🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
🚩 عباس مغبوط الشهدآء!
✅ شاهکار عباس چیست؟
👈(بخش ۳):
بنابراین شاهکار #عباس محدود شد به عصر عاشورا در کربلا که آن یک مشت آب را از نهر برگیرد و بدون حتی چشیدن، آنرا فرو بریزد!
عباس برای جنگیدن با صفوف درهم فشرده دشمنان کوفی، نیامده بود بلکه برای رهائی ۱۰۰٪ی از خود آمده بود که موفق شد. او موفق شد آنچه را که میتوانست بیاشامد، رها سازد. زیرا که #دیگران (حسین و طفلان و زنان کاروان) از آن محروم بودند.
برگردیم به سخن حضرت #امام_سجاد عليهالسلام که فرمودند:
«أنَّ لِلعَبّاسِ عِندَاللّهِ مَنزِلَةٌ يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهدآءِ يَومَ القيامَةِ»
همانا برای (عمویم) عباس نزد پروردگار، مقام و منزلتیست که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه میخورند.
امام سجاد(ع) نفرمودند؛ «فی الجنة»، بلکه میفرمایند؛ «عند الله»! عندالله مافوق فیالجنة است. یعنی میتواند شامل «در بهشت» باشد و میتواند شامل «فراتر از بهشت» باشد. «غبطه همه شهدآء»، قرینهای بر این است که مقام الهی عباس، فراتر از بهشت است.
در #بهشت، جایگاهی وجود دارد بنام #بحبوحه که همه بهشتیان مشتاق هستند حضور در آنرا یکبار هم که شده تجربه کنند! زیرا عالیترین قسمت بهشت خداست.
همچنانکه در #جهنم هم، جایگاهی وجود دارد بنام #مزحزح که همه جهنمیها حسرت دارند که شده لحظاتی در آن به سر ببرند! زیرا کمترین عذاب جهنم در آنجاست. بدینصورت که وقتی فرد جهنمی را به درون آن #استخر_آتشین میافکنند، خیلی خوشحال است که لااقل کلهاش بیرون از سطح سوزان آنست ولیکن فرشتگان عذاب، کفشی به پایش میکنند که از شدت حرارت آن، مغز او در کلهاش غُلغُل میجوشد! و این کمترین میزان از #عذاب_جهنم است که همه اهالی جهنم مشتاق آن هستند!
الغرض؛ منزلت ویژه عباس، بحبوحه بهشت نیست. زیرا بهشتیان دیگری هم در آن هستند و حال آنکه جایگاه خاص عباس مورد غبطه اهل بحبوحه بهشت هم واقع خواهد شد که قاعدتاً فراتر از بهشت و بحبوحه آن است.
قبل از آنکه به بررسی مقام بالاتر از بهشت عباس(س) بپردازیم، لازمست درنگی بر مسئله عدم إذن امام به عباس برای رفتن به میدان داشته باشیم.
علت عدم اذن میدان به عباس، دو مطلب بود:
۱) احتمال ضعیف؛
بداء شود و امام برود و عباس بماند که اهل بیت حسین را به #مدینه برگرداند.
۲) احتمال قوی؛
عباس به سقائی خود بپردازد ولیکن آن #جرعه_آب را که میتواند بیاشامد اما پس بزند و بریزد!
توضیح احتمال اول:
شاید بیشترین، بدترین و سختترین رنجی که در #عاشورا بر قلب پاره پاره #امام_حسین علیهالسلام، سنگینی میکرد، مسئله #اسارت_خاندان (دختران، زنان، خواهران و اطفال) آنحضرت بود.
اگرچه #پیامبر_اعظم(ص)، فرموده بودند که «إنّ الله قد شآءَ أن یراهنّ سبایا» (همانا خدا حتماً میخواهد آنها را اسیر ببیند!) ولیکن امام شاید انتظار داشت که بدائی رقم بخورد و خدا از اسارت آنها صرفنظر نماید. لذا اگر با شهادتی از نوع «صبر بر قتل» که برای امام مقدر شده بود، بدآئی رخ میداد یا اینکه دشمن (بلحاظ اماننامهای که روز قبل برای عباس آورد) ملاحظه عباس را میکرد و اسارت خاندان حسین را به عباس میبخشید.
امام برای شهادت تلخ خود قائل به «رضاً برضائک» بود ولیکن شاید برای اسارت خاندان خود، کراهتی داشت و برای حفظ آنها از اسارت، عباس یک برگ برنده بود.
و احتمال داشت بعد از #قتل_فجیع #حسین_مظلوم (با ۳۱۲ ضربه شمشیر و نیزه و سنگ بر پیکر پاک او)، دشمن سفّاک از جنگیدن با عباس صرفنظر نماید و عباس هم که از حسین شنید که میگفت؛ کسی را ندارم که خاندانم را بعد از خودم به او بسپارم. فلذا حکم امانتداری خاندان امیرالمؤمنین(ع)، ایجاب میکرد که او هم حفظ خاندان را بر قتال تا سرحد شهادت، ترجیح بدهد.
توضیح احتمال دوم:
نسبت دادن توقع عدم شهادت عباس و عدم اسارت خاندان، بر پاکباختهای مثل حسین علیهالسلام، نارواست. و آنحضرت، بر عظمت و ضرورت انجام رسالت الهی خویش بنحو اکمل، کاملاً واقف و داوطلب بود. فلذا چنان انتظاری نداشت که او برود و عباس بماند و خاندانش از اسارت جان سالم به در ببرند.
بلکه قضیه عدم اذن میدان به خود عباس برمیگردد که طبق برنامه الهی باید ذخیره شود برای نقش خاصی که باید بیافریند و آن چیزی نبود بجز رهائی عباس از آب بخاطر دیگران و موفق هم میشود و خیال #امام از بابت پرواز دو منظوره عباس که راحت میشود و او را پرواز میدهد، خودش هم بلافاصله به پرواز در میآید.
بنابراین «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند» تا «ابو فاضل جرعه آبی به کف آرد و به غفلت نخورد»!
و پاداشی دریافت کند عندالله که جمیع شهیدان بدان غبطه بخورند.
⁉️ پرواز دو منظوره چیست؟!
⁉️ آن #منزلت_عباس چیست؟ و کدامست؟
⁉️ مگر انصراف از آن #جرعه_ناچیز چه ارزشی داشت؟!
...ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
عاشورای ۱۴۰۳
🆔 @chelcheraaqHM
💠
🎲 چلچراغ
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
أراجیف ضد معادی
(بخش ۰۱)
👌درد آگاهانه
یا درد ناآگاهانه!
انسانها موجوداتی هستند که به دردهای متنوعی گرفتارند و سخن قرآنی «لقد خلقنا الانسان فی کبد» (۹۰/۴) همانا ما انسان را در درد و رنج آفریدیم، اشاره به همین مسئله دارد.
احساس درد، گاهی صادق (واقعی) است و گاهی کاذب (توهمی). مضافاً که هر دو دارای مراتبی هستند و تقسیم آنها به ۱۰۰ درجه، حداقل مراتب آنهاست.
#سعدی در قصه غلام بیقرار، تصویرسازی جالبی در باب تشخیص درد واقعی از درد توهمی دارد:
«پادشاهی با غلامی عَجَمی در کشتی نشست و غلام دریا ندیده بود و محنت کشتی نیازموده، بنای گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. با ملاطفت آرام نمیگرفت و عیشِ مَلِک از او مُنَغَّص بود. چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت: اگر فرمان دهی، من او را به طریقی خامُش گردانم. گفت: غایتِ لطف و کرم باشد.
بفرمود تا غلام به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد، مویَش گرفتند و پیشِ کشتی آوردند. به دو دست در سکّان کشتی آویخت. چون برآمد به گوشهای بنشست و قرار یافت. ملک را عجب آمد؛ پرسید: در این چه حکمت بود؟! گفت: از اوّل محنتِ غرقه شدن ناچشیده بود و قدرِ سلامتِ کشتی نمیدانست. همچنین قدرِ عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.
از آنجا که در منظر #قرآن، ما موجوداتی سه ساحتی (دارای ابعاد وجودی سهگانه) هستیم؛
#بشر،
#انسان
و #آدم،
{توضیح در این مقالات: 👈اینجا👉
و 👈اینجا👉 و 👈اینجا👉
💠
و 👈اینجا👉 و 👈اینجا👉}}
بالتبع دارای دردهای ثلاثه هم هستیم:
۱) دردهای بشریتی
۲) دردهای انسانیتی
۳) دردهای آدمیتی
(و این هر سه دارای دو نوع واقعی و توهمی هستند)
دردهای بشریتی را اکثریت انسانها و بلکه همه آنها بسادگی حس میکنند و خیلی زود به آنها واکنش نشان داده و در صدد چارهجویی برمیآیند.
اما دردهای انسانیتی را در خوشبینانهترین حالت، میتوان گفت؛ نیمی از انسانها احساس میکنند که معمولاً از سنین نوجوانی آنها را در مییابند!
ولیکن دردهای آدمیتی را اقلیتی از انسانها درک میکنند!!
به همین علت، شکنجهگرها و مجازاتکنندگان برای تولید و #تحمیل_درد بر افراد #جامعه_هدف خود، معمولاً به سراغ تحمیل دردهای بشریتی (جسمانی) میروند و در سطوح عمیقتر شاید سراغ تحمیل دردهای انسانیتی هم بروند اما کمتر سراغ تحمیل دردهای آدمیتی میروند!
این مقدمات را از این جهت، متذکر شدم که برسیم به بررسی دردهایی که از ناحیه #خالق_متعال، بر انسانها تحمیل میشود. در واقع تفسیری از همان در «کَبَد» آفریدن انسان است و اینکه میتوانیم سه نوع کبد داشته باشیم؛
کبد بشریتی
کبد انسانیتی
کبد آدمیتی
و مهمترین محور این مبحث، همانا دامنه زمانی این کبدهای سهگانه است و اینکه سر آغاز آنها اگر از لحظه تولد انسانها در این دنیا منظور شود، سرانجام آنها قاعدتاً فراتر از دنیاست و بلکه به #عالم_آخرت میکشد. فلذا میتوان نتیجه گرفت که #جهنم وحشتناکترین کبد(درد و رنج)ی است که بر انسانها تحمیل میگردد که صد البته توسط خود #معذَّبین، تولید و اندوخته شده است!
تمایز تحمیل دردهای الهی (نسبت به سایر دردهای تحمیلی)، در اینست که؛
۱) #رحمانی هستند.
۲) کاذب و توهمی نیستند.
۳) کاملاً واقعی و صادق هستند.
اوج #تحمیل_الهی درد و رنج آدمیتی بر انسان، «هجران در دنیا» و «فراق در آخرت» است. #هجران در دنیا؛ دردی متفاوت از دردهای بشریتی و انسانیتی است که وقتی در #آخرت، تثبیت شود آنرا باید #فراق نامید که دردی بمراتب سختتر از درد ابتلای به جهنم است! چنانکه در #دعای_کمیل متذکر شده است: «فهبنی یا إلهی و سیدی و مولای و ربّی، صبرت علی حَرّ عذابک، فکیف أصبر علی فراقک و...»
خدای من، گیریم که در آخرت بر عذابت صبر کردم، فراقت را چگونه تحمل کنم؟ و...
#عذاب_جهنم بمنظور تحمیل دردی واقعی بر بُعد بشریتی انسانها، متفاوت از دردها و رنجهای تحمیلی در ابعاد انسانیتی و آدمیتی است.
ممکنست بعضی از علمای بیدقت یا افراد مریض و مغرض، خواسته یا ناخواسته، بخواهند دردهای سهگانه آخرت را آنچنان رحمانی جلوه بدهند که موجب نفی اصل تحمیل درد از جانب خالق متعال باشد یا اینکه با #خلط_مبحث، دردهای مذکور را به تأویل (تفسیر به رأی) ببرند تا تأثیر تربیتی وعده عذابهای واقعی و ملموس و محسوس الهی را مضمحل سازند!
بلی! «نعمات و نقمات ثلاثه عالم آخرت» در مقایسه با «لذات و کَبَدهای عالم دنیا»، بسی متمایز هستند ولیکن نه تا آنجا که هیچ سنخیتی با هم نداشته باشند.
توهمپنداری #واقعیت_آخرت، خلاف نصوص #معارف_اسلامی (آیات و روایات) است و بالتبع آثار ضد تربیتی دارد و باید انکار و تکذیب شود.
بنابراین گفتههای امثال دباغ و آقامیری در تعریف #بهشت و #جهنم، نوعی #بدعت و موجب تشدید #غفلت انسانهاست و لذا موجب خوشحالی #شیطان_رجیم است.
..ادامه دارد
✍حسینی(منتظر)
🌐
حیفه نبینی | نظرات
۱۴۰۴/۱/۱۱