eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32هزار عکس
9.9هزار ویدیو
222 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
داشتیم با موتور🏍 می رفتیم که موتور سواری جلوی ما پیچید وبا اینکه #مقصر بود ،هو کرد و بی احترامی .
6⃣2⃣5⃣ 🌷 💠درخواست نصحیت عارفی از یک   🔹سال اول جنگ بود. به مرخصی آمده بودیم. با موتور🏍 از سمت میدان سرآسیاب به سمت میدان در حرکت بودیم. (شهید ابراهیم هادی)عقب موتور نشسته بود. 🔸از خیابانی رد شدیم. ابراهیم یک دفعه گفت: امیر وایسا⛔️! من هم سریع آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم. چی شده؟! گفت: هیچی، اگر وقت داری بریم دیدن یه !‌ من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم✅. 🔹با ابراهیم داخل یک خانه🏡 رفتیم. چند بار یاالله گفت. وارد شدیم. چند نفری نشسته بودند. با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود. به همراه ابراهیم سلام کردیم✋ و در گوشه اتاق نشستیم. 🔸صحبت حاج آقا با یکی از تمام شد. ایشان رو کرد به ما و با چهره‌ای خندان😊 گفت: راه گم کردی، چه عجب این طرف ‌ها! 🔹ابراهیم سر به زیر نشسته بود☺️. با ادب گفت: حاج آقا، وقت نمی‌کنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت می‌کردند فهمیدم ایشان، ابراهیم را خوب می‌شناسد👌 حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد. 🔸وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی گفت: آقا ابراهیم ما رو یه کم کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود☺️. 🔹سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو نکنید. خواهش می‌کنم این طوری حرف نزنید⭕️ بعد گفت: ما آمده بودیم شما را کنیم. انشاء‌الله در جلسه هفتگی خدمت می‌رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی👋 کردیم و به بیرون رفتیم. 🔸بین راه گفتم: ، تو هم به این بابا یه کم نصیحت می‌کردی. دیگه سرخ و زرد شدن نداره😁!‌ با پرید توی حرفم و گفت: چی می‌گی امیر جون، تو اصلاً این آقا رو شناختی⁉️گفتم: ، راستی کی بود!؟ 🔹جواب داد: این آقا یکی از خداست. اما خیلی‌ها نمی‌دانند. ایشون بودند. سال ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن 📕 محبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بوده. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
در تمام طول مسیر از #مولایش اذن خواست و دعای حضور و افتخار سربازی✌️ #قنوت هایش در گوش هفت آسمان می
📜 🌹به نام خدای مدافعان حرم🌹 🔸ما را آفریده‌‌اند              🔸اصلاً برای آفریده‌‌اند 🔰عازم سفری هستم🚌.ج به رسم چند خطی را در کمال صحت جسمی و روانی👌 از خود به می‌‌گذارم. 📝خیلی وقت بود که تو این هوا برایم سخت شده بود😪 هوایی پر از ✘ریا، ✘دروغ، ✘نفاق و ✘دورویی. برای کمال و رسیدن به راهی جز رفتن نیست🚫 و عبور کردن از تن و نفس... که اگر بمانی نفس می‌‌شوی. 📝خسته شده‌‌ام از ، از کسالت، از خمودی و از یک‌‌نواختی. از این‌‌که بنشینم و هر روز خبر دوستان و هم‌‌لباس‌‌هایم👥 را بشنوم😔 تا این‌‌که این مجال . 📝از همه کسانی که در طول این سال و شش ماه و پانزده روز 🗓برایم زحمت کشیدند ممنونم و از همه آنان همین‌‌جا می‌‌طلبم🙏 📝از دوست و رفیق و نارفیق و... می‌‌طلبم. از حلالیت می‌‌خواهم که فرزند خلفی برایش نبودم😔 ازش می‌‌خواهم خانم حضرت زینب(س)را و اسوۀ خودش قرار دهد. 📝امیدوارم (س) عنایتی کنند تا من به هدفی🎯 که از ورود به داشته‌‌ام و آن هم تنها خواستن شهادت🌷 از خداوند بود، نایل آیم. 📝کوچک‌‌تر از آن هستم که کسی را کنم اما همه را به صداقت، محبت و دعوت می‌‌کنم و از آنان می‌‌خواهم فریب مال دنیا را نخورند❌ که این مال فناپذیراست. به قول اگر دوست داشتند نفری یک روز و یک برایم بخوانید. «از همه حلالیت می‌‌خواهم.» 1394/08/15 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻هادی به سوی سیدالشهداء علیه السلام 📖 #ابراهیم شهید شد، اما #هیئت که یادگارش بود در محل برقرار مان
🍃🌺 🌷اگر مردم تهران بخواهند یک نمونه از #خوب های خودشان را مثال بزنند، خوب است که شهید ابراهیم هادی را مثال بزنند و بگویند: «بچه تهرونی؛ مثل #شهید_هادی». 🌷شاید بسیاری از خوبان تهران روز #قیامت پشت سر شهید ابراهیم هادی وارد بهشت شوند. 🌷شما می دانید که آقای #دولابی(ره) اهل تعارف و مبالغه نبودند؛ ایشان وقتی آقای ابراهیم هادی را که یک جوان بیست ساله بود، دیدند، صبر کردند تا جمعیت برود. بعد به ابراهیم هادی فرمودند: «آقا ابراهیم! یک کم ما را #نصیحت کن!» و آقا ابراهیم با شرمندگی سرش را پایین می اندازد که «حاج آقا! چه می فرمایید؟!»😔 🌷ولی به نظر بنده آقای دولابی این سخن را با #اعتقاد گفته اند. 🎤 #استاد_پناهیان #شهید_ابراهیم_هادی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⭕️غيرتي كه در خانواده به #شهيد تزريق مي‌شد هدفمنديش🎯 را در #بسيج مسجد و پاي منبر به نقطه اوج رساند ك
💢می‌دانید رزمنده شهید و مجاهد مدافع حرم «حجت الاسلام محمد کیهانی» وقتی که می‌خواهد به میدان #نبرد با تکفیری👹 برود 💢در آخرین دقایق زندگی🕰 خود، بعد از سفارش به #فرزندانش در کمک به مادر و ابراز دوستی به آن‌ها، چه می‌گوید و سفارش وی چیست⁉️ 👈این #شهید والامقام خطاب به خواهران جامعه اسلامی #حفظ_حجاب را از آنان خواستار می‌شود✅ 💥چه خوب است نسل جوان ما این صحبت و #نصیحت و سخن مدافع حرم را ببینند و بشنوند👌  #شهید_محمد_کیهانی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#ابراهیم_هـای_خمینی اولین بتی را که شکستـ⚡️ـند بت #درون‌خویش بـود.... #شهید_ابراهیم_هادی #شهید_گمن
0⃣4⃣2⃣1⃣ 🌷 💠قسمتی کوتاه از زندگی شهید ابراهیم هادی 🔰شهید ابراهیم هادی نه دینی بود نه از فرماندهان جنگ❌ یک جوون کشتی گیر و اهل گود زورخانه. مردم تهران اگه بخوان خوب های خودشون رو مثال بزنند، شهید رو مثال بزنند که بگن بچه تهرونی مثل کی⁉️ 🔰یه سحری تصمیم میگیره در یک وضعیت نابسامانی بره بگه همه بهش گفتن الان چرا اذان گفتنت اخه اومده😕 ولی وقتی اذان میگه به سمتش تیراندازی💥 میکنن یکی از تیر ها به او میخوره 🔰همه میگن اینکارو چرا کردی یه دفعه میبینن ها با دستمال سفید🏳 تسلیم شدن. گفتن شما چرا تسلیم شدین میگن این کی بود اذان گفت؟؟؟ گفتن بله یکی اذان🔊 گفت شما زدید بهش 🔰بعد گفتند ما بخاطر اذان او شدیم بعد فرمانده گفت من اون سربازی رو که تیر زده رو با خودم اوردم فقط بزارید ما یک بار دیگه این رو ببینیم میرن سنگر، عراقی ها در حالی که ابراهیم مجروح💔 بوده به دستو پاش میفتن.. 🔰نه تنها برای گردان کمیل و یک افتخاره جاودانست👌 در عین حال کانال کمیل افتخار میکنه به "شهید ابراهیم هادی"🌷 شاید تمام تهران روز قیامت پشت سر شهید ابراهیم هادی وارد بهشت بشند😍 🔰من اون دوستمون رو واقعا میپذیرم. عارف و زاهد بزرگوار مرحوم رو در عالم رویا میبینه که بعنوان استاد عرفان عملی در عالم رویا عکس📸 شهید ابراهیم هادی رو نشون میده. یا اقای دولاوی با اعتقااااد این حرف رو به او میزنه که "اقا ابراهیم یکم ما رو کن" 🔰بنده مبلغ یک کتاب هستم که نویسنده کتاب میگه وقتی رو تموم کردم نمیدونستم اسم کتاب رو چی بزارم با نیت قران را باز کردم📖 ایات 109 به بعد "سوره صافات" جلوه گری میکرد که می فرماید: " اینگونه نیکو کاران را اجر میدهیم به درستی که او از بندگان مومن ما بود. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹یکبار با #آقاروح‌الله حرف می زدیم. میون حرف هامون گفتم: من که می‌دونم #جهنمی هستم ،ما که جامون آخر
🔸روزها و شب‌های برایِ روح‌الله بیش از روزهای دیگر، گره خورده بود با پر نورِ "حاج آقا مجتبی آقا تهرانی". رابطه‌اش با حاج آقا فرای و استادی بود👌 🔹روح‌الله علم و معرفت حاج آقا را جرعه می‌نوشید و در زندگی خود عمل میکرد✅ این علاقه در او هم مشخص است: 📜اگر شهید شدم؛ یک کلام اینکه حاج‌آقا مجتبی به نقل از حضرت‌ علی (ع) می‌گفتند: که منتهی رضای الهی ست؛ شهادت خوب است و تقوا بهتر، تقوایی که در قلب♥️ است و در بروز میکند 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥فیلمنامه زندگی #شهید_ابراهیم_هادی به نگارش درمی آید 🔹به گزارش روابط عمومی #بنیاد سینمایی فارابی، «
وقتی حاج اقا دولابی میگویند: اقا ابراهیم ما را کن دیگر من کیم⁉️ منی که در این زندگیه دنیا غرق شدم 😔 نصیحتم کن😭 دعایم کن🤲 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⚜محمد غیراز #دانشگاه امام حسین(ع)، دو سه جای دیگر هم قبول شد✅ رد رشته #دندانپزشکی و تغذیه هم قبول شد
4⃣9⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰او 27 سال داشت و اهل همدان بود. از آن بچه های دوست داشتنی که هر پدری آرزوی آن را دارد. ، متین، خوش رفتار، درسخوان و ... به تازگی هم ازدواج💍 کرده بود. 🔰هر سال در ایام محرم به مناسبت سرور و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین🚩 در منزل پدری‌اش مراسم برپا میکردند تا اینکه بنا بر گفته خودش:↯↯   🔰یکی از همان روزها (محرم 1388)، بعد از مراسم خیلی خسته شده بودم آخرشب بود خوابیدم کمی قبل از اذان صبح بود که در خواب شهید چیت سازیان را دیدم، چند نفری👥 هم همراه ایشان بودند که من نشناختم. ایشان رو به من کرد و گفت: حتما به مراسم شما می آیم👌 و به شما سر می زنم.   🔰درحالیکه قشنگی روی لبانش نقش بسته بود که زیبایی و چهره اش را دو چندان می کرد. دلتنگی شدیدی💔 مرا احاطه کرد و دوست داشتم که با آنان باشم، موقع خداحافظی گفتم: علی آقا من میخواهم همراه شما بیایم😢 گفت: شما هم می آیی اما هنوز نرسیده است! 🔰برادرش می گوید: محمد اصلا آدم گوشه نشین و اهل نشستن و یک جا ماندن نبود🚫 حتی اگر یک روز می آمد همدان، آن روز را هم مدام در عجنب و جوش بود. برای مثال همین ، شب 21 ماه مبارک آمد همدان، با هم رفتیم گنج نامه و نشستیم چای☕️ خوردیم که شروع کرد به کردن من که مواظب پدر و مادر باش. 🔰این آمدن و رفتن من به همدان فقط به خاطر پدر و مادر است اما این بار که دارم میرم ، دیگر پدر و مادر را به تو می سپارم♥️ عادت داشت می خواست داخل اتاق من بشود در می زد. این آخرین بار نیمه شب در زد🚪 و داخل شد و گفت: اگه میشه مقداری بزار تا توی حال خودم با شم. 🔰من رفتم. شروع کرد به خواندن. برگشتم و گفتم: محمد چقدر نماز می خوانی؟😳 کمرت درد می گیرد، خسته میشی. گفت: امیر می خواهم توی این ماه رمضان شوم. 🔰خانه شان را بنده رنگ کردم، در کمدش را باز کردم و دیدم تمام در کمدش را با عکس های شهدا📸 پر کرده است و بالایشان نوشته بود: ای سر و پا! من بی سر و پا، خود را کنار عکس شهدا🌷 پیدا کردم. 🔰خوب که دقت کردم یک جای روی در کمدش بود، گفتم: محمد عکس یکی از شهدا🌷 رو بزن اینجا، این جای خالی قشنگ نیست😬 گفت: آنجا، جای عکس است. راوی: برادر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
:🌿 🥀امیدوارم در سوریه مرا به امام زمان(عج) نزدیک ڪند... خیلی اهل و توصیه نیستم چون خودم بیشتر از همه به آن نیاز دارم، فقط یاد آوری: 🍃۱. نماز ڪه انسان را از و منڪر دور مے ڪند ۲. روزه ڪه سپر آتش🔥 است ۳. یادآورے مرگ ۴. جهاد با نفس 🥀۵. ولایت مدارے و به فرمان رهبر بودن ۶. دعا براے سلامتے و فرج آقا ۷. طلب شهادت... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh