eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ⃣4⃣ 💠 اقرأ 🔹یه بچه بود خیلی اهل معنویت و دعا بود. برای خودش یه کنده بود. شب ها می رفت تا صبح با خدا راز و نیاز می کرد. ما هم اهل بودیم. 🔸یه مهتابی سه، چهار نفر شدیم توی عقبه. گفتیم بریم یه کمی باهاش شوخی کنیم.😀 خلاصه ی گردان را برداشتیم با بچه ها رفتیم سراغش. پشت خاکریز قبرش نشستیم. اون بنده ی خدا هم داشت با یه شور و حال خاصی ی شب می خوند دیگه عجیب رفته بود تو حال!😉 🔹ما به یکی از دوستامون که تن صدای بالایی داشت، گفتیم داخل قابلمه برای این که توش بپیچه و به اصطلاح بشه، بگو: .😃 🔸یهو دیدم بنده ی خدا تنش شروع کرد به و شور و حالش بیشتر شد، یعنی به شدت متحول شده بود و فکر می کرد برایش آیه نازل شده!😁 دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: 🔹بنده ی خدا با شور و حال و گفت: چی بخونم. رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت: بخون😂😂 😁 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷 1⃣9⃣ 💠 نماز شب خوان ناشی 🔸نماز شب از مستحباتی بود که خیلی به آن اهمیت می دادیم اما با بعضی ها ، شب ها مشکل داشتیم و روزها، کل کل 🗣 🔹در روزهای سخت آموزش آبی🏊 بودیم و ☃❄️بی سابقه هوا طاقت مان را کم کرده بود . به ما شش نفر یک 🎪 داده بودند که باید بدون هیچ شب را به صبح می رسانیدم. 🔸ولی او دست بردار نبود. نیمه شب 🌑در تاریکی چادر بلند می شد و چند دست و پا را له می کرد تا به آبی 💦که از قبل در گوشه‌ای گذاشته بود، برسد. 🔹تازه این اول کار بود، وقتی ✨ می گرفت با تمام دقتی که داشت همه را می کرد و به اصطلاح وضو را به جماعت مي گرفت. 🔸به او می گفتیم بیا و بزرگی کن و قید نماز شب را بزن. این که نمی شود هر شب چند برای نماز مستحبی شما بدهیم. او هم کوتاه نمی آمد و می رفت و از فواید شب می گفت. 🔹تا اینجای کار، خیلی تحملش سخت نبود و می شد با او کنار آمد، ولی فاجعه از زمانی شروع شد که گردان در سخنرانیش گفت که هر نمازی با کردن، هفتاد0⃣7⃣ برابر ثوابش بیشتر است. 🔸به کارهای قبلی اش زدن هم اضافه شده بود. سر را از لای چادر🎪 بیرون می برد و مسواک می کرد. عمق فاجعه را زمانی متوجه شدیم که برای می خواستیم پوتین ها را با کف های پر از به پا کنیم.😖😵 آه از نهاد ما درآمده بود. 🔹آن روز، هر کس که حال ما را می دید می گفت چرا اول صبح، این پنج 🏃🏃🏃🏃🏃نفر یک نفر🚶 کرده اند.😂😂 غلامرضا رضایی 😁 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
0⃣1⃣6⃣ 🌷 🔰اولین روزهای سال 63 بود. نشسته بودم داخل چادر🏕 فرماندهی ، خوش سیمایی وارد شد. سلام کرد و گفت : آقای مسجدیان نمی خواهی⁉️ گفتم : تا ببینم کی باشه😊! 🔰گفت : ، گفتم این محمد آقا کی هست❓لبخندی زد و گفت : هستم☺️.نگاهی به او کردم👀 و گفتم : چیکار بلدی؟گفت: بعضی وقت ها می خونم🎤. گفتم اشکالی نداره ، بخون! 🔰همانجا نشست و کمی کرد. سوز درونی عجیبی داشت. صدایش هم زیبا بود👌. اشعاری در مورد (سلام الله علیها) خواند. 🔰 حضورش را در این گردان سوال کردم. فهمیدم به خاطر بعضی از گردان قبلی خارج شده.کمی که با او صحبت کردم👥 فهمیدم نیروی پخته و فهمیده ای است✔️. 🔰گفتم : به یک تو رو قبول می کنم . باید بی سیم چی📞 خودم باشی! قبول کرد و به ما ملحق شد.مدتی گذشت. محمد با من صحبت کرد و گفت: می خواهم بین بقیه نیروها. 🔰گفتم : باشه اما باید دسته شوی. قبول کرد✅. این اولین باری بود که مسئولیت قبول می کرد.بچه ها خیلی دوستش داشتند💞. همیشه تعدادی از نیروها اطراف بودند. 🔰چند روز بعد گفتم محمـــد باید گروهان شوی. قبول نمی کرد❌، با اسرار به من گفت: به شرطی که تا عصر چهارشنبه با من کاری نداشته باشی!با تعجب گفتم: چطــور🤔؟ 🔰با خنده گفت😅: جان آقای مسجدی ! قبول کردم و محمد معاون گروهان شد. محمد خیلی خوب بود👌. مدتی بعد دوباره محمد را صدا کردم و گفتم : باید گروهان بشی. 🔰رفت یکی از دوستان را کرد که من این کار را نکنم. گفتم : اگه مسئولیت نگیری باید از گردان بری😐!کمی فکر کرد💭 و گفت : قبول می کنم ، اما با همان قبلی! 🔰گفتم : صبــر کن ببینم. یعنی چی که تو باید شرط بذاری⁉️ اصلا بگو ببینم . بعضی هفته ها که نیستی ؟اصرار می کرد که نگوید. من هم می کردم که باید بگویی کجا می روی.بالأخره گفت. 🔰حاجی تا زنده هستم به کسی نگو🚫، من سه شنبه ها از این جا می رم و تا عصر چهارشنبه بر می گردم.با تعجب نگاهش می کردم😧. چیزی نگفتم. 🔰 بعد ها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری تا را می رود و بعد از خواندنن نماز📿 امام زمـــان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر می گرد.یکبار همراهش رفتم. نیمه های شب🌘 برای خوردن آب بلند شدم. نگاهی به محمــد انداختم.سرش به شیشه بود. مشغول خواندن بود. قطرات اشک😭 از چشمانش جااری بود. 🔰در مسیر برگشت با او صحبت می کردم. می گفت: یکبــــار ماشین🚕 عوض کردم تا به جمکران رسیدم. بعد هم را خواندم و سریع برگشتم! ✍به روایت از همرزم شهید 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
😍👇🏻 ❌اگر کار خوب است، آن را بخاطر ملاحظه دیگران ترک نکنید.❌ به بعضی‌ها می‌گویند: آقا! چرا فلان جا یا یا را نخواندید ؟ میگوید خجالت کشیدیم! نه؛ از روی حیا، هیچ کار نیکی را ترک نکنید. خواهند گفت متظاهر است؟ بگویند. خواهند گفت خودشیرینی می‌کند؟ بگویند..😌🤞 ❌اگر حرفی حق است و اگر کاری خوب است، آن را بخاطر ملاحظه دیگران ترک نکنید.❌ (۷۸/۰۵/۰۸ - مقام معظم رهبری) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh