eitaa logo
شعر هیأت
9.4هزار دنبال‌کننده
904 عکس
163 ویدیو
13 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهاالسلام 🔹او فاطمه‌ست...🔹 تفسیر او به دست قلم نامیسّر است در شأن او غزل ننویسیم بهتر است شأن نزول یک پری از آسمان به خاک دامان مادری‌ست که در شأن کوثر است هر مصرعم لبی‌ست که لبخند می‌زند این بیتِ من شبیهِ لبان پیمبر است... او فاطمه‌ست معنی این نام را هنوز از هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است... در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل مرز بهشت و دوزخ از آن روز این در است با پهلوی شکسته هم از کوه، کوه‌تر با قامت خمیده هم از آسمان سر است لبخند می‌زند که بخندند بچه‌ها مادر اگر که جان بدهد باز مادر است مولا هنوز اوّل بی‌هم‌نفس شدن بانو در انتظار نفس‌های آخر است! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1928@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹چه قرآن کریمی!🔹 دارد دل و دین می‌برد از شهر شمیمی افتاده نخ چادر او دست نسیمی تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم با دست خودش داده اناری به یتیمی حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را بخشیده به همسایه، چه قرآن کریمی! در خانۀ زهرا همه معراج نشینند آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم می‌سوخت حریم دل مولا، چه حریمی! آتش مزن آتش، در و دیوار دلش را جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی حالا نکند پنجره را وا بگذاریم پرپر شود آن لالۀ زخمی به نسیمی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/107@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹خط زیر آتش بود...🔹 دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت می‌سوخت هیأت، میان «وای مادر» داشت می‌سوخت دیوار دم می‌داد؛ در بر سینه می‌زد محراب می‌نالید؛ منبر داشت می‌سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه‌تر: آیات کوثر داشت می‌سوخت آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می‌سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می‌خواست ناصر که آب آورد سنگر داشت می‌سوخت آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد عباس زخمی بود اصغر داشت می‌سوخت سربند یا زهرای محسن غرق خون بود سجاد از سجده که سر برداشت، می‌سوخت باید به یاران شهیدم می‌رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می‌سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می‌سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می‌داد و خنجر داشت می‌سوخت شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن‌ها در داشت می‌سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می‌سوخت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1167@ShereHeyat
