eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹 سلام بر ابراهیم 🌹🍃 🍃 قسمت پنجم 🍃 "ورزش باستانی" 🔺راوی: جمعی از دوستان شهيد 💠اوايل دوران دبيرســتان بود كه ابراهيم با ورزش باستانی آشنا شد. او شب‌ها به زورخانه‌ی حاج‌حسن می‌رفت. حاج‌حســن توكل، معــروف به حاج‌حســن نجار، عارفی وارســته بود. او زورخانه‌ای نزديک دبيرستان ابوريحان داشت. ابراهيم هم يكی از ورزشكاران اين محيط ورزشی و معنوی شد. حاج‌حسن، ورزش را با يک يا چند آيه از قرآن شروع می‌كرد. سپس حديثی می‌گفت و ترجمه می‌كرد. بيشتر شب‌ها، ابراهيم را می‌فرستاد وسط گود، او يک ســوره قرآن، دعای توسل و يا اشعاری هم در يک دور ورزش، معمول در مورد اهل بيت می‌خواند و به اين ترتيب به مُرشِد هم كمک می‌كرد. از جملــه كارهای مهم در اين مجموعه، اين بود كه هر زمان ورزش بچه‌ها به اذان مغرب می‌رســيد، بچه‌ها ورزش را قطع می‌كردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج‌حسن نماز جماعت می‌خواندند. به اين ترتيب حاج‌حسن در آن اوضاع قبل از انقلاب، درس ايمان و اخلاق را در كنار ورزش به جوان‌ها می‌آموخت. فرامــوش نمی‌كنم، يک‌بــار بچه‌ها پس از ورزش، در حال پوشــيدن لباس و مشغول خداحافظی بودند. يکباره مردی سراسيمه وارد شد، بچه‌ی خردسالی را نيز در بغل داشت. 📿با رنگی پريده و با صدائــی لرزان گفت: حاج‌حســن كمكم كن. بچه‌ام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نَفَس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد، تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد... ابراهيم بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توی گود. خودش هم آمد وســط گود. آن شــب ابراهيم در يک دور ورزش، دعای توســل را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم با سوز دل برای آن كودک دعا كرد. آن مرد هم با بچه‌اش در گوشه‌ای نشسته بود و گريه می‌كرد. دو هفته بعد حاج‌حسن بعد از ورزش گفت: بچه‌ها روز جمعه ناهار دعوت شديد! با تعجب پرسيدم: كجا !؟ گفت: بنده خدائی كه با بچه‌ی مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. بعد ادامه داد: الحمدلله مشكل بچه‌اش برطرف شده. دكتر هم گفته بچه‌ات خوب شده. برای همين ناهار دعوت كرده. برگشــتم و ابراهيم را نگاه کردم. مثل کسی که چيزی نشنيده، آماده‌ی رفتن می‌شد. اما من شک نداشتم دعای توسلی که ابراهيم با آن شور و حال عجيب خواند، کار خودش را کرده. ٭٭٭ 🍃بارها می‌ديدم ابراهيم، با بچه‌هایی که نه ظاهر مذهبی داشــتند و نه به دنبال مسائل دينی بودند رفيق می‌شــد. آن‌ها را جذب ورزش می‌کرد و به مرور به مسجد و هيئت می‌كشاند. يکی از آن‌ها خيلی از بقيه بدتر بود. هميشــه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می‌گفت! اصلا چيزي از دين نمی‌دانســت. نه نماز و نه روزه، به هيچ چيــز هم اهميت نمی‌داد. حتی می‌گفت: تا حالا هيچ جلســه‌ی مذهبی يا هيئت نرفته‌ام. به ابراهيم گفتم: آقا ابراهیم، اين‌ها کی هستند دنبال خودت مياری!؟ با تعجب پرسيد: چطور، چی شده؟! 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
: هُوَالشَهید🌿 شهید مصطفے صدرزاده: سخنان مقام معظم رهبرے را گوش کنید؛ قلبـــــ شما را بیدار مےڪند و راه درستـــــ را نشانتان مے دهد. قسمتی از وصیتـــــ نامه 🌙✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیا موعود هنگام قیام است ✨جهان مجروح یک جو التیام است زمان لبریز شوق‌و است ✨ بر رجعتت امّیدوار است بیا امروز روز عشق❤️است ما را ✨علمدار😍 تو در صدر است ما را ❣️✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
"به آسمان که رسیدند، رو به ما گفتند: زمین چقدر حقیر است، آی خاکی ها..." 🌷شهید حسن باقری 🔸سایز استوری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ دو دقيقه اقتداررر رجــز خوانى يك جـــوان ايرانى در حرم حضرت زينب✌️ اگه ميخواين از اتفاقات تو منطقه باخبر باشين؛ اين كليپ رو حتما ببينين 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🇮🇷🕋 شهید سلیمانی، قهرمان ملت ایران، قهرمان اُمت اسلام ❣حضرت (مدظله العالی) 🕊"شهید [سلیمانی]، هم قهرمان ملّت ایران شد و هم قهرمان امّت اسلامی شد؛ این نکته‌ی اساسی است. ایرانی‌ها هم به خودشان افتخار کنند که مردی از میان آنها از یک روستای دورافتاده برمیخیزد، تلاش میکند، مجاهدت میکند، خودسازی میکند، تبدیل میشود به چهره‌ی درخشان و قهرمان امّت اسلامی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ ♡بسم رب شهدا 🍃گاهی که میخواهم از بگویم و بنویسم زبانم قفل میشود ، نگاهم روی خط های دفتر سفید ثابت می‌ماند و قلم کاغذ سفید را با کلماتی نامفهوم سیاه میکند. 🍃اینبار هم همینطور! بالاخره با یک حرف ، با یک کلمه در ذهنم روشن میشود. به دست مینویسم از او : گرمای را با حضورش در خانواده ها به خنکای بهار تبدیل کرد، مثل هر نور چشمی که تازه متولد میشود. 🍃 آقایی که راه را در پیش گرفت و را به تن کرد. باز هم یک شاگرد از مدرسه آمده بود که امتحان پس بدهد. 🍃باز مردی از که دل به باخته بود و هیچ جوره نمیشد پای رفتن را از او بگیری... وَ باز شاگردی که رسم از خود را خوب بلد بود ، گذشتن میخواهد به نیست به است. باید بی ریا و صادقانه بگذری از هرآنچه که مانع سعادتمندی‌ات میشود و این طلبه گذشت از هر چیزی که داشت! 🍃هرچه بگویم باز نمیتوانم حق مطلب را ادا کنم چرا که هنوز درکی از مقام والای شهید و ندارم. هنوز اندر خم این کوچه ماندم وَ به گمانم قرار نیست دل را تکانی بدهم تا گرد و غبارهای هایش برود و شود ،دلم یک متفاوت میخواهد مثل همه آنهایی که رفتند. 🍃دلم پر میکشد برای که جایی برای من نیست چون هنوز خود را پیدا نکردم. 🍃کاش متفاوت به آخر برسیم! وگرنه پایان همه قصه هاست.🌹 ✍️نویسنده: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
با سلام خدمت همه اعضا کانال شهید نظرزاده انشالله پس از وقفه ای که افتاده بود دوباره پادکست های مهدوی رو شروع میکنیم 😍 هرروز بین ساعت یک‌تا دو ظهر پادکست ها گزاشته میشود 👌 درپناه مولا علی (ع) 🌹
امام مظلوم.mp3
1.62M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۳۴ 🎤 استاد 🔸«امام مظلوم»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🎞 [همرزم‌شہید] |یکی دو روز قبل از شهادت بابڪ بود. مصادف با شهادت امام‌حسن(ع)همرزممون‌سردارصمدی،رفت روی مین کنار جاده ای ، دو کیلومتر قبل تر از محل شهادت بابڪ به شهادت رسید🕊 تیم ما ورودی بوڪمال مستقر بود.همه باید از کنار ماشین ها رد میشدن ، راننده‌ےسردارگفت:یک نفرو لازم داریم بره کمک کنه پیکر شهید رو بیاره‌.🌺🌿 بابڪ چون بچه ی حرف گوش کنی بود بابڪ رو فرستادم😄 .آمبولانس که حرکت کرد بابڪ اومد پیشم‌گفتم : اونی که توی آمبولانس بود کی بود؟🧐 گفت:"سردار صمدی بنده خدا خیلی ناجور شهید شده بود"😞 شب پست نگهبانی بودیم دیدم داره گریه میکنه ، گفتم چرا گریه میکنی : "گفت منم دوست دارم شهید بشم"😭 گفتم پس خانوادت چی؟😕 گفت:"اونا رو سپردم به حضرت زینب (س)"|☺️ •♥️• ‍‎‌‌‎‎‎ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
برعکس تولد ۳فرزند دیگرم که همه با سروصدا تبریک می‎گفتند بعد از دیدنِ زینب همه گوشه چشمشان‌ تر می‎شود... بغلش می‌کنم و آرام وصیت ‎نامه محمد را که دیگر حفظ شده ‎ام در گوشش زمزمه می‌کنم از طرف من رویِ فرزندانم را ببوس و به فرزند چهارم بگو این سختی ها آسایشی به همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد زینب آرام می‎خوابد و من به عکس محمد رویِ دیوار نگاه می‌کنم... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🕊 •صبح زودیڪی ازاقوام خیلی دورمان ڪه رفت‌وآمدی باهم نداشتیم آمده‌بود براےتشییع‌مصطفی. •برایم عجیب بودڪه چطورما را پیدا ڪرده‌وسر ازاینجادرآورده،🧐 برایمان تعریف ڪردڪه ازحضرت عباس (ع) حاجتی داشتم قبل ازشهادت پسرتان خواب‌حضرت عباس (ع)را دیدم •درخواب حضرت به من گفتند: نماینده من در روزتاسوعاداره میادپیشم برید پیش اون.✨🥀 •وقتی بیدار شدم متوجه منظورحضرت عباس(ع)نشدم، دوباره خواب ‌‌‌دیدم، اینبار مادرمرحومم رو دیدم‌گفت: چرا نرفتی پیش نماینده حضرت عباس(ع) و بعدش‌عڪس مصطفی رونشونم داد،🖼 •بعداز بیدارشدن با پرس‌وجو فهمیدم این شهید ، ازفامیلهای خودمون هست.🌾🌼 ♥️ •راوی: مادر شهید🌱 ‍‎‌‌‎‎ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌹 سلام بر ابراهیم 🌹🍃 🍃 قسمت ششم 🍃 راوی: حسين الله‌كرم 📿ســيدحسين طحامی (کشتی‌گير قهرمان جهان) به زورخانه‌ی ما آمده بود و با بچه‌ها ورزش می‌کرد. هر چند مدتی بود که ســيد به مســابقات قهرمانی نمی‌رفت، اما هنوز بدنی بســيار ورزيده و قوی داشــت. بعد از پايان ورزش، رو کرد به حاج‌حســن و گفت: حاجی، کسی هست با من کشتی بگيره؟ حاج‌حســن نگاهی به بچه‌ها کرد و گفت: ابراهيم، بعد هم اشاره کرد، برو وسط گود. ًدر کشتی پهلوانی، حريفی که زمين بخورد، يا خاک شود می‌بازد. کشتی شــروع شد. همه‌ی ما تماشــا می‌کرديم. مدتی طولانی دو کشتی‌گير، درگير بودند، اما هيچ‌کدام زمين نخوردند. فشار زيادی به هر دو نفرشان آمد، اما هيچ‌کدام نتوانست حريفش را مغلوب كند، اين کشتی پيروز نداشت.! بعد از کشتی، سيد‌حسين بلندبلند می‌گفت: بارک الله، بارک الله، چه جوان شجاعی، ماشاءالله پهلوان! ٭٭٭ 🍃ورزش تمام شده بود. حاج‌حسن خيره‌خيره به صورت ابراهيم نگاه می‌کرد. ابراهيم آمد جلو و با تعجب گفت: چيزی شده حاجي!؟ حاج‌حســن هم بعد از چند لحظه سکوت گفت: قديم‌ها تو تهران، دو تا پهلوان بودند به نام‌های حاج‌سيد‌حسن رزاّز و حاج‌صادق بلور‌فروش، اون‌ها خيلی با هم دوست و رفيق بودند. توی کشــتی هم هيچ‌کس حريفشــان نبــود. اما مهم‌تر از همــه اين بود که بنده‌های خالصی برای خدا بودند. هميشه قبل از شروع ورزش، کارشان را با چند آيه از قرآن و يه روضه‌ی مختصر و با چشمان اشــک آلود برای آقا اباعبدالله (ع) شروع می‌کردند. نفسِ گرم حاج‌محمد‌صادق و حاج‌سيد‌حسن، مريض شفا می‌داد. بعــد ادامه داد: ابراهيم، من تو رو يه پهلوان می‌دونم مثل اون‌ها! ابراهيم هم لبخندی زد و گفت: نه حاجی، ما کجا و اون‌ها کجا. بعضــی از بچه ها از اينکه حاج‌حســن اينطور از ابراهيــم تعريف می‌کرد، ناراحت شدند. 🌱فردای آن روز پنج پهلوان از يکی از زورخانه‌های تهران به آنجا آمدند. قرار شد بعد از ورزش، با بچه‌های ما کشتی بگيرند. همه قبول کردند که حاج‌حسن داور شود. بعد از ورزش، کشتی‌ها شروع شد. چهار مسابقه برگزار شد، دو کشتی را بچه‌های ما بردند، دو تا هم آن‌ها. اما در کشتی آخر، كمی شلوغ کاری شد! آن‌ها سر حاج‌حسن داد می‌زدند. حاج‌حسن هم خيلی ناراحت شده بود. من دقت کردم و ديدم کشــتی بعدی بين ابراهيم و يکی از بچه‌های مهمان اســت. آن‌ها هم که ابراهيم را خوب می‌شناختند مطمئن بودند که می‌بازند. برای همين، شلوغ کاری کردند که اگر باختند تقصير را بيندازند گردن داور! همه عصبانی بودند. چند لحظه‌ای نگذشــت که ابراهيم داخل گود آمد. با لبخندی که بر لب داشــت با همه‌ی بچه‌های مهمان دست داد. آرامش به جمع ما برگشت. 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 خون شهید کهنه نمیشه... 🎬 برشی از روایتگری حاج قاسم صادقی در با این ستاره ها 📍اینجا مرکز دنیاست 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚سلام امام زمانم💚 اِلهى عَظُمَ الْبَلاء ... نبودنت ، همان بلایِ عظیم است ؛ که زمین را تنگ کرده! و اینک... بـــــهار و... یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَار... با تحول قلبهایمان به أَحْسَنِ الْحَال ...🍃🌸 از میله‌های غربت هزار ساله رهایت می‌کنیم! و زمین را ؛ از بلایِ هزار لایه... 🥀 روزمان را با تو ؛ نو می‌کنیم ...❤️ ❀ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهـادت ... اجر کسانی است که در زندگی خود مدام در حال درگیری با و زمانی ڪه نفس سرڪش خود را رام نمودند، خداوند به مزد این جهاد_اڪبر، را روزی آنان خواهد کرد امیر مبارزه با نفس: شهیدابراهیم‌هادی سلام بر پهلوان بی مزار❤️ به شما 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید بهشتی 🍁 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh