5⃣7⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰خاکریز بزرگى که با تکه سنگی فتح شد!
🌷عملیات #کربلای پنج، شلمچه، اولین گروه خط شکن به سیم خاردار رسید. با باز کردن موانع معبر به عرض حداقل یک متر که گفتنش ساده ولی عمل کردن در آن حجم وسيع میدان مین و #سیم_خاردار در ابعاد مختلف محال⛔️! توسط تخريب چی؛ نیروها عبور کردند.
🌷زمانی که مى خواستند از #خاکریز بگذرند تا سنگرها را منفجر 💥کنند با کمال تعجب متوجه شدند كه یک #پدافند ضد هوايى آن طرف خاکریز قرار دارد! فرمانده مستأصل شده بود😟 كه جناحینِ چپ و راست عمل کردند و گروهِ وسط ماندند كه چکار کنند⁉️
🌷تماس گرفته شد 📞و بعد از مدتى یکی از فرماندهان #شهيد آمد و پرسيد: چه خبر شده؟ مشكل را نشانش دادند. آن شهید بزرگوار🕊 تکه سنگی برداشت و محکم به سمت پدافند پرت کرد🗯.
🌷سنگ پرتاب شده به بدنه پدافند خورد و تِقّى صدا كرد⚡️. پدافندچی #عراقی از وحشت از پدافند پايين پرید و فرار كرد! فرمانده گفت: بسم الله بفرمایید کار را تمام کنید😄....
❌ در آن سنگ چه بود؟
❌ #فرمانده اى كه پرتاب کننده سنگ بود به چه قدرتى جز قدرت #خداوند وصل بود که پدافند دشمن با وحشت از آن شکست؟
❌ آيا #مسئولين حال حاضر از آن ایمان برخوردار هستند....⁉️
راوى: #رزمنده_علی_محمد_شیرعلی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh