#تقوای_شهید
♥️ همچون شهید ابراهیم هادی که #خالصانه برای خدا کار کرد و همواره و همه جا تلاش کرد و #تقوا پیشه کرد و خود را از هر گناه و نامحرمی🔞 دور کرد و خدا هم #به_وقتش همه ی کارهای خالصانه ش را بین مردم آشکار و نهان کرد😊
♥️ پس بکوش که هر چقدرم #باتقواتر باشی گمنام تر و خالص تری🌷 و خدا هم همه ی اعمال وکارهای گذشته اتان را در بین زمینیـ🌍ـان و آسمانیان پر رنگ و پر رنگ تر از قبل می کند و نوری تمام نشدنی🎆 به آن می دهد پس تقوا کنید و اصلا و ابدأ گرد #گناه و وسوسه های شیطانی نچرخید🚫 تا #عاقبتی_بخیر داشته باشید .
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💟خواب دیدم، خواب #کربلا را، حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمودند تو هم مال این دنیا نیستی خودت را
#شهید_علی_امرایی🌷
🌾پدر و مادر عزيزم سعي كنيد #روضه_حضرت_زهرا (س) را هر ساله و طبق سال هاي قبل بگيريد
🌺و نگذاريد چراغ اين خانه خاموش شود❌ زيرا #بركت زندگي و خانه است.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻 #تقید به نماز _حفظ حریم نامحرم به دوستش گفت: بیا یه کاری کنیم رفیقش سرش را انداخت پایین و با #ا
⇜بعضی ها عجیب #خوبند
یادشان که می افتی
روحت جانی دوباره میگیرد😍
یادشان که می افتی
بی اراده #لبخند به لبانت مینشیند
⇜بعضی ها را #کم میبینی
و حتی اگر نبینی باز با تو💞 هستند
⇜بعضی ها عجیب می آیند
و عجیب تر انکه دیگر نمیروند❌
حتی وقتی که از #کنارت رفته اند
#میمانند
#شهید_رسول_خلیلی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⇜بعضی ها عجیب #خوبند یادشان که می افتی روحت جانی دوباره میگیرد😍 یادشان که می افتی بی اراده #لبخند
8⃣9⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠پشتیبان ولایت
🔰سال دوم راهنمایی بود و ما در #کرج زندگی می کردیم . قرارشد که مقام معظم #رهبری برای دیدار با مردم کرج تشریف بیاورند. مردم همه جا را چراغانی💡 کرده بودند. من به خانه🏡 آمدم و دیدم که #رسول در خانه است. در حالی که نباید در آن ساعت از روز خانه می بود❌
🔰علتش را از رسول پرسیدم. گفت: امروز معلمشان سر کلاس گفته بود: ما نمی دانیم این #حکومت را چگونه باور کنیم⁉️ از یک طرف می گویند #اسراف گناه است و از طرفی هم شهر را چراغانی کرده اند😐!!!
🔰بروید ببینید در شهر چه خبر است ؟!!! حرفش که به اینجا می رسد رسول بلند می شود و می گوید: چراغانی که چیزی نیست، #جانمان را هم فدای آقا❤️ می کنیم.
🔰معلم هم عصبانی می شود و می گوید: #خلیلی باز تو حرف زدی؟! در این کلاس یا جای منه یا جای تو😡! رسول هم از سر جایش بلند می شود ومی گوید: #شما استادی و من به احترام شما می روم😊
#شهید_رسول_خلیلی(محمدحسن)
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز سوزناک شهیدی روی سیم های
خاردار قتلگاه فکه ... 😭😭
که اقتدا به حضرت زهرا (س) کرد ؛
یا فاطمه زهرا ...
یا فاطمه زهرا ...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
✿سلام علیکم
⭕️به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری #حضرت_فاطمه_زهرا(سلام الله علیها)
هیئت محبان جواد الائمه(علیه السلام)مراسم عزاداری به مدت #پنج_شب برگزار میکند.
⭕️لذا در صورت تمایل به #مشارکت در برگزاری هیئت و اطعام عزاداران لطفا وجه هدیه خود را به
💳شماره کارت 6037/7011/5677/9453
#علیرضا_دهقان بانک کشاورزی واریز نمایید✅
👈ضمنا لازم به ذکر است چنانچه وجوهات به حدنصاب برسد👌 وجه باقی مانده صرف مجالس و #امورات_دیگر هیئت خواهد شد.
#نذرتان_مقبول🙏
🗓تاریخ مراسم
از پنجشنبه ۱۸ بهمن الی دوشنبه ۲۲ بهمن
⏰ساعت19
🚪مکان:مشهد؛ حجاب۲۱بیت #شهیدنظرزاده (علامت پرچم)
🌷برادران و خواهران🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 حکایتی از عملیات نبل والزهرا 🔴 پیکر شهید سعید علیزاده دربین همرزمان 🔹 دستش را شهيد #نويد_صفري گرفت
#شهید_سعید_علیزاده
🗓ولادت: ۱۳۶۸/۲/۱۲
🗓شهادت: ۱۳۹۴/۱۱/۱
↵مقام: نیروی اطلاعات وعملیات
↵سن شهادت: ۲۶سال🌷
↵نحوه شهادت: اصابت گلوله💥به سینه وپا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_سعید_علیزاده 🗓ولادت: ۱۳۶۸/۲/۱۲ 🗓شهادت: ۱۳۹۴/۱۱/۱ ↵مقام: نیروی اطلاعات وعملیات ↵سن شهادت: ۲۶س
9⃣9⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠اولین شهید عملیات #نبل_والزهرا چه کسی بود⁉️
🔰آزادی یک کانال، پیش از آغاز عملیات نبل و الزهرا لازم بود. #سعید علیزاده نخستین شهید🌷 این عملیات بود که حین آزادی کانال به شهادت رسید🕊 آشنایی من و سعید👥 به حدود ۴۰ روز پیش از آغاز عملیات بازمیگشت.
🔰وی اهل #دامغان بود و در این عملیات مسئولیت اطلاعات و عملیات را بر عهده داشت👌 به خاطر دارم که در جلسه #فرماندهان که حدود ۱۲ نفر حضور داشتند، یک فرمانده لبنانی👤 با نام جهادی #ذوالفقار خطاب به سعید گفت: که تو #نخستین_شهید عملیات خواهی بود.
🔰سعید که شخصیت شوخی داشت، پاسخ داد: اگر #شهید نشوم، پس از عملیات به سراغ شما میآیم. آن وقت من میدانم و شما😄 ذوالفقار چندین مرتبه این موضوع را مطرح کرد و گفت: که سعید علیزاده (کمیل) #تو به شهادت🌷 خواهی رسید. از ۱۲ فرد حاضر در آن جلسه، #شش_نفر به شهادت رسید.
🔰یکی از فرماندهان با لهجه شیرین #شیرازی خطاب به ذوالفقار گفت: شاید سعید دوست نداشته باشد⭕️ شهید شود شما چرا اصرار میکنید. سعید پاسخ داد: «من #آرزوی_شهادت دارم.»
🔰پیش از آغاز عملیات که از #سعید و ذوالفقار جدا میشدم، بار دیگر سر این موضوع شوخی کردند و خندیدند😅 گروهها نیمه شب🌒 وارد #کانال شدند. سعید که به منطقه آشنایی داشت پیش از همه نیروها میرفت که مجروح💔 شد.
🔰من و فرمانده با تاخیر وارد #عملیات شدیم. پس از نماز صبح📿 به دستور فرمانده حدود دو کیلومتر را زیر آتش دشمن🔥 دویدیم تا به کانال رسیدیم. در این حین شهید #نویدصفری را دیدم که در حال برنامه ریزی بود تا پیکر مجروح سعید را به عقب بیاورد.
🔰زمانی که به سمت سعید رفتند، دشمن سعید و اطرافش را به رگبار بست💥 زمانی که پیکر سعید را به عقب کشیدند، به #شهادت رسیده بود. نیروها دور سعید جمع شدند و پیشانیاش را #میبوسیدند. نیروها با شهادت سعید روحیهشان را از دست دادند😞
🔰من و نوید👥 که تا به آن لحظه هیچ آشنایی با هم نداشتیم🚫 شروع به شوخی کردیم تا #روحیه تضعیف شده بچهها بازگردد.
#شهید_سعید_علیزاده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتی جذاب و متفاوت برای بیان #اهمیت_حجاب.
#حتما_ببینید👌
🔴 #شهدا رفتند
تا چادر از سر خانمی برداشته نشود❌
#حجاب_فاطمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠 💠 #پیامبران و #مهدویت(58) 🔹بر این اساس نبایستی #غیبت را-همچون فترت-دوره ای دانست که می توانس
❣﷽❣
💠💠 #پیامبران و #مهدویت(59)
2⃣ تقابل در سرزمین سوم
💢سرانجام در مقطعی از زمان، جریان درگیری دو حزب تاریخ بشر به سومین سرزمین راهبردی و مهم جهان منتقل شد تا در جریان بعثت خاتم الانبیاء هر دو خط با هم تقاطع کنند.
💢 پس ماموریت حضرت ابراهیم در حجاز ، اسماعیل و فرزندان وی هر یک میدانسنتد که حامل نطفه پیامبر آخر الزمان هستند. در مقابل، حزب شیطان نیز دست کم پس از داستان اسارت بابلی و آزادسازی هخامنشی، به این سرزمین مهاجرت کرده و در انتظار ظهور ایشان بودند.
💢در کتاب تبار انحراف مجموعه اقدامات حزب شیطان در مقابله با ظهور پیامبر آخرالزمان دارای سه مرحله دانسته شده است:
1⃣ #ترور و جلوگیری از پیدایش پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم
2⃣ ایجاد #موانع تأخیری بر سر راه ایشان تا قدس
3⃣ #نفوذ در حکومت پیامبر خاتم و به دست گیری آن در صورت تشکیل
💢با مطالعه اسناد مربوط به تاریخ اسلام به ویژه در مقطع ابتدایی آن که دوره صدر اسلام نام گرفته است، و با در نظر داشتن موضوع تقابل دو جریان حزب الله و حزب شیطان که اینک در حساس ترین و سرنوشت سازترین لحظه تاریخ به یکدیگر رسیده بودند، می توان مجموعه برنامه ها و اقدامات هر یک از دو طرف را بدین شکل بیان نمود:
🔸حزب الله مأمور حفاظت از نطفه پیامبر و انتقال آن از نسلی به نسل دیگر از طریق اصلاب شامخه و ارحام مطهره بود. این چنین است که لازم می آید اجداد پیامبر تا اسماعیل همگی موحد و مسلمان بوده باشند.
🔸حتی با توجه به عظمت شخصیت بسیاری از آنان که در تاریخ ذکرشان رفته است، بایستی گفت که اگر نبود ضرورت دوران فترت و دورنگه داشتن حزب شیطان از تحولات ورود به آخرالزمان، این بزرگواران در عداد پیامبران الهی شمرده می شدند.
🔸شاید بتوان همین تعبیر را برای دوران #غیبت و زمینه سازان #ظهور یعنی علمای بزرگ این دوره در رأس آنان شخصیت بزرگ و ملکوتی امام خمینی رحمه الله نیز به کار برد.
🔹در مقابل، حزب شیطان پس از استقرار در شبه جزیره حجاز به شناسایی پیامبر آخرالزمان و اجداد وی و استفاده از حربه های قدیمی شیطان برای جلوگیری از تولد ایشان پرداخت.
🔹 این موضوع تا قتل و ترور اجداد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و شخص ایشان پیش رفت.
🔹از دیگر سو، پس از بعثت، موضوع تبلیغ و گسترش دین حتی تا سطح جهانی در دستور کار پیامبر و مؤمنان پیرامون ایشان قرار گرفت. در مقابل، حزب شیطان نیز با ایجاد خاکریزهایی بر سر راه سپاه اسلام و ایجاد جنگ های حساب شده، سعی در توقف این حرکت یا دست کم کند کردن حرکت آن داشت.
💢در این میان موضوع جهت گیری حساب شده پیامبر به سمت روم و بیت المقدس و پاسخ به تحرکاتی که از آن ناحیه صورت می گرفت، و مقابله معنی دار حزب شیطان با این اقدام از خلال بررسی جنگ های این دوره کاملاً مشهود است.
🔻🔻🔻 #ادامه_دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
سفر پر ماجرا_39.mp3
5.95M
#سفر_پرماجرا ۳۹
سوت آخر رو زدن...
ایــــست لطفا⛔️
همه چیزو تحویل بده و خودت برو...
اما نترس!
میتونی یه چیزو با خودت ببری ؛
دلــ❤️ــت
چیزی توش داری که بدردت بخوره؟👆👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷❣🌷🍃🌷❣🌷🍃🌷❣🌷
💢امشب مےخوام دو تا #میانبر_شهادت رو بهتون بگم...
♦️گر چه خودم شکسته بال و پرم ولی
دلمـ❤️ به #حرف_شهدا قرصه قرصه!!!
⇜ #شهید_رحیم_کابلی یک توصیه محرمانه داشت، مےگفت: "شهادت را در #نماز_شب بخواهید"
⇜ #شهید_ثامنی هم هر شب دو رکعت نماز هدیه به خانم #فاطمه_زهرا(س) مےخواند به نیت شهادت🌷
♦️یادم نیست کدوم شهید ولی یکی از شهدا هم بسیار روی #قرآن_خوندن تاکید داشتند☺️
👈و اینکه اگه طبق حدیث
🔸"مَن طلبنی وجدنی ....."
🔹مزد دوست داشتن خدا
♦️شهـــ🌷ــــادت باشه پس باید این #عشق رو یه جوری نشون بدیم وگرنه به قول قدیمیا با حلوا حلوا کردن دهن شیرین #نمیشه😉
#نمازشب_میانبر_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#مادران_شهدا #مادر ڪه میشوی میوه دلتـ💞 که دربرابرچشمانت قد میکشد😍قد #رشیدش راکه میبینی ودردلت برای
⚜یکی از دوستان مجید برایش عکسی📸 میفرستد که در آنیک رزمنده #کولهپشتی دارد و پیشانی #مادرش را میبوسد.
⚜میگفت: مجید مدام غصه میخورد😓 که #من این کار را انجام ندادهام🚫 مجید بیهوا میرود در خانه خواهرش و آنجا هم خداحافظی👋 میکند.
⚜سرش را پایین میگیرد و اشکهایش😢 را از چشمهای #خواهرش میدزدد بیآنکه سرش را بچرخاند دست تکان میدهد👋 و میرود. مجید با #پدرش هم بیهوا خداحافظی میکند و میرود💔
#سهید_مجید_قربانخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 3⃣2⃣ #قسمت_بیست_وسوم 🔻شهادت فرمانده ✨شب سوم محاصره از
﴾﷽﴿
📚 #داستان_واقعی
#راز_کانال_کمیل
✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭
4⃣2⃣ #قسمت_بیست_وچهارم
🔻بازگشت به کانال دوم
✨بعثی ها تعداد دوشکای خود را بر روی خاکریز بیشتر کردند. عملیات سه شنبه شب و سرگرم شدن بعثی ها در نبرد بر روی تپه های دوقلو، جست جو برای یافتن معبر برای عقب نشینی به سمت کانال دوم را کمی راحت تر کرد. به سختی یه معبر ایجاد کردیم. مهمترین مانع عبور از این معبر، وجود چهارلولی بود که وقتی آتش می کرد، می خواست حتی زمین را ببلعد. دو نفر از بچه ها از ابراهیم اجازه گرفتند چهارلول را منهدم کنند. ابراهیم بهشون گفت ممکن است برگشتی در کار نباشد. آنها گفتند: نجات بچه ها برای ما افتخار است. ابراهیم آنها را در آغوش گرفت و گفت: تا امام چنین سربازانی دارد شکست معنا ندارد. آنها دقایقی بعد چهارلول را منهدم کردند. ابراهیم هادی و بقیه منتظر آن دو نفر بودند و دعا می کردند تا بر گردد اما خبری از آن دو نفر نشد.
✨وقتی از آمدن آن دو نفر نا امید شدیم و آتش دشمن کمتر شد. ابراهیم از افراد سالم خواست مجروحان را بردارند و از کانال سوم به سرعت به کانال دوم بروند. فاصله کانال سوم تا دوم حدود سیصد متر بود. بچه ها میبایست دوباره از همان میدان مین و سیم های خاردار بروند. مجروحان اصرار می کردند افراد سالم بدون آنها بروند. اما همه با هم راهی شدیم. تشنگی، گرسنگی و جراحت، دیگر توانی برای کسی باقی نگذاشته بود. سنگینی مجروحان هم ادامه راه را برای سالم ها دشوار می کرد. در وسط راه بودیم که بعثی ها منور زدند. آسمان مثل روز روشن شد. یکباره آتش بی امان دشمن روی بچه ها باز شد. هر یک از بچه ها که تیر می خورد، درد را به جان می خرید و صدایی از او بلند نمی شد. در این هنگام یکی از دوشکاهای دشمن که در دل زمین مخفی شده بود، متوجه حضور بچه ها در وسط مین شد. دوشکا یکباره به سوی بچه ها آتش گشود. یکی از بچه ها به سرعت با آر پی جی دوشکا را خاموش کرد، اما آن بسیجی خودش هم شمعش خاموش شد.
✨دوباره منور و آتش دشمن شروع شد. عده ای با گلوله های دشمن مهمان خدا شدند و چند نفری در اثر برخورد با مین به شدت زخمی و شهید شدند. بچه هایی که جراحتشان کمتر بود خود را به مجروحان رساندند و سعی کردند کشان کشان مجروحان را به عقب ببرند. اما دشمن از این فرصت استفاده کرد و آنها را نشانه گرفت. عجب شبی بود. چقدر داغ دوستان و رفقایمان را دیدیم.
👈 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh