیچ امکانی نمانده، با یک حرکت شگفتانگیز گره را میگشاید! اصلا هیچ منطقی در داستانهایش حاکم نیست! به حدی فاش، در آخر داستانها با دست خدا، همه چیز حل میشود که اصلا در منطق انسان نمیگنجد!
🔺 به داستان گشودن نیل برای موسی، سرد کردن آتش برای ابراهیم، به معراج بردن عیسی نگاه کنید! راست میگوید!
🔺 فصل سی و یکم خار و میخک را باید امشب نوشت.
آقای سنوار تو راست میگفتی! در زمانی که بزرگترین رهبران مقاومت به شهادت رسیدند، در زمانی که غزه تقریبا با خاک یکسان شده، در زمانی که صهیونیستها خیلی مقاومتر از آن چه فکر میکردیم عمل کردند و دوستان کندتر از آنچه انتظار داشتیم حرکت کردند، هر آنچه تو میخواستی محقق شد. در زمانی که حتی نیستی که ثمره طراحی طولانیات را بچشی، خدا کار را تمام کرد و همان طرحی که تو و اسماعیل هنیه برای آتشبس نوشتید، اجرا شد!
🔺 پ ن ۱: غزه پیروز شد به رغم تمام کیدی که دشمن نشان داد.
الان فقط گریه میکنم
حس آن نوجوانی را دارم که ۱۲ بهمن ۵۷ در گروه سرود جلوی امام میخواندند
برخیزید
برخیزید
برخیزید ای شهیدان راه خدا!
🔺 پ ن ۲: روایت است که لایزال الله یوید هذا الدین بالرجل الفاسق
سنت خداست که دینش را به وسیله مرد فاسق یاری میکند!
این هم برای آنها که میگویند اگر ترامپ نبود این جنگ تمام نمیشد.
خدا آتشبس را به نهایت رساند!
🔺 آتشبس مبارک مردم غزه! مبارک قاسم سلیمانی، مبارک سید حسن نصرالله و یاران شهیدش، مبارک یحیی سنوار و اسماعیل هنیه و صالح عاروری، مبارک تمام مردان انصارالله
آتش بس مبارک سید مقتدر مظلوم ما! آتش بس مبارک سید علی خامنهای!
🔹 فراموش نمیکنیم: آتش بس شده است اما آتش، بس نیست! چون هنوز قدس آزاد نشده است.
@ali_mahdiyan