eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
6هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
3⃣0⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰علی، از همان اوایل کودکی، عشق❤️ وعلاقه فراوانی به شرکت در و مراسم مذهبی ازخود نشان می‌داد و از آنجایی که پدر و مادر بزرگوارش، خود در خانواده ای و معتقد به دین، و مذهب پویای شیعه تربیت شده بودند از بردن به مراسمات مذهبی دریغ نمی‌ورزیدند❌ 🔰و این حرکت باعث می‌شد او بیش از پیش به روضه‌ها ومراسمات علاقمند شود💞 لذا با همین اندیشه وتفکر💭 که معمولا سفارش دین ماست رشد کرد و تربیت یافت. 🔰وی همزمان تحصیلات ابتدایی، راهنمایی ومتوسطه📚 را با موفقیت در شهر به پایان رسانید و سپس در رشته کامپیوتر💻 در دانشگاه پذیرفته شد. همه این اتفاقات در کنار فعالیت های بی وقفه او در زمینه به اهل بیت عصمت وطهارت(علیهم‌السلام) اتفاق می‌افتاد. 🔰ایشان مامن و ماوای خود را هیئت‌ها، و عشق ورزیدن💖 به بزرگوار و عشق بسیار بالا به سید الشهدا امام حسین (ع) و اهل بیت او و همچنین مجالس روضه و عزاداری🏴 برای اهل بیت به ویژه اطهر (س) می‌دانست. 🔰او هر زمان که در امورات زندگی با سخت و دشوار و یا لاینحل برخور می‌کرد😓 خویشتن و دیگران را به صبر و تحمل و سعه صدر و توسل به (ع) و توکل بر خداوند🙏 جل جلاله و خواندن زیارت عاشورا📖 دعوت می کرد. معتقد بود هر امر لا ینحلی را حل می‌کند👌 مگر آنکه مصلحت خداوند بر چیز دیگری قرار گرفته باشد. 🔰زیرا ذات مقدس مصلحت ما را درچیز دیگری می‌داند که این به نفع ماست. ولی اعتقاد به حرکت🚶 و تلاش در امور زندگی داشتند و را نکوهش می‌کردند. فردبسیار پرتلاشی بود. یکی از اعتقادات مستحکم او که همیشه ورد زبانش بود این بود که خرج کردن برای امام حسین (ع) زیادی دارد و جایگزینی برای آن نمی‌توان پیدا کرد⛔️ منظور او از خرج کردن، و چند وجهی بود. تلاش جسمانی و فیزیولوژیکی، رفتاری، گفتاری، به دستورات قرآن و اهل بیت، خرج کردن مادی و غیره بود.  🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃دو سالی هست ثانیه‌های جایشان را به گذشتِ ساعت‌ها داده‌اند و زمان مثل حرکت دورترین سیاره به دور خورشید سنگین سپری می‌شود. 🍃فضا و زمان سراسر پر از فشار است ، نفس‌ها پر از سرب و سرفه‌ها تبدیل شده‌اند به سیاه سرفه. گناه‌هایم جا و اسم‌شان را عوض کرده‌اند و شده‌اند عادت، توبه‌هایم شده‌اند ، و گریه‌هایم نه از سر بلکه از سر تف‌های سربالاست که بر خودم نثار کردم زمان عجیب می‌گذرد و این سؤال ذهنم را می‌خورد چرا در این غفلتگاه ایستاده‌ام؟؟ 🍃ذهنم می‌گوید همه از داغ است که بر سینه داری. راست می‌گوید با داغ دلم کنار نیامده‌ام، با حرارت آتش ملک دلم که دیگر ندارد که حاکم‌اش باشد، دلم برای شان‌هایش تنگ شده آن موقع که در دست روی صورتش می‌گرفت و مثل جنین سر را در سینه‌اش فرو می‌کرد و تکان می‌خورد و سیر گریه می‌کرد و می‌شست دل ما را برای خودش. 🍃دلم تنگ است؛ تنگ چشمانی که وقتی می‌گرفت تنگ و خیره نگاه می‌کرد تا مو بر تن دشمنان سیخ کند و وضویشان را . انسانی است که مکتبش مثل تیم فوتبال مدرسه ما بود که از هر کلاس کسی بود که پا به توپ بزند و ما پز همکلاسی‌هایمان را بدهیم. 🍃دلم تنگ کسی است که دست را گرفت و از کنار خیابان رفسنجان کشاند پای خاکریزهای تا با بپرد نه اینکه بماند و بگندد. 🍃دلم تنگ دست مهربانی است که هر رو طرفش می‌گرفت آغوش می‌گشود تا رها کند او را از داغ یتیمی و خدا قسم دهد که من جا مانده‌ام از پدرش. او رفت و هنوز من قفس تن‌ام. 🍃دلم تنگ سلیمان است، آنگاه که می‌تاخت بر و جز نعش چیزی باقی نمی‌گذاشت. دلم تنگ سلیمانی است، تو که بودی قسم‌ات میدهم به نام پاک‌ات قسمت کن برای دل ما را تا پا در رکاب شویم و بمانیم. حال اما گیج مانده‌ایم در دوراهی شکم و ، بشکن سبوی ما که دیگر طاقت مستی هم نیست... ✍نویسنده: 🥀به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱٣٣۵ 📅تاریخ شهادت: ۱٣ دی ۱٣٩٨ 📅تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید: کرمان 🕊محل شهادت: بغداد، عراق 🌹🍃🌹🍃 @mohebanjavad