🌷شهید نظرزاده 🌷
#شـهــــدا تصویرتان رفت ... صدایتان رفت ... ⚡️اما #هدف_وراهتان را نمیگذاریم از یادها برود🚫 ... #م
🍂در حادثه بم بیش از 200 فروند هواپیما و هلیکوپتر🚁 و انواع #موشک های برد بلند را سامان داد ، درساعتهای اول، شهیدکاظمی به عنوان #فرمانده نیروی هوایی تمام ناوگان خودش را برای نجات #مردم_بم بسیج کرد✊
🍂خودش هم #فرودگاه بم را آماده کرد، هر 13 دقیقه⏰ یک هواپیما و یک هلیکوپتر ، چه در شب و چه در روز #پرواز می کرد30 هزار مجروح💔 را با هواپیما و هلیکوپتر تخلیه کرد، #10شبانه_روز نخوابید❌
👤به نقل از: سردار رحیم صفوی
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸مداحی امام زمان عج
🌷 #فوقالعـــادهزیبــــا
👌#نشر_دهید
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#گونی بزرگی را گذاشته بود روی دوشش و توی سنگرها #جیره پخش می کرد. بچه ها هم با او #شوخی می کردند:
🌺🍂🌸🍃🌷🍃🌸🍂🌺
#کلام_شهید
🌾دشمن باید بداند و این #تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئهای را که علیه #انقلاب طرحریزی کند.
🌾امت #بیدار و #آگاه با پیروی از #رهبر عزیز، آن را #خنثی خواهد کرد.
#شهید_محمود_کاوه🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺🍂🌸🍃🌷🍃🌸🍂🌺 #کلام_شهید 🌾دشمن باید بداند و این #تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئهای را که علیه #انق
2⃣5⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔸روزهای قبل از #عملیات_بدر تازه از مهاباد به اهواز رفته بودیم🚌،و در پنج طبقه های اهواز مستقر بودیم،یک گردان از تیپ کماندویی نوهد ارتش به #تیپ_شهدا مامور شده بود و یک گردان از ویژه شهدا به نوهد.
🔹در صف غذا🍲 بودیم،یکی از ارتشی ها هی نق میزد😒 که #فرماندهان سپاه جای گرم و نرم دارند و براشون شیشلیک و کباب🍢 میبرند و انوقت ما برای ذره ایی غذا باید اینهمه تو صف بایستیم👥👥
🔸همینطور بد و بیراه میگفت، و من تحمل میکردم🙄.عاقبت زدم روی شونه اون برادر ارتشی و گفتم، #اخوی اون اقا که چند نفر عقب تر از ما تو صف وایساده👤 و #یقلوی دستش هست رو میبینی⁉️
🔹گفت:اره، می بینم خب که چی❓ گفتم اون #محمود_کاوه فرمانده تیپ هست، بغض گلویش را گرفت😢،هق هق #گریه امانش نداد،و این اقا محمود کاوه بود که دست بر سر ورویش میکشید وصورتش را #میبوسید.و حلالیت خواهی اون برادر ارتشی...
راوی: اقای هادی جهان زاده.
از نیروهای لشگر ویژه شهدا
#شهید_محمود_کاوه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بسم رب الشهدا والصدیقین🌷 ما دنیایی را #جدی گرفتهایم که شما به آن #خندیدید و رفتید ... #شهید_حسین_
animation.gif
136.2K
🔸همین طور #حسین را نگاه می کرد👀. معلوم بود باورش نشده حسین #فرمانده_تیپ است. من هم اول که آمده بودم، باورم نشده بود.
🔸حسین آمد، نشست روبه رویش.
گفت: " #آزادت می کنم بری."
به من گفت: " بهش بگو."
🔸ترجمه کردم. باز هم معلوم بود #باورش نشده🚫 حسین گفت: "بگو بره #خرمشهر، به دوستاش بگه راه فراری نیست، تسلیم بشن🏳. بگه کاری باهاشون نداریم. اذیتشون نمی کنیم❌"
🔸 #خودش بلند شد دست های او را باز کرد.
افسر #عراقی می آمد؛ پشت سرش هزار هزار عراقی👥👥 با زیر پیراهن های سفید که بالای سرشان تکان می داند🏳
#شهید_حاج_حسین_خرازی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_6012729106574082529.mp3
4.1M
❤️ عجب پاییزی
🎤🎤 پویا بیاتی
🌺 تقدیم به همسران بزرگوار شهدا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
در ماشین🚙 را باز کرد. گفت:بفرما بالا.از بیمارستان برگشته بودم. با آن وضعم فقط جای #یک_نفر توی ماشین
#سردارشهید_حسین_خرازی🌷
به روایت شهید سیدمرتضی آوینی:
🌴وقتی از این ڪانال ...
که سنگرهـای دشمن را
به یکدیگر پیوند میدادهاند بگذری،
به « فرمانده » خواهی رسید
به #علمـــدار ...
🍃او را از آستین خالیِ
دست راستش خواهی شناخت ...
چه می گویـم!!
چهره ریز نقش و #خندههای دلنشینش
نشانه ی بهتـری است ...
💐مواظب باش ...!
آن همه #متواضع است که
او را درمیان همراهانش گم میکنی
اگر ڪسی او را نمی شناخت،
هرگز باور نمی ڪرد که
با #فرمانده.لشکر امام حسین (؏)
رو به رو است ...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید خدایا کمکم کن تا ازین #جسم دنیوی و فکر های مادی نجات یابم... به من هم مثل #شهدا شیوه گذ
آقا رسول فوق العاده #با_حیا بود😌
هم با حیا و سر به زیر، هم با #غیرت... موقع هایی که خانواده هامون با هم یک جا بودیم، وقتی میخواست از قسمت مردونه #مادرش رو صدا بزنه می گفت: #حاج.خانم
اینی رو که دارم براتون تعریف میکنم برای 7 یا 8 سالگی آقا رسول هست!!
🔺به نقل از آشنایان
#شهید_رسول_خلیلی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شهیدی که همچون مولایش حسن(علیه السلام) توسط #سم به شهادت رسید. #شهید_محمد_پورهنگ شادی روحش #صلوات
تازه میخواست #ازدواج کنه
به #شوخی بهش گفتم:
خیلی دیر جمبیدی، تا بخوای ازدواج کنی
ان شاالله بچه دار بشی بعد بچه بعدی دیگه سنت خیلی میره بالا،
یه نگاه کرد این سری هم دوباره مثل همیشه یه حرف زد که دوباره کلی رفتم تو #فکر
گفت داداش جان: #خدا_جبران_کنندس
گفتم یعنی چی؟
گفت فکر میکنی برای خدا کاری داره بهم #دوقولو بده
داداش جان اگه #نیت خدایی باشه خدا جبران کنندس
وقتی خدا بهش دوقولو عنایت کرد فهمیدم چی گفت...
#شهید_محمد_پورهنگ🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
تازه میخواست #ازدواج کنه به #شوخی بهش گفتم: خیلی دیر جمبیدی، تا بخوای ازدواج کنی ان شاالله بچه دار ب
3⃣5⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
✨مستشار #نظامی بود اما با توجه به روحیه ای که داشت کار فرهنگی هم انجام می داد. می گفت: دوست دارم یه کار مثل کار #شهیدچمران انجام بدم. فکرهای نو در کنار اخلاص👌 باعث گل کردن کارهایش می شد. چند مدرسه را به صورت آزمایشی انتخاب کرده بود✅ و به وضعیت آموزشی📚 و بهداشتی #دانش_آموزان رسیدگی می کرد.
✨لوازم التحریر📐 و محصولات بهداشتی و ورزشی🏓 برایشان تدارک دید. از چند #دندانپزشک قول گرفته بود که اوضاع دهان و دندان بچه ها را سر و سامان دهند. خانواده های بی سرپرست و #فقیر را شناسایی کرده بود و از طریق دوستان عرب ماهانه کمکشان می کرد💰 تا هم احتیاجاتشان رفع شود و هم #عزتشان حفظ شود.
✨این کارش حسابی سروصدا کرد. خانواده ها همه مشتاق بودند او را ببینند😍 مدیران چند مدرسه هم تقاضای اجرای این طرح را در #مدارسشان داشتند. فکر می کردند💭 یک تیم قوی و چند نفره پشت این ماجراست غافل از اینکه او #تک_وتنها👤 همه چیز را مدیریت می کرد.
#شهید_محمد_پورهنگ🌷
#ترور_بیولوژیک
#طلبه_شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔷مقید بود هر روز #زیارت_عاشورا بخواند،حتی در جبهه هم....! اگر کاری فوری برایش پیش می آمد هم حتما #س
⇜ #سادگی و خاکی بودنت
⇜بی ریا بودنت💓
⇜خودمانی بودنت☺️
⇜داش #مشتی بودنت
⇜بزرگ بودنت
⇜کوچک انگاشتن #نفس_ات
#ابراهیم_جان
این روزها خیلی خیلی کم داریم #تورا😔
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
تن #فرزندان_شهید لباس سفید پوشاندم تا دشمن ببیند و بداند که #باشهادت پدرشون ماعزادار نشدیم❌ بلکه این
در آسمان ما تو #کوکب بودی
سرباز حریم امن #زینب بودی
انگار که اقای خودت را #دیدی
چون وقت عروج #خنده بر لب بودی
#شهید_مصطفی_عارفی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
در آسمان ما تو #کوکب بودی سرباز حریم امن #زینب بودی انگار که اقای خودت را #دیدی چون وقت عروج #خنده
4⃣5⃣8⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠لبخندی که نشان از یک دیدار مبارک داشت😍
#شهید_مصطفی_عارفی
🌹پنج نفری سر سفره نشسته بودیم. من گفتم از ما پنج تا، یکیمون خمس این راه می شه.🕊
🌹 بیاین یک قراری بذاریم هرکس شهید شد اون لحظه آخر که می گن امام حسین (ع) و بقیه اهل بیت میان؛ وقتی اهل بیت رو دید یک کاری کنه که بقیه بفهمن که دیده.
🌹بعد از این صحبت قرار بر این شد هرکس شهید شد لبخند بزنه.☺️😍
🌹ما می دونستیم این حقیقت وجود داره و ایمان داشتیم به اینکه اهل بیت اون لحظه آخر تنهامون نمی ذارن👌 ولی در حد شوخی بود که این موضوع رو مطرح کردیم.
🌹بعد از چند ساعت که برای بازپسگیری و آوردن پیکر شهدا به تل مزار رفتیم وقتی به سنگر آقا مصطفی رسیدم، دیدم مصطفی به صورت روی زمین افتاده.😥
🌹همین که مصطفی رو برگردوندم، دیدم خون تازه از مصطفی روی زمین ریخت انگار همین الان شهید شده🕊😍 در همان لحظه دیدم یک لبخند نازی رو صورت مصطفی ست.
🌹اونجا بود که یاد اون شوخی سر سفره افتادم. پیکر مطهر مصطفی رو به پایین تل مزار آوردیم با اینکه خیلی پیکر جابه جا شد، اما هنوز لبخند مصطفی بود.👌
🌹خدا رو شکر که تمام لباس های من متبرک به خون شهید مصطفی شده بود.❣
🌹هنوز لبخند اون صحنه که دیدمش جلو چشامه....😣
راوی: #شهید_حسین_هریری
شادی روحشان #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂حجت #عاشق_شهادت بود 5سال قبل از شهادتش🌷 اتاقش را با عنوان ⇜"حجره شهید حجت رحیمی " مزین نمود☺️ و با
#فرازی_از_وصیت_نامه
پروردگارا! تو خود گفتی هرکه #عاشق من باشد...عاشقش خواهم بود
و هر که را عاشقش باشم #شهیدش میکنم
و #خون_بهای شهادتش را نیز خود خواهم پرداخت
خدایا! من #عاشق توام
پس خون بهایم را که #شهادت است به من پرداخت کن
#شهید_حجت_الله_رحیمی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#پدرانه
آنڪه یڪ عمـر
به شـوق #تو در این ڪوچه نشست
چشـم گریان خـود از
شوق وصـال #تـو نبسـت...
#پدر_شهید_مصطفی_نبیلو🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب0⃣2⃣ 📗 شاهرخ حر انقلاب اسلامی 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖 این کتاب روایت جذابی است از زندگینامه و
💠معرفی کتاب1⃣2⃣
📗 دلتنگ نباش
🌷☘🌷☘
🔰محتوا:
📖 این کتاب فراز هایی جذاب از زندگانی شهید مدافع حرم، #روح_الله_قربانی می باشد. که حاصل مصاحبه های مولف با همسر شهید و نزدیکان ایشان است.🌷
قسمتی از کتاب #دلتنگ_نباش :
🍃🌹زینب عادت داشت، #گلهایی را که روحالله برایش میخرید، #پرپر میکرد و لای کتاب خشک میکرد.
🍃🌹در یکی از نبودنهای روحالله، وقتی #دل.تنگش شده بود، روی یکی از #گلبرگها نوشت: «آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت، که اگر سر برود از دل و از جان نرود.»
🍃🌹این گلبرگ را خودش نوشته بود. اما جریان گلبرگ دوم را نمیدانست. وقتی آن را برگرداند، #دستخط روحالله را شناخت که روی گلبرگ نوشته بود:« عشقِ من #دلتنگ_نباش »
💯خواندن این #کتاب📚 را از دست ندهید
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
گفتم بگذار #عروسے ڪنیم یه ذره طعم زندگےروبچشيم بعد حرفِ #رفتن بزن اما #يڪدفعه رفت و پیڪرش برگشت وقت
بار آخر كه گفت #هند ميرود و در واقع #سوريه ميرفت، اشكهايش را ديدم😢، لرزش دستانش را لمس كردم.
به من سفارش كرد كه هواي خودم را داشته باشم، نكند بيمار شوم. گفت نيايم ببينم #غصه خوردهاي و مثل هميشه لاغر شدهاي.
خودت را خوب نگه دار. #مراقب خودت باش❤️ امير به هيچ كس نگفت كه كجا ميرود.
راوی: همسر شهید
#شهید_امیر_سیاوشی🌷
شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بار آخر كه گفت #هند ميرود و در واقع #سوريه ميرفت، اشكهايش را ديدم😢، لرزش دستانش را لمس كردم. به
5⃣5⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠زندگی به رسم شهدا
🔰من انتخاب خود #شهید بودم. در محله من را دیده و پسندیده بود☺️ هر دو ساکن #محله_چیذر بودیم. یک محله سنتی و مذهبی. این محله از قبل انقلاب هم همین طور بود. مردمش زمان انقلاب، انقلابی بودند✌️ و زمان جنگ هم #رزمنده.
🔰 #امیرم متولد ۱۵ خرداد سال ۱۳۶۷بود، به قول خودش روز قیام خونین مردم علیه #طاغوت به دنیا آمده بود. همسرم💞 بعد از سه سال تحقیق پیشنهاد #ازدواجش را با خانواده من مطرح کرد.
🔰امیر #خادم_امامزاده علی اکبر چیذر بود و من را هم در آستان امامزاده دیده بود. من و امیر در تاریخ ۱۳خرداد ماه ۱۳۹۲با هم #عقدکردیم. دو سال و نیم عقد بودیم و تازه قرار بود #زندگیمان را شروع کنیم که به #شهادت رسید🕊
🔰یعنی قبل از آغاز زندگی مشترکمان💞 آسمانی شد. من و امیر قرار گذاشته بودیم بدون مراسم و #تشریفات، بعد از یک سفر #مشهد و زیارت امام غریب🕌 زندگیمان را شروع کنیم.
🔰یک زندگی ساده به رسم و سبک #زندگی_شهدا. همیشه میگفتیم کیفیت بهتر از کمیت است👌 و #آرامش در زندگی از هر نعمتی بالاتر است✅
راوی:همسرشهید
#شهید_امیر_سیاوشی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh