❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🦋اے ڪاش قلبهاے♥️ همه ے ما
🌼بخاطر التهاب #نیامدنت تندتر میزد
🦋اے ڪاش چشم هاے👀 همه ما
🌺به #راه دوخته مے شد
🦋اے ڪاش #جانهاے همه ما
🌸ازبیقرارے انتظار تو گُر💗 میگرفت
آن وقت حتما #می_آمدی
#اللّٰھُمَ_عجلْ_لِّوَلیڪَ_الفرَج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
آسمانِ سرخ #شهـادت
آسمانــ🕊ـی است که↯↯
جز بر مرغان #خونین_بال
گشوده نمی شود🚫
و چه مرغی
خونین بال تر از #شهید
#شهید_روح_الله_صحرایی 🌷
#شهید_رضا_حاجی_زاده 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
『 در محضر شهدا 』_۲۰۲۲_۰۶_۱۷_۲۳_۰۶_۰۴_۲۲۶.mp3
3.7M
☀️ بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم ☀️
❇️ الَهِي عَظُمَ البَلاءُ وَ بَرِحَ الخَفَاءُ
🔶 و انكَشَفَ الغِطَاءُ وَ انقَطَعَ الرَّجَاءُ
❇️ و ضَاقَتِ الأَرضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ
🔶 و أَنتَ المُستَعَانُ وَ إِلَيكَ المُشتَكَى
❇️ و عَلَيكَ المُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
🔶 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
❇️ أولِيالأَمرِالَّذِينَفَرَضتَعَلَينَا طَاعَتَهُم
🔶 و عَرَّفتَنَا بِذَلِكَ مَنزِلَتَهُم
❇️ ففَرِّج عَنَّا بِحَقِّهِم فَرَجا عَاجِلا
🔶 قرِيبا كَلَمحِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَبُ
❇️ يا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ
🔶 اكفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ
❇️ و انصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ
🔶 يا مَولانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ
❇️ الغَوثَ الغَوثَ الغَوثَ
🔶 أدرِكنِي أَدرِكنِي أَدرِكنِي
❇️ السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
🔶 العَجَلَ العَجَلَ العَجَلَ
❇️ يا أَرحَمَ الرَّاحِمِينَ بحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
الطَّاهِرِينَ
#التماس_دعا🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔸اگه يه روز نمی ديدمش دلم براش تنگ ميشد💔 واقعا ناراحت ميشدم، به خاطر او ميرفتيم #مسجد، يكبار هم ناهار ما رو دعوت كرد و كلي با هم صحبت كرديم🙂 او با روش محبت و #دوستی ما رو به سمت نماز و مسجد كشاند
🔹اواخر مجروحيت #ابراهيم بود و ميخواست برگرده جبهه، يه شب🌙 توی كوچه نشسته بوديم، براي من از بچه های سيزده، چهارده ساله در #عمليات فتح المبين ميگفت، همينطور صحبت ميكرد تا اينكه با يك جمله حرفش رو زد:
🔸"اونها با اينكه سن و هيكلشون از تو كوچیكتر بود ولی با #توكل به خدا چه حماسههایی آفريدند✌️ تو هم اينجا نشسته اي و چشمت به آسمونه كه كفترهات🕊 چی ميكنند."
🔹فردای اون روز همه كبوتر ها رو رد كردم، بعد هم #عازم_جبهه شدم، ابراهيم در اون زمانی كه هيچ حرفی از روش های تربيتی نبود چقدر دقيق و صحيح👌 كار تربيتی خودش رو انجام می داد و چه زيبا "امر به معروف و نهی از منكر" ميكرد.
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
📚سلام بر ابراهیم، ج ١، ص۱۶٧
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰 #شهید_شاخص_سال۹۸
🌸🍃مشغول انجام کارهای روزانه بودم که یکی از رفقا تماس گرفت و گفت یکی که خیلی دوستش داری♥️ چند دقیقه دیگه پایین ساختمون منتظرته! آماده شدم و اومدم پایین. یه ماشین با شیشه های دودی در انتظارم بود! داخل ماشین دیده نمی شد! در ماشین رو كه باز کردم، از ديدن راننده هم ذوق زده شدم و هم تعجب كردم! #جهاد پشت فرمون نشسته بود😍
🌸🍃راه افتاديم... در کوچه پس کوچه های #ضاحیه رسیدیم به دفتر کار یکی از دوستان. نماز رو خوندیم و نشستیم به صحبت. حرفامون حسابی گل انداخته بود و از هر دری سخنی به میان می اومد... بحث رسید به #حاج_قاسم🌷
🌸🍃ایامی بود که عکسهای حاجی در جبهه های #ضد_داعش، در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد، و #جهاد نگران جان حاج قاسم بود... بهش گفتم انگار حاج قاسم دلش خیلی برای بابات تنگ شده! خندید و گفت همینطوره!
🌸🍃گفت داریم برای مراسم سالگرد حاج رضوان برنامه ریزی می کنیم. میشه حاج #میثم_مطیعی رو دعوت کنی به عنوان مداح مراسم بیاد بیروت؟ گفتم چشم، إن شاء الله به حاج میثم میگم.
🌸🍃می گفت میخوام امسال مراسم رو #متفاوت برگزار کنیم... بله، مراسم خیلی متفاوت برگزار شد... چون پيش از رسيدن به سالگرد #حاج_عماد، جهاد هم به پدرش ملحق شده بود🕊🌷
#شهید_جهاد_مغنیه🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
• #شهید_هادی_ذوالفقاری🌷 • #تم_شهیدایی 📲 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
@shahidNazarzadeh (5).attheme
130.7K
• #شهید_هادی_ذوالفقاری
• #تم_رفیق_شهید 📲
• #تم
🔻تم_های_جذّاب_ایتا😍👇
ایتایی متفاوت رو تجربه کن👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#مـــــادر_9شهید_دفاع_مقدس
🍃پسرانش، همهی زندگیاش بود...
و اینگونه شد که
#زن
«زندگی»اش را داد
تا ما #آزادی داشته باشیم...
#مادران_شهدا💔🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تلنگــــــــر🔔🔔
♦️بین این انسانهای رنگارنگ 👥که خیـــره می شوند و #معذب می کننــد تــو را
♦️نگـاه #جوانــکی کــه زودتــر از تـــو ســرش را بــه زیــر می انـــدازد
تـــا دلـ❤️ مولایش را نشکنـد😍
یــک دنیا #دلخوشـی ست...
♦️و زمـــزمه ای🎶 کـــوتــاه:
مــــرا عهــــدی ست با جـــانان💞
♦️در کوچه و خیابان نگاه را از #حیا!
میهمان سنگ فرش خیابان می کنیم😊 و درزهای بهم پیوسته کف پیاده رو را می شماریم.
♦️تا نکند🚫 چهره به چهره!
صورت به صورت! نگاه به نگاه #نامحرمی افتد.
♦️اما بعضی ها صفحات اجتماعی📱 را #غافل اند! غافل از اینکه چشم پیغام رسان #دل است!
♦️ #ای_برادر!
📸عکس با #ریش و محاسن با ادیت نورانی
دست با انگشتر فیروزه💍 و عقیق یمانی!
حالت ایستاده و نشسته با برادران #ایمانی
♦️ #ای_خواهر!
عکس سجاده و چادر نماز🌸 در اتاق عرفانی!
عکس📸 از گونه ی نصفه و چشم بارانی😢
جمع دوستان و #کافه های اعیانی!
❌نیست در شان یک یار #سیدخراسانی❌
♦️درج کامنت با ادبیات بسیار #دخترانه و #پسرانه! اینها بخشی از مشکلاتی ست که ما #مذهبی ها! در گیر آن هستیم...
خواسته و یا ناخواسته😔
♦️اگر در فضای #حقیقی مواظب رفتار و نگاه و کلام مان🗣 هستیم!
در #فضای_مجازی هم باشیم☝️🏻
♦️عکس📷 با هزار ژست و مدل گذاشتن در این صفحات📲 مانند این است که سر چهارراه شهر↹ ایستاده و #ژست بگیریم و به تعداد فالوور های مان چه دختر و چه پسر! تماشا کنند مارا😨
♦️مواظب باشیم #دل ها را نلرزانیم💓
♦️عهد با #جانان را فراموش نکنیم♨️
#حیا
#عفت
#عهد_با_جانان
#وارثان_مادر_مولا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💠 اعتقاد به حجاب♡
🗣 راوی: دوست شهید
💢 با #احمد در مورد مسائل مختلفی حرف می زدیم. ولی احمد تمرکزش روی جنگ نرم و خطرات آن بر جامعه بود. معتقد بود که دشمنان اسلام نمی توانند در جنگ سخت اسلام را شکست دهند و به همین دلیل رو به جنگ ویرانگر نرم آورده اند.
💢 یکی از بزرگترین حربه ها و ابزارهای دشمن بی حجابی و بی بندباری است و بی اهمیتی به مسئله ی #حجاب در عصر حاضر خیانت به اسلام و خون پاک شهیدان🌹 است.
💢 احمد به موضوع حجاب اهمیت زیادی می داد و اعتقاد داشت که حجاب مهم تر از خون شهیدان است. قضیه #حجاب برایش مسئله ی مهمی بود و همیشه نگران بود حرمت حجاب از بین برود و زمانی که دختری را می دید حجاب نداشت یا حجاب آخر الزمان داشت میگفت: #خدایا_من_و_او_را_هدایت_کن
📚ملاقات_در_ملکوت
#شهید_احمد_مشلب🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#شهـــید_محمود_کاوه
🔸فرمانده بود اما برای گرفتن غذا مثل بقیه #رزمندهها توی صف میایستاد، سر صف غذا هم جلوییها به احترامش کنار میرفتند، میخواستند او زودتر غذاش🍝 رو بگیره او هم عصبانی میشد، ول میکرد و میرفت
🔹نوبتش هم که میرسید آشپزها غذای #بهتر براش میریختند او هم متوجه میشد و میداد به پشت سریش👥
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍شهیدی که قرائت #زیارت_عاشورا به نیت او گره گشاست...
💠مادر شهید می گوید مواقعی که دلتنگ💔 او می شوم با عکسش صحبت می کنم و مطمئن هستم که صدای من را می شنود و به حرف هایم گوش می کند. بیشتر دوستان و اقوام می گویند هنگامی که مشکلی برایمان پیش می آید به نیت حسین #زیارت_عاشورا می خوانیم و هنوز تمام نشده مشکلمان حل میشود.
💠مادر شهید مدافع حرم حسین بواس که تصویری از این شهید در دستانش بود با بیان اینکه پسرم #نماز و روزه قضا نداشت گفت: او از همان دوران کودکی کارهای شخصی اش را خودش انجام می داد و تمام نمازهایش را #اول_وقت می خواند و روزه هایش را می گرفت👌
#شهید_حسین_بواس🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
• #شهید_قاسم_سلیمانی🌷 • #تم_شهیدایی 📲 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تم کدوم شهید رو دوست دارین بذاریم کانال؟😍
رفیق شهیدت کیه⁉️
عکسشو بده، برات #تم درست می کنیم🌺
#دلنوشتــــــــه
🌱میدانی... تمام فرضیه هایم ریخت بهم, زمانی که پرکشیدی🕊 همه ی معادلات #مادرانه_ام اشتباه شد...
🌱اصلا میدانی چه فکر میکردم
اما #چه_شد⁉️
⇜فکر می کردم میمانی تا آخرین روزها
⇜فکر می کردم #همیشه_هستی حوالی چشمانم...
#مــــــــــــــادرجان😭✋
🦋حالا عاشقانه های مادرانه ام💖 را هر هفته در کنار مزارت، پهن میکنم همراه #دخترانت ثنا و حنانه...
🦋میدانم که #هستی...
آری میدانم هنوز هم حوالی چشمانم بنشسته ای و مــ❤️ــادر صدایم میزنی و من به عکست در قاب #جانِ_مادر می گویم
حیــــــ🌷ـــــدرم...
#مادرانه
#شهید_حیدر_جلیلوند
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📸تصویری که در آن، شهید #جبار_عراقی تعدادی از عناصر داعش را به اسارت گرفته است!
💥سرداری که وقتی به شهادت رسید، به علت شرایط منطقه، خبر #شهادتش را شبکهها و رسانههای منتسب به داعش و تکفیریها پخش کرده بودند. دشمن با این کار میخواست انتقامش را از شهید🌷 جبار عراقی با نام جهادی «ابوعارف» بگیرد. چون ابوعارف در زمان #فرماندهیاش باعث شده بود تعداد زیادی از عناصر داعش را به اسارت بگیرند.
💥شاید این ذوقزدگی رسانههای دشمن با این عنوان که «مالک اشتر ایرانیها را کشتیم» گویای اوج نفرت #جیشالنصر و تکفیریها از ابوعارف باشد. از طرفی چون پیکر شهید🌷 در تیررس تکتیرانداز جیشالنصر بود، حدود دهروز طول کشید تا همرزمانش #سینهخیز پیکر مطهرش را به عقب برگردانند. در این مدت، داعش برای تحویلدادن پیکر #ابوعارف درخواست آزادی ۷۰نفر از تکفیریها را کرده بود که با مخالفت شدید همسر شهید مواجه شد.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید یعنی قرار بود بمیرد
اما بخیر گذشت و شهید شد🕊🌷
شهید نشوی میمیری...
#شهید_حسن_مختارزاده
#عند_ربهم_یرزقون
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#در_محضر_بزرگان❣
💠علامه حسن زاده آملی:
☘ آنکه #نیت_گناه کرده است، هر چند به فعل آن دست نیافته است، اما دل از دست داده است.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دوستان
مهمون امروزمون برادر ابوالفضل هست🥰✋
*بازگشتــ شهید بعد از ۳۷ سال گمنامے در ماه محرمــ*🌙
*شهید ابوالفضل کَلهُر*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۴۵
تاریخ شهادت: ۲۸ / ۴ / ۱۳۶۱
محل تولد: تهران
محل شهادت: شرق بصره
*🌹مادر شهید← ابوالفضلِ من، اولین روز دهه دوم محرم به دنیا آمد🏴 دو بار قبل از شهادت پسرم را از دست دادم🥀و دوباره به دست آوردم، موقع تولدش هم به من گفته بودند در شکم از بین رفته و مرده اما سالم به دنیا آمد🌙 5 ساله بود که فلج حنجره گرفت و تمام دکترها جوابش کردند🥀روی تخت که خوابیده بود فقط کمی قلبش کار میکرد و همه بدنش از کار افتاده بود🥀 ولی آقا ابوالفضل(ع) شفایش داد💫راوی ← ابوالفضل سال 61 به صورت داوطلبانه در عملیات رمضان شرکت کرد🌙و در منطقه شرق بصره به شهادت رسید🕊️پیکر مطهر این شهید 17 ساله در منطقه ماند و در شمار شهدای مفقودالاثر قرار گرفت🥀طی عملیاتی تفحص و پیکر مطهرش توسط اعضای کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح کشف🌙و توسط پلاک، شناسایی و احراز هویت شد🕊️ابوالفضل خودش گمنامی را دوست داشت🥀روی ساکش با دست خودش نوشته بود شهید گمنام ابوالفضل کلهر🌙مادرش از حضرت زینب(س) خواست که صبرش دهد🥀سرانجام در سال ۱۳۹۷ بعد از ۳۷ سال رنج و چشم انتظاری خانواده🥀در ماه محرم🏴 به کشور بازگشت*🕊️🕋
*🌙نکـته: روحی غزنوی کاشانی مادر شهید ابوالفضل کلهر که ۳۷ سال چشم انتظار پیکر فرزند شهیدش بود🥀تنها ۴ سال پس از بازگشت پیکر مطهر او، بعد از تحمل یک دوره بیماری🥀در روز شنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۱ مصادف با شام میلاد امام رضا(ع)🌙و در سن ۷۵ سالگی به دیار باقی و دیدار فرزند شهیدش شتافت
🎞#اطلاعیه_مستند_شهدا
🖥سریال «#بچه_زرنگ»
📀قسمت ششم
🌹شهید مدافعحرم #محمد_جاودانی
🗓یکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱
🕰ساعت ۲۱:۱۵
📺شبکه دو
🔄تکــــرار
🗓دوشنبه ۱۹ دی
🕰ساعات ۰۰:۵۰ ، ۰۹:۴۵ و ۱۶:۱۵
📺شبکه دو
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎞#اطلاعیه_مستند_شهدا 🖥سریال «#بچه_زرنگ» 📀قسمت ششم 🌹شهید مدافعحرم #محمد_جاودانی 🗓یکشنبه ۱۸ دی ۱۴
امشب هم مهمان یکی دیگر از شهدای هم محله ای با شهید نظرزاده هستیم
و مخصوصا بازی یکی از مسئولین هیئت محبان جواد الائمه علیهالسلام که در بیت شهید نظرزاده برپاست در این قسمت
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 2⃣1⃣ #قسمت_دوازدهم 📖یک هف
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
3⃣1⃣ #قسمت_سیزدهم
📖همان حرف ها را پشت تلفن تکرار کردم و برگشتم. مامان پرسید: چی شده هی میروی و هی می ایی⁉️ تکیه دادم به دیوار.
_اقای بلندی زنگ زده میخواهد دوباره بیاید
مامان با لبخند گفت: خب بگذار بیاید
_برای چی؟؟اگر میخواست بیاید پس چرا رفت؟؟
📖 لابد #مشکلی داشته و حالا که برگشته یعنی مشکل حل شده، من دلم روشن است خواب دیدم #شهلا دیدم خانه تاریک بود تو این طرف دراز کشیدی و ایوب ان طرف نور سفیدی مثل نور ماه از قلب ایوب♥️ بلند شد و امد تا قلب تو😍 من میدانم #تو_و_ایوب قسمت هم هستید بگذار بیاید. انوقت محبتش هم به دلت مینشیند
📖اکرم خانم صدا زد: شهلا خانم باز هم تلفن بعد خندید و گفت: میخواهید تا خانه تان یک سیم بکشیم تا راحت باشید؟؟😄 مامان لبخند زد و رفت دم در، من هم مثل مامان به خواب اعتقاد داشتم. محبت ایوب به دلمـ💖 نشسته بود اما خیلی دلخور بودم
📖مامان که برگشت هنوز میخندید
گفتم بیاید شاید به نتیجه رسیدید
گفتم ولی #اقاجون نمیگذارد. گفت: من به این دختر بِده نیستم
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
4⃣1⃣ #قسمت_چهاردهم
📖 #ایوب قرارش را با مامان گذاشته بود. وقتی امد من و مامان خانه بودیم. اقاجون سر کارش بود. رضا مثل همیشه منطقه بود و زهرا و شهیده مدرسه بودند. دست ایوب به گردنش اویزان بود و از چهره اش مشخص بود ک درد دارد😣
📖مامان برایش پشتی گذاشت و لحاف اورد. ایوب پایش را دراز کرد و کاغذی📃 از جیبش بیرون اورد.
-مامان میشود این نسخه را برایم بگیرید؟؟ من چند جا رفتم نبود🚫
مامان کاغذ را گرفت
-پس تا شما حرف هایتان را بزنید برگشته ام.
📖مامان که رفت به ایوب گفتم: کار درستی نکردید.
میدانم ولی نمیخواستم بی گدار به آب بزنم
با عصبانیت😠 گفتم:
-این بیگدار به آب زدن است؟؟ ما که حرف هایمان را #صادقانه زده بودیم، شما از چی میترسیدید؟؟
چیزی نگفت❌
📖گفتم:
-به هر حال من فکر نمیکنم این قضیه درست بشود
ارام گفت: " میشود"✅
-نه امکان ندارد، اقاجونم به خاطر کاری که کردید حتما مخالفت میکنند
من میگویم میشود، میشود؛ مگر اینکه ...
-مگر چی؟؟
-مگه اینکه.... #خانم_جان، یا من بمیرم یا شما.....
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh