eitaa logo
ریحــانہ شــ🌙ــو
1هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
87 فایل
یا رزاق؛ پارت جدید هر روز 😍 🆔 @Niai73 قسمت اول #درآسمانم_برایت_جایی_نیست...👇 https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5950" rel="nofollow" target="_blank">https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5950 قسمت اول #بازگشت_گیسو 👇👇 https://eitaa.com/Reyhaneh_show/897 قسمت اول #ریحانه_شو👇 https://eitaa.com/Reyhaneh_show/5
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 حضرت عزرائیل چگونه می آید؟ ┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 💠 استاد محمد شجاعی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔹 تحقیر زمینه ساز گناه 🔹 از راه هاى مهم تربیت و هدایت، شخصیت دادن به افراد مخصوصاً به كودكان است، بنابراین یكى از امورى كه در مساله تربیت فرزند قطعاً باید مورد توجه قرار گیرد، مساله تحقیر و ایجاد خودكم بینى است. پدر و مادر و مربیان، باید به كودك احترام بگذارند و غرور او را سركوب ننمایند و به عبارت دیگر، از هر موضوعى كه عقده حقارت و خودكم بینى در كودك ایجاد مى كند دورى نمایند و در بزرگسالان نیز مساله چنین است باید احترام كافى به مردم گذارد تا احساس كمبود و حقارت ننمایند و گرنه سر از عقده حقارت بیرون آورده و منشا انحرافات و گناهان خواهد شد. 🔸 امام هادى علیه السلام مى فرماید: «من هانت علیه نفسه فلا تامن شره» (تحف العقول،ص574) «كسى كه شخصیتى براى خود قایل نیست از شر او بر حذر باش.» 🔸 امیر المؤمنین علیه السلام مى فرماید: «من كَرُمَت علیه نفسه لم یُهِینها بالمعصیة» (غرر الحكم،ج2) «كسى كه نفس خویش را گرامى مى دارد با گناه خوارش نمى سازد.» 📚 کتاب گناه شناسی، محسن قرائتی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔵فواید سجده کردن! ✅شیخ رجبعلی خیاط میفرمود: 💠بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی ، خمش می‌کنی ... هر چه خم شود خالی تر می‌شود ؛ اگر کاملا رو به زمین گرفته شود، سریع تر خالی می‌شود ... ♻️دل آدم هم همین طور است ؛ گاهی وقت‌ها پر می‌شود از غم ، غصه ، از حرف‌ها و طعنه‌های دیگران ... 🌺قرآن می‌گوید : "هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها ؛ خم شو و به خاک بیفت... این نسخه ای است که خدا برای پیامبرش پیچیده است... 🌺پیامبر اکرم فرمود: پُشت های شما از بار گناه سنگین شده است. آنها را با سجده های طولانی سبك كنید. 📘 گلچین بیانات مرحوم شیخ رجبعلی خیاط •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹«هرکس سوره مبارکه نصر را در نماز نافله اش یادرهنگام زوال خورشید روزجمعه بخواندودعا کندخداوند دعایش رامستجاب میکند.» 📚مستدرک سفینة البحار جلد8،صفحه 479 . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
بسم الله الرحمن الرحیم✨ رمان -سوال کنیم سرگرد بهنام ؟ نگاه خیره اش روی دختر، خنده ی دختر جوان و باقی همکارانش رابلندکرد. نیما زودتر راهی برایش باز کرد، اما قبل از حرکت، برگشت و با لبخندی که گوشه ی لبش نقش خورده بود، گفت: -من یه بار باید بشینم با شما ها حرف بزنم ! ببینم بازم گیر می دین بهم یا نه ! مرد جوانی سوت کشید و عکاسی شروع به تشویق کرد ! سرگرد بی حرف کنار نیما راه افتاد و از روی نوار های زرد رنگ گذشت . کنار سروان احمدی که منتظر نگاهش می کرد، رسید: -سروان ما داریم می ریم . منتظر گزارش شما هستم . سروان چشمی گفت و او دستش را بلند کرد و در هوا دایره ای فرضی کشید تا افرادش جمع شوند و به پایگاه بگردند. روی زمین جز خون چیز دیگری نبود. چشمانش همه جا یک بار دیگر با دقت دید و از همان طرف به سمت ماشین ها حرکت کرد. هنوز صدای پرسش خبرنگار ها و بحث راجع به قاتل و مقتول این جنایت را می شنید، اما از بین دو سه تکه استخوان و پوست ، چه چیزی می توانست بگوید؟ جز اینکه یک نفر به طور وحشیانه ای ، یک ادم را سلاخی کرده است ؟ * ماشین های پایگاه پشت سر هم وارد پایگاه شدند. سرگرد از اولین ماشین پیاده شد و یک راست سمت اتاقش رفت .بعد از فوت سروان محمدی ؛ یک جور آرامش خاصی در شهر دایر بود و انگار حنایکاران هم متوجه شده بودند الان فرصت مناسبی برای عرض اندام نیست. اما با این صحنه ی دلخراشی که صبح دید ؛ مطمئن شد یک پرونده ی جنجالی دیگر در پیش است . باید با افرادش صحبت می کرد . با همین فکر، همان طور که پشت میزش می نشست، بلند صدا کرد: -فرشید ... ساجدی گروهبانی که منشی دفتر او هم بود، به سرعت جلوی در ظاهر شد. -بله فرمانده .. -بگو نیما و بچه هاش بیان گروهبان چشمی گفت و رفت . چند لحظه بعد، نیما و علی وارد اتاق شدند . علی مثل همیشه بود ،اما نیما کمی اوقات تلخ به نظر می رسید ! -بشینید . لاله کو؟ علی زودتر جواب داد: -نمونه ها رو برد واسه ازمایش .. -آها .. علی و نیماکه نشستند و سرگرد شروع به صحبت کرد: -خب ؟ چی پیدا کردین ؟ نیما سری از روی تاسف تکان داد: -چی پیدا کردیم ؟ یه چیزای حال بهم زن ! غلی با خنده گفت: -ای بابا تو هنوز خوب نشدی ؟ اینا که جدید نیستن آخه ! نیما با اوقات تلخی، رویش را به سمت دیگر کرد. بی حوصله تر از آنی بود که بخواهد با علی بی خیال بحث کند! سرگرد رو به علی کرد: -علی تو بگو -والا سرگرد خودتون هم می دونین چیز زیادی نبود . این نابغه هم که این قدر حالش بد بود فکر نکنم چیزی دیده باشه . دو سه تیکه استخون و گوشت و کمی هم پوست ! یه سفره که از ایناس که دوره گردا می فروشن ! لاله برد حالا ببینیم چی پیدا می کنه .. یه سگ مرده که دو تا انگشت تو دهنش بود .. نیما کلافه به سمت برگشت و با لبهای برگشته گفت: -علی بس کن تو رو خدا ! کاملا مشخص بود به زحمت بزاق دهانش را هم قورت می دهد! بلند شد و کنار پنجره ایستاد. علی دهان باز کرد چیزی بگوید اما سرگرد با دست اشاره کرد ، حرفی نزد. -این جور نمی شه . باید باقیش رو هم پیدا کنیم . نیما شما وقتی رفتین اطراف رو بگردین هیچی ندیدین ؟ نیما سرش را تکان داد -نه .. فقط همون جا بود . سگ ها جا به جا کرده بودن . فکر نمی کنم واسه خیلی وقت باشه . نهایت یه ساعت دو ساعت قبل از اینکه پیدا کنن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 نویسنده: سارا هاشمی ڪپے با ذڪر نام نویسنده بلامانع است🌹 🍂 @Reyhaneh_show 🍃
پارت جدیدمونه😍☝️☝️ ... 😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍♥️😍 پرش بھ قسمت اول رمان👇👇 https://eitaa.com/Reyhaneh_show/31283 🌺 @Reyhaneh_show 🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به دوشنبه 14 تیر ماه خوش آمدید🌷 صبحتون بخیر و نیکی🌷 زندگیتون سرشار از عشق و سلامتی لبخند روی لباتون 🌷 شادی توی دلهاتون آرامش توی قلبهاتون برکت توی کارهاتون 🌷 و خداوند متعال یارو یاورتون صبح زیبـای تابستانی تون بخیر 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام دوستان خوبم 🌿دوشنبه تیر ماهتون عالی 🌸یک اقیانوس عشق 🌿یک دریا مهربانی 🌸یک آسمان آرامش 🌿یک دنیا شور و شعف 🌸یک روز عالی 🌿هزاران لبخند زیبا 🌸را برای تک تکتون آرزومندم 🌿روزتون زیبا و در پناه خداوند
🌼 دستورالعملی مجرب برای شفای بیمار •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ فقط به آن سحری دل بسته ایم که آمدنتان را مژده می دهد... 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 هُو رَب المُستَحیل و أنت تَبکی عَلی الممکن؟! او خداوند ناممکن‌هاست تو بر ممکن گریه می‌کنی؟!! 😍 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•