🍀آنگاه که مردی به زبان نمیآورد
زنی را دوست دارد
همه چیز را از دست میدهد
حتی آن زن را....
🍀و آنگاه که زنی به زبان میآورد
مردی را دوست دارد
همه چیز را از دست میدهد
حتی آن مرد را...
در عشق
سکوت جنایت مرد است
و حرف زدن جنایت زن
@Sheeroghazal
#عشق
#زن
#مرد
@Sheeroghazal
تاریخچه ولنتاین در اروپا
روز ولنتاین، در صده سوم میلادی که مطابق میشود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بودهاست بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشتهاست از جمله اینکه مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن میکند. کلودیوس به قدری بیرحم و فرمانش به اندازهای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتاین (والنتیوس)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری میکرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار میشود و دستور میدهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان میشود. با توجه به آنچه که در افسانه آمده کشیش ولنتاین برای او نامهایی نوشته و آنها را با نوشتن «از طرف ولنتاین تو» (From Your Valentine) امضاء کرده است، اصطلاحی که تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته و به وفور بر روی کارتهای ولنتاین مشاهده میشود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق بر خلاف قانون کلودیوس دوم اعدام میشود. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق میدانند و از آن زمان ولنتاین تبدیل به نمادی برای عشق شده است.
#عشق
#فرهنگ_ایرانی
#فرهنگ_اروپایی
🌱🌸 @sheeroghazal
📚شعر و غزل🌹
هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد
سعادت همدم او گشت و دولت هم نشین دارد
حافظ اعتقاد دارد، کسی خوشبخت و سعادتمند است که آرامش خاطر، خیالی آسوده از زندگی و یار و همدمی موافق و همراه داشته باشد و در بیت بعد بیان می کند آیا می خواهی این آرامش و همدم را به دست بیاوری؟ باید عقل معاش (عقل دو دو تا چهارتا، سود و زیان همه چی را سنجیدن) را باید کنار بگذاری، عاشقانه زندگی کنی (محبت به دیگران، دوست داشتن انسان ها، کمک کردن و …) از طریق عشق است که به عقل کل وصل می شوید.
#عرفان
#عشق
@Sheeroghazal
📚شعر و غزل🌹
#حافظ
گزیده ابیات غزل استاد #شهریار:
يار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پيری پسرم
تو جگـــــرگوشه هم از شير بريدی و هنـــــــوز
من بيچاره همان عاشق خونيــن جگرم
من که با عشق نرانـدم به جوانـی هوسی
هوس عشق و جوانی ست به پيــرانه سرم
پدرت گوهـر خود تا به زر و سيم فــروخت
پدر عشق بسوزد که درآمد پــدرم
#عشـــق و آزادگی و حسن و جوانــی و هنـــر
عجبــا هيچ نيرزيـد که بی سيم و زرم
#سيـزده را همه عالم بدر امروز از شهـــر
من خود آن سيزدهـم کز همه عالم بـدرم
@Sheeroghazal
شعر و غزل
#داستان_کوتاه
روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت. همه ساکنین جزیره قایق هایشان را آماده و جزیره را ترک کردند.
اما #عشق می خواست تا آخرین لحظه بماند، چون او عاشق جزیره بود.
وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت، عشق از #ثروت که با قایقی باشکوه جزیره را ترک می کرد کمک خواست و به او گفت:« آیا می توانم با تو همسفر شوم؟»
ثروت گفت:« نه، من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم هست و دیگر جایی برای تو وجود ندارد.» پس عشق از #غرور که با یک کرجی زیبا راهی مکان امنی بود، کمک خواست.
غرور گفت:« نه، نمی توانم تو را با خود ببرم چون تمام بدنت خیس و کثیف شده و قایق زیبای مرا کثیف خواهی کرد.» #غم در نزدیکی عشق بود. پس عشق به او گفت:« اجازه بده تا من باتو بیایم.»
غم با صدای حزن آلود گفت:« آه، عشق، من خیلی ناراحتم و احتیاج دارم تا تنها باشم.» عشق این بار سراغ شادی رفت و او را صدا زد. اما او آن قدر غرق شادی و هیجان بود که حتی صدای عشق را هم نشنید. آب هر لحظه بالا و بالاتر می آمد و عشق دیگر ناامید شده بود که ناگهان صدایی سالخورده گفت:« بیا عشق، من تو را خواهم برد.»
عشق آن قدر خوشحال شده بود که حتی فراموش کرد نام پیرمرد را بپرسد و سریع خود را داخل قایق انداخت و جزیره را ترک کرد. وقتی به خشکی رسیدند، پیرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد کسی که جانش را نجات داده بود، چقدر بر گردنش حق دارد.
عشق نزد #علم که مشغول حل مساله ای روی شن های ساحل بود، رفت و از او پرسید: « آن پیرمرد که بود؟»
علم پاسخ داد: «#زمان»
عشق با تعجب گفت: «زمان؟! اما او چرا به من کمک کرد؟»
علم لبخندی خردمندانه زد و گفت: « زیرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است.»
@Sheeroghazal
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکوفه نداد و فهمیدم من خاک مناسبی برای او نیستم.
https://eitaa.com/Sheeroghazal/1648
#عشق # جدایی
هرکسی را هست صائب قبله گاهی در جهان
برگزیدم از دو عالم من، جناب عشق را
https://eitaa.com/Sheeroghazal/1657
#صائب_تبریزی #شاعر #عشق
تفاوت من و تو هر چه بود ثابت کرد
که فرق عاشق و معشوق در وفاداری است
https://eitaa.com/Sheeroghazal/1667
#شعر #عشق #وفاداری
روسیاهم می کند، هر که می پرسد ز من
آن که از جان دوست تر می داشتی حالا کجاست…؟
https://eitaa.com/Sheeroghazal/1667
#عشق #فراق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در قنوت خود دعا کردم فراموشت کنم…
حاجتم در سجده اما دیدن روی تو شد…
https://eitaa.com/Sheeroghazal/1677
#حاجت #عشق
گفتم به کام وصلت خواهم رسید روزی
گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی🥰
https://eitaa.com/Sheeroghazal/1681
#فیض_کاشانی #عشق #شعر
به جناب عشق گفتم: تو بیا دوای ما باش
که به پاسخم بگفتا: تو بمان و مبتلا باش
https://eitaa.com/Sheeroghazal/1691
#عشق #عاشق
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صدای_استاد_ابتهاج
عشق آتش به سینه داشتن است
دم همت به او گماشتن است…
https://eitaa.com/Sheeroghazal/1736
#سایه #عشق #غزل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از من بعید بود ولی عاشقت شدم
از تو بعید نیست جهان عاشقت شوند
https://eitaa.com/Sheeroghazal/1813
#عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشق آدمایی باشید که چیزهای گرونی هدیه می دن؛ مثل صداقت، زمان، وفاداری.
https://eitaa.com/Sheeroghazal/1928
#عشق #هدیه