eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
یڪی از دنیـ🌎ـا دل ڪند و رفت زیارت رو سنگ مزارش نوشتن ... یکی مثل من👤 اسیرِ دنیاست باید بشه فقط دیدن عکسای شهدای مدافع حرم 🌷😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
"خ م ی ن ی" در خمینی و خامنه ای مشترک است✅ 👈یعنی من هر وقت می نویسم در دل خود♥️ خمینی هم دارد. ⇜اما خامنه ای یک «الف» یک «ها» از بیشتر دارد که روی هم می شود «آه»... و ما اجازه نمی دهیم❌ آه حضرت ماه گره بخورد به سینه چاه❌ 🌸او تولـد یافت جانبازی کند 🍃در کشور ایران🇮🇷 سرافرازی کند 🌺اوتولد یافت تا شود 🍃ماهمه عاشق، اودلبر😍شود 🌸او یافت گردد نورعین 🍃برترین آقا پس از "پیرخمین" 🌹تولد رهبر امت اسلامی مبارک 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا کی به شکل ای گم ببینمت؟ در عطر سیب🍎 و مزه گنــ🌾ـدم ببینمت من آن چشم به راهم به من بگو یک در هزاره چندم ببینمت⁉️ 💔 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5913385095678394458.mp3
4.53M
⏯ پادکست احساسی 🎧 ملاقات امام زمان (عج) 🎤 🎤 💔ویژه غروب دلگیر 💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌿چه شود بیاید آن روز که به رسیده باشم 🍁به هوای دیدن تو😍 ز هوا رهیده باشـم 🌿همه عمر من به یادِ تو گذشته 🍁نکند که من و تو را ندیده باشم😢 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهید حسن باقری🌷 روزی خواهد آمد که "نسل آینده" اقدامات و را مورد تحلیل و برسی قرار خواهد داد👌 پس آن طور کنیم که همیشه مورد رضای خداوند♥️ تبارک و تعالی باشد. از چپ نفر سوم: 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - حقیقت غیبت کردن - حجت الاسلام رفیعی.mp3
601K
♨️حقیقت غیبت کردن بسیار شنیدنی👌 🎙حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰به تنهایی با "۴۰ تن" روبه‌رو می‌شود و پس از به رساندن ۳۷ نفر از آن‌ها، فشنگ‌هایش💥 تمام می‌شود. به سوی او حمله می‌کنند تا وی را به ببرند، اما با شجاعت بی‌بدیلی این بار با سرنیزه🗡 دفاع و دو نفر👥 دیگر را مجروح می‌کند و در نهایت به می‌رسد. 🔰هم‌رزمان وی در مراسم او نقل می‌کردند «اگر به لطف خداوند شهید پرهیزگار🌷 مقاومت و جانفشانی نمی‌کرد، جاده به دست داعش می‌افتاد و به دنبال آن شهر بوکمال نیز به تصرف آن‌ها درمی‌آمد و خدا می‌داند برای بازپس‌گیری چقدر و شهید🕊 باید تقدیم می‌کردیم.» 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
به قول : " فقط از این خاکا اومده بیرون ... ◆پوست ◆گوشت ◆و ◆همه چی همینجاست تو دلِ همین قلباشون♥️ اینجاست تو همین خاکهایی که قدم می‌زنید👣 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
یه آقایی بود که توی اخرین گفت: [یعنی قسمت میشه منم تو سوریه⁉️] دقیقا بعد از اون مداحی رفت و شهید شد🕊🌷 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13960824000954.mp3
2.54M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه هود✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
‏جگر در این معرکه می خواهی⁉️ هست غیر جنگیدن و شدن راهی هست؟ کار ما، دادن جان، مثل این شهادت🌷 به خدا عادت 🇮🇷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ از وقتی شما رفتی، دیگه زمین آروم نیست، دائم بیقراره💗 بدخلقی می‌کنه.... راستشو بگو! اون میخی که قرآن📖 فرمود زمین رو از تلاطم حفظ می‌کنه بودی⁉️ آخه بعد شما زمین آروم نگرفت! حاجی جان، رفتی ولی زمین هم شماست...😔💔 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠سبک زندگی شهدا🌷 🔸در بحث ١حلال و حرام و رعایت مسائل شرعی خیلی مقید بود👌 در هر شرایط و مکانی با رعایت ادب و احترام میکرد. پشت گوشی همراهش📱 این برچسب را زده بود: گناه یعنی خداحافظ 🔹در ایام خاص مثل محرم ٬فاطمیه٬و نیمه جلوی مغازه ایستگاه صلواتی برپا می کرد، در گلزار شهدا🌷 زیاد به قطعه سر میزد. همیشه خنده رو بود و می خنداند، به همت از کودکی به خواندن زیارت عاشورا📖 و حدیث کساء علاقه مند شده بود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📸رونمایی از سنگ جدید مزار شهید حججی 🌷 در طراحی سنگ جدید مزار شهید قطعاتی از مضجع سه امام شهید استفاده شده است. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💥💥 از ترس با مردم دست نمیدن، باشه، قبول ولی کاش از ترس هم: 👈 با دست نمی‌دادند! 👈 به مال دست نمی زدند! 👈 به دست درازی نمی کردند! 👈 از کم کاری و دست می کشیدند! 👈 از دستگیری میکردند! 👈 و... 🍂🍁🍂🍁🍂 وقتی برای اون "احتمالی" اینقـدر اهمیت قائلند؛ چرا اهمیتی برای این ها قائل نیستند⁉️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
قسمتی از شهیدرسول خلیلی🕊 اگه یه روز فرشته ها بگن چی میخوای از . دستهامو باز میکنم🤲 و میگم با و دعا شهادت "شهادت" همه آرزومه شهادت شهادت🌷 رویای ناتمومه خدایا ما را با ختم بخیر بگردان ⏰ساعت ۲۳:۵۵ 📆شب شنبه ۱۳۸۳/۱۲/۲ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸روزی برای تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم، در راه برگشت🚗 صدای آمد، احمد گفت: کجا نگه می‌داری تا نماز بخوانیم⁉️ گفتم: ۲۰ دقیقه‌ی دیگر به شهر می‌رسیم و همانجا نماز می خوانیم. 🔹از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد😒 و گفت: من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه‌ی دیگر باشم و نمی‌خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز دارم دوست دارم نمازم با "نماز امام زمان (عج)" و در همان وقت به سوی خدا برود. راوی: دوست شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 📚 1 ﺯﻧﺪگی 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد 1⃣2⃣ 🔮خیلی وقتها گرسنه می‌ماندم و غذا هم اگر بود هندوانه🍉 و پنیر خیلی سختی کشیدم یک روز بعد از ظهر تنها بودم روی خاک نشسته بودم و اشک میریختم😢 که اگه می توانست نمی‌گذاشت مصطفی اشکش را ببیند اما آن روز یک دفعه سر رسید و دید او دارد گریه می‌کند آمد جلو دو زانو نشست و شروع کرد به 🔮گفت من می‌دانم زندگی تو نباید اینطور باشد تو فکر نمیکردی به این روز بیفتی😔 اگر خواستی می‌توانید برگردید تهران ولی من نمی توانم، این است خطری برای خود انقلاب است. دستور داده کردستان پاکسازی شود و من تا آخر با همه وجودم می ایستم👊 غاده ملتمسانه گفت: بیایید برگردیم من نمی‌توانم اینجا بمانم😢 🔮مصطفی گفت آزادید، می‌توانید برگردید تهران چشمهایش پر از آب شد گفت می‌دانید که بدون شما برگردم اینجا هم کسی را نمی‌شناسم با کسی نمی‌توانم صحبت کنم خیلی وقت‌ها با همه وجود منتظر می نشینم که کی می آیید😞 و آن وقت از شما هیچ خبری نمی‌شود. مصطفی هنوز کف دست‌هایش روی زانوهایش بود انگار تشهد بخواند گفت: اگر خواستید بمانید به خاطر بمانید نه به خاطر من ❌ 🔮به هر حال تصمیم گرفتم بمانم تا آخر، و برنگردم🚷 البته به سردشت که رفتیم من به اکیپ بیمارستان ملحق شدم. نمی‌ توانستم بیکار بمانم در سختی ها زیاد بود همان ایام آقای طالقانی از دنیا رفتند و برگشتیم تهران. در تهران برایم خیلی سخت بود و من برای اولین بار مصطفی را آنطور دیدم با نگرانی شدید. منافقین خیلی حمله می کردند به او 🔮عکس مصطفی را در روزنامه📰 کشیده بودند که در عینکش تانک بود و می کرد خیلی عکس وحشتناکی بود😰 من خودم شاهد بودم این مرد چقدر با کار می‌کرد چقدر خسته می شد گرسنگی می کشید اما روزنامه ها اینطور جنجال به پا کرده بودند در ذهن من 🔮هیچکس نمیکرد. مصطفی چه کارهایی انجام می‌دهد از آن روز از سیاست متنفر شدم به مصطفی گفتم باید ایران🇮🇷 را ترک کنی بیا برگردیم ولی مصطفی ماند به من گفت: فکر نکن من آمدم و پست گرفتم زندگی آرام خواهد بود، تا حق و هست و مادام که سکوت نمی‌کنید جنگ هم هست. 🔮بالاخره آزاد شد و من به لبنان برگشتم همین قدر که گاه گاهی بروم و زدم راضی بودم و مصطفی دقیق کارهایی را که باید انجام می‌دادیم می‌گفت. سفارش یک به یک بچه‌های مدرسه را می‌کرد و می‌خواست که از دانه دانه خانواده‌های شهدا تفقد کنم برای ایشان نامه بنویسم. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1 زندگی 🔻به روایت: همسرشهیــد 2⃣2⃣ 🔮می نشست می گفت بهشان بگو به يادشان هستم ودوستشان دارم♥️ مدام می گفت اصدقائنا دوستانم. نمی خواهم دوستانم فکر کنند آمده ام ایران، شده ام از آن ها فراموش کرده ام. یک بار که در لبنان بودم شنيدم عراق به ایران حمله کرده💥 خیلی ناراحت شدم جنگ کردستان که تمام شد خوشحال شدم. امید برایم بود که کردستان الحمد لله تمام شد😃 🔮فکر می کردم آن اشک های من در تنهایی در کردستان نتیجه داده من آن جا واقعا با همه وجودم می کردم که دیگر جنگ تمام شود. دیگر من خسته شدم. دلم برای مصطفی هم می سوخت🙁 من نمی توانستم از او دور شوم و با این حال حق من بود که زندگی با داشته باشم. فکر می کردم خدا دعایم اجابت خواهد کرد و در لبنان و ایران جنگ خواهد شد. 🔮خبر حمله عراق برایم یک ضربه بود⚡️ می دانستم اولین کسی که خودش رابرساند آن جامصطفی است. بسته شده بودو من خیلی دست و پا می زدم که هرچه سریع تر خودم را برسانم به ایران بالاخره از طریق هواپیمای نظامی🛩 واردایران شدم. در تهران گفتند مصطفی اهواز است و من همراه عده ای با یک هواپیمای 130 راهی شدیم. 🔮در دلش آشوب بود: مصطفی کجاست؟ سالم است؟ آیا دوباره چشمش به صورت نازنین می افتد؟ موتور هواپیما که آتش گرفته بود و وحشت وهیاهوی اطرافیان، پریشانیش را بیش ترمی کرد😨 مصطفی را باز کرد و شروع کرد به خواندن 🔮من در ایران هستم ولی قلبم♥️ با تو در جنوب است، درمؤسسه، در صور. من احساس می کنم، فریاد می زنم، می سوزم و باتو می دوم زیر بمباران و آتش. 🔮من احساس می کنم با توبه سوی مرگ می روم به سوی ، به سوی لقای خدا باکرامت. من احساس می کنم در هر لحظه باتوهستم حتی هنگام شهادت🌷 حتی روز آخر در مقابل. وقتی مصیبت روی وجود شما سيطره می کند، دستتان را روی دستم بگیرید و احساس کنید که در "وجودم" ذوب می شود. عشق💖 را در وجودتان بپذیرید. دست عشق را بگیرید. عشق که مصیبت را به تبدیل می کند، مرگ را به بقا وترس را به شجاعت. 🔮وقتی رسیدم، مصطفی نبود و من نمی دانستم اصلا زنده است یانه‼️ سخت ترین روزها روزهای اول جنگ بود. بچه ها خیلی کم بودند، شاید پانزده تا هفده نفر. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh