🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 7⃣1⃣ #قسمت_هفدهم 🔻خیانت ✨درست در زمانی که می رفت پیرو
﴾﷽﴿
📚 #داستان_واقعی
#راز_کانال_کمیل
✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭
8⃣1⃣ #قسمت_هجدهم
🔻صبح هجدهم
✨خورشید روز دوشنبه هجده بهمن آسمان فکه را روشن کرد. با روشن شدن هوا غباری از غم و اندوه و بهت، سراسر منطقه را فرا گرفت. در آن هوای گرگ و میش، نور شهدا زیباتر از تلالو خورشید صبحگاهی، میدان مین را روشن کرده بود. حالا می شد به خوبی حماسه های فرزندان دلاور خمینی را به چشم دید. میدان مین پر میان آتش و دود و گرد و غبار، درخشش دیگری داشت. در هر گوشه ای از میدان نبرد که نگاه می کردی پیکری غرق در خون افتاده بود. در گوشه ای بدن های بی سر افتاده بود و در گوشه ای دیگر سرهای بی بدن! شهدا آرام و مطمئن در هاله ای از مظلومیت، رو به آسمان رحمت الهی خوابیده بودند. خون شهدا زمین تشنه را سیراب کرده بود و دست ها و پاهای قطعه قطعه شان مرهمی بود بر زخم های فکه!
✨قبل از روشن شدن هوا، همه ی نیروهای سالم چهار گردان (حمزه، مقداد، انصار، مالک) عقب نشینی کردند. حالا در منطقه ی عملیاتی فقط گردان کمیل باقی مانده بود. دیگه هوا کاملا روشن شده بود. ما که از سرمای سحر رنج می بردیم، حالا آفتاب ملایم صبحگاهی برای ما لذت آفرین بود. البته در آن شرایط لذت معنا نداشت، وقتی در هشتاد متری دشمن باشی و ندانی که چه اتفاقی خواهد افتاد، از سرما و گرما چیزی متوجه نمی شوی. با بالا آمدن آفتاب حتی نمی توانستیم تکان بخوریم. دشمن هم فکر می کرد ما عقب نشینی کرده ایم.
👈 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✫⇠#راز_کانال_کمیل
✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭
9⃣1⃣ #قسمت_نوزدهم
🔻کماندوهای بعثی
✨آتش دشمن تقریبا قطع شده بود. ما که با زحمت خود را در کانال سوم مخفی کرده بودیم، متوجه شدیم که کماندوهای بعثی به ما نزدیک می شوند! ابراهیم هادی گفت امکان تحرک داخل کانال نیست بگذارید بعثی ها کاملا جلو بیایند. با آتش من، همه شروع به تیراندازی کنند. تعدادی از مجروحان در لابه لای سیم های خاردارها و میدان مین، بین خاکریز ب شکل و کانال سوم جا مانده بود. خون از پیکرهای نیمه جان آنها جاری بود و توان حرکت نداشتند کماندهای بعثی با غرور خاصی جلو آمدند. آنها به جای اینکه مجروحان را به عنوان اسیر به عقب منتقل کنند، مشغول هدف گیری شدند. بعد شروع به شلیک کردند. بعثی ها به مجروحان تیر خلاص می زدند و هلهله می کردند. آنها مغرورانه از کشتن زخمی ها سرمست شده و جلو می آمدند. هر لحظه صدای گلوله ها نزدیک تر می شد. با هر گلوله ای صدای ناله یک مجروح خاموش می شد!
✨یکباره ابراهیم هادی تمام قامت در کانال ایستاد و با فریاد #یا_زهرا(سلام الله علیها) کماندوهایی را که بالای سر شهدا پایکوبی می کردند به رگبار بست. همه از جا بلند شدند و شروع به تیراندازی کردند. بچه ها انتقام مجروحانی که با تیر خلاص به شهادت رسیدند را گرفتند. با رگبار بچه ها بیشتر نیروهایی بعثی به هلاکت رسیدند و برخی مجروح روی زمین افتادند. کماندوها غافلگیر شدند. چند نفر از آنها شروع به دویدن کردند و روی مین های خودشان رفتند. با انفجار مین ها چند نفر از آنها به جهنم رفتند. بعثی ها تازه متوجه حضور ما شدند، عرض کم کانال سوم، قدرت دفاعی مرا بیشتر می کرد. بعد از آن، نیروهای دشمن به قدری آتش بر روی کانال ریختند که فکر می کردند یک تیپ آنجا مستقر شده!
#ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5886315578964049995.mp3
6.96M
🍂ای دل وامونده ای دل تنهامونده
🍂دلی که ازرفیقای شهیدش جامونده
🎤 بانوای: #حسین_سیب_سرخی
#صوت_شهدایی
#جامانده_منمـ😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
#می_نالند همه از
غروبِ جمعه ها🌥
و من از #صبح_شنبه هایِ
بدون تو 💕
#آغازی_بدون_او ...😔
#پسر_فاطمه
#العجل_یا_مولای_یا_صاحب_الزمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#چرا_خانــمها_شهـــید_نمیشن⁉️
🔰 چون به شهادت #احتیاج_ندارن این
آقایونن که باید شهید بشن، تا به سعادت
برسن😊
🔰خانم ها یه #تحمل بکنند تو خونه،
اجر یه شهید🕊 رو بهشون میدن
دیگه نمیخواد کار زیادے بڪنن
🔰خانمها واقعا امکانات معنویشون بالاست ⚡️فقط باید بدونند ڪجا باید چیڪار ڪنند
مرد بداخلاقشو😠 تحمل ڪنه
👈بچه " #ولایتمدار " میشه...
🔰همون روز اول ڪه حضرت ام البنین(س)
اومدن تو خونه حضرت ، #حسنین ڪسالت داشتند، شروع ڪرد به تیمار ڪردن...
🔰 تا سالها به #احترام بچه هاے حضرت،
خودشون بچه دار نشدند...
🔰بعد ڪه چهار پسر آورد،
همیشه به پسرانش #تاڪید میڪرد؛↓
📌 من #ڪنیز بچه هاے امیرالمومنین(ع) هستم و شماها #خدمتگزاران بچه های آقا هستید...
🔰 " #مــادر" ولایتمدار تربیت میڪنه
مادرهاے بزرگوار! نقشتون ویژه هست
به حق حضرت ام البنین یه #همت بزرگے بڪنید،در تربیت بچه ها...😊
🔰پدر اگر امیرالمؤمنین هم باشه،
نمیشه نقش" #مادر " رو انڪار ڪرد...
🔰 #دخترها رو دارید تربیت میڪنید،
به گونه ای خاص تربیت بڪنید
ڪه پس فردا #ام_البنین باشند.
🎤 #حاج_آقا_پناهیــــان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#مظلومانه تر از این وصیت شنیده اید⁉️
📜وقتی آن روز فرا رسید که شما از یاد بردید که حوالی #شهیدآباد هم رفیقی💞 دارید. هر گاه که خواستید از جاده روبروی گلزار🌷 رد شوید
از همانجا و از توی ماشین🚗 دستی بلند کنید✋ و برایم فقط یک #بوق بزنید.
#همین.
من آن بوق را بجای #فاتحه از شما قبول می کنم.😔
#شهید_محمود_صدیقی_راد
✍شهادت: عملیات بدر ۶۳/۱۲/۲۶
🕊محل دفن: شهیدآباد دزفول
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
در سینہ خود #داغ فراوان داریم بنویس براین عقیدہ #ایمان داریم امنیت و #اسایش خود را امروز از برڪت خون
#مادر_شهید:
🔹من کلاً خیلی #پسر دوست داشتم☺️ فرزند اولم را که باردار بودم، از #خدا خواستم به من چند پسر بدهد
🔸سالم باشند تا من آنها را #نذر امام زمان کنم که #سرباز_آقا باشند✌️
#شهید_حسین_مشتاقی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#مادر_شهید: 🔹من کلاً خیلی #پسر دوست داشتم☺️ فرزند اولم را که باردار بودم، از #خدا خواستم به من چند
5⃣9⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🔰حسین از بقیه پسرهایم شیطونتر بود☺️ یعنی #شادتر بود. وقتی حسین آقا در خانه بود اگر در بدترین حالت روحی😞 هم قرار داشتیم #خنده را روی لبمان میآورد.
🔰یک روز #برادر بزرگترش با دوستش👥 آمدند در خانه و گفتند: مامان #حسین سر من و دوستم را با آجر شکست💔 من با تعجب پرسیدم: چطور😟 حسین که از شما کوچکتر است #سر دو نفر شما را با هم شکست⁉️
🔰حسین گفت: میخواستم #مارمولک بکشم، آجر را به دیوار زدم، #آجر دو قسمت شد و سر هردو نفرشان شکست. حسین در عین شیطنتی که داشت خیلی مظلوم بود🙂 بدون #وضو نمیخوابید❌ دبستان بود اما صبح #دعای عهدش ترک نمیشد. هیچ وقت بدون زیارت عاشورا📖 نمیخوابید، من که #مادرش هستم این کارها را نمیکردم.
🔰سال ۸۸ که از ماموریت #زاهدان برگشته بود به حسین آقا گفتم میخواهم برایت زن بگیرم💍 گفت: شما هر کسی را انتخاب کردی من قبول دارم 💥ولی باید #چادری باشد و با شرایط #پاسداری من کنار بیاید.
#شهید_حسین_مشتاقی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰سهشنبه بود. من به جلسه #قرآن رفته بودم. در جلسه قرآن بودم که به من #زنگ زدند. پرسیدند خانهای؟ گفت
❣🌺❣🌺❣🌺❣🌺❣🌺
⇜ماه پیروزی انقلاب اسلامی ایران
⇜ماه #تولد_هادی_ذوالفقاری و شهادتش
⇜ماه #شهادت_حاج_ابراهیم و جاوید الاثر شدنش
🌺آری امروز #۱۳بهمن🗓 مصادف با سالروز تولد #شهید مدافع حرم شهید محمدهادی ذوالفقاری🌷 هست
💥پس
#سلام_بر_هادی
سلام به روح بلندت که هم اکنون در #جنت الهی مهمان بهشتیان و در کنار دوستان شهیدت👥 هستی #سلام ما رو هم به همه آنها برسان...
#بهمن، ماه تاثیر گذاری برای مشتاقان💖 هست:
↵پیروزی انقلاب اسلامی
↵عروج حاج #ابراهیم_هادی
↵سالروز تولد🎉 و شهادت #هادی_ما😍
🌺خوشا به حالت که وقتی برای خودت #دوست_شهیدی انتخاب کردی به عهد و وفایت با او عمل کردی👌 و بالاخره آنگونه که دوست داشتی تو هم به درجه رفیع #شهادت نائل آمدی و به خیل دوستان شهیدت پیوستی🕊
هادی عزیز در #روزتولدت، به یاد ما باش و برایمان دعا کن🙏🌷
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#سالروز_ولادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
تنها شدی تنها ترین💔 بازسازی آخرین نفس های #شهید_مدافـع_حـرم "حمید سیاهکالی" در آمبولانس در حال برگش
⭕️شهید سیاهکالی مرادی #جدولی از ذکر و نام ائمه آماده کرده و در آشپزخانه روی یخچال نصب کرده بودند📊 و #توصیه داشتند تا موقع پخت غذا🍲 در هر وعده نام آن معصوم برده شده و غذا به #نیت ایشان آماده شود☺️
⭕️به این شکل در تمام ایام سال #غذای_نذر شده به نیت ائمه معصومین(ع)صرف می کردند👌
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢24 ساعت قبل از شهادت مداح اهلبیت
#شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢24 ساعت قبل از شهادت مداح اهلبیت #شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
6⃣9⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠من همه چیز را می بینم و میدانم
🔰بعد از #شهادت_سید خیلی اذیت شدیم😔 ولی من تمام سختیها را با جان و دلمـ💔 خریدم. دخترمان هم خیلی ناراحت میشد. من خودم پدر نداشتم و هنوز یک بچه #با_پدر میبینم ناراحت میشوم. بچه من هم همینطور است.
🔰چند وقت پیش کسالت داشتم و نتوانستم سر خاک شهید بروم که خواب #شهید را دیدم. خواب دیدم در راه #مشهد هستم🚎 و ایشان با چهرهای زیبا آمد😍 و گفت: #خانم نیامدی؟ #دلم_برایت تنگ شده است.
🔰گفتم: تو که میدانی مریض شدم🤒 و حال نداشتم. گفت: آره! از بیماریات #ناراحت_شدم. گفتم: تو که میدانی چرا شفای منو نمیگیری⁉️ گفت: اینها همه آزمایش توست و انشاءالله #روسفید از این آزمایش بیرون میآیی و خوب میشوی☺️
🔰گفتم: کی؟ گفت: الان نیست❌ و برای بعداً هست. من از کارهای خوب و بد #دیگران گفتم که ایشان گفت: همه چیز را #میدانم و از همه چیز اطلاع کامل دارم. گفت: حواسم به تو و زهرا هست و #امکان_ندارد یک لحظه از تو و زهرا غافل شوم⭕️
راوی:همسر شهید
#شهیدسیدمجتبی_علمدار
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠 💠 #پیامبران و #مهدویت(56) 💢این که حکمت این پنج قرن توقف ظاهری در ارسال رسل چه بوده است، امرو
❣﷽❣
💠💠 #پیامبران و #مهدویت(57)
🔹مقام معظم رهبری در بیانی نسبت به شأن و جایگاه واقعه غدیرخم، در این خصوص می فرمایند:
🔸 مسأله ی غدیر، صرفاً یک مسأله ای که ما جمع شیعه به آن اعتقاد داریم و یک عده از مسلمان ها هم به آن اعتقاد ندارند، این نیست. در نگاه تاریخی به اسلام در تحلیل تاریخی حوادث صدر اسلام، موضوع غدیر-یعنی نصب جانشین-یک ضرورتی بود که اگر آن چنان که تدبیر شده بود-تدبیر رحمانی و الهی، و تدبیر نبوی-عمل می شد، بدون تردید مسیر تاریخ بشر عوض می شد و امروز ما در جایگاه بسیار جلوتری از تاریخ طولانی بشریت قرار داشتیم.
🔸این که یک مکتب و نظام فراگیرِ نیازهای زندگی بشر، به وسیله پیامبر خاتم در جامعه فرصت پیاده شدن پیدا کند، که این خود یک معجزه ی بزرگ بود، که پیغمبر توانست این نظام فکری و عملی را واقعیت بخشد و بر روی زمین واقعیت آن را بنا کند؛ آن هم در دشوارترین جاها.
🔸خودِ این که در دشوارترین جاها توانسته این بنا پیاده شود و قرار بگیرد، نشان دهنده ی این بود که در همه ی نقاط زندگی بشر و جغرافیای انسانیِ آن روز دنیا و بعد از آن، این بنا قابل تحقق است. این شکل علمی را در مقابل عمل، در دشوارترین صورت، پیغمبر توانست تحقق ببخشد.
🔸اگر این حادثه اتفاق می افتاد که حفظ و گسترش کمّی و گسترش کیفی در این موجود خلق شده ی الهی-یعنی جامعه ی اسلامی نبوی-می توانست به قدر ده، دوازده نسل، پی در پی حراست و حفاظت بشود، آن وقت مسلّم بود که این حرکت در طول تاریخ بشر، شکست ناپذیر می ماند.
🔸معنایش این نبود که بشر، دوران انتظاری نخواهد داشت و خود در طول این دوازده نسل، به نهایت مطلوب خود خواهد رسید. اگر آن طوری که پیغمبر معین کرده بود، امیرالمؤمنین علیه السّلام، بعد امام حسن علیه السّلام، بعد امام حسین علیه السّلام، بعد ائمه ی دیگر علیهم السلام یکی پس از دیگری می آمدند، باز به گمان بیشتر، بشر نیاز به یک دوران انتظار داشت تا بتواند آن جامعه آرمانی را تحقق بخشد.
🔸اما در آن صورت اگر این تعاقب معصومین، این دست های امین و کارآمد، می توانستند این حادثه ی ایجاد شده ی در واقعیت را حفظ کنند، آن وقت مسیر بشر، مسیر دیگری می شد.
( دیدار عید غدیر با دانشجویان و اساتید دانشگاه امام صادق علیه السّلام به تاریخ 84/10/29.)
🔻🔻🔻 #ادامه_دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
سفر پر ماجرا_37.mp3
5.98M
#سفر_پرماجرا ۳۷
نذار پرونده ی دنیات بسته بشه❗️
💢باید تا دیر نشده؛
یه آثاری از خودت به جا بذاری،
که بعد از آغاز سفر پرماجرات هم،
باز بمونه و کمکت کنه👆👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰مسلمان و شیعه شدن یک #مسیحی توسط #حاج_عمار 💢بعد از #شهادت حاج عمار وارد مقر قبلیاش شدم. رزمنده ا
مادر شهید محمدخانی
🔰نوروز ۹۲ همه ی خانواده به اتفاق #محمدحسین عازم سفر حج عمره🕋 شدیم. یک شب🌙 وقتی برای نماز جماعت مغرب وعشابه #مسجدالنبی رفتیم قرار گذاشتیم بعد از نماز در صحن مسجد النبی یکدیگر را ببینیم.
همه کنار نزدیکترین دیوار به بقیع کنار هم👥 نشستیم. طوری که شرطه ها به ما شک نکنند و ما را بلند نکنند❌
🔰محمدحسین حال خوشی داشت شروع کرد به خواندن #روضه_مادر روضه آتش و میخ و #درودیوار و ما آرام گریه میکردیم😭 که شرطه ها متوجه ما نشوند. وقتی به ما نزدیک میشدند محمد حسین صدایش را پایین می آورد🔉 و وقتی از ما فاصله میگرفتند بلند روضه می خواند🔊
🔰 #فاطمیه از راه می رسد ومن جای خالیت👤 را بیشتر حس میکنم و چقدر دلم هوای #روضه خواندنت را می کند😔
#حاج_عمار
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#فاطمیه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 9⃣1⃣ #قسمت_نوزدهم 🔻کماندوهای بعثی ✨آتش دشمن تقریبا قط
﴾﷽﴿
📚 #داستان_واقعی
#راز_کانال_کمیل
✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭
0⃣2⃣ #قسمت_بیستم
🔻یک روز در کانال
✨یک ساعت بعد آتش بعثی ها خاموش شد. لحظاتی بعد بچه ها دیدند تعدادی بعثی با برانکارد برای انتقال مجروحان خودشان جلو آمدند. یکی از بچه ها که نشانه گیری خوبی داشت نشانه گیری کرد و... بنکدار معاون گردان فریاد زد: نزنید، کسی حق تیراندازی ندارد، مگر ما مثل آنها خبیث هستیم. هر وقت برای جنگ جلو آمدند مردانه با آنها می جنگیم. بچه ها در عین جوانمردی گذاشتند تا بعثی ها مجروحاشان را جمع کنند و به عقب ببرند و خشم خود را از اینکه چند ساعت قبل، آنها مجروحان ما را تیر خلاص زدند. به دستور فرمانده در خودشان فرو بردند.
✨اما در پشت صحنه فرمانده گردان خود را به فرمانده تیپ برادر حاجی پور رساند و درخواست نیروی کمکی کرد. اما در جواب خواهش و تمنایش، برادر حاجی پور فقط سکوت کرد و آرام آرام اشک ریخت. از قرارگاه دستور توقف عملیات صادر شده بود. این یعنی اینکه از دست حاجی پور کاری برنمی آمد. حالا باید تا دستور بعدی و اعزام گردان ها برای انجام عملیات صبر کرد. با روشن شدن هوا و آتش شدید دشمن، برادر ثابت نیا نتوانست به کانال بر گردد. او با هزار امید در منطقه ماند، تا شب بعد، با گرفتن نیرو به کمک یاران خود برود.
✨اما از آن سو، بیش از صد نفر از نیروهای کمیل، به همراه معاون گردان در کانال سوم بودند. حدود 120 نفر هم در کانال دوم زمین گیر شده بودند. حالا کانال زیر آتش شدید دشمن بود. اما بچه ها مصمم بودن تا برگشت فرمانده مقاومت کنند. اما عراقی ها با پاتک سنگین خود و با کمک هلی کوپترهای خود به کانال حمله کردند. اما بچه ها ما با شجاعت تمام، بعثی ها را مجبور به عقب نشینی کردند.دو نفر از بچه ها از کانال دوم، سینه خیز به کانال سوم آمدند. اخبار کانال دوم را دادند که تعدادی از سالم ها و مجروح ها و شهدا داخل کانال دوم هستند.
👈 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh