🌷شهید نظرزاده 🌷
📹 ببینید | کلیپی از شهید مدافع حرم #جاویدالاثر کربلایی محمد جنتی اسم مستعار: حاج حیدر فاطمی متولد:
✍ #خاطره_شهدا
🌷در یک جلسه کاری که فرماندهان #پاکستانی زینبیون از منطقه هم حضور داشتند،
آقا سید عباس موسوی #موسس زینبیون و شهید محمد جنتی درباره ی برنامه های زینبیون که شامل رزمنده های زینبیون در منطقه و وسایل مورد نیاز آنها و درباره ی خانواده های شهداﺀ و جانبازان بود باهم #مشورت می کردند
که شهید حاج حیدر(شهید جنتی) برنامه ی #مفصلی را در این باره توضیح دادند.
🌷بعد از شنیدن این برنامه آقا سید عباس موسوی به ایشان گفتند :
"شما #چمران زینبیون هستید ...! "
چون که دکتر شهید چمران هم برای #حزب_الله مثل همین برنامه ریزی ها را کرده بودند.
#شهید_محمد_جنتی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5773876573560111708.m4a
8.78M
صدای فرمانده حاج حیدر درحال هدایت و رهبری نیروها در سوریه
#شهید_محمد_جنتی🌷
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 ⚜محمدرضا #خـاکی بود. خیلی اهـل تفریـح و گـردش و بیـرون رفتن بود. واسه رفـقاش مرام و #معـرفت
🔻مادر شهید محمدرضا دهقان:
❣هر موقع که #دلتنگش میشویم پیش ما میآید و حتی بوی #عطر خاصی را که استفاده میکرد را استشمام میکنیم.
❣بارها شده هیچ کس در خانه نبوده و وقتی وارد خانه شدیم متوجه شدیم که بوی عطر محمدرضا در خانه است، حتی یکبار من از سرکار به خانه آمدم و اینقدر بوی عطرش زیاد بود که با #تعجب رفتم و تلفن را برداشتم که به شوهرم زنگ بزنم وقتی تلفن را برداشتم دیدم خود تلفن بوی #عطر میدهد و برایم خیلی عجیب بود.
❣مجلس شهید رسول خلیلی که از ما دعوت کرده بودند و رفته بودیم، من اصلا طاقت نداشتم در این مجلس بنشینم و آنقدر از محمدرضا و رسول صحبت کردند که حالم خیلی بد شد.
❣همین که #نیت کردم بلند شوم یک لحظه بوی عطر محمدرضا آمد و کنار من صندلی خالی بود و احساس کردم محمدرضا کنار من نشسته که حتی #برخورد شانههایش را احساس کردم.
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#سلام_عزیز_برادرم✋🌷😢
گاهی که #دلم از این زمینیان
می گیرد
پاهایم مرا بسوی
یک نقطه معلوم وپرطپش
میبرد
آنجاکه #میعادگاه_عشق
وجایگاه
سروقامتان
همیشه جاودان است!
آری #مزار_شهدا...
قلبم آنجا #آرام است ...
آرامتر ازهرلحظه ای که بوده است ... روی سنگ قبر شهدا نوشته هاو سروده هایی ناب و زیبا
چشم نواز ست
همه را بارها و بارها
می خوانم
و نمیگذارم #صدای شان
از درون ام #گم شود...
#پنجشنبه_ویاد_شهدا_باصلوات🌸
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍برای #رفیق_آسمانی🕊 🍂 #سه_سال گذشت از اولین روزی که خبر آسمانی شدنت در دنیـ🌎ــا پیچید و هزار هزار
🔻به روایت مادر شهید:
همسرم چند روز قبل از تولد عباس، به مجلس #عزای اهل بیت رفته بود. با شنیدن روضه حضرت ابوالفضل دلش لرزیده و #نیت کرده بود نام پسرش را عباس بگذارد.
🌷یک سال #قبل از شهادت عباس #خواب دیدم که با پسرم وارد #باغ سرسبز و بزرگی شدم که #رهبر معظم انقلاب بر سکویی در باغ نشسته بودند. با عباس خدمت #آقا رفتیم و سلام کردم و احوال آقا را جویا شدم.
🌷آقا به #عباس اشاره کردند که: پیش من بیا. عباس کنار آقا نشست و آقا دو سه بار دست به سر پسرم کشید و به عباس جملاتی گفتند که بعد از خواب دیگر یادم نیامد آن جملات چه بودند.
#شهید_عباس_دانشگر🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻به روایت مادر شهید: همسرم چند روز قبل از تولد عباس، به مجلس #عزای اهل بیت رفته بود. با شنیدن روضه
9⃣1⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠 از دانشگاه و ازدواج تا شهادت
🌸🍃عباس مهرماه ۱۳۹۰ وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد و بعد از پایان تحصیلات بهطور رسمی کارش را در #سپاه شروع کرد. یکبار که به محل کارش رفته بودیم، مسئولش خیلی از #اخلاق، #صبر و #ادب عباس تعریف میکرد. میگفت: «با اینکه کار عباس مرتب در ارتباط با ارباب رجوع بوده است، اما عباس برای هر مراجعه کننده ای که وارد اتاق میشد، #تمام_قد میایستاد و با روی خوش کار آنها را انجام میداد.»
🌺🍃سالهای آخر احساس میکردم عباس خیلی #بزرگتر از سنش است. از نظر من عباس همه ارکان وجودی یک #انسان_کامل را داشت، فقط مانده بود که #ازدواج کند. درباره ازدواج با او صحبت کردم و چند تا دختر خوب از جمله دختر عمویش را معرفی کردم. قرار شد فکر کند و به ما اطلاع دهد. از تهران تماس گرفت. #دختر_عمویش را انتخاب کرده بود.
🌹🍃مراسم نامزدی با قرائت خطبه محرمیت بین عروس و داماد ۲۸ بهمن ۹۴ برگزار شد و حالا همه دعاگوی داماد ۲۳ ساله و عروس ۱۷ ساله بودند.
🌼🍃دی ماه ۹۴ بود. گفت: میخواهم به سوریه بروم. راستش را بخواهید به فکر فرو رفتم. اما گفتم: برو، خدا پشت و پناهت. پدرش هم #راضی بود. عباس خیلی #خوشحال شد شاید باور نمیکرد، ما اینقدر زود راضی شویم. میخندید و میگفت: آفرین به شما. خانواده دوستانم به این راحتی راضی نشدند. فقط خواهرش و همسرش خیلی راضی نبودند. که خودش با همسرش صحبت کرد تا رضایتش را جلب کند.
🌸🍃عباس دوم اردیبهشت ۹۵ اعزام شد هر دو سه روز یکبار، با ما تماس میگرفت. در سوریه اول به زیارت حرم #حضرت_زینب(س) رفته بود. همرزمان عباس به ما گفتند که عباس #شهادت را از خانم گرفت
🥀🍃در آخرین تماس به من گفت: یادتان است، هنگام آمدن به من گفتید اگر شهید شدی #شفاعتم کن؟ جواب دادم: من گفتم، اما همه دعا میکنند که شما سالم برگردی. ما منتظریم. خندید و گفت: مادر! شاید دعای شما #برعکس مستجاب شود...
#شهید_عباس_دانشگر🌷
#شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
+ببخشید آقا! عاقبت به خیری هم #ایستگاه داره؟
*ایستگاه آخر بعد میدون شهادت
+کرایه اش چنده؟
*نفری یه نیت، یه نیت ازته دل...
آن روزها دروازه #شهادت داشتیم ولی حالا معبری تنگ...
هنوز هم فرصت برای #شهید شدن هست فقط باید دل را صاف کرد.....
اگرآه توازجنس نیازاست، درباغ #شهادت باز بازاست...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
مشق هایش را نوشت و رفت
در #والفجر_هشت شیمیایی شد
در #کربلای_چهار مجروح شد
در #کربلای_پنج جلوی چندتانک فریادمیزد:
"یا #اباعبدالله! شاهدباش جلوی دشمنانت ایستادم"
درحالی که پانزده سال بیشترنداشت
پر کشید
پ.ن: گفتم بهانهای نیست
تاپر زنم به سویت
گفتاتو #بال بگشا
راه بهانه بامن
#شهید_هادی_ثنایی_مقدم🌷
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📡 #خانواده_متعالی_در_قرن_21 #خانواده_موفق #قسمت_پنجاه_و_چهارم استاد پناهیان: 🔴نفس بنی آدم
❣﷽❣
📡
#خانواده_متعالی_در_قرن_21
#خانواده_موفق
#قسمت_پنجاه_و_پنجم
🔹🔶🔹🔷🔗
استاد پناهیان:
▫️این که ماه عسل رو در یک ماه خلاصه کنیم یه نگاه غیر دینیه.
⚜♨️👆
مثلا برای سالم موندن بدن و برای اینکه به پنجاه سال رسیدیم دکتر نگه:
قند داری 😒
اوره خونت بالاست😒
نمیدونم هزارتا گرفتاری داری ....!
باید یه سری مسائل رو رعایت کنیم
مثلا مسواک بزنی تا دندونت همیشه سالم بمونه و....
🔵یکی از فلسفه ی دستورات اخلاقی دین اینه که
✅ شما "تمام لحظات زندگیت" رو زندگی کنی.
ولی من به شما عرض بکنم جدا از فرمایش امیرالمومنین علی ع که میفرماید:
🌴اکثر مردم همه ی عمرشونو زندگی نمیکنند!!!
👇
اکثر کسانی که تو قبرستانها خوابیدن رو حضرت نشون دادن
و فرمودن👈 اینها "زودتر از مقدار عمری که براشون معین شده" از دنیا رفتن ..
⛔️🚫⛔️
جدا از کلام حضرت
👈اونایی هم که زندگی میکنند "بیشتر عمرشونو زندگی نمیکنند"
از یک زمانی به بعد میگن همه چی تموم شد,
⛔️👆
و فقط داره میکشونه خودشونو...
🚫 لذت تموم شد
🚫هیجان تموم شد
🚫 دلگرمی تموم شد...
دوران نا امیدی شون فرا میرسه
😒
شما الان تویه کشوری تر تمیز مثل کشور ژاپن که نگاه میکنی میبینی که "بیشترین آمار خودکشی" مال آدمای مسن هست..
زندگی تموم شده ، باز نشسته است....
👵👴👆🔘
تمدن کفر میگه: میگه 👈تو ابزار کاری برو کنار دیگه !
هیچ هیجانی تو زندگیش نیست⛔️
هیچ لذتی تو زندگیش نیست⛔️
البته جامعه ی ماهم از این جهت جامعه ی الگویی نیست🚫😒
اگر چه ممکنه وضعمون در برخی از شاخصها بهتر از دیگران باشه
👈 پس همه ی عمر رو باید زندگی کرد.
#پایان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5771617820194374349.mp3
2.56M
#فایل_صوتي_امام_زمان 75
اولین شرط انتظار، عاشقی ست❗️
✨فقط عاشق، چشم براه می ماند!
✨فقط عاشق؛
برای محبوب، روی خودش پا می گذارد.
✨فقط عاشق؛ می دَوَد و نمی بُرَّد!
❤️منم عاشق هستم؟ 👆👆
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🌸
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب5⃣2⃣ 📗 قرار بی قرار 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖کتاب قرار بی قرار حکایت بی قراریهای پرستویی است که
💠معرفی کتاب6⃣2⃣
📗 مجید بربری
🌷☘🌷☘
🔰محتوا:
📖کتاب حاضر، روایتی جذاب و خواندنی از #حر زمانه ما، جوان دهه هفتادی، شهید مدافع حرم #مجید_قربانخانی است.
🌷بخش اول زندگی او، بخش تاریک و #خاکستری آن است. او در یافت آباد تهران قهوه خانه دار بوده، و زندگی او سرشار از مواردی است که این جور آدم ها با آن درگیر هستند. از درگیری و دعواهای هر روزه تا به رخ کشیدن آمار #قلیانهای قهوه خانه اش.
🌷اما بخش دوم زندگی او، #عنایتی است که به او می شود و مسیر زندگی اش عوض می شود و مهر #حر مدافعان حرم بر پیشانی او نقش می بندد و او گر چه تک پسر خانواده است و قرار نیست که آنها به سوریه اعزام شوند، ولی عنایت بی بی او را به سوریه می کشاند و می شود مدافع حرم.
🔺قصه مجید بربری، قصه ای از جنس شاهرخ ضرغام حر انقلاب است.
💯خواندن این #کتاب📚 را از دست ندهید.
لینک خرید کتاب
https://bookroom.ir/book/64493/مجید-بربری-پناه-حرم-زندگینامه-داستانی-شهید-مدافع-حرم-مجید-قربانخانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#خبـــر_آمد_خبــری_در_راه_است
🌷یاران مژده باد ...
وعده ی #دیـدار رسید
گلـ💐 بریزید که آن سرو خرامان #آمد
پس از عمری
غریبی #بی_نشانی
خدا میخواست در غربت نـمانی🚫
پیکر مطهر
#پاسـدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقایی🌷
بعداز گذشت ۴ سال از زمان شهادت
شناسایی و به میهن برمیگردد.
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
28-delamo daste to dadam.mp3
8.02M
🎵 شور #شهدایی
✨دلمــ❣ـو دست تو دادم یا حسین
✨وقتی دلتنگ #شب_جمعه میشم
✨ #شهدا🌷 میان بیادم یا حسین
🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی
#بسیارزیبا👌👌
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
❣بہ فدای شور و شین #شهـدا
🕊❣اسم رمز #یاحسین شـهـدا
❣هرکه باشیم و به هرجا برسیم
🕊❣زیر دِینیم، زیر #دِینِ_شـهدا
#شهید_مهدی_زین_الدین:
💢هرگاه شهدا🌷رادر #شب_جمعه یاد کردید، آنها شمارا نزد #اباعبدالله الحسین (ع) یاد می کنند😍
#یاد_شهدا_با_صلوات🌺
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
در سراپرده #چشمان خود
آن چشم به راه!
#نازنينا! نفَسى اسبِ تجلّى زين كن
⇜كه زميــ🌎ـن گوش به زنگ ست
⇜و زمان🕰 #چشم_به_راه
#آفتابا! دمى از ابر برون آ⛅️
كه بُوَد #بى_تو💕
منظومه امكان، نگران، #چشم_به_راه
🌷ای #گل باغ اولیاء
🌱تنگ شده عرصه به ما
🌷لطف کن و #کرم نما
🌱از سفر دور #بیا...
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#تو
صبــ☀️ـح باش
بتاب ..!
#من
سراپا
چشــ👀ـم می شوم
محو ِ تماشای #تو😍
#شهید_محسن_حججی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
حال من بی تو.mp3
3.42M
❤️ #دلنوشته_صوتی_مهدوی
📝 حال من بی تو
🔆 گاهی به خودم حق میدم که دلم بگیره؛ که بغض توی گلوم و اشک توی چشمام بشینه...
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻 مادر شهید: 🔰رسول خیلی به #قرآن اهمیت می داد و علاقه داشت، کلاس اول ابتدایی که رفت، همون روز اول م
✍ #خاطره_شهدا
🌷آقا رسول همیشه #پیگیر و مصمم، دنبال یادگیری علوم نظامی و فنی بود. آنقدر ازم سوال می پرسید که یه وقتهایی #تعجب می کردم ازش می پرسیدم:
🌷رسول جان چرا انقدر اصرار به #یادگیری داری؟!
ان شاءالله وقتش شد میای تو صف سربازای ولایت و یاد میگیری.
🌷با یک شور و حرارتی جواب داد:
داداش #وقت_کمه؛ دوست دارم وقتی لباس #سربازی حضرت مهدی (عج) و مقام معظم رهبری رو پوشیدم، از روز اول آماده باشم.
🌷رسول بعد چند سال که لباس سربازی حضرت رو پوشید، اکثر آموزشها رو گذرونده بود و در دوره های آموزشی و تخصصی همیشه جزء نفرات #ممتاز بود.
#شهید_رسول_خلیلی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🔹سر مزار #امیر نشسته بودم که یه جوون اومد👤 و گفت: شما با این شهید نسبتی دارید⁉️ گفتم: بله ،
نمی کَنَم دل از این عرصه #شقایق_فام
کنار #لاله_رخان آشیانه می سازم
در آستان #به_خون_خفتگان وادی عشق
برون ز عالم اسباب، خانه می سازم
پ.ن:
مـا معتقـدیم #راهِ_حُـسَیْـن راهِ
خُـدایے سـٺ
هـر کَـس کہ حسـینےسـٺ
مـَرامـَش #شهُـدایے سـٺ...
#شهید_امیر_حاج_امینی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
نمی کَنَم دل از این عرصه #شقایق_فام کنار #لاله_رخان آشیانه می سازم در آستان #به_خون_خفتگان وادی
0⃣2⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
✨شهید امیر حاج امینی…
بیسیم چی لشگر ۲۷ محمد رسول الله…
ولی تاریخ شهادتش ۱۰ اسفند ماه ۱۳۶۵ و محل شهادتش کربلای #شلمچه بوده است.
✨خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدین، بعدی ادامه بده… اینقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش #بیسیم_چی. بیسیم چی (شهید) پور احمد…
✨اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به این اصل خیلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خود #خدا بکنی، خودش عزیزت می کنه. آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اینطور معروف بشه.
✨هر کار می کرد، برا خدا می کرد؛ اصلاً براش مهم نبود کسی خبردار می شه یا نه! عجیب نسبت به بچه های #یتیم حساس بود، کمک به یتیمان هیچوقت فراموشش نمی شد…
✨یه بار که تو منطقه حسابی از بچه ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: “نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می ده، من #خاک پاهای شماهام. من خیلی کوچیکتر از شماهام… اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم….”
✨ولی دلش رضا نداده بود و با #گریه از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش…. می گفت: من خاک پای شماهام ….
✨دفعه آخری موقعی بود که بچه ها یک به یک جلو می رفتن و بر می گشتن. یه بار دیدیم امیر بلند شد که بره تو خط. یکی بهش گفت: حاجی! الان نوبت منه… ولی امیر گفت: نه! حرف نباشه، این دفعه #من می رم…..
همین دفعه بود که با خوردن یه #خمپاره شهید شد…
#شهید_امیر_حاج_امینی
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰محمودرضا #شکسته بود خودش را و به راحتی خودش را می شکست. در این خصوصیت اخلاقی در #اوج بود !! 🔰بدون
🍃🍃🍃
🌷نزدیک مراسم #عقد محمودرضا بود که یک روز آمد و گفت: «من کت و شلوار برای مجلس عقد نخریده ام» من هم سر به سرش گذاشتم و گفتم: تو نباید بخری که خانواده #عروس باید برایت بخرند.
🌷خلاصه با هم برای #خرید رفتیم. محمودرضا حتی هنگام خرید کت و شلوار دامادی اش هم حال و هوای همیشگی را داشت، اصلا #حواسش به خرید نبود و دقت نمی کرد در عوض من مدام می گفتم مثلا این رنگ خوب نیست و آن یکی بهتر است و ...
🌷هیچ وقت فراموش نمی کنم در گیر و دار خریدن کت شلوار به من گفت: «خیلی سخت نگیر، شاید #امام_زمان(عج) امشب #ظهور کردند و عروسی ما به تعویق افتاد.» یعنی گویا تمام لحظات زندگی، #منتظر یک اتفاق مهم بود یا حداقل شناخت من از محمودرضا اینطور بود.
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh