eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه 8⃣9⃣ 💠مـــرغ هـای تـخـریـبـچـی😂 🌿اوضاع #غذا بد جوری بهم ریخته بود. هرچه بیشتر میگذشت #
🌷 9⃣9⃣ 💠 آجیل مخصوص🍭 🌿شوخ طبعی اش باز کرده بود. همه ی بچه ها دنبالش می دویدند و اصرار که به ما هم بده؛ اما او سریع دست تو دهانش می کرد و می گفت: نمی دم که نمی دم. 🌿آخر یکی از بچه ها آورد و روی سرش انداخت و بچه ها شروع کردند به زدن. حالا نزن کی بزن، می خوری؟ بگیر، تنها می خوری؟ بگیر. 🌿و بالاخره در این گیر و دار یکی از بچه ها در رسیدن به آجیل دست توی جیبش کرد اما آجیل مخصوص چیزی جز ریز شده نبود. همگی سر کار بودیم. 😁 مجله جاودانه ها، شماره مجله:49 😁 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#طلائیه بودیم . بیل مکانیکی داشت روی زمین کارمیکرد که #شهید پیداشد. همراهش یه دفتر قطور اما کوچک بود،مثل #دفتری که بیشتر مداحها دارند. برگهای دفتر رو #گِل گرفته بود پاکش کردم.بازکردنش زحمت زیادی داشت صفحه اولش روکه نگاه کردم بالاش نوشته بود: « #عمه بیا گمشده پیداشده!» 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
اربأ اربأ را همین اندازه می گــــویم ‌فقط: دشت لبریز از #گُلِ رویِ علی اکبر شده است... ♨️خبر کوتاه بود و تکان دهنده... و باز هم پیکر دو #شهید از شهدای حماسه #خانطومان تفحص و شناسایی شده و به آغوش وطن باز می گردد..🌷 #شهید_سیدجواد_اسدی #شهید_علیرضا_بریری تاریخ شهادت: ۱۷ اردیبهشت 95 #عشق_داره_برمیگرده😍 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
صبح آمده برخیز ڪہ #خورشید تویے درعـالم نا امیـدی، #امیـدتویے درجشن طلوع #صبح در باغ وجود آن #گل ڪہ بہ روۍ صبح خندید،تویے #شهید_ابراهیم_هادی #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
صبح #لبخند شماست و آفتاب ازڪرانہ لبانتان هـر روز #طلوع مے ڪند بخند ڪہ مشرق نگاهـتان دل مغربے ام
👈 مزار این شهید همیشه شلوغ است! 🌱مزار سجاد خیلی #شلوغ می‌شود، اوائل این موضوع برای خود ما هم عجیب بود، می‌رفتیم و می‌دیدیم یکی از شیراز به #عشق سجاد بلند شده آمده تهران، یکی در گرگان #خواب سجاد را دیده و آمده بهشت زهرا، یکی در قم، یکی در اصفهان و ... اولش نمی دانستیم #حکمتش چیست بعد دیدیم حکمت این شلوغی، برمی گردد به #وصیت_نامه سجاد که خطاب به مردم گفته: « اگر درد دلی دارید یا خواستید مشورتی بگیرید بیایید سر #مزار من . به لطف خداوند من همیشه #حاضر هستم. » شاید باورتان نشود اما ما هر وقت سر مزار سجاد می‌رویم می‌بینیم مزار پر از دسته #گل است و اصلا احتیاجی نیست ما با خودمان گل ببریم. » #شهید_سجاد_زبرجدی 🌷 #راوی_خواهر_شهید شهادت ۱۳۹۵ حلب سوریه مزار مطهر👈 قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران #شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣ لحظه لحظه بوى #ظهور مى آید عطر ناب #گل🌸 حضور مى آید سبز مردى از قبیله #عشق ساده و #سبز و صبور مى آید... اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
یکی از جانبازان شیمیایی تعریف میکرد : وقتی از #جبهه برا مرخصی برگشتم، راننده آژانس از من کرایه دو برابر گرفت چون لباسهام #خاکی بود و پول #کارواش رو هم ازم گرفت. یک روز هم داخل تاکسی تو اتوبان بخاطر بیماری #شیمیایی حالت تهوع داشتم راننده نگه داشت تا کنار اتوبان #استفراغ کنم و وقتی برگشتم راننده حرکت کرد و گفت ماشینم کثیف نشه #موندم کنار اتوبان وقتی برا درمان رفتم "ایتالیا" تو بیمارستان شهر رم #بستری بودم فامیلیِ پرستار، #مالدینی بود، اولش فکر کردم تشابه اسمی هست ولی بعد که پرسیدم فهمیدم واقعا خواهر "پائولو مالدینی" #فوتبالیست اسطوره ای ایتالیاست ازش خواستم که یه #عکس یادگاری از برادرش بهم بده و اون قول داد که فردا صبح میده ولی صبح که از خواب بیدار شدم دیدم #پائولو مالدینی با یه دسته #گل دو ساعتی میشد بالا سرم نشسته و بیدارم نکرده بود تا خودم بیدار شم شب خواهرش بهش زنگ زده بود و گفته بود که یک #جانباز_ایرانی عکس یادگاری از تو میخواد و اون مسیر 600 کیلومتری میلان تا رم رو #شبانه اومده بود تا یه عکس یادگاری واقعی با یه جانباز کشور بیگانه بندازه و از اون #تجلیل کنه #انسانم_آرزوست😔 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣ 🌾بیا .نرگس جهان جاے توست دو صدترانه به لبها، همه برای توست 🌾بیا گل نرگس به جان تشنه عشق دعا اسٺ،و همه برای توست ♥️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#صبح آمده با عشق بزن لبخندی😍 تا در به #غم و غرورِ شب بر بندی با #عشقـ❣ بپا خیز خوشت باشد روز ای آنکه چو #گل🌺 به روی ما می‌خندی #غواص_دلاور_گردان_یونس #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣ کی شود در #ندبہ های جمعه پیدایت کنم گوشہ ای تنها نشینم تا #تماشایت کنم مینویسم روی هر #گل نام زیبای تو را تاکه شاید ایندفعه #جمعه ملاقاتت کنم اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎬👆 #روایت_آســـمانے 9⃣ مجموعہ نماهنگ زیبا و دیدنے یادمانهای #راهیان_نور این قسمت: کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹
📝 ... دنیـ🌍ــا مشتش را باز کرد تو 🌷 بودی و من 💭 تو را برد و زمان⏱ مرا... 🌾ذره ذره کنار هم👥 قرار گرفتند و فرشی ساختند به وسعت ، شاید برای چشمانمان تکراری باشند 💥اما خاک اینجا با دیگر خاک ها متفاوت است. 🌾خاک اینجا است، نفس میکشد، با ادمی صحبت میکند. معطر به عطر غسیل الملائکه😇 است، میزبان و شاهد قدم های پاک بوده که پنج روز و با لب تشنه😪 درس ایثار و فداکاری را در سر فصل اصلی دفتر تاریخ📝 ثبت کردند.. 🌾خاک اینجا کسی را در اغوش گرفته💞 که پا روی اشفته بازار هستی گذاشت و شد؛ عاقلانه فکر کرد😍 و عاشقانه عمل پهلوانی که در ژرفای ظلمات🌚 در بلندای بدون هیچ بیم و هراسی جلوی دشمن صدای ملکوتی اذان را سرود و توسلش به (س) او را از قطع نخاعی نجات داد... 🌾این خاک اغشته به ذره ذره👌 سلول های بدن کسی است که تمام عزتش بودنشه، کسی نه ترسید❌نه تو دام هوس افتاد، کسی که #۲۲بهمن ۱۳۶۱ به قلبـ❤️ اسمان بی وقفه معبر زد... 🌾اری؛ اینجا است❣ ⇜کانالی که در اتاقک خاک گرفته مغزش رشادت ها و فداکاری های را ثبت کرده است... ابراهیمی که پیکرش را به ذرات این خاک سپرد تا نبض وجود این خاک بتپد.. 🌾دیگر قلم را یارای نوشتن نیست✍ حتی قلم هم فریاد میزند ندیدم کسی را به اقایی تو، ❤️ و این صداست که می ماند و صدای او که# برای_همیشه ماندگار شد در ذهن من💬 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
آمدم بگویم #نیستید که ببینیـد قایق⛵️ نَفس ما، چطور به #گِل نشسته 💥اما یادم آمد هستید و #می_بینید این در گِل ماندنِ مان را😔 پس به رسم #خلوص و مردانگی تان نجاتمـان دهید از دنیـ🌍ـازدگی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هر خدا یڪ غزل از دفتر است سرسبزترین از منظر عشق است هر صبح سلامے بہ روے توزیبا چون یاد گل روے تو یادآور است 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣ لحظه لحظه بوى #ظهور مى آید عطر ناب #گل🌸 حضور مى آید سبز مردى از قبیله #عشق ساده و #سبز و صبور مى آید... #اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجــ🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
اینکه برای #زحماتی ک همسرتون💞 میکشه ازش #تشکر میکنید خیلی خوبه... 💥اما تشکر فقط #زبانی نباشه❌ گاهی
💠محبت به همسر و خرید گل🌺 💟شهید سیاهکالی سعی می کردند #محبت خود به همسرشان را به صورت عملی نشان بدهند، به گونه ای که رفتارشان خود یک منظومه و #سبک_زندگی خاص بود که حتی زوج های دیگر نزدیک به ایشان را #تحت_تاثیر قرار می داد 💟یکی از کارهایی که ایشان در آن مداومت داشتند خرید #گل بوده است، به گونه ای که بعد از هر ماموریت یا مسئول شب که در پادگان به عنوان شیفت شب می ماندند، هنگام بازگشت به منزل برای #همسرشان شاخه گل تهیه می کردند. 💢مثل #شهدا باشیم 👈 #شهید می شویم #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #شهید_مدافع_حرم🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣ در سراپرده خود آن چشم به راه! ! نفَسى اسبِ تجلّى زين كن ⇜كه زميــ🌎ـن گوش به زنگ ست ⇜و زمان🕰 ! دمى از ابر برون آ⛅️ كه بُوَد 💕 منظومه امكان، نگران، 🌷ای باغ اولیاء 🌱تنگ شده عرصه به ما 🌷لطف کن و نما 🌱از سفر دور ... 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
گفتند بعید است ولے #ما_دیدیم بیش ازهمه سلطان به گدا نزدیکست💞 ماتجربه کردیم هزاران دفعه👌 از #مشهد تو
دلا چندی‌ست #صحرایی شدی تو رفیق خوب♥️ تنهایی شدی تو بگو آن دورها👤 با کی نشستی که مثل #گل تماشایی شدی تو😍 #شهید_روح_الله_صحرایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
به مهتاب🌝 نگاه کن به ستاره و و اطلسی و رقص پروانه🦋 به روی شانه های بنگر که از راه رسیده تا من دوباره عاشقت شوم♥️ 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊🍂🌼♥️🌼🍂🕊 🌴هر سفر زیارتی که می‌رفتم از خدا می‌خواستم حتی یک ثانیه بعد از #آقاموسی نباشم. یاد زیارت ج
🔸شب خیلی دوست داشتم که یک گل🌷 از گل های تابوت را بردارم. اما ازدحام جمعیت اجازه نداد. آخر شب که رسیدیم خانه🏡 صدای زنگ در آمد، یکی از همسایه ها یک شاخه از گل های تابوت⚰ را برایم آورده بود. خیلی عجیب بود، چون من به کسی نگفته بودم❌ که میخواهم. 🔹یکی از نزدیکان خواب را دیده بود که در یک دستش "فاطمه زینب" بوده و در دست دیگرش دختری که خیلی پریشان😥 به نظر می آمده و میگفته که نگران فاطمه زینب نباشید، او را سپردم به (س) 🔸این را هم گفته بود اگر به سراغ من می آیید فقط با باشید، نیازی به آوردن گل نیست❌ روای: همسر شهید 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃از اول نامزدیمون با خودم کنار اومده بودم که من تا ابد حمید کنارم نخواهم داشت. 🍃 یه روزی از دستش م
💠محبت به همسر و خرید گل🌺 💟شهید سیاهکالی سعی می کردند خود به همسرشان را به صورت عملی نشان بدهند، به گونه ای که رفتارشان خود یک منظومه و خاص بود که حتی زوج های دیگر نزدیک به ایشان را قرار می داد 💟یکی از کارهایی که ایشان در آن مداومت داشتند خرید بوده است، به گونه ای که بعد از هر ماموریت یا مسئول شب که در پادگان به عنوان شیفت شب می ماندند، هنگام بازگشت به منزل برای شاخه گل تهیه می کردند. 💢مثل باشیم 👈 می شویم 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
1⃣5⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷 🌸 #نحوه_اسارت #شهید_محسن_حججی 🔰داعش جلو و جلو تر آمد. #بالاخره #پایگاه را گ
🌷 ♨️زغال ها 🌸 انداختہ بود ؛ جوجہ 🐥ها توی آبلیمو🍋 و پیاز و زعفران حسابی قوام گرفتہ بود . تا آمدم ها را بگذارم روی منقل ، سروڪله اش پیدا شد ؛من زودتر نماز خوانده بودم ڪه رو روبہ راه ڪنم . ♨️ پرسید : داری میڪنی ⁉️ گفتم : میبینی ڪه می برای نهار جوجہ بزنیم ! گفت : با این دود و دمی ڪه راه می اندازی اگہ یہ دلش 💗خواست چی ؟اگه یہ زن حاملہ هوس ڪرد چی ؟!😒 ♨️مجبورمان ڪرد با گرسنہ بند و بساط را جمع ڪنیم و برویم جای خلوط تر .یڪ جنگلی🌳 پیدا ڪردیم ، تڪ و توڪ گوشه ڪنار فرش انداختہ بودند برای . ♨️ڪسب ڪردیم ڪه (آقا محسن اینجا مورد ؟)‌ با اجازه اش همان جا ڪردیم دور از چشم بقیہ .امیر حسین مهرابی ، دوستِ ... 🌷 📗برشی از ڪتاب سربلند 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
به مهتاب🌝 نگاه کن به ستاره و و اطلسی و رقص پروانه🦋 به روی شانه های بنگر که از راه رسیده تا من دوباره شوم♥️ 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❤️قسمت بیست و دو❤️ . سفره صبحانه که جمع شد، آمد کنارم، خوشحال بود. _ دیشب چه شاعر شده بودی، کنار پنجره ایستاده بودی. چند تار مو که از رو سریم افتاده بود بیرون، با انگشت کردم زیر روسری + من؟ دیشب؟ یادم آمد، از سرو صدای توی حیاط بیدار شده بودم، دوتا گربه به جان هم افتاده بودند و صدای جیغشان بلند شده بود. آقاجون و ایوب تو هال خوابیده بودند. نگاهشان کردم، تکان نخوردند. ایستادم و گربه ها را تماشا کردم. ابروهایم را انداختم بالا + فکر کردم خواب بودید، حالا چه کاری می کردم ک می گویی شده ام؟؟ _ داشتی ستاره ها را نگاه می کردی. نتوانستم جلوی خنده ام را بگیرم😄 + نه برادر بلندی، گربه های توی حیاط را نگاه می کردم. وا رفت. _ راست میگویی؟؟ + آره هنوز می خندیدم. سرش را پایین انداخت. _ لااقل به من نمی گفتی که گربه ها را تماشا می کردی. خنده ام را جمع کردم. + چرا؟ پس چی می گفتم؟ دمغ شد. _ فکر کردم از شدت علاقه به من نصف شبی بلند شدی و ستاره ها را نگاه می کردی. 😕 #چادر بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠کلیپ جالب تشکر از کودک ۳ ساله ای که سر مزارش گل میذاره😍 سلام 🔹بطور اتفاقی داشتم این صحنه که کودکم گل🌺 سر مزارها میگذاشت رو فیلمبرداری🎥 میکردم که دیدم یچیزی گفت اولش متوجه نشدم، بعد که ازش که پرسیدم چی گفتی؟ گفت میگه 😢 🔹پرسیدم کی بود⁉️ چی گفت؟! گفت مهربون بود، از تو زمین گفت دستت دردنکنه برام گذاشتی. و چهره اش معلومه، به محض اینکه از کنار مزار بلند میشه با خجالت و خنده😅 تعریف میکنه 🔹به راستی که زنده هستند و نزد خدا روزی میگیرند🕊🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌹🍃🌹 ، بارانےست که بر همه یکسان مےبارد چطور بعضی ها مےکنند و بعضی چون خار... و نم نم اثری در آنها ندارد؟؟ خدایا! را تو حرَس کن درد جدا کردنشان را تحمل مےکنم التماس دعا 🙏🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh