eitaa logo
پژوهشگاه حم
270 دنبال‌کننده
795 عکس
859 ویدیو
37 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۳): قدمت و سبقت چنین دغدغه‌ای به سال ۱۳۵۷ برمی‌گردد. به زمانی که ، سرکوب خونین را در دستور کار خود قرار داده و پیاپی بدان مبادرت ورزید و متقابلاً هم در قالب مراسم گرامی‌داشت ، زنجیره‌ای گسست‌ناپذیر در انقلاب توفنده خود دنبال کرد. رژیم شاهنشاهی بمنظور حفظ و تداوم و تباهی اعوان و انصار آن، فرجامی بجز نداشت. لذا از همان زمان کشتارهای وحشیانه مردم که طلیعه و نشانه‌های سقوط ، پدیدار شد، مطلب ، تبدیل به جدّیّت در تحقق آن و بالتبع کیفیت تشکیل آن گشت. نشان به آن نشان که، تا آن‌زمان (نیمه اول ۱۳۵۷) ؛ و بود و هنوز به شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» تغییر نیافته بود. چنانکه خود امام هم در کتاب خود از همین عبارت «حکومت اسلامی» استفاده کرده بودند و حتی یکبار هم از ترکیب «جمهوری اسلامی» یادی نکرده بودند! با مراجعه به کتاب مذکور (انتشارات امیرکبیر/چاپ۱۳۵۷/با همکاری نمایشگاه کتاب قم/چاپ و صحافی چاپخانه سپهر تهران البته این کتاب مشتمل بر گفتارهای درس خارج امام در نجف در سال ۱۳۴۷ است که در سال ۱۳۴۸ نوشته و برای نخستین‌بار در سال ۱۳۴۹ در بیروت چاپ شد) می‌بینم که؛ حضرت امام، حدود ۲۸۰ بار کلمه (اعم از موصوف و صفت و مضاف و مضاف‌الیه و...) را به کار برده است که آن‌را در حداقل ۶۰ مورد با کلمه (حکومت اسلامی) توصیف کرده است. عبارات؛ تشکیلات اسلامی/حکومتی صالح حکومت صالح/صالح و لایق نظام/انقلاب سیاسی اسلام حاکمیت اسلام تنظیم امور جامعه نظام/نظم اسلام/اسلامی نظام/حکومت عادلانه اسلام/اسلامی حکومت عدل عمومی/عدل و قانون حکومت عدل/عدل اسلامی حکومت قانون الهی بر مردم حکومت شرعی/عمومی و سراسری عدالت اجتماعی/نظام اجتماعی اسلام ولایت/خلافت/ریاست/فرماندهی/حکومت حکومت الهی/انبیاء حکومت مشروطه دولت حقه اسلامی» نیز توصیفات دیگری هستند برای مفهوم «حکومت اسلامی» که متعدداً استفاده شده‌اند ولیکن عبارت «جمهوری اسلامی» را حتی یک بار هم به کار نبرده‌اند! نه تنها این، بلکه کلمه را که فقط ۲ بار استفاده کرده‌اند، در هر دو مورد آن‌را در ردیف حکومت‌های مشروطه و نامشروع و مذمومی مثل سلطنت‌طلبی و شاهنشاهی و... برشمرده‌اند(!): ۱) «فرق اساسی حکومت اسلامی با حکومت‌های مشروطه سلطنتی و جمهوری در همین است. در این که نمایندگان مردم یا شاه در اینگونه رژیمها به قانونگزاری می‌پردازند در صورتیکه قدرت مقننه و اختیار تشریع در اسلام به خداوند متعال اختصاص یافته است. شارع مقدس اسلام یگانه قدرت مقننه است. هیچکس «حق قانونگذاری» ندارد و هیچ قانونی جز حکم شرع را نمیتوان بمورد اجرا گذاشت. بهمین سبب در حکومت اسلامی بجای مجلس قانونگذاری که یکی از سه دسته حکومت‌کنندگان را تشکیل می‌دهد، «مجلس برنامه‌ریزی» وجود دارد.» (ص ۵۳) ۲) «در رژیم‌های دنیا (چه سلطنتی و چه جمهوری یا هر شکل دیگر) [هم] اگر رئیس جمهور یا سلطان وقت از دنیا رفت، بر اوضاع دگرگون شد و رژیم تغییر کرد مقامات و منصب‌های نظامی بهم نمی‌خورد.» (ص ۱۲۶) ⁉️ ولیکن چه می‌شود که معظم‌له در دیدگاه خود (بعد از حدود ۱۰ سال و از ۲۰مهر۱۳۵۷)، تجدیدنظر نموده و چنان بر ترکیب «جمهوری+اسلامی» تصریح و تأکید می‌ورزند که حاضر نیستند کلمه‌ای از آن، کم یا بر آن، زیاد شود؟! زیرا که مسئله، صرفاً تأسیس و تشکیل حکومت نیست بلکه پایایی و پویایی آن هم باندازه اصل تشکیل آن، موضوعیّت دارد. بهترین و کارآمدترین تضمینی که برای تداوم سالم و مطمئن حکومت، پیدا می‌کند همانا است. یعنی مردمی‌سازی حکومت و به تعبیر مقام معظم رهبری؛ مردم‌سالاری دینی. زیرا که نظام بدون نهضت، فرجام نیک و مطلوبی ندارد و مانائی و زیبائی نهضت را در نباید جستجو کرد! زیرا که در ، نهفته است ولیکن لازمست که پیاپی جلوه‌گری نماید. البته با قاطعیت نمی‌توان ادعا کرد که مردمی‌سازی حکومت یا برافراشتن نظام انقلابی، ابتکاری از جانب امامین انقلاب بود. زیرا که چنین الگوئی از در قالب ، مطمح نظر و مهبط عمل بوده است. نشان به آن نشان که؛ پیامبر اعظم(ص) علیرغم آنکه گزینش و انتصاب امیرالمؤمنین علی(ع) بر حکومت را مستند به اراده الهی فرمودند، را هم بر تثبیت مطلب افزودند حتی بیعت را. زیرا که در حکومت اسلامی، نقش‌آفرینی دارند و ضرورت آن در حدی است که باید در عنوان و ساختار تشکیل نظام نیز، بصورت صریح ملاحظه شود تا هرگز راه گم نگردد. ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ صفحات مجازی حم در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 💎 غدیر؛ منشوری چند وجهی (قسمت اول): مقدمه؛ مبحث را شاید و بلکه باید به کهکشانی از معارف تشبیه کرد. زیرا هرگاه سخن از غدیر برود، قاعدتا از مباحث و مضامین گسترده؛ ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، و امثالهم نیز باید سخن گفت. فلذا مبحث غدیر یک مقوله ذوالوجوه است. و اما در اینجا معدودی از این وجوه و مناظر این منشور چند وجهی را به اجمال مروری می‌کنیم: الف) غدیر در وجه استفهامی ب) غدیر در منظر تاریخی ج) غدیر در منظر قرآنی الف) وجه استفهامی غدیر؛ (اگر غدیر نبود!): ۱- آیا واقعه در ، اساسا رخ نداد؟! (کلیه کتب تاریخی کلیه ، اذعان کامل به وقوع قطعی آن دارند) ۲- آیا تجمیع عظیم در آن بیابان (که به دستور پیامبر(ص) کلیه تندروها به عقب‌گرد و کندروها به سرعت فراخوانده شدند تا همایش عظیمی شکل بگیرد) صرفا برای این مطلب بود که آن‌حضرت را به محض دوست داشتن (ع) توصیه نمایند؟! آیا هیچگونه بیعتی با (ع) صورت نگرفت؟! (طبق روایت کتب تاریخی کلیه ، با علی بعنوان (ص) در طی سه روز انجام گرفت) ۳) گیریم که توصیه (ص) در آن مراسم کم‌نظیر، صرفا برای محبت به علی و آن حضرت بود و اینکه عداوت با آنان در حکم عداوت با و اوست! آیا مراتب «محبت و پرهیز از عداوت» نسبت به اکرم(ص) مراعات شد و می‌شود؟! (به گواهی کتب تاریخی کلیه فرق اسلامی؛ نه تنها هیچگونه محبتی صورت نگرفت بلکه بدترین عداوت‌ها در حق تک تک اشخاص این خاندان مظلوم بعمل آمد!!) ۴) فرض می‌کنیم که واقعه غدیر بر خلاف تصریح کتب تاریخی کلیه فرق و مذاهب اسلامی، اساسا رخ نداده است و اگر هم اتفاق افتاده است (و بر فرض محال) برای آن بوده که (ص) مسلمانان را به نهایت عداوت‌ورزی (العیاذ بالله) در حق خاندان خود فرموده است، فلذا مسلمانان هم بجز عده قلیلی موسوم به ، در دشمنی با اهل بیت مصطفی (از دختر آن حضرت گرفته تا دوازدهمین نواده او) سنگ تمام گذاشتند! از این مسئله گذشته، آیا پیامبری که با و بعد از مجاهدت‌های شبانه‌روزی طاقت‌فرسای خود در طی حداقل سه دهه، حکومتی را در شبه‌جزیره تشکیل دادند، در آستانه ارتحال خود، هیچگونه تدبیری برای جانشینی خود نفرمودند؟! پیامبری که هنگام اعزام به غزوات و سرایا علاوه بر تعیین فرمانده، جانشین آنان (و بعضا چندین جانشین!) را تعیین می‌فرمودند و همچنین خودشان هنگام ترک ، برای خود تعیین و منصوب می‌کردند، آیا هنگام ارتحال خود، هیچگونه جانشینی معین نفرمودند؟! و نیز پیامبری که هنگام سخن گفتن وحیانی از (ع) برای او جانشینی چون را به رخ می‌کشیدند، برای خود هیچگونه جانشین و خلیفه‌ای تعیین نفرمودند؟! اگر اساسا تعیین خلیفه‌ای صورت نگرفت، پس وجاهت صدها ساله بعد از رحلت آنحضرت از کجا در آمد؟! (طبق گواهی کتب تاریخی کلیه فرق اسلامی؛ پیامبر از نخستین روز آغاز علنی مردم به اسلام، مبحث خلافت خود را هم کاملا رسا مطرح و دقیقا با تعیین مصداق واقعی، بیان فرمودند. حتی برای ۱۲ نسل بعد از خود را) ... ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) یوم‌الغدیر ۱۴۰۱ 💠 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
سال‌هاست که رهبر انقلاب، اندیشمندان و دلسوزان کشور بارها هشدار داده‌اند که نباید در جامعه ایجاد دوقطبی کرد؛ اما متأسفانه این هشدارها خریداری ندارد. واقعیت این است که در میان مردم عادی، هیچ تضاد و دوگانگی عمیقی وجود ندارد. مردم ایران، با تمام تفاوت‌ها در قومیت، زبان، مذهب، سبک زندگی و پوشش، سال‌هاست در کنار هم زندگی کرده‌اند و به درک و تفاهمی نسبی رسیده‌اند. اما مشکلی که جامعه را ملتهب می‌کند، نه از دل مردم، بلکه از تقابل دو طیف رسانه‌دار نشأت می‌گیرد: گروه‌هایی از جریان‌های موسوم به سوپرانقلابی، و گروه‌هایی از طیف‌های اصلاح‌طلب رادیکال. اپوزیسیون خارجی هم این وسط بعضا آتش بیار معرکه است و بعضی وقتا هم ساز مخالف خود را میزند. این دو طیف، هرکدام در رسانه‌های خود با زبان نفرت، توهین و تحریک سخن می‌گویند و با ساختن دشمن فرضی، به دوقطبی‌سازی دامن می‌زنند. جالب اینجاست که بخشی از این نبرد رسانه‌ای کاملاً نابرابر است: اصلاح طلبان رادیکال با دسترسی به پلتفرم‌های پرمخاطب مثل اینستاگرام و توییتر، حرف خود را به گوش طیف وسیعی از مردم می‌رساند.در مقابل، پاسخ جریان سوپرانقلابی عمدتاً در پلتفرم‌هایی مثل ایتا یا روبیکا منتشر می‌شود که مخاطب عمومی ندارد. نتیجه این نابرابری رسانه‌ای، ایجاد روایت‌های ناقص و ذهنیت‌های یک‌سویه در جامعه است. مردم بیشتر در معرض روایت‌هایی قرار می‌گیرند که عمدتاً از بیرون یا جناحی خاص تغذیه می‌شود؛ بی‌آنکه صدای طرف مقابل را بشنوند. در این میان، آنچه گم شده «خرد» و «گفت‌وگو» است. تا وقتی که ما به جای فهم، به جنگ رسانه‌ای ادامه بدهیم، به جای همدلی، بر طبل نفرت بکوبیم، و به جای گفت‌وگو، به حذف فکر کنیم، نتیجه چیزی جز شکاف عمیق‌تر نخواهد بود. انشالله خدا همه مارا آدم کند. یا علی @mohafezan ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر دو قطبی واقعی دو قطبی جعلی «فرقه ناجیه» از با بیانی از (ص) موضوعیت یافت که پیش‌بینی فرمودند؛ ۷۳ خواهند شد که فقط یکی از آن‌ها نجات یافته و الباقی، جهنمی خواهند شد! از همین بود که فرقه‌های اسلامی، سعی کردند خودشان را و دیگران را فرض کنند. و حال آنکه با عنایت به ، تکلیف کاملاً مشخص است. اگرچه ممکنست باورمندان نیز به چندین فرقه مختلف، منشعب گردند! شیرازی هم در بیت؛ «جنگِ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه /چون ندیدند حقیقت رهِ افسانه زدند»، یکی از ۷۳ فرقه (ناجیه) را کم کرده و به جنگ و نزاع «هفتاد و دو ملت»، اشاره کرده است. پس به این ترتیب «هفتاد و دو ملت» یا «هفتاد و دو فرقه»، پیوسته در‌ ستیزه هستند، زیرا که را ندیده‌اند! بنابراین ، اگر ۷۳ قطبی هم شده باشد، جای تعجب ندارد تا چه رسد به ۲ قطبی شدن! اگرچه به اعتبار وضعیت آن‌ها می‌توان گفت که جامعه اسلامی هم ذاتاً و دائماً در حالت دو قطبی (قطب و قطب ) به سر می‌برد که می‌توان آن‌ها را و هم نامید. و اساساً هیچ جامعه‌ای را در طول تاریخ و در جغرافیای زمین نتوان یافت که دو قطبی (ظالم/مظلوم) نباشد. و اما هم از این قواعد، مستثناء نیست. کافیست به صحنه‌ای نگاه کنید که در یک طرف، و ، شوق پرواز به بهشت را دارند و در مقابل آنان، گله‌هایی وحشی (دارای شناسنامه ایرانی) که برای سقوط در جهنم از همدیگر سبقت می‌گیرند! آری! این عین واقعیت است که ایرانیان در دو قطب واقعی و در برابر هم صف‌آرایی کرده‌اند و هیچ‌کدام هم به هیچ عنوانی قصد عقب‌نشینی ندارند و صد البته در نهایت (علیرغم خیانت‌ها و جنایت‌های اسراعیلیون علیه اسماعیلیون)، یکه‌تاز ایران‌زمین، فقط امت اسماعیلی خواهد شد که پس از درهم کوفتن و نابودی امت اسراعیلی، نهایتاً به یاری (عج) خواهند شتافت. عجالتاً دو قطبی و در طرف مقابل، طیف را داریم که هم با آن‌ها فرموده‌اند! متنی که آوردیم و در صدد نقد آن هستیم، مشتی نمونه خروار از تولیدات و القائات قطب شیطانی است که پیوسته در صدد برچسب زدن بر رزمندگان هستند با عباراتی از قبیل ! علت ضدیت شدیدتر شرمندگان علیه رزمندگان و ، چیزی جز این نیست که حضور آن‌ها در صحنه موجب رسوایی انقلابی‌گری قلابی آن‌هاست. قسمت مضحک‌تر ماجرا اینجاست که شرمندگان (شریک درندگان در غارت دارایی‌های مادی و معنوی ایرانیان) با حربه به جنگ برخاسته‌اند و تمام غیرت و همت این جماعت ، انگ زدن بر فرقه ناجیه است و در این راستا حاضرند با تمام شرور عالم، ورزند! «قَلّت دیّانون» در بیان (ع)، اشاره به همین جماعت دارد و... ✍️حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۴/۲/۲۶
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 نابودی دوگانه بعد از سرکشی دوگانه (بخش۲): بخش قبلی👉 حم: ... در طی هزاران سال متناوباً بین و ، دست بدست می‌شده و بالتبع هم در دوران خود، گاهی ذیل روم و گاهی ذیل ایران بوده‌اند و قاعدتاً تنها مقطعی که یهودیان توانستند حکومت مستقل و مقتدری تشکیل بدهند در زمان حضرات (ع) و (ع) بوده و بعدش تدریجاً به اضمحلال می‌افتند تا اینکه در ۷۰ میلادی کاملاً پراکنده می‌شوند. نکته دوم اینکه حضرات داود و سلیمان که اهل طغیان و عصیان و ظلم نبودند. بنابراین فساد و سفاکی مربوط به این دوره طلائی‌شان نیست. لذا باید مشخص کرد که دقیقاً در چه مقطعی حکومتی تشکیل دادند که در قالب آن تبدیل به حکومت یا قوم مفسدفی‌الارض شدند و کردند؟ با توجه به آیه قرآنی «عسی ربکم ان یرحمکم و ان عدتم عدنا و جعلنا جهنم للکافرین حصیرا امید است بازگشته و توبه کنید»؛ الف) در برای «اگر برگردید ما هم برمی‌گردیم» (علاوه بر گنهکاران تواب)، دو مخاطب [دیگر هم] مطرح است: ۱) خطاب به که با ، جنگیدند و شکست خوردند. فلذا ، یهود را تهدید می‌کند که اگر دوباره طغیان کنید ما هم مجدداً شما را مچاله می‌کنیم. ۲) خطاب به و که ایضاً با پیامبر اعظم(ص)، جنگیدند و نهایتاً شکست خوردند و را هم از دست دادند. فلذا قرآن این فرقه ابوسفیانی را تهدید می‌کند و اشاره به دارد که این‌ها بنام فرزندان بنی‌امیه، تحت لوای مشغول کشتار می‌شوند و خدا آن‌ها را می‌کند که حسابتان را خواهم رسید (با برگشتن ). یکبار در زمان علیه پیامبر و اوصیاء او طغیان کردند و بار دوم در آخرالزمان طغیان و فساد خواهند کرد و ، آن‌ها را تارومار خواهد کرد. ۳) البته جفتشان هم می‌توانند همزمان مخاطب این باشند. یعنی قرآن کاری به قبل از اسلام ندارد و صرفاً می‌خواهد بگوید که در صدر اسلام با پیغمبر در افتادید و ما شما را شکستیم و چنانچه در آخرالزمان هم بخواهید کنید، ما هم بسوی شما در عرصه وارد خواهیم شد. ب) و اما اینکه در تاریخ یهود، آمده بار اول توسط پراکنده شدند و بار دوم توسط ()، احتمالاً چندان ربطی با آنچه که قرآن می‌خواهد بگوید، ندارد. ضمناً مسئله تشکیل کشور هم چندان مطرح نیست که دو بار یا چند بار تشکیل شد یا نشد (که ما بخواهیم غیر از دنبال موارد مشابه آن باشیم!) بلکه آنچه که موضوعیت دارد، مسئله «برتری جویی قومی» آن‌هاست که ملموس‌ترین مصادیق آن یکی نبرد آن‌ها با پیامبر اسلام بود و دومی هم در آخرالزمان که با تجهیز سفیانی در مقابل امام زمان(عج)، قد علم می‌کنند. الغرض؛ این مطالب و مسائل شاید هیچ ربطی به کشور فعلی اسراعیل نداشته باشد که اگر هم نابود شود (ان‌شاءالله)، ما بخواهیم دنبال تطبیق آن به بار دوم یا سوم آن باشیم. پرج: صدالبته قوم یهود حس برتری جویی داره، صدالبته این‌ قوم ملعون هست. در این مورد شکی نیست. در مورد تاریخ هم کاملا درسته یک دوره سلیمان نبی و دوره دوم بعد از کوروش اینها حکومت داشتن که اصلا ربطی به جنایت الان‌شون نداره یه نکته قوم یهود یعنی از نسل یهودا فرزند یعقوب داود از فرزندان یهودا بوده ➕ و قضینا الی بنی اسرائیل فی الکتاب لتفسدنّ فی الارض مرتین و لتعلنّ علوا کبیرا در قران و در تورات گفته شده، اسرائیل، 2 بار نابود میشه، اون دوبار هم گذشته، برای بار سوم که نگفته حم: کاری به نوشته نداریم که عاری از بی‌پایان نیست. ولیکن قرآن هم، قاعدتاً کاری به کشوری با رژیمی جعلی، ندارد که خود را می‌نامد. زیرا آن‌چه در قرآن، موضوعیت دارد، قوم بنی‌اسرائیل است. 👌حال اگر چنین باشد که بنی‌اسرائیل، دو بار در قعر تاریخ، مرتکب و بزرگی شده‌اند، (صرف‌نظر از اینکه چندان ارزشی برای بازگویی بی‌ثمر ندارد)، چه لزومی دارد که بخواهد آن‌ها را تهدید نماید که «اگر برگردید، ما هم برمی‌گردیم»؟! بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که، قرآن در مقام هشدار و تهدید است. یعنی با یادآوری یک واقعه تاریخی در سرگذشت این قوم پلید، دارد هشدار می‌دهد و نصیحت می‌کند که مجدداً دست از پا خطا نکنند و دست از برتری‌جویی بردارند وگرنه خدا و مؤمنان هم با قدرت خود به سراغ آن‌ها خواهند آمد و آن‌ها را مجازات خواهند کرد. بدیهی‌ست که هشدار و تهدید برای آینده است که احتمالاً عصر جاری است و علائم ذی‌ربط با پیشگویی‌های ما و خودشان هم انطباق دارد. فلذا به جرأت می‌توان نتیجه گرفت که اشغالگران جنایتکار، گرفتار بدمستی در پادگانی بنام اسراعیل، در معرض فرولغزیدن به سرانجام بسیار شوم و وحشتناکی هستند. ✍حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | محل نظرات ۱۴۰۴/۴/۱۹