📗 وا اُمّاه (دفتر دوم) 🏴 مجموعه نوحه‌های ایام فاطمیه در طول تاریخ، شیعیان و ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت، به پیروی از ائمه اطهار(علیهم‌السلام) همواره در مسیر عرض ارادت به ساحت بانوی یگانۀ عالم، حضرت صدیقۀ طاهره(سلام‌الله‌علیها) به حد وُسع خود قدم و قلم برداشته‌اند. اثر حاضر نیز عرض ارادت جمعی از نوحه‌سرایان به آستان با عظمت آن حضرت است که در قالب‌های زمزمه، زمینه،‌ نوحه،‌ واحد، شور و... به مخاطبان گرامی تقدیم شده است. 📚 جهت دسترسی به مطالب این کتاب از طریق لینک زیر به پایگاه شعر هیأت مراجعه فرمایید: 🌐 shereheyat.ir/k/2 ✅ @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹أشمّ رائحةً طیبه🔹 بهار از قدمت برگ و بار می‌گیرد بهشت از فدک تو انار می‌گیرد به رسم عشق صبوری، وگرنه حقِ تو را اگر اراده کنی ذوالفقار می‌گیرد به کوچه‌های مدینه بگو که بعد از تو علی از عالم و آدم کنار می‌گیرد «أشمّ رائحةً طیبه»، روایت کن! حدیث از نفست اعتبار می‌گیرد دلم گرفته و در گردش است تسبیحم که در مدار تو دل‌ها قرار می‌گیرد می‌آید آنکه از آیینه‌کاری حرمت به دستمال ظهورش غبار می‌گیرد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4417@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹حسرت زیارت🔹 قلم چگونه گذارد قدم به ساحت تو «توان واژه کجا بود و طرح صحبت تو» خدا به یُمن شما رزق می‌دهد ما را زمین نشسته سر سفرۀ قناعت تو هر آنچه قد بکشد صبر، باز هم دستش نمی‌رسد به بلندای استقامت تو چه آمده به سر ماهِ رویت این شب‌ها که در توان علی هم نبوده رؤیت تو هنوز کوثر این اشک‌ها خروشان است چگونه سرد شود داغ بی‌نهایت تو تو رفته‌ای و جهان قرن‌هاست می‌سوزد و مانده روی دلش حسرت زیارت تو چقدر دست غزل در برابرت خالی‌ست بگو چگونه درآییم از خجالت تو 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4411@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹نماز شکسته🔹 این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟ یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟ پاییز پاییز پاییز اندوه اندوه اندوه آیا پس از رفتن تو باید بهاری بیاید؟ بعد از تو این حرف‌ها را با چاه باید بگوید دیگر چگونه به خانه با شرمساری بیاید؟ از این نماز شکسته پهلوی هر کس نگویید حالا که جمع‌اند گل‌ها حیف است خاری بیاید ای دشمنان سیه‌رو در خوابی آشفته باشید ای کوچه‌های مدینه باید سواری بیاید... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4421@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹آتش گرفت🔹 تا که نامت بر زبان آمد زبان آتش گرفت سوختم، چندان که مغز استخوان آتش گرفت حیدر آمد، خاک همچون باد، گرم گریه شد خواست تا غسلت دهد، آب روان آتش گرفت هان چه می‌پرسی چه پیش آمد؟ زمین را آب برد بادبانِ کشتی پیغمبران آتش گرفت یک طرف ماهِ مرا ابرِ سیاهِ فتنه کشت یک طرف از درد غربت، کهکشان آتش گرفت رفت سمت آسمان روحت، زمین از شرم سوخت در زمین جسم تو گم شد، آسمان آتش گرفت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4424@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹به هجر یار قسم🔹 به لحظه لحظۀ دوری، به هجر یار قسم، به دیر پایی شب‌های انتظار قسم، به باغ سبز شهادت، به خون سرخ شهید به روشنای سپیده، به نوبهار قسم، به آشنایی غم با دل صبور علی به روشنایی قلب امیدوار قسم، به بی‌صفایی صبح مدینه بی‌زهرا به بی‌وفایی دنیا، به شام تار قسم... به آتش دل مسکین، به آه سرد اسیر به اشک چشم یتیم و به چشمه‌سار قسم اگر چه قلب جهان غرق در جراحت شد شبی که فاطمه در خاک خفت، راحت شد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4419@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹گفتند فاطمیه کدام است؟🔹 ابری‌ست کوچه کوچه، دل من... خدا کند، نم‌نم، غزل ببارد و طوفان به پا کند حسّی غریب در قلَمَم بغض کرده است چیزی نمانده پشت غزل را دوتا کند مضمون داغ و واژه و مقتل بیاورید شاید که بغض شعر مرا گریه وا کند با واژه‌های از رمق افتاده آمدم می‌خواست این غزل به شما اقتدا کند حالا اجازه هست شما را از این به بعد این شعر سینه سوخته، مادر صدا کند؟ مادر! دوباره کودک بی‌تاب قصه‌ات... تا اینکه لای لای تو با او چه‌ها کند یادش به‌خیر مادرم از کودکی مرا می‌برد تکیه تکیه که نذر شما کند یادم نمی‌رود که مرا فاطمیه‌ها می‌برد با حسین شما آشنا کند در کوچه‌های سینه‌زنی نوحه‌خوان شدم تا داغ سینۀ تو مرا مبتلا کند مادر! دوباره زخم شما را سروده‌ام باید غزل دوباره به عهدش وفا کند: یک شهر، خشم و کینه، در آن کوچه... مانده بود، دست تو را چگونه ز مولا جدا کند باور نمی‌کنم که رمق داشت دست تو مجبور شد که دست علی را رها کند... تو روی خاک بودی و درگیر خار بود، چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند نفرین نکن، اجازه بده اشک دیده‌ات این خاک معصیت‌زده را کربلا کند زخمی که تو نشان علی هم نداده‌ای چیزی نمانده سر به روی نیزه وا کند باید شبانه داغ علی را به خاک برد نگذار روز، راز تو را برملا کند... گفتند فاطمیه کدام است؟ کوچه چیست؟ افسانه باشد این همه؛ گفتم خدا کند :: با بغض، مردی آمد از این کوچه‌ها گذشت می‌رفت تا برای ظهورش دعا کند از کوچه‌ها گذشت... و باران شروع شد پایان شعر بود که طوفان شروع شد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/106@ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید 🔹کربلا در کربلا🔹 آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است شانه‌های مرتضی لرزید ازاین داغ سترگ مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟ عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو؛ مگر، کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟ چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین آیه‌های روشن زیتون و تین افتاده است دست‌بردامان شاه تشنه‌کامان یافتند دست‌هایش را که دور از آستین افتاده است زوزۀ کفتارها از هر طرف برخاسته‌ست شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم در رگان شهر، شور اربعین افتاده است کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاین‌چنین لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لاله‌هاست خاتم مُلک سلیمان بی‌نگین افتاده است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4426@ShereHeyat
🔹آخرین پرواز🔹 پرنده‌ها همه در باد، تار و مار شدند نگاه‌ها همه از اشک، جويبار شدند مرا ببخش اگر واژه‌های معصومم خبررسان خبرهای ناگوار شدند مرا ببخش اگر روزنامه‌ها امروز گريستند و غريبانه سوگوار شدند كسی مرا برساند به آخرين پرواز رسيده‌ها همه رفتند و ماندگار شدند رسيده‌ و نرسيده هزار واژۀ‌ تلخ برای مرثيه‌ای آتشين، قطار شدند... بيا بنفشه بكاريم دسته دسته كبود برای باغچه‌هايی كه بی‌بهار شدند خبر درشت، خبر سنگدل، خبر اين بود: پرنده‌ها همه در آسمان غبار شدند... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1945@ShereHeyat
🌷 برای شجاعت، صداقت و غربت سردار سر در بغل، باید میان جاده باشی پیش از شهادت هم به خون افتاده باشی حق است خاطرخواهت اسماعیل باشد وقتی به مسلخ این چنین آماده باشی یعنی شهادت‌نامه از دستت نیفتد بی‌وقفه بانگ «اِرجعی» سرداده باشی از دوستان هم بشنوی زخم‌زبان‌ها در عین غربت مثل سرو آزاده باشی تو شیری و جنگاور میدان، طبیعی‌ست در چنگ این کفتارها افتاده باشی دیروز خون‌خواه سلیمانی و امروز سر در گریبان این‌قدر دلداده باشی می‌بینمت با خاتم خونین در انگشت در مظلمه هرچند حاجی‌زاده باشی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4428@ShereHeyat
🌷تقدیم به سردار شهید 🔹صدها سلیمانی🔹 از کشته‌اش هم بترسید، این مرد پایان ‏ندارد مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد دل‌های ما مُلک او شد، جان‌های ما ‏سرزمینش این سرزمین بهار است، اینجا زمستان ‏ندارد ما التیام از که جوییم؟ ما از که مرهم ‏بخواهیم؟ جز روضۀ فاطمیه، این درد درمان ندارد... ‏صدها سلیمانی اینجا، می‌جوشد از خون ‏پاکت دشمن چرا فکر کرده‌ست خون تو تاوان ‏ندارد؟ ما غرق خشمیم و کینه، آتشفشان‌های ‏دردیم ایمن نباشد از این خشم، هرکس که ایمان ‏ندارد خون ابو مهدی امروز آمیخت با خون ‏سردار یعنی که اسلام اصل است، بغداد و تهران ‏ندارد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4443@ShereHeyat
🌷 تقدیم به و یاران باصداقتش و و تمامی آنانی که این روزها حماسه‌ای بزرگ را رقم زدند... بارالها سوخت دیگر جان غم‌پروردها ریختند آتش به جان تشنگان، دلسردها درد بی‌دردی به جان عده‌ای افتاده است داد از این بی‌دادها، فریاد از این بی‌دردها روی تخت خویش لم دادند و فرمان می‌دهند مرد را، نامرد را، بشناس در ناوردها بین مردم نرده می‌کارند نامردان دهر مرد بود آن کس که سر را باخت در این نردها کیستی بر صخرۀ ستوار تهمت می‌زنی! ریز می‌بینم تو را ای ریزتر از گردها تیر آرش این زمان در دست حاجی‌زاده‌هاست درد مجنون را بپرس از ما بیابانگردها کاش دور از فتنۀ تکراری تَکرارها روزی مردان نیفتد دست این نامردها دوستان حاج قاسم سرخ رویند و سپید سبزتر خواهند شد از تهمت توزردها! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4444@ShereHeyat
🌷 برای دستی که به اشتباه بر ماشه لغزید و برای دخترکی که عروسک خندانش به زمین برگشت... رها کردند پشت آسمان زلف رهایت را خدا حتماً شنید آن لحظۀ آخر دعایت را هواپیمای تو در آن شب تاریک، آتش شد و تو پروانه‌ای که باز کردی بال‌هایت را عروسک‌ها رسیدند و تو را گریان صدا کردند تو اما پشت لالایی شب بردی صدایت را عزیزم! دشمن ما راه را بر آسمانت بست نه این‌که من ندیدم خنده‌های آشنایت را نشستم پشت مانیتور و تو از چشم من رفتی و روی صفحۀ رادار دیدم ردپایت را من از دیروز رخت جنگ پوشیدم‌ به عشق تو که تا امروز و فردا داشته باشم هوایت را خدا می‌داند این شب‌ها نمی‌خوابم، نمی‌دانم... - خدای من! چه باید کرد بغضی بی‌نهایت را... - عزیز من! فدای دست‌های کوچکت! هرگز ز تن بیرون نمی‌آرم سیاهی عزایت را عزیزم! دخترم! من دختری دارم شبیه تو که می‌بینم میان خنده‌هایش خنده‌هایت را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4445@ShereHeyat
🔹شهیدان صبحدم🔹 صدای جاری امواج، زیر و بم دارد که رودخانه همین است، پیچ و خم دارد تمیز باطل و حق را چه خوب می‌فهمد «دلی که غیب‌نمای است و جام جم دارد» هنوز مرثیه‌ها از حماسه لبریزند چکامه‌هایی از این دست، محتشم دارد حماسه‌های بزرگ از ملال خالی نیست که عشق هم لحظاتی به نام غم دارد سپاه، شعر بلندی به نام ایثار است اگرچه قافیۀ اشتباه هم دارد وطن‌فروش و حرامی چرا حذر نکنند از او که عشق وطن، غیرت حرم دارد کسی که لرزه بر اندام شب‌ضمیران است شباهتی به شهیدان صبحدم دارد خروش خون خدا قاسم سلیمانی است که تا ابد سر پیکار با ستم دارد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4446@ShereHeyat
علیهاالسلام علیه‌السلام 🔹روضۀ مادر🔹 بغض کرد و گفت مردم! شعله‌ها از در گذشت بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت زد به سینه، چند یازهرای اشک‌آلود گفت بعداز آن از چند و چون روضۀ مادر گذشت روضه‌خوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید من‌ همان جا ایستادم... شعله‌ها از در گذشت من میان کوچه بودم روضه‌خوان در کربلا آه، آن شب بر دل من روضه‌ای دیگر گذشت تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود تیغ پشت تیغ از جسم علی اکبر گذشت شعله بود و محسن شش‌ماهه و دیوار و در تیری آمد از گلوی تشنۀ اصغر گذشت.. ریسمان بر گردن حبل‌المتین انداختند قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت ذکر حیدر داشت زهرا، مسجد از جا کنده شد ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت روضه‌خوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت روضه‌ها اینجا گره می‌خورد، بابا رفته بود هیچ‌کس اما نمی‌داند چه بر دختر گذشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4448@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹ای منتقم!🔹 آن‌قدر حاضری که کسی از تو دور نیست هرچند دیده، قابل درک حضور نیست بر پلک‌های خستۀ من پا نمی‌نهی چون پلکان خیس، مجال عبور نیست شد تکه تکه، آینۀ جانم از گناه اما کدام آینه مشتاق نور نیست؟ ای ترجمان صبر خداوند بر زمین! بازآ که جان مردم دنیا صبور نیست رو کن تو ای عزیز به ما نیز، چون ثواب، گاهی به جز زیارت اهل قبور نیست آمیخت حق به باطل و باطل به حق، بیا ای منتقم! که چاره به غیر از ظهور نیست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4450@ShereHeyat
🔰 این جمعیت بی‌نظیر را کدام دست قدرتی به میدان آورد؟ اراده الهی بر پیروزی این ملت است 🔻 رهبر انقلاب در خطبه‌های : 🔹 باید ابعاد مادی و معنوی این پدیده را شناسایی کنیم. پس از چهل و یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی، این جمعیت بی‌نظیر را کدام دست قدرتی به میدان آورد؟ این اشک و عشق و شور را چه کسی پدید آورد؟ کدام عاملی میتوانست یک چنین معجزه‌ای را نشان بدهد جز دست قدرت الهی؟ آن کسانی که دست قدرت خدا را نمیتوانند در این حوادث ببینند و تحلیلهای مادی در این مسائل میکنند عقب میمانند. باید دست قدرت خدا را دید. بُعد معنوی و بسیار مهم این حادثه همین است که خدای متعال این کار را میکند. وقتی خدای متعال یک چنین حرکتی را در ملت به وجود می آورد، انسان باید احساس کند که اراده الهی بر پیروزی این ملت است. این نشان‌دهنده این است که این ملت در این راه و در این خط حرکت کند و پیروز شود. نشان دهنده معنویات و باطن این ملت هم هست. این عشق و این وفا و این ایستادگی و این بیعت بزرگ با خط امام، مردم با این حضورشان در میدان با خط امام بیعت کردند. بیعتی با این عظمت، آن هم بعد از گذشت بیش از سی سال از رحلت امام بزرگوار، اینجور با امام مردم بیعت میکنند. اینجور امام زنده است. ۹۸/۱۰/۲۷ 🏷 📲 پخش زنده در سایت، اینستاگرام و توئیتر KHAMENEI.IR 📺 در کانال آپارات ببینید👇 https://www.aparat.com/khamenei_ir/live
🔹می‌رسیم آخر...🔹 نتوان گفت که این قافله وا‌ می‌ماند خسته و خُفته از این خیل جدا می‌ماند این رَهی نیست که از خاطره‌اش یاد کنی این سفر همرَهِ تاریخ به‌ جا می‌ماند دانه و دام در این راه فراوان اما مرغِ دل ‌سیر زِ هر دام رها می‌ماند می‌رسیم آخر و افسانهٔ واماندنِ ما همچو داغی به ‌دلِ حادثه‌ها می‌ماند بی‌صداتر زِ سکوتیم، ولی گاهِ خروش نعرهٔ ماست که در گوشِ شما می‌ماند بِروید ای دلتان نیمه که در شیوهٔ ما مرد، تا مرگِ ستم، مرگِ بلا می‎ماند 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1142@ShereHeyat
رفتی و شهادت تو اعجاز کند شور دگری ز عشق آغاز کند چون خون جهان آرا در خرمشهر خون تو مسیر قدس را باز کند #سید_روح_الله_مؤید ✅ @ShereHeyat
ببین بغداد را و جوشش زیباترین حس را خروش جان‌نثاران «ابومهدی مهندس» را ببین بغداد را و جوش خون «حاج قاسم» را ببین تأثیر خون پاک آن مردان مخلص را عراق و خیزش مختارهای رسته از زنجیر ببین فریاد ملت را، ببین آواز مجلس را شنیدم بارها از دولتش بانگ «رجایی» را شنیدم بارها از مجلسش خشم «مدرس» را خوشا جمع «حکیم و صدر» و «کُرد و سنی و شیعه» که بر هم می‌زند پیمان بی‌عقلان ناقص را صدای کامل فتح است این، دنیا نخواهد خورد فریب نطق‌بازی‌های این خامان نارس را ببین خم گشتن حکام بدبخت سعودی را ببین دوشیدن اعراب ثروتمند مفلس را جهان مبهوت بانگ «یا‌ لثارات» شما مانده‌ست نمی‌بیند کسی «داووس» یا «بین‌المجالس» را الهی از سر این قوم، کم کن سایۀ غم را بیفشان بر سر این عاشقان گل‌های نرگس را 📝 #علیرضا_قزوه 🌐 shereheyat.ir/node/4458 ✅ @ShereHeyat
«سعی کنیم آنچه را به ‌عنوان مضمون و محتوا در شعر خودمان می‌گنجانیم، هر کلمۀ آن آموزنده باشد. فرق نمی‌کند؛ گاهی مصیبت است، گاهی مدح است؛ همۀ این‌ها می‌تواند جوری انتخاب شود که آموزنده باشد. در دوران شور و هیجان انقلاب، در محرّمی که آخرین محرّم دوران طاغوت بود و محرّمی بود که بلافاصله بعد از محرّم و صفر، پیروزی انقلاب اتّفاق افتاد، هیآت مذهبی در شهرهای مختلف، نوحه‌هایی را می‌خواندند که هر یک از این نوحه‌ها به‌قدر یک خطابۀ بلند و بلیغ، مردم را روشن می‌کرد و آگاه می‌کرد و بصیرت می‌داد. باید همیشه همین‌جور باشد؛ نوحه‌ها را [پرمحتوا کنید].» 📝 بیانات رهبر معظم انقلاب ۱۳۹۳/۰۱/۳۱ 🚩 هم‌زمان با ایام فاطمیه، برای دسترسی سریع‌تر مخاطبان گرامی به مجموعه نوحه‌های تولید شده در پایگاه «شعر هیأت»؛ کانال «نوحه» در پیام‌رسان ایتا، راه‌اندازی شد. 📢 نشانی کانال «شعر هیأت | نوحه» 👇🏻 ✅ eitaa.com/ShereHeyat_Nohe
🔹درس عباس‌ها مذاکره نیست🔹 حرکت از منا شروع شد و در تب کربلا به اوج رسید روی لب‌های تشنه گل کرد و بر روی نیزه‌ها به اوج رسید آل سفیان شد استحاله و بعد، مسخ شد در یهود و آل سعود ظلم با شیوۀ معاصر قرن، در زمین خدا به اوج رسید حرکت را حسین معنا کرد -شیعه در انحصار ذلت نیست- لفظ هیهاتِ کربلای حسین، با همین محتوا به اوج رسید صلح با شمر تا ابد ممنوع، درس عباس‌ها مذاکره نیست فکر کن با خودت که ظهر دهم، کار سقا کجا به اوج رسید؟! گرچه ممسوس ذات الله است، اکبر از اوج خویش آگاه است ارباً اربا شد و در آن صحرا، در میان عبا به اوج رسید عشق، پیر و جوان نمی‌فهمد، خون پیران چکید و اوج گرفت خون شش‌ماهه بر زمین نچکید از همان ابتدا به اوج رسید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4459@ShereHeyat