eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.2هزار عکس
7.5هزار ویدیو
209 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
1_19442337.mp3
4.86M
موضوع: . 🔰 استاد قلی یان 🌺اللهم عجل لولیک الفرج 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
7⃣7⃣2⃣ 🌷 💠تو اولين كسي هستي كه به مير رضي ملحق مي شوي 🌷عمليات شده بود و در حين "سيد مير رضي " شهيد🕊 شده بود . كلهُر كه با او بسيار صميمي بود ،از شدت ناراحتي و غم از دست دادن يارش ، در خط مقدم ، داخل نفربر نشسته بود و گريه مي كرد😭 . 🌷يكي از دوستان مي گفت : هر چه تلاش كرديم او را آرام كنيم نتوانستيم🚫 . تصميم گرفتيم بگذاريم . بلكه آرام شود . ولي هر چه سعي كرديم آرام نمي گرفت .  🌷حاج آقا آمد و احوال او را ديد . داخل شد و در گوش كلهر چيزي گفت😕 .  شهيد كلهر كه تا آن لحظه با شدت گريه مي كرد ، ناگهان آرام شد .سر بلند كرد و لبخند زد 😊. حاج آقا ميثمي رفت . 🌷از كلهر پرسيديم چه شد كه اين طور آرام شدي ⁉️ گفت : حاج آقا ميثمي همان حرفي را به من زد كه اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به حضرت زهرا (سلام الله) عليها گفته بود . 🌷گفت : " تو كسي هستي كه به ملحق مي شوي " باورمان نمي شد اما زمان طولاني لازم نبود❌ تا ببينيم كه اين حرف تا چه حد حقيقت داشته است👌 .  🌷 در ادامه عمليات ، اولين نفر از مسئولين بود كه به شهادتـــــ🕊 رسيد . شادی روحش 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#ادعــایے در تـــو نمےبینم و تمـــام #هویتـــ تو ... خلاصہ شده در همیــن #بے_ادعــــــایے ... مـــرا دریابـــ ... اے مَـــــــرد بےادعـا #شهید_مهدی_عسگری🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#همســـــرانه😍 حضرت محمد(ص): به زن خود خدمت نکند، مگر صدیق، یا #شهید، یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرت او را بخواهد.😌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
😍 یعنی.... تمام زیبایی های تو برای نفر🌹🌿 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸سپـاه 🔸بسیج 🔸و حزب الله را فاکتـــور بگیر حواست به باشد 🌺دختــر زاده ای هستم که شهادتــ🕊 را از مادرم فاطمه(س) به ارث بردم... و شجاعت👊 را از دخترکی 👈حواست باشد که اگر نگاه چپی به کنی جانت را با خونت میخَرم...🗡 👈گر به میدان نبــرد نیایم پشتِ این میدان ها میپرورانم✊ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢خدایک به سعید داد، از او پرسیدم: را چی گذاشتی؟ خیلی گفت: اسم دختر را چی میذارن؟ گذاشتم دیگه. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍مادر #شهیدان_بختی: من هم در کنار فرزندانم #لهجه افعانستانی را تمرین میکردم تا فرزندانم بتوانند با
8⃣7⃣2⃣ 🌷 💠خاطره ای از جنگ با داعش بخش اول(١/٢) 🔰یه شب به دعوت برادر دعوت شدم برا سخنرانی تو یه مسجد حلقه صالحین بود . 🔰بعد از پایان مجلس دو تا پیله شدن که حاجی ما رو هم با خودت ببر و کلی اسرار و التماس گفتم راهی نداره بازم ول کن نشدن گفتم چه نسبتی با هم دارین شماها گفتن هستیم 🔰 خلاصه به اصرار شمارمو گرفتن و تلفنی📞 پیگیر رفتن بودن از من انکار و از اونا گفتم صبر کنین برم اگه شد خبرتون میکنم اگه نشد هم برین دنبال افغان شدن ..(لهجه و مدرک داشته باشین) 🔰نمیدونم این موجودات از کجا شماره مو هم پیدا کردن و بعد رفتن بازم پیگیر بودن اینقدر که بلاخره فرماندهان رو متقاعد کردم که بیان😀 اما خبری دیگه ازشون نشد... 🔰تا اینکه بعد از تو تدمر وقتی گردان جدید اومد تو مسجد یکی با لهجه غلیظ از پشت صدام کرد و حال و احوال کرد گفتم کجا همو دیدیم ؟ گفت از ما فراموش کردی😕 در مسجد برایمان خطابه کردی! 🔰بعد که پسر خالشو نشونم داد تازه فهمیدم عهههه اینا که همون دو تا هستن ☺️! جا خوردم اخه یکیشون حرف میزد تو مسجد دومی ! 🔰گفتم دمتون گرم پس بلاخره اومدین گفت ۴۵ روزه هستیم مرخصیمون هم رسیده اما شنیدیم نرفتیم. 🔰بعد چند روز برا سرکشی به خط و توجیه فرماندهان وطنی رفتم رو ابرویی ۲ که اسم یه تپه بود پر از گرد و خاک🌫 از سنگر بیرون اومدن و یه احوال پرسی سریع کردن . 🔰فک کردم از من دلخور شدن که بهشون سر نمیزنم🙁.رفتم پیش درخواست کنم بِدنشون به یه واحد دیگه که دم باشن. 🔰فرمانده گروه , مخالفت کرد و گفت این دو تا پسر خاله بهترین نیروهام هستن👌 به هیچ کس نمیدمشون. 🔰فرداش رفتم سراغشون گفتم از من دلخورین⁉️ گفتن نه آقا ما سر پستمون بودیم نمیشد ترک پست کنیم گناه بود📛. ..... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 یاران به #بسم_الله گفتن رد شدند از رود من #ختم_قرآن کردم و درگیر گردابم... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
عاشق #حضرت_زهرا (س) بود.. همش مےگفت: " دوست دارم دست خود را گہ بہ صورت، گہ بہ پهلو گاه بر بازو بگیرم " آخرهم با #ترڪش توپ بہ صورت، پهلو و بازو درعملیات کربلاے۱۰ #شهید شد... #شهید_فریدون_کرمی🕊❤️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌺چفیه میگوید:  به خوبی یاد  دارم آن روزها را که از جبین کشاورزان نخلستان🌴 و گاه بر گرد کمر ماهی گیران🐟 بر روی دریای بی انتها روان میشدم.   🌺چفیه میگوید:  به یاد دارم آن زمان را که ، پای رزمنده ی را دریده بود، واو چنگ برخاک میزد ومن،طاقتم برسر می آمد😔 و خودرابه دور پای اومی پیچیدم وسخت ،آن قدرکه خون بر پیکرش بر می گشت و من سرتا پا سرخ میشدم،مانند شقایق🌸...  🌺چفیه میگوید:  آنگاه که خورشید سوزان☀️،امان بچه ها را بریده بود،دامن به داده و روی سوخته ازآفتابشان را نوازش می کردم🙂، شاید که با تنم، کمی از سوزش وجودشان بکاهم👌.  🌺چفیه میگوید:  آن زمان که به می ایستادند عبایشان می شدم و در دل شب🌙 تنها محرم رازشان... و من بودم که در پیش از عملیات، صورت رزمندگان را می پوشاندم تا که هیچ کس جز محبوبشان اشکشان😭 را نبیند من بودم" و چشم های و خیس آنها" و این آبروی من از همان اشک هاست. 🌺چفیه میگوید:  هرگاه که زمین🌎 به لرزه می افتاد و آسمان شب با چراغانی می شد، فریاد (س) دردشت🍃 می پیچید و رزم خون در میدان رزم برپا بود، به یاد دارم آن هنگام که رزمنده ای بسیجی در خون ، من اولین  کسی بودم که بر بالینش می  نشستم😔؛ او هفت آسمان را می نوردید و من، با کوهی از غم فراق😞، وجود را در آغوش می گرفتم  و آن قدر آن را می بوییدم تا تمام وجودم را در بر میگرفت. 🌺چفیه میگوید:  شما ندیدید آن هنگام را که بچه ها دل به دریا🌊 زده بودند و تکه تکه ی میدان رزم را گلگون🌷 میکرد، رفیقانشان آن تکه ها را در بالینه من جمع می کردند و من همچون بقچه ای می شدم از گوشت و خون 😭. 🌺و آنگاه که نبرد به پایان⛔️ میرسید، اشک حسرت یاران خمینی(ره)😭، تمام وجودم را در بر می گرفت 👈 شرح جان فشانی عشـ❤️ـاق است 👈 معطر از عطر بسیجیان است. 👈 منتظر است، منتظر یاران امام عصر(عج)🌸🍃... 👈 همراه بهشتیان🕊 است و ریسمان ولایت،نشانه منزلت و پاکی است و یادگار جنگ. 🌺🍂خوشا به حال آنان که همراه زندگیشان است😔👌     🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh