eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
6هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾🍂🌾 شهیدی ڪہ مانندمادرش بین#دیوار سوخت و پرڪشید...🕊 💠می‌گفت: شناختن دشمن باید راشناخت. 🌹 ۹۵_سوریہ 🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ پشت بلند زندگی مانده ایم چشم یک خبر یک انا المهدي بگو یابن الحسن تا فرو ریزد حصار ها 🌺أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#حجــابـــ🌸🍃 هيچ كس هم با نام و بهانه #آزادی #ديوار خانه خود را بر نمي دارد.😏 و شبها در #حياطش را باز نمی گذارد چون #خطر_رخنه_دزد، جدي است👌. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهیدی که مانند مادرش بین و سوخت و پر کشید🕊. میگفت:شناختن دشمن کافی نیست❌ باید را شناخت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣از #زیارت برمی‌گشتم، دیدم توی #دارالحجه خانمی با قلم #خوشنویسی به نستعلیق می‌نویسد‌. ❣اومدم به محسن گفتم: تو یه جمله بگو، منم یه جمله میگم بنویسه. نقشه هم کشیدیم برایش که #قاب بگیریم و توی اتاق خواب بزنیم به #دیوار... ❣محسن این متن را پیشنهاد داد: «آن روزها دروازه‌ای برای شهادت داشتیم و حال، #معبری_تنگ. هنوز برای شهید شدن #فرصت هست.دل را باید پاک کرد.» ❣من هم گفتم: «از قول منِ خسته به معشوق بگویید، جز #عشق_تو عشقی به دلم جا شدنی نیست.» #راوی: همسر شهید #شهید_محسن_حججی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
👆محل شهادت ❣هیچکس نمی‌دانست حرف داشته یا نه؟! ❣آنهایی که بالای سرش رسیده بودند می‌گفتند: نفسهای آخرش بود و حرف نمیزد. نمى‌دانم ... شاید وقتی با انفجار به کانال خورد، گفته باشد. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
7⃣3⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰از خواب ک بیدار شدم تاگوشی📱 را نگاه کردم متوجه چندین از طرف حمید شدم. چون بعد از مراسم همدیگر را ندیده بودیم❌ چندین پیام برایم فرستاده بود ابراز علاقه💞 و نگرانی و برای جواب من! 💥اما من اصلا متوجه نشده بودم. 🔰اول یک بیت شعر فرستاده بود: اگر گناه است نظر بازی دلـ❤️ باخوبان بنویسید به پایم دگران! وقتی جواب نداده بودم📵 این بار اینطور نوشته بود: به سلامتی کسایی که تو خاطرمون هستن و ما تو خاطرشون عددی نیستیم🙁 🔰فکرش راهم نمیکرد🗯 خواب باشم. دوباره پیام داده بود: چقدر سخت است زدن بامامگو! به بگو اگر بهتر است! غیر مستقیم گفته بود اگر به دیوار انقدر پیام داده بودم📲 جواب داده بود! 🔰به خیلی علاقه داشت خودش هم شعر میگفت. من نمیتوانستم را به زبان بیاورم میترسیدم عاشق بشوم💖 و همه چیز خیلی زود بشود 😔 🔰خیلی رسمی جوابش رادادم: به یادتون هستمـ💭 تازه بیدار شدم. کتاب میخونم📖 حدس زدم برخورد مرا متوجه شده باشد, نوشت: گاهی از درد دوری بهتر است/عاشقم کرده ولی گفته بهتراست/توی قران📚 خوانده ام, یعقوب یادم داده است/دلبرت❤️ وقتی کنارت نیست💕 بهتر است! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
روی #دیوار هر کوچه‌ای که‌ نگاه‌ میکنی عکس‌ یه‌ #شهید🌷 رو‌ زدن 💥اما چند‌ نفر‌⁉️ از آدمای این‌ شهر #دلشون‌ روزدن به‌ #نام‌_شهدا #دستمان_را_بگیرید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠زهی خیال باطل ●| یک ماه بعد از نامزدی اش آمد پیش من؛ گفت «می‌خواهم به سوریه بروم»، قبلا هم چند بار به من گفته بود، بهش گفتم عباس سوریه رفتن تو با منه، من نمی‌خوام جوانی پیش من باشه که جنگ و خون و آتش را ندیده باشه؛ مطمئن باش بالاخره تو را می‌فرستم؛ اما چرا آنقدر اصرار می‌کنی که الان بروی؟ ●عباس گفت «حاجی؛ من دارم زمین‌گیر میشم می‌ترسم وابستگی من را زمین‌گیر کنه!». اصرار عباس آنقدر زیاد شد که گفتم عباس برو، وقتی گفتم برو، گل از گلش شکفت ●چون تازه داماد بود رفقای عباس در سوریه هم‌قسم شده بودند که از او مراقبت کنند و او را سالم به ایران برگردانند. بعد از شهادتش، من به بچه‌ها گفتم: زهی خیال باطل...!!! خداوند برای او نقشه کشیده بود؛ عباس درس عاشقی را چشیده بود و باید می‌رفت. 📎پ ن : شهیــدی ڪہ ماننـد مادرش زهــــــرا بین و سوخت و پــــرڪشیـد . 🌷 📎 به یاد شهیدان   🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh