🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸حدود نیم ساعت🕰 قبل از #شهادت، رضا جلوی من موضع گرفته بود و با لبخندی شیرین😍 از من پرسید کدام سمت مو
#دلنــوشتـــــــــه📝
💟دل نوشتهای تقدیم به #همسر_سبکبالم(۱/۲)
❣غروب #بی_تو بودن را در حالی بر روی کاغذ📝 میآورم که این قلم توانایی روزهای #تنهاییام را ندارد.
#رضای_عزیزم_سلام:
✍با بندبند انگشتانم شمارش کردهام، که چند روز است از #سفر_عشق💖 بازگشتی نداشتهای. در روزهای نبودنت انتظار بازگشت را با #انگشتانم شمارش میکردم. اما افسوس که نیامدی😔 و مرا مات و مبهوت #تا_ابد در انتظارت گذاشتی.
✍هر بار که به نبودنت💕 فکر میکنم اشک از چشمانم سرازیر😭 میشود. روزی که خبر پر گشودنت🕊 را شنیدم با خود گفتم نه ... #میآید ... خودش قول داده بود میآید، #رضا روی قولش میماند، قرار نبود❌ نیمه راه یکدیگر را رها کنیم.
✍لحظهبهلحظهام پر از تپشهای قلبی💗 گذشت که قرار بود در #انتظار رسیدنت به شماره بیفتد. آمدی نه آن چنان که رفته بودی. #خوابیده بودی. خوابی آرام و #ابدی و بخواب! آرام بخواب! هوا اینجا ابری ست😭
✍زمین جای شما نبود🚫 در چهرهات میتوانستم #آرامش را ببینم. آرامش اینکه از امتحان سربلند بیرون آمدی👌 من نیز چون تو خوشحال و راضی هستم که زندگیمان را در راه #آرمانت که دفاع از حرم بیبی زینب(س)و مولایت حسین (ع) و اصحاب او بود صرف کردی.
✍تحمل روزهای #بی_تو خیلی سخت است، 💥اما هنگامیکه به هدف🎯 و مقصودت میاندیشم خود را #دلگرمی میدهم که تو در همان راهی که آرزویش را داشتی گام نهادی👣 خوشا به توای کبوتر🕊 سفرکردهام ... .
✍خداوند را #سپاس میگویم که در این مسیر، هرچند کوتاه #همسفرت بودم و هدیهای برایم گذاشتی «یعنی #دخترت_نیایش»
#شهید_رضا_دامرودی 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
گزیده ای از وصیتنامه : همسر مهربان، عزیزتر از جانم، قربانت برم، فکر میکردم سختی کربلا را جیش اباعبد
#ماه_عسل با استخوان های همسر😔
✍ دلنوشتهای که همسر #شهید_علی_آقایی در حرم مطهر رضوی در مراسم تشییع #همسر_شهیدش🌷 نوشت:
💞"علی یادت هست میگفتی: شهناز تو رو از #حضرت_معصومه گرفتم❓یادت هست گفتی قول میدم یه بار ببرمت #حرمش ازش تشکر کنم؟
یادت هست #علی! بخدا من یادم هست😢
💞قول ماه عسل دادی برای #مشهد اون هم نه یک بار چندبار اسم نوشتیم📝 آماده شدیم داشتی به قولت عمل می کردی 💥اما هر بار #ماموریت، دوره و در آخر هم اعزام به #سوریه... #رفتی آن هم تنها تنهای تنها👤
💞گفتی: #خواهی_آمد. گفتی: تدارک ببینم؛ دیدم نیامدی⁉️ دیر شد خیلی دیر #چهار_سال تنها ماندم تنهای تنها؛ چقدر سخت بود💔 برایم و حالا خبرت رسیده که #میآیی...
💞میگویند: فقط چند تکه ا#ستخوانی یا یک تکه لباس یا یک #پلاک نمیدانم😔 اما همین را می دانم که من خواستم بد قول نشوی صدای آمدنت چنان زنگی به گوشم زد که دیوانه وار #آمدم به همه جا سر زدم و درخواست سفرمان را به #مشهد کردم. در خواست #ماه_عسل🌸
💞رفتم سپاه؛ دست به دامان #امام_مهربانیها شدم سپردم به خودت تا کارها رو ردیف کنی✅ تا به آرزوی دیرینهام بودن در #کنار_تو دست در دست تو، توی حرم🕌 باشم. امروز #بهترین روز زندگیمام هست 😌
💞علی ببین آمده ام #آوُردیم به سمت آرزویم. می دانستم تو بدقول نبودی❌ #قول ماه عسل داده بودی. نگاه کن #علی کنارت هستم👥 منم #معشوقهات دنیایت همسرت💖 ببین...
💞برایت #لباس_سفید آوردهام بیا بپوش سفارش خودت بود وقتی به خواب یکی از دوستانم آمدی پیام فرستادی💌 و گفتی #همسرم مرا از #امام_رضا(ع) بخواهد
خواستمت با اشک چشم😭
با قلب شکسته💔 و رنجورم
با غصههای #تنهاییام
💞گفتی برایم لباس سفید بخر خریدم
گفتی لباسم را #تبرک کن آن را هم با جان و دل کردم بلکه بازگردی. علی ببین امام رئوف رویم را زمین نینداخته #بپوش لباس سفیدت را ببینم به اندازه #دامادیت؛ به تنت می آید⁉️
💞لباس سیاه نپوش🚫 #سفید برازنده توست. خودم #سیاهت را می پوشم
سفید و سیاه بهم می آیند حتی اگر #عروس_و_داماد برعکس تنشان کنن...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹رضا دامرودی فرزند حسین متولد 20 تیر 1367📆 در خانواده ای #مذهبی دیده به جهان گشود👶 وی در مدرسه راهنم
#دلنــوشتـــــــــه📝
💟دل نوشتهای تقدیم به #همسر_سبکبالم(۱/۲)
❣غروب #بی_تو بودن را در حالی بر روی کاغذ📝 میآورم که این قلم توانایی روزهای #تنهاییام را ندارد.
#رضای_عزیزم_سلام:
✍با بندبند انگشتانم شمارش کردهام، که چند روز است از #سفر_عشق💖 بازگشتی نداشتهای. در روزهای نبودنت انتظار بازگشت را با #انگشتانم شمارش میکردم. اما افسوس که نیامدی😔 و مرا مات و مبهوت #تا_ابد در انتظارت گذاشتی.
✍هر بار که به نبودنت💕 فکر میکنم اشک از چشمانم سرازیر😭 میشود. روزی که خبر پر گشودنت🕊 را شنیدم با خود گفتم نه ... #میآید ... خودش قول داده بود میآید، #رضا روی قولش میماند، قرار نبود❌ نیمه راه یکدیگر را رها کنیم.
✍لحظهبهلحظهام پر از تپشهای قلبی💗 گذشت که قرار بود در #انتظار رسیدنت به شماره بیفتد. آمدی نه آن چنان که رفته بودی. #خوابیده بودی. خوابی آرام و #ابدی و بخواب! آرام بخواب! هوا اینجا ابری ست😭
✍زمین جای شما نبود🚫 در چهرهات میتوانستم #آرامش را ببینم. آرامش اینکه از امتحان سربلند بیرون آمدی👌 من نیز چون تو خوشحال و راضی هستم که زندگیمان را در راه #آرمانت که دفاع از حرم بیبی زینب(س)و مولایت حسین (ع) و اصحاب او بود صرف کردی.
✍تحمل روزهای #بی_تو خیلی سخت است، 💥اما هنگامیکه به هدف🎯 و مقصودت میاندیشم خود را #دلگرمی میدهم که تو در همان راهی که آرزویش را داشتی گام نهادی👣 خوشا به توای کبوتر🕊 سفرکردهام ... .
✍خداوند را #سپاس میگویم که در این مسیر، هرچند کوتاه #همسفرت بودم و هدیهای برایم گذاشتی «یعنی #دخترت_نیایش»
#شهید_رضا_دامرودی 🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_ولادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh