4_721038705925555247.mp3
3.19M
🎵 #منبر_مجازی
🎧 بخشش بدون منّت
🎤🎤 حجت الاسلام #محرابیان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
همیشه می گفت #سرباز_امام_زمانم☺️ و زمانی که به او می گفتم بمان و ادامه تحصیل بده، می گفت من صدای هل من ناصر امام حسین(ع) را الان می شنوم👌.
حرف های #عجیبی می گفت که ما را مجاب می کرد.
محمدرضا می گفت چون #حضرت_آقـا فرمودند ما به سوریه کمک می کنیم و هیچ #قیدی نیاوردند که چطور کمک میکنیم، من به عنوان #پیرو حضرت آقا خودم را آماده کردم☺️ و آموزش های تکاوری و #تخریب دیدم که هر موقع آقا اراده کند من آماده باشم.✌️
میگفت شما فکر کن #امام_زمان(عج) ظهور کند و چشمش به من بیفتد و دست روی شانه من بگذارد و من یک جوان بی فایده باشم😔؛ امام زمان(عج) اینطور خوشحال می شود یا یک جوان سرباز و #آماده💪که ایشان را خوشحال کند☺️؟
#شهید_محمدرضا_دهقان🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
بخشی از کتاب #دلتنگ_نباش :
روحالله همیشه به زینب میگفت: «بیا برای خودمون #باقیات_الصالحات جمع کنیم. یه کاری بکنیم که بعد از #مرگمون هم اون دنیا به کارمون بیاد.»
به حال پدر و مادر امامخمینی #غبطه میخورد و میگفت: «خوش به حال پدر و مادر امامخمینی. ببین چه پسری #تربیت کردن که هنوز هم براشون باقیات الصالحات داره.»
زینب به این فکر میکرد که حالا خود روحالله #شهید شده و باقیات الصالحات پدر و مادرش شده و چقدر قشنگ به چیزی که میخواست، #رسیده_بود.
شادی روح شهید والامقام روحالله قربانی و پدر و مادرش #صلوات
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔮روایتی از همسر فرمانده🔮
🌵یکی از #سرداران سپاه در خاطرات خود می گفت:شهید "تقوی" در جبهه #دعای_ابوحمزه_ثمالی را از حفظ در #قنوت نمازش میخواند.
🌵همیشه #نشسته میخوابید و پایش را دراز نمیکرد.
🌵یک بار از او پرسیدم: حاج حمید، چرا این کار را انجام میدهید⁉️
🌵جواب داد: در محضر چه کسی بخوابیم، ما اینجا با بهترین بندگان خدا زندگی میکنیم.
🌵من پایم را جلوی شما دراز کنم❓
#سردار_سرتیپ
#شهید_سیدحمید_تقوی_فر🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
9⃣3⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰ترور نافرجام صدام به دست حاج حمید
🌷حاج حمید نقشه #ترور_صدام را کشیده بود در آن ترور، #فرزند صدام 13 تیر خورد. آن زمان در #اهواز بودیم، چند روز بعد از این ترور نافرجام حاج حمید در پذیرایی نشسته و تلویزیون نگاه میکرد که از شدت #خستگی خوابش برد.
🌷ساعت حدود 12 شب #نارنجکی داخل پذیرایی خانه انداختند. همراه با دخترهایم در اتاق خواب بودیم. با شنیدن #صدای_نهیب از اتاق خارج شدیم و او هم به سمت هال دوید.
🌷در آن حادثه پتو سوخت ولی حاج حمید صدمهای ندید. تکههای نارنجک به سقف و دیوار اتاقها پخش شده بود. همسایه سپاهیمان حادثه را به حفاظت سپاه اطلاع داد.
🌷حفاظت احتمال میداد که بخاطر ترور صدام که نقشه حاج حمید بود این ترور از طرف #منافقین یا #نفوذیها انجام شده است.چند روز بعد متوجه شدیم در چند نقطه شهر این اتفاق تکرار شده است. آن زمان این مسئله رسانهای نشد.
🌷فردای آن روز هوا بسیار سرد بود. از طرف حفاظت سپاه هم یک سرباز را برای #نگهبانی به درب منزلمان فرستادند. حاج حمید گفت "نیازی به نگهبانی نیست. برو." آن سرباز رفت و مجدد سرباز دیگری آمد. حاج حمید با دیدن سرباز #عصبانی شد و گفت "در این هوای سرد نیازی به نگهبانی نیست! اتفاقی نمیافتد. بروید." با سپاه هم تماس گرفت که سربازی نفرستند.
🌷پس از ترور نافرجام حاج حمید برخی از اقوام تماس گرفتند و خبر دادند که صدام برای سر حاج حمید #جایزه گذاشته است. اقوام از من میخواستند که #مانع فعالیتهایش شوم اما هر بار که سر این موضوع بحث میکردیم حاج حمید به من #اطمینان میداد که نگران نباشم و چیز مهمی نیست.
#شهید_سیدحمید_تقوی_فر🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حکایتی جالب درباره آیت الله بهجت و زن همسایه😊😊
♦️حتما ببینید. ارزش صد بار دیدنم داره واقعا ♦️
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
هنگام رفتن از مادر بزرگش #خداحافظی کرد... مادر بزرگش گفت: آقا حجت! کجا؟
گفت: مناطق عملیاتی جنوب...
مادر بزرگش گفت: دم عیده بمون عزیزم
#خندید و گفت: باید برم شاید #شهید شم... این جاست که در باغ شهادت بازه...
چند روز بعد که مسئولین شهر باغملک آمدند منزلشان، #تعجب کردند.
سکوت عجیبی همراه با #بغض مجلس را فرا گرفته بود. ناگهان بغضی ترکید.
حاج آقا، عمامه از سر در آورد و رو به پدر حجت کرد و گفت:
انا لله و انا الیه راجعون
[ حــــــــجــــــــت شــــــهـــــــــیــــــــــد شـــــــد ]
#شهید_حجت_الله_رحیمی🌷 در خرمشهر روبروی پادگان دژ زماني كه مشغول #هدايت اتوبوسهاي كاروان نور بسيج دانشجويي دانشگاه لرستان به سمت #يادمان والفجر ۸ منطقه اروند كنار بود، دچار سانحه شد و چون مادرش حضرت زهرا (س) با پهلو شكسته و صورتي كبود دعوت حق را لبيك گفت و به #شهادت رسيد...
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
روز اول بود که همه ورودی های #دانشگاه امام حسین (علیه السلام) دور هم جمع شده بودیم،
دوری از خانواده و محیط جدید باعث شده بود اضطراب و #استرس تو چشمای اکثر بچه ها نمایان بشه.
نگاهم که به چشمای حسین افتاد یه #آرامش خاصی دیدم.
هیچ استرسی نداشت.
از همون روز اول قدمشو #محکم برداشته بود.
بعد از اتمام مراسمات که لباس سبز #پاسداری رو به همه دانشجو ها تقدیم کردن؛ حسین سریع سمت چپ لباس، روی #سینه اش پارچه ی کوچیکی نصب کرد،
روش نوشته بود ( السلام علیک یا شیب الخضیب )
دائم #ذکر میگفت؛ آرامشی که داشت فراموش نشدنی بود ...
#شهید_حسین_معزغلامی🌷
#شهید_مدافع_حرم
#ذاکر_اهل_بیت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💢شب قبل از اعزام برایشان #جشن_حنابندان گرفته شد و آقا حمید بسیار خوشحال بود...
💢همیشه به #تربیت بچه ها علاقه داشت و سعی می کرد بچه ها را با #هیئت جذب کنه، حتی باهاشون #کشتی میگرفت، و بهشون شعرهایی راجع به #شهادت یاد می داد..
💢ضریب هوشی ایشان 130 بود بنابراین در هر حرفه ایی #باهوش و ذکاوت بود.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
0⃣4⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠 بیت المال
🌷خادم بودیم، هر دویمان دوکوهه #خادم بودیم. زائران را که می آوردند برای بازدید، #ماشینی تهیه دیده شده بود تا فاصله یادمان گردانتخریب را که 2 کیلومتر با ساختمانهای دوکوهه فاصله داشت ببرد و برگرداند.
🌷من قرار بود همراه زائران بروم و برگردم، وقتی رسیدم به جلوی ساختمان مقداد، متوجه شدم #موبایلم را در حسینیه یادمان تخریب جا گذاشته ام. بعدازظهر بود، هوا نسبتا گرم بود. راه افتادم به سمت یادمان ...
🌷کسانی که این راه را رفته اند به خوبی میدادند که هیچ ساختمان و چادری وجود ندارد. #بیابان است و بیابان....
اواسط راه بودم که دیدم #تویوتا جلوی پایم ایستاد. #حمید بود. گفت خانم این وقت روز تنها کجا داری میری وسط این بیابون؟
جریان را برایش تعریف کردم.
🌷گفت الان باید برود یادمان تخریب و کار فوری دارد و کار من هم #کار_شخصی محسوب میشه و شما رو نمیتونم با ماشین ببرم. سوار ماشین شد و گاز داد به سمت یادمان....
من 2 کیلومتر که راه رفتم #بالاخره رسیدم به یادمان...تازه کارش تمام شده بود آمد و لبخند زد و گفت مسیر #برگشت را #باهم برمیگردیم.
🌷تویوتا را داد به سرباز و گفت ماشین را ببر جلوی ساختمان مرکزی.برای اینکه از #بیت_المال استفاده شخصی نکنیم. 2 کیلومتر راه رفته را باهم برگشتیم.
🌷پاهایم #توان نداشت.ولی آقا حمیدبرای اینکه ذهنم را مشغول کند از #گلهای کوچک زرد رنگ کنار جاده میچید و به من میداد تا بقول خودش مسافت را متوجه نشوم و پا به پایش بیایم......
جانش میرفت #اعتقاداتش حرف اول را میزد❤️
خاطره از: همسر شهید
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها شدی تنها ترین💔
بازسازی آخرین نفس های #شهید_مدافـع_حـرم "حمید سیاهکالی" در آمبولانس در حال برگشت از منطقه عملیاتی توسط #برادر_دوقلویش
😭😭😭😭
#شرمندهایم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
درآسمان #چشم_تو دریا چه میکند⁉️
در وسعت نگاه تو دنیـ🌎ـا چه میکند؟
ما #غرق ازدحام نفسگیر ماسهها
بودیم و این خیال تو💭 با ما چه میکند😔
#شهید_احمد_مشلب
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1⃣4⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷
❣احمد بسیار تو دل برو💞 و دوست داشتنی بود. #باوقار رفتار می کرد. در رابطه من و احمد
⇜ #اخلاص
⇜دوست داشتن و مهربانی😍
⇜احترام،محبت و #صداقت موج می زد.
❣رابطه صمیمی و تنگاتنگی💞 با احمد داشتیم. #احمد نه تنها فرزند، که سنگ صبور و همه وجودم بود. احمد اهل بگو بخند با نا محرم نبود🚫 و حدود را به درستی رعایت می کرد👌 و امکان نداشت با #نامحرم صمیمی شود.
❣احمد این حدیث #امام_علی(علیه السلام) را همیشه برای من می خواند: 👈“برای دنیـ🌍ـای خودت چنان عمل کن که گویا #تا_ابد در دنیا زندگی می کنی و برای آخرت خودت چنان عمل کن که گویا همین فردا #می_میری.” معتقد بود این حدیث باعث جلوگیری از افراط و تفریط در میان #مسلمین می شود. او مبنای زندگی خودش را بر همین اساس گذاشته بود.
❣اهل تفریح و خوش گذرانی #به_جا بود، با دوستانش👥 بیرون می رفت، از ماشینش🚘 استفاده می کرد؛ ولی حد همه چیز را نگه می داشت و همه چیزش به جا بود. اهل #اسراف و زیاده روی نبود❌ تلاش می کرد تا #دیگران را شاد کند تا همه از زندگی لذت ببرند.
راوی: مادر شهید
#شهید_احمد_مشلب
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣﷽❣
💠💠#پیامبران و #مهدویت(32)
#حضرت_موسی
8⃣ فرمان جهاد و آغاز شکست
پس از درنگی قابل تأمل در صحرای سینا-که ظاهراً در پی خرده گیری بر موسی علیه السّلام در خصوص تنوع غذا-با بازگشتی به مصر نیز همراه بوده است، زمان جهاد و ورود به سرزمین موعود فرا می رسد.
با انجام یک عملیات شناسایی که دستورالعمل آن با ذکر تمامی جزئیات از سوی موسای کلیم علیه السّلام در اختیار مأموران قرار می گیرد، ویژگی مهم ترس این قوم از جنگ و جهاد-که در قرآن کریم نیز برای تنبیه ما بدان اشاره شده است-مسأله آفرین می شود.
بلندتر بودن نسبی قد ساکنان فلسطین نسبت به مردان اسرائیلی ترس از جهاد را در دل آنان می اندازد و گزارش های دروغ و اغراق آمیز آنان در خصوص جثه غول پیکر دشمنان، این ترس را بر سراسر اردوگاه حاکم کرده و آنان را به شانه خالی کردن از زیر بار جهاد و فرار از جنگ می کشاند.
✅در اینجا دو نکته قابل توجه و تأمل بیشتر می نماید:
1⃣ در دوران معاصر تلاش هایی رسانه ای برای کشف غیر واقعی استخوان هایی غول پیکر به شکل اسکلت یک انسان از سوی ادامه دهندگان این جریان شیطانی صورت می گیرد که لازم است در راستای توان و اهتمام زائدالوصف این قوم در سندسازی و تحریف تاریخ تفسیر شود.
2⃣ تردید که حتی اصل بلندقدتر بودن دشمنان آن روز این قوم نیز می تواند محل تردید باشد، چه رسد به غول پیکر بودن آنان.
در قرآن کریم و از زبان برادران یوسف چنین آمده که همگی آنان تنومند بودند و همچنین در روایات آنجا سخن از جسم تنومند وجود مقدس مولای غایبمان است، این ویژگی به تنومندی مردان بنی اسرائیل تشبیه شده است.
بعید به نظر می رسد که عمالقه ساکن فلسطین آن روز از چنان جثه بزرگی برخوردار بوده باشند که در برابر جثه سربازان بنی اسرائیل قابل لحاظ جدی و تعیین کننده در صحنه نبرد تن به تن بوده باشد.
بی شک دلبستگی این قوم به دنیا و ترس آنان از مرگ و فرار آنان از جهاد در راه خدا -آن گونه که خداوند در قرآن کریم بیان می کند-سبب اصلی این عصیان و گمراهی قومی است که برای ما مسلمانان امروز، هم درس عبرتی است تا نسبت به پیامدهای خوار شمردن جهاد در راه خدا و ایستادگی و مقاومت واقف شویم، و هم پیامی است مهم و راهبردی که بدانیم دشمنان امروز ما در عین جنگ افروز بودن مرد جنگ و جهاد نیستند و هنگامی که به اذن خداوند زمان آن فرا رسد همچون کف روی آب زائل شدنی اند.
🔻🔻🔻 #ادامه_دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_6003561705039201117.mp3
6.63M
#سفر_پرماجرا ۱۱
✍دلت را
به عبادات و خیراتت قُرص نکن!
بتــرس❗️
نکند امانت دار خوبی نباشی،
و لحظه ی رفتن؛
قلبت مطمئن و روحت دارا نباشد👆👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#برخورد_صحیح
🍃رفتیم ترمینال و سوار اتوبوس🚎 شدیم. در شروع حرکت راننده ضبط📻 را روشن کرد. آنچه که پخش می شد آهنگ مبتذل🎼 بود. منتظر عکس العمل #سید بودم. سید از جای خود بلند شد و پیش راننده رفت👥. با خودم گفتم حتما برخورد شدیدی💥 با راننده دارد.
🍃 اما سید #بانرمی و لطافت گفت: اگر نمی خواهی #مادرم_حضرت_زهرا (س) از تو راضی باشد، به گوش دادن نوار ادامه بده😊. اصلا فکر نمی کردم🗯 سید چنین حرف سنگینی به راننده بزند. حرف سید چنان در راننده اثر کرد که ضبط را بدون هیچ حرف و شکایتی #خاموش کرد. در ادامه سفر راننده👤 چنان با سید دوست شد💞 که هر چیزی را می خواست بخورد #اول_به_سید تعارف می کرد.
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
📚کتاب علمدار/صفحه 134
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh