eitaa logo
شعر و غزل
2.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
531 ویدیو
39 فایل
📕شعر و غزل های عاشقانه و عارفانه 📕معرفی انواع کتاب همراه با پی دی اف 📚حکایت و داستان
مشاهده در ایتا
دانلود
مولانا یک نصیحت قشنگ پدرانه می کنه و می گه: «هرکسی را همدم غم ها و تنهایی مدام! سایه هم راه تو می آید ولی همراه نیست… https://eitaa.com/Sheeroghazal
غلامِ آن نظربازم که خاطر با یکی دارد نه مملوکی که هر ساعت نظر با مالکی دارد. https://eitaa.com/Sheeroghazal
نه کم بیار نه ناامید شو به وقتش خدا، دستت رو می گیره @Sheeroghazal
از کجا بفهمی رها شدی؟ هرگاه با مرور خاطرات ناگوار گذشته بهم نریختی، بدان که رها شدی… @Sheeroghazal
انسان زندانی سرنوشت خود نیست بلکه فقط زندانی ذهن خود است… @Sheeroghazal
میان عاشق و معشوق اگر باشد بیابانی درخت ارغوان روید به جای هر مغیلانی @Sheeroghazal
ايهام، آوردن واژه‌ای است با حداقل دو معنی (يكی نزديک به ذهن و ديگری دور از ذهن) مقصود شاعر، معمولاً معنی دور است و گاهی هر دو معنی افاده می شود. درک كامل آرايه‌ی ايهام و تشخيص مصاديق آن در ابيات و اشعار، نيازمند آگاهی از معانی مختلف واژه‌ها است. مثال: كيست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود / عاشق مسكين چرا چندين تحمّل بايدش؟ در اين بيت، «رود» دو معنا دارد: ۱)نهر و رودخانه (آب جاری) / ۲)نوعي ساز موسيقيايی در وهله‌ي اول، ذهن در انتخاب معنای اصلی مورد نظر شاعر ترديد می كند، اما با قدری جست‌وجو و تأمل بيش‌تر و با قراين موجود در جمله (عاشق، باده) درمی‌يابيم كه مقصود اصلی شاعر، «ساز» است نه نهر! @Sheeroghazal
گرچه عمران خوانده ام در واحد چشمان تو باز با معماری چشمت خمارم کرده ای کلمه «واحد» ایهام دارد. 1_ واحد درسی 2_ معنای عدد یک @Sheeroghazal
از روی لب توست که در حاشیه ی قم هی شعبه زده حاج حسین و پسرانش… @Sheeroghazal
در اگر بر تو ببندد، مرو و صبر کن آن جا ز پس صبر، تو را او، به سر صدر نشاند @Sheeroghazal
با تحریم نگاهت، قصد لغو کدام امتیاز را داری، ما مدتهاست، میز مذاکره را ترک کرده ایم. @Sheeroghazal
💠📌بیست و سومین دوره عتبات د‌‌‌‌انشگاهیان ویژه دانشجویان اساتید و کارکنان دانشگاهی سراسر کشور ✅❗️اعزام ،بهمن و اسفند ۱۴۰۱ ♦️🔹️ثبت نـام :۲۲تا ۲۸ دی ماه 🌐www.Labbayk.ir @Sheeroghazal
صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم @Sheeroghazal
من گرد جهان گشته ام و هیچ ندیدم؛ هرعشق به جز عشق حسین (ع) مفت گران است @Sheeroghazal
ناچاراً ناچار واژه فارسی است و ترکیب آن با تنوین قیدساز عربی جایز نیست. ناچار خود در مقام قید به‌کار می‌رود و نیاز به تنوین ندارد. غلط ننویسیم، ص۳۸۱. @Sheeroghazal
تو زیباتر از آنی که کنم وصف و بیانت @Sheeroghazal
اگر خدا برای تو خیری بخواهد کسی نمی تواند مانع لطفش شود… @Sheeroghazal
هواپیماهای انگلیسی به سمت هدفهای آلمانی حمله کردند. ضدهوایی ها آسمان را به آتش کشیدند. در کشاکش درگیری گلوله های پدافند، یکی از هواپیماها را هدف گرفت. هواپیما در حال سقوط بود درحالی که نشانه ای از خروج خلبان دیده نمیشد. هواپیما به میان دریا سقوط کرد و در ژرفای آبها غرق شد. ساعتی بعد : اینجا رادیو ارتش آلمان، من گزارش امروز جنگ را به سمعِ ملتِ آلمان می رسانم. ساعاتی پیش هواپیماهای ارتش انگلستان مواضع ما را مورد حمله قرار دادند. در این عملیات خساراتی به مواضع ما رسید و چند فروند از هواپیماهای انگلیسی توسط پدافند خودی منهدم شدند. لازم به ذکر است که خلبان یکی از این هواپیماها... افسر جوانی که گزارشگر این اخبار بود ناگهان سکوت کرد. مردمی که صدای رادیو را می شنیدند با سکوت گزارشگر کنجکاو شدند لحظاتی بعد صدای هق هقِ گریهٔ گزارشگر شنیده میشد. همه می پرسیدند چه اتفاقی افتاده ناگهان همه گوش به زنگ رادیو شدند تا علت سکوت وگریه گزارشگر را بفهمند. لحظاتی بعد گزارشگر ادامه داد: خلبان یکی از این هواپیماها، آنتوان دو سنت اگزوپری نویسنده شهیر فرانسوی و خالق داستان "شازده کوچولو" بود. ناگهان آلمان ساکت شد. کسی چیزی نمی گفت. بُهت در چهره ها مشهود بود. بعضی آرام آرام اشک میریختند. اگزوپری خلبان دشمن بود ولی از هر هموطنی نزدیکتر بود. چیزی فراتر از یک دوست بود. با شازده کوچولو در قلب همه جاگرفته بود. آن روز هیچکس در آلمان خوشحال نبود. حتی آدولف هیتلر از مرگ اگزوپری متاثر شد. پایانی غیرمعمول برای یک داستان نویس جهانی این خاصهٔ  ادبیات است که دوست و دشمن را بر مزار ادیبی جهان وطن جمع میکند تا به یاد او اندکی تعمق کنند. کسی نمیدانست چه اتفاقی در آخرین لحظات برای او افتاد. چرا از هواپیما خارج نشد؟ زخمی بود؟ مرده بود؟ داستانهای اگزوپری به ویژه "شازده کوچولو" آنقدر قوی بود که او را در طی حیاتش به نویسنده ای جهانی تبدیل کند. اما شاید مرگ قهرمانانهٔ او اعتبارش را میان اروپاییان بیشتر کرد. کمتر کسی در تاریخ جنگهای بشری در جایگاهی قرار گرفت که اگزوپری پیدا کرد. او برای مردمش و ارتش متفقین یک قهرمان و برای مردم آلمان یک دلاور شد. او در داستانهایش از انسان سخن میگفت. ماجرای تاثیر اعلام مرگ او بر روی مردم شنیدنی است اما عجیبترین قسمت این ماجرا، گزارشگر رادیو آلمان بود. افسر جوانی که با گریه و هق هق، مرگِ اگزوپری را اعلام کرد، مترجم شازده کوچولو به زبان آلمانی بود. @Sheeroghazal
الهی تو بخواهی، عوضِ هر که نخواهد… @Sheeroghazal
بدترین دشمن هر آدم خودشه! @Sheeroghazal
چیزهای خوب سراغ کسی می آیند که صبر می کنند؛ اما چیزهای بهتر سراغ کسی می آیند که تلاش می کنند. @Sheeroghazal
«برای هیچ چیز دیر نیست» @Sheeroghazal
من بودم و دل بود و کناری و فراغی این عشق کجا بود که ناگه به میان جست @Sheeroghazal