eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6037331147397005439.mp3
4.47M
💠تخریپ چی خودت باش.. 🎙پادکست: استاد پناهیان 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📹 ببینید | کلیپی از شهید مدافع حرم #جاویدالاثر کربلایی محمد جنتی اسم مستعار: حاج حیدر فاطمی متولد:
‍ ‍✍ 🌷در یک جلسه کاری که فرماندهان زینبیون از منطقه هم حضور داشتند، آقا سید عباس موسوی زینبیون و شهید محمد جنتی درباره ی برنامه های زینبیون که شامل رزمنده های زینبیون در منطقه و وسایل مورد نیاز آنها و درباره ی خانواده های شهداﺀ و جانبازان بود باهم می کردند که شهید حاج حیدر(شهید جنتی) برنامه ی را در این باره توضیح دادند. 🌷بعد از شنیدن این برنامه آقا سید عباس موسوی به ایشان گفتند : "شما زینبیون هستید ...! " چون که دکتر شهید چمران هم برای مثل همین برنامه ریزی ها را کرده بودند. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_5773876573560111708.m4a
8.78M
صدای فرمانده حاج حیدر درحال هدایت و رهبری نیروها در سوریه 🌷 شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 ⚜محمدرضا #خـاکی بود. خیلی اهـل تفریـح و گـردش و بیـرون رفتن بود. واسه رفـقاش مرام و #معـرفت
🔻مادر شهید محمدرضا دهقان: ❣هر موقع که #دلتنگش می‌شویم پیش ما می‌آید و حتی بوی #عطر خاصی را که استفاده می‌کرد را استشمام می‌کنیم. ❣بارها شده هیچ کس در خانه نبوده و وقتی وارد خانه شدیم متوجه شدیم که بوی عطر محمدرضا در خانه است، حتی یکبار من از سرکار به خانه آمدم و اینقدر بوی عطرش زیاد بود که با #تعجب رفتم و تلفن را برداشتم که به شوهرم زنگ بزنم وقتی تلفن را برداشتم دیدم خود تلفن بوی #عطر می‌دهد و برایم خیلی عجیب بود. ❣مجلس شهید رسول خلیلی  که از ما دعوت کرده بودند و رفته بودیم، من اصلا طاقت نداشتم در این مجلس بنشینم و آنقدر از محمدرضا و رسول صحبت کردند که حالم خیلی بد شد. ❣همین که #نیت کردم بلند شوم یک لحظه بوی عطر محمدرضا آمد و کنار من صندلی خالی بود و احساس کردم محمدرضا کنار من نشسته که حتی #برخورد شانه‌هایش را احساس کردم. #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🌷😢 گاهی که از این زمینیان می گیرد پاهایم مرا بسوی یک نقطه معلوم وپرطپش میبرد آنجاکه وجایگاه سروقامتان همیشه جاودان است! آری ... قلبم آنجا است ... آرامتر ازهرلحظه ای که بوده است ... روی سنگ قبر شهدا نوشته هاو سروده هایی ناب و زیبا چشم نواز ست همه را بارها و بارها می خوانم و نمیگذارم شان از درون ام شود... 🌸 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍برای #رفیق_آسمانی🕊 🍂 #سه_سال گذشت از اولین روزی که خبر آسمانی شدنت در دنیـ🌎ــا پیچید و هزار هزار
🔻به روایت مادر شهید: همسرم چند روز قبل از تولد عباس، به مجلس #عزای اهل بیت رفته بود. با شنیدن روضه حضرت ابوالفضل دلش لرزیده و #نیت کرده بود نام پسرش را عباس بگذارد. 🌷یک سال #قبل از شهادت عباس #خواب دیدم که با پسرم وارد #باغ سرسبز و بزرگی شدم که #رهبر معظم انقلاب بر سکویی در باغ نشسته بودند. با عباس خدمت #آقا رفتیم و سلام کردم و احوال آقا را جویا شدم. 🌷آقا به #عباس اشاره کردند که: پیش من بیا. عباس کنار آقا نشست و آقا دو سه بار دست به سر پسرم کشید و به عباس جملاتی گفتند که بعد از خواب دیگر یادم نیامد آن جملات چه بودند. #شهید_عباس_دانشگر🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻به روایت مادر شهید: همسرم چند روز قبل از تولد عباس، به مجلس #عزای اهل بیت رفته بود. با شنیدن روضه
9⃣1⃣1⃣1⃣ 🌷 💠 از دانشگاه و ازدواج تا شهادت 🌸🍃عباس مهرماه ۱۳۹۰ وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد و بعد از پایان تحصیلات به‌طور رسمی کارش را در شروع کرد. یکبار که به محل کارش رفته بودیم، مسئولش خیلی از ، و عباس تعریف می‌کرد. می‌گفت: «با اینکه کار عباس مرتب در ارتباط با ارباب رجوع بوده است، اما عباس برای هر مراجعه کننده ای که وارد اتاق می‌شد، می‌ایستاد و با روی خوش کار آنها را انجام می‌داد.» 🌺🍃سالهای آخر احساس می‌کردم عباس خیلی از سنش است. از نظر من عباس همه ارکان وجودی یک را داشت، فقط مانده بود که کند. درباره ازدواج با او صحبت کردم و چند تا دختر خوب از جمله دختر عمویش را معرفی کردم. قرار شد فکر کند و به ما اطلاع دهد. از تهران تماس گرفت. را انتخاب کرده بود. 🌹🍃مراسم نامزدی با قرائت خطبه محرمیت بین عروس و داماد ۲۸ بهمن ۹۴ برگزار شد و حالا همه دعاگوی داماد ۲۳ ساله و عروس ۱۷ ساله بودند. 🌼🍃دی ماه ۹۴ بود. گفت: می‌خواهم به سوریه بروم. راستش را بخواهید به فکر فرو رفتم. اما گفتم: برو، خدا پشت و پناهت. پدرش هم بود. عباس خیلی شد شاید باور نمی‌کرد، ما این‌قدر زود راضی شویم. می‌خندید و می‌گفت: آفرین به شما. خانواده دوستانم  به این راحتی راضی نشدند. فقط خواهرش و همسرش خیلی راضی نبودند. که خودش با همسرش صحبت کرد تا رضایتش را جلب کند. 🌸🍃عباس دوم اردیبهشت ۹۵ اعزام شد هر دو سه روز یکبار، با ما تماس می‌گرفت. در سوریه اول به زیارت حرم (س) رفته بود. همرزمان عباس به ما گفتند که عباس را از خانم گرفت 🥀🍃در آخرین تماس به من گفت: یادتان است، هنگام آمدن به من گفتید اگر شهید شدی کن؟ جواب دادم: من گفتم، اما همه دعا می‌کنند که شما سالم برگردی. ما منتظریم. خندید و گفت: مادر! شاید دعای شما مستجاب شود...  🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
+ببخشید آقا! عاقبت به خیری هم #ایستگاه داره؟ *ایستگاه آخر بعد میدون شهادت +کرایه اش چنده؟ *نفری یه نیت، یه نیت ازته دل... آن روزها دروازه #شهادت داشتیم ولی حالا معبری تنگ... هنوز هم فرصت برای #شهید شدن هست فقط باید دل را صاف کرد..... اگرآه توازجنس نیازاست، درباغ #شهادت باز بازاست... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
مشق هایش را نوشت و رفت در #والفجر_هشت شیمیایی شد در #کربلای_چهار مجروح شد در #کربلای_پنج جلوی چندتانک فریادمیزد: "یا #اباعبدالله! شاهدباش جلوی دشمنانت ایستادم" درحالی که پانزده سال بیشترنداشت پر کشید پ.ن: گفتم بهانه‌ای نیست تاپر زنم به سویت گفتاتو #بال بگشا راه بهانه بامن #شهید_هادی_ثنایی_مقدم🌷 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📡 #خانواده_متعالی_در_قرن_21 #خانواده_موفق #قسمت_پنجاه_و_چهارم استاد پناهیان: 🔴نفس بنی آدم
❣﷽❣ 📡 🔹🔶🔹🔷🔗 استاد پناهیان: ▫️این که ماه عسل رو در یک ماه خلاصه کنیم یه نگاه غیر دینیه. ⚜♨️👆 مثلا برای سالم موندن بدن و برای اینکه به پنجاه سال رسیدیم دکتر نگه: قند داری 😒 اوره خونت بالاست😒 نمیدونم هزارتا گرفتاری داری ....! باید یه سری مسائل رو رعایت کنیم مثلا مسواک بزنی تا دندونت همیشه سالم بمونه و.... 🔵یکی از فلسفه ی دستورات اخلاقی دین اینه که ✅ شما "تمام لحظات زندگیت" رو زندگی کنی. ولی من به شما عرض بکنم جدا از فرمایش امیرالمومنین علی ع که میفرماید: 🌴اکثر مردم همه ی عمرشونو زندگی نمیکنند!!! 👇 اکثر کسانی که تو قبرستانها خوابیدن رو حضرت نشون دادن و فرمودن👈 اینها "زودتر از مقدار عمری که براشون معین شده" از دنیا رفتن .. ⛔️🚫⛔️ جدا از کلام حضرت 👈اونایی هم که زندگی میکنند "بیشتر عمرشونو زندگی نمیکنند" از یک زمانی به بعد میگن همه چی تموم شد, ⛔️👆 و فقط داره میکشونه خودشونو... 🚫 لذت تموم شد 🚫هیجان تموم شد 🚫 دلگرمی تموم شد... دوران نا امیدی شون فرا میرسه 😒 شما الان تویه کشوری تر تمیز مثل کشور ژاپن که نگاه میکنی میبینی که "بیشترین آمار خودکشی" مال آدمای مسن هست.. زندگی تموم شده ، باز نشسته است.... 👵👴👆🔘 تمدن کفر میگه: میگه 👈تو ابزار کاری برو کنار دیگه ! هیچ هیجانی تو زندگیش نیست⛔️ هیچ لذتی تو زندگیش نیست⛔️ البته جامعه ی ماهم از این جهت جامعه ی الگویی نیست🚫😒 اگر چه ممکنه وضعمون در برخی از شاخصها بهتر از دیگران باشه 👈 پس همه ی عمر رو باید زندگی کرد. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_5771617820194374349.mp3
2.56M
75 اولین شرط انتظار، عاشقی ست❗️ ✨فقط عاشق، چشم براه می ماند! ✨فقط عاشق؛ برای محبوب، روی خودش پا می گذارد. ✨فقط عاشق؛ می دَوَد و نمی بُرَّد! ❤️منم عاشق هستم؟ 👆👆 🌸 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب5⃣2⃣ 📗 قرار بی قرار 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖کتاب قرار بی قرار حکایت بی قراری‌های پرستویی است که
💠معرفی کتاب6⃣2⃣ 📗 مجید بربری 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖کتاب حاضر، روایتی جذاب و خواندنی از زمانه ما، جوان دهه هفتادی، شهید مدافع حرم است. 🌷بخش اول زندگی او، بخش تاریک و آن است. او در یافت آباد تهران قهوه خانه دار بوده، و زندگی او سرشار از مواردی است که این جور آدم ها با آن درگیر هستند. از درگیری و دعواهای هر روزه تا به رخ کشیدن آمار قهوه خانه اش. 🌷اما بخش دوم زندگی او، است که به او می شود و مسیر زندگی اش عوض می شود و مهر مدافعان حرم بر پیشانی او نقش می بندد و او گر چه تک پسر خانواده است و قرار نیست که آنها به سوریه اعزام شوند، ولی عنایت بی بی او را به سوریه می کشاند و می شود مدافع حرم.  🔺قصه مجید بربری، قصه ای از جنس شاهرخ ضرغام حر انقلاب است. 💯خواندن این 📚 را از دست ندهید. لینک خرید کتاب https://bookroom.ir/book/64493/مجید-بربری-پناه-حرم-زندگینامه-داستانی-شهید-مدافع-حرم-مجید-قربانخانی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷یاران مژده باد ... وعده ی رسید گلـ💐 بریزید که آن سرو خرامان پس از عمری غریبی خدا می‌خواست در غربت نـمانی🚫 پیکر مطهر 🌷 بعداز گذشت ۴ سال از زمان شهادت شناسایی و به میهن برمی‌گردد. شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
28-delamo daste to dadam.mp3
8.02M
🎵 شور ✨دلمــ❣ـو دست تو دادم یا حسین ✨وقتی دلتنگ میشم ✨ 🌷 میان بیادم یا حسین 🎤🎤 👌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣بہ فدای شور و شین 🕊❣اسم رمز شـهـدا ❣هرکه باشیم و به هرجا برسیم 🕊❣زیر دِینیم، زیر : 💢هرگاه شهدا🌷رادر یاد کردید، آنها شمارا نزد الحسین (ع) یاد می کنند😍 🌺 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ در سراپرده خود آن چشم به راه! ! نفَسى اسبِ تجلّى زين كن ⇜كه زميــ🌎ـن گوش به زنگ ست ⇜و زمان🕰 ! دمى از ابر برون آ⛅️ كه بُوَد 💕 منظومه امكان، نگران، 🌷ای باغ اولیاء 🌱تنگ شده عرصه به ما 🌷لطف کن و نما 🌱از سفر دور ... 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
صبــ☀️ـح باش بتاب ..! سراپا چشــ👀ـم می شوم محو ِ تماشای 😍 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
حال من بی تو.mp3
3.42M
❤️ #دلنوشته_صوتی_مهدوی 📝 حال من بی تو 🔆 گاهی به خودم حق میدم که دلم بگیره؛ که بغض توی گلوم و اشک توی چشمام بشینه... #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻 مادر شهید: 🔰رسول خیلی به #قرآن اهمیت می داد و علاقه داشت، کلاس اول ابتدایی که رفت، همون روز اول م
🌷آقا رسول همیشه و مصمم، دنبال یادگیری علوم نظامی و فنی بود. آنقدر ازم سوال می پرسید که یه وقتهایی می کردم ازش می پرسیدم: 🌷رسول جان چرا انقدر اصرار به داری؟! ان شاءالله وقتش شد میای تو صف سربازای ولایت و یاد میگیری. 🌷با یک شور و حرارتی جواب داد: داداش ؛ دوست دارم وقتی لباس حضرت مهدی (عج) و مقام معظم رهبری رو پوشیدم، از روز اول آماده باشم. 🌷رسول بعد چند سال که لباس سربازی حضرت رو پوشید، اکثر آموزشها رو گذرونده بود و در دوره های آموزشی و تخصصی همیشه جزء نفرات بود. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🔹سر مزار #امیر نشسته بودم که یه جوون اومد👤 و گفت: شما با این شهید نسبتی دارید⁉️ گفتم: بله ،
نمی کَنَم دل از این عرصه کنار آشیانه می سازم در آستان وادی عشق برون ز عالم اسباب، خانه می سازم پ.ن: مـا معتقـدیم راهِ خُـدایے سـٺ هـر کَـس کہ حسـینےسـٺ مـَرامـَش سـٺ... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
نمی کَنَم دل از این عرصه #شقایق_‌فام کنار #لاله_رخان آشیانه می سازم در آستان #به_خون_خفتگان وادی
0⃣2⃣1⃣1⃣ 🌷 ✨شهید امیر حاج امینی… بیسیم چی لشگر ۲۷ محمد رسول الله… ولی تاریخ شهادتش ۱۰ اسفند ماه ۱۳۶۵ و محل شهادتش کربلای  بوده است. ✨خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدین، بعدی ادامه بده… اینقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش . بیسیم چی (شهید) پور احمد… ✨اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به این اصل خیلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خود بکنی، خودش عزیزت می کنه. آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اینطور معروف بشه. ✨هر کار می کرد، برا خدا می کرد؛ اصلاً براش مهم نبود کسی خبردار می شه یا نه! عجیب نسبت به بچه های حساس بود، کمک به یتیمان هیچوقت فراموشش نمی شد… ✨یه بار که تو منطقه حسابی از بچه ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: “نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می ده، من پاهای شماهام. من خیلی کوچیکتر از شماهام… اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم….” ✨ولی دلش رضا نداده بود و با از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش…. می گفت: من خاک پای شماهام …. ✨دفعه آخری موقعی بود که بچه ها یک به یک جلو می رفتن و بر می گشتن. یه بار دیدیم امیر بلند شد که بره تو خط. یکی بهش گفت: حاجی! الان نوبت منه… ولی امیر گفت: نه! حرف نباشه، این دفعه می رم….. همین دفعه بود که با خوردن یه شهید شد… شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰محمودرضا #شکسته بود خودش را و به راحتی خودش را می شکست. در این خصوصیت اخلاقی در #اوج بود !! 🔰بدون
🍃🍃🍃 🌷نزدیک مراسم #عقد محمودرضا بود که یک روز آمد و گفت: «من کت و شلوار برای مجلس عقد نخریده ام» من هم سر به سرش گذاشتم و گفتم: تو نباید بخری که خانواده #عروس باید برایت بخرند. 🌷خلاصه با هم برای #خرید رفتیم. محمودرضا حتی هنگام خرید کت و شلوار دامادی اش هم حال و هوای همیشگی را داشت، اصلا #حواسش به خرید نبود و دقت نمی کرد در عوض من مدام می گفتم مثلا این رنگ خوب نیست و آن یکی بهتر است و ... 🌷هیچ وقت فراموش نمی کنم در گیر و دار خریدن کت شلوار به من گفت: «خیلی سخت نگیر، شاید #امام_زمان(عج) امشب #ظهور کردند و عروسی ما به تعویق افتاد.» یعنی گویا تمام لحظات زندگی، #منتظر یک اتفاق مهم بود یا حداقل شناخت من از محمودرضا اینطور بود. #شهید_محمودرضا_بیضایی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh